موضوع: چرا باید بگوییم "امام خامنه ای"؟

نوشته اصلی توسط یاثارلله(ع)

ا
چه اگر به ایشان امام بگوییم پس به صاحب الزمان(ع) چه باید بگوییم؟
اگر این امام است و ان هم امام پس چه فرقی با هم دارند؟
انشالله خداوند دوستداران اهلبیت(ع) را به راه راست هدایت بکند و مملکت شیعه را سربلند بگرداند

سلام بزرگوار
مگر به سایر امامان دیگر غیر از امام چه می گفتیم ؟ تازه برای اینکه تفکیک کنیم به شماره یاد می کنیم . امام اول تا دوازدهم .
سئوال : اگر به صاحب الزمان بگیم امام و به خامنه ای و خمینی هم بگیم امام ، به کدام لحاظ تخصصی که ایجاد بحران در دین کند ، اشکال دارد ؟
فرمودی چه فرقی با هم دارند ؟ من میگم هیچ تفاوتی در آنها نیست . همه ی آنان به لحاظ اینکه از جانب خداوند برای هدایت مردم آمده اند و پیشوای بلامنازع مسلمانان واقع میشوند عنوان امام بخود گرفته اند .
حالا چرا بر سر عناوین اینقدر لجبازی می کنید ؟ این رفتار شما به نفع دین است یا به ضرر آن ؟ به نفع دشمنان است یا به ضرر آنهاست ؟ تا حالا به این دو سئوال فکر کرده اید ؟
مگر صلوات فرستادن بر محمد (ص) است یا بر خمینی و خامنه ای ؟
مگر بر محمد(ص) یک صلوات نمیدهند ؟ پس جرا با نام امام خمینی سه صلوات می دادیم ؟
مگر هر سه صلوات عنوانش « درود بر محمد و آل محمد » نبود ؟ پس چه چیزی گیر خمینی می آمد ؟
خب یک کمی فکر کنید . در طول نهضتهای شیعی رفتارهایی اینچنینی دشمن را جریحه دار می کرد . او را بیشتر از همت و عزم جسورانه ی شیعیان عصبانی تر می کرد . و با این شعارهای پر صلابت آنها را بیش از بیش نسبت به شیعیان مأیوس تر می کرد .
حالا این عنوان برای بزرگان دین از نوع همین مجاهدتهاست برای نشاندادن صلابتها و همّت ها و اعلام برائت ها و اعلام نترسیدنها از هر قدرتی است . اینقدر دشمنان را شاد نکنیم که بگویند « به خودشان مشغولند و بر سر مسائل فرعی بجان هم افتاده اند » .

نوشته اصلی توسط محب المهدي (عج)

سلام اخوی
معلومه متوجه نمیشید! چون منطق نمیخواد دل لازم داره :50:

ومنطقی که دل لازم داره،عقل توش دخالتی نداره و چیزی که عقل توش نباشه یعنی پوچ.

با منطق شما عشق به خانواده هم پس پوچه !

به نام خدا

تو رو خدا اگر دوست دارین حقیقت رو بفهمین یه سوال میکنم و بدون جبهه گیری جواب بدین.

ایا رهبر عزیزمون ایت الله خامنه ای میتواند دو عدد 5 رقمی را بصورت ذهنی در هم ضرب بکند؟
و اگر میتواند دو عدد 10 رقمی را چطور؟
و اگر باز هم میتواند دو عدد 200 رقمی را چطور؟

لطف کنید و بدون هیچ برداشتی فقط جواب بدین تا من حرف اخرم رو بزنم و اگه حق با من بود شما بپذیرین و اگر هم فکر میکنین نبود به قولا هرکس به راه خودش.

ولی باید تقریبا همه دوستانی که به من ایراد گرفتن جواب بدن. اگه واقعا دوست دارن حقیقت رو بفهمن و صرف یک شعار فکر نکنن که دین هم شعار است و با از بین رفتنی است.
پس خواهشا بدون هیچ برداشتی جواب بدین.

آیا خداوند می تواند کره ی زمین را در تخم مرغی جای دهد؟!

تو رو خدا اگر دوست دارین حقیقت رو بفهمین یه سوال میکنم و بدون جبهه گیری جواب بدین.

اگر مطمئنید که قراره ما حقیقت رو بفهمیم و شما حقیقت رو میدونید دیگه جواب دادن به سوال شما معنایی نداره...چون پیش فرض شما آگاهی خودتون و بی خبری سایرین هست...حتی احتمال هم نمیدید که شما از بیخ و بن نفهمیده باشید دوستان چی دارند میگن!
موفق باشید

تو رو خدا اگر دوست دارین حقیقت رو بفهمین یه سوال میکنم و بدون جبهه گیری جواب بدین.

حقیقت در پاسخ سؤال زیر است، که شما از آن گریختید.

http://www.noas.ir/f/185282-post151.html

نوشته اصلی توسط یاثارلله(ع)

به نام خدا

تو رو خدا اگر دوست دارین حقیقت رو بفهمین یه سوال میکنم و بدون جبهه گیری جواب بدین.

ایا رهبر عزیزمون ایت الله خامنه ای میتواند دو عدد 5 رقمی را بصورت ذهنی در هم ضرب بکند؟
و اگر میتواند دو عدد 10 رقمی را چطور؟
و اگر باز هم میتواند دو عدد 200 رقمی را چطور؟

لطف کنید و بدون هیچ برداشتی فقط جواب بدین تا من حرف اخرم رو بزنم و اگه حق با من بود شما بپذیرین و اگر هم فکر میکنین نبود به قولا هرکس به راه خودش.

ولی باید تقریبا همه دوستانی که به من ایراد گرفتن جواب بدن. اگه واقعا دوست دارن حقیقت رو بفهمن و صرف یک شعار فکر نکنن که دین هم شعار است و با از بین رفتنی است.
پس خواهشا بدون هیچ برداشتی جواب بدین.

سلام
من فقط گریه ام گرفت . آخه چرا باید کسانی که در ابتدای نبوت پیامبر (ص) بودند بعد از اون همه سال و اون همه پشت سر نهادن تمدنها و پیشرفتها ، حالا زنده شده باشند و رو در روی پیشوایان کنونی قد علم کنند و همان سئوالات را تکرار کنند ؟
جاهلان آنروز از پیامبر می پرسیدند : اگر راست می گوئی و قدرت تو از خداست بگو بدانیم تعداد موهای محاسن ما چند تاست ؟
پیامبر گریه می کرد و به خاطر ضعف معارف و فرهنگ مردم غصه می خورد و میفرمود : اینهمه سئوالهایی که معرفت بشریت را بالا می برد را من میتوانم بعنوان عقل کُل و مدینه ی علم بیان نمایم و آنوقت مردم کوته نظر از من چه میپرسند .
خدا کند حرکت شما بزرگوار و فرهیخته ی زمان ما از آن نوع نبوده باشد که اگر باشد باید خون گریست .

نوشته اصلی توسط یاثارلله(ع)

تو رو خدا اگر دوست دارین حقیقت رو بفهمین یه سوال میکنم و بدون جبهه گیری جواب بدین.

ایا رهبر عزیزمون ایت الله خامنه ای میتواند دو عدد 5 رقمی را بصورت ذهنی در هم ضرب بکند؟
و اگر میتواند دو عدد 10 رقمی را چطور؟
و اگر باز هم میتواند دو عدد 200 رقمی را چطور؟

لطف کنید و بدون هیچ برداشتی فقط جواب بدین تا من حرف اخرم رو بزنم و اگه حق با من بود شما بپذیرین و اگر هم فکر میکنین نبود به قولا هرکس به راه خودش.

ولی باید تقریبا همه دوستانی که به من ایراد گرفتن جواب بدن. اگه واقعا دوست دارن حقیقت رو بفهمن و صرف یک شعار فکر نکنن که دین هم شعار است و با از بین رفتنی است.
پس خواهشا بدون هیچ برداشتی جواب بدین.

به نام خدا

1_یه اشنایی داریم. بنده خدا بس که به خودش دروغ گفته باورش شده. میگه یه روح همراه منه که هرچی بخوام بهم میگه و از همه چی خبر میده.
گفتم بنده خدا این حرفا همش خیالپردازیه. اما قبول نمیکنه. میگم باشه من تو یه اتاق دیگه وای می ایستم فقط ازش بخواه رنگ لباس من رو بگه. وقتی میبینه به بنبست خورده در مقام انکار چیزهای دیگه رو میگه.
2_حضرت ابراهیم(ع) هرچی به مردم میگفت این بتها دروغیه و کاری از دستشون نمیاد باور نمیکردن. عاقبت در مقام بت شکنی برامد و همه بتها رو شکست و تبر رو به گردن بت بزرگ انداخت. چون میدونستن کار اونه اومدن سراغش. گفت از بت خودتون سوال بکنید که تبر رو رو دوشش انداخته. گفتن: اخه مگه بت میتونه حرف بزنه؟
دیگه با خودشون فکر نمیکردن خودشون دارن بت رو سجده میکنند و عبادت و ازش انتظارات بیهوده دارن. اما در مقام انکار بازم حقیقت رو نمیتونستن بپذیرن.
3_در زمان حضرت محمد(ص) عده ای از مشرکین ازش خواستن تا یه معجزه نشون بده تا بهش ایمان بیارن. اایشون گفتن میدونم با دیدن این معجزه بازهم ایمان نمیارین اما بگین چیکار بکنم؟
ازش خواستن یه درخت رو نصف بکنه. به اذن خدا درخت رو براشون نصف کرد. گفتن نصفش رو بگو بیاد پیشمون. اینکار رو هم به اذن پروردگار انجام داد. و وقتی تمام شد گفتن: محمد عجب ساحریه. و در مقام انکار نپذیرفتن.
4_ جریان پادشاه لخت و پسرک رو هم که همتون میدونین. مردم چنان یک امر بدیهی رو انکار میکردن که هیچکس جرات ابرازش رو نداشت. اما یه پسرک اینکارو براحتی انجام داد. چون روحش از همه تعلقات دنیوی ازاد بود.
و مثالهای بسیاری وجود دارند.
--------------------------------------

فکر کنم همتون جواب دادین و خیلیاتون هم که کلمه تشکر رو در ذیل جواب دوستان اوردین. پس نظرتون معلومه.

نوشته اصلی توسط 5227053076

اگر مطمئنید که قراره ما حقیقت رو بفهمیم و شما حقیقت رو میدونید دیگه جواب دادن به سوال شما معنایی نداره...چون پیش فرض شما آگاهی خودتون و بی خبری سایرین هست...حتی احتمال هم نمیدید که شما از بیخ و بن نفهمیده باشید دوستان چی دارند میگن!
موفق باشید

بزرگوار گرامی مگه من چی گفتم که اینچنین جبهه گرفتی؟
مگه جز یه سوال ساده چی پرسیدم؟

نوشته اصلی توسط [url="http://www.noas.ir/f/members/924.html"

محب المهدي (عج)[/url]]آیا خداوند می تواند کره ی زمین را در تخم مرغی جای دهد؟!

مگه من چه سوال عجیبی پرسیدم؟

نوشته اصلی توسط [url="http://www.noas.ir/f/members/10545.html"

خادم اهلبیت[/url]]جاهلان آنروز از پیامبر می پرسیدند : اگر راست می گوئی و قدرت تو از خداست بگو بدانیم تعداد موهای محاسن ما چند تاست ؟

حتما جواب حضرت علی(ع) رو در جواب مردی که تعداد موهای سرش رو ازش پرسیده بود میدونین که گفتن: جوابش رو میدونم و اگر میدونستم از روی حقیقت این پرسش رو کردی جوابت رو میدادم.

نوشته اصلی توسط [url="http://www.noas.ir/f/members/3286.html"

dampayi[/url]]تلاششون رو کردند و شبهه های بی اساسی وارد کردند و البته وظیفه ی امثال ما ها هم تا حدی جواب دادن این شبهه ها هست ... البته نباید تو جواب دادن گیر کرد ... نباید دیگه وقتمون رو تلف کنیم ... همون جمله کلیشه ایه که کسی که خوابه رو می شه بیدار کرد کسی که خودش به خواب زده نه ...

دوست گرامی شما که خودتون رو به خواب نزدین بگین چی باعث شد که جواب ساده این سوال رو ندین؟
------------------------------------------------
خوب دوستان
شما که از گفتن جواب یک سوال به این سادگی که جوابش از خودش بدیهی تره اینقدر طفره رفتین و یا جواب ندادین و بدلایل مختلف در مقام انکار بر اومدین چطور دنبال حقیقت هستین؟؟؟؟؟؟؟
مگه سوال بدی کردم و یا خدای نکرده توهین به مقام ایشون کردم که شما اینطور جبهه گرفتین؟

این یک حقیقته که ایشون شاید یک ضرب 3 رقمی رو هم نتونن جواب بدن و مسئله مهمی هم نیست. چون خیلی از ما و خیلی از رهبران دنیا هم شاید چنین کاری نتونیم بکنیم.

اما ذهنیت شما بدلیل اینکه مقام ایشون رو خیلی بالا برده نمیتونه جواب بده. چون اگر جواب بده اون رو یک عیب بزرگ میدونه. در نتیجه در مقام انکار سعی کردین بطریقی از جواب دادن به این سوال طفره برین.
خودتون اگر واقعا دنبال حقیقتین با منکرین بالا چه فرقی دارین؟

اگر شما یک قضیه به این سادگی رو نتونین بپذیرین چطور میخواین درباره قضیه بزرگی همانند امامت حقیقت رو بپذیرین؟
خودتون بگین منطق ذهن شما چیه که حتی بدیهیاتی مانند این جواب ساده رو هم نمیپذیره و با چه منطقی میشه شما رو قانع کرد؟

بزرگوار گرامی مگه من چی گفتم که اینچنین جبهه گرفتی؟
مگه جز یه سوال ساده چی پرسیدم؟

سلام
بزرگوار!...از بدیهی ترین اصول تو بحث کردن اینه که دو طرف بی طرفانه وارد بحث بشوند و نتیجه گیری رو به آخر بحث و بر اساس استدلال هایی که در طول بحث انجام شده بسپارند...این موضوع به قدری بدیهی هست که گفتنش لازم نیست...اما از طرف شما رعایت نمیشه...شما نتیجه ی خودتون رو از بحث گرفتید و میخواید بحث کنید...پست جدیدتون هم شاهد جدیدی برای این مدعای بنده هست:

اما ذهنیت شما بدلیل اینکه مقام ایشون رو خیلی بالا برده نمیتونه جواب بده. چون اگر جواب بده اون رو یک عیب بزرگ میدونه. در نتیجه در مقام انکار سعی کردین بطریقی از جواب دادن به این سوال طفره برین.
خودتون اگر واقعا دنبال حقیقتین با منکرین بالا چه فرقی دارین؟

پس میبینیم که حضرتعالی همین اول بحث دارید نتیجه گیری میفرمایید...اگر می خواهید واقعا بحث کنید باید به اصول پایبند باشید...چون در غیر این صورت دارید وقت دوستان رو ضایع می کنید...

اصراری هم نیست که حتما این وسط یک طرف طرف دیگه رو قانع کنه...اگر شما اهتمام دارید که به هر منطقی به ما نتیجه ی از پیش تعیین شده ی خودتون رو بقبولونید...بنده به نوبه خودم همچین قصدی ندارم...

اینکه فکر کنیم طرف بحث ما باید جواب هر سوالی که من میپرسم رو بده وگرنه بی منطقه یا داره جبهه میگیره ... و بعد نتیجه بگیریم که چون جواب سوال ساده ی من رو نداد حتما آدم متعصبیه...استدلال جالبی نیست و فکر می کنم بزرگواران با این دست استدلال ها آشنایی دارند...

بهرحال موفق باشید :)