صفحه 10 از 14 نخستنخست 1234567891011121314 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 91 به 100 از 137

موضوع: ۩۞۩السلام علیک یا قتیل العبرات(ویژه نامه محرم 90)۩۞۩

  1. #91
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    Wink

    السلام علیک یا ثارالله




    علی یک دسته گل از یاس آورد

    ز طوبی شاخه ی احساس آورد

    میان باغی از گل های زهرا

    خوشا ام البنین "عباس" آورد




    بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است
    که مرگ سرخ به از زندگى ننگین است

    حسین ، مظهر آزادگى و آزادى است
    خوشا کسى که چنینش مرام و آیین است

    نه ظلم کن به کسى ، نى به زیر ظلم برو
    که این مرام حسین است و منطق دین است

    همین نه گریه بر آن شاه تشنه لب کافى است
    اگر چه گریه بر آلام قلب، تسکین است

    ببین که مقصد عالى وى چه بود اى دوست
    که درک آن سبب عزو جاه و تمکین است

    ز خاک مردم آزاده بوى خون آید
    نشان شیعه و آثار پیروى این است

    خوشدل تهرانى
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #92
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    Wink

    السلام علیک یا غریب الغرباء








    ای زینب!ای که مردانگی در رکاب تو جوانمردی آموخت ، زنان ملت ما – اینان که نام تو آتش

    عشق و درد بر جانشان می افکند به تو محتاج اند بیش از همه وقت ، جهل از یک سو به

    اسارت و ذلتشان نشانده است و غرب از سوی دیگر به اسارت پنهان و ذلت تازه شان

    می کشاند و از خویش و از تو بیگانه شان می سازد.


    (دکتر علی شریعتی)

    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  4. #93
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    السلام علیک یا سلطان کربلا




    ما باید اهل محاسبه باشیم، هر چند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است.

    اگر بدانیم فلان روز حسینى ـ علیه‏ السّلام ـ و فلان روز یزیدى هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدى هستیم یا حسینى.

    سرانجام ممکن است روزى به خود بیاییم و بخواهیم تدارک کنیم. با توجه به عیوب خویش و اصلاح آن‏ها، فرصت رسیدگى به حساب هر روز خود را نداریم، چه رسد به حساب مردم .


    آیت الله بهجت




    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  5. #94
    همکار بازنشسته محب الحسين آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    نوشته ها
    1,899
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض السلام عليك يا سدرة المنتهي "

    " تمام حادثه را مادر تو دید "






    هفت آسمان حجاب شد و پرده را کشید
    اما تمام حادثه را مادر تو دید

    وقتی غریب دید تو را باورش نشد
    هی چند بار دست به چشمان خود کشید

    باور نداشت مادرِ دریا، حسین او
    تنها عقیق با دو لب تشنه می‌مکید

    با زینبش دوید که: یک لحظه صبر کن
    یک بوسه از گلوی لطیفت دوباره چید

    بارید اشک در پی باران سنگها
    سیلی به روی می‌زد و انگشت می‌گزید

    خون تا محاسنت خبری سرخ برد و بعد
    لبهای پیرهن که به پیشانیت رسید،

    افتاد چشم مادرت ـ ای وای ـ همزمان
    با چشم حرمله به همان نقطه سفید

    با تیر قلب نازک او هم دوباره سوخت
    گویی دوباره داغیِ میخ دری چشید

    قلبت فقط حریم خدا بود و تیر او
    اینبار «یا لطیف» ترین سینه را درید

    غوغا به پا شد و وسط تیر و نیزه‌ها
    تنها صدای ناله و افتادنی شنید

    آمد صدای گام نفسگیر و تیره‌ای
    رنگش پرید و با دل زینب دلش تپید

    با چشم خون گرفته و با چکمه‌ای سیاه
    خنجر کشیده بود و به سمت تو می‌دوید

    شیون کنان زنی لب گودال قتلگاه
    می‌بست رو به منظره چشمان نا امید

    از روی مهربانت اگر شرم کرده بود
    از پشت ظالمانه سرت را چرا برید؟

    با چشم بسته فاطمه فریاد می‌کشید
    ای وای میوه‌ی دل من تشنه شهید

    دیگر ندید جسم تو را زیر پای اسب
    نوری یگانه دید، به الله می‌رسید







  6. #95
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض


    محرم که می‌آید؛
    دلت را با خودش می‌برد.

    می‌برد و آن را منزه می‌کند، از زنگارهای روزگار.
    می‌شوید، عطرآگین می‌کند، صیقل می‌دهد، پاک می‌کند.

    محرم که می‌آید؛
    دل‌ها خدایی می‌شود،
    چشم‌ها هم...

    و آن را دلیلی نیست، به جز معجزه‌ی خون خدا.
    خونی که شراره‌های آن، تا قیام قیامت
    در دل ظلم‌ستیزان می‌جوشد.



    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  7. #96
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض



    امام خامنه ای:

    بصیرت یعنی اینکه بدانیم

    شمری که سر حسین بن علی علیه السلام را برید

    خود جانباز جنگ صفین بود

    که تا مرز شهادت پیش رفت....

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  8. #97
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض





    حضرت بقیّةالله ارواحنا فداه:

    «اَلسّلامُ عَلى الْعَبّاسِ بنْ امیرِالمُؤْمِنینْ اَلْمُواسى‏ اَخاهُ بِنَفْسِه اَلْاخِذُ لِغَدِهْ مِنْ اَمْسِهِ، الفادى‏ لَهُ الْواقى‏.»

    سلام بر عباس فرزند امیر مؤمنان، که جانش را در راه مواسات با برادرش تقدیم کرد،

    دنیایش را براى تحصیل آخرت صرف کرد و جانش را براى حفظ برادرش فدا کرد.
    بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۲۷۰ .

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  9. #98
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    عادت به روضه كرده دلم
    روضه خوان كجاست ؟
    صاحب عزاي تشنه لب
    آن بي نشان كجاست؟
    احساس مي كنم كه كنارم نشسته است
    مردي كه چهار گوشه قلبش شكسته است
    مردي كه ذكرهاي مصيبت براي اوست
    هرجا كه مجلس روضه است ، جاي اوست
    در انتهاي شعر، گريزم به دلبراست
    از هرچه بگذري سخن دوست ، خوشتر است
    اصلا فضا ، مناسب اشعار من نبود
    بهتر ز هر بني بشري محتشم سرود
    كشتي شكست خورده ي طوفان كربلا
    در خاك و خون تپيده ، ميدان كربلا
    زان تشنه گان هنوز به عيوق ميرسد
    فرياد العطش ، زبيابان كربلا
    آه از دمي كه لشگر اعدا شرم نكرد
    كردند رو به خيمه ي سلطان كربلا



    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  10. #99
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض


    يك توسل به تو كافي است دري باز شود
    عشـــــــق پيدا شود و خيمه به عالم بزند

    يا باب الحوائج
    يا عبــــــــاس





    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  11. #100
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    گفتم :چه كنم تا كه شوم اهل ولايت ...تا آن كه رسم من به خدا ....گفت : حسين جان
    گفتم :چه كنم وقت اجل، يار بيايد .....گيرد سر من بر روي پا .....گفت :حسين جان
    گفتم :چگونه دل مهدي به كف آرم.....هنگام سحر وقت دعا .......گفت : حسين جان
    گفتم : چه بگويم كه خدا روز قيامت ...... ما را بخرد با شهدا .....گفت : حسين جان
    گفتم:ز لب زينب كبري چه شنيدي .....چون ديد ز تن راس جدا ....گفت : حسين جان
    گفتم كه سحر دختر دردانه چه مي گفت؟...تا حاجت او گشت روا ..گفت : حسين جان
    گفتم:ز گلوي علي اصغر چه شنيدي...وقتي كه سرش گشت جدا ...گفت : حسين جان
    گفتم :سخن آخر عباس چه بوده......با دست جدا ، فرق دوتا ......گفت : حسين جان
    حسين جان ......



    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

صفحه 10 از 14 نخستنخست 1234567891011121314 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 5 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 5 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. برنامه هیئت های عزاداری سید الشهدا
    توسط dampayi در انجمن امام حسین‌ (ع)
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 07-11-2013, 18:02
  2. دوره كامل قصه هاى قرآن
    توسط golenarges در انجمن مباحث قرآنی
    پاسخ: 96
    آخرين نوشته: 09-10-2011, 14:14
  3. پاسخ: 20
    آخرين نوشته: 06-02-2011, 21:50
  4. توسل جستن به زیارت امام عصر ارواحنا فداء
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 17-10-2010, 07:40

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه