صفحه 1 از 20 1234567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 197

موضوع: به یاد مادرم؛ لالایی برای مادر با گویش مازندرانی و فارسی

  1. #1
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض به یاد مادرم؛ لالایی برای مادر با گویش مازندرانی و فارسی

    ته دسه هيمه و رسن بورده

    ته قد نشاء و خرمن بورده


    اتا دم راحت دنيا نکردي

    ته عمر صحرا بتتن بورده


    لالالالا خسه تن بلاره

    شه مار بوي پيرن بلاره



    ته مه گره دايي توئه بلاره

    ته شو مسه نشي خوئه بلاره



    مسه لالا خوندسي تا صواحي

    مسه داشتي آرزوئه بلاره



    لالا دل دارنه ارمونه بلاره

    بي ته دنيا مه زندونه بلاره



    ته دوش مشته هيمه، من ته بلاره

    ته دس پره پينه، من ته بلاره



    يا نشاء کردي يا مال په دئي

    ته سر ا تن خسه، من ته بلاره


    لالا چش مشته اسري بلاره

    ته مه دنياي خشيه بلاره


    افتاب ته دل گوشه نوونه

    بهار ته دسه ونوشه نوونه



    اگه دنياي خشي مه بووشه

    جان مار گرم کشه نوونه


    لالالالا شه غمخواره بلاره
    اسا ونه تن نخاره بلاره

    .................................................. ......................

    الان معنی فارسی شعر:

    دستت را هيزم و طناب بريده و زخمي کرده است/

    قدت را نشاء و خرمن کوبي خم نموده است/

    حتي يک لحظه در دنيا نياسودي/

    عمرت در گشتن و دويدن در جنگل و صحرا تمام شده است/

    لالالالا، به قربان تن خسته ات/

    فداي بوي پيراهن مادرم بشوم/

    به فدايت که مرا در گهواره تاب مي دادي/

    به فدايت که شب ها برايم نمي خوابيدي/

    برايم تا صبح لالايي مي خواندي/

    به فدايت که برايم آرزوها داشتي/

    لالا، به فدايت که دلم پر از حسرت و آرزوست/

    بدون تو دنيا برايم زندان است/

    به فدايت که کوله باري از هيزم بر پشتت نهادي/

    به فدايت که دستانت پينه بسته است/

    يا مشغول نشاء و يا به دنبال دام ها روانه بودي/

    لالا، چشمم پر از اشک است، به فدايت/

    تو خوشي دنياي من بودي/

    خورشيد، حتي گوشه دل تو نمي شود/

    بهار، نيز بنفشه دستانت نخواهد شد/

    اگر تمام خوشي هاي دنيا برای من باشد/

    هرگز ارزش خوابيدن در آغوش گرم مادر را نخواهد داشت/

    لالا، به فداي غمخوار خودم/

    به فدايش که اکنون تنش بيمار و رنجور است.

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    در بوسه های مادر
    خورشید نور باران
    آغاز روز تازه
    لبخند بامدادان

    در خنده های مادر
    عطر خوش گلستان
    زیبایی طبیعت
    شادابی بهاران.

    مادر تو روح و جانی
    مادر تو جاودانی
    با من تو مهربانی
    با من تو همزبانی

    مادر تو بهترینی
    مادر تو نازنینی
    مادر تو دلنشینی
    بر حلقه ام نگینی.

    مادر همیشه بیدار
    مادر همیشه در کار
    باشد برای فرزند
    مادر همیشه غم خوار

    مادر همیشه خوش قلب
    مادر همیشه دل سوز
    مادر همیشه روشن
    خورشید عالم افروز.

    در چشم های مادر
    آبی آسمانی
    رؤیای سبز نوروز
    معنای زندگانی

    در اشک های مادر
    پاکی آب باران
    رنگین کمان روشن
    آوای چشمه ساران.

    مادر زعشق سرشار
    روح نثار و ایثار
    در راه کودکانش
    مادر بود فداکار

    مادر چراغ خانه
    گرمای آشیانه
    مهرش درون قلبم
    ماناست جاودانه.

    مادر همیشه بیدار
    مادر همیشه در کار
    باشد برای فرزند
    مادر همیشه غم خوار.

    مادر همیشه خوش قلب
    مادر همیشه دل سوز
    مادر همیشه روشن
    خورشید عالم افروز.

    در نغمه های مادر
    لالایی محبت
    شعر بلند پیوند
    آوای انس و الفت

    در پند های مادر
    شیرینی سعادت
    آسایش دو گیتی
    شادی بی‌نهایت.

    مادر تو صبح پاکی
    برتر ز آب و خاکی
    در مشرق محبت
    خورشید تابناکی

    تو مایه‌ی غروری
    سرچشمه‌ی سروری
    سرشار شعر و شوری
    بخشنده‌ی شعوری.

    مادر همیشه بیدار
    مادر همیشه در کار
    باشد برای فرزند
    مادر همیشه غم خوار

    مادر همیشه خوش قلب
    مادر همیشه دل سوز
    مادر همیشه روشن
    خورشید عالم افروز.

    مادر دلش رحیم است
    قلبش مرا حریم است
    روحش پناه‌گاهم
    در لحظه‌های بیم است

    قلبش تپد برایم
    خود را کند فدایم
    پر می‌شوم ز شادی
    چون می‌کند صدایم.

    بخشنده‌ی جوانی‌ست
    معنا‌ی زندگانی‌ست
    لبخندش آسمانی‌ست
    شادی جاودانی‌ست

    آرامش نسیم است
    بخشنده و کریم است
    در بوستان هستی
    چون گل پر از شمیم است.

    مادر همیشه بیدار
    مادر همیشه در کار
    باشد برای فرزند
    مادر همیشه غم خوار

    مادر همیشه خوش قلب
    مادر همیشه دل سوز
    مادر همیشه روشن
    خورشید عالم افروز

  4. #3
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    دلم تنگ است

    دلم میسوزد از باغی که میسوزد

    نه دیداری نه بیداری

    نه دستی از سر یاری

    مرا آشفته می دارد

    چنین آشفته بازاری

    .................................................. ..........

    افسوس که قصه مادر بزرگ ها درست بود

    همیشه یکی بود و یکی نبود

  5. #4
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    آهی که از عمق وجودم زبونه میکشه از وجود فراق یاره

    خدا میدونه این دردم کی آروم میشه

    شاید با مرگم تموم بشه


  6. #5
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مادرم!



    همدم غصه های دیروزم،

    یار لحظه های فردایم،

    روح بزرگش در قلب کوچکم جای دارد،

    آغوش گرمش پذیرای تنهاترین لحظه هایم است،

    صورت مهربانش محال است از خستگی حرفی زند،

    چشمان بی ریا اش ذره ای عشق را دریغ نمی دارند،

    دستان پر از پینه اش، دست از نوازش صورتم نمی کشند،

    شنونده ی درد های دلم می شود،

    اشک می بارد ز چشمانم،

    مادرم با لبخند بوسه بارانم می کند

  7. #6
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    کاش قلبم درد پنهانی نداشت



    چهره ام هرگز پریشانی نداشت



    کاش می شد دفتر تقدیر عشق



    حرفی از یک روز بارانی نداشت



    کاش می شد راه سخت عشق را بی خطر



    پیمود و قربانی نداشت

  8. #7
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    دو موجود هستی گرامی تر است
    یکی میهن و دیگرش مادر است
    ستایش کنم زن که او مادر است
    که مادر سزاوار زیب و زر است
    تو ای مادر من نوای میهن من
    کنم خواب در اغوشت ای سرور من

    مادر:
    کاشکی می شد بهت بگم
    چقدر صدات و دوست دارم
    لالایی هات و دوست دارم
    بغض صدات و دوست دارم


  9. #8
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    امشب بوي باران تازه است



    التماس گريه بي اندازه است



    تازگي ها شب برايم اشناست



    من و شب هستيم، غم هم پيش ماست



    مي نويسم گاه زيبا ، گاه زشت



    مانده ام در لابه لاي سرنوشت



    روز از گنجايش غم خالي است



    شب براي گريه هايم عالي است


  10. #9
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    کودکی در دفتر مشقش نوشت زندگی یعنی غمی بی انتها

    زندگی یعنی شکست شیشه ای در هجوم بی امان سنگها

    زندگی یعنی سکوت مادرم از غم و اندوه و درد

    رختشویی در زمستانهای سرد

    زندگی یعنی که هر شب خواهرم ناله از چشمان بی سویش کند

    مادرم هم با غم درماندگی با نوازش دست در مویش کند

    زندگی یعنی که من در دفترم جای گل یک سفره ی خالی کشم

    یا به جای خانه ای با دود کش خانه ای با سقف و بی قالی کشم

    باز فردا کودکان کوچه مان خنده کند بر پیراهن پر وصله ام

    خنده های شادو بی غم می کنند

    مشق های ریز من را باز هم می زند خط آموزگار

    باز هم می گوید:اوی کوری مگر عینکی همراه خود فردا بیار

    هر کدام از بچه های مدرسه می دود دنبال من می خندد....

    آه جرم من فقر است و رنج و بی کسی

    می خورم سیلی به جرم این گناه

    بار هم خواهم نوشت از زندگی

    زخم عمیقی بر تن استزندگی یک قصه از اندوه و ماتم است

    زندگی موضوع انشای من است...

  11. #10
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مادر

    ای که بی تو خودمو تک و تنها می بینم هر جا که پا میذارم تو رو اونجا می بینم



    یادمه چشمای تو پر درد وغصه بود . قصهٌ غربت تو قدر صد تا قصه بود



    یاد تو هر جا که هستم با منه داره عمرمنو آتیش میزنه



    تو برام خورشید بودی تو این دنیای سرد گونه های خیسمو دستهای تو پاک میکرد



    حالا اون دستا کجاست اون دو تا دستای خوب



    چرا بی صدا شده لب قصه های خوب من که باور ندارم اون همه خاطره مرد



    آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده انگار از اون بالا ها گریه هامو ندیده .

    .................................................. ......................

    قطره قطره اشک چشمانم برای تو، تویی که روزهای زندگی ام



    را به امید آمدنت سپری میکنم و سر دوراهی انتظار می نشینم تا بیایی ،



    من هر شب با یاد تو تا خدا سفر میکنم و افسوس که خدا هم سکوت میکند ،



    کاش بودی و می دیدی که بر من چه میگذرد.........................

صفحه 1 از 20 1234567891011 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نقد فیلم پست چی سه بار در نمیزند.
    توسط matine313 در انجمن متفرقه از دنیای صوت و تصویر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-03-2013, 10:23
  2. دلایل تاریخی آیت الله خامنه ای برای عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر
    توسط محبّ الزهراء در انجمن مباحث سیاست داخلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-03-2013, 07:47
  3. وقتی شیخ شوشتری برای خدا شریک قائل شد!
    توسط محبّ الزهراء در انجمن اخلاق
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 27-02-2013, 11:45
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-04-2012, 16:59
  5. قدرت و ثروت
    توسط علی-110 در انجمن مباحث سیاست داخلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 31-10-2011, 00:50

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه