آيا فرشتگان را مى توان ديد؟
ما مسلمانان جملگى ايمان داريم كهفرشته وجود دارد و هميشه با ما و ميان ما است ، اين در حـالى اسـت كـه مـا آنـهـارا نـمى بينيم اما ايشان ما را مى بينند؛ يعنى فرشتگان ما را به عـيـانـت وآشـكـارا مى بينند اما ما به آنان ايمانى غير عيانى داريم . براى ديد فرشتگان بايدچشم دل باز كرد و حجاب هاى آن را بر طرف كرد چه اين كه فرشته جسم نيست كه با حواسجسمانى ادراك شود.
چشم دل باز كن كه جان بينى
آن چه ناديدنى است آن بينى
بـه عـبـارت ديـگـر، تمثل فرشته دو جنبه دارد: يك رشته به دستآن انسانى است كه مى خـواهد فرشته را ببيند؛ يك رشته هم به دست خود فرشته يا ذاتمقدس احديت است كه آن حالت را پيش بياورد كه آن رشته از طرف انسان ، آن حالت ملكوتىاست كه در آن حالت ، انـسـان مـى تواند فرشته را ببيند و لذا پيامبر (صلى الله عليهوآله ) فرشته را مى ديـد ول بـسـيـارى از اطـرافـيـانـش آن را نـمـى ديـدنـد. چـونجـبـرئيـل (عـليـه السـلام ) قـرآن را بـر قـلب رسـول خـدا (صـلى الله عـليـه وآله ) نـازل مـى كـرد در نـظـر وى مـتـمـثـل مى شد، به طورى كه اگر كسى نزد آن حضرت بودجـبـرئيل را نمى ديد؛ چون نزول جسمانى نبود تا با ديدگان ديدار شود و اگر كسى مىتـوانـسـت جـبـرئيـل را مشاهده كند، يا با تصرف پيامبر در جان وى بود و يا قدرتروحى بـيـننده چنان بود كه جبرئيل را مى ديد و صدايش را مى شنيد، چنان كه اميرالمومنين (عليه السـلام ) فـرمـود: نـور وحـى و رسـالت را مـىديـدم و بـدى نـبوت و پيغمبرى را مى بـويـيـدم و هـنـگامى كه وحى بر آن حضرت نازلشد صداى شيطان را شنيدم ، گفتم : اى رسـول خـدا، ايـن چـه صـدايـى اسـت ؟ فـرمود: اين شيطان است كه او را از پرستش نمودن نوميدى روى داده است ، تو مى شنوى آن چه رامن مى شنوم و مى بينى آن چه را من مى بينم مگر اين كه پيغمبر نيستى(137) .
پـسمـشـاهـده و ادراك فـرشـتـگـان بـا خـروج از حـجـاب هاى نفسانى و مسلح شدن به چشمدل ميسر است كه اين عمل نيز بسيار دشوار مى باشد، به همين جهت آن كس كه در هنگاممرگ اسـت چـيزهايى را مى بيند كه حاضران در مجلسى نمى بينند، و آنان را به چيزهايىخبر مـى دهـد كـه آنـهـا ادراك نـمـى كـنند و روحانيان و فرشتگان را كه با او در يكجايگاه اند مشاهده نمى كنند.
در حديث وارد شده : فرشتگان در مجالس حاضر مى گردندو آنان در جست و جوى مجالس ، جـهـان را سـير مى نمايند و چون مجلس ذكرى ديدندديگران را ندا داده و گويند: بشتابيد بـدان چـه كـه جـسـت و جـو مـى كـرديد، هيچ يككه بشر را توان آن نيست كه آنان را ادراك نـمـايـد، جـز آن كـس كـه خـداونـد پـردهاز چـشـمـش بـرداشـتـه بـاشـد و ايـنـان اهـل كـشـف انـد، آيا نشنيدى كه پيغمبراكرم (صلى الله عليه وآله ) به آن كسانى كه به دنـبـال جـنـازه مـردگـان سـواره مـىرفـتـنـد فـرمـود: آيـا شـرم نـمـى كـنيد كه فرشتگان بـال هاى خويش را براى طالبعلم به روى زمين مى گسترانند؟ پس مومن سزاوار است كه در هـر مـوطـنـى ، هـمـانگـونـه كـه صـاحـب كـشـف عـمـل مـى كـنـد، عمل نمايد و گرنه مومن حقيقى نيست(138) .
امـام حـسـنعـسـكـرى (عـليـه السـلام ) مـى فـرمـايـد: رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) هنگاماحتجاج با مشركين در مورد ملائكه فرمود: شم يا حواستان نمى توانيد فرشته را مشاهدهكنيد؛ چه اين كه فرشته از جنس اين هواست (يعنى هـمـان طـور كـه هـوا ديـده نـمـىشـود فـرشـتـه نـيـز قـابـل رويـت نـيست ) و اگر قوت بينايى خود را زياد گردانيد بهطورى كه او را مشاهده كـنـيـد، هـر آيـنـه بـه شما مى گويم اين كه شما مى بينيدفرشته نبست بلكه بشر است (يعنى ديدن فرشته نيرويى روحانى و بسيار قوى مى خواهد كهشما نداريد و فقط انبيا و بعضى از اولياى كمل الهى قادرند آن را مشاهده نمايند)(139) .
امـاخـمـيـنـى (ره ) در كـتـاب ارزشـمـنـد آداب الصـلوه مـى فـرمـايـد: و بـايـد دانـست كه تـمـثـل جـبـروتـيـين و ملكوتيين در قلب و صدر وحس بشر ممكن نيست ، مگر پس از خروج از جـلبـاب بـشـريـت و تـنـاسـب او بـا آنعـوالم ، والا مـادامـى كـه نـفـس مـشـتـغـل بـه تـدبـيـرات مـلكـيـه اسـت و ازآن عـوالم غافل است ، ممكن نيست اين مشاهدات يا تمثلات براى او دست دهد. بلى گاهىشود به اشاره يـكـى او اوليـا نـفـس را از ايـن عـالم انـصـرافـى حاصل شود به قدرلياقت از عوالم غيب ادراكـى مـعـنوى و يا صورى نمايد و گاه شود كه به واسطه بعضىامور هايله ، مثلا از بـراى نـفـوس انـصرافى از طبيعت حاصل شود و نمونه اى از عالمغيب ادراك كند. چنان چه شـيـخ الرئيـس قـضـيـه آن شـخـص سـاده لوح را كـه در حـجبيت الله برات آزادى از آتش گـرفـتـه بـود نـقـل كـنـد، و شـيـخ عـارف مـحـيـىالديـن نـيـز نـظـيـر ايـن قـضـيـه را نقل نمايد. و اينها نيز از انصراف نفوس استاز ملك و توجه ملكوتى است و گاه شود كه نـفـوس اولياى كمل پس از انسلاخ از عوالم ومشاهده روح اعظم يا ساير ملائكه الله ، به واسطه قوت نفس نشئات در آن واحد حقايقجبروتيين را مشاهده كنند، و گاه شود كه به
قدرت خود ولى كامل تنزل ملائكه حاصلشود، و الله العالم(140) .
مـطـالبى ديگر راجع به تمثل فرشته وديدن آن باقى ماند كه - ان شاء الله - در بحثكيفيت نزول فرشتهبر ولى امربدان خواهيم پرداخت .
البته ذكر اين نكته شايسته است كه ،وقتى مشركان براى ايمان آوردن با بهانه جويى اعـتـراض مـى كـردنـد كـه چـرافـرشـتـگان بر ما نازل نمى شود تا آنها را مشاهده كنيم ؟ خـداونـد در جـوابفـرمود:يوم يرون الملائكه لا بشرى يومئذ للمحرمين و يقولونحجرا محجورا(141)روزى كه فرشتگان را ببينند مجرمان در آن روز بشارتى از فرشته نيافته ، بلكهبه آنها گويند: اى سركشان ! از رحمت خدا محروم باشيد.
ايـن آيـه اصـل ديـدنفـرشتگان را مسلم گرفته ؛ به اين معنى كه روزى هست كه كفار در روز ديـدن فـرشتگانخبر داده است ، تا به اين معنا اشاره كرده باشد كه در خواست ديدن فرشتگان به نفعشانتمام نمى شود، زيرا فرشتگان را نخواهد ديدى مگر روزى كه با عـذاب آتـش رو بـه روشـده بـاشـنـد، و ايـن وقـتـى اسـت كـه نـشئه دنيوى و نشئه اخروى مـبدل شود. پسكفار در حقيقت با اين در خواست خود در فرود آمدن عذاب شتاب كرده اند، در حـالى كـهخـودشـان خـيـال مـى كـنـنـد بـا ايـن در خـواسـت خـود، خـدا و رسول او را عاجز وناتوان مى كنند.
امـا ايـن كـه مـنظور ازيوم يرونچه روزى است ؟ اختلاف است و عده اى مى گويند مـراد روز قـيـامت است لكن آنچه از سياق آيه به دست مى آيد - به نظر علامه طباطبايى - ايـن اسـت كـه ايـنمـشـاهـده از مـشـاهـدات دم مرگ است و و از سوى ديگر، در مقام مخاصمه در پـاسـخ بـهكـسـى كـه ديدن فرشتگان را انكار مى كند بايد اولين روز (روز مرگ ) كه ملائكه را مىبيند به رخش كشيد.