صفحه 9 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 81 به 90 از 91

موضوع: چند حكايت‌ تربيتي از بزرگان و علماء و مشايخ + حتما بخوانيد

  1. #81
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض دست برداشتن از دزدی

    روایت شده كه به پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ خبر دادند كه؛ « شخصی روزها نماز می خواند و شبها دزدی می كند ».
    حضرت پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:
    « نماز او باعث ترك دزدیش می شود ».
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    پس از مدتی او را دیدند كه در حال عبادت و در گوشه ای رنجور بود سبب وعلت را پرسیدند گفت: « توبه كرده ام ! و هر چه از هركس دزیده ام به آنها بر گردانده ام. و اینك می خواهم گوشتهائی كه از دزدی و حرام در بدنم روئیده است، آب شود! ».
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] . بحار الانوار، ج 82.

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #82
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض نماز واقعی

    هر وقت هنگام نماز می رسید امیرالمؤمنین - علیه السّلام - حال اضطراب و تزلزل پیدا می كرد. عرض می كردند شما را چه می شود كه اینقدر ناراحتید. می فرمود: وقت امانتی كه خداوند بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها امتناع از حمل آن ورزیدند، رسیده. در جنگ صفین تیری بر ران مقدسش وارد شد هر چه كردند در موقع عادی خارج نمایند نتوانستند، از شدت درد و ناراحتی آن جناب.
    خدمت امام حسن - علیه السّلام - جریان را عرض كردند. فرمود: صبر كنید تا پدرم به نماز بایستد زیرا در آن حال چنان از خود بیخود می شود كه به هیچ چیز متوجه نمی گردد. به دستور حضرت مجتبی در آن حال تیر را خارج كردند.
    بعد از نماز علی - علیه السّلام - متوجه شد خون از پای مقدسش جاری است. پرسید چه شد؟ عرض كردند تیر را در حال نماز از پای شما بیرون كشیدیم.
    انوار نعمانيه

  4. #83
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض نماز ریاكار

    چادرنشینی مسلمان، به شهر آمد، داخل مسجد شد، دید مردی با خشوع نماز می گذارد. توجهش به وی معطوف گردید. پس از نماز به او گفت: چه خوب نماز می خوانی، جواب داد علاوه بر نماز، روزه هم دارم و اجر نماز گزار صائم دو برابر نمازگزار غیر صائم است. مرد اعرابی كه مجذوب او شده بود گفت: در شهر كاری دارم كه باید آن را انجام دهم، بر من منت بگذار و قبول كن كه شترم را نزد شما بگذارم تا بروم و برگردم. او پذیرفت و چادر نشین با اطمینان خاطر شتر به وی سپرد و از پی كار خود رفت. نمازگزار ریاكار با دور شدن اعرابی بر شتر نشست و با سرعت آن محل را ترك گفت. پس از ساعتی مرد چادرنشین برگشت ولی نه از نمازگزار اثری دید و نه از شتر. در اطراف و نواحی مسجد جستجو كرد، نتیجه ای نگرفت. بیچاره سخت ناراحت و متأثر گردید و یك شعر گفت كه مفادش این بود: نمازش به شگفتم آورد و روزه اش مجذوبم ساخت، امّا نمازگزار روزه دار ناقه‎ی جوانم را با سرعت راند و برد.

  5. #84
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض استخوان بی‌نماز

    شخصی آمد به نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شكایت از فقر و نداری كرد حضرت فرمود: مگر نماز نمی‌خوانی عرض كرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا می‌كنم، حضرت فرمود: مگر روزه نمی‌گیری عرض كرد سه ماه روزه می‌گیرم. آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر می‌كنی یا به كدام معصیت گرفتاری عرض كرد یا رسول الله حاشا و كلّا كه من خلاف فرموده‌ی خدا را بكنم حضرت متفكرانه سر به جیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد عرض كرد یا رسول الله حق تعالی ترا سلام می‌رساند و می‌فرماید در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشكی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بی‌نمازی می‌باشد به شومی آن استخوان از خانه‌ی این شخص بركت برداشته شده است و او را فقر گرفته است. حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بینداز دور. به فرموده‌ی آن حضرت عمل كرد بعد از آن توانگر شد.

    انوار المجالس

  6. #85
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض اثر آیه الکرسی

    ابوبكر بن نوح می گوید: پدرم نقل كرد:
    دوستی در نهروان داشتم كه یك روز برایم تعریف كرد كه من عادت داشتم هر شب آیه الكرسی را می خواندم و بر در دكان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم . یك شب یادم رفت آیه الكرسی را به مغازه بخوانم ، و به خانه رفتم . وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم . فردا صبح كه به مغازه آمدم و در باز كردم ، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع كرده ، بعد متوجّه مردی شدم كه در آنجا نشسته . گفتم : تو كه هستی و در اینجا چه كار داری ؟ گفت : داد نزن من چیزی از تو نبرده ام ، نگاه كن تمام متاع تو موجود است ، من اینها را بستم و همینكه خواستم بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی كردم ، تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می كردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد. خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینكه تو در را باز كردی ، حالا اگر می توانی مرا عفو كن ، زیرا من توبه كردم و چیزی هم از تو نبرده ام . من هم دست از او برداشتم و خدا را شكر كردم .



    داستانهايي از اذکار و ختوم و ادعيه مجرب/علي مير خلف

  7. #86
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض گره گشایی

    صفوان در محضر امام صادق نشسته بود، ناگهان مردی از اهل مكه وارد مجلس شد و گرفتاریی كه برایش پیش آمده بود شرح داد، معلوم شد موضوع كرایه ای در كار است و كار به اشكال و بن بست كشیده است . امام به صفوان دستور داد:فورا حركت كن و برادر ایمانی خودت را در كارش مدد كن . صفوان حركت كرد و رفت و پس از توفیق در اصلاح كار و حل اشكال ، مراجعت كرد. امام سؤ ال كرد:چطور شد؟. خداوند اصلاح كرد.
    بدانكه همین كار به ظاهر كوچك كه حاجتی از، كسی برآوردی و وقت كمی از تو گرفت ، از هفت شوط طواف دور كعبه محبوبتر و فاضلتر است . بعد امام صادق به گفته خود چنین ادامه داد:مردی گرفتاری داشت و آمد حضور امام حسن و از آن حضرت استمداد كرد. امام حسن بلافاصله كفشها را پوشیده و راه افتاد. در بین راه به حسین بن علی رسیدند در حالی كه مشغول نماز بود. امام حسن به آن مرد گفت :تو چطور از حسین غفلت كردی و پیش او نرفتی گفت :من اول خواستم پیش او بروم و از او در كارم كمك بخواهم ، ولی چون گفتند ایشان اعتكاف كرده اند و معذورند، خدمتشان نرفتم . امام حسن فرمود:اما اگر توفیق برآوردن حاجت تو برایش دست داده بود، از یك ماه اعتكاف برایش بهتر بود.



    داستان راستان/استاد مطهري

  8. #87
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ابهت ساده زیستی

    ناصرالدین شاه در سفر خراسان ، به هر شهری كه وارد می شد، طبق معمول ، تمام طبقات به استقبال و دیدنش می رفتند. موقع حركت از آن شهر نیز او را مشایعت می كردند تا اینكه وارد سبزوار شد. در سبزوار نیز عموم طبقات از او استقبال و دیدن كردند، تنها كسی كه به بهانه انزوا و گوشه نشینی از استقبال و دیدن امتناع كرد حكیم و فیلسوف و عارف معروف حاج ملا هادی سبزواری بود. از قضا تنها شخصیتی كه شاه در نظر گرفته بود در طول راه مسافرت خراسان او را از نزدیك ببیند، همین مرد بود كه تدریجا شهرت عمومی در همه ایران پیدا كرده بود و از اطراف كشور، طلاب به محضرش ‍ شتافته بودند و حوزه علمیه عظیمی در سبزوار تشكیل یافته بود. شاه كه از آن همه استقبال و دیدنها و كرنشها و تملقها خسته شده بود، تصمیم گرفت خودش به دیدن حكیم برود. به شاه گفتند:حكیم ، شاه و وزیر نمی شناسد شاه گفت :ولی شاه ، حكیم را می شناسد جریان را به حكیم اطلاع دادند، تعیین وقت شد و یك روز در حدود ظهر، شاه فقط به اتفاق یك نفر پیشخدمت به خانه حكیم رفت ، خانه ای بود محقر با اسباب و لوازمی بسیار ساده . شاه ضمن صحبتها گفت :هر نعمتی شكری دارد، شكر نعمت علم ، تدریس و ارشاد است ، شكر نعمت مال اعانت و دستگیری است ، شكر نعمت سلطنت هم البته انجام حوایج است ، لهذا من میل دارم شما از من چیزی بخواهید تا توفیق انجام آن را پیدا كنم . من حاجتی ندارم ، چیزی هم نمی خواهم . شنیده ام شمایك زمین زراعتی دارید، اجازه بدهید دستور دهم آن زمین از مالیات معاف باشد. دفتر مالیات دولت مضبوط است كه از هر شهری چقدر وصول شود. اساس آن با تغییرات جزئی به هم نمی خورد. اگر در این شهر از من مالیات نگیرند همان مبلغ را از دیگران زیادتر خواهند گرفت ، تا مجموعی كه از سبزوار باید وصول شود تكمیل گردد. شاه راضی نشوند كه تخفیف دادن به من یا معاف شدن من از مالیات ، سبب تحمیلی بر یتیمان و بیوه زنان گردد به علاوه دولت كه وظیفه دارد حافظ جان و مال مردم باشد، هزینه هم دارد و باید تاءمین شود. ما با رضا و رغبت ، خودمان این مالیات را می دهیم . شاه گفت :میل دارم امروز در خدمت شما غذا صرف كنم و از همان غذای هر روز شما بخورم ، دستور بفرمایید نهار شما را بیاورند. حكیم بدون آنكه از جا حركت كند فریاد كرد:غذای مرا بیاورید فورا آوردند، طبقی چوبین كه بر روی آن چند قرص نان و چند قاشق و یك ظرف دوغ و مقداری نمك دیده می شد جلو شاه و حكیم گذاشتند. حكیم به شاه گفت :بخور كه نان حلال است ، زراعت و جفتكاری آن دسترنج خودم است شاه یك قاشق خورد اما دید به چنین غذایی عادت ندارد و از نظر او قابل خوردن نیست ، از حكیم اجازه خواست كه مقداری از آن نانها را به دستمال ببندد و تیمنا و تبركا همراه خود ببرد. پس از چند لحظه ، شاه با یك دنیا بهت و حیرت ، خانه حكیم را ترك كرد.


    داستان راستان/استاد مطهري

  9. #88
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ارزشهای انسانی

    جمعی از اسیران دشمن را به حضور پیامبر(ص) آوردند، پیامبر (ص) یكی از دستورات در مورد اسیران را كه قتل است برای آنها صلاح دانست و دستوراعدام آنها را صادر كرد، ولی در میان اسیران یك نفر از آنها را آزاد نمود. او پرسید: چرا مرا آزاد كردی ؟ پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل به من خبر داد كه تو دارای پنچ خصلت هستی كه خدا و رسولش ، آن پنچ خصلت را دوست دارند، و آن پنچ خصلت عبارت است از: 1 غیرت محكم نسبت به همسرت داری 2 سخاوت 3 نیك خلقی 4 راستگوئی 5 شجاعت وقتی كه آن اسیر، این مطلب را شنید به حقانیت اسلام پی برد و قبول اسلام كرد، و از مسلمین در سطح بالا گردید و در یكی از جنگهای اسلامی ، همراه رسول خدا (ص) با دشمن جنگید و به شهادت رسید.


    داستان دوستان/محمد محمدي اشتهاردي

  10. #89
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ازدواج شیطان

    راجع به ازدواج ابلیس كه چه موقع بوده ، و با چه كسی ازدواج نموده و همسر او چگونه پیدا شده و دختر چه كسی است ؟ دو قول نقل شده : مجمع البحرین در لغت شیطان می نویسد: وقتی خداوند متعال ، اراده كرد كه برای ابلیس همسر و نسلی قرار دهد غضب را بر وی مستولی ساخت و از غضب او تكه آتشی پیدا شد، از آن آتش برای او همسری آفرید. در نقل دیگری آمده : ابلیس - كه اسم اولی او عزازیل است - از همان اوان جوانی ، در میان قوم خود مشغول عبادت و بندگی خداوند بود تا بزرگ شد و موقع ازدواج او رسید. وقتی تصمیم به ازدواج گرفت ، با دختر روحا به اسم لهبا كه آن هم از طایفه جن بود، ازدواج نمود. بعد از آن كه ایشان با هم ازدواج كردند، فرزندان زیادی از آن ملعون به وجود آمد كه از شمارش ‍ به طوری كه زمین از آنها پر شد. همه آنها مشغول عبادت شدند و مدتی طولانی ، خدا را ستایش نمودند. در میان ایشان عبادت و بندگی خود ابلیس ‍ از همه آنان بیشتر بود. از همین جهت ، بعد از آن كه خداوند اختلاف و خون ریزی را در میان طایفه جن و نسناس (طایفه ای به جای انسان فعلی بودند) دید، هر دو طایفه را هلاك كرد، و از میان آن طایفه فقط ابلیس را نگاه داشت . بعدا فرشتگان او را به آسمان بردند. آن ملعون هم ، در آسمان اول مدتی در میان ملائكه ، خدا را عبادت كرد بعد به آسمان دوم و سوم تا آسمان هفتم پیش رفت و با ملائكه هر آسمان خدا را ستایش كرد تا وقتی كه خداوند آدم علیه السلام را خلق فرمود، و دستور سجده داد او هم سرپیچی كرد و رانده شد. پس زن و فرزندان او هم جزء هلاك شدگان هستند. او بدون زن و فرزند به آسمان رفته و آن جا هم كه احتیاج به زن نداشت ، بعد از بیرون آمدن از بهشت هم ، زنی برای او به وجود نیامد.


    شيطان در کمين گاه/نعمت الله صالحي حاجي آبادي

  11. #90
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض اعتراف به معجزه بودن قرآن

    ولید بن مغیره مخزومی كه مرد ثروتمندی بود و در میان عرب به حُسن تدبیر و فكر روشن شهرت داشت و برای حل مشكلات اجتماعی و منازعاتی كه در میان طوایف عرب واقع می‌شد از فكر و تدبیر او استمداد می‌كردند، و به همین علّت او را «ریحانه قریش» (گل سر سبد قریش) می‌نامیدند.
    روزی به تقاضای جمعی از مشركان نزد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آمد تا از نزدیك وضع او و آیات قرآن را بررسی كند. بنا به خواهش او پیغمبر قسمتی از آیات سوره «حم سجده» را تلاوت كرد. این آیات چنان تأثیر و هیجانی در او به وجود آورد كه بی‌اختیار از جا حركت نمود و به محفلی كه از طرف طایفه او (بنی مخزوم) تشكیل شده بود رفت و گفت: به خدا سوگند، از محمد سخنی شنیدم كه نه شباهت به گفتار انسانها دارد و نه پریان. گفتار او شیرینی و زیبایی مخصوصی دارد، فراز آن (همچون شاخه‌های درختان برومند) پر ثمر و پایین آن (مانند ریشه‌های درختان كهن) پر آب است. گفتاری است كه بر هر چیز پیروز می‌شود و چیزی بر آن پیروز نخواهد شد.
    در میان قریش زمزمه افتاد و گفتند: از قرائن بر می‌آید كه ولید دلباخته گفتار محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ شده و اگر چنین باشد همه قریش تحت تأثیر او قرار خواهند گرفت و به محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ تمایل پیدا می‌كنند.
    ابوجهل گفت: من چاره او را می‌كنم. به منزل ولید آمد و با قیافه اندوهبار كنار او نشست. ولید گفت: چرا این چنین غمگین هستی؟!
    ابوجهل: چرا غمگین نباشم! با این سن و شخصیتی كه تو داری قریش بر تو عیب می‌گیرند و می‌گویند با سخنان پرمایه‌ خود گفتار محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را زینت داده‌ای! ولید برخاست و با ابوجهل به مجلس قریش در آمد و رو به سوی جمعیت كرد و گفت:
    آیا تصور می‌كنید محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ دیوانه است؟ هرگز آثار جنون در او دیده‌اید؟ حضار گفتند: خیر. پرسید: آیا گمان می‌كنید او كاهن است؟ آیا از آثار كهانت چیزی در او دیده‌اید؟ گفتند: خیر. گفت: آیا گمان می‌كنید او شاعر است؟ آیا تا به حال شعری گفته است؟ گفتند: خیر. پرسید: تصوّر می‌كنید دروغگوست؟ آیا تاكنون به راستگویی و امانت مشهور نبوده و در میان شما به عنوان «صادق امین» معروف نبوده است؟ بزرگان قریش گفتند: پس باید به او چه نسبت بدهیم؟ ولید فكری كرد و گفت: بگویید ساحر است، زیرا با این سخنان خود میان پدر و فرزند و خویشاوندان جدایی می‌افكند.


    مجمع البيان، ج 9

صفحه 9 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ به سخنان شيخ الأزهر
    توسط monji_2008 در انجمن پاسخ به شبهات دیگر ادیان ومذاهب
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 04-05-2011, 13:20

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه