صفحه 3 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 85

موضوع: زنان نمونه

  1. #21
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض امّ فروه

    امّ فروه ، دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر، همسر امام محمد باقر عليه السلام و مادر گرامى امام جعفر صادق عليه السلام است .
    وى از نظر عرفان ، تقوا و ارزشهاى متعالى اخلاقى ، مقام بالايى داشت و از تمام بانوان عصر خود، پرهيزكارتر بود.
    چنانچه امام صادق عليه السلام درباه ايشان مى فرمايد: ((كانت امى ممن آمنت و اءيقنت و اءحسنت ))؛ مادرم ، بانويى با ايمان ، پاك و پرهيزكار بود و درستى و نيكوكارى شيوه او بود.(66)
    به خاطر همان خصلتهاى نيكو بود كه مردم ، امام صادق عليه السلام را ((ابن المكرمه )) (پسر مادر ارجمند) ياد مى كردند.(67)
    كلينى ، از ((عبدالاعلى )) روايت كرده است : من امّ فروه را در طواف خانه خدا، در حالى كه چادر ساده اى به تن پچيده بود، مشاهده كردم . وى در حال طواف ، كنار ((حجرالاسود)) آمد و با دست چپ آن را لمس كرد. يكى از حاضران ، رفتار امّ فروه را مغاير با سنت و احكام طواف تشخيص داد و به او اعتراض كرد.
    امّ فروه كه از لحن اعتراض آميز آن مرد، فهميده بود وى از پيروان اهل بيت عليهم السلام نيست ، به او پاسخ داد: ((ما از علم و دانش تو بى نياز هستيم !))(68)


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] اصول كافى ، ج 1، ص 472.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] رياحين الشريعه ، ج 3، ص 7.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] فروع كافى ، ج 4، ص 428
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #22
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض امّ موسى لخيمه

    امّ موسى ، همسر نصير لخمى ، مادر موسى (فاتح مشهور اندلس ) و يكى از زنان قهرمان تاريخ اسلام است .
    وى همراه با شوهرش در جنگ ((يرموك )) شركت كرد و فردى به نام ((علج )) را از پاى درآورد و تجهيزات وى را به غنيمت گرفت .
    وقتى عبدالعزيز، فرزند مروان ، ماجراى كشتن ((علج )) را از وى پرسيد، در پاسخ گفت : ((به همراه جمعى از زنان به جنگ رفتيم . ناگهان رزمندگان اسلام با دشمن درگير شدند. در اين هنگام فردى به نام ((علج )) را ديدم كه سرباز مسلمانى را به شهادت رسانيد. با مشاهده اين صحنه ، عمود خيمه را برداشته ، خود را به او رساندم و با حركتى سريع ، عمود آهنين را بر فرقش ‍ كوبيده ، سرش را شكافتم .))
    (69)


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] الاصابه ، ج 4، ص 501.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  4. #23
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض امّ وهب

    امّ وهب ، دختر نمر بن قاسط و همسر عبدالله بن عمير كلبى است . وى ، وقتى از حضور امام حسين عليه السلام در كربلا آگاه شد، به اتفاق شوهرش ؛ شبانه به كربلا آمد و به حضرت ابى عبدالله عليه السلام پيوست .
    روز عاشورا، همسرش (عبدالله ) به سوى دشمن حمله كرد و به رجزخوانى پرداخت و گفت : ((اگر مرا نمى شناسيد، من عبدالله بن عمير كلبى و از طايفه عليم هستم . من مرد غيور و متعصبى هستم و به هنگام گرفتارى ، تن به فرومايگى نمى دهم .
    اى امّ وهب ! من پيشاپيش تو مى جنگم و با نيزه و ضربات خود، آنان را از پاى در مى آورم .))
    امّ وهب با شنيدن سخنان همسرش ، عمود خيمه را برداشت و خود را به ((عبدالله )) رساند و گفت : ((پدر و مادرم به فدايت ! در راه حمايت از ذريه پيغمبر صلى الله عليه و آله جنگ و فداكارى كن . و بدين وسيله او را به كارزار و نبرد تشويق كرد.))
    شوهرش ((عبدالله )) به نزد او آمد تا او را به طرف زنان بازگرداند، امّ وهب به لباسهاى همسرش چنگ زد و گفت : ((تو را رها نمى كنم تا اين كه در كنار تو بميرم !))
    حضرت سيدالشهداء عليه السلام او را فرا خواندند و فرمودند: ((خدا به شما پاداش خير دهد. به سوى زنان بازگرد و با آنان باش ؛ زيرا جنگ وظيفه زنان نيست .))
    امّ وهب دستور امام را اطاعت كرد و به سوى خيمه ها بازگشت .
    پس از اين كه عبدالله بن عمير كلبى به شهادت رسيد، امّ وهب به بالين وى آمد، گرد و غبار و خون را از صورتش پاك كرد و گفت : ((بهشت بر تو گوارا باد.))
    در اين جا بود كه شمر به غلام خود ((رستم )) گفت : ((عمودى بر سرش ‍ فرود آور و او را بكش !)) رستم نيز چنان ضربه اى به او زد كه سرش ‍ شكافت و به همسر شهيدش پيوست .(70) امّ وهب ، نخستين زنى بود كه در كربلا شهيد شد.
    وى همچنين در كربلا به فرزندش ((وهب )) گفت : ((پسرم ! دختر پيامبر صلى الله عليه و آله را درياب ! و او را يارى كن .))
    وهب اطاعت كرد و به ميدان رفت . حمله اى كرد و مدتى جنگيد و برگشت . از مادرش پرسيد: ((مادر! آيا از من راضى شدى ؟))
    مادرش گفت : ((به هنگامى از تو راضى مى شوم كه در راه امام حسين عليه السلام و براى اسلام كشته شوى و در خون خود دست و پا بزنى .))
    همسر وهب كه نو عروس بود، گفت : ((كجا مى روى ؟ مرا به كه مى سپارى ؟ تو را به خدا ما را به فراق و غم خود مبتلا نكن .))
    مادرش جلو آمد و گفت : ((پسرم ! مبادا حرف زنت را بشنوى . امروز روز امتحان تو است ، اگر امروز خود را فداى حسين نكنى ، شيرم را بر تو حلال نخواهم كرد.))
    ديگر بار وهب به ميدان رفت و به نبرد ادامه داد تا شهيد شد.
    عمر سعد دستور داد سر وهب را بريدند و به سوى امّ وهب پرتاب كردند.
    مادر وهب ، سر جوانش را بغل گرفت و به سينه چسبانيد.
    سپس آن را بوسيد و گفت : ((آفرين پسرم ! الان از تو راضى شدم و شيرم را بر تو حلال كردم .))
    بعد از آن سر فرزندش را به سوى دشمن پرتاب كرد و فرياد زد: ((ما چيزى را كه در راه خدا داديم ، پس نمى گيريم .))(71)



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] تاريخ طبرى ، ج 5، ص 429.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] بحارالانوار، ج 45، ص 16
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  5. #24
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض امة الفارسيه

    سلمان فارسى ، شهر به شهر به دنبال كشف حقيقت بود. اوصاف نبى گرامى اسلام ، حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله ، را شنيده بود و مى رفت تا پيامبر را در مدينه بيابد.
    وقتى كه كوچه هاى مدينه را زير پا مى گذاشت و از هركس آدرس منزل ((محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله )) را مى پرسيد، به زنى فارسى زبان برخورد كرد.
    در شهر غريب ، يافتن هم زبان مبارك بود. سلمان رو به او كرد و پرسيد: ((تو اهل كجا هستى ؟))
    - اهل ايران !
    - كجاى ايران ؟
    - اصفهان .
    - من هم ((اصفهانى )) هستم ، نامت چيست ؟
    - نام من ((امة )) است كه در اين جا به ((امة الفارسيه )) معروف هستم .
    - آيا تو آن ((محمد)) را كه ادعاى پيامبرى مى كند، مى شناسى ؟!
    - بلى ! من به او ايمان آورده ام و وى را پيامبر خداوند مى دانم .
    سلمان ، شايد گمانش اين بود كه وى نخستين ايرانى است كه اسلام و پيامبرش را شناخته و مى خواهد به او بگرود؛ اما فهميد كه امة ، قبل از او به حق گرايش پيدا كرده است .
    ايمان امة ، سلمان را خرسند كرد و به او گفت : ((ممكن است مرا به نزد ((محمد)) ببرى ؟!))
    امة گفت : ((حتما! چرا نبرم ؟!))
    امة الفارسيه ، سلمان را به منزل پيامبر صلى الله عليه و آله برد. معنويت و نورانيت رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله قلب سلمان فارسى را منور ساخت و وى به حق گرويد.
    (72)


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] الاصابه ، ج 4، ص 233.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  6. #25
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض امّ هانى

    امّ هانى (فاخته )، دختر ابوطالب ، خواهر على بن ابيطالب عليه السلام و همسر هبيرة بن ابى وهب مخزومى بود.
    وى در سال هشتم هجرت (سال فتح مكه ) به اسلام گرويد.
    در همان روزها، همسرش از مكه فرار كرد و به ((نجران )) رفت و در همان جا در حالى كه مشرك بود، فوت نمود.
    (73)
    پس از اين حادثه ، پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله از امّ هانى خواستگارى كردند، اما وى پاسخ داد، ((من از زمان جاهليت تو را بسيار دوست مى داشتم ، حال كه روزگار اسلام فرا رسيده است ، چگونه تو را دوست نداشته باشم ؟ تو از چشم و گوش هم نزد من عزيزترى ، ولى حق شوهر بزرگ است و من بيم دارم كه از انجام آن ناتوان باشم . اگر به فرزندان برسم ، حق شوهر را ضايع كرده ام و اگر به شوهر برسم ، حق فرزندانم ضايع مى شود!))
    رسول خدا صلى الله عليه و آله هم وقتى اين استدلال منطقى و خردمندانه را از امّ هانى شنيدند، فرمودند: ((زنان قريش بهترين زنان اند، نسبت به فرزندان خردسال مهربان و نسبت به همسران خود وظيفه شناس ‍ هستند.))
    (74)
    پيامبر بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله ، طى روايتى ، ((امّ هانى )) را به عنوان بانوى ممتاز و برتر، مورد ستايش قرار داده اند و فرموده اند: ((آيا مى خواهيد، بهترين افراد را، از نظر عمو و عمه به شما معرفى كنم ؟))
    وقتى حاضرين پاسخ مثبت دادند، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: ((آنان حسن و حسين عليهماالسلام هستند، زيرا عموى آنها، جعفرطيار و عمه آنان امّ هانى ، دختر ابوطالب است كه جايگاه او در بهشت مى باشد.))
    (75)
    از خانه امّ هانى بود كه در شب هفدهم ماه رمضان - هيجده ماه پيش از هجرت - واقعه اسراء و عروج پيامبر صلى الله عليه و آله به آسمان و سير شبانه آن حضرت از مسجدالحرامّ به مسجدالاقصى ، اتفاق افتاد.(76)
    امّ هانى در سال فتح مكه ، دو نفر از خويشان شوهرش را كه از دست فاتحان گريخته بودند، در خانه خود جاى داد و آن گاه كه حضرت على عليه السلام برادر وى ، براى دستگيرى و كشتن آن دو به خانه امّ هانى مى رفت ، وى از اين كار جلوگيرى كرد!(77)
    بنا به نقل ابن ابى الحديد، امّ هانى روى آنها چادر كشيد و هر طور بود شمشير را از دست على عليه السلام بيرون آورد. وقتى على عليه السلام جريان را با لبخند، از امّ هانى ، در حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله استماع مى كرد، پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند: ((اگر همه مردم هم ، فرزند ابوطالب بودند، همه آنها افراد دلاور و شجاعى بودند.))(78)
    امّ هانى همچنين از راويان حديث پيامبر صلى الله عليه و آله است و 46 حديث از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل كرده است .(79)
    وى تا بعد از شهادت حضرت على عليه السلام و تا هنگام خروج امام حسين عليه السلام از مدينه ، در سال 60 هجرى ، در قيد حيات بوده است (80)؛ ولى از تاريخ وفات و محل دفن وى اطلاع دقيقى در دست نيست .

