معيار گرايى
چنين نيست كه هر كس ازدواج كرد، سعادتمند شود. چنين هم نيست كه هر كس همسرى برگزيند، مى تواند او را به سعادت و خوشبختى برساند. دليل آن هم وجود آتشهاى اختلاف و زبانه هاى كينه و كدورت در خانواده هاى بسيارى است كه گاهى هم پايشان به شكايت و دادگاه و پرونده و ... كشيده مى شود.
مهمتر از تشكيل خانواده ، داشتن خانواده اى سالم ، استوار، پاك و عاطفى و داشتن همسرى همدل و همزبان و همراه و همدرد است . خانواده هايى كه پس از تشكيل ، خيلى زود از هم مى پاشد و طوفان اختلاف ، ريشه آن را لرزانده و سقف آن را فرو مى ريزد، يا از همان آغاز، ميان زن و شوهر و اقوام و بستگان دو طرف ، مساله بوده است ، يا در اثر لجاجتها، خودخواهيها، نبودن روحيه گذشت و ايثار و ناديده گرفتن خطاهاى كوچك و ضعفهاى ناچيز، مسايلى بروز مى كند و رفته رفته بزرگ مى شود و مشكلات ، عرصه را بر زندگى تنگ مى سازد. اگر از آغاز، بناى ازدواج ، سالم نهاده شده باشد، اين گونه بحرانها يا هرگز يا دير به سراغ خانه مى آيد.
هسته اوليه يك خانواده سالم و مطلوب ، از همان آغاز ازدواج ، از هنگام خواستگارى و وصلت با خانواده ديگر شكل مى گيرد و ريشه آن ، شناختن و داشتن معيارهاى مكتبى در انتخاب همسر است .
همسر ايده آل كيست ؟ خصوصيات يك زن يا شوهر خوب كدام است و با كدام معيار بايد سراغ انتخاب شريك رفت ، يا به درخواست يك خواستگار براى ازدواج ، آرى گفت ؟ و اين آرى گفتن ، كه گاهى بلكه اغلب ، يك زندگى مادام العمر را بر دوش انسان مى گذارد، بايد با در نظر گرفته چه ويژگيهايى باشد؟