تهمت شيطان به زكريا
شيطان چون نمى توانست بر پيامبران الهى دست پيدا كند، از دشمنى و خشمى كه از ايشان داشت براى كشتن و بى اعتبار كردن آنان تهمت هاى ناروايى را به آنان نسبت مى داد. از جمله : تهمت زنا به زكرياى پيغمبر است .
از وهب بن منبه روايت شده : روزى كه مريم عيسى عليه السلام را آبستن شد و مردم مطلع شدند، شيطان درميان بنى اسرائيل به صورت يكى از عابدهاى بيت المقدس در آمده و به مريم فحش و ناسزامى داد، و مى گفت : اى مردم ! زكريا با مريم روابط نامشروع دارد. وى چون مريم رازيبا و صاحب جمال ديده با او زنا كرده ! و مريم از زكريا حامله شده . زكريا رابكشيد كه همه ما را بدنام كرده است .
مردم درصدد كشتن زكريا بر آمدند و بر سر وى ريختند تا او را بكشند. زكريا از ايشان گريخت تا به درختى رسيد و به آن پناه برد. درخت براى او شكافته شد و گفت : اى زكريا! داخل شو. وقتى داخل شد درخت به هم آمد وآن حضرت از نظرها پنهان شد.
شيطان با بنى اسرائيل از پى آن حضرت مى آمدند تا به درخت رسيدند، - آن معلون دستور ساختن اره دو سر داد، او دست خود را بر درخت گذاشت واز پايين تا بالا كشيد. دل آن حضرت را از پشت درخت شناخت و دستور داد همان جا رابااره دو سر بريدند. بعضى گويند: اره را از بالاى درخت گذاشتند، به طورى كه اره ازفرق سر او بگذرد - و آن حضرت را در ميان درخت دو نيم كردند.
اره بر فرقش گذاشت و گفت : چونى
گفت : بر اولاد آدم هرچه آيدبگذرد
زكريا از اين ماجرا احساس درد و ناراحتى نكرد و به شهادت رسيد. آن ملعون ، بعد از اين ، ميان بنى اسرائيل ناپديد شد و ديگركسى او را نديد!
بعد از شهادت زكريا خداوند متعال عده اى از فرشتگان را فرستادتا آن حضرت را غسل دادند و بر او نماز خواندند و بدن مطهر او را دفن نمودند.