صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 41

موضوع: سلسله مباحث اخلاقی-تربیتی

  1. #21
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مبحث بیستم - عدالت :


    اللَّهُمَّ لَا تَفْتِنِّي بِالْقُنُوطِ مِنْ إِنْصَافِكَ
    (صحیفه سجادیه، دعای 14، بند 13)


    بار خدايا مرا به نااميدى از عدل خود آزمايش مكن


    وَ أَقْسِطُواْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِين‏
    (سوره مبارکه حجرات، آیه9)


    عدالت پيشه كنيد كه خداوند عدالت پيشگان را دوست مى ‏دارد.



    عدالت:

    1. امام علی علیه السلام: عدالت، شالوده ای است که هستی بر آن استوار است.[1]

    2. امام علی علیه السلام: خداوندسبحان، عدالت را قوام بخش(زندگی) مردم قرار داده است و مایه دوری از حق کُشی ها و گناهان و وسیله آسانی و گشایش برای اسلام.[2]

    3. امام علی علیه السلام: به سبب عدالت، برکات دوچندان می شود.[3]

    4. امام صادق علیه السلام: عدالت، از آبی که شخص تشنه به آن می رسد شیرین تر است.[4]

    5. امام علی علیه السلام (در سفارش به فرزند بزرگوارش امام حسین علیه السلام): تو را سفارش می کنم به تقوا داشتن از خدا، در روزگار توانگری و تهی دستی ... و به رعایت عدالت با دوست و دشمن.[5]

    6. امام علی علیه السلام: عادل ترین مردم، کسی است که با داشتن قدرت، انصاف ورزد.[6]


    نکات:

    * رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: هرکه در رفتار خود با مردم به ایشان ستم نکند و هرگاه با آنان سخن گوید، دروغ نگوید و چون وعده شان دهد، خُلف وعده نکند، انسانیتش کامل و عدالتش آشکار و دوستی اش لازم و غیبتش حرام است.[7]

    * رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: هرکه با مردم چنان رفتار کند که دوست دارد آنان با او رفتار کنند، عادل است.[8]

    * امام علی علیه السلام: عدالت، سپر دولت هاست.[9]

    * امام صادق علیه السلام: عادل‏ ترين مردم كسى است كه آنچه را براى خود مى‏ پسندد، براى مردم نيز بپسندد و آنچه را بر خود روا نمى ‏دارد، بر مردم نيز روا ندارد.[10]

    شاه را به بود از طاعت صد ساله و زهد /// قدر یک ساعتِ عمر که در او داد کند
    (حافظ)




    علامه طباطبایی رحمة الله علیه:
    عدالت، مساوى با حُسن و لازمه آن است؛ زيرا حُسن، چيزى جز آنچه كه نفس به آن ميل مى‏ كند و به سويش جذب مى‏ شود، نمى‏ باشد و قراردادن هرچيز در جايى كه سزاوار است قرار داده شود از جمله امورى است كه انسان به آن تمايل داشته و به خوبى‏ اش اعتراف دارد و در صورتى كه به‏ عدالت رفتار نكند- اگر كسى او را در اين مورد سرزنش كند- پوزش مى ‏طلبد و در اين مسأله دو نفر هم اختلاف ندارند. اگر چه مردم به دليل تفاوت روششان در زندگى، اختلاف زيادى در مصاديق آن دارند.[11]



    پرسش:
    اينكه خداوند بعضى را بر بعضى برترى داده، آيا با عدالت سازگار است؟


    پاسخ:
    عدالت، غير از تساوى است. عدالت همه جا ارزش است، ولى تساوى گاهى عدل است و گاهى ظلم.
    مثلًا اگر پزشك به همه مريض‏ها يك نوع دارو بدهد، يا معلّم به همه شاگردان يك نوع نمره بدهد، تساوى هست، امّا عدالت نيست.
    عدالت، آن است كه به هر كس بر اساس استحقاقش بدهيم، گرچه موجب تفاوت شود، زيرا تفاوت گذاشتن بر اساس لياقت‏ها و كمالات حقّ است، امّا تبعيض باطل است.
    تبعيض آن است كه بدون دليل و بر اساس هواى نفس يكى را بر ديگرى ترجيح دهيم، ولى تفاوت آن است كه بر اساس معيارها يكى را بر ديگرى ترجيح دهيم.
    بنابراين بايد آرزوى عدالت داشت، ولى تمنّاى يكسان بودن همه چيز و همه كس نابجاست. اعضاى يك بدن و اجزاى يك ماشين از نظر جنس و شكل و كارايى‏ متفاوتند، امّا تفاوت آنها حكيمانه است. اگر خداوند، همه را يكسان نيافريده، طبق حكمت اوست.
    بنابراين، در امورى كه به دست ما نيست، مثل جنسيّت، زيبايى، استعداد، بيان، هوش، عمر و ... بايد به تقسيم و تقدير الهى راضى بود. ما كه خدا را عادل و حكيم مى‏ دانيم، اگر در جايى هم دليل و حكمت چيزى را نفهميديم نبايد قضاوت عجولانه و جاهلانه همراه با سوءظن به خداوند حكيم داشته باشيم و يا بر دارندگان اين نعمت‏ها حسد ورزيم، چرا كه با فزونى هر نعمتى، مسئوليّت بيشتر مى‏ شود و با آمدن هر نعمتى، غم از دست دادنش همراه است. اين حقيقت را در نهج ‏البلاغه مى‏ خوانيم.
    البتّه در موارد اختيارى، بايد با كوشش و تلاش و پرهيز از كسالت و تنبلى، در رقابتى سالم به قوّت و كثرت و استقلال رسيد و اجازه‏ استثمار و استعمار به ديگران نداد و در مواردى كه به دست ما نيست، بايد تفاوت‏ها را دليل رشد و آزمايش و تحرك و تعاون و پيوستگى جامعه دانست، زيرا كه اگر همه مردم داراى امكانات يكسان باشند، صفات انسانى از قبيل سخاوت، شجاعت و ايثار در انسان رشد نمى‏ كند.
    انسان در لابلاى فراز و نشيب ‏ها خود را نشان مى ‏دهد، حركت مى‏ كند و با ديگران به خاطر نيازش پيوند مى‏ خورد.[12]


    پی نوشت ها:
    1. بحارالانوار،ج75،ص83
    2. مستدرک الوسائل،ج11،ص320
    3. همان
    4. الکافی،ج2،ص146
    5. تحف العقول،ص88
    6. غررالحکم،ص394
    7. وسائل الشیعة،ج27،ص396
    8. بحارالانوار،ج74،ص173
    9. غررالحکم،ص340
    10. بحارالانوار،ج75،ص25
    11. الميزان،ج12،ص331
    12. تمثيلات تفسير نور(قرائتی)،ص42

    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #22
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مبحث بیست و یکم - نیّت :


    وَ أَيِّدْنِي مِنْكَ بِنِيَّةٍ صَادِقَةٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ
    (صحیفه سجادیه، دعای 14، بند 15)


    و مرا از جانب خود به نيت صادقانه و صبر هميشگى يارى فرما


    لِّلَّهِ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ وَ إِن تُبْدُواْ مَا فىِ أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللَّهُ
    فَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَ يُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ عَلىَ‏ كُلّ‏ِ شىَ‏ْءٍ قَدِيرٌ
    (سوره مبارکه بقره، آیه284)


    آنچه در آسمانها و زمين است، از آنِ خداست. و (از اين رو) اگر آنچه را در دل داريد، آشكار سازيد يا پنهان،
    خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه مى ‏كند. سپس هر كس را بخواهد (و شايستگى داشته باشد)، مى‏ بخشد
    و هر كس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات مى‏ كند. و خداوند به همه چيز قدرت دارد.



    نیّت:

    1. امام صادق علیه السلام: دوزخیان در حقیقت بدان سبب در آتش جاویدان می شوند که نیت آنها در دنیا این بوده که اگر در آن جاودان باشند برای همیشه خدا را نافرمانی کنند و بهشتیان در حقیقت بدان سبب در بهشت جاویدان می مانند که نیت آنها در دنیا این بوده که اگر در آن باقی بمانند برای ابد خدا را اطاعت کنند. پس جاودانگی هر دو گروه به سبب نیت هاست. حضرت سپس آیه �قل کل یعمل علی شاکلته: بگو: �هر كس طبق روش (و خلق و خوى) خود عمل مى‏ كند...�[1] را تلاوت نمود و فرمود: یعنی برپایه نیت خود.[2]

    2. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: ای ابوذر! قصد کار نیک کن هرچند انجامش ندهی، تا از غافلان نوشته نشوی.[3]

    3. امام علی علیه السلام (به مردی که آرزو می کرد برادرش نیز حاضر می بود تا شاهد پیروزی خدا بر دشمنانش در جمل باشد): آیا دل برادرت با ماست؟ عرض کرد: آری. حضرت فرمودند: پس، او با ما بوده است. هر آینه در این سپاه ما افرادی حضور داشته اند که هنوز در پشت پدران و زهدان مادرانند. به زودی روزگار آنان را به جهان هستی آورد و با وجود آنها [جبهۀ] ایمان نیرو گیرد.[4]

    4. امام محمد باقر علیه السلام: نیت مؤمن برتر از عمل اوست؛ چون، گاه نیت کارهای خیر می کند، امام موفق به انجام آنها نمی شود و نیت کافر بدتر از عمل اوست؛ زیرا کافر نیت بد در سر می پروراند و به انجام بدی هایی امید می بندد، ولی امکان به کار بستن آنها را نمی یابد.[5]

    5. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: ای ابوذر! باید در هر کاری نیتی پاک داشته باشی حتی در خوابیدن و خوردن.[6]

    6. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: برترین عمل، نیت صادق است.[7]

    7. امام علی علیه السلام: با فاسد شدن نیت، برکت می رود.[8]

    8. امام علی علیه السلام: هرگاه نیت فاسد شود، بلا و گرفتاری پیش آید.[9]

    راستی بهترین گفتار است /// داند آن کس که اهل ادراکست
    همچنین بهترین هر عملی /// دان که اخلاص و نیت پاکست
    (خوشدل)



    آية اللّه مصباح یزدی (زید عزه):
    كارهايى كه به‏ وسيله بدن انجام مى‏ گيرد مسلّماً از آن جهت كه از اراده و اختيار انسان سرچشمه مى‏ گيرد، ارتباط با نفس پيدا مى‏ كند.
    وقتى نفس آگاهانه انجام كارى را اراده كرد و بدن به دنبال آن حركت كرد، اين كار بدنى از راه توجه نفس، با نفس هم ارتباط پيدا مى‏ كند و اگر اين كار بدنى موجب كمالى براى نفس شود، از راه همان توجه نفس است به بدن و به اين كار. در واقع، كارهايى كه از بدن صادر مى‏ شود اگر ارادى و اختيارى باشد، با نفس ارتباط دارد كه منشأ اين اراده هم توجه نفس است به آن شأن و آن كمالى كه برايش حاصل مى‏ شود.
    پس در واقع، كارهاى بدنى از آن جهت موجب كمال نفس مى‏ شود كه از مسير اراده و توجه نفس تحقق مى‏ يابد.
    پس آنچه موجب كمال مى‏ شود براى نفس، همان اراده و توجه نفس است و از اين اصل، اين نتيجه را مى‏ گيريم كه افعال اخلاقى- كه موضوعش افعال اختيارى انسان است و در آن‏ها اراده اخذ شده- از همين مسير اراده است كه موجب كمال نفس مى‏ شود؛ يعنى: روحِ افعال اختيارى، نيّت است.
    انگيزه نفس براى انجام اين‏كار، چيزى است كه از خود نفس سرچشمه مى‏ گيرد. آن توجهى كه نفس پيدا مى ‏كند و انگيزه مى‏ شود تا بدن را به‏ كار گيرد و كارى را انجام دهد، همان است كه به اين كار ارزش مى ‏بخشد و اين كار را مؤثر قرار مى ‏دهد تا كمال براى نفس حاصل شود. اگر نبود اراده، اگر نبود توجه نفس به اين فعل بدنى، هيچ كار بدنى موجب كمال نفس نمى ‏شد و اين اصل، مبيِّن اين است كه چگونه �نيّت� در فعل اخلاقى مى ‏تواند اثر داشته باشد و مخصوصاً اين جهت كه موجب كمالِ نفس هم بشود.[10]



    پرسش:
    چرا در اسلام، ارزش عمل به نيّت آن است و قبولى عمل به قصد قربت و اخلاص وابسته است؟


    پاسخ:
    در كارهاى دنيوى نيز ارزش كارها، به نيّت آنها بستگى دارد. به اين مثال‏ها توجّه كنيد:
    جرّاح و چاقوكش هر دو شكم پاره مى‏ كنند، امّا كار جراح، خدمت است و كار چاقوكش جنايت.
    همين جرّاح مى‏ تواند براى پول كار كند و مى‏ تواند براى نجات يك انسان كار كند، هر كدام از اين هدف‏ ها نيز ارزش مخصوص به خود دارد.
    مثالى ديگر:
    يك ليوان آب را به سه نفر عرضه مى‏ كنيم؛ يكى نمى‏ خورد، چون ميل ندارد، ديگرى نمى‏ خورد چون قهر كرده است، سومى نمى‏ خورد و مى‏ گويد: نفر چهارم از من تشنه‏ تر است، آب را به او بدهيد! اين سه نفر، در ننوشيدن آب يكسانند ولى به خاطر آن كه هدف‏ هاى آنها متفاوت است، ارزش كارشان نيز تفاوت دارد.
    در اسكناس ‏ها نخى است كه نشانه اصالت اسكناس و وسيله جدايى اسكناس اصلى از قلابى است، در عبادات نيز بايد ريسمانى محكم ميان بنده و خدا باشد كه همان‏ قصد قربت و اخلاص است. اگر آن نخ نباشد يا پاره شود، رابطه انسان با خدا قطع و عمل مقبول نيست.[11]



    پی نوشت ها:
    1. سوره مبارکه اسراء،آیه84
    2. بحارالانوار،ج67،ص212
    3. وسائل الشیعة،ج1،ص56
    4. نهج البلاغه،ص55
    5. وسائل الشیعة،ج1،ص48
    6. همان.
    7. کنزالعمّال،حدیث7238
    8. غررالحکم،ص92
    9. همان.
    10. دروس فلسفه اخلاق،ص166-167
    11. پرسش هاى مهم،پاسخ هاى كوتاه(قرائتی)،ص28

    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


  4. #23
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مبحث بیست و دوم - حرص :


    وَ أَعِذْنِي مِنْ سُوءِ الرَّغْبَةِ وَ هَلَعِ أَهْلِ الْحِرْصِ
    (صحیفه سجادیه، دعای 14، بند 16)


    و از رغبت ناشايسته و آزمندى اهل حرص پناه ده


    إِنَّ الْانسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا * وَ إِذَا مَسَّهُ الخَیرُ مَنُوعًا * إِلَّا الْمُصَلِّينَ *
    (سوره مبارکه معارج، آیه19 - 22)


    به يقين انسان حريص و كم‏ طاقت آفريده شده است، هنگامى كه بدى به او رسد بيتابى مى‏ كند،
    و هنگامى كه خوبى به او رسد مانع ديگران مى ‏شود (و بخل مى‏ ورزد)، مگر نمازگزاران...



    حرص:
    1. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: انسان پیر می شود و دو چیز در او زنده و جوان می شود: یکی حرص و دیگری آمال و آرزوهایش.[1]

    2. امام علی علیه السلام: بیماری حرص، رنجی دائمی و پایدار است.[2]

    3. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: از نشانه های شقاوت، خشکی چشم، سختی دل و شدت حرص در دنیا و پافشاری بر گناه است.[3]

    4. امام صادق علیه السلام: حريص آزمند، حرارتش در سوزاندن فضايل و كمالات، از آتش زيادتر است‏.[4]

    5. امام صادق علیه السلام: حريص از دو خصلت محروم و دچار دو خصلت است: از قناعت محروم و دچار درد سر و از خشنودى نسبت به حق محروم و دچار بى‏ يقينى به واقعيت‏ ها است‏.[5]

    6. امام صادق علیه السلام: مردى كه در او بخل و حسد و ترس است ايمان ندارد، مؤمن ترسو و حريص و بخيل نيست.[6]


    توجه:

    * رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: اى على! ترس، بخل و حرص غريزه‏ هائى هستند كه از سوء ظن به خداوند پديد مي آيند.[7]
    * از امام على عليه السّلام سؤال شد: حرص چيست؟ فرمودند: دنبال كم رفتن و زياد را ضايع كردن‏.[8]
    * امام باقر عليه السلام فرمود: مثل حريص به دنيا مانند كرم ابريشم است هر چه بر دور خود ببافد راه بيرون رفتن برايش تنگ تر مى‏ گردد تا آنكه از غم و گرفتارى بميرد.[9]

    سعي كن حرص و طمع خانه خرابت نكند
    غافل از واقعه روز حسابت نكند
    اي كه دم مي زني از نوكري احمد و آل
    آن چنان باش كه ارباب جوابت نكند




    ریشه نخل کهنسال از جوان افزونتر است...!
    من كه حتى خَراشى هم بر آن نمى ديدم،
    بيچاره آن كودك مى رفته است، و پايَش را بى آنكه بخواهد، به عصاى آن پير خورده بود، و او چه فريادها كه مى كرد! و اگر كسى نمى دانست، و تنها آن فريادها را مي شنيد، مى گفت: دودمانش دود شده است! و همه چيزش از دست رفته است!
    و من، با ديدن آن ماجرا، خاطرم مشغول بود، از اينكه: چگونه مى شود، كه پيران، حرصى بيش دارند!
    كه پدرم گفت: به گمان تو، ريشه هاى يك نخل كهنسال بيش است، يا ريشه هاى يك نخل جوان؟!
    پاسخش را هيچ نگفتم، زيرا دانستم، او مرا پاسخ گفته است، پاسخ همان شبهه اى كه در خاطرم بود!
    آرى، آن پدرِ سينه صاف، خاطرم را خوانده بود! [10]

    ريشه نخل كهنسال از جوان افزونترست
    بيشتر دلبستگى باشد به دنيا پير را



    آفات حرص

    امام صادق عليه السلام مى‏ فرمايد:
    حريص دچار هفت آفت است كه نجاتش از هر يك از آن آفات در نهايت صعوبت و دشوارى است:

    1- فكر و انديشه و نقشه و حيله براى جمع كردن اضافه‏تر از نياز و مقرّرى كه اين‏گونه فكر، آفت آخرت است و نسبت به دنياى انسان نفع و سودى ندارد، چرا كه زائد بر قسمت، آن هم از كسى كه با خدا معامله ندارد، قابل انتفاع نيست و غير زحمت و رياضت و بار سنگين آخرت، چيزى بر آن مترتب نيست!

    2- همّ و غم و هيجان كه محصول حرص بر تحصيل دنياست و اين همّ و غم‏ زاييده عدم رضايت انسان به قسمت الهى است و اين آفتى است كه از درون و برون هم چو خوره انسان را مى‏ خورد!

    3- رنج و زحمت كه جز به وسيله مرگ از آن راحت نمى‏ شود.

    4- ترس از دست رفتن جمع شده كه مورث ترس ديگر است. به اين صورت كه حريص مى ‏ترسد چه شود و به كه بدهد و از كه بستاند، تا تلف نشود و در سرمايه قصورى راه نيابد و حاصل هر خوفى نيست، مگر افتادن در خوف ديگر، مثل طلبى كه از كسى دارد، تا وصول نشده است خوف دارد كه آن كس شايد بميرد و مالش بسوزد و بعد از وصول خوف آن دارد كه مبادا به چنگ سارقى افتد، يا آفتى به او رسد، غرض اين كه حريص مالدار، مانند ماردار هرگز از خوف و ترس فارغ نيست و از تشويش و اضطراب نسبت به ثروتى كه جمع كرده خالى نيست.

    5- حزنى كه اكثر اوقات عيش را بر او مكدّر كند و در خوشى و راحت او نقص بيندازد.

    6- حسابى كه هرگز از آن فارغ نيست، چنان كه ديگران در حساب عمر و طاعت و گناه و وضع آخرت خود هستند، او در حساب مال است و گرفتار غصه و عذاب كه چند شده و به كجا رسيده، يا حساب ماه و سال كى منقضى شود تا تن خواه و طلب‏ ها وصول گردد و البته نتيجه اين حساب، عذاب درون و زحمت برون و محصولش حسرت وقت مرگ و زحمت در برزخ و آتش در قيامت است.

    7- مفسده عظيمه ديگر حرص، عقاب الهى است كه حريص را از آن گريز و فرارى نيست، چرا كه حريص در به دست آوردن گناهكار و در نگاه داشتن مال، مجرم است و چه بسيار كه ثروت دنيا، حريص را به انواع محرمات و ارتكاب گناهان دچار كرده و اين محرّمات و معاصى، در قيامت مورث عذاب سخت الهى است.
    راستى، چه بدبخت و بيچاره‏اند آنان كه دچار مرض حرص مال و جاهند و چه خوشبخت و سعادتمند آنان كه در حرص ملاقات و لقاى حضرت رب العزه هستند.

    آنان ذكرشان مال مال و اينان گفتار قلب و جان و زبانشان يار يار است![11]



    پی نوشت ها:
    1. ارشادالقلوب،ج1،ص39
    2. غررالحکم،ص294
    3. الکافی،ج2،ص290
    4. الخصال،ج2،ص348،حديث21
    5. وسائل الشيعة،ج16،ص20
    6. الخصال،ج1،ص82،حديث8
    7. بحارالانوار،ج2،ص594
    8. همان،ص598
    9. وسائل الشیعة،کتاب جهادالنفس،ص295
    10. دامن دامن حكمت،حجت الاسلام رنجبر
    11. عرفان اسلامى(انصاریان)،ج‏8،ص116

    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


  5. #24
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مبحث بیست و سوم - بیماری :


    أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِي مَحَّصْتَنِي بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِي أَتْحَفْتَنِي بِهَا، تَخْفِيفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَيَّ ظَهْرِي مِنَ الْخَطِيئَاتِ،
    وَ تَطْهِيراً لِمَا انْغَمَسْتُ فِيهِ مِنَ السَّيِّئَاتِ، وَ تَنْبِيهاً لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ، وَ تَذْكِيراً لِمحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِيمِ النِّعْمَةِ
    (صحیفه سجادیه، دعای 15، بند 5 و 6)


    ... يا به هنگام بيمارى كه مرا به آن پاك مى‏ سازى، و نعمت هائى كه به من تحفه داده ‏اى، تا گناهانى را كه از آن گران بار شده ‏ام تخفيف دهى، و مرا از سيئاتى كه در آن فرورفته ‏ام پاك نمايى، و آگاهيم دهى كه پليدى گناه را به توبه از دل بشويم، و با يادآورى نعمت قديم، گناه بزرگم را از پرونده ‏ام محو نمايم*
    و در خلال اين بيمارى از جمله تحفه‏ ها كه به من عنايت مى‏ كنى اين است كه فرشتگان به حساب من اعمال پاكيزه ‏اى نوشته ‏اند كه فكر آن به خاطرى نگذشته، و بر زبانى نرفته، و هيچ يك از اعضاء در انجامش رنجى نبرده، بلكه اين همه از باب تفضل و احسان تو بر من نوشته شده.



    وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِين‏
    (سوره مبارکه شعراء، آیه80)


    و هنگامى كه بيمار شوم مرا شفا مى‏ دهد.

    بیماری :
    1. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: گناهان شخص بیمار، همچون برگ درخت، می ریزد.[1]

    2. امام کاظم علیه السلام: هرگاه مؤمن بیمار شود، خداوند عزوجل به فرشته دست چپ او وحی می فرماید که برای بنده ام، تا زمانی که در زندان و بند من است، گناهی ننویس و به فرشته دست راست و وحی می فرماید که همان حسناتی را که در زمان سلامتی بنده ام می نوشتی، برایش بنویس.[2]

    3. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: از گنج های نیکی، پنهان داشتن مصیبت ها، بیماری ها و صدقه است.[3]

    4. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: خداوند عزوجل فرمود: هرکه سه روز بیمار شود و از آن به هیچ یک از عیادت کنندگان شِکوه نکند، گوشت و خونی بهتر از آن گوشت و خونی که دارد جایگزینش کنم. پس، اگر او را عافیت بخشم، عافیتی بدون گناهش دهم و اگر جانش را بستانم، او را به جوار رحمت خود برم.[4]

    5. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: خداوند عزوجل در روز قیامت می فرماید: ای فرزند آدم! من بیمار شدم اما عیادتم نکردی؟ عرض می کند: پروردگارا! چگونه تو را عیادت کنم حال آنکه تو پروردگار جهانیانی(و بیمار نمی شوی)؟ خداوند فرماید: آیا نمی دانستی که فلان بنده ام بیمار شد و عیادتش نکردی، مگر نمی دانی که اگر به عیادتش می رفتی، مرا نزد او می یافتی؟[5]


    نکات:
    * امام صادق عليه السلام: هنگامى كه گناه و معصيت عبدى زياد شود و در برابرش عامل جبرانى نيابد، خداوند وى را به غصّه و اندوه در دنيا مبتلا مى‏ كند تا جبران شود، وگرنه در بدنش مرضى پديد آورد تا كفّاره گناهانش گردد، وگرنه مرگ را جهت جبران گناه بر وى سخت نمايد و گرنه عذاب قبر بر او بگمارد، تا روز قيامت پاك و پاكيزه وارد شود و چيزى بر گناه او شهادت ندهد.[6]

    مريضم من دواى من حسين است///فقيرم من غناى من حسين است‏
    به بيمارى خوشم تا روز محشر///كه اى ياران شفاى من حسين است‏
    به محشر هر كه را باشد ندايى///در آن صحرا نداى من حسين است‏
    (شیخ حسین انصاریان)


    آیة الله حق شناس رحمة الله علیه:
    چرا من توان پريدن ندارم؟ چون مانعى دركارم وجود دارد. يكى از رفقا مى‏ گفت: از پروردگار درخواست كردم كه موانع پريدن مرا به من نشان بدهد. زمانى نگذشت تا اينكه به يك شخصى برخوردم كه واقعاً بيداركننده بود و مرا تحت كنترل خود قرار داد.

    ورنه موش دزد در انبار ما است /// حاصل آن گندم چل ساله كو؟

    اين موش ‏هايى كه موانع راه هستند را به كمك طبيب روحانى بايد گرفت، داداش ‏جون!
    حضرت عبدالعظيم حسنى رحمة الله علیه خدمت امام[هادی] علیه السلام رسيد و عقايد و اعمال خود را بر ايشان عرضه كرد. همان‏طور كه نزد طبيب جسمانى احوالات خويش را بيان مى ‏كنيد، بيمارى روحى را هم بايد به طبيب روحانى عرضه كنيد و موانع را برطرف كنيد، ان شاءالله و اين قفس تن را شكسته و به سوى سماواتيان پرواز كنيد.


    طبيب عشق مسيحا دم است و مشفق ليك /// چو درد تو را نبيند كه را دوا بكند[7]



    پرسش:
    در آيه 67 سوره رعد[8] مي خوانیم: خداوند هركس را بخواهد گمراه مي كند، مگر خدا باعث گمراهى مي شود؟

    پاسخ:
    گاهى آب و غذا براى افراد مريض مضرّ است، امّا اين ضرر نه از آن جهت كه در آب و غذا ضررى وجود دارد، بلكه بخاطر بيمارى اين افراد است. آرى! افرادى كه از نظر روحى مريض ‏اند، مانند مريض جسمانى در پذيرش آيات ناب الهى دچار ناراحتى مى‏ گردند، زيرا به محض مواجهه با حقّ، روح لجاجت در آنها تحريك شده و هدايت را پس مى‏زند و اين همان معناى "يضّل" است.
    گاهى مراد از گمراه كردنِ مجرمان توسط خداوند، واگذاردن آنان به حال خود است، نه آنكه آنان را از راه درست منحرف كند و گمراه سازد. درست همانند فرزندى كه مورد قهر پدر قرار گرفته و از راهنمايى او بى ‏بهره مى‏ شود و اين امر موجب بدبختى و هلاكت او مى ‏گردد.
    چنانكه خداوند در آيه 33 سوره غافر مى فرمايد: «و من يضلل الله فما له من هاد»
    يا مانند كشاورزى كه دانه و هسته فاسد و خراب را رها كرده و كنار مى‏ گذارد، ولى دانه سالم را نگه مى‏ دارد و اسباب رشد آن را فراهم مى‏ كند. پس گمراه كردن خداوند ابتدايى نيست، بلكه كيفر كافران است. مانند دزدى كه وارد خانه شده و شما درب را به روى او مى ‏بنديد. در اينجا زندانى كردن سارق، جنبه كيفرى دارد.[9]



    پی نوشت ها:
    1. الترغیب و الترهیب،ج3،ص76
    2. الکافی،ج3،ص115
    3. مستدرک الوسائل،ج2،ص68
    4. الکافی،ج3،ص115
    5. وسائل الشیعة،ج2،ص417
    6. مستدرك الوسائل،ج2،ص52
    7. ز ملک تا ملکوت،ج2،ص200
    8. وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرَواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَهٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَآءُ وَ يَهْدِى إِلَيْهِ مَنْ أَنَاب‏:كفّار مى ‏گويند: چرا از طرف پروردگارش معجزه ‏اى (به دلخواه ما) بر او نازل نشده است؟ بگو: همانا خداوند هر كه را بخواهد (به حال خود رها و) گمراه مى‏ كند و هر كس را كه به سوى او رو كرده و توبه نمايد، به سوى خويش هدايت مى‏ نمايد.
    9. تمثيلات تفسير نور(قرائتی)،ص74

    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


  6. #25
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مبحث بیست و چهارم - عافیت :


    وَ أَوْجِدْنِي حَلَاوَةَ الْعَافِيَةِ
    (صحیفه سجادیه، دعای 15، بند 7)


    و از لذت عافيت كاميابم فرما.


    إِنَّ الْمُتَّقِينَ فىِ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ(45) ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ءَامِنِينَ(46)
    (سوره مبارکه حجر)


    به يقين، پرهيزگاران در باغها(ى سرسبز بهشت) و در كنار چشمه‏ ها هستند. (45)
    (فرشتگان به آنها مى‏ گويند: ) داخل اين باغها شويد با سلامت و امنيّت! (46)



    عافیت:
    1. امام علی علیه السلام: عافیت 10 جزء است. 9 جزء آن در دم فرو بستن[سکوت] است، مگر از یاد خدا و یک جزء در ترک همنشینی با نابخردان.[1]

    2. امام صادق علیه السلام: هرکه خوش دارد، از عافیت طولانی برخوردار شود، تقوای خدا در پیش گیرد.[2]

    3. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: از خداوند عافیت طلب کنید؛ زیرا بعد از (نعمتِ) یقین، نعمتی بهتر از عافیت به کسی داده نشده است.[3]

    4. امام سجاد علیه السلام، مردی را دید که طواف کعبه می کند و می گوید: بار خدایا! به من صبر عطا فرما. دستی به شانه او زد و فرمود: بلا می طلبی؟! بگو: بار خدایا! به من عافیت و شکر بر عافیت عطا فرما.[4](اللهم انی اسئلک العافیة، و الشکر علی العافیة)

    5. امام کاظم علیه السلام: بار خدایا! من از تو عافیت مسئلت دارم، عافیتی نیکو عطایم کن و شکر بر عافیت و شکر بر شکر عافیت ارزانیَم فرما.[5](اللهم انی اسئلک العافیة، و اسئلک جمیل العافیة، و اسئلک شکر العافیة، و اسئلک شکر شکر العافیة)

    6. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: هرکس یک بار بر من صلوات بفرستد، خداوند دری از عافیت به رویش باز می کند.[6]

    7. امام صادق علیه السلام: عافیت نعمتی پنهان[و ناشناخته] است. هرگاه باشد به دست فراموشی سپرده می شود [و کسی قدرش را نمی داند] و هرگاه نباشد به یاد آورده می شود.[7]

    8. امام علی علیه السلام: هیچ جامه ای زیباتر از عافیت نیست.[8]

    9. امام باقر علیه السلام: هيچ نعمتى چون سلامت و عافيت نيست، و هيچ عافيتى مانند مساعدت نمودن توفيق با انسان نيست‏.[9]

    دریاب کنون که نعمتت هست به دست /// کین نعمت و ملک می رود دست به دست



    دعای معروف ابوذر، در آسمانها:
    ابوذر غفاری روزی به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد، جبرئیل به صورتِ دحیه کلبی، در محضر پیامبر بود، و با آن حضرت، خلوت کرده بود. وقتی که ابوذر آن دو را دید، بازگشت و گفتگوی آنها را قطع ننمود، جبرئیل به پیامبر گفت: ای محمد! این ابوذر بود، که از اینجا عبور کرد و بر ما سلام نکرد، اگر بر ما سلام می کرد، جوابِ سلام او را می دادیم، ای محمد! این اباذر دعایی را می خواند که نزدِ اهل آسمان، معروف می باشد، آنگاه که من به آسمان رفتم آن دعا را از او بپرس!
    هنگامی که ابوذر به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد، ایشان به او فرمود: ...آن دعایی که می خوانی چیست که جبرئیل به من خبر داد که دعایِ ابوذر در آسمانها نزد اهل آسمان، معروف است؟
    ابوذر گفت: آری ای رسول خدا، من این دعا را می خوانم:
    اللهم انی اسألک الامن و الایمان بک، و التَّصدیق بنبیّک، و العافیة مِن جمیع البَلاء، و الشُّکر علی العافیة و الغنی عن شِرار الناس؛
    خدایا! در درگاهت درخواست دارم: امنیت و ایمان به تو را، و تصدیق نمودن به پیامبرت، و عافیت از همه بلاها و شکرگزاری در برابر عافیت، و بی نیازی از مخلوقات بدت را.[10]



    راه عافيت در آزمايش ‏ها

    پرسش:
    حال كه همه انسان‏ ها در يك امتحان گسترده و همگانى الهى شركت دارند؛ راه موفقيت و عافيت در آزمايش ‏ها چيست؟



    پاسخ:
    پاسخ را در آيات و روايات مى‏ يابيم كه به شرح زير است:
    1- رمز پيروزى در اين راه، صبر و پايدارى است كه بشارت و شادكامى تنها به صابران و راست قامتان داده شده است.
    2- توجه به گذرا بودن حوادث جهان و سختى‏ ها و مشكلات دنيا كه گذرى بيش نيست و همه ما از گذرگاهى چند روزه عبور مى‏ كنيم، پس به خود بگوييم «ما از آن خدا هستيم و به سوى خدا بازمى‏ گرديم.»
    اين جمله كه به كلمه استرجاع معروف است، عصاره ‏اى از بهترين درس‏ هاى توحيد و انقطاع الى اللّه و تكيه بر ذات پاك او در همه چيز و در هر زمان است.
    3- استمداد از نيروى ايمان و الطاف و امداد الهى در بروز حوادث دشوار كه انسان را از پاى در مى‏ آورد؛ زيرا هر انسان معمولى در مشكلات گرفتار اضطراب و ترس و سردرگمى مى‏ شود؛ اما دوستان خدا چون برنامه و هدف روشنى دارند آرام به راه خود ادامه مى ‏دهند.
    4- توجه به تاريخ گذشتگان و بررسى موقعيت آنان در برابر آزمايش‏ هاى خداوند، جهت آماده سازى روحى و روانى در برابر امتحانات پروردگار موثّر است.
    چون گاهى انسان در تنهايى احساس نااميدى و شكست مى‏ كند و از نيروى مقاومت او كم مى ‏شود؛ پس دقت در حقيقت گذشته اقوام و ملّت‏ ها، سبب عبرت و افزايش نيروى پايدارى مى‏ گردد. به همين دليل خداوند در قرآن بارها براى دلدارى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و تقويت روحيه ايشان و مؤمنان، به گذشته دردناك پيامبران اشاره مى‏ كند كه: اگر تو را مسخره كنند نگران مباش، پيامبران پيشين نيز گرفتار اهانت جاهلان بودند. اما با نيروى استقامت بر آنها پيروز شدند.
    5- توجه به اين حقيقت كه همه آزمايش‏ ها و بلاها در پيشگاه خداوند مهربان رخ مى‏ دهد و او از همه چيز آگاه است. مثل كسانى كه در ميدان مسابقه‏ اند تا گروهى تماشاگر و تشويق كننده در اطراف ميدان كه آنها را تحت نظر داشته و حمايت مى‏ كنند، به كار شوق و عشق بيشترى نشان مى‏ دهند.
    جايى كه چند نفر انسان چنين اثرى در روح انسان دارند؛ پس آن حقيقتى كه ما را مى‏ بيند و كوشش‏ هاى ما را در صحنه‏ هاى آزمايش مى‏ سنجد، چه عشق و شورى در كار مى‏ آفريند.
    سالار شهيدان، فرزند عزيز كوچك او على اصغر عليه السلام با فجيع‏ ترين حالت شربت شهادت نوشيد؛ امّا حضرت حسين عليه السلام فرمود:
    همين كه اين امور در برابر ديدگان خداوند انجام مى‏ گيرد، تحمّل آن بر من آسان است. [11]



    پی نوشت ها:
    1. مستدرک الوسائل،ج8،ص337
    2. امالی(شیخ طوسی)،ج11،ص304
    3. سنن ابن ماجه،حدیث3849
    4. مهج الدعوات،ص114
    5. همان،ص84
    6. مستدرک الوسائل،ج5،ص333
    7. من لا یحضره الفقیه،ج4،ص406
    8. الکافی،ج8،ص18
    9. تحف العقول،ص286
    10. الکافی،ج2،ص587
    11. تفسير و شرح صحيفه سجاديه(انصاریان)،ج‏8،ص103

    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


  7. #26
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مبحث بیست و پنجم - غفلت :


    وَ مَنْ أَغْفَلُ مِنِّي عَنْ حَظِّهِ
    (صحیفه سجادیه، دعای 16، بند 24)


    و غافل‏ تر از من به نصيب و حظ خويش كدام انسان است؟


    فَانتَقَمْنَا مِنهُم فَأَغْرَقْنَاهُمْ فىِ الْيَمّ‏ِ بِأَنّهُم كَذَّبُواْ بآيَاتِنَا وَ كَانُواْ عَنهَا غَافِلِينَ(136)
    (سوره مبارکه اعراف)


    سرانجام از آنها انتقام گرفتيم، و آنان را در دريا غرق كرديم زيرا آيات ما را تكذيب كردند، و از آن غافل بودند.


    غفلت:
    1. امام علی علیه السلام: چه بسا غافلی که پارچه ای می بافد تا آن را بپوشد، اما کفن او می شود و خانه ای می سازد تا در آن بنشیند، اما همان جا قبر او می شود.[1]

    2. امام صادق علیه السلام: اگر شیطان دشمن است، پس غفلت چرا ؟ [2]

    3. امام علی علیه السلام: هرکه ایام را شناخت، از آماده شده برای آخرت غافل نگشت.[3]

    4. امام باقر علیه السلام: هر مؤمنی که به نمازهای واجب اهمیت دهد و آنها را به وقتش بخواند، از غافلان نیست.[4]

    5. لقمان حکیم(در نصیحت به فرزندش): فرزندم! هر چیزی را نشانه ای است که با آن شناخته می شود و به وجود آن گواهی می دهد... و غافل را سه نشانه است: اشتباه و سرگرمی و فراموشی.[5]

    6. امام علی علیه السلام: هرکه غفلتش طولانی شد، سریعتر به هلاکت می رسد.[6]

    7. امام علی علیه السلام: بپرهیز از غفلت و فریبِ عمر را خوردن؛ زیرا که غفلت کارها را تباه می کند.[7]

    توجه:
    * امام علی علیه السلام: ادامه یافتن غفلت، دیده بصیرت را کور می کند.[8]
    * امام علی علیه السلام: هرکه غفلت بر او چیره گردد، دلش بمیرد.[9]
    * امام علی علیه السلام: با پیوسته یاد خدا بودن است که پرده غفلت کنار می رود.[10]


    برگ درختان سبز در نظر هوشیار /// هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
    (سعدی)
    غافل نشود عاقل، عاقل نشود غافل!



    آیة الله مجتهدی تهرانی رحمة الله علیه:
    کسی که قلبش را از غفلت مراعات کند و مواظب باشد و قلبش همیشه متوجه خدا باشد. از صبح تا شب و از شب تا صبح مراعات کند که قلبش از خدا غافل نشود و مراعات کند نفسش از شهوت پیروی نکند، نگاه به نامحرم نکند، دنبال شهوت رانی نرود و عقلش را از جهل حفظ کند و برود دنبال علم، اگر کسی این سه چیز را مراعات کند، نامش در دیوان نامه عمل کسانی که آگاهند نوشته می شود.[11]


    پرسش:
    ريشه‏ مفاسد اخلاقى كدام است؟


    پاسخ:
    شايد بتوان گفت: ريشه‏ تمام مفاسد، غفلت است.
    انسان اگر غافل نباشد، از هر خلافى دست برمى‏ دارد.
    غفلت از خداوند. «نسوا اللّه» [12]
    غفلت از قيامت. «نسوا يوم الحساب» [13]
    غفلت از محرومان. «و لم نطعم المسكين» [14]
    غفلت از مسئوليت‏ ها. «مالكم لاتقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين»[15]
    غفلت از دشمن و توطئه‏ هاى او.
    غفلت از تاريخ و عبرت‏ هاى آن.
    غفلت از سنّت‏ هاى الهى.
    غفلت از وعده ‏ها و وعيدها.
    غفلت از رازقيّت خداوند.
    غفلت از اين‏كه عزّت [16] و قوّت [17] همه از اوست.
    غفلت از اين‏كه دنيا و آنچه در اوست كوچك و بى‏ ارزش و عارضى و غنچه‏ اى بيش نيست. «زهرة الحياة الدنيا» [18]
    بى جهت نيست كه قرآن غافلان را از چهارپا منحرف‏ تر مى‏ داند. «أولئك كالانعام بل هم أضلّ أولئك هم الغافلون» [19]
    اسلام براى غفلت زدايى برنامه‏ هايى دارد، از جمله:
    1. نماز، «اقم الصلاة»
    2. قرآن «نحن نزلنا الذكر»
    3. دعا،
    4. دورى از افراد غافل «لاتطع من اغفل قلبه عن ذكرنا»
    5. توجه به تاريخ.[20]



    پی نوشت ها:
    1. امالی(صدوق)،ص110
    2. من لا یحضره الفقیه،ج4،ص393
    3. همان،ص406
    4. الکافی،ج3،ص270
    5. مستدرک الوسائل،ج2،ص442
    6. غررالحکم،ص266
    7. همان
    8. همان
    9. همان
    10. همان،ص189
    11. طریق وصل(سلوک ابرار2)،ص24
    12. توبه،آیه67
    13. سوره مبارکه ص،آیه26
    14. مدّثر،آیه44
    15. نساء،75
    16. نساء،139
    17. بقره،165
    18. طه،131
    19. اعراف،179
    20. پرسش و پاسخهاى قرآنى(ج‏1)،ص82

    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


  8. #27
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مبحث بیست و ششم - جهنّم :


    إِذْ كَانَ جَزَائِي مِنْكَ فِي أَوَّلِ مَا عَصَيْتُكَ النَّارَ ، فَإِنْ تُعَذِّبْنِي فَأَنْتَ غَيْرُ ظَالِمٍ لِي
    (صحیفه سجادیه، دعای 16، بند 32)


    جزاى من در نخستين گناه آتش جهنم بود،
    پس اگر مرا به عذاب مبتلا كنى بر من ستم نكرده‏ اى.



    وَ إِن مِّنكمُ‏ْ إِلَّا وَارِدُهَا كاَنَ عَلىَ‏ رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا
    (سوره مبارکه مریم، آیه71)

    و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم مى‏ شويد اين امرى است حتمى و قطعى بر پروردگارت‏!

    جهنم:

    1. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: فاطمه سرور قلب من است و دو پسرش ـ حسن و حسین ـ میوه دل منند، و شوهرش نوردیده من. امامان از فرزندان او امناء پروردگار منند، و ریسمانی کشیده بین خدا و خلقند، هرکس به آن چنگ بزند نجات یابد، و کسی که از آن تخلف ورزد به جهنم سرازیر شود.[1]

    2. امام صادق علیه السلام: در دوزخ برای متکبران دره ای است که به آن سَقَر می گویند. سقر از شدت گرمای خود به خداوند شکوهمند شکایت می کند و از او می خواهد که به او اجازه دهد تا نفسی بکشد و آن گاه که نفس بکشد، دوزخ را به آتش می کشد.[2]

    3. امام علی علیه السلام: با طاعت خدا بهشت به پرهیزکاران نزدیک می گردد. با نافرمانی آتش دوزخ برای گمراهان برافروخته می شود.[3]

    4. امام علی علیه السلام: طولانی کردن ذکر قنوت و سجود در نماز، انسان را از عذاب دوزخ رهایی می بخشد.[4]

    5. امام علی علیه السلام: آگاه باشيد كه پوست نازك و ظريف شما توان تحمل آتش جهنم را ندارد پس به خود ترحم كنيد.[5]

    6. امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه "جهنّم هفت در دارد و براي هر در، گروهي از آنان ..."[6] ـ فرمود: به من خبر رسيده ـ و البته خدا داناتر است ـ كه خداوند دوزخ را هفت دَرَك (زيرْ طبقه) قرار داده است:
    بالاترين درك جَحيم است، كه اهلش بر فراز تخته سنگي از آن مي ايستند و مغز سرشان به جوش مي آيد، همچون به جوش آمدن محتويات ديگ.
    دَرَك دوم، لَظي است، پوست سر و اندام را مي كند، [و] هر كس را كه [به حق] پشت كرده و روي برتافته و گرد آورده و انباشته باشد، فرا مي خواند.
    دَرَك سوم، سَقَر است كه نه باقي مي گذارد و نه رها مي كند، پوستها را سياه مي گرداند [و] بر آن نوزده [نگهبان] است.
    دَرَك چهارم، حُطَمَه است كه از آن شعله هايي چون كاخي [بلند] شراره مي افكند. گويي كه اشتراني زرد رنگند ...
    دَرَك پنجم ، هاوِيَه است. در آن جا گروهي هستند كه فرياد مي زنند و مي گويند: اي مالك! به فريادمان رس. پس، چون بخواهد كمكشان كند، ظرفهاي زرد رنگِ آتشين به آنان دهد، كه در آنها زردابه و چركي است كه چونان مس گداخته از پوستهايشان جاري مي شود...
    دَرَك ششم، سَعير است كه در آن سيصد سراپرده از آتش است... .
    دَرَك هفتم، جهنّم است كه فَلَق در آن است، و آن چاهي است در جهنّم كه چون دهان باز كند، آتش به شدّت، زبانه كشد، كه درد آورترين آتش است.[7]

    ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است /// بردار پرده ز رُخ که مشتاق بقائیم
    بی تو گر در جنتم ناخوش شراب سلسبیل /// با تو گر در دوزخم خرم هوای زمهریر
    (سعدی)


    جهنم آورده می شود!
    مجسمه را در ميدان شهر نمى سازند، بلكه نخست در كارگاه و دور از چشمان ديگران ساخته و سپس طى تشريفاتى به ميدان شهر آورده و نصب كرده و پرده بردارى مى كنند. و دنيا همان كارگاه است و همه دست اندركار ساختن هستند، حال يكى مثل حافظ بهشت را مى سازد و مى گويد: «من كه امروزم بهشت نقد حاصل مى شود» و آن ديگرى جهنم را و روز قيامت هر كس هر چه را كه ساخته به ميان مى آورد چه جهنم و چه بهشت. از اين رو در قرآن كريم آمده است كه «وَجىءَ يومئذ بجهنم:جهنم آورده مى شود.»
    و اين نشان مى دهد كه جهنم در قيامت و در آن دنيا كه ميدان حضور است، ساخته نمى شود، بلكه در همين كارگاه دنيا ساخته و پرداخته و تهيه و آماده مى گردد؛ بنابراين آدم ها پيوسته در حال آماده سازى و ساختن اند و در حقيقت هيچ كس حتى براى لحظه اى بيكار نيست، چون حتى خود بيكارى هم سازنده است و مى تواند سازنده جهنمى پرسوز و سوزان باشد![


    (((و همانا بسيارى از جنّ و انس را براى دوزخ آفريديم، (كه سرانجامشان به آنجا مى‏كشد، چرا كه) آنان دلهايى دارند كه با آن حقّ را درك نمى‏كنند و چشمانى دارند كه با آن نمى‏بينند و گوشهايى دارند كه با آن نمى‏شنوند، آنان همچون چهارپايان، بلكه گمراه‏ترند، آنان همان غافلانند.)))[9]

    پرسش:
    قرآن، در اين آيه، آفرينش بسيارى از جنّ و انس را براى دوزخ مى ‏داند و در آيه‏ اى ديگر خلقت جنّ و انس را براى عبادت مى‏ شمارد، (((و ما خلقت الجنّ و الانس الّا ليعبدون)))[10] كدام يك صحيح است؟

    پاسخ:
    هدف اصلى آفرينش، خداپرستى و عبوديّت است، ولى نتيجه كار بسيارى از انسان‏ها در اثر عصيان، طغيان و پايدارى در كفر و لجاجت، دوزخ است، گويا كه براى جهنّم خلق شده ‏اند. حرف "لام" در «لجهنّم»، براى بيان عاقبت است، نه هدف. مانند نجّار كه هدف اصلى ‏اش از فراهم نمودن چوب، ساختن در و پنجره‏ هاى زيباست، ولى كار به سوزاندن چوب ‏هاى بى‏ فايده مى‏ انجامد كه آن هدف تبعى است.[11]


    پی نوشت ها:
    1. فرائد السمطین،ج2،ص66
    2. الکافی،ج2،ص310
    3. نهج البلاغه،ص163
    4. نهج البلاغه،ص246
    5. نهج البلاغه، خطبه183
    6. سوره مبارکه حجر، آیه44
    7. میزان الحکمة به نقل از بحارالانوار،ج8،ص289
    8. سلوک باران، حجت الاسلام محمدرضا رنجبر
    9. سوره مبارکه اعراف،آیه179
    10. سوره مبارکه ذاریات،آیه56
    11. تمثيلات تفسير نور(قرائتی)،ص56

    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


  9. #28
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مبحث بیست و هفتم - عزّت :


    وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا.
    (صحیفه سجادیه، دعای 16، بند 32)


    [خدایا] عزتى آشكار برايم ايجاد مكن مگر كه به همان اندازه در باطنم خاكسار سازى.


    مَن كاَنَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَللهِ‏َِّ الْعِزَّةُ جَمِيعًا
    (سوره مبارکه فاطر، آیه10)


    كسى كه خواهان عزّت است (بايد از خدا بخواهد چرا كه) تمام عزّت براى خداست‏


    عزت:
    1. امام علی علیه السلام: عزیز شده به وسیله خدا، ذلیل نمی شود.[1]

    2. امام علی علیه السلام: بدان که عزتمند نیست کسی که در برابر خدا ذلیل نباشد، و بلندی نیابد کسی که در برابر خدا افتادگی نکند.[2]

    3. امام سجاد علیه السلام: فرمان بردن از فرمانروایانِ الهی، کمال عزت است.[3]

    4. خداوند متعال به داوود نبی علیه السلام: ای داود! من ... عزت را در طاعت از خود قرار دادم، ولی مردم آن را در خدمت به سلطان جستجو می کنند و از این رو نمی یابندش.[4]

    5. لقمان حکیم (در نصیحت به فرزندش): اگر می خواهی عزت دنیا را به دست آوری، طمع خویش را از آنچه مردم دارند، ببُر؛ زیرا پیامبران و صدیقان، به سبب برکندن طمع خود، به آن مقامات رسیدند.[5]

    نکات:
    * امام علی علیه السلام: بدانید که هرکس با مردم به انصاف رفتار کند، خداوند جز به عزت او نیفزاید.[6]
    * امام علی علیه السلام: قانع باش، تا عزیز گردی.[7]
    * امام باقر علیه السلام: سه چیز است که خداوند به واسطه آنها جز بر عزت انسان مسلمان نمی افزاید: گذشت کردن از کسی که به او ستم کرده است، بخشیدن به کسی که از (دادن چیزی به) او دریغ کرده است و پیوستن به کسی که از او بریده است.[8]
    * امام صادق علیه السلام: هیچ بنده ای خشم خود را فرو نخورد، مگر اینکه خداوند متعال بر عزت او در دنیا و آخرت افزود.[9]
    * امام صادق علیه السلام: هرکه می خواهد بی آنکه ایل و تباری داشته باشد، عزتمند باشد و بدون آنکه مال و ثروتی داشته باشد، بی نیاز باشد و بدون آنکه قدرتی داشته باشد، دارای هیبت و شکوه باشد، باید از خواریِ معصیت خدا به عزتِ طاعت او درآید.[10]


    پیش شمشیر سرافکنده شوی /// به که پیش چو خودی بنده شوی
    (جامی)

    صائب! ز ناز دايه بى مهر فارغست /// طفلى كه با مكيدن انگشت خو گرفت


    عارف بالله حاج اسماعیل دولابی رحمة الله علیه:
    پسر بچّه اي را براي كار به حجره تاجري فرستادند. روزهاي اوّل حجره را جاروب مي كرد و چاي مي آورد و مواظب بود كه نزديك دخل نشود چون مي ديد هنوز تازه وارد است و ممكن است به او اعتماد نداشته باشند. چند روز كه گذشت تاجر يك ليست اجناس همراه با مقداري پول به او داد و گفت برو اين جنس ها را بخر و ببر در منزل ما تحويل بده. پسر كار را انجام داد و ليست اجناس خريداري شده را با قيمت هاي خريد هر يك نزد تاجر آورد تا حساب پس بدهد. تاجر به او گفت: لازم نيست به من نشان بدهي، خودت ببين اگر پول كم آورده اي از دخل بردار و به كساني كه طلبكارند بده و اگر زياد آورده اي داخل دخل بريز، ليست را هم پاره كن و دور بريز. پسر كه اين اعتماد تاجر را ديد غرق شادي شد و قدش افراشته شد و احساس سر بلندي كرد و شب كه به منزل بازگشت داستان اعتماد تاجر را با شادي و افتخار براي پدر و مادرش تعريف كرد. خدا هم همين كار را با بنده هايش كرده است. به آنها گفته: (((اقرأ كتابك كفي بنفسك اليوم عليك حسيبا)))[11] خودت نامه عملت را بخوان. امروز خودت براي رسيدگي به حساب هايت كفايت مي كني. يعني به تو اعتماد دارم، لذا خودت به حساب خودت برس، من نگاه نمي كنم. اين كلام خدا چقدر بنده را سرفراز مي كند و رشد مي دهد.[12]


    پرسش:
    آفات عزتمندی چیست؟


    پاسخ:
    1- آزمندى‏
    حرص و طمع و چشم دوختن به مال و منال مردم، به شدّت، مناعت و بزرگوارى انسان را خدشه دار مى‏ كند. امير مؤمنان صلوات ‏اللّه عليه، آزمندى را ذلّت نقد مى‏ شمارد و مى‏ فرمايد: الطَّمَعُ مَذَلَّةٌ حاضِرَةٌ. [13]
    امام باقر (ع) به جابربن يزيد جعفى، سفارش مى‏ كند كه اگر عزّت مى‏ خواهى، طمع را در وجودت نابود كن:
    ... اطْلُبْ بَقاءَ الْعِزّ بِاماتَهِ الْطَّمَعِ. [14]
    2- باطل گرايى‏
    گام نهادن در راه باطل، پشت پا زدن به حق است و هر كس با حق سر ستيز بردارد قطعاً ذليل خواهد شد. به فرموده امام عسكرى (ع):
    ما تَرَكَ الْحَقَّ عَزيزٌ الَّا ذَلَّ وَ لا اخَذَ بِهِ ذَليلٌ الَّا عَزَّ. [15]
    هيچ عزيزى حق را ترك نكرد جز اينكه خوار گشت و هيچ ذليلى آن را بر پا نداشت جز اينكه عزيز شد.
    3- شرارت‏
    بدى رساندن به ديگران نيز عزّت و آبروى انسان را در معرض خطر قرار مى‏ دهد. امام صادق (ع) فرمود:
    مَنْ بَرِى‏ءَ مِنَ الشَّرّ نالَ الْعِزَّ. [16]
    هر كسى از شرارت دورى كند، به عزّت دست يابد.
    4- اظهار ناتوانى‏
    امير مؤمنان سلام اللّه عليه در اين باره مى‏ فرمايد:
    رَضِىَ بِالذُّلّ مَنْ كَشَفَ ضُرَّهُ لِغَيْرِهِ. [17]
    هر كس ناتوانى و درماندگى خويش را بر ملا كند تن به خوارى داده است‏. [18]


    پی نوشت ها:
    1. بحارالانوار،ج75،ص10
    2. الکافی،ج8،ص243
    3. تحف العقول،ص283
    4. بحارالانوار،ج75،ص453
    5. مستدرک الوسائل،ج12،ص69
    6. الکافی،ج2،ص144
    7. غررالحکم،ص391
    8. الکافی،ج2،ص108
    9. همان،ص110
    10. الخصال،ج1،ص169
    11. سوره مبارکه اسراء،آیه14
    12. مصباح الهدی،ج1،ص434
    13. شرح غرر الحكم،ج1،ص120
    14. بحارالانوار،ج78،ص164
    15. همان،ج72،ص232
    16. همان،ج87،ص229
    17. شرح غررالحکم،ج4،ص93
    18. اصول اخلاق فردی،ص59

    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


  10. #29
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مبحث بیست و هشتم - تنبلی :


    وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكَسَلِ عَنْ عِبَادَتِكَ
    (صحیفه سجادیه، دعای 20، بند 12)


    و مرا در راه عبادت دچار سستى منما


    وَ أَن لَّيْسَ لِلْانسَانِ إِلَّا مَا سَعَى‏(39) وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى‏(40) ثمُ‏َّ يُجزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفىَ‏(41)
    (سوره مبارکه نجم)


    و اينكه براى انسان بهره‏ اى جز سعى و كوشش او نيست،
    و اينكه تلاش او بزودى ديده مى‏ شود،
    سپس به او جزاى كافى داده خواهد شد!


    تنبلی:

    1. امام علی علیه السلام: آفت موفقیت، تنبلی است.[1]

    2. امام علی علیه السلام: تنبلی، آخرت را تباه می کند.[2]

    3. امام علی علیه السلام: هرکه از سستی فرمان برد، حقوق را تباه سازد.[3]

    4. امام علی علیه السلام: با عزم و اراده، به مبارزه سستی بروید.[4]

    5. امام علی علیه السلام: به تأخیر انداختن کار، نشانه تنبلی است.[5]

    6. امام باقر علیه السلام: من نفرت دارم از شخص (یا برای شخص) که در کار دنیایش تنبل باشد. هرکه در کار دنیایش تنبل باشد، در کار آخرتش تنبل تر است.[6]

    7. امام صادق علیه السلام (به یکی از فرزندانش): از تنبلی و بی حوصلگی، بپرهیز؛ زیرا که این دو خصلت، تو را از بهره دنیا و آخرتت باز می دارند.[7]

    8. امام باقر علیه السلام: از تنبلى و بى حوصلگى بپرهيز كه (اين دو) كليد هر بدى است‏.[8]

    9. لقمان حکیم به فرزندش: انسان كسل سه علامت دارد: سستى مى‏ كند تا كار از دستش بيرون رود، كوتاهى مى‏ كند تا آن گاه كه كار به واسطه اين كوتاهى خراب شود، آن گاه كه‏ كار را خراب كرد مرتكب گناه مى‏ شود.[9]

    برو شیر درنده باش ای دغل /// مینداز خود را چو روباه شل
    (سعدی)

    ز نیرو بود مرد را راستی /// ز سستی کژی زاید و کاستی
    (فردوسی)

    کسی را که کاهل بود گنج نیست /// که اندر جهان سود بی رنج نیست
    (فردوسی)


    آیة الله مجتهدی رحمة الله علیه:
    همیشه مقید به غسل توبه باشید، شاید بعد از آن غسل مردید! غسل نشاط را هم نیت کنید که وقتی عبادت می کنید، نشاط داشته باشید.
    دیدید آدم گرسنه، چه با نشاط غذا می خورد؟ آدمی که خوابش می آید، چه با نشاط می خوابد و لذت می برد؟! عبادت هم نشاط می خواهد، ما برای عبات کسل هستیم. لذا مقید باشید غسل نشاط را انجام دهید.[10]



    پرسش:
    آيا مى ‏توان به جاى تلاش و كوشش، دعا كرد؟


    پاسخ:
    دعا در كنار تلاش و كوشش است، نه به جاى آن.
    رزمندگانى كه سينه سپر كرده و آماده دفاع هستند، اين‏گونه دعا مى‏ كنند: پروردگارا! بر ما صبر و پايدارى مرحمت كن، (و لمّا برزوا لجالوت و جنوده قالوا ربّنا أفرغ علينا صبراً و ثبّت أقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين)[11]
    پيامبر و امامان معصوم كه مظهر دعا بودند، شبانه روز در حال تلاش و كوشش نيز بودند. در روايت مى‏ خوانيم كه دعاى افرادى كه بيكارند وهيچ تلاشى نمى‏ كنند، مستجاب نمى‏ شود. [12]



    پی نوشت ها:
    1. مستدرک الوسائل،ج12،ص67
    2. مستدرک الوسائل،ج13،ص45
    3. نهج البلاغه،ص510
    4. غررالحکم،ص476
    5. غررالحکم،ص152
    6. الکافی،ج5،ص85
    7. الکافی،ج5،ص85
    8. بحارالانوار،ج78،ص187
    9. خصال صدوق،ج1،ص121
    10. طریق وصل(سلوک ابرار،ج2)،ص84
    11. سوره مبارکه بقره،آیه250
    12. پرسش و پاسخهاى قرآنى(ج‏1)،ص114

    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


  11. #30
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مبحث بیست و نهم - فقر :


    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَصُولُ بِكَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ، وَ أَسْأَلُكَ عِنْدَ الْحَاجَةِ، وَ أَتَضَرَّعُ إِلَيْكَ عِنْدَ الْمَسْكَنَةِ،
    وَ لَا تَفْتِنِّي بِالِاسْتِعَانَةِ بِغَيْرِكَ إِذَا اضْطُرِرْتُ، وَ لَا بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَيْرِكَ إِذَا افْتَقَرْتُ،
    وَ لَا بِالتَّضَرُّعِ إِلَى مَنْ دُونَكَ إِذَا رَهِبْتُ، فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِكَ خِذْلَانَكَ وَ مَنْعَكَ وَ إِعْرَاضَكَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
    (صحیفه سجادیه، دعای 20، بند 13)


    الهى چنان كن كه با نيرو و قدرت تو به شدايد حمله كنم، و به وقت نياز به گدايى از تو برخيزم، و در بيچارگى به پيشگاه تو بنالم، و مرا به كمك خواستن از غير خود چون مضطر شوم، و به فروتنى براى مسئلت از غير خود چون ندار شوم، و به زارى كردن به درگاه غير خود چون بترسم گرفتار مكن، كه به آن خاطر سزاوار خوارى و منع از رحمت و بى‏ اعتنايى از جانب تو شوم، اى مهربان ترين مهربانان


    الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
    (سوره مبارکه بقره، آیه268)


    شيطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهيدستى مى ‏دهد و به فحشا (و زشتي ها) امر مى ‏كند
    ولى خداوند وعده "آمرزش" و "فزونى" به شما مى‏ دهد و خداوند، قدرتش وسيع، و (به هر چيز) داناست. (به همين دليل، به وعده ‏هاى خود، وفا مى‏ كند.)


    فقر:
    1. امام صادق علیه السلام: همانا نیازمندان مسلمان، چهل پاییز پیش از توانگرانشان در باغ های بهشت می گردند. سپس فرمودند: برایت مثَلی می آورم. حکایت این مسئله حکایت دو کشتی تهی و پربار است که از پیش خراج گیری عبور می کنند که چون او به یکی از آنها بنگرد و چیزی نبیند، می گوید او را رها کنید و وقتی دیگری را پربار ببیند می گوید: این را متوقف کنید.[1]

    2. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: هرکس می خواهد از بی نیازترین مردم باشد، به آنچه در دست خداست مطمئن تر باشد تا به آنچه در دست جز او است.[2]

    3. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: خدایا به محمد و خاندان محمد علیهم السلام و کسانی که محمد و آل محمد علیهم السلام را دوست دارند، پاکدامنی و کفاف را روزی کن و به کسانی که دشمن محمد و خاندان محمد علیهم السلام هستند مال و فرزند روزی کن![3]

    4. امام صادق علیه السلام: خداوند متعال می فرماید: اگر بر بنده مؤمنم تنگ بگیرم غمگین می شود در حالیکه آن او را به من نزدیکتر می کند و اگر وسعت بدهم، شادمان می شود در حالیکه آن او را از من دورتر می کند.[4]

    5. امام صادق علیه السلام: من ضمانت می کنم که هرکه میانه روی پیشه کند، فقیر نشود.[5]

    6. امام علی علیه السلام: آگاه باشید که فقر و تنگدستی از جمله بلاهاست، سخت تر از فقر، بیماری تن است، و دشوارتر از بیماری تن بیماری دل است. آگاه باشید تقوای قلب از نشانه های تندرستی است.[6]

    7. امام علی علیه السلام: محبوب ترین مؤمن نزد خداوند متعال، کسی است که مؤمن فقیری را در تنگدستی دنیا و گذران زندگی یاری رساند.[7]

    8. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: خداوند عزوجل فرموده است: از رشک انگیزترین دوستانم در پیشگاهم بنده مؤمن صاحب بهره از نیکی است که به خوبی پروردگارش را عبادت می کند و در میان مردم گمنام است و با انگشت به سویش اشاره نمی شود. روزی اش به قدر کفاف است و بر آن شکیبایی می کند و مرگش که به شتاب برسد، ارزشش ناچیز و گریه کنندگانش اندک اند.[8]

    دولت فقر خدایا به من ارزانی دار /// کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
    (حافظ)
    حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوی /// کاین خاک، بهتر از عمل کیمیاگری است



    ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا ؟!
    از صفات امام حسین علیه السلام خوف از خداوند متعال بود بحدی که هرگاه وضو می گرفت، رنگش متغیر می شد، و بدنش به لرزه می افتاد... و هنگامی که اطرافیان از علت این حالت ایشان سؤال می کردند؛ می فرمود:
    شایسته است از برای شخصی که به حضور پادشاه قهار می رود، اینکه رنگش زرد شود، و بدنش بلرزد.[9]
    و همین حالت ایشان بسیار مورد تعجب مردم می شد...
    به ایشان عرض کردند: چقدر عظیم است خوف تو از خداوند ؟

    فرمود: در قیامت ایمن نخواهد بود احدی مگر کسانی که در دنیا از خداوند خائف باشند.[10]
    ... تأمل نما که حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه در وقت اراده وضو به جهت عبادت خدا، بدنش از ترس لرزان، و رنگش زرد می شود، و ما به گناهان کبیره مشغول می شویم و اصلا واهمه و اضطراب نداریم ...!!!
    پس چگونه ادعای پیروی از آنجناب می کنیم؟!!! او در نزد افضل طاعات لرزان، و ما در نزد اشدّ معاصی خندان!
    ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا.[11]



    پی نوشت ها:
    1. الکافی،ج2،ص260
    2. همان،ص139
    3. همان،ص140
    4. همان،ص141
    5. الکافی،ج4،ص53
    6. نهج البلاغه،کلمات قصار،ش388
    7. تحف العقول،ص376
    8. الکافی،ج2،ص141
    9. عوالم 17 / 61
    10. بحار 44 / 192 ـ مناقب 3 / 224
    11. اشک روان بر امیر کاروان(ترجمه خصائص الحسینیه )،تألیف آیة الله شوشتری رحمة الله علیه،ص104

    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نظام تربیتی اسلام
    توسط monji_2008 در انجمن مباحث ديگر بخش اسلامی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-01-2011, 13:33
  2. نسبت علم اخلاق و فلسفه اخلاق
    توسط محسن رحمتی در انجمن اخلاق
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-12-2010, 09:06
  3. فلسفه اخلاق / اخلاق نظری و اخلاقی عملی
    توسط محسن رحمتی در انجمن اخلاق
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-12-2010, 08:55
  4. ظهور سلسله صفویه نقطه عطفی در تاریخ ایران
    توسط محسن رحمتی در انجمن عرفان
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 22-12-2010, 07:58
  5. سلسله مباحث آیت الله جوادی آملی درباره شب قدر
    توسط s.ali در انجمن سخنراني ها و دروس صوتي
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-09-2008, 00:38

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه