علم حضرت حق
در اين مسأله كه از ديرزمان ميدان بحث فلاسفه بزرگ و عارفان عالم و انديشمندان چيرهدست بوده و هريك به فراخور دانش محدود خود و عقل مدار بسته خويش مطالبى گفتهاند، لازم بلكه واجب و فريضه است كه به كتاب حضرت حق يعنى قرآن مجيد و روايات اصيل باب با عظمت توحيد مراجعه شود كه مراجعه كننده، در اين مسأله از سردرگمى و دچار شدن به تناقض و تفصيل در علم به كليات و جزئيات، مصون و محفوظ خواهد ماند.
آنان كه معارف را از قرآن و روايات چشيدهاند و با رياضتهاى شرعى راه را پيمودهاند درباره علم حق تعالى به موجودات و باطن و ظاهر آنان مىگويند:
ذات حضرت احديت آگاه و عالم به تمام موجودات كليه و جزئيه و بسيط و مركب و فلكى و عنصرى و زمانى و دهرى و سرمدى و مجرد و مادى و برزخى است و از احاطه علم او ذرهاى از ذرات «غيب و شهود» و آفرينش خارج نيست.
[وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ] «1».
و به اندازه وزن ذرهاى در زمين و آسمان از پروردگارت پوشيده نيست و نه كوچكتر از آن ذره و نه بزرگتر از آن نيست، مگر آنكه در كتابى روشن ثبت است.
[يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ] «2».
آنچه در زمين فرو مىرود و آنچه از آن بيرون مىآيد و آنچه از آسمان نازل مىشود، و آنچه را در آن بالا مىرود مىداند. و او با شماست هرجا كه باشيد.
«تفسير تبيان» ذيل اين آيه چنين توضيح داده است:
تمام چيزهايى كه در زمين داخل مىشود و در آن پنهان مىگردد مانند حبه و هسته و آنچه كه از زمين خارج مىشود از نباتات و حيوانات و جمادات بر ذات اقدس الهى پوشيده نيست و خداوند به همه آنها دانا و خبير است.
همچنين آنچه كه از آسمان فرود مىآيد از باران و غير باران و آنچه كه به آسمان بالا مىرود از فرشتگان و اعمال مردم، خداوند به همه آنها عالم و آگاه است «3».
دستيابى بشر به حقايق علمى
از حضرت سجاد عليه السلام درباره توحيد سؤال شد. در جواب فرمود:
خدا مىدانست كه در آخر زمان افراد عالم و مردان دقيق و كنجكاو خواهند آمد، خداوند [قل هو اللّه احد] و چند آيه از سوره حديد را تا [وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ] «4» نازل فرمود «5».
جمله [وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها] «6» از سوره حديد، جزء آيات پيش از [عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ] است كه در حديث حضرت على بن الحسين عليه السلام آمده است.
اينكه امام سجاد عليه السلام در فهم اين آيه به عمق دانش مردمى در آخر زمان اشاره مىكند شايد ناظر به مطلبى باشد كه دنياى امروز بدان متوجه شده است.
در فيزيك زيستى مىگويند:
هوايى كه كره زمين را در بر گرفته و قطر آن در حدود 800 كيلومتر است و با سرعت صدهزار كيلومتر در ساعت، با حركت زمين حركت مىكند، يكى از بزرگ ترين عواملى است كه از جهات متعدد حافظ حيات موجودات كره زمين است و يكى از آن جهات سوزاندن و متلاشى كردن سنگهايى است كه على الدوام از نقاط دور دست وارد اتمسفر زمين مىشوند.
فرانك آلن استاد فيزيك زيستى مىگويد:
جوى كه از گازهاى نگاهبان زندگى بر سطح كره زمين تشكيل شده، آن اندازه ضخامت و غلظت دارد كه بتواند همچون زرهى زمين را از شر مجموعه مرگبار بيست ميليون سنگهاى آسمانى در روز كه با سرعتى در حدود پنجاه كيلومتر در ثانيه به آن برخورد مىكنند در امان نگاه دارد.
در اطراف خورشيد و زمين، ميليونها و هزارها ميليون سنگهاى شهابى وجود دارد كه به دور خورشيد مانند زمين مىگردند و چون سرد و منجمد هستند، فقط در نور خورشيد مىدرخشند، ولى چون كوچك هستند مقدار نور منعكس آفتاب كافى نيست كه ما آنها را ببينيم.
