وجوب صلوات در تشهّد
عرفان اسلامی جلد ششم
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
با توجه به امرى كه خداوند در مسئله صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله در قرآن دارد و با توجه به اين كه شديداً دستور مىدهد تسليم او باشيد و با توجه به اين كه تمام خواستههاى پيامبر صلى الله عليه و آله عين وحى است و تفسير اوامر خداوند در قرآن به عهده پيامبر و معصوم است و كسى از پيش خود نمىتواند چگونگى و كيفيت اوامر حق را در قرآن بيان كند، خلاصه با توجه به تمام اين مراتب بايد دقت داشت كه صلوات در تشهّد را به همان صورتى ادا كرد كه پيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله مطابق با اصح روايات شيعه و سنى توضيح دادهاند.
اصح روايات فريقين مى گويد:
وقتى امر به صلوات بر نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله نازل شد حضرت چگونگى صلوات را بدينگونه بيان كردند:
أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ.
و وقتى شنيدند بعضى گفته بودند: «و على آل محمد»، از اين مسئله نهى كرده و فرمودند: با حرف «على» بين من و آل من جدايى نيندازيد كه بين بين من و آل من جدايى نيست «1».
برابر با امر قرآن كه فرموده:
[وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً] «2».
اگر كسى بخواهد مسئله تسليم را كه امر خداست نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله تحقق دهد بايد در تشهّد نماز همانگونه كه حقيقت وحى خدا و كلام پيامبر خداست صلوات بفرستد.
أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ «3».
و اگر كسى در تشهّد صلوات را منحصر به پيامبر صلى الله عليه و آله كند بدون شك نماز او باطل است، چون از تشهّد واجب مقدارى نخوانده و هر كس از واجبات نماز چيزى كسر كند نمازش باطل است.
عموم برادران اهل سنت هم بايد بدانند كه انحصار صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله در تشهّد نماز خلاف فتوا و حكم بزرگترين فقهاى اهل سنت است و بزرگان از علما و مفسران اهل سنت در فتاوى خود گفتهاند: صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله بدون صلوات بر آلش مبطل نماز است.
در كتاب ارزشمند «الغدير» علامه امينى- كه از معجزات مؤلفات اسلامى است- رواياتى از كتب مهم اهل سنت نقل شده كه در آن روايات تصريح شده كه صلوات واقعى بدينگونه است «4»:
أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ.
صلوات نزد علماى اهل تسنّن
ناقلان روايات از اعاظم علما و مفسران اهل سنتاند كه در «الغدير» به اين ترتيب ذكر شده:
ابن حجر در «الصواعق» صفحه 87 در ذيل توضيح آيه [إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ] «5» و نيز در صفحه 139 بنا به اخراج دار قطنى و بيهقى آمده كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
هر كس بر من صلوات بفرستد و بر آل من نفرستد صلواتش قبول نيست.
و بر استناد به همين حديث شافعى گفته:
صلوات بر آل مانند صلوات بر خود پيامبر صلى الله عليه و آله واجب است.
و فخر رازى در تفسيرش جلد هفتم صفحه 391 تصريح كرده كه:
پيامبر صلى الله عليه و آله صلوات بر خود و آلش را در خاتمه تشهّد قرار داده.
نيشابورى در تفسيرش در ذيل آيه: [قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى] «6» آورده:
تمام كردن تشهّد به صلوات بر آل پيامبر عليهم السلام بعد از صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله در تمام نمازها شرف آل رسول عليهم السلام است.
محب الدين طبرى در «ذخاير» صفحه 19 همين معنى را از جابر نقل مى كند و مىگويد جابر فرموده:
صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله بدون آل قبول نيست.
ناقلان ديگر عبارتند از:
قاضى عياض در كتاب «شفا» و «شرح شفا» ى قاضى خفاجى جلد 3 صفحه 500- 505 و تقى الدين اسبكى در «شفاء السقام» صفحه 181- 187 و حافظ هيثمى در «مجمع الزوائد» جلد 10 صفحه 163 و طبرانى در «اوسط» و بيهقى و ابن عساكر همين معنا را از امام على عليه السلام نقل كردهاند و نيز شبلنجى در «نورالابصار» صفحه 112 و صاحب كتاب «الاسعاف» در حاشيه «نورالابصار» صفحه 107 نقل كرده اند كه:
صلوات بدون آل مردود و باطل و در پيشگاه حق غيرقابل قبول است.
در «شبهاى پيشاور» آمده:
بخارى در جلد سوم صحيح و مسلم در جلد اول و شيخ سليمان بلخى در «ينابيع المودة» و ابن حجر متعصب در «صواعق» از كعب بن عجزه نقل مىكنند:
چون آيه إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ] نازل شد عرض كرديم: يا رسول اللّه! طريقه سلام بر تو را دانستيم، چگونه صلوات بفرستيم حضرت فرمودند به اين طريق:
أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ.
و سيد ابىبكر شهاب از صفحه 29 تا 35 ضمن باب دوم كتاب «رشفة الصادى» بياناتى در وجوب صلوات بر محمد و آل محمد دارد و دلايلى از نسايى و دار قطنى و ابن حجر و بيهقى از ابوبكر طرطوسى از ابو اسحاق مروزى، از سمهودى و نووى در «تنقيح» و شيخ سراج الدين قصيمى آورده كه:
صلوات بر آل محمد بعد از نام مبارك محمد در تشهّد نماز واجب است «7».
اين بود نظريه جمعى از فقها و مفسران و محدثان اهل سنت كه با روايات و دلايل و فتاوى، وجوب صلوات را به اين نحو:
أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ.
اثبات كردهاند و مسئله را به عنوان بيان امر مجمل قرآن از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كردهاند و تسليم بودن به آن حضرت اقتضاى واجب دارد كه صلوات را به همان صورتى كه دستور داده شده در تشهّد بياورند.
شيعه از همان زمان پيامبر صلى الله عليه و آله به پيروى از پيامبر و اولين فرد شيعه كه وجود مبارك اميرالمؤمنين عليه السلام بود، در تشهّد نماز به همين نحو صلوات فرستاده و تا قيامت اين برنامه و ساير برنامههاى خدا و پيامبر و ائمه عليهم السلام را ادامه خواهد داد.
شهادت بر توحيد و رسالت در تشهّد
امام صادق عليه السلام در دنباله جمله مورد شرح مى فرمايد:
پس از اين كه نمازت را به صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله- به همان نحوى كه پيامبر صلى الله عليه و آله خواسته- متصل كردى، دقت كن كه طاعت حق را نيز به طاعت پيامبر متصل كنى كه در قرآن مجيد در سورههاى مختلف آمده:
[أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ]* «8».
از خدا اطاعت كنيد و [نيز] از پيامبر.
و نيز شهادت بر خدا را به همانگونه كه توضيح داده شد بر شهادت به رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله متصل كن: «أشْهَدُ أنْ لاإلهَ إلّااللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَأشَهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ».
البته شهادت به رسالت وقتى شهادت حقيقى است كه شهادتدهنده داراى معرفت نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله و اطاعت از اوامر او باشد.
[و انظر أن لا يفوتك بركات معرفة حرمته فتحرم عن فائدة صلاته و أمره بالإستغفار لك و الشفاعة فيك، إن أتيت بالواجب فى الأمر و النهى و السنن و الاداب و تعلم جليل مرتبته عند الله عزوجل]
امام صادق عليه السلام در اين جملات پايانى روايت چند مسئله مهم را بيان مىفرمايد:
1- استغفار پيامبر صلى الله عليه و آله براى امت.
2- مقام شفاعت پيامبر صلى الله عليه و آله.
3- وجوب معرفت نسبت به مقام پيامبر صلى الله عليه و آله.
كه اين هر سه در ترجمه فارسى جملات متن چنين است:
اگر واجبات پيامبر صلى الله عليه و آله و امر و نهى و سنن و آداب او را به جا آورى از بركات وجود آن وجود نازنين محروم نشوى، بركات مهمى كه دو قسمت آن منفعت بردن از استغفار پيامبر صلى الله عليه و آله و شفاعت اوست و بر تو لازم است مرتبه عظيم و بزرگ او را نزد خداوند معرفت پيدا كنى.
پینوشت ها:
______________________________
(1)- مستدرك الوسائل: 5/ 356، باب 35 حديث 6074.
(2)- احزاب (33): 56.
(3)- بحار الأنوار: 27/ 257.
(4)- الغدير: 2/ 302.
(5)- احزاب (33): 56.
(6)- شورى (42): 23.
(7)- شبهاى پيشاور: 181.
(8)- نساء (4): 59، مائده (5): 92، نور (24): 54، محمد (47): 33، تغابن (12): 64.
پایگاه عرفان