    .
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] اسدالغابه ، ج 5، ص 624.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] الطبقات ، ج 8، ص 152.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] بهجة الامال ، ج 7، ص 572.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] تاريخ پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ، ص 173.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] مغازى واقدى ، ج 2، ص 635.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد، ج 10، ص 78.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] الغدير، ج 1، ص 18.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] رياحين الشريعه ، ج 3، ص 452.



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  7. #26
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ام يمه

    ام يمه ، دختر قيس به ابى صلت غفارى است . وى از محدثان بود و روايات زيادى از رسول گرامى اسلام حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله نقل كرده است . تعدادى از تابعين ، شاگردان ام يمه هستند كه به واسطه او، حديث را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده اند.
    وى همچنين به رزمندگان اسلام عشق مى ورزيد و با حضور جنگهاى صدر اسلام ، براى مداواى مجروحين و تخليه شهدا تلاش فراوان مى كرد و علاوه بر آن ، عهده دار وظايف تبليغاتى و ايجاد عشق و شور در رزمنده ها، از ايراد خطابه و شعر بود.
    روزى ام يمه ، به همراه عده اى از زنان بنى غفار، به حضور پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله رسيد و عرض كرد: ((اجازه بفرماييد كه ما در تخليه مجروحين و دفن شهدا همكارى كنيم .))
    پيامبرگرامى اسلام صلى الله عليه و آله به آنان اجازه حضور در جنگ و فعاليت در اين امور را دادند و آنان نيز در جنگ خيبر حضور يافتند.
    در ميدان نبرد، ام يمه ، معلمه و رهبر گروه زنان بود.
    (81)



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] زن در آيينه جلال و جمال ، ص 317.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  8. #27
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ايشاع

    ايشاع ، همسر حضرت زكريا، مادر حضرت يحيى و خاله حضرت مريم است . وى ، زنى صالح ، نجيب ، صابر، خاشع و خدا ترس بود.
    ايشان 98 سال سن داشت كه همسرش زكريا، رو به درگاه خداوند كرد و گفت : ((پروردگارا! استخوانم سست شده و شعله پيرى تمام سرم را فراگرفته است ... و من از بستگانم بعد از خود بيمناكم و همسرم ناز است ، تو به قدرتت ((جانشينى )) به من ببخش كه وارث من و آل يعقوب باشد.))
    (82)
    خداوند نيز دعايش را مستجاب كرد و ايشاع را براى آوردن فرزند، اصلاح كرد و يحيى را به آنان بخشيد(83) و علت اين كار را اين گونه بيان فرمود: ((انهم كانوا يسارعون فى الخيرات و يدعوننا رغبا و رهبا و كانوا لنا خاشعين ))(84)؛ چرا كه اين خانواده در نيكى ها و كارهاى خير، سرعت مى گرفتند و به خاطر عشق (به رحمت ) و ترس (از عذاب ) ما را مى خواندند و براى ما خاشع بودند.
    زكريا و ايشاع ، هرگز گرفتار غفلت ها و غرورهايى كه هنگام وصول به نعمت ، دامن افراد كم ظرفيت و ضعيف الايمان را مى گيرد، نمى شدند. در همه حال نيازمندان را فراموش نمى كردند؛ در حال نياز و بى نيازى ، فقر و غنا، بيمارى و سلامت ، همواره متوجه خدا بودند و همين باعث شد كه ((ايشاع )) در سن 98 سالگى حامله شود و در شكم خود فرزندى را پرورش دهد كه قبل از تولد با مادر سخن بگويد و آن گاه كه حضرت مريم بر ايشاع وارد مى شود، فرزند در رحم سجده كند
    (85) و پس از تولد نيز مورد لطف خداى مهربان قرار گيرد و به وى مقام نبوت داده شود.
    همين براى ايشاع بس كه هم همسر پيامبر (زكريا) بود و هم در دامان پاك او فرزندى زاهد به نام يحيى پرورش يافت كه برنامه هاى الهى زكريا را تعقيب كرد و كارهاى تبليغى پدرش را به اتمام رساند.



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] مريم (19) آيه هاى 4 - 6.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] انبياء (21) آيه 90.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] انبياء (21) آيه 90.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] رياحين الشريعه ، ج 5، ص 139.

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  9. #28
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض بكاره هلاليه

    بكاره هلاليه ، از بانوان شجاع و قهرمانى است كه شهامت و سخنورى او زبانزد همگان بوده است .
    اين شير زن بى باك ، در ((جنگ صفين )) به جانبدارى از حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام و بر ضد معاوية بن ابوسفيان ، خطبه هاى آتشينى ايراد مى كرد و مردم را قهرمانانه به جهاد و استقامت در نبرد عليه كفار دعوت مى كرد و با شمشير زبان ، دلهاى دشمنان زبون را به لرزه مى انداخت .
    پس از شهادت حضرت على عليه السلام ، روزى گذر ((بكاره )) به دربار معاويه افتاد، به داخل رفته ، سلام كرد. معاويه پاسخ او را گرمى گفت و به وى اجازه نشستن داد.
    عمروعاص ، مروان بن حكم ، سعيد و ديگران كه پيروان معاويه بودند، با ديدن بكاره هلاليه ، به ياد شكست سخت خود در جنگ صفين افتادند؛ لذا وقت را مناسب ديدند كه با يادآورى اقدامات ((بكاره )) در جنگ صفين ، معاويه را تحريك كنند.
    ابتدا ((مروان )) رو به معاويه كرد و گفت : ((مى دانى اين زن كيست ؟ او همان كسى است كه در ((جنگ صفين )) مى گفت : ((اى زيد! شمشير خود را از زير خاك بيرون بكش و عليه دشمن سركش نبرد كن !))
    ((عمروعاص )) گفت : ((اين همان كسى است كه مى گفت : ((اى پسر ((هند)) منحرف شده اى و ((عمرو)) و ((سعيد))، تو را به گمراهى كشانيدند.))
    ((سعيد)) گفت : اين زن ، همان است كه در جنگ ((صفين ))، اشعار شورانگيز مى خواند و مى گفت : ((اى كاش بميرم و كسى از ((بنى اميه )) را بر بالاى منبر نبينم كه آل پيامبر صلى الله عليه و آله را مورد سرزنش قرار دهد.))
    در اين هنگام سكوتى بر مجلس حكمفرما شد.
    بكاره كه ديگر بسيار پير و ناتوان شده و بر عصايى تكيه كرده بود، گفت : ((اى معاويه ! سگهايت مرا دور كرده اند و هر يك به نوبت پارس كردند. به خدا سوگند! فرد مورد نظر آنان من بودم و گفتار حق را هرگز تكذيب نمى كنم و حال ، هر كارى كه مى خواهى بكن ؛ زيرا پس از شهادت مولى اميرالمؤ منين عليه السلام زندگى ديگر هيچ ارزشى ندارد.))
    (87)


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] اعلام النساء، ج 1، ص 137.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  10. #29
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض بنت الهدى

    شهيده بنت الهدى صدر، فرزند علامه ((سيد حيدر صدر)) و خواهر شهيد آيت الله ((سيد محمد باقر صدر)) است .
    وى تحصيلات خود را در زمينه ادبيات ، اصول فقه و علم حديث ، در نجف اشرف و نزد برادرانش ، سيد اسماعيل و سيد محمد باقر، فرا گرفت
    (88) و با مطالعه در مباحث فقهى ، اخلاقى و تفسير، به درجه اجتهاد نائل آمد.
    بنت الهدى با سلاح علم و قلم ، براى هدايت زنان عراق تلاش جديدى آغاز كرد و پرچمدار حركت اسلامى بانوان در عراق شد.
    (89)
    وى همچنين با تحت نظر گرفتن مدارس مختلف در شهرهاى كاظمين و بغداد، در تربيت دختران مسلمان ، نقش بسزايى داشت .
    يكى از خواهران مجاهد عراقى مى گويد: ((بنت الهدى ، آگاهى را در ميان زنان بالا برد، حجاب را رواج داد و باعث شد تا ديدگاه هاى زنان درباره اسلام تغيير كند.))
    در ماه رجب سال 1399 هجرى قمرى ، كه شهيد آيت الله صدر توسط رژيم عراق دستگير شد، بنت الهدى ، با سخنان پرشور و حماسى خود، مردم را به قيام فرا خواند و باعث شروع حركتى انقلابى در عراق شد.
    (90)
    حركت قدرتمندانه بنت الهدى ، برادر را از زندان آزاد كرد؛ ولى طولى نكشيد كه ديگر بار در بيستم جمادى الاولى سال 1400 هجرى قمرى ، بنت الهدى و برادرش ، آيت الله سيد محمد باقر صدر، توسط عمال رژيم عفلقى و خونخوار عراق دستگير شدند و دژخيمان بعثى ، آنها را با شديدترين شكنجه ها، تهديد كردند.(91)
    ارعاب مزدوران ، در وجود بنت الهدى اثرى نگذاشت . او همچنان راست قامت در برابر آنان ايستادگى مى كرد. رژيم از صبر بنت الهدى عصبانى شد و وى را در روز 23 جمادى الاولى - سه روز پس از دستگيرى - به شهادت رساند.



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] سايه هايى در پى خورشيد، ص 9.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] اعلام النساء، ص 74.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] سايه هايى در پى خورشيد، ص 12.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] سايه هايى در پى خورشيد، ص 12.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  11. #30
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض بونا

    نمرود به وسيله آزر كه منجم مخصوص وى بود(92)، اطلاع پيدا كرد كه در آينده كودكى متولد مى شود و بعدها نمرود را به هلاكت مى رساند. از اين رو تعدادى زيادى از نوكران خود را ماءمور كشتن كودكان تازه به دنيا آمده كرد.
    در چنين بحرانى ، بونا، مادر فداكار حضرت ابراهيم خليل عليه السلام با تلاشى بى نظير خود را دور از جاسوسان نمرود نگهداشت . هنگام زايمان نيز به بهانه قاعدگى - در آن زمان رسم بود زنان قاعده از شهر بيرون مى رفتند - از شهر خارج شد و كنار كوهى در بيابان ، غارى پيدا كرد؛ به ميان غار رفت و در همان جا فرزندش ((ابراهيم )) متولد شد.
    اين مادر خستگى ناپذير، تا سيزده سال و دور از چشم جاسوسان ، گاهى در نيمه هاى شب و گاه صبح زود، خود را به غار مى رساند و با فرزند صالحش ‍ ديدار مى كرد.
    امدادهاى غيبى به كمك بونا مى شتافتند و يارى خداوند كه برخاسته از معنويت بونا بود، فرزندش را حفظ مى كرد، تا اين كه ابراهيم سيزده ساله شد و با ترتيب خاصى وارد شهر شد.
    كم كم مبارزه فرزند صالح بونا با بت پرستان آغاز شد و روز به روز بر اوج مبارزات ابراهيم افزوده شد.
    (93)



    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] قصص القرآن ، ج 1، ص 113، به نقل از ((اثبات الوصيه )).
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] خواهران قهرمان ، ص 56.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

صفحه 3 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نگاه تاريخي به وضعيت زن در اسلام
    توسط vorojax در انجمن مباحث مرتبط با حجاب ، عفاف و امور بانوان
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 16-08-2011, 14:03
  2. حیا و خودآرایی و تاثیر آن در سلامت روانی زنان
    توسط paradise در انجمن مباحث مرتبط با حجاب ، عفاف و امور بانوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 19-05-2011, 09:27
  3. سيرى دوباره در آيات حجاب
    توسط محبّ الزهراء در انجمن مباحث مرتبط با حجاب ، عفاف و امور بانوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 31-12-2010, 15:25

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه