صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 21

موضوع: سلوك عارفانه

  1. #1
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض سلوك عارفانه

    دستورالعمل دوازده گانه خداوند براي خودسازي
    پيامبر گرامي(ص) پس از مبعوث شدن به رسالت از غار حرا به خانه بازگشتند. باري سنگين بر دوش آن حضرت آمده بود: «انا سنلقي عليك قولا ثقيلا» جبرئيل نازل شد و آيات اول تا دهم سوره مزمل را آورد. در حقيقت با يك دستورالعمل دوازده گانه كه بهترين ابزار كار براي تحمل آن بار سنگين بود بر پيامبر(ص) وارد شد: خداوند متعال در اين آيات شريفه مي فرمايد: اي رسولي كه عباي نبوت به دوش تو آمده است! از اين دستورالعمل كمك بگير!
    اول: شب زنده داري؛ «قم الليل الا قليلا»
    دوم: نماز شب (تهجد)؛ «ان ناشئه الليل هي اشد و طئاً و اقوم قيلا»
    سوم: تمسك به قرآن: «ورتل القران ترتيلا»
    چهارم: اراده: «ان ناشئه الليل هي اشد وطئاً»
    پنجم: قاطعيت در گفتار: «واقوم قيلا»
    ششم: فعاليت مدام؛ «ان لك في النهار سبحاً طويلا»
    هفتم: ذكر مدام؛ «واذكر اسم ربك»
    هشتم و نهم: دعا و انقطاع الي الله: «وتبتل اليه تبتيلا»
    دهم: «توكل: «رب المشرق و المغرب لااله الا هو فاتخذه وكيلا»
    يازدهم: صبر؛ «فاصبر علي ما يقولون»
    دوازدهم: سعه صدر؛ «واهجرهم هجراً جميلا»
    ... در واقع خداي سبحان با ابلاغ اين دستور العمل، برنامه رسالت پيامبر گرامي(ص) را تدوين فرموده است. برنامه جامعي كه نقشي اساسي و حساس در امر رسالت براي پيامبر اكرم(ص) داشت و آن حضرت با استفاده از اين دستورالعمل، فعاليت تبليغي و رسالت خويش را آغاز كرد و پس از تحمل شدايد و پشت سر نهادن موانع فراوان و فشارهاي كفار، توانست در مدت كوتاهي جامعه عرب جاهلي را متحول و دگرگون سازد و با يك انقلاب دروني، افرادي مهذب و باتقوا تربيت كند.1

    1-تفسير حضرت آيت الله حسين مظاهري، ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 553، ص 5
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اوصاف سالک مشفق ( سلوک عارفانه)
    (بدان ای سالک راه خدا!) اشفاق به معنی ترسیدن و دوری کردن است. مشفق کسی را گویند که از کارهای زشت و اعمال خلاف ازجهت ترحم به حال خود که مبادا به و بال آن گرفتار گردد دوری کند و بترسد از عذابی که خداوند متعال برای گناهکاران مقرر فرموده است. در مراحل مختلف سیر اشفاق سالک مختلف است در بدایات اشفاق او نسبت به نفس است می‌ترسد نفس او را به هلاکت کشاند، بعد نسبت به عمل است می‌ترسد عمل به واسطه آفات منقلب گردد، بی‌نتیجه بماند و نسبت به خلق است به جهت معرفی که نسبت به معاذیر خلق حاصل کرده می‌‌داند چه عواملی در خطاهای افراد موثر بوده‌اند. در درجه دوم اشفاق نسبت به وقت است سالک مراقب است مبادا تفرق یعنی توجه به غیر، وقت را ضایع سازد و اشفاق بر قلب است می‌ترسد برای قلب مزاحمی پدید آید قلب را از یاد حق غافل سازد و اشفاق بر یقین است از اینکه مبادا در یقین سالک سببی مداخله کند، سالک سبب را ببیند مسبب را فراموش کند. در درجه سوم اشفاق نسبت به عجب است که تا عجب اعمال را فاسد نکند در این مقام سالک می‌داند هر عملی انجام داده یا می‌دهد توفیق حق سبب بوده است. از این جهت هیچ‌گاه عجب او را نمی‌گیرد. اشفاق در درجه سوم سالک را از مخاصمه با خلق حفظ و او را از معارضه باز نمی‌گذارد چیزی از کوشش او در راه حق کم شود. بنابراین سالک مشفق کسی خواهد بود که:
    1- بر نفس سرکش لگام زند، نگذارد نفس طغیان کند (نهی النفس عن الهوی)
    2- بر عمل ناظر باشد نگذارد هوای نفس عمل را باطل کند.
    3- عوامل اصلی بدی‌های خلق را تمیز دهد و عذر آنها را بپذیرد.
    4- وقت را نگذارد بیهوده تلف شود، در تمام اوقات به یاد حق بوده باشد.
    5- بر در دروازه دل نشیند، نگذارد غیر بر خانه حق وارد شود.
    6- سبب را نبیند هر چه بیند از مسبب بیند.
    7- زمام امور را طراً (تماما) دردست حق ببیند.
    8- با خلق دشمنی نکند هر کسی را در مرتبه خودش بشناسد.
    9- از عجب بدور، از اهل ریا و سمحه نباشد.
    10- در راه حق ثابت قدم و در امر خیر ساعی باشد.(1)

    1- مقامات معنوی، محسن بینا، ج 1، ص 107
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  4. #3
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مراتب و اوصاف مُخبتین ( سلوک عارفانه)
    (ای عزیز سالک!) اخبات ابتدای مقام طمأنینه است، وارد شدن به مقام امنی است که برای شخص وارد رجوع و برگشتی نیست.
    (خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین) اخبات را به سه درجه تقسیم نموده و برای مخبتین در هر مقام اوصافی ذکر می‌کند.
    در درجه اول باید عصمت بر شهوت محیط شود، اراده بر غفلت غالب آید، طلب نسیان را از بین ببرد. در درجه دوم سبب بر اراده نقصانی وارد نیاورد، واردات قلب را متوحش نسازد، فتنه سالک را از مسیرش منحرف نکند.
    در درجه سوم مدح و ذم نزد او یکسان باشد، ملامت نفس برای او مداوم باشد، چشم خطابین او بسته شده باشد... سالکی که به مقام اخبات وارد می‌گردد حالش چنین خواهد بود.
    1- ملکه اجتناب از معصیت در او قوت گرفته شهوت را از خود دور و هوای باطل را از سر بدر می‌کند.
    2- اراده‌ای که برای رسیدن به حق دارد از آن جهت که قوی است نمی‌گذارد غفلت دامنگیر او گردد.
    3- شوق و اشتیاقی که از حق در وجود او هست نمی‌گذارد او از یاد حق غافل گردد.
    4- اسباب عالم وجود بر اراده حق‌بین او نقصانی وارد نمی‌کند، چشم سبب بین او بسته و مسبب را می‌بیند و سبب را نمی‌بیند.
    5- شرح صدری دارد که حوادث و عوارض که بر او وارد می‌شوند وی را متزلزل نمی‌کنند دلش محکم، قلبش قوی، خاطرش آرام است.
    6- هیچ فتنه و بلایی وی را از راه راستی که طی می‌کند منحرف نمی‌سازد.
    7- هر چه خلق درباره او بگویند گفته آنها در وجود او اثر نمی‌کند، مدحش کنند از مدح آنها شاد نمی‌شود، ذمش کنند دلگرفته و غمگین نمی‌گردد از ظلمت نفس رسته تحت تاثیر گفتمان‌های خلق قرار نمی‌گیرد.
    8- هر عملی انجام می‌دهد از نظر خود او مردود است. عملش نزد خودش وزنی ندارد، ملامت نفس نمی‌گذارد خودپسندی در او ظهور کند او دائما در ملامت و سرکوبی نفس است.
    9- به امور عالم به نظر بی‌عیبی می‌نگرد، چشم عیب‌بین او بسته، با چشم حق‌بین در عوالم خلقت خطایی نمی‌بیند. (1)

    1-مقامات معنوی، محسن بینا، ج1 ، ص 116
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  5. #4
    داره خودمونی میشه درجستجوی شدن آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2013
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    32
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    إن الوصول الی الله عزوجل سفر لا یدرک إلا بإمطاء اللیل

    رسیدن به خداوند متعال سفری است که جز با نشستن بر مرکب شب پیموده نشود .
    الامام العسگری علیه السلام بحار ج75 ص 280

  6. #5
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    رجاء به معنی خوف
    (ای سالک راه حق!) رجاء ضدیأس است. رجاء امیدواری و یأس ناامیدی است. راجی امید دارد به مطلوب خود برسد، مایوس از درک مطلوب خود ناامید است. چون هر امیدوار در راه وصول به مطلوب خود از جهت نرسیدن به مطلوب خائف است از این جهت رجاء به معنی خوف نیز آمده است. دراین آیه رجاء به معنی خوف است. «مالکم لاترجون لله وقارا» چه به شما شده است که از عظمت خدا خائف نیستید؟ (نوح- 13)...
    علت خوف «نفس» و علت رجاء «حق» است. خائف خوفش از جهت خویش و رجائش از طرف غیر (حق متعال) است. خائف خوف دارد مبادا تکالیفی که به عهده اوست خوب نتواند از عهده انجام آنها برآید، و عمل خود را قابل و لایق مقام کبریایی حق نمی‌داند ولی درعین حال امیدوار است که حق متعال براو ایراد نگیرد. خوف او از ناحیه خود او و رجائش از ناحیه حق متعال است. خائف چون به کرم مرجو امیدوار است نسبت رجائش به غیر و چون به نقص خود معترف است، نسبت خوفش به خود او منتسب است...
    رجاء و خوف برای سالک در راه سلوک به منزله دوبال هستند، سالک با این دوبال در حرکت و سیر است. اگر خود سالک شکسته شد (به فنای نفس رسید) بدیهی است دوبال او هم شکسته خواهند شد... (البته) آنانکه به لقاء (و فناء) می‌رسند کم هستند... امام صادق(ع) می‌فرماید: پدرم فرمود: «در قلب بنده مومن دو نور هست، یک نور، نور خوف، یک نور، نور رجاء و هر دو با هم مساوی هستند. اگر وزن شوند با هم برابر خواهند بود. (کافی، ج 2، ص 67)1

    1- مقامات معنوی، محسن بینا، ج 1، ص 134
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  7. #6
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مراتب ایمان(سلوک عارفانه)
    بدان (ای سالک راه حق!) ایمان دارای درجات است، یعنی مقوله‌ای مشکک و دارای مراتب است. ایمان مانند نور است که درجات ضعیف، متوسط و قوی دارد و این خصوصیت ذاتی آن است. تعلق قلبی نیز شدت و ضعف دارد. مراتب ایمان به حسب همین تعلق قلبی است. اینکه دل هر کس چقدر وابسته به خدا است، قابل درجه‌بندی است، و لذا روایات متعددی راجع به درجه‌بندی ایمان داریم، بعضی از روایات برای ایمان ده درجه ذکر می‌کند، و حتی به عنوان مثال درجه ایمان افراد و مصادیق خارجی را هم مطرح می‌کند. میزان این درجه در هر حدی که باشد، در به کارگیری این مجموعه اثر می‌گذارد. با توجه به میزان حصول ایمان، ابتدا تعلق قلبی ما نسبت به دین ریشه پیدا می‌کند، آن‌گاه باید آن را با انجام واجبات آبیاری کنیم، و خار و خاشاک را که همان محرمات الهی است از اطراف آن دور سازیم تا نهال ایمان در وجود انسان محکم و استوار شود. چه بسا در اینجا است که میزان این تعلق قلبی از ضعف رو به شدت رفته و به کمال می‌رسد.
    اما چگونه می‌توان به این دلبستگی شدت بخشید؟
    اول باید از امور کوچک شروع کرد. ابتدا باید با گذشت از امور کوچک دنیایی تمرین کرد و بعد به تدریج این گذشت‌ها بزرگ می‌شود. اگر گذشتن از دنیا را از امور کوچک شروع کنی، کم‌کم برایت ملکه می‌شود و هنگامی که با امور بزرگ مواجه شدی، گذشتن از آنها دیگر سخت نیست. انجام واجبات و ترک محرمات برای این است که دل تصفیه شود.(1)
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ
    1- سلوک عاشورایی، آیت‌الله شیخ مجتبی تهرانی، منزل چهارم، ص 115
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  8. #7
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    دل مرکز ایمان و افضل اعمال ( سلوک عارفانه)
    (بدان ای سالک راه خدا!) دین مجموعه‌ای از اصول و فروع است که به وسیله انبیا به ابنای بشر ابلاغ می‌شود. دین یک امر مرکب است و ایمان، تعلق قلبی به آن است. دل مرکز ایمان است و هیچ‌گاه تخلف نمی‌کند. ایمان به یک شئ با عمل نسبت به آن شئ ارتباط دارد.
    ابوعمرو زبیری نقل می‌کند که از امام صادق(ع) پرسیدم کدام یک از اعمال نزد خداوند افضل است و خداوند بدون آن عملی را قبول نمی‌کند؟ حضرت در جواب می‌فرماید: «الایمان بالله». راوی سوال می‌کند: «قلت ان الایمان لیتم و ینقص و یزید» آیا ایمان کم و زیاد می‌شود(؟). حضرت می‌فرمایند بله! او سوال می‌کند چگونه؟
    حضرت می‌فرمایند: «ان‌الله تبارک و تعالی فرض‌الایمان علی جوارح ابن ادم و قسمه علیها و فرقه فیها» یعنی ایمان از واردات قلبی است و ادراک نیست، بلکه دریافت دل است. «به یعقل ویفقه ویفهم و هوامیر بدنه الذی لا ترد الجوارح و لا تصدر الاعن رایه و امره» (الکافی، ج 2، ص33) دل فرمانده افعال انسان است. فرمانده تمام اعضا و جوارح، دل انسان است. وقتی می‌پرسی چرا این کار را می‌کنی می‌گوید دلم خواست! فرمانده فرمان داده است! البته اینکه این فرمانده برچه محوری فرمان داده، بحث دیگری است، چون ممکن است فرمان دل بر محور شهوت، غضب، عقل و یا شرع باشد و بر همان محور به اعضا و جوارح انسان فرمان دهد. در هر صورت اعضا و جوارح نمی‌توانند فرمان دل را رد کنند... علمای بزرگ، با استفاده از این روایت می‌فرمایند: ایمان مبثوث است در جوارح، مرحوم کلینی هم در جلد دوم اصول کافی صفحه 33 بابی را در همین عنوان آورده است «باب فی ان الایمان مبثوث لجوارح البدن کلها» یعنی ایمان یک امر سراسری است که در تمام بدن منتشر می‌شود.(1)

    1- سلوک عاشورایی، آیت‌الله شیخ مجتبی تهرانی(ره)، منزل چهارم، ص 113
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  9. #8
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    برتری یک عمل خالص ( سلوک عارفانه)
    (بدان ای سالک راه خدا!) بر بنده است که همت و جدیت خود را در صحیح کردن عمل و خالص ساختن و پاک نمودن آن از آفات و شوائب هوا و هوس قرار دهد، پس اگر قادر باشد که یک بار با قلب و عمل خود، بلکه با روح و سر خود و جمیع جوارح خویش «لااله‌الاالله» بگوید، برای او سودمندتر است، از اینکه تمام عمرش شبها را بر پا برای عبادت باشد و روزها را روزه بگیرد و همیشه در حال ذکر باشد، ولی (عمل او از آفات مذکور) خالص نباشد. و اگر تصدیق آن را بخواهی به ابلیس نظر کن که هزاران سال با ملائکه، خدا را پرستش کرد و برای او سودی نبخشید و او را از عذاب و لعن مانع نگشت، و به حضرت آدم (ع) بنگر که کلماتی از او در توبه، سبب قبول توبه او شد و به مقام اجتباء و برگزیدگی رسید. (1)

    1-المراقبات، میرزا جواد ملکی تبریزی، ج2، ص 453
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  10. #9
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    رعایت سالک
    (ای سالک راه خدا!) رعایت به معنی چریدن و چرانیدن آمده است. راعی را چوپان گویند چرا که گوسفندان را می‌چراند. چون حفظ کردن، مراقبت کردن و توجه کردن لازمه چرانیدن است. «فمار عوها حق رعایتها» یعنی آنچه لازمه توجه، حفظ و مراقبت بود به جای نیاوردند.(حدید-27) (بنابراین) در راه حق چنانچه ملاحظه آداب، رسوم، احکام و اوامر الهی بشود رعایت حقوق حق شده است. و در آیه فوق نکوهش از آن جهت است که رعایت حقوق الهی نشده است. رعایت حفظ نفس از مخالفت حق و نظر نداشتن به غیر اوست به جهت عنایتی که حق متعال به حفظ نفس و کمال آن داشته است. حفظ نفس با پیروی از احکام الهی و کمال آن با عمل کردن به نسخه کامل قرآن است.
    رعایت بر سه درجه است اول رعایت در اعمال. دوم رعایت در احوال. سوم رعایت در اوقات مبادرت به عمل روی بی‌نظری، انجام عمل روی بصیرت و آگاهی، ناچیز شمردن عمل و چشم‌پوشی از آن که موجب تکثیر عمل است درجه اول از رعایت است.
    متهم کردن جهد و کوشش، بی‌اعتنایی به حال، وانمود کردن به اینکه نفس غنی و بی‌نیاز است درجه دوم از رعایت است.
    آگاهی از سیر، دل نبستن به مقامات، استخلاص از رؤیت صفا، درجه سوم از رعایت است. در سیر و سلوک همیشه سالک با سه اصل روبه روست. رعایت آن سه اصل برای او کمال اهمیت را دارد. آن سه یکی عمل است. یکی حال است. یکی وقت.1
    1-مقامات معنوی، محسن بینا، ج1، ص 143
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  11. #10
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    رغبت الهی (سلوک عارفانه)
    (بدان ای طالب راه حق!) سالک الی الله کسی است که خدا را از روی خوف و رغبت می‌خواند «یدعوننا رغبا و رهبا» (انبیاء-90) همچنین خدای متعال می‌فرماید: «الی ربک فارغب» به سوی پروردگارت با تضرع و زاری روی آور. (شرح-8)
    رجاء بر سه درجه است: درجه اول اختصاص به اهل علم دارد که از مطالعه خبر و تحصیل علم حاصل می‌گردد. این رغبت راغب را به کوشش واداشته از کسالت و انکسار حفظ و از کارهای مباحی که موجب ضعف اوست باز می‌دارد.
    درجه دوم رغبت صاحبان حال است. این رغبت قویتر از رغبت اول است. راغب در این مقام هرچه در قوه دارد همه را صرف وصول به مقصود می‌کند، صاحبان حال همتشان عالی است، غیرمقصود را هرچه باشد ترک می‌کنند.
    درجه سوم رغبت از آن اهل شهود است. این رغبت علاقه راغب را از ماسوی الله قطع، او را از آفات قصور محفوظ، و برای او از علاقه کمترین اثری باقی نمی‌گذارد.
    عنوان این رغبت، رغبت تشرف به حضور است.
    رغبت یکی نفسانی است، یکی روحانی است، و یکی الهی، در رغبت نفسانی راغب در کسب ثواب می‌کوشد، در رغبت روحانی در کسب معارف و در رغبت الهی در وصول به حق (می‌کوشد). رغبت الهی عالی‌ترین درجه از رغبت است. سالک در این مقام جز رغبت وصول به حق رغبتی ندارد.1
    1-مقامات معنوی، محسن بینا، ج1، ص 138
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اس ام اس عارفانه و ...
    توسط soreh در انجمن انجمن متفرقه
    پاسخ: 26
    آخرين نوشته: 22-12-2011, 14:19
  2. پاسخ عارفانه حضرت امام به سوال حاج سید احمد آقا
    توسط محبّ الزهراء در انجمن عرفان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-10-2010, 14:27
  3. داستانهاى عارفانه
    توسط s.ali در انجمن کتابخانه اسلامي
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-12-2008, 19:23
  4. كيش پارسايان(دروس استاد آية الله مجتبى تهرانى)
    توسط vorojax در انجمن کتابخانه اسلامي
    پاسخ: 13
    آخرين نوشته: 12-09-2008, 20:57
  5. برخي مؤلفه هاي عرفان ناب اسلامي
    توسط vorojax در انجمن مباحث دینی و مذهبی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 19-08-2008, 06:19

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه