چیره نشدن شیطان بر مخلصین عالم
آیت الله روحالله قرهی در آخرین جلسه درس اخلاق خود که شانزدهم شهریورماه در مسجد و حوزه علمیه امام مهدی(عج) برگزار شد؛ به بیان ویژگیهای «اخلاص» پرداخت که مشروح آن در پی میآید:
یکی از مسائلی که ذوالجلال و الاکرام در قرآن کریم و مجید الهیاش، بسیار روی آن تأکید دارد و شاخصه انسان الهی را همین مطلب مطرح میفرماید، اخلاص است. شیطان هرگز نمیتواند، ولو به لحظهای بر مخلصین عالم چیره شود و آنها را به انحراف بکشاند.
خدای متعال، مخلصین را به عنوان بندگان خاص خودش مطرح کرده است، مقام اخلاص یک مقام بسیار ارزشمند و الهی است، مقامی که اگر کسی به آن دست یافت، در حقیقت خلیفة الله شده است، مقامی که اولیاء خدا و خصّیصّین، همیشه دغدغهشان این بوده است که بتوانند به این مقام دست بیابند، حضرت حق، ذوالجلال و الاکرام، فردای قیامت مخلصین را به عنوان انسانهای حقیقی و مردان خدا معرفی کرده است،
اگر کسی بالجد این مقام را درک کند، دیگر در عالم دغدغهای نخواهد داشت، میرسد به آنجایی که فرمود: «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی»[۱]، مقام مخلصین عالم، مقامی است که بالاترین اولیاء الهی، یک عمر تلاش و کار میکنند که فقط بتوانند به این مقام برسند.
* معنای اخلاص
اولاً باید سؤال کنیم که اخلاص یعنی چه؟ «اخلاص» یعنی آن عملی که ولو به مقدار کم و به اندازه خردلی، در آن غیر از حضرت حق نباشد، هر آنچه که هست، فقط و فقط خدا باشد، «اخلاص» یعنی انسان بتواند حتّی از ثواب عمل هم بگذرد – که به فضل الهی راجع به این موضوع سخن میگوییم – «اخلاص» یعنی انسان نگاه به عمل خودش نکند، بلکه هر چه میبیند، تکلیف برای رسیدن به مقام قرب باشد، نه تکلیف برای جزای خیر!
«اخلاص» یعنی آنقدر این عمل خالص باشد و آنقدر این عمل؛ فقط و فقط برای خدا باشد که ولو به یک لحظه جنّت در مقابل انسان قرار نگیرد، «اخلاص» یعنی به قدری عمل خالص باشد که حتّی ترس از جهنم هم عامل انجام عمل نباشد. نه بهشت بهانه عمل شود و نه ترس از جهنّم عامل عمل شود.
اتّفاقاً شیطان از همین گروهی که فقط عمل را برای خدا انجام میدهند، میترسد، اخلاص یعنی حتّی عمل را برای عمل، انجام ندهد، بلکه عمل را برای اینکه حضرت حق، ذوالجلال و الاکرام، امر کرده است، انجام بدهد، که اینها را به فضل الهی توضیح خواهیم داد.
* بیاعتنا به ثواب
«اخلاص» یعنی انسان حتّی از عبادت هم لذّت ظاهری نبرد، عجیب است! «اخلاص» یعنی انسان منتظر مزد مِن ناحیة العمل نباشد؛ یعنی هرگز با در نظر گرفتن این که اگر این کار را انجام دادم، فلان ثواب یا فلان مسئله برایم پیش میآید، آن کار را انجام ندهد.
آیتالله آسیّد علی آقای قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن موحّد دهر و مرد عظیمالشّأن، به خصّیصین خودشان، از جمله آسیّد هاشم حدّاد(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن عارف بزرگوار – که از شاگردان مبرّز ایشان بود – فرموده بودند «مخلصین عالم، فقط به دنبال این هستند که تکلیف الهی چیست، همان را انجام بدهند».
لذا هرگز مخلصین عالم به دنبال ذکری نیستند که اگر آن را انجام بدهم، فلان ثواب را هم میبرم، خیلی عجیب است! دیگر بین اذکار، ذکری بالاتر از ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد صلّی اللّه علیه وآله وسلّم نداریم، فرمودند «هیچ احدی نمیتواند، ثواب این ذکر را بیان کند».
ایشان فرموده بودند « اگر کسی ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد صلّی اللّه علیه وآله وسلّم را برای اینکه حبّ آل الله و قرب به آل الله – که قرب آل الله یعنی قرب به خدا؛ چون آل الله حلقه وصل انسان با پروردگار عالم هستند «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَة»[۲] - پیدا کند و بخواهد مقرّب حضرت حق شود و چون امر اوست که این ذکر افضل اذکار است، بیان کند، برنده است، امّا اگر کسی بگوید میخواهم ثواب ببرم؛ شاید این دور از اخلاص باشد.
*اخلاص یعنی انسان، دوستی و دشمنیاش را فقط برای خدا انجام دهد
عجیب است، بنا بر فرمایش مولیالموالی صلوات اللّه وسلامه علیه، «اخلاص» یعنی این که انسان، عمل، دوستی و دشمنیاش را فقط و فقط برای خدا انجام دهد، وجود مقدّس امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علیابنابیطالب صلوات اللّه وسلامه علیه میفرمایند: «طُوبَى لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ عَمَلَهُ وَ عِلْمَهُ وَ حُبَّهُ وَ بُغْضَهُ وَ أَخْذَهُ وَ تَرْکَهُ وَ کَلَامَهُ وَ صَمْتَهُ وَ فِعْلَهُ وَ قَوْلَهُ»[۳]؛ خوشا به سعادت آن کسی که عملش را برای خدا خالص کند، علمش برای خدا، حُبّش (اگر کسی را دوست دارد) برای خدا و بغضش (اگر از کسی بدش میآید) برای خدا باشد، (یعنی وقتی حکم خدا زیر پا گذاشته شد، عصبانی شود، اگر دید کسی حکم خدا را انجام میدهد، خوشش بیاید) و گرفتن و ترک آن، اگر کسی را به عنوان دوست گرفت، اگر کاری انجام داد یا سخنی گفت فقط برای خدا باشد، اگر مثل مولیالموالی صلوات اللّه وسلامه علیه، آن خیبر شکن سکوت کرد، فقط برای خدا باشد که دین خدا حفظ شود، اخلاص یعنی این.
وقتی انسان با اخلاص شد، به جایی میرسد که نشستن، برخاستن، سکوت و حتّی خواب او هم برای خدا میشود، مثل آن چیزی که پیامبر عظیمالشّأن صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، در آن «خطبه شعبانیّه» در وصف ماه مبارک رمضان بیان فرمودند «نُومُکُم فیهِ عبادَة»؛ «خواب شما هم عبادت میشود»، چه موقع خواب، عبادت میشود؟ آن موقعی که انسان همه کارهایش برای خدا باشد که اگر اینطور شد، شیطان از این شخص هراس دارد.
*اخلاص، حصن حصین است و مخلصین عالم در حصن حصین
آیتالله العظمی بهاءالدّینی اعلی اللّه مقامه الشّریف میفرمودند « وقتی شیطان ملعون به سمت ابراهیم خلیل علی نبیّنا وآله وعلیه الصّلوة والسّلام، جدّ اکبر پیامبر عظیمالشّأن ما آمد و حضرت ابراهیم علی نبیّنا وآله وعلیه الصّلوة والسّلام به او سنگ زد، (رمی جمرات) و سراغ اسماعیل علی نبیّنا وآله وعلیه الصّلوة والسّلام رفت و همینگونه رمی شد، گفت: آنچه که باعث شده است، ولو به لحظهای به اینها نزدیک نشوم، این است که اینان مخلصین عالم هستند.
شیطان که به واسطه سجده نکردن به انسان، از آن مقام ظاهری قربش در جنّت، بیرون رفت، طبیعی است، انسان را مقصر میداند، لذا صدا میزند «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ، إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ»[۴] به عزّتت قسم!، حالا که آدم ابوالبشر باعث شد من از بهشت رانده و رجیم شوم، من همه را به اغوا میکشم، مگر مخلصین عالم؛ یعنی خود شیطان میداند که نمیتواند به مخلصین عالم نزدیک شود.
در حقیقت میشود، این طور بیان کرد: اخلاص، حصن حصین است و مخلصین عالم در حصن حصین هستند، وقتی آنها در مقام اخلاص قرار گرفتند، دیگر شیطان و شیاطین جن و انس نمیتوانند بر آنها مسلّط شوند، آن شیاطینی که قرآن میفرماید «مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاس»[۵] وسوسهگران عالم، خنّاس نمیتوانند بر آنها مسلّط شوند.
*اخلاص، عالیترین هدف بشریت است
اخلاص، در حقیقت عالیترین هدف بشریت است. وجود مقدّس مولیالموالی، امیرالمؤمنین، اسداللهالغالب، علیّبن ابیطالب صلوات اللّه وسلامه علیه میفرمایند «الإخلاص أشرف نهایه»[۶]؛ «اخلاص یعنی عالیترین هدف و شرافتمندترین نهایت».
نهایت هر چیزی معلوم است، نهایت شرف کجاست؟ نهایت شرف این است که کسی اخلاص داشته باشد. شریفترین انسانها، مخلصترین انسانها هستند.
آنوقت اگر کسی اینطور شد، یک خصوصیّت دیگری هم دارد، آیتالله العظمی سلطانآبادی اعلی اللّه مقامه الشّریف، آن سلطانالعارفین میفرمایند «هر کس به مقام اخلاص رسید، اوج شرافت انسانی را درک میکند تا جایی که آن مقامی که حضرت حق برای پیامبرش در قرآن خطاب کرده است که «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی»، مشمول او میشود.»، حرف، حرف بسیار سنگین و بزرگی است؛ چون نهایت همه انسانیّت همان اخلاص است.
*امام خمینی (ره) با تکیه بر اخلاص، انقلاب را به سرانجام رساند
برای همین خود مولیالموالی صلوات اللّه وسلامه علیه فرمودند «الإخلاص غایة»[۷]؛ «اخلاص، نهایت همه مطالب میشود»، اگر انسان مخلص شد، چیست که در عالم نداشته باشد؟!
کنز خفی الهی، آیتالله مولوی قندهاری اعلی اللّه مقامه الشّریف فرمودند «اگر امام اعلی اللّه مقامه الشّریف توانست این انقلاب با عظمت را به پیش ببرد، فقط به دلیل اخلاص بود.»
ایشان فرمودند «یک دلیل خاصّی که من بعد از امام هم از این سیّد عظیمالشّأن که نائب امام زمان است، حمایت میکنم این است که میدانم، ایشان فقط برای خدا کار میکند و این یعنی اخلاص و کسی که این طور شد، خدا هم به غایت از او حمایت میکند؛ یعنی به غایت با اوست، هر که تا انتها خدایی شد، خدا هم تا انتها با اوست.»، این یک رمز و کد است، اگر خدایی شدیم، خدا هم همیشه با بندگان است. اگر خدایی شدیم، پروردگار عالم یک لحظه بندهاش را به حال خودش وا نمیگذارد.
* موظف هستیم، فقط برای خدا کار انجام دهیم
آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی اعلی اللّه مقامه الشّریف، آن عارف بزرگوار فرموده بودند «یکی از معناهای «لَا تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً»[۸] این است که انسان خالصانه کار را انجام بدهد و بگوید: خدا! از این به بعد میخواهم، فقط و فقط کار برای تو باشد»، آنوقت اگر همه عالم به او بهبه و چهچه بگویند، نمیلرزد، همه عالم هم با او مخالفت کنند، دست از عملش برنمیدارد، چرا؟ چون وقتی خدایی شد، دیگر برایش مهم نیست که کسی بگوید: کار تو خوب است یا کسی بگوید: کار تو بد است.
شما دیدید امام اعلی اللّه مقامه الشّریف که از پاریس میآمدند، مثل هرشب نماز شبشان را خواندند، نگفتند: دوربینها از من فیلمبرداری میکند، امشب را استثناء باشم، دوربینها، امام را میدیدند امّا امام، دوربینها را نمیدید؛ امام مثل همیشه خدا را میدید.
امام همیشه میفرمودند «ما موظّف به تکلیف هستیم»، «موظّف به تکلیفیم»؛ یعنی این که فقط باید برای خدا کار کنیم، دنیا امام را تحسین میکردند، اصلاً و ابداً ایشان تکان نمیخوردند، دنیا ایشان را متهم میکردند، به هیچ عنوان نمیلرزیدند، میگفتند «فقط برای خدا» – البته این که چه کنیم، این اخلاص به وجود بیاید، را به فضل الهی عرض خواهیم کرد.
* در غایت اخلاص، ریا جایی ندارد
مخلصین عالم، فقط خدا را میبینند، غایت و نهایت این است که بدانند برای دین باید کار کنند واخلاص هم همان نهایت دین است، وقتی شما میگویی: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» هیچ الهی نیست، با «إِلَّا اللَّه» گفتن، نفی عبودیتها و بعد بندگی خدا را میگویی، «إِلَّا»ی حصریه؛ یعنی فقط الله است و لاغیر، طبیعی است دیگر باید همه اعمالت خدایی شود و وقتی همه اعمال، خدایی شد، این یعنی اخلاص و نهایت دین هم همین است.
دیگر نباید برای تو مهم باشد چه کسی میبیند، چه کسی نمیبیند؛ چه کسی میگوید: ریا است، چه کسی میگوید: ریا نیست. تو برای چه کسی کار میکنی؟ اگر برای خدا باشد، عالم ببینند ریا نیست؛ اگر برای غیر خدا باشد، مَثَل تو مثل آن عابدی میشود که سالها نیمه شب، تنهایی از منزل بیرون میآمد و در مسجد، نماز شب میخواند. یک شب در حال نماز صدای در آمد. شیطان ملعون آمد، گفت: یک عمر برای خدا کار کردی، ببین خدای متعال تو را تنها نمیگذارد، بالاخره عمل برای خدا معلوم میشود. خدا به دیگران نشان داد که تو داری برای خدا کار میکنی. یک عمر شبها در تنهایی نماز شب خواندی، ببین خدا چطور نشان داد!
شیطان اینطور او را فریب داد، حواسش پرت شد. بعد از نماز شب، نماز صبح را هم خواند، تعقیبات را هم انجام داد، بلند شد برود، نگاه کرد، دید یک سگ از زور سرما فرار کرده و وارد مسجد شده است. دو دستی بر سر خودش زد، گفت: خاک بر سرت! برای انسان هم نماز نخواندی، برای یک حیوان نماز خواندی.
یعنی گاه میشود، انسان سالهای سال در تنهایی عملی را انجام بدهد ولی معلوم نیست برای خداست یا برای نفس امّاره. در جایگاه امتحان معلوم میشود.
*تلاش شیطان برای انحراف مخلصین با حربه ریا
لذا ای بسا انسان در تنهایی ریا کرده باشد؛ چون ریا یعنی برای غیر خدا. درست است صورت ظاهر، ریا یعنی رؤیت، انسان چیزی را بخواهد به نمایش بگذارد امّا – این کد را یادداشت کنید- هرچه برای غیر خدا باشد، ریا میشود ولو رؤیت نفسانی باشد.
وقتی عملی برای خدا شد، دیگر هیچ چیز مهم نیست. مخلصین عالم اگر همه بفهمند، برایشان مهم نیست. همه بهبه و چهچه کنند، برایشان مهم نیست. هیچ احدی هم نفهمد باز هم برایش مهم نیست.
دیدی گاهی مسافرت رفتی، به شبخیزی عادت داری و پروردگار عالم به تو توفیق داده است شبها برای نماز شب بلند میشوی، امّا یکدفعه شیطان ملعون میآید، میگوید: الآن بلند نشوی، اگر بلند شوی سر و صدا ایجاد میشود، یک نفر هم که بلند شود، میگوید: نگاه کن، این میخواست ریا کند، میخواست بگوید: من هم اهل نماز شبم! امشب را ولش کن، در همین بسترت بخواب، ثوابش را میبری. این هم یکی از همان حقّههای شیطان است.
اگر قیام انسان برای خداست – گرچه باید آرام بلند شود، کسی را متوجّه نکند و باعث آزار دیگران نشود – ولو به این که یک نفر هم متوجّه شد، اشکال ندارد. امّا اگر برای نفس باشد، شیطان میآید فریب میدهد و اینجاست که انسان باید پشتپا به حرف شیطان بزند.
خدا مرحوم آیتالله درچهای بزرگ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را که در اصفهان بودند، رحمت کند،. آن مرد الهی فرموده بودند: من مخصوص پیاده میرفتم و پشت سر آقای شریعت اصفهانی بزرگ، نماز میخواندم،
یک بار شیطان به سراغم آمد، گفت: وقتی تو میآیی پشت سر ایشان نماز میخوانی، ایشان فهمیده تو داری میآیی، دو حالت دارد: یکی این که بین مردم پخش میشود: نگاه کنید، درچهای بزرگ چه اهل اخلاص است، چه بیریاست، میآید پشت سر شریعت اصفهانی نماز میخواند، پس نیا؛ دوم: برای خود این آقا ضرر دارد؛ چون این هم آرام آرام میگوید: ببین تو که هستی که آیتالله درچهای پشت سر تو نماز میخواند.
ایشان میفرمایند: یک لحظه وقتی متوجّه شدم که این فریب شیطان است، گفتم: ملعون! مخصوصاً میروم. اگر برای خداست، بگذار عالم بفهمند که درچهای، پشت سر شریعت اصفهانی نماز میخواند. لذا گاهی شیطان اینطور میآید، فریب میدهد.
گرچه آنها نمیخواهند دیگران بفهمند، امّا اگر بفهمند هم آنها تکان نمیخورند. امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، بزرگان و اعاظم ما همین حال را داشتند، گرچه نمیخواستند کسی از آن حال معنوی و حال اتّصالشان باخبر شود، امّا وقتی یک مقداری پرده کنار میرفت و دیگران میفهمیدند، ابداً هیچ تغییر و تحوّلی در آنها بهوجود نمیآمد.
معنای اخلاص یعنی این که گاه ذوالجلال و الاکرام بندگان خودش را امتحان میکند، ببیند آیا این عمل او فقط برای خداست، گرچه ذوالجلال و الاکرام میداند امّا برای این که به خود او تفهیم کند.
*اخلاص ملاک سنجش ایمان بندگان است
لذا مولیالموالی(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: «الإخلاص غایة الدین»[۹] نهایت دین، اخلاص است. اگر بخواهیم عبادت و بندگان را محک بزنیم، محک، همین اخلاص است.
مولیالموالی(صلوات اللّه و سلامه علیه) چه زیبا بیان فرمودند: «الإخلاص ملاک العبادة»[۱۰] ملاک عبادت، اخلاص است. برای که کار میکنیم؟ برای خداست یا برای نفس امّاره است؟ اگر برای خدا باشد، هیچ تغییر و تحوّلی در انسان ایجاد نمیشود.
*میزان درجه اخلاص، عنایت الهی را به سوی بنده رهنمون میکند
امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) وقتی به نجف اشرف رفتند، به آیتالله العظمی حکیم(اعلی اللّه مقامه الشّریف) پیشنهاد دادند، فرمودند: شما این پرچم را بگیرید، من پشت سر شما هستم. آیتالله آسیّد محسن حکیم(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: این کار، کار خودتان است.
اخلاص یعنی آن چیزی که مردان بزرگی مثل امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) دارند، از آن طرف هم مردان بزرگی مثل آیتالله العظمی حکیم(اعلی اللّه مقامه الشّریف) با این که رئیس حوزههای علمیه در نجف هستند و امام تازه آمدهاند، امّا چون میدانند کار، کار امام است، مخلصانه بیان میکنند: این کار، کار شما است. این اخلاص است.
وقتی کسی بخواهد در عبادت ملاک کار خود را بسنجد، باید با اخلاص بسنجد که چقدر اخلاص دارد. آنوقت است که پروردگار عالم به او عنایت میکند.
*عرفان یعنی اینکه انسان به حرف ولیش گوش دهد
نکته زیبایی را عرض میکنم و بحث این جلسه را به عنوان مقدّمه تمام میکنم. به فضل الهی مباحث آینده بسیار شیرین است، این که بیشتر راجع به اخلاص بدانیم، مخلصین عالم چه خصایصی دارند وچه کنیم مخلص شویم.
وقتی آیتالله آسیّد محمّد اصفهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) معروف به مسقطی به مسقط تبعید شدند، یک عدّه آمدند به تعبیری بین علما اختلاف بیندازند و یک شماتتی بین ایشان و آیتالله آسیّد ابوالحسن اصفهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) کنند، اینجا بود که اخلاص این مرد که شاگرد آیتالله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن موحد بزرگوار است، معلوم شد.
آمدند به ایشان گفتند: چطور آیتالله آسیّد ابوالحسن اصفهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) با این همه بار علمی، مباحث عرفانی را نمیفهمد؟! دیدید چطور عرفان را نعوذبالله لگدمال کرد!
ایشان فرمودند: این سیّد عظیمالشأن ولیّ من است، اگر به من دستور میداد تو حتّی از این لباس مقدّس بیرون بیا، من گوش میدادم. عرفان یعنی این که انسان به حرف ولیّش گوش بدهد.
این اوج اخلاص این مرد با عظمت است. مخلصین عالم اینگونهاند. میگوید: من باید برای خدا کار میکردم، امر مولاست، چشم. این یعنی برای خدا. آنجا که بگوید: بس است، چشم. آنجا که بگوید: حرکت، چشم. آنجا که بگوید: بنشین، چشم.
اصلاً معنی این روایت شریفی که عرض کردیم مولیالموالی(صلوات اللّه و سلامه علیه) فرمودند: «طُوبَى لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ عَمَلَهُ وَ عِلْمَهُ وَ حُبَّهُ وَ بُغْضَهُ وَ أَخْذَهُ وَ تَرْکَهُ وَ کَلَامَهُ وَ صَمْتَهُ وَ فِعْلَهُ وَ قَوْلَهُ»؛ یعنی همین. هرچه او بگوید، همان را انجام دهم. پسندم آنچه را جانان پسندد.
آنوقت وقتی انسان این حال را پیدا کرد، در همین دنیاست که عقبی را میبیند، مقامات را میبیند، در همین دنیاست که میتواند اهل برزخ را شفاعت کند. در همین دنیاست که با مقام اخلاص کاری میکند که در برزخ آن کسی را که گیر است؛ گیرش را از بین میبرد و رهایش میکند – تمثیلهایش را به فضل الهی عرض میکنم- دیگر میشود یدالله، عینالله، اذنالله. روحالله و عبدالله میشود.
آنوقت است که به یک اشاره همانگونه که پیامبر شقالقمر کرد، او یک شقالقمر دیگری میکند. اینها فقط در بندگان مخلص خدا به وجود میآیدکه این مقام، مقام اولیاء و اوتاد الهی است، مقام انبیاء و معصومین(علیهم صلوات المصلّین) است.
*لحظهای خلوت با امام زمان در هر روز ، انسان را به اخلاص نزدیک میکند
یکی از راههای رسیدن به اخلاص این است که انسان با خود مخلصین عالم همکلام و همنشین شود. حالا که ما توفیق درک حضور مولایمان را نداریم و در محضرشان توفیق شرفیابی نداریم، شبها دقایقی را با آقاجانمان حرف بزنیم. عزیزم! اثر عجیبی دارد.
ماه مبارک رمضان گذشت، آن ماه الهی، ماه خدایی، ماهی که اثرش باید این باشد که من و تو الآن خدایی شده باشیم، بعد از این ماه جز به ساحت قدس آقایمان جای دیگری نمیتوانیم پناه ببریم.
هرشب ولو دقایقی موقع خواب با آقاجانمان صحبت کنید، به خدا قسم ثمرات عجیبی دارد. خودتان امتحان کردید، میدانید. انسان دقایقی را با مولا و آقایش خلوت کند، آن هم آقای کریم ببیند چه حالی به او دست میدهد.
«السلام علیک یا مولای یا بقیة الله»
پینوشتها:
[۱] نجم/۹
[۲] مائده/۳۵
[۳] بحارالأنوار،ج: ۷۴ ص: ۲۹۰، باب: ۱۴
[۴] ص/۸۲ و ۸۳
[۵] ناس/۶
[۶] غررالحکم
[۷] غررالحکم
[۸] اصول کافی، ج: ۲، ص: ۵۸۱
[۹] غررالحکم
[۱۰] همان