صفحه 3 از 14 نخستنخست 12345678910111213 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 137

موضوع: ۩۞۩السلام علیک یا قتیل العبرات(ویژه نامه محرم 90)۩۞۩

  1. #21
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض





    امام خمینی(ره)

    «محرم، ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شکستن ستم کار را در فدایی دادن و فدایی شدن دانست».
    «محرم است. این محرم را زنده نگه دارید! ما هر چه داریم، از این محرم است و از این مجالس. مجالس تبلیغ ما هم از محرم است؛ این قتل سیدالشهداء و شهادت اوست. اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزاداری و اجتماعات سوگواری نبود، کشور ما پیروز نمی شد».
    «هزار و چهارصد سال است که با این منبرها، با این روضه ها و با این مصیبت ها و با این سینه زنی ها اسلام را حفظ کرده اند».

    مقام معظم رهبری

    «امام حسین(ع)، از لحاظ عملی درس بزرگی به همه تاریخ اسلام داد و در حقیقت، اسلام را، هم در زمان خودش و هم در هر زمان دیگری بیمه کرد. هر جا فسادی از آن قبیل باشد، امام حسین(ع) در آنجا زنده است، با شیوه و عمل خود دارد می گوید که شما باید چکار کنید. تکلیف این است. لذا باید یاد امام حسین(ع) و یاد کربلا زنده باشد؛ چون یاد کربلا، این درس عملی را جلوی چشم می گذارد».


    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #22
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    بسم رب الحسین




    خنده کنان می رود روز جزا در بهشت *** هر که به دنیا کند گریه برای حسین . . .








    با کاروان نیزه


    می‌آیم از رهی که خطرها در او گم است
    از هفت منزلی که سفرها در او گم است

    از لابه‌لای آتش و خون جمع کرده‌ام
    اوراق مقتلی که خبرها در او گم است

    دردی کشیده‌ام که دلم داغدار اوست
    داغی چشیده‌ام که جگرها در او گم است

    با تشنگان چشمه‌ی احلی‌من‌العسل
    نوشم ز شربتی که شکرها در او گم است

    این سرخی غروب که همرنگ آتش است
    توفان کربلاست که سرها در او گم است

    یاقوت و دُر صیرفیان را رها کنید
    اشک است جوهری که گهرها در او گم است

    هفتاد و دو ستاره غریبانه سوختند
    این است آن شبی که سحرها در او گم است

    باران نیزه بود و سر شهسوارها
    جز تشنگی نکرد علاج خمارها
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  4. #23
    حرفه ای sarvenaz آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    440
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    ی قلم از غربت زینب بگو
    از غم سجاد غرق تب بگو
    کربلا را ای قلم تصویر کن
    یادی از مولاحسین، آن پیر کن
    نکته ای از حال و روز یاس گو
    ای قلم از حضرت عباس گو
    از بلاجویان دشت کربلا
    از شهیدان بلا در نینوا
    از کسانی که ولی را یاورند
    عاشقانی که زجنس باورند
    کارعشق از کربلا بالا گرفت
    عشق آنجا دامن مولا گرفت
    عشق را با جانشان آمیختند
    خون هفتاد و دو ساقی ریختند
    عشق با عباس معنی می شود
    قطره با یادش چو دریا می شود
    «عشق از اول سرکش و خونی بود
    تاگریزد هر که بیرونی بود»
    کربلا تکثیر بوی یاس بود
    کربلا آیینه عباس بود
    کربلا یعنی شهادت با حسین
    هست عالم قطره و دریا حسین
    هست دریایی کرانه ناپدید
    نام زینب یاد عباس شهید
    هر چه باشد ما نمی دانیم چیست
    یا حسین عشق است یا هر دو یکی است
    ای حسین کربلا ایجاد کن!
    عشق را در جان ما بنیاد کن
    ویرایش توسط sarvenaz : 27-11-2011 در ساعت 10:21
    زمان بازرگان به ما برچسپ چریک زدند ،
    زمان بنی صدر هم برچسپ منافق
    الان هم برچسپ خشک مقدس و تحجر
    هرقدمی که در راه خدا و بندگان مستضعف او برداشتیم
    برچسپ بارانمان کردند.
    حالا روزی ده برچسپ دریافت می کنیم
    اما بسیجیان دلسرد نباشید !حاشا که بچه بسیجی میدان را خالی کند....
    شهید همت






  5. #24
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض



    «حسین !
    اى پرچم خونین حق بر دوش،
    حسین !
    اى انقلابى مرد
    حسین !
    اى رایت آزادگى در دست،
    در آن صحراى سرخ و روز آتشگون‏
    قیام قامتت در خون نشست، اما
    پیام نهضتت برخاست‏
    از آن طوفان «طف» در روز عاشورا، ‏
    به دشت «نینوا» ناى حقیقت از «نوا» افتاد
    ولى ...‏
    مرغ شباهنگ حقیقت ،
    از نواى ناله «حق ، حق » نمى‏افتد».‏
    سلام بر تو ، اى حسین !‏

    سلام بر خط شفقگون كربلا، كه خون تو را،
    اى خون خدا - همواره بر چهره افق مى‏پاشد
    و غروب هنگام، ‏سرخى آسمان مغرب را به شهادت مى‏گیرد ،
    تا آن جنایت هولناك را هر چه آشكارتر بنمایاند
    و چشم تاریخ را بر ‏این صحنه همیشه خونین بدو زد
    و گوش زمان را از آن فریادها تندر گونه
    آن عاشوراى دوران ساز، پر كند.‏

    اى حسین ...

    اى عارف مسلّح !‏
    كربلاى تو، عشق را معنى كر د
    و انقلاب تو اسلام را زنده ساخت
    و شهادت تو، حضور همیشگى
    در همه زمان‏ها ‏و زمین‏ها بود.‏

    اى حسین ...
    اى شراره ایمان !‏
    اى حسین...
    اى در سكوت سرخ ستم، شهر آشوب!‏
    در بهت خاموشى و ترس،
    تلخابه فریاد را در حلقوم شب ریختى
    و با نامردان تبهكار ، مردانه در آویختى.‏

    عاشوراى تو، انفجارى از نور
    و تابشى از حق بود كه بر «طور» اندیشه‏ها تجلى كرد
    و «موسى خواهان» گرفتار ‏در «تپه» ظلمت ظلم را
    از سرگردانى نجات بخشید.‏

    چه مى‏گویم؟ ...
    تو تاریخ را به حركت آوردى
    و زبان زمان را به سرودن حماسه‏هاى زیباى
    ایثار و جهاد و شهادت ‏گشودى .
    لحظه لحظه تاریخ را عاشورا ساختى
    و جاى جاى سرزمین‏ها را كربلا...‏

    خفته بودیم و بى خبر ...
    اما تو، این «مصباح هدایت»
    و اى «كشتى نجات»
    گام خسته ما را به تلاش كشاندى
    و ‏افسردگى یأسمان را به شور امید مبدل ساختى
    و از سكوت و درنگ و وحشت ،
    به فریاد و هجوم و شجاعتمان ‏رساندى
    و پاى كوفته و پر آبله ما را،
    تا بام آگاهى و تا برج بیدارى فرا بردى. ‏

    ‏«اى حسین » ...‏
    تو كلاس فشرده تاریخى .‏
    كربلاى تو، مصاف نیست‏
    منظومه بزرگ هستى است ، ‏
    طواف است.‏
    پایان سخن ‏
    پایان من است ‏
    تو انتهاى ندارى ...


    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  6. #25
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض





    امام حسین - علیه السلام - فرمود:



    همانا سخاوتمندترین مردم آن كسی است كه كمك نماید به كسی كه امیدی به وی نداشته است.

    و بخشنده ترین افراد آن شخصی است كه ـ نسبت به ظلم دیگری با آن كه توان انتقام دارد ـ گذشت نماید.

    صله رحم كننده ترین مردم و دید و بازدید كننده نسبت به خویشان، آن كسی ست كه صله رحم نماید با كسی كه با او قطع رابطه كرده است.


    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  7. #26
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض





    حسین را چگونه بستایم

    که واژه ی ستایش

    در پیشگاه بزرگواریش اندک می نماید

    کلام را قدرت پرواز به بلندای کمالش نیست

    خور شید ها قطعه قطعه بر زمین افتاده

    آسمان بی خور شید

    اینجا کربلاست

    ای خاک بر تو نفرین باد که خون خدا را مکیدی

    اما یزیدیان را نبلعیدی

    اینجا فرات هم تشنه است

    مشک خالیست

    سقّا بی دست و علم سر نگون

    کینه در اوج است و دشمنی بر باره ی جنون

    قافله ی غافلان پیرا مون حقیقت حصار کشیده اند

    آدمکان جامه ی آدمی پوشیده

    زالوان خون پاکان را مکیده اند

    خیمه های حسین

    لحظه های آخر بر پای ماندن را می آزمایند

    و او در گودال

    بذر شهادت را در پهنه ی روزگار می پراکند

    لحظه های غریبیست

    قامت های افراشته ی جوانان بر خاک افتاده

    آفتاب از تابیدن بر این پیکر ها ی پاک شرم دارد

    پیشینیان هرگز گمان نمی بردند

    مردی بیاید این گونه استوار

    این گونه پاکدل

    این گونه پاکباز

    این قدر سر فراز

    پیشینیان چگونه بدانند

    خور شید در کدام مزرعه طلوع می کند.

    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  8. #27
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    بسم رب الحسین



    شعر شرمندگی باران شد *** قطعه های عطش لبهایت






    اگرچه گلستان تو پرپر است
    جهان از نگاه تو زیباتر است

    جهان از نگاه تو صبحی زلال
    که پاشیده از حنجر اصغر است

    بهار است هرسو نظر میکنی
    بهاری که از زخم بارآور است

    پس از تو نگارینه حسن را
    شکوه د گر شوکت دیگر است

    مرامت همه ظاهر و باطن است
    کلا مت همه اول وآخر است

    ولای تو در این شب سوت وکور
    همان آتش زیر خاکستر است

    ولایی که فردا چنان آفتاب
    بر امواج دلها جهان گستر است


    ------------------------------------------
    شعری از مصطفی محدثی خراسانی

    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  9. #28
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    بسم رب الحسین

    تکه نان...!

    روزی امام حسین(ع) به استراحت‌گاهی وارد شد و (در گوشه‌ای)، تکه نانی دید؛ آن را به غلام خود داد و فرمود: «ای غلام! هر گاه بیرون آمدم، این لقمه را یادم بیاور.» غلام آن را خورد. همین که حضرت بیرون آمد، فرمود: «غلام! نان کو؟» غلام پاسخ داد: «آقاجان! آن را خوردم.» امام حسین(ع) فرمود: «تو در راه خدا آزادى.» کسی گفت: «سرورم! او را آزاد کردى؟» فرمود: «آرى. از جدّم، رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: هر کس تکه نانی را بیابد، پس آن را پاک کند یا بشوید، سپس بخورد، در شکم او جای نمی‌‌گیرد، مگر آنکه خداوند او را از آتش آزاد سازد و من کسی را که خدا از آتش رها کرده است، به بردگی نمی‌گیرم».[۱]



    اگر صدقه نبود
    امام حسین(ع) فقیرانی را دید که روی گلیمی نشسته بودند و تکه نانی می‌خوردند. سلام کرد. فقیران امام را به جمع خود دعوت کردند. حضرت کنار آنها نشست و فرمود: «اگر خوراک شما، صدقه نبود، با شما هم‌خوراک می‌شدم.» سپس فرمود: «برخیزید تا به منزل برویم.» حضرت آنان را به منزل آورد و به ایشان خوراک و پوشاک داد و به هر یک چند درهم بخشید.[۲]
    [۱]عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۴۷، ح ۱۵۴.
    [۲]. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۱، ضمن ح ۳.

    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  10. #29
    همکار بازنشسته محب الحسين آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    نوشته ها
    1,899
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض السلام عليك يا سدرة المنتهي "



    جبرئیل براى آدم روضه مى خواند :



    صاحب كتـاب درالثـمـین در ذیل آیه شریفـه فـتـلقـى آدم ... نقـل مـى كند كه چـون خـداى متعال اراده فرمود توبه آدم را بپذیرد پرده از جلو چشم آدم برداشته شد و در ساق عرش اسامى خمسه آل عبا را مشاهده كرد و آنها را بر زبان راند و از جبرئیل پرسید: اینان كیستند؟






    جبرئیل آنها را مـعـرفـى كرد و سپس گفت خدا را به این اسامى بخوان تا توبه ات را بپـذیرد، آدم پـرسید چگونه بخوانم ، جبرئیل گفت : بگو یا حمید بحق محمد، یا عالى بحق على ، یا فاطر بحق فاطمة ، یا محسن بحق الحسن و ... .وقـتـى جبرئیل نام حسین را برد قلب آدم على نبینا و آله و علیه السلام شكست و اشكش جارى شد، گفت : برادرم جبرئیل چرا هنگامى كه نام پنجمى را بر زبان جارى نمودم قلبم شكست و اشكم جارى شد؟
    جبرئیل گـفـت : براى این فـرزندت مصیبتى روى مى دهد كه مصائب در پیش ‍ آن كوچك و حقیرند.
    آدم گفت : اى برادر آن مصیبت چگونه است ؟
    جبرئیل گـفـت : «او را با لب تشنه مى كشند در حالى كه غریب و بیكس و تنها است و یار و یاورى ندارد
    و اگر ببینى اى آدم او را در آن روز كه مى گوید: واى از تشنگى و كمى یار و یاور و تـشنگـى چـنان بر او غـلبه كند كه آسمـان به چـشمـش تـیره و تـار آید مثل اینكه دود فاصله شده است پس هیچكس او را یارى نكند مگر با شمشیر كه بجانش افتند و او را مـانند گـوسفند ذبح كنند و سرش را قفا ببرند و دشمنان پس از كشتن اموالش را غـارت نمایند و سرهاى او و یارانش را شهر به شهر و دیار به دیار بگردانند و زنانش را اسیر نمایند.
    و این چنین در علم خداى واحد منان گذشته است ».
    سپس آدم و جبرئیل گریستند مانند زنى كه فرزندش مرده باشد. 1


    " كشتى نوح در كربلا متلاطم مى شود "



    وقـتـى طوفان نوح جهان را فرا گرفت و جناب نوح پیغمبر با یاران در كشتى نشسته و دنیا را گـردش مـى كرد به سرزمـین كربلا رسید كشتى دچار گرداب شد و زمین آنرا بسوى خـود مـى كشید و نوح از غـرق شدن ترسید و دست به دعا برداشت و عرض كرد: پـروردگـارا مـن همـه روى كره زمـین را با كشتى زیر پا گذاشتم و در هیچ جا دچار چنین گرفتارى نشدم كه در این نقطه به آن مبتلا گشته ام .
    جبرئیل نازل شد و گفت : اى نوح اینجا سرزمینى است كه حسین نوه محمد خاتم پیامبران و فرزند خاتم اوصیاء را مى كشند.
    نوح پرسید: قاتل او كیست ؟
    جبرئیل گفت : قاتل او لعین آسمانهاى هفتگانه و زمین است .
    پس نوح هم چهار بار قاتل حسین علیه السلام را لعنت كرد و كشتى به سلامت از آن ورطه رهائى یافت و در جودى به زمین نشست.2


    " بساط سلیمان متزلزل مى شود "



    حضرت سلیمان پیغمبر بر بساط خود نشسته و در هوا به سیر و سیاحت مى پرداخت وقتى به سرزمین كربلا رسید باد بساطش را سه بار درهم پیچید كه سلیمان ترسید سقوط كند پـس از آنكه باد ساكت شد بساط سلیمان در زمین كربلا فرود آمد و سلیمان باد را گـفـت چـرا چـنین كردى ؟ پـاسخ داد: اینجا سرزمینى است كه حسین علیه السلام كشته مى شود، سلیمان پرسید كه حسین كیست ؟ باد گفت او نوه محمد مختار و پسر على كرار است .
    سلیمان گفت چه كسى او را مى كشد؟
    باد گفت : لعنت شده اهل آسمانها و زمین یزید بن معاویه .
    سلیمـان دستها را بلند كرد و یزید را نفرین نمود لعنت فرستاد و جن و انس امین گفتند، آنگاه باد وزیدن گرفت و بساط، حركت نمود. 3








  11. #30
    همکار بازنشسته محب الحسين آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    نوشته ها
    1,899
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض السلام عليك يا سدرة المنتهي "

    چرا بر سیدالشهدا می گرییم؟



    برخی می پرسند که چرا برای یک انسان که همانند دیگر انسانها بوده قریب به 1400 سال است که گریه می کنید و عزاداری می نمایید؟ درست است که او نواده پیامبر است و مظلومانه کشته شده, اما مگر حسین بن علی علیهماالسلام خونش رنگین تر از انسانهای بی گناهی است که در طول تاریخ به دست سفاک ترین انسانها و با فجیع ترین روش ها کشته شده اند؟
    هزاران نفر در هیروشیما و ناکازاکی مظلومانه کشته شدند, اما شما در سالگردشان حتی یک قطره اشک نمی ریزید. در حالی که برای یک نفر و یاران اندکش این چنین عزاداری می کنید؟
    آیا گمان نمی کنید که اینها بیشتر به یک تلقین شبیه است و شما به خود قبولانده اید که باید در مصیبت چنین کسی عزاداری کنید؟ آیا شما بر اساس یک عادت دیرینه و یک رسم و رسوم بی جا نیست که بی جهت به سر و سینه می زنید و آه و ناله می کنید؟
    شاید هم بیشتر قصد و غرض سیاسی دارید و می خواهید با زنده نگه داشتن یاد شهدای کربلا مظلوم نمایی کنید و خط و ربطتان را زنده نگه دارید و همیشه در کانون توجه جامعه جهانی باشید؟
    در پستوی خانه و در خفا هم می شود گریه کرد و بدون بیرق و سیاهی هم می شود عزاداری نمود؟ اگر راست می گویید که از چنین حادثه ای غمگین و ناراحتید, پس چرا در بوق و کرنا می کنید و عالمی را خبر ساز می نمایید؟
    این قبیل سوالات اگرچه معمولا از ناحیه معاندان سرچشمه می گیرد, اما گاهی برای خودیها هم ذهنیت می سازد و ایجاد شبهه می کند.


    گام اول: انسان بهترین کاردستی هنرمند آفرینش



    همه هنرمندان, کارهای هنری خود را همانند فرزندانشان دوست دارند و گاه اندک بی احترامی به آن را توهین به خود می دانند. نقاش, خطاط, طراح, خواننده, معمار, نویسنده و همه هنرمندان رشته های مختلف هنری, به هنر خود عشق می ورزند و به کاردستی های خود علاقه مندند.
    در پستوی خانه و در خفا هم می شود گریه کرد و بدون بیرق و سیاهی هم می شود عزاداری نمود؟ اگر راست می گویید که از چنین حادثه ای غمگین و ناراحتید, پس چرا در بوق و کرنا می کنید و عالمی را خبر ساز می نمایید؟



    اما همین هنرمندان, میان کارهای هنری خود تفاوت قایل اند. ممکن است یک نقاش بگوید حاضرم همه نقاشی هایی را که تا به حال کشیده ام بدهم اما خط بر روی فلان تابلو نیافتد. چرا که همه وجودم را در آن به یادگار گذاشته ام و از همه هنرم برای ترسیم آن بهره جسته ام.




    نگاهی گذرا به جهان هستی چشم ما را بر روی تابلوهای نقاشی فراوانی خواهد گشود که کاردستی بزرگترین هنرمند عالم است. طبیعت سرسبز و رنگارنگی که چشمان هر بیننده ای را شگفت زده می کند و کهکشان هایی که هنوز چشمان بشر، اندکی از عمق آن را هم مشاهده نکرده, گوشه کوچکی از هنر این شخصیت والا است.
    اما همین هنرمند بزرگ پس از چندی, شاهکاری هنرمندانه ارائه داد که خود هم از زیبایی آن به وجد آمد و بر خود آفرین گفت.(سوره مومنون, آیه 14) آفریدگار هستی هنگامی که آدم را آفرید, او را اشرف مخلوقاتش معرفی کرد و به او ارزش ویژه داد.(سوره اسراء, آیه 70) گویا خداوند با آفرینش انسان, سبک جدیدی در هنر خود ابداع نموده است و به جای نقاشی بر بوم آسمانها آیینه ای بر پیشانی خاک ترسیم کرده است.
    آری, انسان آیینه ای است که می تواند بیش از دیگر مخلوقات خدا, هنرمندی آفریدگار را هویدا کند. سرسبزی طبیعت کجا و مهر و عطوفت انسانی کجا؟ بلندای کوه های سر به فلک کشیده کجا و همت بی منتهای انسانی کجا؟ و هزاران جلوه انسانی دیگر که همانند یک آیینه, تصویری مجازی از بزرگ هنرمند عالم نمایان می کند.



    گام دوم: ارزش گذاری کاردستی ها




    یک کارگاه آینه سازی و آینه کاری را تصور کنید که هزاران آینه در آن می درخشد و در گوشه گوشه آن رخ می نمایاند. در یک گوشه, جعبه جعبه آینه های جیبی روی هم قرار داده شده است.
    در گوشه دیگر, آیینه های قدی معمولی کنار هم گذاشته شده اند و جلوتر از آن به آیینه های مرغوب تر و گران تر بر می خوریم.
    به کارگاه آیینه کاری که سر می زنیم تعداد زیادی از آیینه هایی را که نقش و نگار کمتری دارند, روی هم قرار داده اند و با آیینه هایی که کار بیشتری برده و دقت بیشتری برای تزیینات آن به کار رفته با احترام خاصی برخورد می شود.
    تمام سخن در این است که اگر یک روز یک بچه ناقلای شیطان صفت, بیاید و آیینه ها را بشکند, بر دل این آیینه کار چه خواهد گذشت؟ اگر تعدادی از آیینه های جیبی و یا آیینه های کار شده معمولی بشکند, چقدر ناراحت خواهد شد؟ اگر یکی دو تا از آینه های قدی بشکند چه حسی خواهد داشت؟
    بنابراین مسلم است که برای خالق آیینه ها متفاوت است که کدام آینه را بشکنند و به کدامیک دست اندازی کنند. درست است که همه انسانها کاردستی زیبای خداوند هستند و با ارزش بالقوه ای که دارند از همه مخلوقات دیگر خدا برترند, اما این دلیل نمی شود که ارزش همه انسانها با هم یکی باشد و هیچ تفاوتی میان آنها نباشد.



    هان! ای آیینه دلان! می دانید چه آینه ای را شکستند؟!
    می دانید که چگونه و در چه حال و وضعیتی شکستند و با او چه کردند؟
    کاش فقط می شکستندش و ستوران را بر ....
    حالا اگر سوختی و اشکت جاری شد, بگو عالمی به فدای لبهای تشنه ات یا اباعبدالله!



    گام سوم: آیینه تمام نمای پروردگار!





    معمولا هنرمندان به برخی از کارهای خود به قدری علاقه مندند که تنها به دوستان درجه یک خود نشان می دهند. خدا نکند که بادی بیاید و از کنار تابلوی دوست داشتنی یک نقاش و یا یک خطاط عبور کند. رنگ از رخساره اش می پرد و خود را به آب و آتش می زند.
    در کارگاه آینه کاری هم ممکن است یکی دو تا آینه ویژه وجود داشته باشد. آینه ای که تزییناتش دل می برد و رنگ و لعابش چشم هر بیننده ای را مدهوش می کند. آینه ای تمام قد که حتی اگر با چشم مسلح به آن نظاره کنی ذره ای کدورت و ناصافی در آن نمی بینی.
    آینه ای که به وسیله هفتاد و دو آینه دیگر تزیین شده است و آینه های رنگارنگ و پر زرق و برق دیگری نیز در حاشیه آن آویخته شده اند. این دیگر آینه تمام نمای هنرمندی خالق است.
    خدا نکند که برای یکی از تزیینات این آینه اتفاقی بیافتد که دیگر کارگاه آینه کاری غمخوانه خواهد شد. اما اگر زبانم لال یک یک آینه کاری ها را بشکنند و سنگ بزرگی به میان این آینه تمام قد بیاندازند چه بر دل این هنرمند خواهد گذشت؟ چه زیبا سروده است این محتشم کاشانی:


    در بارگاه قدس که جای ملال نیست


    سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
    زبانم لال اگر به حریم این آیینه تمام قد هم رحم نکنند و یک یک آینه های لطیف آن را بر کَنند و زیر پا بیاندازند, چه غوغایی خواهد شد.


    گام چهارم: عزای آیینه دلان!



    اما این مصیبت تنها برای کارگاه آینه کاری نیست, بلکه برای همه آینه دلان عالم است. اگر کسی از هنر فرش, سر در بیاورد, همین که بفهمد هنرمندانه ترین فرش عالم در اثر سهل انگاری سوخته است, آتش به جانش می افتد. اگر کسی عاشق کتاب باشد و تاریخ را ورق بزند و بفهمد در حمله مغول ها چه کتابهای گرانبهایی که نسوخته, از عمق وجود می سوزد. آری, این یک غم زودگذر نیست که زمان از اندوه آن بکاهد, بلکه داغی است همیشگی و ماندگار.
    هان! ای آیینه دلان! می دانید چه آینه ای را شکستند؟! می دانید که چگونه و در چه حال و وضعیتی شکستند و با او چه کردند؟ کاش فقط می شکستندش و ستوران را بر ....
    حالا اگر سوختی و اشکت جاری شد, بگو عالمی به فدای لبهای تشنه ات یا اباعبدالله







صفحه 3 از 14 نخستنخست 12345678910111213 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. برنامه هیئت های عزاداری سید الشهدا
    توسط dampayi در انجمن امام حسین‌ (ع)
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 07-11-2013, 18:02
  2. دوره كامل قصه هاى قرآن
    توسط golenarges در انجمن مباحث قرآنی
    پاسخ: 96
    آخرين نوشته: 09-10-2011, 14:14
  3. پاسخ: 20
    آخرين نوشته: 06-02-2011, 21:50
  4. توسل جستن به زیارت امام عصر ارواحنا فداء
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 17-10-2010, 07:40

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه