سیدعلی موسوی زاده (وابسته فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوریه)
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران به زعامت و رهبری امام خمینی رحمةالله علیه در سال 1979 میلادی و شگفتی تمام دنیا از این رویداد مهم، بار دیگر جهان در سال 2011 شاهد یکی از نادرترین رویدادها در طول تاریخ بود که همان بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا می باشد.
در زمینه بیداری اسلامی در منطقه که حدود هشت ماه از آغاز آن در تونس می گذرد سخن بسیار گفته شده است اما محدودیت اطلاع رسانی در کشورهای دچار بحران و وجود رسانه های پیشرفته دنیا از جمله اینترنت و کانال های ماهواره ای مغرض و جهت دار موجب شده تا در این مدت کارشناسان سیاسی منطقه برداشت ها و تحلیل های مختلف و بعضا متناقضی از این تحولات و انقلاب ها را ارائه دهند.
اگرچه سرعت این اتفاقات به حدی پرشتاب است که مجالی برای تحلیل درست و منطقی باقی نمی گذارد و امکان پیش بینی را بسیار دشوار کرده است ولی به هر حال اطلاعات صحیح و درست می تواند دولتمردان بدون غرض را برای برنامه ریزی و بهره وری هرچه بهتر از این تحولات مساعدت نماید.
انقلاب تونس به دلیل شتابی که در شکل گیری اش داشت بسیار شگفت انگیز بود. درکشوری که علیرغم تدابیر شدید امنیتی و نظام بسته و دیکتاتوریاش، خودسوزی یک شهروند ستمدیده تونسی موجب بروز یک انقلاب مردمی و خودجوش شد و با سرعت زیادی و با شعار تاریخی "الشعب یرید اسقاط النظام" در طی یک ماه و چند روز منجر به سقوط نظام دیکتاتوری چندین ساله در این کشور شد آغازگر بیداری اسلامی در منطقه شد.
پس از آن انقلاب مصر موجب شگفتی جهانیان شد. در این کشور نیز پس از اقدامی مشابه در تونس، با خودسوزی چند نفر در مصر به حدی شعار یاد شده یعنی "مردم خواهان سقوط نظام هستند" در میدان تحریر قاهره و سایر شهرهای مهم کشور مصر تکرار شد و ملت محروم این کشور در برابر نیروهای امنیتی مقاومت کردند تا اینکه در مدت کمتر از 20 روز این خواسته مردم و بهویژه جوانان مصری بدون وابستگی به حزبی خاص محقق شد و نظام دیکتاتوری و وابسته به غرب و صهیونیستی حسنی مبارک نیز سقوط کرد.
همانطور که گفته شد این انقلاب ها بدون پیش بینی استکبار جهانی و با سرعت بسیار زیادی شکل گرفت و ثمره داد. به همین دلیل غرب با محوریت امریکا و نفوذ صهیونیست جهانی را بر آن داشت تا به نحوی در ادامه روند بیداری اسلامی کشورهای منطقه تأثیر گذاشته و ضمن اینکه مانع گسترش این قیام ها در سایر کشورهای منطقه شود، آنها را با شکست مواجه سازد چرا که ادامه این روند موقعیت حاکمان وابسته به آنان را در منطقه به خطر می انداخت.
از این رو، مشاهده می شود علیرغم مردمی بودن اعتراضها و وجود زمینه مناسب در کشور لیبی (به دلیل ستم های فراوانی که در طول مدت حکومت قذافی بر سر مردم این کشور وارد آمده است) غرب با ایفای نقش های مختلف، روند سقوط نظام دیکتاتوری قذافی را کند کرد و سرانجام پس از شش ماه کشمکش مخالفان و طرفداران قذافی، این انقلاب نیز به ثمر رسید و قذافی پس از حدود 42 سال از قدرت خلع شد.
همین امر در کشور یمن ملاحظه می شود؛ دخالت های خارجی موجب شده است مطالبات مردم یمن با مقاومت نیروهای به ظاهر طرفدار علی عبدالله صالح مواجه شود به نحوی که علیرغم گذشت بیش از هفت ماه از اعتراضات شدیدی مردمی و خواسته اکثریت مردم یمن مبنی بر سقوط حکومت دیکتاتوری این کشور، تاکنون این خواسته مردم محقق نشده است.
در این بین، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که همگی دارای حکومت پادشاهی و دیکتاتوری بوده و بازیچه دست امریکا هستند، به دلیل نگرانی شدید از سرایت این بیداری اسلامی در کشورهای خود، با هدایت امریکا و به طور کلی غرب در صدد سرکوب هرگونه اعتراضات مردمی در این کشورها برآمدند که البته مهمترین نقش را در این زمینه، کشور عربستان سعودی ایفا می کند.
در این رابطه می بینیم که چگونه نظام دیکتاتوری بحرین پس از ناکامی از مقابله با خواسته های مردمی آن کشور، از عربستان و سایر کشورهای عربی خلیج فارس استمداد می طلبد و به کمک این حکومتهای دستنشانده غرب، دست به سرکوب خونین مردم مظلوم و ستمدیده آن کشور می زند.
در این زمان جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم و موثر در منطقه (قدرت منطقه ای)، از آغاز اعتراضهای مردمی در کشورهای یاد شده از حرکتهای مردمی در این کشورها یعنی تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین به طور رسمی حمایت کرد و خواستار احترام دولت های یاد شده نسبت به خواسته های مشروع مردمی شد.
نقش رسانه های مهم در تحولات اخیر منطقه
استفاده از سایت های مختلف اینترنتی از جمله فیس بوک و توئیتر و همچنین ارائه گزارش های مستمر و لحظه به لحظه توسط کانال های ماهواره ای پربیننده عربی مانند العربیه و الجزیره و تا حدودی bbc عربی نقش بسیار مهم و اساسی در اطلاع رسانی، ترغیب و هدایت اذهان عمومی کشورهای منطقه بهویژه جوانان داشته است. شیوه های مشابه اعتراضها از جمله نوع شعارها و خواسته های مردم گواهی بر این ادعاست.
جایگاه سوریه در بیداری اسلامی
اما آنچه که در عرصه سیاسی و اجتماعی سوریه می گذرد، با آنچه که در کشورهای یاد شده می گذرد، بسیار متفاوت است. اتفاقها و تحولاتی که در کشورهای تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین در حال جریان است، ناشی از خیزش مردمی در این کشورهاست ولی در کشور سوریه اینچنین
نیست. مقامات دولت سوریه میگویند، این ناآرامیها از خارج از کشور هدایت میشود و گروههای مسلح تحت حمایت غرب عامل کشتار غیرنظامیان هستند.
از طرفی، باتوجه به دژ مستحکمی که توسط ایران، سوریه و حزبالله لبنان در برابر استکبار بهویژه رژیم صهیونیستی ایجاد شده و غرب و مزدوران آنها در منطقه نتوانستند در ایران و حزبالله لبنان شیطنت کنند و از طرفی تحولات سریعی که در کشورهای عربی در حال وقوع است، غرب از افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران بسیار نگران است. به همین جهت تلاش دارد تا ضمن سیاه نمایی اوضاع در سوریه، سیاست جمهوری اسلامی ایران به عنوان هم پیمان سوریه در برابر تحولات منطقه را دوگانه جلوه دهد.
همچنین باز به دلیل سرعت زیاد گسترش اعتراضهای مردمی در منطقه، انحراف افکار عمومی به سمت سوریه موجب می شود تا تحت الشعاع مسائل این کشور، این اعتراضها مورد سرکوب حاکمان ظالم کشورهای منطقه با همکاری غرب و بهویژه امریکا قرار گیرد که می توان نمونه بارز آن را در کشور بحرین ملاحظه کرد.
در مورد تأثیر رسانه های نظام سلطه در این رویدادها می توان به نحوه اطلاع رسانی این رسانه ها در کانال های ماهواره ای مشهور جهان عرب مانند الجزیره، العربیه، bbc عربی، 24فرانسه و سایر کانال های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس اشاره کرد.
اغلب این کانال ها که با هدایت عربستان سعودی و در حقیقت استکبار جهانی در مورد تحولات منطقه خبرپراکنی می کنند، پس از پوشش مناسب قیام های مردمی در تونس و مصر و تا حدودی لیبی، باتوجه به خوف سران دیکتاتور منطقه از گسترش این اعتراضها در کشورشان، با هجمه شدید رسانه ای به نظام سوریه و شخص بشار اسد، در صدد انحراف افکار عمومی به این سمت هستند تا از تشدید اعتراضها در کشورهای منطقه مانند بحرین جلوگیری کنند و در همین راستا به روشنی دیده می شود که از انعکاس اخبار در مورد بحرین در کانال های یاد شده خودداری می شود.
این تهاجم شدید رسانه ای علیه سوریه تنها در جهان عرب نیست بلکه در سایر کانال های خبری و ماهواره ای وابسته به غرب از جمله cnn و bbc و voa فارسی و bbc فارسی ملاحظه می شود که عمدتا نیز سیاست های جمهوری اسلامی ایران در منطقه را زیر سؤال می برند.
از سوی دیگر، نقش سلفی ها در سوریه را در این اتفاقها نباید نادیده گرفت. باتوجه به نفوذ وهابیت به رهبری عربستان سعودی در سال های اخیر در سوریه، زمینه بروز اعتراضها از سوی سنی های این کشور تا حدودی فراهم شده است که در همین زمینه نقش رسانه های مغرض در تحریک این افراد آشکار می شود.
دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی ایران و به طور کلی جریان مقاومت در منطقه همزمان با بیداری اسلامی در منطقه، از این فرصت استفاده کرده و با ایجاد فتنه در سوریه قصد برهم زدن نظام حاکم به ریاست بشار اسد را دارند. بهترین راه برای ایجاد فتنه، فرقه گرایی در این کشور است. بیشتر جمعیت کشور سوریه (حدود 65%) سنی مذهب هستند و برخی از آنان از سنیهای افراطی بوده که عمدتا از عربستان تغذیه میشوند. از آنجایی که هیئت حاکمه در این کشور عمدتا از علویون هستند و این امر سال های متمادی است که برای سنی ها ناخوشایند است، از اینرو، دشمنان از این راه وارد شده و دلیل عمده دوستی سوریه با ایران و حزبالله را شیعه بودن آنان وانمود می کنند. از جمله کانالهای ماهواره ای وابسته مانند صفا و الوصال و الخلیجیه و اورینت و سایر کانالهای ماهواره ای وابسته به غرب با تحریک احساسات مذهبی سنی ها زمینه را برای قیام علیه بشار اسد آماده میکنند.
اما با اتخاذ سیاست دولت سوریه مبنی بر اطلاع رسانی صحیح از وقوع جنایت های بی سابقه توسط مخالفان نظام که عمدتا اجیر شده دشمنان خارجی سوریه هستند و با انتشار تصاویر فجیعی از جنایت ها در تلویزیون و مطبوعات این کشور ازجمله مثله کردن جنازه های نیروهای ارتش و پلیس و به آتش کشیدن این جنازها و ... و همچنین با پخش اعترافات دستگیر شده ها وآنالیز کردن مطالب و صوت ها و تصویرهای منتشره در فیس بوک و فیلم هایی که توسط گوشی های موبایل توسط گروه های مزدورگرفته می شود و در کانال های مغرض پخش می گردد، تا حد زیادی مردم را از توطئه های این دشمنان آگاه سازند به نحوی که نخبگان فرهنگی، دینی و سیاسی و عمده مردم سوریه به بزرگ نمائی های رسانه های مغرض توجه نمی کنند.
در این زمینه، یکی از نکات مهمی که در تحولات اخیر در سوریه قابل ملاحظه است، بی اعتنایی به خط قرمزی که تاکنون در سوریه وجود داشت و آن عدم اجازه به شخصیتها و یا رسانه های این کشور مبنی بر به چالش کشیدن سیاست های خانئانه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بهویژه عربستان سعودی بود. باتوجه به موضع گیری کانال های وابسته به این کشورها مانند الجزیره و العربیه که با پخش تصاویر بعضا جعلی و یا بزرگ نمایی اعتراضها که برای مردم سوریه آشکار شده است که این اعتراضات مردمی نیست، موجب شده که در تحلیل های سیاسی به راحتی از همدستی حاکمان این کشورها با غرب پرده بردارند.
از عوامل مهم دیگری که در بروز حوادث اخیر در سوریه تأثیر داشته است، می توان به تک حزبی بودن و برگزار نکردن انتخابات آزاد در این کشور، فشارهای بیش از حد سیستم های امنیتی (که گفته می شود 17 دستگاه امنیتی در این کشور وجود دارد) به مردم و برخی از نخبگان مذهبی، فساد اقتصادی موجود در بدنه حاکمیت نظام و وجود فقر در سطح این کشور اشاره کرد.
عمده مردم سوریه خواهان انجام اصلاحات در حکومت هستند ولی نه به قیمت براندازی نظام فعلی به ریاست بشار اسد. علاقه ای که بیشتر مردم سوریه به بشار اسد بهویژه به دلیل روحیه مقاومت وی دارند، پس از مشاهده رفتار ددمنشانه و غیرانسانی که توسط گروه های سلفی در این کشور در جریان است، رفتاری که تاریخ سوریه بعد از قتل عامی که صلاح الدین ایوبی در مورد شیعیان این سرزمین انجام داد تاکنون به خود ندیده بود.
مردم سوریه که احساس کردند دستان خارجی و دشمنان قسم خورده حکومت فعلی سوریه در بروز این فتنه در کار است، در مقابل این اغتشاشها واکنش نشان داده و به حمایت از بشار اسد دست به راهپیمایی زده و کارناوالهای فراوانی در خیابانهای شهرهای بزرگ از جمله دمشق، حلب و لاذقیه به راه انداختند، به طوری که چندین شب تا نزدیکی اذان صبح سر و صدای این حمایتها که بعضاً با تیراندازی هوایی و نورافشانی همراه بود، شنیده میشد.
در ابتدا تصور میرفت باتوجه به تحولات اخیر در کشورهای عربی، سوریه نیز آسیب پذیر باشد ولی با واکنشی که از سوی مردم و سران رسمی اهل سنت از جمله مفتی سوریه و مفتی دمشق و دکتر البوطی و سایر سران دینی و مذهبی که حتی از منتقدان بارز نظام بودند، در دیدارهای علمای دینی با وزیر اوقاف و سایر مسئولان عالیرتبه سوریه نشان داده شد، دال بر دشواری وارد آوردن آسیب به دولت سوریه است.
مصاحبه های چهره هایی مانند دکتر البوطی و دکتر محمد حبش از علما و روحانیون مشهور و منتقد نظام با شبکه های مختلف ماهواره ای و موضع گیری به نفع بشار اسد به دلیل آغاز اصلاحات اساسی در این کشور و همچنین بیانیه علمای مسلمان سوریه اعم از اهل سنت و شیعه، مؤید این مطلب است که براندازی حکومت بشار اسد کار آسانی نیست.
البته اتفاقهایی که در شهر حماه روی داد، با سایر شهرهای این کشور تفاوت داشت. نیروهای خرابکار با محوریت سلفیها پس از شکست در شهرهای بزرگ مانند درعا (شهر مرزی سوریه و اردن) و جسر الشغور (مرز سوریه و ترکیه) و تلکلاخ (مرز سوریه و طرابلس لبنان)، در صدد برآمد تا داغی که اهالی حماه از نظام اسد از حدود 33 سال قبل یعنی در زمان ریاست جمهوری حافظ اسد دارند، استفاده کرده (شهر حماه به عنوان پایگاه اصلی اخوان المسلمن سوریه در دهه 80 میلادی به دستور حافظ اسد مورد حمله ارتش سوریه قرار گرفت و هزاران کشته در این شهر برجای گذاشت) نقشه ای طراحی کرد تا مانند بنغازی لیبی جنگ داخلی صورت گرفته و آن شهر را به عنوان مرکز فرماندهی مخالفان نظام اسد قلمداد کند. در این زمینه و در چنین شرایط بحرانی، حضور سفیران امریکا و فرانسه در این شهر حاکی از همین برنامه ریزی است.
علیرغم انبوه تظاهرکنندگان در شهر حماه (بیش از 100 هزار نفر گفته شده) نسبت به سایر شهرها که به بیش از 300 نفر هم نمی رسد ولی با توجه به اینکه نیروهای امنیتی سوریه اطلاعاتی از این برنامه ریزی دشمن کسب کرده بود، پس از چیره کامل بر مرز سوریه و ترکیه و کنترل شدید آن و در نتیجه جلوگیری از ورود هرگونه سلاح و نیروهای مخرب، با یک برنامه ریزی مناسب توانست برخی از سران مخالفان را با قصد اینکه شهر حماه آمادگی اجرای نقشه آنان را دارد، به این شهر بکشاند و سرانجام ارتش این کشور با یک عملیات از پیش طراحی شده شهر حماه را محاصره و نیروهای امنیتی به دستگیری بیشتر عوامل خرابکار پرداختند و پس از پایان موفقیت آمیز این عملیات، این شهر در حال حاضر و بدون حضور ارتش در آرامش کامل بهسر می برد.
در زمان تهیه این نوشته، کشور سوریه از جهت امنیتی در آرامش نسبی بهسر می برد. بشار اسد رئیس جمهور سوریه در نخستین مصاحبه تلویزیونی پس از آغاز بحران این کشور که در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان مصادف با 30 مرداد 1390 انجام شد، در مورد اوضاع کشورش با اظهار اینکه دولت دغدغه امنیتی در این کشور ندارد و نیروهای انتظامی بر اوضاع مسلط شده اند، بیشترین بحرانی را که در سوریه وجود دارد، بحران سیاسی دانست که بخشی از غرب آن را بهوجود آورده است.
رئیس جمهور سوریه در مصاحبه یاد شده همچنین به آغاز سریع اصلاحات در کشورش اشاره و اعلام کرد که اصل هشتم قانون اساسی سوریه جوهره نظام سیاسی کنونی کشور است لذا تغییر یا تعدیل آن بدون بازنگری سایر اصول قانون اساسی کلامی غیر منطقی است. پس از ماه رمضان باید کمیته بررسی بازنگری قانون اساسی تشکیل شود که کار آن شش ماه طول می کشد.
تغییر قوانین و برنامه ها نیاز به زمان دارد که البته در این زمینه ها زمانبندی شده است، بهطور مثال می توان به برگزاری انتخابات پارلمان سوریه در بهمن ماه سال جاری اشاره کرد که براساس تغییرات جدید در قانون انتخابات برگزار خواهد شد. در زمینه قانون جدید اطلاع رسانی نیز گفت که اطلاع رسانی در مرحله انتقالی و پس از اصلاحات نقش محوری و اساسی در کشور خواهد داشت.
به اعتقاد برخی از تحلیلگران سیاسی، پیروزی انقلاب لیبی نیز می تواند فرصت بهتر و مناسب تری جهت وارد آوردن فشارهای سیاسی برای دشمنان این کشور فراهم آورد.
به طور خلاصه می توان گفت:
1) تاکنون اعتراضها در سوریه مانند سایر کشورهای منطقه، مردمی و خودجوش نبوده و با توجه به اینکه راهپیماییها از ابتدا مسالمت آمیز نبود، حضور افراد مسلح و تیراندازی به سمت نیروهای نظامی و انتظامی باعث خونریزی زیادی در این تظاهرات شده است.
2) عمده کشته های طرفداران نظام اسد از نیروهای ارتش و نیروهای امنیتی بودند که تعداد آنان را بیش از 400 نفر اعلام کرده اند.
3) کشور سوریه تاکنون بدینشکل با هجمه شدید سیاسی و رسانه ای آن هم از جانب کشورهای عربی دست نشانده غرب، مواجه نشده بود. این تبلیغات سوء و سیاه نمایی و بزرگ نمایی اوضاع سوریه موجب شد تا برخی از اقشار جامعه که دچار مشکلات عدیده بهویژه اقتصادی بودند نیز جذب این تبلیغات شوند.
4) حملات شدید سیاسی و اقدامات عملی غرب توسط دست نشاندههای خود اعم از عربستان سعودی، گروه 14 مارس به رهبری سعد حریری و ترکیه صورت می گیرد.ژ
5) نقش کانال های ماهواره ای پربیننده و مشهور جهان عرب بهویژه الجزیره و العربیه که توسط کشورهای حوزه خلیج فارس اداره و هدایت می شوند در ایجاد آشوب در مناطق مختلف سوریه بسیار پر رنگ و بارز است.
6) به اعتقاد برخی از کارشناسان سیاسی، باتوجه به تسلط نیروهای انقلابی در لیبی و سقوط نظام قذافی، غرب و رسانه ها مجال بیشتری برای فشار سیاسی و رسانهای به سوریه پیدا خواهند کرد.
7) از دید کارشناسان سیاسی، حمله نظامی به سوریه بسیار دور از انتظار است چرا که همسایگی این کشور با رژیم صهیونیستی و واکنش هم پیمانان سوریه در جبهه مقاومت یعنی جمهوری اسلامی ایران، حزب الله و فلسطین (حماس) می تواند غرب را با چالش شدید و جبران ناپذیری مواجه سازد.
8) به نظر میرسد بهترین شیوه برای غرب استفاده از حربه اصلاحات بهویژه آزادی احزاب و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است تا بتوانند آن حزبی را که مورد تأئیدشان است بر روی کار بیاورند.
در خاتمه...
ذکر این نکته ضروری است که مطالب یاد شده در این مقاله، مهر تأییدی بر تمامی رفتارهای حکومت بشار اسد نیست و همانگونه که در موضع گیری های حکیمانه رهبر معظم انقلاب و ریاست محترم جمهور کشورمان اعلام شد، جمهوری اسلامی ایران با هرگونه نظام دیکتاتوری و ستمکار در هرجای دنیا که باشد مخالف است و در مورد سوریه نیز قائل به انجام اصلاحات سریع و زود بازده است اما با هرگونه دخالت خارجی که قطعاً در جهت مصلحت مردم سوریه نخواهد بود، مخالف است.