نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: بیست مهر روز جهانی بزرگداشت حافظ

  1. #1
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض بیست مهر روز جهانی بزرگداشت حافظ



    عیشم مدام است از لعل دلخواه/ کارم به کام است الحمدلله

    ای بخت سرکش تنگش به بر کش/ گه جام زر کش گه لعل دلخواه

    ما را به رندی افسانه کردند/ پیران جاهل شیخان گمراه

    از دست زاهد کردیم توبه/ و از فعل عابد استغفرالله

    جانا چه گویم شرح فراقت/ چشمی و صد نم جانی و صد آه

    کافر مبیناد این غم که دیده‌ست/ از قامتت سرو از عارضت ماه

    شوق لبت برد از یاد حافظ/ درس شبانه ورد سحرگاه



    خواجه شمس‌الدین محمد، حافظ شیرازی، یکی از بزرگ‌ترین شاعران نغزگوی ایران و از گویندگان بزرگ جهان است که در شعرهای خود «حافظ» تخلص نموده‌است. در غالب مأخذها نام پدرش را بهاءالدین نوشته‌اند و ممکن است بهاءالدین _علی‌الرسم_ لقب او بوده‌باشد.
    محمد گلندام، نخستین جامع دیوان حافظ و دوست و همدرس او، نام و عنوان‌های او را چنین آورده‌است: مولاناالاعظم، المرحوم‌الشهید، مفخرالعلماء، استاد نحاریرالادباء، شمس‌المله‌والدین، محمد حافظ شیرازی.
    تذکره‌نویسان نوشته‌اند که نیاکان او از کوهپایه‌ اصفهان بوده‌اند و نیای او در روزگار حکومت اتابکان سلغری از آن جا به شیراز آمد و در این شهر متوطن شد. و نیز چنین نوشته‌اند که پدرش «بهاءالدین محمد» بازرگانی می‌کرد و مادرش از اهالی کازرون و خانه‌ی ایشان در دروازه کازرون شیراز، واقع بود
    ولادت حافظ در ربع قرن هشتم هجری در شیراز اتفاق افتاد. بعداز مرگ بهاءالدی، پسران او پراکنده شدند ولی شمس‌الدین محمد که خردسال بود با مادر خود، در شیراز ماند و روزگار آن‌دو، به تهیدستی می‌گذشت تا آن‌که عشق به تحصیل کمالات، او را به مکتب‌خانه کشانید و به تفصیلی که در تذکره‌ی میخانه آمده‌است، وی چندگاهی ایام را بین کسب معاش و آموختن سواد می‌گذرانیدو بعداز آن زندگانی حافظ تغییر کرد و در جرگه‌ی طالبان علم درآمد و مجلس‌های درس عالمان و ادیبان زمان را در شیراز درک کرد و به تتبع و تفحص در کتاب‌های مهم دینی و ادبی از قبیل: کشاف زمخشری، مطالع‌الانوار قاضی بیضاوی، مفتاح‌العلوم سکاکی و امثال آن‌ها پرداخت.
    محمد گلندام، معاصر و جامع دیوانش، او را چندین‌بار در مجلس درس قوام‌الدین ابوالبقا، عبدالله‌بن‌محمودبن‌حسن اصفهانی شیرازی (م۷۷۲هـ ق.) مشهور به ابن‌الفقیه نجم، عالم و فقیه بزرگ عهد خود دیده و غزل‌های او را در همان محفل علم و ادب شنیده‌است.
    چنان‌که از سخن محمد گلندام برمی‌آید، حافظ در دو رشته از دانش‌های زمان خود، یعنی علوم شرعی و علوم ادبی کار می‌کرد و چون استاد او، قوام‌الدین، خود عالم به قراآت سبع بود، طبعاً حافظ نیز در خدمت او به حفظ قرآن با توجه به قرائت‌های چهارده‌گانه (از شواذ و غیر آن) ممارست می‌کرد و خود در شعرهای خویش چندین‌بار بدین اشتغال مداوم به کلام‌الله اشاره نموده‌است:

    عشقـت رسد به فریاد ارخود به‌سان حـافظ قـرآن ز بـر بخوانی با چـارده روایت

    یا

    صبح‌خیزی و سلامت‌طلبی چون حافظ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
    و به تصریح تذکره‌نویسان اتخاذ تخلص «حافظ» نیز از همین اشتغال، نشأت گرفته‌است.




    حافظ از میان امیران عهد خود چند تن را در شعرش ستوده و یا به معاشرت و درک صحبت آن‌ها اشاره کرده‌است، مانند: ابواسحق اینجو (مقتول به سال ۷۵۸هـ ق.)، شاه‌شجاع (م۷۸۶هـ.ق.)، و شاه‌منصور (م۷۹۵هـ.ق.) و در همان‌حال با پادشاهان ایلکانی (جلایریان)که در بغداد حکومت داشتند نیز مرتبط بود و از آن میان سلطان احمدبن‌شیخ‌اویس (۷۸۴-۸۱۳هـ. ق.) را مدح کرد. از میان رجال شیراز، از حاجی قوام‌الدین حسن تمغاچی (م۷۵۴هـ ق.) در شعرهای خود یاد کرده و یک‌جا هم از سلطان غیاث‌الدین‌بن‌سلطان سکندر، فرمانروای بنگال هنگامی که شهرت شاعرنوازی سلطان محمود دکنی (۷۸۰-۷۹۹هـ ق.) و وزیرش میرفیض‌الله انجو به فارس رسید، حافظ راغب دیدار دکن گشت و چون پادشاه بهمنی هند و وزیر او را مشتاق سفر خود به دکن یافت، از شیراز به "هرموز" رفت و در کشتی محمودشاهی که از دکن آمده‌بود، نشست اما پیش‌از روانه‌شدن کشتی، باد مخالف وزیدن گرفت و شاعر کشتی را _ظاهراً به‌قصد وداع با بعضی از دوستان در ساحل هرموز، اما در واقع از بیم مخاطرات سفر دریا_ ترک گفت و این غزل را به میرفیض‌الله انجو فرستاد و خود به شیراز رفت:

    دمی با غم به‌سر بردن جهان یک‌سر نمی‌ارزد
    به مـی بفروش دلق ما کزین بهتر نمی‌ارزد


    بزرگ مردی که نام نیکش در شعر و ادب ایران جایگاه ابدی برای خود سرشت، نامش خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی است.او در سال ۷۲۶ هجری در شیراز متولد شد و پس از ۶۵ سال زندگی را بدرود گفت.
    ادبیات بی‌همتا و پر افتخارش چون گوهری تابناک بر تارک ادبیات ایران درخشیده و سایه دانش و فهم خویش را به دشت پهناور علم و ادب ایران جاوید ساخت. دیوان او مفهومی عالی از رازهای پنهانی درون انسان را خوب شناخته است. او تمام ناله‌های عاشقان، فریاد بلبل در آستانه گل، سوزش پروانه در حجله شمع، جلوه معشوق در شادیگاه وصال، دلفریبی‌های خوبان روزگار را در مهد حسن و طراوت، تمام در او جمع، با تئوری و ریزه‌کاریهای بسیار و اشارات و تمثیلات بدیع، هرجا و هرزمان آنها را بازگو کرده است.گرچه این شاعر عالیقدر در خواب ابدی است ولی نامش به صفحه تاریخ همیشه جاوید است.
    برگرفته از "دیوان حافظ"



    برای حافظ زمان مفهومی ندارد. زمان تولد شعر او، زندگانی ابدی او، زمان شهرت روزافزون جهانی اوست.
    ما را چه کار پدرش تویسرکانی بوده یا مادرش شیرازی، در سال ۷۲۶ هجری قمری در شهر شیراز بدنیا آمده و پس از شصت و پنج سال زندگی پرماجرا رخت از جهان فنا به دار بقا کشیده، جمله "خاک مصلی" در عدد ابجدی ۷۹۱ تاریخ وفاتش شده و یا بتحقیق بعضی از محققین ۷۹۲ بوده،،، حافظ، حافظ جاودانی است.



    نامش "محمد" است و لقبش شمس الدین. این نام و نشان زندگی جسمانی اوست. حافظ عارف معارف الهی و حافظ قران است. دانشمندی است بزرگ و حکیمی دانا، شاعری توانا، ابرمردی سترگ از بی همدمی مینالد و میگوید:

    سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
    دل ز تنهایی بجان آمد خدا را همدمی
    اشعارش سوز و گداز است، کلامش راز و نیاز
    طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع
    که سوزهاست نهانی درون پیرهنم


    غزلیات حافظ زبده ندارد، همه شیرین است و دلکش و ملیح است و روحنواز.
    نوای حافظ ملکوتی است.کلامش کلام دل و بیانش بیان احساسی عمیق و عارفانه.

    شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
    دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود




    حافظ به طرز اندیشه و شعر و کلام و عرفانش اعتقاد دارد و خوش میسراید:

    صبحدم از عرش می آمد خروشی، عقل گفت
    قدسیان گویی که شعر حافظ ازبر میکنند

    برای دوستداران شعر شیوای حافظ غزلیاتی انتخاب شده تا در هر حال از آن اشعار عرفانی که سراسر ذوق است و شوق و عرفان و حکمت و آیه و حدیث بهره مند شوند چنانکه خود فرموده:

    صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
    هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم


    با خواندن غزلی از حافظ میتوان لحظاتی از زندگی پردردسر مادی به عالم آرامش بخش معنوی سیر کنند و به آسایش روانی نزدیکتر رسند.

    در آسمان چه عجب گر بگفته حافظ
    سرود زهره برقص آورد مسیحا را







    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    مدیر انجمن جنگ نرم و پزشکی منتقمُ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2013
    محل سکونت
    خـراب آبـاد
    نوشته ها
    8,630
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض



    عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ
    قرآن ز بَر بخوانی با چارده روایت
    خواجه شمس الدین محمد فرزند محمد ؛ حافظ شیرازی، از بزرگترین شاعران نغزگوی ادبیات فارسی است. حافظ در سال 727هجری قمری در شیراز دیده به جهان گشود. پدرش بهاءالدین، بازرگان و مادرش اهل كازرون بود. پس از مرگ پدر، شمس الدین كوچك نزد مادرش ماند و در سنین نوجوانی به شغل نانوایی پرداخت. در همین دوران به كسب علم و دانش علاقه مند شد و به درس و مدرسه پرداخت. بعد از تحصیل علوم، زندگی او تغییر كرد و در جرگه طالبان علم درآمد و مجالس درس علمای بزرگ شیراز را درک كرد.
    اشعار حافـظ شيـرازي‎ بـا الـهـام‎ از تعاليم‎‎ ناب‎ اسلامي‎‎ و مفاهيم گرانقدر قرآني سروده‎‎ شده است‎ و همگـي‎ ايـن‎ اشعـار حـاوي‎ كنايات‎‎‎ و استعارات زيبا و بي‎ نظير است.
    اين‎‎‎ شاعر پرآوازه‎ ايران زمين در سال‎ 791 يا 792 هجري‎‎ قمـري در 65 سالگی دارفـانـي‎ را وداع گفت‎.
    حافظ در عزاداری مرگ يکی از فرزندانش دوبيتی زيبای زير را سروده است:
    دلا دیدی كه آن فـرزانه فرزند چه دید اندر خم این طاق رنگین؟
    به جای لوح سیمین در كنارش فلك بر سـر نهادش لوح سنگین
    آیا می دانید که هر خانواده ای ایرانی در میان کتاب های خود ، دیوان غزلیات حافظ نگهداری و با آن فال می گیرند؟! شما هم می توانید غزلیات فال خود را از دیوان حافظ بخوانید و برای دوستان تان وازگو کنید.

    در باره ی حافظ بیشتر بدانیم
    خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷-۷۹۲ هجری قمری)، شاعر بزرگ قرن هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. اغلب اشعار حافظ غزل می‌باشد.
    دیوان حافظ
    دیوان حافظ که مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه، و تعدادی رباعی است، تا کنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوه‌های گوناگون، به زبان اصلی فارسی و دیگر زبان‌های جهان به‌چاپ رسیده است. شاید تعداد نسخه‌های خطّی ساده یا تذهیب گردیدهٔ آن در کتابخانه‌های ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه، و حتی کشور‌های غربی از هر دیوان فارسی دیگری بیشتر باشد. (ص ص ۲۶۵ - ۲۶۷، ذهن و زبان حافظ)
    حافظ به زبان عربی یعنی نگه دارنده و به کسی گفته می‌شود که بتواند قرآن را از حفظ بخواند.
    زندگی حافظ
    در خصوص سال دقیق ولادت او بین مورخین و حافظ‌شناسان اختلاف نظر وجود دارد. دکتر ذبیح الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ (تاریخ ادبیات ایران) و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷ (تاریخ عصر حافظ) می‌دانند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعه ای از حافظ ولادت او را قبل از این سال‌ها و حدود ۷۱۰ هجری قمری تخمین می‌زنند (لغتنامه دهخدا، مدخل حافظ). آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری قمری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ روی داده‌است.
    سال وفات او به نظر اغلب مورخین و ادیبان ۷۹۲ هجری قمری است. (از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی (متولد ۷۷۷ ه.ق.) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تالیف جامی (متولد ۸۱۷ ه.ق.) صراحتاً این تاریخ به عنوان سال وفات خواجه قید شده‌است). مولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز وفات یافته‌ است.
    می‌گویند هنگامی که قصد دفن حافظ را داشتند، عده‌ای از متعصبان با استناد اشعار حافظ درباره میگساری با دفن وی به شیوهٔ مسلمانان مخالف بودند و در مقابل عدهٔ دیگر وی را فردی مسلمان و معتقد می‌دانستند. قرار شد که از دیوان حافظ فالی بگیرند که این بیت آمد:
    قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ که گرچه غرق گناه است، می‌رود به بهشت
    این شعر در بدخواهان شاعر بزرگ تأثیر بسیاری می‌کند و همه را خاموش می‌کند.
    نزدیک به یک قرن پیش از تولّد او (یعنی در سال ۶۳۸ ه‌ق - ۱۲۴۰ م) محی‌الدّین عربی دیده از جهان فروپوشیده بود، و ۵۰ سال قبل ازآن (یعنی در سال ۶۷۲ ه‌ق - ۱۲۷۳ م) مولانا جلال‌الدّین محمد بلخی (رومی) درگذشته بود.
    درباره زندگی حافظ اطلاعات دقیقی در دست نیست.
    زبان و هنر شعری

    همچون همهٔ هنرهای راستین و صادق، شعر حافظ پرعمق، چندوجه، تعبیریاب، و تبیین‌جوی است. او هیچ‌گاه ادعای کشف و غیب‌گویی نکرده، ولی ازآن‌جا که به ژرفی و با پرمعنایی زیسته ‌است و چون سخن و شعر خود را از عشق و صدق تعلیم گرفته ‌است، کار بزرگ هنری او آینه‌دار طلعت و طینت فارسی‌زبانان گردیده ‌است.
    مرا تا عشق تعلیم سخن کرد حدیثم نکتهٔ هر محفلی بود
    مگو دیگر که حافظ نکته‌دان‌ست که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
    (صفحهٔ ۳۶ حافظ‌ نامه، شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، بخش اوّل.)
    غزلیات
    غزلی از حافظ با خطاطی دیجیتال:
    اگر بر جای من غیری گزیند دوست، حاکم اوست.
    حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم.
    حافظ را چیره‌دست‌ترین غزل سرای زبان فارسی دانسته‌اند (صفحهٔ ۲۲۴ Arthur Arberry) موضوع غزل وصف معشوق، می، و مغازله‌ است و غزل‌سرایی را باید هنری دانست ادبی، که درخور سرود و غنا و ترانه پردازی‌ است.
    با آنکه حافظ غزل عارفانهٔ مولانا و غزل عاشقانهٔ سعدی را پیوند زده‌است، نوآوری اصلی به ‌سبب تک بیت‌های درخشان، مستقل، و خوش‌مضمون فراوانی است که ایجاد کرده‌است. استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از ساختار سوره‌های قرآن تأثیر گرفته‌است، که آن را انقلابی در آفرینش اینگونه شعر دانسته‌اند (صفحهٔ ۳۴ حافظ‌نامه، شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، بخش اوّل.)
    ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ به قرآنی که اندر سینه داری
    نمونه‌ای از اشعار
    پیش ازاینت بیش ازاین اندیشه‌ی عشّاق بود
    مهرورزی تو با ما شهرهٔ آفاق بود
    یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین‌لبان
    بحث سرّ عشق و ذکر حلقهٔ عشّاق بود
    پیش ازین کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند
    منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
    سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
    ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
    حسن مهرویان مجلس گرچه دل می‌برد و دین
    بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
    شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
    دفتر نسرین و گل رازینت اوراق بود

    رباعیات
    رباعیات چندی به حافظ نسبت داده شده است هر چند این رباعیات از ارزش ادبی والایی هم‌سنگ عزل‌های حافظ برخوردار نیستند اما در انتساب برخی از آن‌ها تردید زیادی وجود ندارد. دکتر پرویز ناتل خانلری در تصحیحی که از دیوان حافظ ارائه داده است. تعدادی از این رباعیات را آورده است که ده رباعی در چند نسخهٔ مورد مطالعه خانلری بوده‌اند و بقیه فقط در یک نسخه ثبت شده‌اند. خانلری در باره رباعیات حافظ می‌نویسد:«هیچ یک از رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه در معنی ارزش و اعتبار چندانی ندارد و بر قدر و شأن این غزل سرا نمی‌افزاید.»
    امشب ز غمت میان خون خواهم خفت و ز بستر عافیت برون خواهم خفت
    باور نکنی خیال خود را بفرست تا درنگرد که بی تو چون خواهم خفت
    هر دوست که دم زد از وفا دشمن شد هر پاک روی که بود تردامن شد
    گویند شب آبستن غیب است عجب چون مرد ندید از که آبستن شد
    حافظ و پیشینیان
    یکی از باب‌های عمده در حافظ‌شناسی مطالعهٔ کمی و کیفی میزان، گستره، مدل، و ابعاد تأثیر پیشینیان و هم‌عصران بر هنر و سخن اوست. این نوع پژوهش را از دو دیدگاه عمده دنبال کرده‌اند: یکی از منظر استقلال، یگانگی، بی‌نظیری، و منحصربه‌فرد بودن حافظ، و اینکه در چه مواردی او اینگونه‌ است. دوّم از دیدگاه تشابهات و همانندی‌های آشکار و نهانی که مابین اشعار حافظ و دیگران وجود دارد.
    از نظر یکتا بودن، هر چند حافظ قالب‌های شعری استادان پیش از خودش و شاعران معاصرش همچون خاقانی، نظامی، سنایی، عطار، مولوی، عراقی، سعدی، امیر خسرو، خواجوی کرمانی، و سلمان ساوجی را پیش چشم داشته، زبان شعری، سبک و شیوهٔ هنری، و نیز اوج و والایی پیام‌ها و اندیشه‌های بیان‌ گردیده با آن‌ها چنان بالا و ارفع است که او را نمی‌توان پیرو هیچ‌کس به ‌حساب ‌آورد (صفحهٔ ز، پیش‌گفتار در دیوان حافظ با ترجمه و شرح اردو توسط عبادالله اختر).

    کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب
    تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
    از منظر تأثیر آثار دیگران بر حافظ و اشعارش، پیش‌زمینهٔ بسیاری از افکار، مضامین، صنایع و نازک‌خیالی‌های هنری و شعری حافظ در آثار پیشینیان او هم وجود دارد
    تأثیر حافظ بر شعر دوره‌های بعد

    تبحر حافظ در سرودن غزل بوده و با ترکیب اسلوب و شیوه شعرای پیشین خود سبکی را بنیان نهاده که اگر چه پیرو سبک عراقی است اما با تمایز ویژه به نام خود او شهرت دارد. برخی از حافظ پژوهان شعر او را پایه گذار سبک هندی می‌دانند که ویژگی اصلی آن استقلال نسبی ابیات یک غزل است (حافظ نامه، خرمشاهی).
    غزل‌های حافظ

    مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
    زیر هر نغمه که زد، راه به جایی دارد
    همین ویژگی کم‌همانند، و نیز عالَم‌گیری و رواج بی‌مانند شعر اوست، که از دیرباز شرح‌نویسان زیادی را برآن داشته‌است که بر دیوان اشعار حافظ شرح بنویسند. بیشتر شارحان حافظ از دو قلمرو بزرگ زبان و ادبیّات فارسی، یعنی شبه قارّهٔ هند و امپراتوری عثمانی، به صورت زیر برخاسته‌اند.
    فال حافظ

    دیشب به‌سیل اشک ره خواب میزدم
    نقشی به‌ یاد خطّ تو بر آب میزدم

    چشمم به‌ روی ساقی و گوشم به‌قول چنگ
    فالی به چشم و گوش درین باب میزدم
    ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت
    میگفتم این سرود و می ناب میزدم

    خوش بود وقت حافظ و فالِ مراد و کام
    بر نام عمر و دولتِ احباب میزدم
    مشهور است که امروز در خانهٔ هر ایرانی یک دیوان حافظ یافت می‌شود. ایرانیان طبق رسوم قدیمی خود در روزهای عید ملی یا مذهبی نظیر نوروز بر سر سفره هفت سین، و یا شب یلدا، با کتاب حافظ فال می‌گیرند. برای این کار، یک نفر از بزرگان خانواده یا کسی که بتواند شعر را به خوبی بخواند یا کسی که دیگران معتقدند به اصطلاح خوب فال می‌گیرد ابتدا نیت می‌کند، یعنی در دل آرزویی می‌کند. سپس به طور تصادفی صفحه‌ای را از کتاب حافظ می‌گشاید و با صدای بلند شروع به خواندن می‌کند. کسانی که ایمان مذهبی داشته باشند هنگام فال گرفتن فاتحه ای می‌خوانند و سپس کتاب حافظ را می‌بوسند، آنگاه با ذکر اورادی آن را می‌گشایند و فال خود را می‌خوانند.

    برخی حافظ را لسان الغیب می گویند یعنی کسی که از غیب سخن می گوید و بر اساس بیتی از شعر حافظ او معتقد است که کسی زبان غیب نیست:

    ز سر غیب کس آگاه نیست قصه مخوان کدام محرم دل ره در این حرم دارد
    یکی از صنایع شعری ایهام است ؛ بدین معنی که از یک کلمه معانی متفاوتی برداشت می شود. ایهام در اشعار حافظ بصورت گسترده مورد استفاده قرار گرفته. همچنین از مهم‌ترین خصوصیات شعر حافظ این است که غزلیات او گستردگی مطالب ذکر شده در یک غزل می باشد بگونه ای که در یک غزل از موضوعهای فراوانی حرف می زند. هر بیت شعر حافظ نیز بطور مستقل قابل تفسیر است. این خصوصیات شعر حافظ باعث شده که هر کس با هر نیتی دیوان حافظ را بگشاید و غزلی از آن بخواند در مورد نیت خود کلمه یا جمله ای در آن غزل می یابد و فرد فکر می کند که حافظ نیت او را خوانده و به وی جواب داده است. غافل از اینکه این خاصیت شعر حافظ است و در بقیه غزلیات او نیز کلمات یا جملاتی همخوان با نیت صاحب فال وجود دارد.

    حافظ زمانی که درمانده می شود به فال روی می آورد:

    از غم هجر مکن ناله و فریاد ، که دوش
    زده ام فالی و فریاد رسی می آید

    افکار حافظ
    روزگار حافظ روزگار زهد فروشی و ریاورزی است و حافظ سرسخت و بی باک به مبارزه با این مرض پرداخته. حافظ رندانه در هوای پلشت زمان خود جهانی آرمانی و انسانی آرمانی آفریده. آشنایی حافظ با ادبیات فارسی و عرب بر آشنایی او از دین اسلام که کتاب اصلی آن (قرآن) به زبان عربی است افزود و او را تبدیل به یک رند آزاد اندیش کرد به گونه ای که بخش زیادی از دیوان حافظ به مبارزه با ریاکاران اختصاص دادهشده است:
    فدای پیرهن چاک ماهرویان باد
    هزار جامه ی تقوا و خرقه پرهیز
    به کوی می فروشانش ز جامی بر نمیگیرند
    زهی سجاده تقوی که یک ساغر نمی ارزد
    او تعصبات را کنار گذاشته و فارغ ازهرقید و بندی به مبارزه با کسانی برخاست که دین و قدرت خودرا به عنوان سنگر و سلاحی برای تجاوز به حقوق دیگران مورد استفاده قرار می دادند. حافظ در این مبارزه به کسی رحم نمی کند شیخ، مفتی، قاضی و محتسب همه ازکنایات واشعار اوآسیب می بینند.


    می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
    چون نیک بنگری همه تزویر می کنند
    حافظا می خور و رندی کن و خوش باش
    ولی دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
    او باده نوشی را برتر از زهدفروشی ریاکاران می داند:

    باده نوشی که دراو روی و ریایی نبود
    بهتراز زهد فروشی که در او روی و ریاست

    می خورکه صد گناه زاغیار در حجاب
    بهتر ز طاعتی که ز روی ریا کنند
    برخی حافظ ر امانند نیچه و گوته فیلسوفی حساس به مسائل وجودی انسان می‌دانند که آزاداندیش است و دروغ ستیز و خرافات ستیز.
    آرامگاه حافظ
    آرامگاه حافظ در منطقهٔ حافظیّه و در فضایی آکنده از عطر و زیبایی جان‌پرور گل‌های شیراز، درهم‌آمیخته با شور اشعار خواجه، واقع شده‌است. این مکان یکی از جاذبه‌های مهمّ توریستی هم به‌شمار می‌رود، و در زبان عامیانهٔ خود اهالی شیراز، رفتن به حافظیّه معادل با زیارت آرامگاه حافظ گردیده‌است. اصطلاح زیارت که بیشتر برای اماکن مقدّسی نظیر کعبه و بارگاه حسین‌بن علی، امام سوّم شیعیان به‌کار می‌رود، به‌خوبی نشان‌گر آن‌ است که حافظ چه چهرهٔ مقدّسی نزد ایرانیان دارد. معتقدان به حافظ رفتن به آرامگاه او را با آداب و رسومی آیینی همراه می‌کنند، از جمله با وضو به آنجا می‌روند، و در کنار آرامگاه حافظ کفش خود را از پای بیرون می‌آورند، که در فرهنگ مذهبی ایران نشانهٔ احترام و قدسی بودن مکان است.
    آرامگاه حافظ هم‌چنین مکانی فرهنگی‌ است. به‌عنوان مثال، برنامه‌های مختلف شعرخوانی شاعران مشهور یا کنسرت خوانندگان بخصوص سبک موسیقی ایرانی و عرفانی در کنار آن برگزار می‌شود.
    حافظ شیرازی در شعری پیش‌بینی کرده‌ است که مرقدش، پس از او، زیارت‌گاه خواهد شد:

    بر سر تربت ما چون گذری، همّت خواه که زیارت‌گه رندان جهان خواهد بود
    عشق عاشق را به بیماری می کشاند، بیمار زرد روی است و خواب و خور ندارد و از درد می نالد و می گرید.
    سلامت دنیا بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت، چراکه بنیان دنیا در عادات است و سلامت حقیقی، هرچه هست در ترک عادات است و عتق از ملکات ...

    (التماس دعا)


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جهانی شدن و اقتصاد
    توسط paradise در انجمن مباحث اقتصادی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 25-04-2011, 15:47
  2. تولیدکنندگان برتر بازار جهانی موبایل معرفی شدند
    توسط soreh در انجمن اخبار گوشي ها و تبلت ها
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-11-2010, 14:15
  3. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 28-10-2010, 07:53
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-10-2010, 22:49
  5. جهانی شدن و مهدویت، دو نگاه به آینده
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 17-10-2010, 07:16

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه