اقدامات عربستان در بحران سوریه یک نوع خودکشی است زیرا تشدید بحران و فشارها علیه سوریه زمینهها را برای بیثباتی عربستان که کاخهای شاهزادگان آن اغلب شیشهای و روی شن بنا شده است، را فراهم میکند.
به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری فارس به دمشق، شامات، شبه جزیره عرب و منطقه خلیج فارس، روابط تاریخی و باستانی دارند و در دوران جاهلیت اعراب حجاز روابط تجاری با شامات داشته و فصل تابستان موسم بازرگانی قبایل حجاز با شامات بوده است.
قبیله قریش به ویژه بنی امیه قبل از اسلام مناسبات تجاری سنتی با شام داشتند همین روابط بود که بعدها زمینهساز ایجاد اختلاف اموی در شام شد. در تاریخ معاصر سوریه دروازه عربستان سعودی بود و راهآهن حجاز که از دمشق شروع میشد و به حجاز ختم میشد و این مسیر نقش مهمی در سیاست نظامی دولت عثمانی و انگلیس داشت.
مردم سوریه سهمی در فروپاشی دولت عثمانی داشتند زیرا پیش از چهار قرن از ترکان عثمانی ظلمها و ستمها کشیدند لذا در دوران جنگ جهانی اول شام علیه دولت عثمانی شورید ولی به خاطر توطئه اروپای استعماری به استقلال ترسید و طبق قرارداد ننگین سایکس- بیکو، شام(سوریه) و لبنان سهم فرانسه شد و اردن و فلسطین و عراق سهم انگلیس شد.
پس از استقلال (بعد از جنگ جهانی دوم) سوریه جایگاه مهمی برای عربستان سعودی و طرحهای نفتی و استعماری آمریکا در منطقه داشته و آل سعود و آمریکا تلاش داشتند سوریه را از سیاست انگلیس و مداخله عراق و اردن (متحدان سنتی انگلیس) دور سازند تا پروژه لوله کشی نفت عربستان سعودی به مدیترانه عملی شود.
از دوران جنگ جهانی دوم تا دهه 60 ، سوریه تحت تأثیر دو محور عربی "عراق-اردن" و محور "عربستان سعودی- مصر" بود و روند تحولات سوریه در این سالها تحت تأثیر این عوامل بود.
بی ثباتی دهه چهل و پنجاه ناشی از مداخله این محورها بود و اغلب کودتاهای نظامی در سوریه دسیسه و توطئه چینی محور عراق و اردن بوده زیرا سوریه برای این محور و سیاست خاورمیانه انگلیس بسیار با اهمیت بود.
پیوستن سوریه به محور عربهای رادیکال به رهبری جمال عبدالناصر (اولین رئیس جمهوری مصر 1952-1970) تهدیدی بالفعل برای جبهه ارتجاع منطقه «شاه-آل سعود» بود.
در دوران حافظ اسد سوریه جایگاه راهبردی در منطقه پیدا کرد
با به قدرت رسیدن حافظ اسد به مسئله قدرت در اوایل دهه هفتاد تحول انقلابی و رادیکالی در جایگاه و قدرت بازیگری سوریه در منطقه رخ داد و برای اولین بار در تاریخ سوریه این کشور این جایگاه راهبردی و نقش مهم بازیگری پیدا میکند.
در سه دهه اخیر ریاض در سیاست خود نسبت به سوریه به دنبال اهداف زیر بوده است:
۱- استفاده از سوریه برای توسعه نفوذ خود در لبنان
۲- بهرهبرداری از قدرت اسد جهت برقراری موازنه در منطقه و کاهش تهدیدات منطقهای صدام حسین (1979-2003)
۳- تلاش ریاض برای جداسازی میان تهران انقلابی و اسلامی از دمشق رادیکال
معارضان فراری سوریه از تسهلات مالی و مادی عربستان برخوردارند
گرچه ریاض در این سه دهه روابط خوبی با دمشق داشت ولی به تمام معارضه فراری به ویژه اخوان المسلمین و سلفیهای تندرو پناه داد و آنها در مؤسسات فرهنگی، دانشگاهی و آموزش به خدمت گرفت.
ابوغده، سعید حوی و بیانونی و شیخ عرعور و بسیاری از رهبران اخوان و سلفیها در عربستان سعودی مقیم و از تسهیلات مالی و مادی آل سعود بهرهمند شدند.
توافق طائف که در پایان دادن به جنگ داخلی و منازعه گروههای لبنانی نقش مهمی داشت بدون همکاری دمشق امکانپذیر نبود. عملی شدن توافقنامه طائف و نخست وزیری رفیق حریری نقش کلیدی در افزایش نفوذ عربستان سعودی در لبنان شد.
اهداف راهبردی ریاض در لبنان
اهداف راهبردی ریاضی در لبنان برای همگان آشکار بود که از جمله می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱- ترویج فرقه وهابیت
۲- مبارزه با جنبشها و حرکتهای ملی انقلابی
۳- از میان بردن مقاومت اسلامی و فلسطین
۴- جذب لبنان و تمام گروههای آن به جبهه محافظه کار عرب به رهبری عربستان سعودی
۵- مهار و کنترل کردن تحرک منطقهای سوریه
۶- همگرایی و همکاری با سیاستهای آمریکا و متحدان منطقهای در لبنان
ترور رفیق حریری (متحد سنتی ریاض) در سال 2005، کابوسی برای سیاست خاورمیانه عربستان سعودی بود. ریاض با همکاری واشنگتن و پاریس با تحرک بینالمللی و منطقهای سعی در منزوی کردن و مجازات دمشق نمودند.
صدور قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه سوریه، نقش منفی روی حضور دمشق در لبنان داشت. خروج ارتش سوریه از لبنان دسیسه باند بندر بن سلطان و جناح حریری ها علیه ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی بود که از حمایت و اتحاد با سوریه بهره مند بود.
اهداف بندر بن سلطان از تخیرب مناسبات دمشق و ریاض
از سال 2005 تاکنون شاهزاده بندربن سلطان تلاش در جهت تخریب مناسبات دمشق-ریاض میکند.
اهداف بندر از این سیاست را می توان چنین برشمرد:
- جداکردن سوریه از عربستان سعودی و محروم کردن ملک عبدالله (تمایل عربی سوری دارد) از یک متحد قوی در منطقه
- همکاری با سیاست آمریکا برای تضعیف و منزوی کردن سوریه
- تلاش برای تقویت و بقای حریری (پسر) در لبنان
- تضعیف سوریه و تلاش برای جداسازی آن از جبهه مقاومت و پایدار در قبال صهیونیستها
باند بندر بن سلطان در حوادث اخیر دوباره عرض اندام کرد
در سالهای اخیر ملک عبدالله با درک توطئه بندر بن سلطان وی را عزل کرد و فرزندش شاهزاده عبدالعزیز رابط میان خود و بشار اسد قرار داد.
مناسبات دمشق-ریاض در این اواخر به سمت عادی سازی و پیشرفت پیش میرفت ولی تحولات سوریه در ماههای پس از مارس 2011 بار دیگر زمینه برای فعالیت باند بندربن سلطان فراهم شد.
اختلاف شاهزادگان آل سعود در قبال تحولات سوریه
در قبال تحولات سوریه در میان نخبگان و جناحهای مختلف شاهزادگان آل سعود دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی از جناحها تبعات و نتایج اقدامات معارضه و سیاستهای فشار غرب علیه سوریه به سود بقای آل سعود در عربستان سعودی نمیدانند و بی ثباتی دمشق را عامل در بر هم زدن امنیت عربستان سعودی میدانند ولی جناح سریریها که ارتباط ارگانیگی با کاخ سفید و پنتاگون دارند براندازی بشار اسد را برای آینده خود سودآور میدانند.
ریاض با تاکتیکها و شیوههای گوناگون در بحران اخیر سوریه نقش ایفا میکند. صدور پیام ملت عبدالله به سوریه و مردم آن یک اقدام علنی و آشکار علیه بشار اسد بود.
عربستان سعودی جهت تشدید بحران سوریه اقدام زیر را انجام داد:
۱- فعال سازی شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب در جهت اعمال فشار علیه بشار اسد و زمینه سازی برای تکرار تجربه لیبی در سوریه
۲- کمک مالی و تسلیحاتی و لجستیکی به معارضه سوریه در خارج و داخل
۳- همکاری و هماهنگی ریاض با محور منطقهای ترکیه-قطر-اسرائیل و محور بینالمللی آمریکا - فرانسه و انگلیس علیه تضعیف و حتی براندازی بشار اسد
۴- تلاش برای تقویت جریان سلفی و وهابی در سوریه
۵- فعال سازی رسانههای گروهی خود مانند شبکه العربیة و نشریاتی چون الشرق الاوسط و الحیاة و تمام سیاستهای سلفی و وهابی برای تحریک افکار عمومی جهان غرب و اسلام علیه دولت اسد و تخریب چهره آن در اذهان عمومی
۶- فراخوانی سفیر عربستان سعودی نقش تحریک کننده داشت در پی آن سفیر کویت و بحرین سفرای خود را فراخواندند.
از دیدگاه برخی از تحلیلگران و استراتژیستهای غربی اقدامات عربستان سعودی در بحران سوریه یک نوع خودکشی است زیرا تشدید بحران و فشارها علیه سوریه زمینهها را برای بیثباتی عربستان سعودی که کاخهای شاهزادگان آن اغلب شیشهای و روی شن بنا شده است، را فراهم میکند.