زمين به علت قوه جاذبهاى كه دارد هر روز ميليون ها از اين سنگهاى سماوى را كه به دور خورشيد مىگردند، جذب مىكند، بدين ترتيب كه آنها را به طرفى كشيده و مجذوب خود مىسازد.
سرعت اين سنگها به قدرى زياد است كه گاهى تا هفتاد كيلومتر در ثانيه مىرسد و به علت همين سرعت پس از برخورد با هوا، نه تنها داغ بلكه از حرارت سفيد مىشوند، به اين جهت است كه ما آنها را گلولههاى آتشين مىبينيم.
امام سجاد عليه السلام در زمينه سؤال توحيد، به آيات اوّل سوره حديد اشاره كرده و از مردم نكته سنج و عميق دوره آخر زمان نام برده است.
اين آيات، حاوى نكات بزرگ كتاب آفرينش است، در اين آيات از خلقت كيهان، از موجودات ارضى و سماوى، از زندگى و مرگ از آغاز و انجام، از ظاهر و باطن، از واردات و صادرات زمين و خلاصه از مطالبى سخن گفته كه هريك از آنها، در دنياى كنونى به عناوين:
كيهانشناسى، زمينشناسى، گياهشناسى، حيوانشناسى، بيوشيمى و بيوفيزيك، يك موضوع اساسى علمى دانشگاهى است؛ بسيارى از دانشمندان الهى امروزه با مطالعه و تحقيق در يكى از اين مسائل به وجود آفريدگار جهان ايمان آوردهاند.
در اين آيات خداوند بزرگ به صفات: حكيم، حياتبخش، مرگآفرين، توانا، بينا و دانا ياد شده است، درباره علم بارى تعالى مىگويد:
[يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها] «7».
آنچه در زمين فرو مىرود و آنچه از آن بيرون مىآيد و آنچه از آسمان نازل مىشود، و آنچه را در آن بالا مىرود مىداند.
ديروز براى آنچه از آسمان بر زمين نازل مىشود، به باران و ابرها مثل مىزدند و همان طور كه در ادعيه و اخبار آمده است، خداوند، به عدد قطرات باران آگاه و عالم است، ولى امروز با توجه به روايت امام سجاد عليه السلام و با توضيحى كه درباره سنگهاى سماوى و سوختن آنها در جو زمين داده شد، مىتوان باريدن سنگهاى كيهانى را نيز به عنوان مثال ديگرى براى علم الهى ذكر كرد.
دانشمندان مى گويند:
هر روز در حدود بيست ميليون سنگهاى كوچك و بزرگ از آسمان به زمين نازل مىشود، بيست ميليون يك عدد تقريبى است ولى خداوند به عدد واقعى آنها عالم و آگاه است.
دانش امروز مىگويد: گاهى سنگهاى بزرگى وارد جو زمين مىشوند كه قسمتى از آنها بر اثر برخورد با جو مىسوزد و باقى ماندهاش در خشكى يا دريا فرود مىآيد و كسى از عدد آنها و محل فرود آمدن آنها آگاهى ندارد، ولى خداوند از عدد واقعى و نقطه فرودشان آگاه است.
جالب آنكه سنگهاى سوخته به صورت ذرات كوچك خاكستر در جو زمين پراكنده مىشوند، بعضى از آن ذرات به زمين مىرسند و بعضى هم چنان در جو زمين سرگردان مىمانند، عدد سرسامآور آن ذرات بر احدى آشكار نيست، ولى خداوند از عدد آنها نيز آگاه است.
دانش امروز مىگويد:
كره زمين با نيروى جاذبه خود تمام اجسام كوچك و بزرگ را به طرف خود جذب مىكند و با نيروى جاذبه تمام اشيا و ذرات در سطح كره زمين يا در جو آن كه ميدان جاذبه زمين است نگاهدارى مىشوند، ولى گاهى اتفاق مىافتد كه بر اثر شرايط ناشناخته و وضع و محاذات مخصوصى پارهاى از ذرات از محيط جاذبه زمين فرار مىكنند و راه فضاى بىكران كيهان را در پيش مىگيرند.
با نويدى كه حضرت سجاد عليه السلام داده است اميد مىرود در آينده با پيشرفتهاى سريع علمى، بشر به واقعيتهاى ديگرى پى ببرد و بسيارى از مسائل مجهول و ناشناخته امروز براى مردم فردا معلوم گردد، در آن موقع دانشمندان الهى جمله:
[وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها] «8».
آنچه در زمين فرو مىرود و آنچه از آن بيرون مىآيد.
را از ديده وسيعترى خواهند ديد و در پيشگاه ذات اقدس الهى با خضوع بيشترى مراتب عبوديت و بندگى خود را ابراز خواهند داشت.
علم خداوند به ساختمان طبيعى انسان
درباره علم خداوند به ساختمان طبيعى انسانها و تفاوتهاى گوناگونى كه از نظر عقل، هوش، حافظه، اندام، سرشت و منش دارند و در رحم مادر پايهگذارى مىشود قرآن شريف مىفرمايد:
[اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ] «9».
خدا [حالات، صفات و زمان ولادت] جنينهايى را كه هر انسان و حيوان مادهاى آبستن است، و آنچه را رحمها [از زمان طبيعى حمل] مىكاهند و آنچه را مىافزايند، مىداند و هر چيزى نزد او اندازه معينى دارد.
در كتاب «همبستگى امور» «10» مىخوانيم:
به طورى كه تحقيقات اخير دانشمندان اثبات كرده است:
هر سلول جنسى مربوط به انسان بيست و سه كروموزوم دارد و هر كروموزوم داراى قريب يك صد هزار ژن و هر ژن داراى يك مولكول درشت است و هر كدام از اين مولكول ها ده هزار پله داشته و هر پله مىتواند يك حالت به خود بگيرد.
پس با اين حساب مىتوان گفت كه حداكثر صفات و مشخصات ارثى نوع انسان 000/ 000/ 000/ 23/ 10000* 000/ 100* 23 خواهد بود.
اين عدد فقط مربوط به مسأله كروموزوم است، تعداد سلولها و كليه امورى كه حيات انسان بر آن استوار است اعم از امور ظاهرى كه تشكيلدهنده آنها اتمها است و امور باطنى را در نظر بگيريد ببينيد چه عدد مىشود. عددى كه هيچ ماشينى و ملتى و جمعيتى و حتى تمام انسان هاى ادوار تاريخ و تمام ملائكه از احصاى آن عاجزند، ولى براى حضرت حق تمام واقعيتهاى با وزن و جرم و عدد كاملًا روشن است.
مگر دنياى اتمها كم دنيايى است، دنياى اتمها از بهتآورترين دنياهايى است كه بشر در صحنه عناصر و اجزاى ذره بينى عالم ديده است.
در كتاب «از اتم تا ستاره» از قول مؤلف- كه از دانشمندان به نام اين علم است- مىخوانيم:
خيال مىكنم درباره بزرگى اين اتمها فكر مىكنيد، اگر به شما بگويم كه اتم همچون چيزى است كه قطر آن نزديك دو ميليونيم ميلىمتر است، شايد از اين بيان زياد به حقيقت اندازه آن پى نبريد.
به همين جهت به ذكر مثالى مىپردازم، به سكه يك ريالى توجه كنيد و بدانيد كه در كلفتى آن مىتوان ده ميليون اتم را روى يكديگر قرار داد، در يك انگشتانه پر از هوا بيست و پنج ميليارد ميليارد اتم وجود دارد.
من راجع به ميليارد با شما سخن مىگويم و مىترسم كه به عظمت اين عدد متوجه نباشيد.
فرض كنيد كه در سال اوّل ميلاد مسيح نياكان شما ثروتى قارونى معادل بيست و پنج ميليارد ميليارد فرانك دارا بودهاند و نيز فرض كنيد در خرج كردن اين دارايى گشادبازى شده و در هر ثانيه چهارصد و هشت ميليون از آن به مصرف رسيده باشد با همه اين احوال اين ثروت شصت و يكسال ديگر تمام خواهد شد.
اگر بيست و پنج ميليارد ميليارد اتم را پهلوى يكديگر قرار دهيم، زنجيرى ساخته مىشود كه مىتواند شصت بار دور كره زمين بپيچد!!
حالا خوب درك مىكنيد كه اشيايى به اين اندازه كوچك را هرگز نمىتوان زير قوىترين ذرهبينها تماشا كرد.
با ريزبينهاى خيلى قوى كه اكنون داريم نمىتوانيم چيزهاى دقيقتر از 2 ده هزارم ميلىمتر را ببينيم و اين دو ده هزارم ميلىمتر نسبت به يك اتم همچون موجود غولآسايى جلوه مىكند!!
شما حساب كنيد كه تمام عوالم ظاهر از اتم تشكيل شده و عدد آنها چه اندازه است؟ قرآن مجيد مىگويد. به تمام اين اعداد و ارقام فقط خداوند عزيز آگاه و بينا و عالم است.
[إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ] «11».
يقيناً او به همه چيز داناست.
اين شيئى كه اسمش بسيار عظيم است، خود بس خرد مىباشد، در هواى گرم اگر ليوان آبى به دست بگيريد چقدر اتم در اين ليوان است؟
جواب اين سؤال تقريباً عددى است مساوى با يك و در برابر او بيست و چهار صفر!!
اين عدد براى هيچ كس معناى صحيحى ندارد، براى روشنتر شدن مسأله اينطور بايد گفت: به فرض چند صد ميليون از اتمى كه در ليوان است بگيريد و آن را روى مربعى كه دو و نيم سانتىمتر مربع مساحت دارد قرار دهيد، اين كار را تكرار كنيد، چندين بار صدها ميليون اتم را از ليوان گرفته و روى يك مربع ديگر به همين اندازه قرار دهيد تا ليوان خالى شود. به زودى خواهيد دانست كه به اين ترتيب با اتمهاى محتوى يك ليوان كليه سطح زمين را پوشانيدهايد!!
آن وقت حساب كنيد چه اندازه آب در عالم است و چقدر موجود كه وجود همه آنها از اتم مركب است در صفحه هستى است، عدد اين اتمها را خيلى راحت و آسان خداوند بزرگ مىداند آن هم به علم تفصيلى نه اجمالى!
بحث در علم اللّه فقط در اعداد و اوزان نيست، بلكه پروردگار بزرگ به همه چيز با تمام خصوصياتش به طور تفصيل آگاه و بينا است.
گوشهاى ديگر از علم حق در آيات و روايات
قرآن درباره علم حق در آيات متعددى مسائل مهمى را طرح مىكند، از جمله مىفرمايد:
[إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ] «12».
يقيناً خداست كه دانش قيامت فقط نزد اوست، و [تنها او] باران را نازل مىكند، و [اوضاع و احوال] آنچه را در رحمهاست مىداند.
درباره علم خداوند به تمام اعمال خوب و بد و كارهاى روا و نارواى مردم قرآن شريف مىگويد:
[إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَصْنَعُونَ] «13».
بىترديد خدا به آنچه انجام مىدهند داناست.
درباره علم پروردگار به سرائر و ضمائر مردم و اينكه خداوند از نيّات و افكار آنان آگاه است در قرآن مجيد آيات متعددى آمده است:
[يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ] «14».
[او] چشمهايى را كه به خيانت [به نامحرمان] مىنگرد و آنچه را سينهها پنهان مىدارند، مىداند.
راوى حديث از حضرت صادق عليه السلام معنى «خائنة الاعين» را پرسيد. حضرت در پاسخ فرمود:
آيا نديدهاى كه گاهى انسان چيزى را به طورى نگاه مىكند كه گويى آن را نمىبيند، اين خائنه اعين است «15».
محمد بن مسلم از امام صادق عليه السلام معنى آيه [يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى] «16» را پرسيد، حضرت فرمود:
سر آن چيزى است كه در ضميرت وجود دارد و آن را پنهان نگاه مىدارى و اخفى آن چيزى است كه زمانى به دلت خطور كرده، آن گاه آن را فراموش كردهاى «17»!
شما اگر بخواهيد به علم حضرت او آگاه شويد، ابتدا بايد به قسمتى از هويت و هستى موجودات واقف گرديد و دنياى اعجابانگيز بعضى از مخلوقات را دقت كنيد، سپس آن ها را نمونه كل هستى گرفته و با نظر به هستى و اينكه وسعت آن را تا قيامت و بعد از آن كسى آگاه نمىشود به دورنمايى بسيار دور از علم حق به موجودات آگاه شويد!!
عَنْ سُلَيْمانِ بْنِ سُفْيانِ، قالَ: حَدَّثَني أَبُوعَليِّ الْقَصَّابِ قالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبي عَبْدِاللّهِ عليه السلام فَقُلْتُ: أَلْحَمْدُ لِلّهِ مُنْتَهى عِلْمِهِ فَقالَ: لا تَقُلْ ذالِكَ فَإِنَّهُ لَيْسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهى «18».
سليمان بن سفيان مىگويد: ابو على قصاب گفت: در محضر حضرت صادق عليه السلام بودم، پس گفتم: حمد خداى را به منتهاى علمش. حضرت فرمود: اينگونه مگو؛ زيرا براى علم او نقطه منتها نيست.
امام صادق عليه السلام بنابر نقل صدوق در كتاب «التوحيد» مىفرمايد:
خداوند به تمام كائنات قبل از آفرينش آسمان ها و زمين آگاه بود «19».
براى درك صفات حق به خصوص علم، قدرت و اراده، قبل از رجوع به كتب فلسفى، ضرورى است به قرآن مجيد و روايات اصيل اسلامى مراجعه كرد، آن گاه براى پى بردن به نقص و عيب كلام بعضى از فلاسفه در صفات حضرت حق به كتب فلسفه مراجعه نمود.
براى درك اينگونه مسائل به نحو تفصيل به حكيمان و فيلسوفانى مراجعه كنيد كه تشنگى علمى خويش را از چشمه پر بركت علم انبيا و امامان عليهم السلام سيراب كردهاند.
اين بزرگواران آنچه در كتب خود آوردهاند، نتيجه زحمات و كوشش آنان، در آيات قرآن و روايات و آيات آفاق و انفس است.
در هر حال به فرموده حضرت صادق عليه السلام اسرار خود را به جناب او از باب عجز و شكستگى عرضه بدار و به يقين و حقيقت بدان كه بر حضرت او چيزى از آشكار و نهان پنهان نيست.
او در عين اينكه واقف به اسرار و تمام اوضاع كيفى و كمى موجودات است، ولى علاقه دارد، عبد در پيشگاهش به تضرع و زارى برخيزد و ملتمسانه به دربارش اشك بريزد و با زبان سرّ، حال دل و روح خويش را به مولايش عرضه بدارد.
چنانچه به مسأله دعا در قرآن اشاره رفته و از بندگانش مىخواهد به درگاهش بنالند و در حال دعا و زارى و توبه و انابه باشند.
[وَكُنْ كَأَفْقَرِ عِبادِهِ بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَخِلْ قَلْبَكَ عَنْ كُلِّ شاغِلٍ يَحْجُبُكَ عَنْ رَبِّكَ فَإِنَّهُ لا يَقْبَلُ إِلَّا الأَطْهَرَ وَالأَخْلَصَ وَانْظُرْ مِنْ أَىِّ ديوانٍ يَخْرُجُ إِسْمَكَ]
امام صادق عليه السلام در دنباله روايت مىفرمايد:
چون به مسجد وارد شدى به حقيقت و راستى بايد اين معنى را نسبت به خود حس كنى كه تو نيازمندترين فقيران و محتاجان و نيازمندان به پيشگاه او هستى و دل از آنچه تو را از مولايت مانع مىشود و بين تو ومحبوبت پرده مىاندازد خالى كنى كه حضرت او جز پاكترين و خالصترين عباد و برنامهها را نمىپذيرد و مسأله مهم ديگر آن است كه ببينى عاقبت نامت از كدام دفتر و از كدام ديوان خارج مىشود!!، دفتر و ديوان اهل سعادت يا دفتر و ديوان اشقيا.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- يونس (10): 61.
(2)- حديد (57): 4.
(3)- التبيان: 9/ 519- 520، ذيل آيه 4 سوره حديد.
(4)- حديد (57): 6.
(5)- الكافى: 1/ 91، باب النسبة، حديث 3؛ التوحيد، صدوق: 283، باب 40، حديث 2؛ بحار الأنوار: 3/ 263، باب 9، حديث 21.
(6)- حديد (57): 4.
(7)- حديد (57): 4.
(8)- حديد (57): 4.
(9)- رعد (13): 8.
(10)- همبستگى امور: 119.
(11)- شورى (42): 12.
(12)- لقمان (31): 34.
(13)- فاطر (35): 8.
(14)- غافر (40): 19.
(15)- معانى الأخبار: 147، باب معنى خائنة الأعين، حديث 1؛ بحار الأنوار: 4/ 80، باب 2، حديث 4.
(16)- طه (20): 7.
(17)- معانى الأخبار: 143، باب معنى السر وأخفى، حديث 1؛ بحار الأنوار: 4/ 79، باب 2، حديث 2.
(18)- التوحيد، صدوق: 134، باب 10، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 7/ 137، باب 58، حديث 8938؛ بحار الأنوار: 4/ 83، باب 2، حديث 11.
(19)- التوحيد، صدوق: 135، باب 10، حديث 5؛ بحار الأنوار: 4/ 84، باب 2، حديث 14.
کتاب عرفان اسلامى ج4
نوشتہ : حضرت آیت اللہ حسین انصاریان
پایگاه عرفان