نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: بیان حد سارق از زبان امام جواد عليه السلام و سرانجام حسد به ایشان

  1. #1
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض بیان حد سارق از زبان امام جواد عليه السلام و سرانجام حسد به ایشان


    بیان حد سارق از زبان امام جواد عليه السلام و سرانجام حسد:

    از زرقان دوست صميمى و همنشين ابن ابى داود نقل شده كه گفت : روزى ابن ابى داود از نزد معتصم برگشت در حاليكه اندوهگين بود درباره حزنش ‍ بااو سخن گفتم ، گفت : امروز دوست داشتم كه بيست سال قبل مرده بودم . بدو گفتم : چرا؟ گفت بخاطر آنچه از اين سياه (بنا به نقلى چهره ايشان گندمگون بود) ابى جعفر محمد بن على بن موسى عليه السلام در نزد اميرالمومنين ثابت شد.
    گفتم آن چگونه بود؟
    گفت : دزدى به سرقت اعتراف كرده بود و خليفه از نحوه تطهير آن دزد به سبب اجراى حد سوال كرد و براى همين موضوع فقها را در مجلس خود جمع كرد و محمد بن على عليه السلام را هم احضار كرد از ما پرسيد كه قطع دست از كجاى دست واجب است .
    من گفتم : از مچ دست .
    خليفه گفت : دليل آن چيست ؟
    گفتم : براى اينكه دست همان انگشتان و كف دست تا مچ مى باشد به خاطر اين فرمايش خداى تعالى در تيمم كه : فامسحوا بوجوهكم و ايديكم(19) و با من عده اى در اين فتوى اتفاق كردند. و ديگران گفتند: بلكه واجب است كه از آرنج قطع شود.
    خليفه : گفت دليل بر آن چيست ؟
    گفتند: چون همانا خداوند فرموده : و ايديكم الى المرافق(20) و اين دلالت دارد براينكه دست همان مرفق و آرنج است .
    ابن ابى داوود گفت : سپس خليفه روى كرد به امام جواد عليه السلام و گفت :اى اباجعفر در اين موضوع چه مى فرمائيد.
    امام جواد عليه السلام فرمود: اى اميرالمؤمنين قوم در اين باره سخن گفتند خليفه گفت : آنچه را آنها گفتند فروگذار راءى شما چيست ؟
    امام عليه السلام فرمودند: اى اميرالمؤمنين مرا معاف دار.
    خليفه گفت : ترا به خدا سوگند مى دهم كه رأى و نظرت را بيان فرمائى .
    - گفتنى است كه شايد اين همه اصرار آن خليفه بد ذات براى تحريك حسد علماى دربار و مدعيان فقاهت بر عليه حضرت جواد عليه السلام بود - امام فرمودند: حال كه سوگند دادى مى گويم كه همه آن ها اشتباه كردند در اين مورد سنت است همانا واجب است كه از پيوند استخوانهاهاى انگشتان قطع و كف دست را رها نمايند.
    خليفه گفت : دليل اين حكم چيست ؟
    امام جواد عليه السلام فرمود: اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمود: سجده بر هفت عضو هست ؟ صورت - دو دست - دو زانو - و دو پا، پس زمانيكه دستش از مچ دست بريده شود يا از آرنج براى اين دزد دستى نمى ماند كه بر آن سجده نمايد و خداى متعال فرمود: و ان السماجد لله (21) مسجدها از آن خداست يعنى اين اعضاى هفتگانه سجده مسجد از آن خدايند و آنچه از آن خداست قطع نمى شود.
    ابن ابى داود گويد: معتصم از اين حكم خوشش آمد و دستور داد كه دست دزد از مفصل انگشتان دست قطع كنند نه كف دست .
    ابن ابى داوود گويد: در آن لحظه من قيامتم برپا شد و آرزو مى كردم كه اى كاش زنده نبودم .


    - حال ببينيد سرانجام حسد اين عالم بى عمل دربارى را كه با وجود يقين به صحت حكم امام براى آن كه مبادا پذيرش و مقبوليت اين چراغ هدايت برخوردار از علم لدنى بازار وى را كساد كند به چه جنايتى هولناك دست مى زند و در لباس نصيحت و خيرخواهى خليفه جائر معتصم عباسى را به قتل امام جواد عليه السلام تحريك مى كند چه بدفرجامى كه اين بدبخت براى خود تدارك ديد از شر حسد و شيطنت حسودان به خداوند پناه مى بريم .

    ابن ابى داود گفت : بعد از سه روز به نزد معتصم رفتم بدو گفتم : همانا خيرخواهى اميرالمؤمنين بر من واجب است چيزى را مى گويم كه مى دانم به سبب آن به آتش داخل مى شوم .
    خليفه گفت : آن چيست ؟
    گفتم : زمانيكه اميرالمؤمنين در مجلس خود فقيهان رعيتش و دانشمندان آنها را براى امرى كه از امور دين واقع شده جمع مى كند و از آنان درباره حكم اين مسئله سؤ ال مى كند و آنان آنچه را كه مى دانند مى گويند و در حاليكه در مجلس خليفه اهل بيت او، فرماندهان ، وزراء و كاتبان هستند مردم از بيرون در آن را مى شنوند سپس قول وفتواى همه آنها را كنار مى گذارد به خاطر قول مردى كه قسمتى از اين امت به امامت او قائل هستند و ادعا مى كنند كه او (امام جواد عليه السلام ) به مقام خلافت سزاوارتر از خليفه است و سپس به حكم ايشان كه برخلاف حكم فقهاست دستور مى دهد؟! اين چه عواقبى مى تواند داشته باشد؟
    ابن ابى داود گفت : رنگ خليفه تغيير كرد و بدانچه تذكر دادم متوجه شد و گفت : خداوند به سبب اين خيرخواهى به تو جزاى خير دهد.
    وى گفت : در روز چهارم به فلانى از وزرايش دستور داد كه امام جواد عليه السلام را به منزلش دعوت نمايد پس او دعوت كرد امام عليه السلام اجابت نفرمود و گفت : من در مجالس شما حضر نمى شوم .
    آن وزير گفت : من شما را براى غذا دعوت مى كنم و دوست دارم كه بر فرش ‍ خانه ام قدم گذاشته و به منزلم وارد شوى و من بواسطه آن تبرك جويم و فلانى از وزراى خليفه دوست دارد شما را ملاقات نمايد و با اصرار به امام عليه السلام قبولاند و ايشان را مسموم كرد(22).


    پی نوشت:
    19- انوارالبهيه ص 124.
    20- اثبات الوصيه ص 210.
    21- اصول كافى ج 1، ص 321، حديث 9 انوار البهيه ص 125، اثبات الوصيه 211.
    22- ارشاد ص 318.
    منبع:زندگانی امام جواد علیه السلام

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ارتباط امام مهدی (عج) با امام حسین (ع)
    توسط paradise در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-08-2011, 11:46
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-07-2011, 12:02
  3. اصحاب و ياران مهدي( عج) چه كساني هستند و چگونه به امام ملحق مي شوند؟
    توسط monji_2008 در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 11-02-2011, 13:37
  4. ياري امام عصر عليه السلام با ياري امام حسين عليه السلام
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-11-2010, 23:01
  5. فضیلت سوره های قرآن همراه با توضیح
    توسط ali20 در انجمن مباحث قرآنی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-09-2009, 08:50

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه