سلام دوست عزیز!
(به قول قدیمیا، خدا ریشه ی گرسنگی رو بکنه که باعث شده مردم سلامشونو بخورن!)
منم فکر نمیکنم شما با من آشنایی نزدیک و قبلی داشته باشین. اما مطمئنم که شما با اون فردی که قراره بهش سلام منو برسونین، سابقه ی آشنایی دارین.
من نظریه ولایت فقیه را از اساس مشکل دار میبینم ولی بحث من سر ولایت فقیه نیست و سر کلمه امام است.
کاملا مشخص بود که بحثتون سر چیه. هم در این پست و هم در پستهای قبلی. باز خوبه پستهای شما هنوز هست و دارین حاشا میکنین. کل این پستتون درباره ولایت فقیه بود و هیچ ربطی به بحث در رابطه با کاربرد لفظ امام برای ولی فقیه نداشت. چرا دروغ میگین؟
شما ابتدا باید مسیر خودتون رو مشخص کنید.
ایا دین شیعه بر حق است و واقعا صراط مستقیم از این راه عبور میکند؟
رسول خدا (ص) فرمود سوره توحید مثل علی بن ابی طالب است که هرکس او را قلباً دوست بدارد یک سوم ایمان را داراست و هرکس با قلب و زبان دوست بدارد دو سوم ایمان را داراست و هرکس با قلب و زبان و اطاعت در عمل ، همراه او باشد ایمانش کامل است .
پس اول به این یقین داشته باشید که راه شما حق است و در این راه دچار تردید نشود. و انگاه از این پنجره و از این دیدگاه به دنیا بنگرید. ولایت علی(ع) میزان اعمال ماست
پیامبر(ص) میفرمایند:
يا علی! اگر شخصی به اندازه عمر حضرت نوح خدا را بندگی و عبادت کند؛ و به اندازهی کوه اُحد طلا داشته و همهی آن را در راه خدا انفاق کند؛ و عمرش آنقدر طولانی شود که هزار مرتبه با پای پیاده حجّ به جای آورد؛ سپس در ميان صفا و مروه به شهادت برسد؛ اما ولايت تو را نداشته باشد بوی بهشت به مشام وی نخواهد رسيد و داخل بهشت نخواهد شد
وقتی این میزان به دست شما امد همه چیز را باید با ان سنجید. نمیشود در اینجا با کیلو سنجید و درجای دیگر با وزنه دیگر ان را بررسی کرد. نمیشود اینجا را با متر اندازه گرفت و در جای دیگر با واحدهای دیگر ان را مورد تساوی قرار داد
میزان ولایت علی است.
تا اینجاش که اصلا به بحث ما ربط نداشت. داشت؟
حال که میزان ولایت علی است باید به غیر او مراجعه کرد؟
اینجا هم به بحث درباره ی کلمه ی امام ربطی نداشت و شما فقط کماکان مشغول انگ زدن و اتهام چسبوندنِ خودتون هستین. ظاهرا درِ گوشاتون رو هم گرفتین که یه وقت نشنوین که بنده و سایر کاربران اینجا داریم چی میگیم و شما فقط سوزنتون رو حرفای خودتون گیر کرده.
بنده این قسمت از پست شما رو توهین به دیگران تلقی میکنم. چرا که تلویحا برچسب شیعه نبودن رو به بقیه میزنید. مواظب کلامتون باشید. همیشه هم اینقدر با شما و نوشته هاتون ملاحظه نخواهد شد.
اگر سنی مذهب در دین بدعت بوجود اورد و برای خود خلیفه و امام تعیین کرد ما هم باید به راه انها برویم؟
ما هم باید برای خویش خلیفه و امام تعیین کنیم؟
دوست گرامی اول تکلیف خودت را با خودت مشخص بکن که بالاخره سنیها راه درست رفته اند یا نه و بعد در مقام قیاس این کار را انجام بده.
شما تا وقتی که خودتون رو به نشنیدن میزنین، ده بار هم که جواب داده بشه، نخواهید شنید.
اولا که برای آخرین بار تذکر میدم که این تاپیک محل تشدید اختلافات میان شیعه و سنی که شما و همفکران حجتیه ای تون علاقه مند به اون هستین نیست.
ثانیا تفاوت بحث امام در زمان حضور 14 معصوم با امام و رهبر در زمان غیبت معصوم رو بارها در این تاپیک برای شما شرح دادند. پنبه ها رو از گوشتون بیرون بیارین.
و مشکل ولایت فقیه هم در همین است که خواست از سنیها عقب نیافتد. فکر کرد اگر جامعه شیعه مذهب با والی شیعه تشکیل نشود دیگر مذهب حق شیعه از بین خواهد رفت.
چه قیاس با ربطی!
شیعیان بعد از 1400 سال از تشکیل حکومت اهل تسنن خواستن عقب نیفتن؟! حکومت مبتنی بر ولایت فقیه که 1400 سال بعد از سقیفه ی بنی ساعده اتفاق افتاده.
اصلا یک دقیقه هم برای این نتیجه گیری های عجیب و قریب، وقت برای فکر کردن گذاشتین؟
مذهب حق شیعه هر وقت که تونسته حکومتی تشکیل بده، این کار رو کرده و وظیفه ی خودش دونسته. منتها مدل ولایت فقیه رو تا قبل از انقلاب اسلامی ایران نداشته و سعی کرده حاکمان بعضا ظالم معمولی رو به تشیع بکشونه. نمونه اش دوران اعلام رسمی مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور در زمان صفویان و یا دوران ایلخانان در ایران هست. اما راس قدرت در چنین حکومتهایی تا وقتی خودش انسانی ناسالم باشه، اون حکومت مدل ایده آلی از اونچیزی که شیعیان دنبالش هستند، نیست. مدل حکومتی ولایت وفقیه، مدلی از حکومت شیعی است که همواره پس از ماجرای حکمیت و غصب خلافت از امیرالمومنین(ع) آرزوی همه ی شیعیان بوده. یعنی حکومتی که راس آن در زمانِ حضورِ معصوم، به دست او باشه و در زمان غیبت هم راس قدرت حکومت، از یک فردی که شبیه ترین انسانها به معصوم باشه شکل بگیره.
و باز هم جا داره خوانندگان محترم خودشون قضاوت کنن که ایشون طبق ادعای خودشون بحثشون روی ولایت فقیهه یا روی کاربرد کلمه ی امام!
شیعه باید جا پای امامش بگذارد.
در زمان علی(ع) حکومتی تشکیل شد وظیفه اش پیروی از ولی و امام زمان بود.
در زمان امام حسین(ع) وظیفه اش جهاد با کفر و شرک بود و اینکه امامش را تنها نگذارد.
در زمان امام جعفر صادق چه بسیار کسان که ایشان را ترغیب به قیام میکردند مانند نمونه زیر
سدیر می گوید: به امام صادق(ع) گفتم: چه چیز شما را از قیام بازداشته است؟ امام فرمود: مگر چه شده است؟ سدیر گفت: دوستداران،شیعیان و یاوران شما زیاد است. به خدا سوگند! اگر امیرالمؤمنین این مقدار یاور داشت کسی طمع در خلافت نمی کرد. امام فرمود:
یاوران من چند نفرند؟ سدیر گفت: صدهزار نفر. امام فرمود:
صدهزار! او گفت: بله. بلکه دویست هزار. امام فرمود: دویست هزار! سدیر گفت: آری. بلکه نصف دنیا. امام سکوت کرد. سدیرگوید: راهی سرزمین «ینبع » شدیم. امام در میان راه چشمش به جوانی افتاد که چند راس بزغاله را می چراند. فرمود: اگر تعدادشیعیان من به عدد این بزغاله ها بود از قیام و نهضت باز نمی ایستادم. سدیر می گوید: بزغاله ها را شمارش کردم. بزغاله ها هفده راس بودند
ولی امام بر صبر سفارش میکردند.
درباره ی احادیثی که میذارین تنها میتونم بگم
«کَلِمَتُ حَقٍّ یُرادُ بِها الباطِل»
امام صادق(ع) در شرایطی ادعای همراهی و یاری خودشون رو باور نداشتند که بعدها در تاریخ به همه ثابت شد که همون کسانی که ادعای جانفشانی و شمشیر زدن در رکاب امام صادق(ع) رو داشتند، به بنی العباس کمک کردند تا بر سر کار بیاد و حکومت رو از بنی امیه بگیره و بعدها شیعه کُشی راه بندازه، در حالی که امام صادق(ع) از کمک به سپاه اونها منع کردند. همین افرادی که ادعای ولایت مداری داشتند، وقتی امامشون به یکی از پرادعا ترین اونها دستور داد که به داخل تنور آتش برو، نرفت ولی یکی از شاگردان جوان و گمنام ایشون بی چون و چرا از فرمان ایشون تبعیت کرد! که حضرت فرمودند اگر از این دست انسانها فقط 5 نفر داشتم، قیام میکردم! این نشون میده که ادعای همراهی و شمشیر زنی در رکاب امام صادق(ع) صرفا ادعای واهی بوده و از روی ولایتمداری نبوده. چنین دعوتهایی از طرف مردم از امام صادق(ع) برای قیام، صرفا به خاطر هوای نفس و رسیدن به قدرت و حکومت بر کل ممالک اسلامی و گرفتن انتقام شخصی از بنی امیه و تصاحب غنائم بوده.
برای همین امام صادق(ع) شیعیان حقیقی رو به صبر و وارد نشدن به دعوت های فریبنده ی اونها سفارش میکردن. چون راس کار باز هم انسانهای ناصالح و فاسقی بودند. اونها با شعار «الرضا مِن آلِ مُحمد» میخواستن رگ محبت شیعیان به اهل بیت رو تحریک کنند تا اونها رو در جنگهای خودشون با بنی امیه، در خط مقدم بذارن و با یک تیر دو نشون بزنن و هر دو گروه رو با هم از بین ببرن.
هر چند مطمئنم که شما این چیزایی که من مینویسم رو هیچ وقت نمیخواین که بخونین. بنده اینا رو برای خوانندگان محترمی که شبهات شما رو میبینن، مینویسم.
اگر شیعه در زمان غیبت حاکم ندارد و حکومت ندارد راه دیگری برای او در نظر گرفته اند
خب اما الان که دارد. هم حاکم صالح دارد و هم حکومت صالح.
امام رضا (عليه السلام) فرمود: لا ايمان لمن لا تقية له و ان اكرمکم عندالله اعملكم بالتقيه، قيل: يابن رسول الله الي متي؟ قال: الي قيام القائم، فمن ترك التقيه قبل خروج قائمنا فليس منّا؛ ايمان ندارد كسي كه تقيه ندارد، و گرامی ترين شما نزد خداوند كسی است كه به تقيه بيشتر عمل می کند. عرض شد: تا چه زمانی تقيه برقرار است؟ فرمود: تا روزی كه قائم ما قيام كند، پس كسی كه تقيه را پيش از خروج قائم ما ترک نمايد، از ما نيست
شما هم در حد وسع خودتون به این حدیث امام رضا(ع) عمل کنین و این همه به اختلافات شیعه و سنی دامن نزنین. تقیه کنین. مگه امام رضا(ع) نمیفرمایند تا زمان ظهور باید تقیه کرد؟ خب شما هم تا زمان ظهور تقیه کنین و اینقدر بر آتش اختلاف میان مسلمانان ندمید!
یه سوال: اصلا میدونین تقیه یعنی چی؟
جواب شما از نظر خودم بعد از دیدن رفتارهای شما: میدونم تقیه چیه ولی به صلاح نیست به روی خودم بیارم منظور واقعی از تقیه چیه.
و در زمان غیبت امام مهدی شیعه راهی ندارد جز غایب بودن از انظار. جز اینکه تقیه پیشه کند و از گناهان پیشینیان که از امامان خویش دفاع نکردند توبه کند
چه تفسیر به رای جالبی! البته شما سابقه ی این قبیل برداشت های شخصی از آیات و روایات رو هم داشتین.
بهترین توبه برای شیعه اینه که بی وفایی گذشتگان خودش رو در حمایت از رهبر و امام صالح، با تبعیت و پای کار اومدن بدون چشمداشت و بی چون و چرا جبران کنه. نه اینکه او هم همون بی وفایی و تنها گذاشتن شعائر اسلامی رو مرتکب بشه که مردم کوفه مرتکب شدند. پیشینیان اگه کوتاهی کردند، خودشون باید توبه کنند. به آیندگان چه ربطی داره؟ الان ما باید حواسمون باشه که سرنوشتمون مشابه کوفیان نشه تا در آینده مورد لعن و نفرین آیندگانِ خودمون واقع نشیم.
حالا شما اینو نمیخواین دیگه به خودتون مربوط میشه. میخواین که بعدها شما رو هم در کنار همون کوفیان بی وفا یاد کنند؟
ضمن اینکه هنوز هم ربط بین نوشته هاتون رو تا اینجاش، با کاربرد لفظ امام رو متوجه نشدم. شما یه کلمه ادعا کردین که با ولایت فقیه کاری ندارین اما در ادامه فقط با همون ظاهرا کار داشتین.
حال شما میخواهید جلوتر از امامتان حرکت کنید؟ این دیگر میل خودتان است.
شما تا وقتی که فرق میان زمان حضور معصوم با زمان غیبت رو درک نکرده باشین، انتظاری هم نمیره که از این دست جملات ننویسین. مراجعه کنین به پستهای قبلی بنده
امام صادق علیه السلام فرمود: "یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد ولا عقد ولا بیعه" (9) قائم ما در حالی ظهور می كند كه در گردن او برای احدی عهد و پیمان و بیعتی نیست.
وقتی به دیوار کعبه تکیه میدهد و از ان جا بلند میشود یعنی ای مردم عهد و بیعت هیچکس بر گردن من نیست جز صاحب این خانه.
حال شما میخواهید به زور عهد و عقد ولی فقیه را به گردن امام زمان(ع) بیاندازید؟
باز هم از همون نتیجه گیری هایی که معلومه یه دقیقه هم روش تامل نشده. متاسفانه تفسیر به رای ها از روایات معصومین(ع) برای شما عادی شده. از خدا بترسید!
یه حدیث از یک معصوم رو دستاویز نتیجه گیری ها و اغراض و کینه هاتون میکنین.
ولی فقیه کسی نیست که پس از ظهور حضرت، برای ایشون مانعی به حساب بیاد و یا به گردن امام زمان(عج) حقی داشته باشه که بخواد اونرو از حضرت مطالبه کنه و مزاحم قیام ایشون باشه. ولی فقیه، سرباز حقیقی و مطیع فرمان ایشون هست. ولی فقیه کسیه که مردم کشورش رو هم به مطیع بودن و ولایتمدار بودن، ترغیب میکنه. ولی فقیه کسی نیست که به خودش دعوت کنه و به اطاعت از شخص خودش فرمان بده. هر چه که هست، دعوت به اطاعت از دستورات اسلام ناب، عشق به معارف اهل بیت(ع)، و آماده کردن زمینه ی دلهای مومنین برای ظهور حضرت حجت(عج) هستش. در شعارهای اولیه ی مردم ما هم این مفهوم به عینه دیده میشه: «خدایا ... خدایا،
تا انقلاب مهدی، از نهضت خمینی، محافظت بفرما ...»
بارها و بارها شما عامدانه ولی فقیه رو یک فرد خودکامه که از خودش ادعای امامت کرده و یا رهبری او در نقطه ی مقابل ولایت 14 معصوم هستش، معرفی کردین و ازش نتیجه گیری های دلخواه خودتون رو برای شلیک شبهات مختلف به مغز خوانندگان داشتین. در این راه هم چقدر هوشمندانه خودتون رو به نفهمی و نشنیدن پاسخها میزنین.
دوستان عزیز
صبر برای شیعه امتحان سختی است. زمانی از شیعه خواستند که قیام کند ولی امام خویش را در میان صحرای کربلا تنها در برابر لشکر کفر تا دندان مسلح قرار دادند . ان زمان که لازم بود شمشیر کشند سکوت کردند و امروز که لازم است صبر و تقیه و سکوت پیشه کنند به انواع بدعت روی می اورند تا شمشیرها را از غلاف بیرون کشند
دوست عزیز!
انقلاب اسلامی هم برای امثال شما امتحان سختی بود و هست که متاسفانه در اون مردود شدید.
امروز هنگامی نیست که بر کشتار دسته جمعی شیعیان و مسلمانان مظلوم جهان سکوت کرد. اگر امام خمینی(ره) و امام خامنه ای(مد ظله العالی) ذره ای در رهبری این نظام کوتاهی میکردند، اون موقع در این کشور امنیتی نبود که امثال شما در این امنیت مشغول شبهه پراکنی های خودتون باشین. نعمت امنیت، به تعبیر امیرالمومنین(ع) نعمتیه که تنها هنگامی که مدتی از انسان گرفته میشه، آدم قدرش رو با همه ی وجود میفهمه و درک میکنه. شماها باید نعمت امنیت رو ازتون بگیرن تا قدر این نظام رو بدونین. قدر امنیت ایران رو در برابر نامنی های کشورهایی مث عراق، افغانستان، پاکستان، بحرین، مصر، لیبی، فلسطین و سوریه که در اونجا دیگه امروزه متاسفانه شنیدن خبر کشته شدن دسته جمعی شیعیان در انفجارهای روزانه ی این کشورها برای همه عادی شده و روزی کمتر از 40 - 50 نفر در این کشورها کشته نمشن، رو درک کنید.
شما و طرفداران نظریات شما در زمان ناامنی و جنگ 8 ساله در این کشور، رفتید و در کنج خونه هاتون بر سر سجاده های جانماز مشفول ذکر و تسبیح و به اصطلاح خودتون تقیه شدید تا امام زمان(عج) به قول خودتون به دلهای شما عنایتی بکنن (که ای کاش فقط همین بود و واقعا در کنج خانه ها نشسته بودید.
به جناب مادرشاهی مجددا سلام برسونین) اما در مقابل جوانان پاک این کشور بر سر سجاده های خون نشستند و تمرین ولایتمداری کردند تا امنیت کشور تضمین بشه.
دشمن با ذکر و تسبیح و نماز شب خوندن و احادیث معصومین رو لقلقه ی زبان قرار دادن، از هیچ کشوری بیرون نمیره. با اطاعت از فرمانده و از جان گذشتگی بیرون میره.
در هیچ کجای اسلام نیومده که برو بشین تو خونه ات و تقیه کن و اجازه بده که دشمنانت بیان و جان و مال و ناموست رو به تاراج ببرن و تو فقط کنج عزلت اختیار کنی!
قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادا
فضّل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجه، و کلّاً وعد الله الحُسنی
و اعدّوا ماستطعتم من قوةٍ و من رباط الخیل
و لا تهنوا و تدعوا الی السَّلم و انتم الاعلَون
و قاتلوهم حتی لا تکون فتنةً و یکون الدّینُ لله
و من الله التوفیق
موفق باشین.
92/5/30