جبرئيل و سفره برره ، ماموران وحى :
جبرئيلفرشته اى است كه وحى الهى را به پيامبر اكرم (صلى اللهعليه وآله ) مـى رسـانـد. او مـلك مـقـرب خـدا و بـزرگ تـر از جميع فرشتگان كه علمحضرت حق در او تـجـلى مـى كـنـد و از او در طـريـقـه وحـى بـه فـرشـتـگـان پـايـينتر و كوچك تر - كه تعدادشان بسيار است - تجلى و ظهور مى كند و از آنها بر پيامبر (صلى الله عليه وآله ) تجلى مى يابد. جبرئيل يكى از چهار فرشته مقرب بلكه برترينآنها است ( چنان كه در بـحـث روى مـشـروحـا عـرض شد) زيرا رسول خدا (صلى الله عليهوآله ) فرمايد: آيا شما را به برترين فرشتگانجبرئيل خبر بدهم ؟(196) .
نـام او در عـربـى بـه چـنـد گـونـهتـلفـظ شـده كـه بـعـضـى از آنـهـا عـبـارت انـد از: جـبـرئيـل ، جـبـريـل ،جـبـرائل ، جـبـرايـيـل ، جـبـرئيـل ، جـبـرئيـل ، جـبـريـن(197) . امـا در مـيـانيـهـوديـان و مـسـيـحـيـانگـابـريـلبـه مـعـنـى مـردخـدا و مـظـهـر قـدرت خـداسـت . او دوبـار بـر دانـيـال نبى (حدود 168 ق .م .) فرستاده شده : يك بار رويايى را تعبير مى كند و از دوم تا هفتاد هفته (سال ) رابراى او پيش گويى مى كند. مژده تولد يحيى (عليه السلام ) را به زكريا و تولد عيسى (ع ) را- مرين بشارت مى دهد.
در آيـات قـرآن مـجـيـد از جـبـرئيـل بـه نـام هـاىجـبـريـلوروح الامـيـنورسـول كـريـمنـام بـرده شـده و پـنـج و صـف بـراىجـبـرئيـل (عـليـه السـلام ) آورده شـده كـه بـا هـم مـى خـوانـيـم :قـل مـن كان عدوا لجبريل فانه نزله على قبلك باذن الله مصدقا لما بينيديه و هدى و بشرى للمومنين(198)بگو: دشمن جبرئيل دشمن حق است ، او بهفرمان حق قرآن را در عـيـن امـانـت بـر قـلب پـاك تـو رسـانـد، تـا تـصديق كنندهكتب آسمانى و براى جامعه انسانى هدايت و براى مردم مومن بشارت به عنايت و الطافحضرت رب العزه باشد.
و انـه لتـنـزيـل رب العـالمـيـن نـزلبـه الروح الامـيـن عـلى قـلبك لتكون من المنذرين(199)هـمـانـا قـرآن از جـانـى پـروردگـارجـهـانـيـان نازل شده ، روح الامين از جانى حق بر قلبت آورده تا به وسيله آن خلق رااز جريمه جرم ها بترسانى .
انـه لقـول رسـول كـريـم ذى قـوهعند ذى العرش مكين مطاع ثم امين(200)همانا قرآن كلام رسول بزرگوار حق (جبرئيل ) است ، كه فرشته با قدرتى و نزد خداى مقتدر عرش با جاه و منزلت است و فرماندهفرشتگان و امين وحى خداست .
در اين آيه ، پنج وصف براى جبرئيل آمده كه جملگىبيانگر عظمت و مقام اوست .
رسول كريم : اشاره و ارزش وجودى و مقام ولا و جلالتذات و عظمت قدر اوست .
ذى قوه : براى آن است كه براى دريافت قرآن و ابلاغ آنقدرت و نيروى عظيمى لازم است و جبرئيل از جانب حق داراى قدرتى بود.
مـكـيـن : يعنى ملك بر جسته ، عند ذى العرش كنايه از مقرب بودن او به تقرب معنوى نزد حضرتمحبوب است .
مطاع : اشاره به اين است كه جبرئيل فرمان رواى فرشتگان و اميرآنهاست .
امين : در ابلاغ رسالت نهايت امانت دارى را داشت(201) .
امـام زيـنالعـابـديـن (عـليـه السـلام ) در بخشى از دعاى سوم صحيفه سجاديه عرض مى دارد:و جبرئيل الامين عل و حيك المطاع فى اهل سمواتك المكيم لديك المقربعندكو درود فـرسـت بـر جـبـرئيـل كـه امـيـن وحـى تـو اسـت ؛ آن مـلكبـلنـد مـنـزلى كـه مـطـاع اهل آسمان هاست ، آن وجود با عظمتى كه در پيشتگاه مقدستو ارجمند و مقرب است .
روايـت شـده كـه رسـول خـدا (صـلى الله عـليـه وآله ) بـه جبرئيل فرمود: به نيكو خداوند تو را ستوده ، در آن جا كهفرموده : ذى قوه عند ذى العـرش مـكـيـن ، مـطـاع ثـم امـيـنپـس نـمـونـه اى از قـدرت و امـانت خود را بيان كن . جبرئيل گفت : اما نمونهقدرت من اين است كه مامور نابودى شهرهاى قوم شدم لوط شدم و آن چهار شهر بود، در هرشهر چهار صد هزار مرد جنگ جو به جز فرزندان آنها وجود داشت ، مـن ايـن شهر را ازميان برداشتم و به بالا بردن تا جايى كه فرشتگان آسمان صداى حيوانات آنها شنيدند،سپس به زمين آوردم و زير و رو كردم ! اما نمونه امانت من اين است كه هيچ دستورى بهمن داده نشده كه از آن دستور كمترين تخلفى كرده باشم(202) .
نـيـزبـا تـوجـه بـا آيـه 97 سـوره بـقـره و آيـه 194 سـوره شـعـرا مـعلوم مى شود كهجبرئيل همان روح الامين است .
ايـن كـه حـضـرت رسـول اكـرم (ص ) در القـاىكـلمـات الهـى ، احتياج به واسطه داشت و جـبـرئيـل واسـطـه ايـصـال فيض وحى و ياواسطه اخراج نفس نبى از قوه به فعليت بود مـربـوط بـه وجـود خـاص و شـخـصـى مـلكـىجـبـرئيل بود، و گرنه به حسب باطن ولايت جبرئيل ثمره اى كلى مقام ولايت محمدى است :
احمد ار بگشايد آن پر جليل
تا ابد مدهوش گرددجبرئيل
مـرحـومصـدوق دراعـتـقـاداتدربـاره چـگـونـگـى نـزول وحـىمـى فـرمـايـد: مـا عـقـيـده داريـم كـه مـيـان دو چـشـماسـرافيل لوحى اسن و چون حق سبحانه و تعالى خواهد كه تكلم به وحى فرمايد آن لوح بـرجـبـيـن اسـرافـيـل ، مـى خـورد پـس در آن لوح مـى نگرد و مى خواند چيزى را كه درآن نـوشـتـه و آن را بـه مـيـكـائيـل القـا مـى كـنـد و مـيـكـائيـل بـه جـبـرئيـلو جـبـرئيـل بـه پـيـغـمبران . اما غش و بيهوشى كه بر پيامبر عارض مى شد به گـونـهاى كـه عـرق مـى نـمـود، حـالت خاصى بود كه فقط هنگام تكلم حق تعالى با آن تـعـالىبا آن جناب تكلم رخ مى نمود. جبرئيل هيچ گاه بدون اذن ، بر آن جناب وارد نمى شـد وبـراى احـترام آن جناب در حضور حضرتش بنده وار مى نشست(203) .از اينسـخـنـان مـى تـوان ايـن نـتـيـجـه را گـرف كـه وحـى بـه اشكال مختلفى بر پيغمبراكرم (ص ) نازل مى شد و هر كدام آثارى به همراه داشته است .
از پـاره اى آيـاتديـگـر چـنـيـن بـر مـى آيـد كـه در كـار نـزول وحـى ، فـرشتگان ديگرى نيز شركتدارند، كه در قرآن از آنها بهسفره كرام بـررهتـعـبـيـر شـده اسـت ، بـرخـى از وحـى هـا را جبرئيل (عليه السلام ) ابلاغمى كند و برخى ديگر به وسيله ساير فرشتگان القا مى شـود، چـنان كه مى فرمايد: بايدى سفره كرام برره(204) (اين آيات الهيه ) به دست سفيرانى است ارجمند ونيكوكار.
سفرهبر وزن طلبه ، جمعسافرازمادهسفربر وزن قمر بودهو در اصل به معناى پرده بردارى از چيزى است . و لاذ به كسانى كه ميان اقوام رفت وآمد دارنـد تـا مـشكلات آنها را حل كنند و از موارد ابهام پرده بر دارندسفيرگفته مى شـود، بـه شـخـص نويسنده نيزسافرمى گويند؛ چرا كه پرده از روى مطلبى بر مى دارد. بنابراين ، منظور ازسفرهدر اين جا فرشتگان الهى اينكه سفيران وحـى يـا كـاتـبـان آيـان او هـسـتـنـد. بـعـضى گفته اند: منظور ازسفرهدر اين جا حافظان و قاريان و كاتبان قرآن و علما ودانشمندانى هستند كه اين آيات او را در هر عصر و زمـانـى از دستبرد شياطين محفوظ مىدارند. ولى اين تفسير بعيد به نظر مى رسد؛ چرا كـه در ايـن آيـان سـخـن از زمـاننـزول وحـى و عصر پيامبر (ص ) است نه آينده . در محمع البـيـان روايـت شـده كـهامام صادق (ع ) فرمود: كسى كه حافظ قرآن باشد و به آن عمل كندبا سفيران بزرگوار فرمان بردار الهى خواهد بود(205) .
كرامجمع كريم به معنايى عزيز وبزرگوار است و اشاره به عظمت فرشتگان وحـى در پـيـشـگـاه خـداوند و بلندى مقام آنهادارد. گاه گفته شده كه اين تعبير اشاره با پـاكـى آنـهـا از هر گونه گناه مى باشد،همن گونه كه در آيه 26 و 27 سوره انبيا در تـوصـيـف فـرشـتـگـان آمـده اسـت :بـل عـبـاد مـكـرمـون # لا يـسـبـقـونـه بالقول و هم بامرهيعملونبلكه آنان بندگان گرامى خدا هستند كه هرگز در گفتار بر او پيشىنگيرند، و همه كارهايشان به فرمان او باشد.
بـرهجـمـعبـاراز مـادهبـربـوده و در اصـل به معناى وسعت و گستردگى است و لذا بهصحراهاى وسيعبرگفته مى شـود؛ و از آن جـا كـه افرادنيكوكار وجودى گسترده دارند و بركات آنها به ديگران مى رسـد بـه آنـهـابـارگـفـتـه مـى شـود بـنـابـرايـن ، خداوند در اين به ترتيب، فرشتگان را به سه وصف توصيف مى فرمايد: 1- آنهاسفيران و حاملان وحى او هستند؛ 2- ذاتا عزيز و گران مايه اند؛ 3- اعمال آنان پاك است و مطيع و نيكوكار هستند.
امـاايـن سـوال مـطـرح اسـت : چـگـونـه نـخـسـيـن بـار- كـه وحـى بـر پـيـامـبـر (ص ) نازل مى شود - بقين مى كند از سوى خدا است نه القاهاى سيطانى ؟
پـاسـخ ايـنسـوال روشـن سـت ؛ زيـرا گـذشـتـه از ايـن كه پيام هاى رحمانى با القاهاى شيطانى ازنظر محتوا و ماهيت زمين تا آسمان فرق دارد - چنان كه در بحث خواطر شيطانى و ملكىخواهد امد- و محتوانى هر يك معرف آن است ؛ هنگامى كه پيامبر (ص ) با جهان ماوراىطـبـيـعـت يـا پـيـك وحـى تماس پيدا مى كند با شهود درونى اين حقيقت را به وضوح درمى يـابـد كـه ارتباط او با خداست ، درست همانند اين كه ما قرص خورشيد رامى بينيم ،اگر كـس بـگـويـد شـمـا از كـجا مى دنى كه الان در بيدارى قرص آفتاب را مى بيتى ؟شايد خـواب بـاشـى !مـسـلمـا به چنين گفته اى هرگز اعتنا نيم كنيم ، چون حساسى راكه داريم براى ما قطعى و غير قابل ترديد است(206) .
بـراى حـسـم خـتـام ، حـديـثـى از عـيـوناخـبـار الرضـا، كـه بـيـانـگـر چـگونگى و تربيت نـزول وحـى است ، نقل مى كنيم ، بهاميد آن كه خداوند همه ما را تحت ولايت حقه علوى قرار دهـد. احـمـد بـن مـحـمـد بـن الحـسـن القـطان ، قال : حديثى عبدالرحمن بنمحمد الحسنى ، قـال : حـديـثـى مـحـمـد بـن ابـراهـيـم الغـزارى ، قـال : حـديـثـىعبدالله بن بح الاهوازى ، قـال : حـديـثـى عـليـبـن عـمـرو، قـال : حـديـثـى حـسـنبـن مـحـمـد بـن جـمـهـور، قـال : حـديـثـى عـلى بـن بـلال عـن عـلى بـن مـوسى لرضا (ع )، عن موسى بن جعفر (عليه السـلام ) عـن جـعفرين محمد (ع ) عن محمد على (ع )، عنعلى بن الحسين (ع ) عن الحين بن على (ع )، عـن عـلى بـن ابـى طـالب (ع ) عـنالنـبـى (ص )، عـن جبرئيل (ع ) عن نيكائيل (ع )، عن اسرافيل (ع )، عن اللوح ، عنالقلم ، عن الله تعالى شانه . قـال (ع ): يـوقـل الله عـزوجـل :و لا يـه عـلى بـن البـيـطـالب (ع ) حـصـنـى ، فـمـن دخل حصنى امن منعذابى(207)