روزي رسول اكرم(ص) با اصحابشان در مسجد نشسته بودند ناگهان صدايي هول انگيز شنيده شد، مثل اينكه جسم بسيار سنگيني در قعر چاه عميقي بيفتد و در و ديوار را تكان بدهد كه سبب وحشت افراد حاضر در مجلس شد! رسول خدا(ص) فرمود: فهميديد اين صدا از چه بود؟ گفتند: نفهميديم، خدا و رسولش اعلمند. فرمود: سنگي بود كه از طبقه اعلاي جهنم پرتاب شد و هفتاد سال بود كه راه مي پيمود و الآن به قعر جهنم رسيد. اين صدا از افتادن آن سنگ در قعر جهنم بود. هنوز كلام پيامبر(ص) تمام نشده بود كه صداي گريه و شيون از خانه يك مرد منافق جنايتكار كه در همسايگي مسجد بود بلند شد. معلوم شد آن مرد در همان ساعت مرده و هفتاد سال هم داشته است، و آن سنگ جهنم، همين آدم منافق بود كه هفتاد سال با اعمال و اخلاق ناپاكش راه جهنم را مي پيمود و در اين لحظه به قعر جهنم رسيده بود!! گاهي كه خدا مصلحت بداند بعضي از صحنه هاي عالم آخرت را در همين دنيا و مناسب با شرايط اهلش، به چشم و گوش برخي از افراد مستعد مي رساند كه تنبهي پيدا كنند. البته همه كس آن صداها را نمي شنوند و آن چهره ها را نمي بينند.(1)
ـــــــــــــــــــــــــ ـــ
1- صفير هدايت، آيه الله ضياءآبادي، جزوه توبه