کلید واژه «جریان انحرافی» چندبار در رسانه ها تکرار شد؟
سعید یوسفی پور خیلی ساده سر اصل مطلب میروم؛ استراتژی بسیاری از گروهها و شخصیتهای سیاسی برای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزاری انتخاباتی با 2 ضلع سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب است!
از ابتدای سال 90 که آرام آرام پروژه «عبور از احمدی نژاد» در ذهن بسیاری از افراد و اتاق فکر برخی رسانهها جدیتر شد، تا اتفاقات رقم خورده پس از عزل وزیر اطلاعات و تولد واژه موهوم و نامشخص «جریان انحرافی» که البته مقدمات و شرایط آن قبلاً در «تینک تنکهای» نزدیک به هاشمی رفسنجانی طرح ریزی و فازهای ابتدایی آن نیز توسط پایگاه اطلاع رسانی خودش اجرا شده بود! تمامی عملیات رسانهای با این هدف انجام میشد که احمدی نژاد و پایگاه مردمیاش از صحنه انتخابات حذف و در واقع حضور رقیب اصلی بسیاری از شخصیتهای سیاسی در آوردگاه مجلس منتفی شود.
عملیات «انحرافی خواندن دولت» با این هدف پیگیری و گسترش یافت که در مرحله اول بخشی از بدنه نیروهای ارزشی را نسبت به حداقل قسمتی از دولت و سپس تمامی آن بدبین و در فاز بعدی بتواند عموم مردم را از پاک دستی و صداقت دولت نا امید نماید. بر همین اساس هر اشکال و پدیده زشتی در کشور بلافاصله به «جریان موهوم انحرافی» نسبت داده میشد و اجرای این عملیات نیز به طور بسیار گستردهای بر عهده واحدهای متنوع و متکثر رسانهای گذاشته شد.
پس از آتش تهیه اولیه که توسط «پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی» در این زمینه انجام شد، سپس بسیاری از سایتها و رسانههای شبه اصولگرا و اصلاح طلب به این میدان آمده و در جبهههای مختلفی شروع به اجرای عملیات کردند. در این بین توجه به برخی آمارها در خصوص کمیت استفاده از کلید واژه «جریان انحرافی» در بعضی رسانهها خالی از لطف نخواهد بود:
1- رسانه منتسب به علی لاریجانی تاکنون بیش از 70 هزار بار از این واژه استفاده کرده است!
2- رسانه منتسب به یکی از نزدیکان هاشمی رفسنجانی بیش از 40 هزار بار!
3-بعضی از رسانههای شبه اصولگرا از جمله رسانه منتسب به زاکانی و توکلی در مجموع بیش از 40 هزار بار!
4-رسانههای زنجیرهای نزدیک به محمد باقر قالیباف بیش از 10 هزار بار !
و ...
این حجم استفاده از واژهای که البته هیچگاه ابعاد و مختصاتش برای افکار عمومی توضیح داده نشده نشان از آن دارد که هدف تنها «بدنام کردن دولت» در اذهان عمومی است.
اما در فاز دیگری از همین پروژه، در کنار حذف پایگاه مردمی احمدی نژاد از کارزار انتخابات باید ضلع دومی در کنار مدعیان اولیه ایجاد شود که هرچند سوری و حداقلی باشد اما بتواند نقش یک رقیب جدی را بازی کند.
اصلاح طلبان پس از افتضاحهای اتفاق افتاده در جریان انتخابات سال 88 عملاً خود را از صحنه حذف کردهاند. افکار عمومی حضور آنها در صحنه را مساوی با ایجاد بحران و تشنج میداند و اقبال عمومی به آنها به جز در چند کلانشهر قطعاً بسیار ضعیف و ناچیز خواهد بود. اما آنها هنوز میتوانند با توجه به تمایلات و هواهای نفسانی برخی لیدرهای اصلی خود نقش رقیبی جدی را در صحنه انتخابات بازی کنند.
بدینوسیله 2 هدف اصلی محقق خواهد شد: اولاً انتخابات به صورت یک ضلعی برگزار نمیشود و ثانیاً فرآیند وحدت در جریان اصولگرایی با توجه به احساس خطر کذایی از حضور اصلاح طلبان در شرایط ویژه و با توجه به مصلحت سنجیهایی که در سایه حضور جریان اصلاحات رقم میخورد با سرعت انجام خواهد شد.
بدینوسیله هر گروه و یا شخصی که احیاناً با مکانیزم وحدت در جریان اصولگرایی مخالف باشد بلافاصله با چوب غیر واقعی خطر جریان رقیب که البته همان اصلاح طلبان ضعیف هستند یا باید در خصوص مکانیزم وحدت اقناع گردد یا از صحنه حذف شود.
افکار عمومی متدینین و نیروهای ارزشی نیز به علت خاطرات بدی که از قدرت یافتن جریان اصلاحات در کشور دارند با احساس خطر از حضور دوباره آنها در صحنه به لیستهای حداقلی جریان اصولگرایی راضی و طبیعتاً از تکثر در آرا پرهیز میکنند! این فاز البته روی دیگری نیز دارد، ادبیات ایجاد شده در خصوص جریان موهوم انحرافی نیز در اذهان به عنوان خطر دیگری مطرح و حتی احتمال نزدیکی جریان موهوم انحرافی و فتنه در برابر لیستهای اصولگرایی نیز به شدت بزرگنمایی میشود!
در این بین اما اتفاق اصلی در پس پرده در حال رقم خوردن است که البته بخشی از آن در رسانههای شبه اصولگرا قابل ردگیری و توجه میباشد. بخشی از جریانهای سیاسی منتقد دولت در پشت صحنه به اصلاح طلبان نزدیک و با توافق نسبت به حضور حداقلی آنها در ترکیب مجلس نهم درصدد هستند این جریان سیاسی مرده را برای حضور در انتخابات تجهیز کنند. در این بین انجام عملیات اصلی «احیای جریان اصلاحات» به رسانهها و برخی شخصیتهای شبه اصولگرا واگذار شده و آنها با تمام توان میکوشند در قالبهای مختلف اعم از نقد جریان فتنه، تقسیم اصلاح طلبان به خوب و بد و رونمایی از اصلاح طلبان معتدل آنها را در ذهنها زنده و از سوی دیگر ارتباط با جریان فتنه را به بخشی از دولت نسبت دهند! حال شاید پیچیدگی عملیاتهای سیاسی چند ماهه اخیر برای برخی اذهان روشن شده باشد.
زبان ساده این تحلیل اما اینکه آرایش سیاسی امروز کشور شبیه یک مثلث است. ضلع اصلی این مثلث «پایگاه عظیم مردمی خادم ملت» میباشد که از آن تعبیر به امت میکنیم. همان امتی که قرار است در پشت امام و ولی خود در جهت ساختن تمدن اسلامی حرکت کند. دو ضلع فرعی اما متعلق به جریانهای سیاسی (منتقد دولت و اصلاح طلبان) است که به شدت علاقهمندند این مثلث را به صورت ناقص 2 ضلعی به نمایش در آورند! غافل از اینکه «و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین»
================================================== =====
حمید رسایی:
رهبری فرمودند موضوع احمدینژاد و مشایی را داغ نکنید!
حمید رسایی در گفتوگو با یک روزنامه با اشاره به دیدار چند ماه قبل خود با رهبر معظم انقلاب گفته: در این دیدار فرصت کوتاهی دست داد تا چند کلمهای با ایشان صحبت کنم. معظمله توصیه کردند که موضوع مشایی و احمدینژاد را داغ نکنیم. این در حالی است که مجتبی ذوالنور هم روزهای گذشته در گفتوگویی به تذکر رهبری در خصوص نوع رویکردش به مواضع دولت اشاره کرده بود. این عضو جبهه پایداری در ادامه افزوده: این یعنی همان قاعده کلی اصلی و فرعی کردن معایب و محاسن دولت که تلاش ما هم همین بوده است.