نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: تفاوت مؤمن و فاسق‏

  1. #1
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض تفاوت مؤمن و فاسق‏

    تفاوت مؤمن و فاسق‏




    منابع مقاله :
    کتاب: زيبائى هاى اخلاق
    نوشته : حضرت آیت اللہ حسین انصاریان



    فضايل و رذايل‏
    فضايل، ارزش‏هاى خدادادى است كه از آنها به عنوان ارزش‏هاى فطرى و طبيعى ياد شده است؛ ارزش‏هايى كه انسان از راه معرفت و دانش و تمرين‏هاى عملى و رياضت‏هاى شرعى آنها را به دست مى‏آورد. و هر آنچه ضد آن است، و قرار داشتنش بر صفحه‏ى وجود انسان از قدر و قيمت او مى‏كاهد و وى را به شرارت و گناه و مزاحمت براى ديگران و پايمال كردن حقوق انسان‏ها مى‏كشاند، رذايل ناميده شده است.
    انصاف و عدل، جود و كرم، تواضع و فروتنى، صدق و صداقت، امانت دارى و وفاى به عهد، شجاعت و عفت، مهرورزى و ادب از جنس فضايل؛ و ظلم و ستم، بخل و حرص، تكبر و خودبينى، نفاق و دورويى، ترس و شهوت رانى، و كينه و بى‏تربيتى از جنس رذايل است.
    از آنجا كه بر اساس آيات قرآن و روايت اهل بيت عليهم السلام فضايل، پرتو و شعاع ايمان و رذايل، نشانه‏ى كوردلى و تاريكى درون و حالت بسيار زشت فسق است، بايست ديدگاه قرآن و روايات را در مورد اين دو صفت دانست و ما در قدم اول تلاش كرده‏ايم مؤمن و فاسق را- كه يكى برخودار از فضايل و ديگرى آلوده به رذايل است- از نگاه قرآن و روايات بشناسيم و بررسى نماييم.


    پرسش و پاسخى از حضرت حق‏
    وجود مبارك حضرت حق در يكى از آيات سوره‏ى مباركه‏ى سجده پرسش زير را مطرح كرده و به آن پاسخ مى‏دهد.
    «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ» «1».
    آيا كسى كه مؤمن است همچون كسى است كه از فرمانِ [خداى‏] بيرون رفته؟! هرگز برابر نيستند.
    سبب اين كه خود به آن پاسخ مى‏دهد اين است كه: غير او به حقايقى كه در اين پرسش نهفته است آگاهى ندارد. و پس از آن در آيات ديگر، تفسير و توضيحى نسبت به آيه‏اى كه حاوى پرسش و پاسخ است مى‏آورد.
    حضرت حق در اين آيه‏ى شريفه مى‏پرسد: آيا كسى كه مؤمن است، يعنى اعتقاد به خدا و قيامت دارد و داراى فضايل اخلاقى است و كارهاى پسنديده انجام مى‏دهد، با كسى كه از مدار طاعت حق بيرون افتاده، و از فضاى پاك انسانيت خارج شده، و از حوزه‏ى امن خدا گريخته و به ناچار اسير شيطان‏ها و ديوان و غولان و هوا و هوس شده، و از اعتقاد به خدا و قيامت تهى گشته، و به رذايل اخلاقى دچار آمده و به كارهاى ناپسند روى آورده مساوى ويكسان است؟
    پاسخ مى‏دهد: هرگز اين دو نفر برابر و مساوى نيستند؛ زيرا:
    مؤمن در اوج ارزش و فاسق در نهايت پستى است.
    مؤمن مقرب حضرت حق و فاسق در دورى از درگاه دوست است.
    مؤمن سزاوار پاداش و فاسق مستحق كيفر و عذاب است.
    مؤمن اهل نجات و فاسق محروم از نجات است.


    حوزه‏ ى ايمان و حوزه‏ ى فسق‏
    از تفاوت‏هاى بسيار مهمى كه در آيات و روايات درباره‏ى مؤمن و فاسق مطرح است اين است كه: مؤمن هنگامى كه به عبادت و طاعت و انجام كار نيك و عمل صالح برمى‏خيزد، براى او- به تناسب معرفت و عمل و ايمان و خلوصش- اجر و پاداشى مقرر است، و اگر به علّتى دچار لغزش و خطا شود، قابل آمرزش و مغفرت است. از حضرت امام صادق عليه السلام روايتى به اين مضمون نقل شده است:
    هرگاه مؤمن قصد گناه كند ولى آن را انجام ندهد، در پرونده‏اش ثبت نمى‏شود؛ ولى اگر آن را انجام دهد هفت ساعت به او مهلت مى‏دهند تا در آن هفت ساعت توبه كند يا عمل خيرى چون نماز به جا آورد، كه در صورت توبه يا انجام عمل خير گناهش آمرزيده مى‏شود، و خطايش مورد مغفرت و آمرزش قرار مى‏گيرد «2».
    اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد: از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه مى‏فرمود:
    يا على! سوگند به خدايى كه مرا به درستى و راستى بشير و نذير فرستاد، يقيناً هر يك از شما براى وضو برخيزد، گناهان از اعضايش مى‏ريزد و هنگامى كه براى نماز به ظاهر و باطنش و به روى و به قلبش به سوى خدا مى‏رود، از نماز فارغ نمى‏شود مگر مانند روزى كه مادر او را زاييده از همه‏ى گناهان پاك مى‏شود. و اگر ميان دو نماز واجب خطايى به او برسد، پس از اداى نماز ديگر به همان صورت گناهش بر او آمرزيده مى‏شود...
    جايگاه پنج نماز واجب براى امت من همانند نهرى است كه بر در خانه‏ى يكى از شما جارى است، اگر بر بدن يكى از شما چركى باشد آن گاه در روز پنج بار در آن نهر غسل كند، آيا در بدنش چركى مى‏ماند؟ به خدا سوگند نمازهاى پنج گانه براى امت من در پاك نمودن آنان مانند همان نهر است‏ «3».
    ولى فاسق كه از دايره‏ى ايمان و انسانيت بيرون است، اگر كار نيك و عمل صالحى انجام دهد مورد قبول و پذيرش حق قرار نمى‏گيرد و اگر گناهى مرتكب شود به مغفرت و آمرزش نمى‏رسد؛ زيرا او با خدا معامله نكرده است. او خدا را باور ندارد و طلب آمرزش و مغفرت از خدا نكرده است، پس مؤمن و فاسق در هيچ زمينه‏اى با هم برابر و يكسان نيستند.
    اينان اگرچه در دنيا بر سر يك سفره‏اند- سفره‏ى طبيعت و نعمت‏ها- ولى در آخرت ميان آنان جدايى ابدى خواهد بود. اهل ايمان هميشه در نعمت‏هاى جاويد بهشت و اهل فسق تا ابد در دوزخ جاى دارند.


    سرنوشت مؤمنان در قيامت‏
    قرآن مجيد در بسيارى از آيات و روايات به بيان سرنوشت مؤمنان در قيامت‏ پرداخته است و اگرچه لازم است انسان از همه‏ى آنها آگاه شود، ولى اين نوشتار چون گنجايش همه‏ى آن حقايق را ندارد به ذكر نمونه‏اى از آن آيات و روايات اكتفا مى‏شود.
    قرآن مجيد پس از پرسش و پاسخ درباره‏ى مؤمنان و فاسقان و اين كه در هيچ موردى با هم يكسان و برابر نيستند در آيه‏ى بعد به سرنوشت مؤمنان در قيامت اشاره مى‏كند:
    «أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى‏ نُزُلًا بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» «4».
    اما كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند؛ به سبب اين كه همواره در كار مثبت بودند جايگاهشان براى پذيرايى به وسيله‏ى هر نوع خوراكى و آشاميدنى، بهشت هاست.
    آيه‏ى شريفه به سه حقيقت بسيار باارزش اشاره دارد:
    1- ايمان و باور داشتن حقايق به تنهايى سبب نجات نيست. آنان كه به نجات خود در سايه‏ى ايمانِ تنها اميد بسته‏اند، اميدشان بى‏پايه است. عاشق نجات و مشتاق پاداش نبايد به ايمان بدون عمل قناعت كند، بلكه لازم است ايمان خود را به كارهاى شايسته چون واجبات و ترك محرمّات و خدمت به بندگان حق بيارايد تا زمينه‏ى جلب رحمت و- اگر خداى ناخواسته به گناهى آلوده باشد- زمينه‏ى جلب مغفرت براى او فراهم آيد.
    2- جنات مأوى‏ با تمام نعمت‏هايش در سيطره‏ى مالكيت آنان قرار مى‏گيرد.
    «فلهم» مالكيتى كه قابل سلب شدن و از دست رفتن نيست، مالكيتى است ابدى و هميشگى و جاويد و دايمى و در حقيقت ظهور مالكيت حق نسبت به آن‏ بزرگواران است؛ اين مالكيت به خاطر آن است كه از ابتداى بلوغ تا هنگام مرگ به طور پيوسته اهل ايمان و عمل صالح بودند.
    3- مهماندار و پذيرايى كننده از آنان خداست. چنان كه در سوره‏ى انسان به اين حقيقت والا اشاره شده است:
    «عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً» «5».
    بالا پوششان ديباى سبز نازك و ضخيم، و آرايششان دستبندهايى از نقره است، و پروردگارشان به آنان شراب پاك كه نه مستى و بيخودى و نه سر درد و رنج ايجاد مى‏كند به آنان مى‏نوشاند.
    راستى چه بزم خوشى است، بزمى دايمى و ابدى، همراه با انواع لباس‏هاى زيبا وخوش منظره، و آرايشى از دستبندهاى پر جلوه در جايگاهى چون بهشت و در كنار مهماندارى چون حضرت دوست، كه خود با رحمت ويژه و محبت و عشق بى‏نهايتش، از ميهمانانِ باكرامتش، پذيرايى مى‏كند. اين پذيرايى كه با نعمت‏هاى ملموس انجام مى‏گيرد تا حدودى قابل درك است.
    نوعى ديگر از پذيرايى جنبه‏ى معنوى دارد، كه تا انسان به آن نرسد به هيچ صورت براى او قابل درك نيست. پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله و سلم- كه در دنيا هم از اين نوع پذيرايى معنوى به طور كامل بهره‏مند بوده- در روايتى به اين حقيقت اشاره فرموده است.
    إنَّ النَّبِىَّ لَمَّا وَاصَلَ فِى صَوْمِهِ، وَاصَلَ أصحَابُهُ اقْتِدَاءً بِهِ، فَنَهَاهُم عَن صَومِ الوِصَالِ. فَقَالُوا: «فَمَا بَالُكَ أَنتَ يَا رَسوُل اللَّه؟» فَقَالَ: «إنّى لَسْتُ كَأحَدِكُم، إنّى اظَل‏ عِندَ رَبّى يُطعِمُنى وَيسقِينِى» «6»
    . هنگامى كه پيامبر روزه‏اش را بدون انقطاع و پى در پى قرار داد، اصحاب هم به او اقتدا كردند، پيامبر آنان را از روزه‏ى وصال نهى كرد. گفتند: «موقعيت و شأن تو چگونه است كه به چنين روزه‏اى متوسل شده‏اى؟!» فرمود: «من مانند شما نيستم، من پيوسته نزد پروردگارم به سر مى‏برم در حالى كه مرا اطعام مى‏كند و از آشاميدنى ويژه‏اى مى‏نوشاند».
    آرى! كسى كه اعلام كرده است:
    أَدَّبَنِى رَبّى فَأحسَنَ تَأدِيبِى‏ «7»
    . پروردگارم مرا به ادب آراست و نيكو مرا به ادب آراست.
    بايد به پاداش اين كه همه‏ى موارد ادب را عاشقانه پذيرفت و به مرحله‏ى اجرا گذاشت، و در اين زمينه براى همه‏ى انسان‏ها اسوه و سرمشق شد، از سوى محبوبش خوراكى و آشاميدنى ويژه، كه جز خود او از كيفيتش خبر نداشت دريافت كند.
    او انسان والا و عاشق و عارفى بود كه با همه‏ى وجودش به زبان حال به محبوبش مى‏گفت:
    من نه آنم كه روم از پى يارى ديگر

    يا به غير از تو دهم دل به نگارى ديگر
    رهسپار غم عشق توام اى راحت جان‏

    زان نيارم كه روم از پى كارى ديگر
    آتش روى تو بر دل زده يك باره شرار

    عشق تو سوخته جانم به شرارى ديگر



    به خيال گل روى تو بهارى دل راست‏

    در وصال تو خود او را ست بهارى ديگر
    امشب از دست روم گر كه تويى باده‏گسار

    لب ميگون توام باده‏گسارى ديگر
    حسن عهدت نگذارد كه گذارم پس از اين‏

    سر تسليم و رضا بر خط يارى ديگر





    ارزش مؤمن‏
    همه‏ى عنايات و الطاف خدا به مؤمن در دنيا و آخرت به خاطر ايمان و عمل و اخلاق اوست. ايمان و عمل و اخلاق كه از ارزش‏هاى ذاتى است به او ارزش بخشيده، تا جايى كه وجود مؤمن فوق همه‏ى ارزش‏هاست، و به خاطر اين ارزش والاست كه مورد رحمت و مغفرت است، و در قيامت جايگاهش بهشت و پذيرايى‏اش نعمت‏هاى ابدى است.
    ارزش مؤمن در روايات اهل بيت عليهم السلام به صورتى اعجاب انگيز بيان شده است:
    روايت شده پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم به كعبه نظر كرد و گفت:
    مرحبا به بيت، چه بزرگ و عظيمى، و چه بزرگ است حرمتت نزد خدا، سوگند به خدا حرمت مؤمن از تو عظيم‏تر است؛ زيرا براى تو يك حرمت است و براى مؤمن سه حرمت: حرمت در مال، حرمت در خون، و حرمت در شأن و اعتبار، چون كسى حق ندارد به مؤمن گمان بد بورزد «8».
    و نيز آن حضرت فرمود:
    إنَ اللَّهَ جَلَّ ثَناؤُهُ يَقولُ: «وَعِزَّتِى وَجَلَالِى مَا خَلَقْتُ مِن خَلْقِى خَلْقاً أحَبُّ الَىَّ مِن عَبْدِىَ المُؤمِنِ» «9»
    خدا كه ثنايش بزرگ است مى‏فرمايد: «سوگند به عزت و جلالم آفريده‏اى را در ميان همه‏ى آفريدگانم محبوب‏تر از مؤمن نزد خود نيافريده‏ام».
    و نيز فرمود:
    المُؤمِنُ أكْرَمُ عَلَى اللَّهِ مِن مَلَائِكَتِهِ المُقَرَّبِينَ‏ «10»
    . مؤمن نزد خدا از فرشتگان مقرب گرامى‏تر است.
    امام صادق عليه السلام فرمود:
    مخلوقات، توان رسيدن به حقيقت صفات خداى عزّ و جل را ندارند، و چنان كه توان رسيدن به حقيقت صفات خدا را ندارند توان رسيدن به حقيقت صفات پيامبر خدا را ندارند، و چنان كه توان رسيدن به حقيقت صفات پيامبر خدا را ندارند توان رسيدن به صفات امام را ندارند، و چنان كه توان رسيدن به صفات امام را ندارند توان رسيدن به حقيقت صفات مؤمن را ندارند!! «11» حضرت رضا عليه السلام از پدرانش از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم روايت مى‏كند كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
    مَثَلُ المُؤمِنِ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى كَمَثَلِ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ، وَانَّ المُؤمِنَ عِنْدَ اللَّهِ لَاعْظَمُ مِن ذَلِكَ... «12»
    . مؤمن نزد خداى عز و جل مانند فرشته‏ى مقرب است، و در حقيقت مؤمن نزد خدا از فرشته‏ى مقرب هم بالاتر است.




    پی نوشت:

    ______________________________


    (1)- سجده (32): 18.
    (2)- عن حفص قال: سمعت اباعبد اللَّه عليه السلام يقول: ما من مومن يذنب ذنبا الّا اجله اللَّه عز وجل سبع ساعات من النهار فان هو تاب لم يكتب عليه شي وان هو لم يفعل كتب اللَّه عليه سيئة. فاتاه عباد البصرى فقال له: بلغنا انك قلت: ما من عبد يذنب ذنبا الّا اجله اللَّه عز وجل سبع ساعات من النهار فقال ليس هكذا قلت ولكنى قلت ما من مؤمن وكذلك كان قولي.
    رواياتى با اين مضمون در كافى: 2/ 439، باب الاستغفار من الذنب، حديث 9؛ وسائل الشيعه: 16/ 64، باب 85؛ مستدرك الوسائل: 12/ 119، باب 85؛ بحار الانوار: 68/ 245، باب 71 و... موجود مى‏باشد.
    (3)- قال: يا على! والذى بعثنى بالحق بشيرا ونذيرا إن أحدكم ليقوم إلى وضوئه فتساقط عن جوارحه الذنوب فإذا استقبل اللَّه بوجهه وقلبه لم ينفتل عن صلاته وعليه من ذنوبه شي‏ء كما ولدته أمه فإن أصاب شيئا بين الصلاتين كان له مثل ذلك حتى عد الصلوات الخمس ثم قال: يا على! إنما منزلة الصلوات الخمس لأمتى كنهر جار على باب أحدكم فما ظن أحدكم لو كان فى جسده درن ثم اغتسل فى ذلك النهر خمس مرات فى اليوم أكان يبقى فى جسده درن فكذلك واللَّه الصلوات الخمس لأمتى.
    تفسير عياشى: 2/ 161، حديث 74؛ عوالى اللآلى: 2/ 24، المسلك الرابع...، حديث 54؛ بحار الانوار: 79/ 220، باب 1، حديث 41.
    (4)- سجده (32): 19.
    (5)- انسان (76): 21.
    (6)- عوالى اللآلى: 4/ 118، الجملة الثانية، حديث 189؛ مستدرك الوسائل: 7/ 552، باب 3، حديث 8866.


    (7)- نور الثقلين: 5/ 392؛ بحار الانوار: 68/ 382، باب 92. (8)- مشكاة الانوار: 78، فصل الرابع فى منزلة الشيعه؛ روضة الواعظين: 2/ 293، مجلس فى ذكر مناقب اصحاب؛ بحار الانوار: 64/ 71، الاخبار، حديث 39؛ ميزان الحكمه: 1/ 390، الايمان، حديث 1396.
    (9)- مشكاة الانوار: 33، فصل السابع فى الرضا؛ بحار الانوار: 68/ 158، باب 63؛ ميزان الحكمه: 1/ 390، الايمان، حديث 1399.
    (10)- كنز العمال: 821؛ ميزان الحكمه: 1/ 390، الايمان، حديث 1402.
    (11)- المؤمن: 31، باب 2، حديث 59؛ بحار الانوار: 64/ 65، الأخبار، حديث 13.
    (12)- عيون اخبار الرضا: 2/ 29، باب 31، حديث 33؛ بحار الانوار: 6/ 21، باب 20، حديث 15.



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تفاوت معاد با رجعت در چیست؟
    توسط محبّ الزهراء در انجمن معادشناسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-06-2011, 22:05
  2. فرق قلب مؤمن و قلب منافق
    توسط vorojax در انجمن مباحث ديگر بخش اسلامی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 04-06-2011, 04:32
  3. تفاوت رسالت نبوت – امامت در چیست ؟
    توسط خادم الزینب در انجمن مباحث ديگر بخش اسلامی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 26-04-2011, 21:03
  4. آنکه را مهر علی نیست به دل، مؤمن نیست!
    توسط محبّ الزهراء در انجمن اخلاق
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 28-11-2010, 13:13
  5. سیرۀ امام علی(ع) و امام مهدی(ع) در رویارویی با اهل بغی
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 13-09-2010, 11:15

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه