نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: قدرت مرتاض ها

  1. #1
    مدیرکل انجمنهای نور آسمان vorojax آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    همشهری حضرت عشق
    نوشته ها
    7,305
    تشکر
    6
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض قدرت مرتاض ها

    [size=large]اين قضيه اينکه بعضي اشخاصي که اصلا نماز هم نمي خوانند و دين رو قبول ندارند يه حالات عجيبي دارند مثل همان کسي که خدمت شيخ انصاري رسيد و گفت من مي دانم شما چند بار خدمت امام زمان(عج) رسيديد اين قضيش چگونه است؟ يا اين قضيه خارجي که اسمش رو يادم نيست که من يه کليپي ديدم (شايد ساختگي باشه) که با چند حرکت بدن انسان نصف ميشه و يا حرکت مي کنند؟ آيا واقعيت داره؟ [/size]
    [size=medium]

    پاسخ :بدون ترديد، افعال خارق‏العاده‏اى وجود دارد كه يا ما آن را خود ديده‏ايم، يا به حد زيادى براى ما نقل شده كه به آن يقين پيدا كرده‏ايم. برخى از اينها مستند، به اسباب عادى است كه از چشم حسّى ما خارج است؛ مانند كسى كه دارويى به بدن خود ماليده، داخل آتش مى‏شود و نمى‏سوزد. اما بعضى از آنها مستند به هيچ سببى از اسباب طبيعى و عادى نيست؛ مانند خبر دادن از غيب، ايجاد محبت و يا دشمنى، بيمار كردن، شفا بخشيدن و برخى كارهايى كه مرتاض‏ها نيز انجام مى‏دهند.
    اما اين گونه كارها - با اختلافى كه در نوع آنها هست - مستند به قوّت اراده و شدت ايمان به تأثير «اراده» است؛ چرا كه اراده، تابع علم و ايمان قلبى است و توجه ايمان آدمى به تأثير اراده هر چه بيشتر باشد، اراده هم مؤثرتر مى‏شود. شدت قوت اراده هم متوقف بر انجام دادن اعمالى است كه هر دين و مذهبى، بر اساس نگرش خويش به پيروان خود دستور مى‏دهد.
    گفتنى است انجام دادن يك سلسله اعمال خاص توسط مرتاض، نَفْس را از علل و اسباب خارجى، مأيوس ساخته به طورى كه مستقل و بدون استمداد از اسباب طبيعى، مى‏تواند كارى انجام دهد.
    به هر روى، اثر رياضت اين است كه براى نفس، حالتى حاصل مى‏شود كه مى‏فهمد، مى‏تواند مطلوب را انجام دهد؛ يعنى، هنگامى كه رياضت به طور كامل انجام گرفت، نفس طورى مى‏شود كه اگر مطلوب را اراده كند، حاصل مى‏شود. مثل اينكه روح را براى كودكى در آينه احضار نمايد، يا مدت زمان مديدى، گرسنه باشد، يا روى آب راه رود و ... ولي بايد توجه داشته باشيد كه آنچه در كليپ ها مشاهده مي شود، قابل اعتماد نيست و بيشتر ساختگي است.}در اين باب: الميزان، ج‏1، صص 365 - 363 و ج‏6، صص 272 - 275..
    راه رسيدن به عرفان حقيقي منحصر به انس با خداوند و به رنگ خدا در آمدن است، چون خداوند است كه منبع تمام قدرت ها و توانايي ها است. در مقابل خدا هيچ كسي و چيزي از خود قدرتي ندارد تا به كسي بدهد. بنابراين تنها راه رسيدن به عرفان حقيقي ارتباط با خداوند و كسب قدرت از او است.
    خيلي ها اشكال مي كنند و مي گويند پس اين قدرتي كه مرتاض ها دارند از كجا است آنها كه خداپرست و اهل انس با خدا نيستند و فقط با رياضت به اين قدرت مي رسند؟
    اين اشكال خوبي است و خيلي ها هم خواستند به آن جواب بدهند ولي گاهي جواب ها قانع كننده نيست. در پاسخ به آن مي توان گفت: عرفان دو بخش دارد. يك بخش آن كندن از دنيا و ترك عادت ها و رياضت كشيدن و تحمل گرسنگي و ترك لذت هاي مادي و گذشتن از خواسته ها است. به اين بخش رفع موانع سلوك و عرفان گفته مي شود و يك بخش هم عبادت خداوند و انس با پروردگار هستي است.
    بخش اول يعني رياضت چون باعث سبكي روح و تجرد نفس مي شود، خودش زمينه ساز رسيدن انسان به قدرت تاثير گذاري در اشيا و نوعي تصرف تكويني است، ولي گفتني است كه منظور نظر عرفان اسلامي و ناب تنها رسيدن به اين نوع اقتدار نيست.
    منظور عرفان رسيدن به نوع قدرتي است كه علاوه بر رياضت از طريق انس با خداوند بدست مي آيد. عارف حقيقي در اثر انس با خداوند و عبادت به رنگ خدا مي شود و مي تواند خليفه خدا در زمين باشد و خلق خدا را به سوي خداوند رهبري كند و صفات و كمالات الهي را در خويش ظاهر سازد و در بندگان خدا و جامعه تاثير مثبت و خداگونه بگذارد.
    اين نوع كمال و تاثير گذاري خاص عارف حقيقي و كسي است كه با خداوند انس داشته باشد و هرگز از كساني كه تنها به رياضت هاي بشري و غير ديني مي پردازند ساخته نيست. آنها تنها ممكن است به اين قدرت برسند كه مثلا با يك بادام در روز زنده بمانند و يا با يك نگاه قطاري را از حركت بياندازند و يا روي يك طناب بخوابند و روي ميخ بنشينند و روي ديوار راه بروند و مانند آن.
    اين كارها ممكن است، ولي هدف انبيا و اولياي خداوند اين نبوده كه از اين نوع كارها انجام بدهند. البته گاهي هم قدرت از خودشان نيست و مثلا از طريق ارتباط با اجنه و استفاده و تسخير آنها به نوعي قدرت رسيده اند كه باز اين كار علامت كمال در انسان نيست.
    نمونه يك انسان واقعي و عارف واصل و صاحب اقتدار ولايي امام خميني رض است كه توانست چنين انقلاب بزرگي را در تاريخ بشريت ايجاد كند و در دل و جان انسان ها چنين اثر بگذارد و مسير تاريخ و فرهنگ انسان ها را به سوي خداوند عوض نمايد كه تازه دارد اثر آن در جوامع گوناگون ظاهر مي شود و تمام صاحبان قدرت هاي مادي از رواج اسلام و قدرت اسلام به هراس افتاده اند.
    انسان داراى روحى است كه اگر تقويت شود، قدرت تصرف در امور و اشياى ديگر را به دست مى‏آورد. البته اين تصرف بر اساس نظام على و معلولى است. مرتاضان و كسانى كه كارهاى خارق العاده انجام مى‏دهند، تا حدودى داراى كارهايى هستند كه نوعى كرامت شمرده مى‏شود و از اين جهت با عرفا و صاحبان ولايت تكوينى تشابه دارند. دليل آن را نيز بايد در اين نكته جست و جو كرد كه نظام جهان بر اساس علت و معلول است و هر پديده‏اى بر اساس علتى موجود مى‏شود. علت برخى امور روشن و واضح است. چنان كه علت عادى توقف قطار ترمز لكوموتيوران است؛ اما علت برخى از كارها خلاف عادت است. مثل اين كه كسى با قدرت روحى خود قطار را متوقف مى‏كند.
    روح انسان فرمانده بدن است و كليه كارهاى بدن سالم تحت فرمان او انجام مى‏شود. برخى از نفوس به دليل تمرين‏ها و رياضت‏هاى خاص چنان قوى مى‏شوند كه مى‏توانند افزون بر بدن خود، در انسان‏ها و اشياى ديگر نيز حالت تدبير داشته باشند. انسانى كه اراده خود را قوى كرد، امكان مى‏يابد بر امور و پديده‏ها تأثير بگذارد. اين جزئى از نظام علت و معلول جهان مادى(1) و نشانه قدرت نفس انسان است؛ زيرا نفس انسان مظهر خداوند است و در صورتى كه تقويت شود، توان تصرف و انجام كارهاى خلاف عادت را به دست مى‏آورد.
    تقويت نفس با تمرين‏هايى كه اصطلاحاً رياضت خوانده مى‏شود، حاصل مى‏گردد. رياضت دو گونه است: رياضت شرعى كه مطابق با شرع و با راهنمايى معنوى ولى الله الاعظم - سلام الله عليه - انجام مى‏شود؛ و رياضت‏هاى غير شرعى. پويندگان راه شريعت به مدارج قرب الاهى و ولايت تكوينى نائل مى‏آيند؛ اما آنان كه از روش‏هاى غير شرعى بهره مى‏برند، تنها توان تصرف در برخى امور را به دست مى‏آورند.
    عرفا و مرتاضان از جهت بروز كرامت با هم تشابه دارند و هر دو كارهاى خارق العاده انجام مى‏دهند. البته آن كه به مقام قرب وارد شد و از خود فانى گرديد، در صدد بروز كرامت و كارهاى خارق العاده نيست، و آنچه از وى عيان مى‏شود، امورى است كه از وسعت وجودى‏اش ريزش مى‏كند.(2)
    آرى، برخى انسان‏ها به واسطه قدرت روحى خود مى‏توانند كارهاى خارق العاده انجام دهند؛ زيرا نظام عالم براساس علت و معلول است، برخى از علت‏ها براى ما روشن است و آن‏ها را علت‏هاى عادى مى‏خوانيم و برخى براى ما آشكار نيست و آن‏ها را خلاف عادت مى‏پنداريم. كارهاى خلاف عادت اين افراد به نفس انسانى رياضت كشيده منتسب است. بين اين انسان‏ها و عارفان تفاوت‏هاى زير قابل توجه مى‏نمايد:
    1. عارف به مقام قرب بار يافته، براساس دستورهاى شرعى به مقامى رسيده است كه مى‏تواند كارهاى خدايى انجام دهد. امام صادق - سلام الله عليه - مى‏فرمايد: «العبودية جوهرة كنهُها الربوبية، فما فُقد فى العبودية وُد فى الربوبيّة و ما خفى عن الربوبيّة أُصيب فى العبودية؛ بندگى گوهرى است كه حقيقت آن مقام ربوبيت است. پس آنچه در بندگى پنهان است، در مقام ربوبيت يافت مى‏شود و هر آنچه در مقام ربوبيت پنهان باشد، با بندگى حاصل مى‏شود.(3) «رب» به معناى مالك و صاحب است كه در آنچه تحت تصرفش است، قدرت تصرف دارد. بدين اعتبار يكى از اسماى حسناى حضرت حق «رب» (صاحب اختيار تمام موجودات) است. «مقام ربوبيت» يعنى مقام تصرف در امور و اشيا. روايت شريف مى‏گويد: آن كه به مقام بندگى راه يافت ،داراى گوهرى مى‏شود كه مى‏تواند در امور و اشيا تصرف داشته باشد؛ به عبارت ديگر، حقيقت و كنه بندگى مقام ربوبيت است و آن كه بنده شد، آقاى جهان و مظهرى از اسم «رب» خداى جهانيان مى‏گردد. ظاهر بندگى در دنيا اظهار و ابراز ذلت و عجز است و باطن آن آقايى. بنابراين، آن كه به مقام قرب الاهى راه يافت، توان تصرف در امور و اشياى بيرون از خود را به دست مى‏آورد. عرفا براساس همين مقام كارهاى خارق العاده انجام مى‏دهند؛ اما مرتاضان باتمرين‏هاى خلاف شرع نفس خود را تقويت مى‏كنند.
    2. هدف عرفا بروز كرامت نيست. هدف آن‏ها بندگى خدا و دعوت مردم به توحيد و بندگى خداوند متعال است و كراماتشان در جهت دعوت مردم به ماوراى طبيعت و حقايق معنوى يا كمك به رفع مشكلات مردم تحقق مى‏يابد. در حقيقت مَثَل آن‏ها مَثَل ظرف لبريز از آب است كه گاه آب از آن سرازير مى‏شود؛ اما هدف مرتاضان رسيدن به شهرت يا تقويت نفس است.
    3. عرفا بسته به درجه قربشان داراى قدرت تصرف و كارهاى خارق‏العاده متنوع و گسترده‏اند؛ زيرا آن‏ها خدايى شده‏اند وخداى عالم نامحدود است. پس هر چه بهره آن‏ها از فيض الهی بيش‏تر باشد، قدرت بيش‏ترى دارند. در حالى كه مرتاضان از قدرت محدود و كارهايى با تنوع اندك بهره مى‏برند؛ مثلاً آن‏ها نمى‏توانند مرده زنده كنند، ولى عارف بالله با اجازه الاهى مرده زنده مى‏كند.
    4. تمام كارهاى عارفان با توجه به اجازه و رضايت الاهى براساس شرع و فضائل اخلاقى است؛ بدون اجازه الاهى به هيچ كارى دست نمى‏يازند و در همه حال بنده اويند. مقام آن‏ها مقام فناى فى الله و بقاى بالله است؛ برخلاف مرتاضان كه براساس خواهش نفس كار مى‏كنند و چه بسا كارهاى خلاف اخلاق نيز انجام مى‏دهند.
    5. كارهاى مرتاضان بر آموزش وتمرين استوار است و انجام هر كارى با آموزش و تمرين و پشتكار فرد ميسر مى‏شود؛ اما عارف بر اساس بندگى و مقام قرب داراى قدرت تصرف مى‏شود و در اين جهت از كسى آموزش خاصى نمى‏بيند.
    پى‏نوشت:
    1. الميزان فى تفسير القرآن، سيد محمد حسين طباطبائى، ج 6، ص 206.
    2. مرحوم ملاصدرا مى‏فرمايد: و ليس عندنا من شرط الولاية ظهور الكرامة و خوارق العادة.(مفاتيح الغيب، ص‏488)
    3. شرح فارسى مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، عبدالرزاق گيلانى، تصحيح دكتر سيد جلال الدين محدث(ارموى)، ج‏2، ص 537ù536.


    منبع : پرسمان
    [/size]

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    293
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: قدرت مرتاض ها

    سلام
    سوال برای خودمم بود ممنون بابت پاسخ ولی کاش اول سوال رو میزاشتید تا یکم با بروبچ روش فکر کنیم و خلاصه یه بحثی کنیم بعد جواب صحیح رو قرار میدادید...
    در هر حال ممنونم
    درپناه حق
    [align=center][/align]

  4. #3
    اخراج شده
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    نوشته ها
    186
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: قدرت مرتاض ها

    خیلی ممنون

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه