ادیان نیوز/ یک ماه قبل مقاله ای درباره ی «گفتمان شناسی جریان انحراف» منتشر شد. پیش از آن نیز اساتید و بزرگواران دیگری به بررسی ابعاد این مسأله پرداخته بودند. اصرار بر تداوم نگاه عمیق و به دور از جنجالهای خبری نسبت به جریان انحراف با هدف ارایه الگویی است برای نقد علمی، ژرف نگرانه و به دور از هیجان و سطحی نگری. از این رو، در پژوهش پیش رو سعی شده است به جریان انحرافی از منظری نو و این بار از نمای بیرونی نگریسته شود. پرواضح است که توجه به تحلیل اتاق فکرهای مستقر در کشورهای غربی از جریانهای سیاسی داخل کشورمان، فارغ از ارزش خبری و ارزش گذاری محتوایی آنها، در یافتن «نقشه راه» و «آینده کاوی رفتار طرف بیرونی» بسیار حائز اهمیت است.
پیش گفتار
پیش از ورود به بحث، توجه به نکاتی که میتواند تحلیلهای پیش رو را در مقام یک «ارزیابی استراتژیک» از نظر مخاطب بگذراند، ضروری مینماید.
لزوم توجه به نگاه و برآورد غرب از جریان انحرافی و کنشهای پیرامون آن را میتوان چنین برشمرد:
1- غرب نشان داده است که به دنبال شناسایی و کمک برای روی کار آمدن افرادی در نظام جمهوری اسلامی است که طرف مناسبتری برای تعامل در فعل و انفعالات بین المللی هستند؛ از این رو، تحلیلهای غربی از جریان انحرافی میتواند در برنامه ریزی های آینده ی غرب برای ایران نقش مهمی داشته باشد.
2- بررسی پیش رو نشان میدهد؛ نکات، علائم و موضعگیریهایی که مواد خام تحلیل غربی را تشکیل دادهاند، حاصل تحلیل رفتار رئوس ساختار سیاسی کشور است. در واقع تحلیل های ارایه شده، ارتباط مستقیمی با عملکرد و مواضع جریان انحراف دارند. این مهم با تدقیق در زمانبندی کنشهای داخلی جریان انحراف و واکنشهای خارجی به وضوح نمایان است.
3- استفاده زیرکانه رسانههای غربی از تکنیکهای اقناع خبری برای همراهسازی مخاطب با خود در ارایه تحلیل، نکتهای حایز اهمیت است. به عنوان نمونه؛ این رسانه ها از خانه نشینی رییس جمهور به عنوان «بروز بیشتر شکاف موجود در هرم قدرت» یاد کرده و در تحلیل غرض آلود آن، دلایلی را در جهت منافع خود و با ارایه اطلاعات بعضا دقیق و تکیه بر نظر تحلیلگران منتشر میکنند.
4- در پژوهش پیش رو، طرف غربی در تحلیل جریانهای سیاسی داخل ایران، از دو طیف تحلیلگر استفاده کردهاست؛ تحلیلگران زبدهی بومی غربی و تحلیلگرانی که اصالت ایرانی دارند و در مراکز و اتاق فکر بین الملل مشغول به کارند. در بسیاری اوقات، نگاه تحلیلگران ایرانی مقیم کشورهای غربی –با توجه به شناخت دقیقتر این افراد از فرهنگ کشور- با درصد بالایی به واقعیت نزدیکتر است.
و اما بیان نکات و ملاحظات ذیل از آنرو مهم اند که زمینه سوءبرداشتها و سوءتفاهم های احتمالی از این مقاله را خنثی نمایند:
1- در تحلیلهای غربی، «جریان انحرافی»، طیف احمدی نژاد نامیده میشود؛ از این رو، در نقلهای مستقیم این گزارش، بارها با این نوع برداشت مواجه میشویم.
2- توجه به این نکته –خصوصا برای منتقدین نگاه نگارنده در نقد جریان انحراف ضروری است که این قلم بدون تردید به سوگیری و بی اعتباری اکثر بنگاه های خبرپراکنی غربی واقف است؛ از این رو، به دنبال استفاده ابزاری از نگاه طرف خارجی –که بارها در امتحان صداقت مردود شده است- برای نقد یک جریان سیاسی داخلی نیستیم.
با این وجود اما اصلیترین انگیزه برای نگاشتن این متن، یافتن پاسخی برای این پرسش جدی است که چرا نگاه سراسر بغض و عداوت رسانه های غربی به دولت اصولگرا و حلقه اطرافیان ریاست محترم جمهور به ناگاه دچار استحاله شده و در چرخشی 180 درجه ای حتی به نوعی طرفداری تلویحی تبدیل شده است؟ چرا غربیها در تحلیلهای اخیر خود، اطرافیان ریاست محترم جمهور را مصداقی برای تقابل با ساختار نظام و حفرهای در صف یکپارچهی اصولگرایی یافته اند؟! و چرا به یکباره «تهدید» دولت اصولگرا جای خود را به «فرصت» در برخی اظهارنظرهای جدید طرف غربی داده است؟!
پاسخ پرسشهایی از این قبیل و انبوهی سؤال دیگر، در واقع مقدماتی هستند برای پاسخ به این موضوع که این تفاوت رویکرد و تحلیل های متفاوت رسانه ها و اتاق فکرهای غربی نسبت به دولت محترم حاصل چیست؟ در روش و منش دولت تغییری حاصل شده است یا غربیها تغییر کرده اند؟!
3- همانطور که در نقدهای منتشرشده ی قبلی در خصوص جریان انحراف نیز تأکید شد، معادل دانستن حلقه ی کوچک موسوم به «جریان انحراف» با کلیت دولت و نادیده انگاشتن خدمات بی بدیل، مثال زدنی و اوصاف تکرارناشدنی آن به دور از منطق، انصاف و عدالت است. تمرکز بر موضوع «جریان انحراف» نیز نه از آن رو است که این جریان به مثابه «خطر اصلی» در کمین انقلاب لحاظ شده است؛ بلکه نوعی ژرف نگری و توجه به «غده ی سرطانی» است که شاید در اثر بی توجهی، عدم بصیرت و سطحی اندیشی توان تکثیر یافته و سلامت گفتمان انقلاب را در آینده به مخاطره اندازد.
4- نکته ی پایانی پیشگفتار نیز آنکه برای هر تحقیقی بایستی مقدماتی همچون طرح سؤال، روش تحقیق و معیار داوری مشخص باشد؛ از این رو، سؤالات فوق بخش اول مقدمات تحقیق را مهیا نموده و با روش مطالعه ی کتابخانه ای در این پژوهش عمل شده است. بهترین معیار داوری نیز جمله ی امام راحل (ره) است که فرمودند: « اگر امریکا [و منافقین] تعریف کنند از یک کسى، تعریف کنند از یک چیزى، وقتى تعریف کردند، مردم مى فهمند این عیبى دارد که اینها تعریف مى کنند از او.»[1] و یا جملات مشابهی از ایشان نظیر آنکه فرمودند: «اگر چنانچه امریکا از ما تعریف کند و روزنامه هاى امریکا از ما تعریف کنند، آن وقت است که باید مردم بگویند این چه است قضیه؟ یک قضیه اى هست که دارند تعریف مىکنند! البته باید از ما تکذیب کنند، از شما هم باید تکذیب کنند، و جمهورى اسلام را هم باید تکذیب بکنند.»[2]
تحلیل های غرب پیرامون جریان انحراف
تحلیلهای طرف غربی پیرامون جریان انحراف، از اسفندماه سال 1389 آغازشده و در ماجرای خانه نشینی رییس جمهور اوج می گیرد. این تحلیلها را میتوان به سه مقطع تقسیم کرد:
1- پیش از خانه نشینی رییس جمهور؛
در این مقطع، تحلیلها حول «اسفندیار رحیم مشایی»، گمانه های ارسال پیامهای ارتباطی وی به آمریکا و موضع گیریهای جنجالی اش صورت پذیرفته است و البته اینها پس از دولت نهم و رویکرد خصمانه و غیر منعطف غربیها به دولت صورت گرفته است.
2- در طول 11 روز خانه نشینی رییس جمهور
رئوس مطالب مطرح شده در این برهه عباتند از: توصیف شرایط، تلاش برای علت یابی شکاف و گمانه زنی پیرامون احتمال عزل یا استعفای رییس جمهور
3- پس از خانه نشینی رییس جمهور
در این دوره، ارایه ی تحلیل های دقیق تر آغازشده است. انتساب شکاف رهبری-ریاست جمهوری به عنوان یک بحران در کشور به بهار عربی و نمود آن در ایران، تحلیل شرایط و رفتارشناسی «اسفندیار رحیم مشایی» و بررسی آن از زاویه ی تقابل با اهداف مقام معظم رهبری، نمونه هایی از این تحلیلها است. در این برهه، طرف غربی تلاشهای فراوانی برای القای وجود شکاف میان ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی انجام داده است.
حاصل آنکه، ظهور «جریان انحرافی»، این فرصت را به طرف غربی دادهاست تا از این جریان و حواشی ایجادشده توسط آن به عنوان «شکاف عمیق میان رهبری و ریاست جمهوری» یاد کند و به تحلیل آن بپردازد.
رئوس تحلیل های طرح شده ی طرف غربی پیرامون این موضوع را میتوان چنین برشمرد:
1- شناسایی و توان سنجی از دو طرف شکاف پیشآمده در سطوح عالی جمهوری اسلامی؛
2- گمانه زنی پیرامون امکان استعفا یا عزل احمدی نژاد از ریاست جمهوری؛
3- ریشه یابی شکاف نوظهور در حاکمیت ایران؛
4- شناسایی طرف مطلوب غرب در شکاف حاکمیت ایران؛
5- فواید شکاف رهبری-ریاست جمهوری برای طرف غربی؛
6- گمانه زنی ها پیرامون پیروز انتخاباتهای آتی ایران؛
7- گمانه زنیهای طرف خارجی پیرامون رییس جمهور آینده ی ایران؛
8- بررسی تأثیر جریان انحرافی بر آینده ی هسته ای ایران؛
9- آینده پژوهی تحلیل گران غربی از جریان انحرافی.
ادامه دارد...
پی نوشتها:
[1]. صحیفه امام، جلد 17، صفحه 250
[2]. صحیفه امام، جلد 9، صفحه 527/برهان