واژه ملك
واژه مـلك در قرآن مجيد هشتاد وهشت مرتبه در هشتاد و شش آيه آمده است كه سيزده مورد كلمه مـلك و دو مـورد مـلكـين (تثنيه ملك و هفتاد و سه مورد كلمه ملائكه مى باشد.
لغت شناسان و مفسران در واژه ملك اختلاف كرده اند: زمخشرى مى گويد: ملائكه - بـنـابـر اصـل - جـمـع مـلائك اسـت ، مـانـنـد شـمـائل كـه جـمـع شمال است و الحاق تاء در آخر ملائكه برا تانيث جمع است(24) .
طريحى مى گويد: اصل ملك ،ملك است ، آن گاه لام را مقدم و همزه را موخرنمودند مـلاك شـد كـه از الوكـه ، بـه مـعـنـى رسـالت اسـت ، سـپـس هـمـزه بـه دليـل كـثـرت اسـتـعـمـال حـذف و مـلك شـد. چـون ايـن كـلمـه جـمع شود به اصلش برگشته و ملائك مى شود، و تاء را براى مبالغه يا تانيث جمع بر آخر آن اضافه كردهاند(25) .
مـلاصـدراآورده اسـت : مـلك مـشـتـق از الوكه به معنى رسالت است ، و هر مفارقى كه داراى رسالت نباشد،ملك نيست و تنها روح است(26) .
در تـفـسـير القرآن الكريم - ضمن يحثى محققانه در مورد واژه ملك آمده است : جاى شـگـفـتـى اسـت كه بعضى پنداشتند تاء درملائكه براى تانيث جمع يا تـاكـيـد يـا اشـاره بـه تـانـيـث لفـظـى و يا معنوى است ، يا اين كه صيغه جمع بر وزن فـعـائله اسـت و مـا سـراغ نـداريـم كـه به عنوان نمونه حتى يك مرتبه در قرآن مـلائكـه آمـده باشد با اين كه در شصت و هشت موضع ، لفظ ملائكه آمده است(27) . پس حذف تاء در بعضى موارد، به سبب تخفيف يا ضرورت شعرى است ، چنان كه حافظ شيرازى سروده :
دوش ديـدم كـه مـلائكـه در مـيـخـانـه زدنـد
گل آدم بسر شتند و به پيمانهزدند
خـلاصـه كـلام اين كه : ملائكه ، جمع ملك است و شاهد ما، اين آيه شريفه است كه :قـل لوكـان فـى الارض مـلائكـه يـمـشـونمـطـمـئنـيـن لنـزلنـا عـليـهـم مـن السـماء ملكا رسـولا(28)و گـاهـى مـلائكـه به حسب لفظ محسوب شده ، جنانن چه فرموده است : بـثـلاثه آلاف من الملائكه منزلين(29)و گاهى مونث به حساب آمده اند: اذ قـالت المـلائكه يا مريم(30)و چنان كه گفتيم ، اين تذكير و تانيث ، به لحاظ لفـظ اسـت ته به لحاظ معنى ؛ زيرا ملائكه از اين مذكر و يا مونث حقيقى و معنوى باشند خارج هستند(31)