صفحه 17 از 18 نخستنخست ... 789101112131415161718 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 161 به 170 از 176

موضوع: منزل به منزل با کاروان عشق

  1. #161
    حرفه ای افتان و خیزان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    آشفته بازار
    نوشته ها
    906
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    ای برادر! من سرگشتـه و حیـران چه کنم؟
    از پس قتـل تو با، خیـل اسیران چه کنم؟

    غم و درد غریبـی، همـه سهل اسـت ولی
    از غـم هجـر تو، داغِ جوانـان چـه کنـم؟

    به صف کرب بلا، هر چه کشیدیم گذشت
    روز وارد شـدن کوفـه ی ویـران، چـه کنم؟

    مجلـس زاده ی مرجانـه اگر، صبـر کنـم
    بعد از آن واقعه در، گوشه ی زندان چه کنم؟

    از غم کوفـه و زنـدان، اگـر آسـوده شـدم
    در ره شام با این، لشکر عدوان چه کنم؟

    وارد شـام چـو گشتـم، به آن حال خـراب
    سـر بازار روی، ناقـه ی عریان چه کنم؟

    شام، در گوشه ی ویرانه، چو شد منزل ما
    با یتیمـان تو و، ناله ی طفلان چه کنم؟

    آخـر کـار در آن مـنـزل شـومِ یـزیـد
    گر تو را چوب زند، بر لب و دندان چه کنم؟




    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]



  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #162
    حرفه ای افتان و خیزان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    آشفته بازار
    نوشته ها
    906
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض


    در مسیر کوفه و شام



    زبان حال حضرت زینب(س) به حضرت رباب(س)


    دارد به سوی تو نظر چشمان مردت

    اشک از نگاهت پاک كن با دست سردت

    بی شک كه دشمن شاد می گردیم با این

    ابروی درهم رفته و رخسار زردت

    خود را برای بعد از این آماده تر كن

    چون تا كنون بوده سر آغاز نبردت

    الحمد لله، ذكر لب های تو باشد

    وقتی كه می بینی سر نی، راس مردت

    راضی اگر باشی به تصمیم خداوند

    روز قیامت، حق اگر راضی نكردت!!!

    با این همه، با خود كمی معجر بیاور

    بی شک كه آن ها می خورد جایی به دردت

    با صبر بعد از ذبح طفل شیر خوارت

    كی می رسد چون هاجری، محشر به گردت؟
    محسن مهدوی
    ویرایش توسط افتان و خیزان : 16-12-2011 در ساعت 00:29

  4. #163
    حرفه ای افتان و خیزان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    آشفته بازار
    نوشته ها
    906
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض


    حضرت زینب(س)-در مسیر کوفه و شام



    زیبا هلال یک شبه، ای سایه سرم

    بالا نشسته ای مرا می کنی نگاه

    عالم همه پناه به نام تو می برند

    حالا ببین که خواهر تو گشته بی پناه

    **

    تو قرص ماه بودی و حالا شدی هلال

    دیشب مگر چگونه شبت کرده ای سحر

    روی تو سوخته چونان روی مادرم

    خاکستر است لای همه گیسوان سر

    **

    عمری سرم به سینه ات آرام می گرفت

    حالا تو روی نیزه و من بین محملم

    هر بار نیزه دار، سرت چرخ می دهد

    با هر تکانِنیزه تکان می خورد دلم

    **

    از بعد قتلگاه که دیدم به چشم خود

    زخمی شده دو گونه تو در وضوی خاک

    دامن گرفته ام پی رأس تو هر قدم

    تا که نیفتی از سر نیزه به روی خاک

    **

    عمری ندیده است کسی سایه مرا

    حالا ببین که رنج و بلا یاورم شده

    شاه نجف کجاست تماشا کند مرا

    این آستین کهنه حجاب سرم شده
    قاسم نعمتی

  5. #164
    حرفه ای افتان و خیزان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    آشفته بازار
    نوشته ها
    906
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اربعین

    بی تو دلم، بسمل بی بال بود

    داغ چهل روزه، چهل سال بود

    طایر جان، دور سرت می‌پرید

    مرغ دلم، گوشه ی گودال بود

    سلسله، گردیده النگوی دست

    خار، به پای همه خلخال بود

    سینه ی ما، داغ روی داغ داشت

    خال لب ما، همه تبخال بود

    همـره ما، تار و نی و چنگ بود

    دسته گل محفل ما، سنگ بود


  6. #165
    همکار بازنشسته محب الحسين آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    نوشته ها
    1,899
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض رسیدن کاروان اسرا به حوالى شام ...




    در این روز اسراى اهل بیت(علیهم السلام) به حولى شام رسیدند. ابراهیم بن طلحة بن عبداللّه جلو آمد و به امام زین العابدین(علیه السلام) نزدیک شد، و کینه هایى که از جراحت شمشیرهاى جنگ جمل در سینه ذخیره کرده بود ظاهر ساخت و به حضرت گفت: دیدى غلبه با کیست؟ حضرت فرمود: «اگر مى خواهى بدانى غالب کیست صبر کن تا هنگام نماز، اذان و اقامه بگو، آن وقت مى دانى آوازه چه کسى تا قیامت باقى است».





    1. رسیدن کاروان اسرا به شام...


    در این روز اسراى اهل بیت (علیه السلام ) به حوالى شام رسیدند. ابراهیم بن طلحه بن عبدالله جلو آمد و به امام زین العابدین (علیه السلام ) نزدیک شد، و کینه هایى که از جراحت شمشیرهاى جنگ جمل در سینه ذخیره کرده بود ظاهر ساخت و به حضرت گفت : دیدى غلبه با کیست ؟ حضرت فرمود: اگر مى خواهى بدانى غالب کیست صبر کن تا هنگام نماز اذان و اقامه بگو، آن وقت مى دانى آوازه چه کسى تا قیامت باقى است.

    تتمه محرم

    1. نوشتن صحیفه ملعونه...

    در این ماه در سال 11 ه‍ صحیفه ملعونه دوم نوشته شد و به امضاء منافقین رسید.


    محتواى آن چنین بود که نگذارند خلافت و امامت مسلمین بعد از پیامبر(صلى الله علیه و آله ) به على بن ابى طالب (علیه السلام ) برسد، و بر اساس آن مقدمات و زمینه هاى غصب خلافت و گرفتن بیعت از آن حضرت به هر صورت ممکن را فراهم نمودند.


    با نوشتن آن صحیفه اساس ظلم و ستم به اهل بیت (علیهم السلام ) را بنا نهادند، که به فرموده امام صادق (علیه السلام ):
    اذا کتب الکتاب قتل الحسین (علیه السلام ((هنگامى که صحیفه ملعونه نوشته شد امام حسین (علیه السلام ) به شهادت رسید)).


    2. وفات ماریه قبطیه...


    در ماه محرم سال 15 ه‍ (یا16 ه‍) ماریه قبطیه رحلت فرمود.
    ماریه دختر شمعون قبطى بود که همراه با خواهرش شیرین و یک خواجه که برادر ماریه به نام ماپور بود و هزار مثقال طلا و بیست جامه حریر و درازگوشى به نام یعفور و قاطرى به نام دلدل ، در سال هفتم از سوى پادشاه اسکندریه به رسم هدیه خدمت رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرستاده شد.


    پیامبر (صلى الله علیه و آله ) ماریه را به همسرى خود برگزید، و در محله ((عالیه )) - که آن را ((مشربه ام ابراهیم )) مى گویند - منزلى براى آن حضرت تهیه کرد و خداوند جناب ابراهیم (علیه السلام ) را از این بانو به آن حضرت عنایت فرمود.



    حضرت امیر المؤ منین (علیه السلام ) به خاطر ولادت ابراهیم (علیه السلام ) بسیار اظهار سرور مى فرمود و به آنان خدمت مى نمود، و بدین جهت عایشه از حضرت امیر المؤ منین (علیه السلام ) بسیار ناراحت و ملول بود. از عایشه نقل شده که گفت :


    ((من به ماریه حسد مى بردم ، چون زنى بسیار زیبا بود)). سرانجام این حسادت باعث شد؟ تهمتى به جناب ماریه زد و آیه اى در تقبیح این کار عایشه نازل شد، که در تفاسیر شیعه و سنى به تفصیل توضیح داده شده است . جناب ماریه بعد از پیامبر
    (صلى الله علیه و آله ) در مدینه طیبه رحلت فرمود.







  7. #166
    همکار بازنشسته محب الحسين آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    نوشته ها
    1,899
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض السلام علي ابن سدرةالمنتهي...

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] فرمود:

    از پدرم، [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]، پرسیدم او را چگونه از [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] به [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] بردند.

    فرمود:« مرا بر شتری عریان و بی‌جهاز سوار کردند.

    سر مقدس پدرم [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] را بر نیزه‌ای زده بودند.

    زنان کاروان را پشت سر من سوار قاطر‌ها کردند و سربازانی نیزه به دست،
    ما را احاطه کردند.


    هرگاه یکی از ما می‌گریست، آنها با نیزه به سر او می کوبیدند.


    و بدین گونه وارد [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] شدیم.»



    منابع:
    • بحار الانوار، ج 45، ص 145.

    • قصه کربلا، ص 464.
    __________________







  8. #167
    همکار بازنشسته محب الحسين آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    نوشته ها
    1,899
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض السلام علي ابن سدرةالمنتهي...

    "ابن زیاد و فرستادن کاروان اسرا به شام "


    عبیدالله بن زیاد پس از این که سر

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] را به [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] فرستاد،

    دستور داد زنان و کودکان را آماده سفر به شام کنند

    و به گردن [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] غل و زنجیر بنهند،

    آن‌گاه آنها را به دنبال سر ها با محضر بن ثعلبه عائذی و [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] روانه کرد.



    وقتی کاروان به در قصر [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] رسید، محضر بن ثعلبه فریاد بر آورد که:

    « این محضر ثعلبه است که مردمان پست نابکار را نزد امیرالمؤمنین آورده است.»


    امام زین العابدین علیه السلام فرمود:

    « آن کس که مادر محضر زاییده است، پست تر و بدنهادتر است.»


    منابع:



    • ارشاد مفید، ج 2، ص 123







  9. #168
    همکار بازنشسته محب الحسين آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    نوشته ها
    1,899
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض السلام علي ابن سدرةالمنتهي...

    "فرمان یزید ملعون به همراهی سر امام حسین علیه السلام با کاروان اسرا "





    عبيد الله بن زياد به يزيد ملعون نامه ای نوشت و او را از شهادت
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] و اهل بیت با خبر ساخت ...



    و در این فاصله دستور داد که اهل بیت را به زندان برگردانند و به وسیله قاصدان، خبر قتل امام حسین علیه السلام را در همه جا منتشر کرد ...



    چون نامه ابن زیاد به دست یزید رسید و از مضمون آن آگاه شد، در جواب نوشت: سر مقدس حسین علیه السلام و سرهای سایر شهدا را به همراه اسیران و لوازمی که با خود دارند به [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] گسیل دارد.





    منابع:
    • قصه کربلا، ص 447, 448.

    • امالی شیخ صدوق، مجلس 31، حدیث 3.
    • اللهوف، ص 68.







  10. #169
    همکار بازنشسته محب الحسين آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    نوشته ها
    1,899
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض السلام علي ابن سدرةالمنتهي...








    یا عَمَّتاه ، علیکِ السَّلام


    عمه جان ، رسيدي به شام!!!!!!!!!!!!!







  11. #170
    حرفه ای افتان و خیزان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    آشفته بازار
    نوشته ها
    906
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    در خراب آباد شام اهل ولا …… چون شدند آزاد از بند بلا ………… با خیال شاه گردون احتشام …… بار بستند از دیار شوم شام
    شوق دیدار شه گردون خدم ………… دیگر از دل زدود اندوه غم ……….. دیگر از بند و رسم صحبت نبود ……….. صحبت ویرانه محنت نبود
    کاروان دردو آلام و محن …… ناله سر دادند از شوق وطن …….. اشتران اماده اعزام شد ……….. نوبت ترک دیار شام شد
    شامیان زین ماجرا واقف شدند … دیگر از اعمال خود خائف شدند …. مرد وزن نادم از آن رفتار خویش … آمدند از بهر دلجویی به پیش
    کی اومدن وقتی که امام سجاد رقیه رو دفن کرده بود حالا اینا رو اهل شام به زینب میگن
    ای بی…ها
    کای مهین بانوی اقلیم حجاز …….. آمدیم اینک به سویت از نیاز …… عفو کن مارا که ما شرمنده ایم …… از خجالت سر به زیر افکنده ایم
    عفو کن مارا که ما نشناختیم ……. بر سر خورشید سنگ انداختیم ……… حالیا شرمنده از رفتار خویش …….. عذر خواهیم از همان رفتار خویش
    حالا خانوم شروع کرد:
    این سخنها زینب اولیا جناب …… با زنان شام فرمود از عطاب ….. هان چه شد از کارتان نادم شدید ……. چیست از رفتارتان نادم شدید
    این حوادث کی فراموشم شود ………. شعله این فتنه خاموشم شود
    ای مردم پست فترت
    بر سر ما کمتر آتش ریختید …. خاک وخاکستر مگر کم ریختید …… خانه تان ویران خانه تان ویران ….. عجب از یادتان زود رفت افسانه بیدادتان ….. کو همان آثار بیداد شما …. آیتی از خاطرات تلخ ما …. کز جفا شد اخرین درّ یتیم …… اندر این ویرانه ویران مقیم



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]



صفحه 17 از 18 نخستنخست ... 789101112131415161718 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منزل به منزل با کاروان دل[امام‌رضا(ع)]
    توسط vorojax در انجمن امام رضا (ع)
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 13-10-2011, 22:21
  2. بالاخره زنان امروز خانه دارن یا شاغل ؟!
    توسط خادم الزینب در انجمن مباحث مرتبط با زندگی ، خانواده و اجتماع
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 14-09-2011, 23:26
  3. مرد حق ندارد در کار منزل به همسرش دستور دهد
    توسط محبّ الزهراء در انجمن خانواده
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 20-06-2011, 10:08
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 27-05-2011, 23:25
  5. اولین منزل در عرفان
    توسط محسن رحمتی در انجمن عرفان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 13-12-2010, 08:59

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه