صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 41 به 50 از 69

موضوع: آدم و بيت المقدس

  1. #41
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض بيت المقدس پس از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام

    بيت المقدس پس از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام
    در كتاب اربعين خطيب و تاريخ نسوى آمده است كه عبدالملك بن مروان از زهرى پرسيد: نشانه و آيت روز شهادت حضرت على عليه السلام چه بود؟
    گفت: «نشانه آن اين بود كه هر سنگى را در بيت المقدس بر مى داشتند، مى ديدند كه از زير آن خونى زلال و تازه جارى است»[78].

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #42
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض بيت المقدس بعد از شهادت امام حسين عليه السلام

    بيت المقدس بعد از شهادت امام حسين عليه السلام

    از قول ابن شهاب زهرى نقل شده است كه: زمانى كه امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد، در بيت المقدس هر سنگى را كه از جايش بر مى داشتند در زير آن خون تازه ديده مى شد و اين واقعه آنقدر شگفت انگيز بود كه راهبان مسيحى هم درباره اش گفتگو كرده اند[79].
    در كتاب كامل الزيارات از قول ابى نصر آمده است: مردى از اهالى بيت المقدس مى گويد:«به خدا قسم كه ما اهالى بيت المقدس و اطراف آن از شهادت امام حسين عليه السلام در همان روز آگاه شديم».
    گفتم: چگونه؟
    پاسخ داد: هر سنگ يا كلوخ يا صخره اى را كه از جايش بر مى داشتيم در زير آن خون تازه مى جوشيد. در آن شب ديوارها به سرخى لخته خون بود و به مدت سه روز بر ما باران خون مى باريد و در نيمه آن شب ندايى به گوش رسيد كه فرياد بر مى آورد:
    أَترجو أُمة قتلت حسيناً *** شفاعة جدّه يوم الحساب؟
    معاذاللّه لانلتم يقيناً *** شفاعة احمد و أبي تراب
    قتلتم خير من ركب المطايا *** وخيرالشيب طراً و الشباب
    آيا قاتلان حسين عليه السلام در روز قيامت به شفاعت جدش محمد صلى الله عليه و آله وسلم اميدوارند؟ پناه بر خدا، اى قاتلان حسين! شما هرگز از شفاعت جدش رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم و پدرش على ابوتراب عليه السلام برخوردار نخواهيد شد؛ چرا كه شما بهترين سواران[80] و بهترينِ تمامىِ پيران و جوانان را كشتيد. (همچنين) خورشيد سه روز گرفت و دوباره در آسمان نمايان شد؛ ستارگان در هم ريختند و فرداى آن روز كم و بيش خبرهاى هولناكى در مورد شهادت امام حسين عليه السلام شنيديم و اندكى بيش نگذشت كه خبر [قطعى] شهادت حضرت حسين بن على عليه السلام به ما رسيد[81].
    در همين كتاب (كامل الزيارات) از احمد بن عبداللّه بن على ناقد حديثى نقل شده است كه مى گويد: عمربن سعد از قول ابومعشر به نقل از زهرى گفته است: زمانى كه حسين بن على عليه السلام به شهادت رسيد، در زير هر سنگى از سنگهاى بيت المقدس [كه از جا تكان مى دادند،] خون تازه ديده مى شد[82].
    يعقوب نيز به نقل از سليمان بن حريث از حمادبن زيد و او نيز از قول معروف مى گويد: اولين بارى كه زُهَرى شناخته شد وقتى بود كه در مجلس وليدبن عبدالملك سخن گفت. زيرا وليد پرسيد: كداميك از شما مى داند كه سنگهاى بيت المقدس در روز قتل حسين چه شدند؟
    و زهرى جواب داد: به من خبر رسيده است كه روز قتل حسين در بيت المقدس هيچ سنگى جابجا نشد، مگر آنكه زير آن خون تازه ديده اند[83].

  4. #43
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض حديث سهل ساعدى

    حديث سهل ساعدى
    صاحب مناقب (ابن شهرآشوب) از زيد و او از پدرانش، روايت كرده است كه سهل بن سعد گفت: من به قصد بيت المقدس حركت كردم تا اينكه به شهرى پردرخت و پر آب و جويبار (در ميانه راه شام) رسيدم و مردم شهر را آذين بندى كرده ديدم و شاد و مسرور بودند و زنانى نيز بر طبل مى كوبيدند و دف مى زدند. با خود گفتم: ما چنين عيدى را از اهل شام سراغ نداشته ايم. آنگاه ديدم گروهى با هم صحبت مى كنند. به آنان گفتم:
    اى مردم! آيا شما در شام عيدى داريد كه ما از آن بى خبر هستيم؟
    آنان گفتند: اى پيرمرد! گويى تو صحرانشين هستى!.
    گفتم: من سهل بن سعد هستم و پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم را با چشم خويش ديده ام.
    گفتند: اى سهل! آيا شگفت زده نشده اى كه چرا آسمان خون نمى بارد و چرا زمين اهل خويش را نمى بلعد؟
    گفتم: چرا چنين باشد؟
    آنان گفتند: اين سر بريده امام حسين عليه السلام از اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم است كه از سرزمين عراق به ارمغان آورده مى شود.
    گفتم: شگفتا! آيا سر امام حسين عليه السلام وارد شام مى شود و مردم شادمانى مى كنند؟! سر را از كدام دروازه وارد مى كنند؟ آنان به دروازه اى اشاره كردند كه دروازه ساعات نام داشت.
    در چنين وضعيتى بودم كه ديدم پرچمهايى در پى يكديگر مى آيند. ناگاه ديدم اسب سوارى نيزه اى در دست دارد و بر روى آن سرِ شبيه ترين مردم به رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم ، قرار دارد و در پشت آن پرچم، زنانى بر شتران بى جهاز... .
    به يكى از كسانى كه در پيشاپيش آنان قرار داشت نزديك شدم وگفتم: دختر، شما كه هستيد؟
    او گفت: من سكينه دختر امام حسين عليه السلام هستم.
    به او گفتم: آيا حاجتى داريد؟ من سهل بن سعد، از جمله كسانى هستم كه جدّت رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم را ديده و از او حديث شنيده است.
    آن دختر گفت: اى سعد! به نيزه دار سر (پدرم) بگو: سر بريده پدرم را از روبروى ما پيش ببرد تا مردم به آن نگاه كنند و به نواميس رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم ننگرند.
    سهل مى گويد: من به نيزه دار سر امام حسين عليه السلام نزديك شدم و گفتم: آيا مى خواهى خواسته مرا برآورده سازى و از من چهارصد دينار بگيرى؟
    گفت: چه حاجتى دارى؟
    گفتم: سر بريده امام حسين عليه السلام را جلوتر از زنان اهل بيت قرار ده. او نيز چنين كرد و چهارصد دينار را به او دادم. سپس سر بريده را در صندوقچه اى قرار دادند و به مجلس يزيد وارد شدند[84].

  5. #44
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض در مجلس يزيد

    در مجلس يزيد
    امام زين العابدين عليه السلام ضمن خطبه اى كه در مجلس يزيد (لعنة اللّه عليه) خواندند، خود را چنين معرفى فرمود:
    أنا ابـن مَن أسرى به مِن المسجد الحرام إلـى المسجد الأقصى؛ من فرزند كسى هستم كه شبانگاه از مسجدالحرام به مسجدالأقصى برده شد.
    علامه مجلسى رحمه الله در كتاب بحارالانوار به نقل از نويسنده كتاب المناقب و ديگران مى گويد: يزيد بن معاويه (كه لعنت خدا بر او باد) دستور داد منبرى آوردند تا خطيبى بر آن بنشيند و به بدگويى از امام حسين عليه السلام و حضرت على عليه السلام بپردازد.
    خطيب برفراز منبر رفت و پس از حمد و ثناى خداوند به دشنام گويى و بدگويى در مورد حضرت على عليه السلام و حضرت حسين عليه السلام و مدح و ثناى معاويه و يزيد پرداخت. در اين هنگام حضرت على بن حسين عليه السلام فرياد زد:
    اى خطيب! جايگاهت دوزخ باد كه خشم خالق را با خشنود كردن خلق معامله كردى.
    سپس به يزيد گفت: اجازه بده كه من از اين چوب ها بالا روم و سخنى بگويم كه رضايت خداوند در آن است و با شنيدنش ثوابى نصيب اهل مجلس مى شود.
    يزيد اجازه نداد.
    مردم گفتند: يا امير! اجازه بده سخنرانى كند. شايد چيزى از حرفهاى او بشنويم كه فايده داشته باشد.
    يزيد گفت: اگر او بر منبر رود، من و آل ابى سفيان را رسوا و بى آبرو خواهد ساخت.
    سرانجام پس از اصرار مكرر مردم به ناچار يزيد به امام عليه السلام اجازه سخنرانى داد. حضرت على بن حسين عليهماالسلام بر منبر رفت و پس از حمد و ثناى خدا، چنان خطبه اى ايراد كرد كه ديده ها را گريان و دلها را پريشان ساخت. آنگاه افزود:
    أيّهاالنّاس: اعطينا ستّاً و فضّلنا بسبع: اعطينا العلم و الحلم و السماحة و الفصاحة و الشجاعة و المحبّة في قلوب المؤمنين، و فضّلنا بأنّ منّا النبيّ المختار محمّداً و منّا الصدّيق و منّا الطيّار و منّا أسداللّه و أسد رسوله و منّا سبطا هذه الأمّة. من عرفني فقد عرفني و من لم يعرفني أنبأته بحسبي و نسبي؛ أيّهاالنّاس: أنا ابن مكة و منى، أنا ابن زمزم و الصّفا، أنا ابن من حمل الركن بأطراف الردا، أنا ابن خير من ائتزر وارتدى، أنا ابن خير من انتعل و احتفى، أنا ابن خير من طاف و سعى، أنا ابن خير من حجّ و لبّى، أنا ابن من حمل على البراق في الهواء، أنا ابن من أسري به من المسجد الحرام إلى المسجد الأقصى، أنا ابن من بلغ به جبرئيل إلى سدرة المنتهى، أنا ابن من دنا فتدلّى فكان قاب قوسين أو أدنى، أنا ابن من صلّى بملائكة السماء؛ اى مردم! خداوند شش چيز به ما عطا فرمود و به هفت چيز ما را بر خلائق برترى داد. اما آن شش موهبت اينهاست: دانايى، وقار، بخشش و بلند نظرى، شيوايى، دليرى و محبوبيّت در دلهاى مؤمنان.
    و آنچه ما را بدان برترى داد، اين است كه پيامبر برگزيده حضرت محمد صلى الله عليه و آله وسلم، صادق ترين مردم، طيار[85]، شيرخدا و شير پيامبر خدا[86]، و نيز دو نواده امت اسلام[87] همگى از ميان خاندان ما هستند.
    هركس مرا شناخته است كه شناخته، و هركس مرا نشناخته، او را از حسب و نسب خود با خبر مى سازم.
    اى مردم! من فرزند مكه و منايم، مولود زمزم و صفايم، زاده حامل ركن در ميان ردايم، فرزند بهترين جامه بركشيدگان و بهترين پاى افزار پوشيدگان و پاى برهنه شده گان به اراده حق؛ فرزند بهترين طواف كننده و در سعى رونده و بهترين حج گزار و لبيك گوينده[88]؛ آنكه بر مركب براق به معراج آسمان رفت و شبانه از مسجدالحرام به مسجدالأقصى شتابان رفت. زاده اويم كه جبرئيل او را به سدرة المنتهى رساند، زاده آن كسى هستم كه «دنا فتدلّى، فكان قاب قوسين أو أدنى[89]؛ نزديك آمد و نزديكتر شد، تا [فاصله اش ]به قدر [طول] دو [انتهاى] كمان يا نزديكتر شد.» زاده آن نماز گزار در پيشاپيش فرشتگان آسمانهايم[90].

  6. #45
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض سؤال نافع از امام باقر عليه السلام

    سؤال نافع از امام باقر عليه السلام
    از ابى ربيع روايت شده است: به همراه امام محمد باقر عليه السلام در سالى كه هشام بن عبدالملك به همراه نافع خدمتگزار عمربن الخطاب، در حج شركت داشتند، حج مى گزارديم. ناگاه نافع، در ركن كعبه، در حالى كه مردم پيرامون امام عليه السلام گرد آمده بودند، حضرت را ديد. نافع به هشام بن عبدالملك گفت: اين شخصى كه مردم پيرامون او حلقه زده اند كيست؟
    هشام گفت: او پيامبركوفيان، محمد بن على عليه السلام است.
    نافع گفت: شاهد باش كه نزد او مى روم و از او مسائلى خواهم پرسيد كه جز پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و يا فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و يا وصى پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم توان پاسخگويى به آن را ندارد.
    هشام گفت: به نزد او برو و از او سؤال كن، شايد كه او را شرمسار سازى.
    نافع به نزد امام عليه السلام آمد و بر دوش مردم تكيه زد و مشرف بر امام محمد باقر عليه السلام و رو در روى حضرت قرار گرفت و گفت: اى محمد بن على! من تورات و انجيل و زبور و قرآن را خوانده ام و حلال و حرام آنها را دريافته ام. آمده ام از تو سؤالاتى بكنم كه جز پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و يا وصى پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و يا فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم قدرت پاسخگويى به آنها را ندارد.
    امام عليه السلام سر مبارك خويش را بالا آوردند و فرمودند: هر چه مى خواهى بپرس.
    نافع گفت: به من بگو، ميان حضرت عيسى مسيح عليه السلام و حضرت محمد صلى الله عليه و آله وسلم چند سال فاصله بود؟
    امام فرمود: آيا نظر خويش را در اين باره به تو پاسخ دهم و يا اعتقاد تو را (در اين باب) بگويم؟
    نافع گفت: هر دو قول را بگو.
    امام فرمود: بر اساس گفته من، پانصد سال فاصله بود ولى به گفته تو ششصد سال فاصله بوده است.
    نافع گفت: در مورد اين آيه از قرآن كه مى گويد: «وَسْـٔلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَـنِ ءَالِهَةً يُعْبَدُونَ»[91] به من بگو محمد صلى الله عليه و آله وسلم اين سؤال را از چه كسى پرسيد، حال آنكه ميان او و حضرت عيسى عليه السلام پانصد سال فاصله زمانى وجود داشت؟
    امام محمد باقر عليه السلام اين آيه را تلاوت فرمود: «سُبْحَـنَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا»[92] و فرمود: اين حادثه (معراج) از جمله نشانه هايى است كه خداى متعال به حضرت محمد صلى الله عليه و آله وسلم نشان داد؛ آنجايى كه او را شبانگاه به بيت المقدس برد و در آنجا پيامبران و فرستادگان پيشين را محشور ساخت. سپس به جبرئيل دستور فرمود: جملات اذان را هر كدام دوبار و جملات اقامه را هر كدام دو بار بگويد و در پايان اذان بگويد: «حى على خيرالعمل». (جبرئيل چنين كرد). سپس پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم پيش آمد و به همراه گروه پيامبران صلوات اللّه وسلامه عليهم اجمعين نماز گزارد.
    هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم مى خواست از آنان جدا شود و باز گردد، به آنان فرمود: «شما بر چه چيزى شهادت مى دهيد و چه چيزى را پرستش مى كنيد؟»
    آنان گفتند: «ما شهادت مى دهيم كه پروردگارى جز اللّه نيست و او يگانه است و شريك و انبازى ندارد و شهادت مى دهيم كه تو فرستاده خدا هستى و از ما در اين باره عهد و پيمان گرفته شده است».
    نافع گفت: راست گفتى اى ابا جعفر![93]
    در حديث ديگرى آمده است: نافع گفت: راست گفتى اى پسر رسول اللّه! اى ابا جعفر! به خداوند سوگند شما خاندان، وصيّان رسول خدا و جانشينان او هستيد و نام شما در تورات و انجيل و زبور و قرآن آمده است و شما شايسته ترين مردم بدين منصب هستيد[94].

  7. #46
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض بهترين مكان در آخرالزمان

    بهترين مكان در آخرالزمان
    ضحاك بن مزاحم به نقل از نزال بن سبره مى گويد: اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه اى سه بار فرمودند: «هر سوالى داريد از من بپرسيد قبل از اينكه من در ميان شما نباشم. در اين هنگام صعصعة بن صوحان برخاست و گفت: يا اميرالمؤمنين! كى دجال مى آيد؟
    امام در پاسخ فرمود: «... آمدن دجال علامتها و نشانه هايى دارد كه يكى پس از ديگرى ظاهر مى شوند. زمانى دجال مى آيد كه مردم نماز را ضايع مى سازند و در امانتها خيانت مى كنند و دروغ را حلال مى شمارند. ربا خوارى مى كنند و بناهاى مجلل و باشكوه مى سازند، دين خود را به دنيايشان مى فروشند. كارها را به افراد نادان مى سپارند و... . از هوى و هوس خود پيروى مى كنند. در اين زمان خون (جان) انسان ها بى اهميت مى شود. صبر و بردبارى، ضعف شمرده مى شود و ظلم به ديگران، فخر حاكمان فاجر مى شود و وزيران ظالم، عالمان خائن و قاريان [قرآن] فاسق مى شوند، شهادت دروغ رايج مى شود، فسق و فجور و تهمت و ظلم و گناه علنى مى شود و قرآنها و مساجد با زيور و زينت مزين مى شوند. مناره هاى طويل ساخته مى شود. افراد شرور ارجمند مى شوند. و صف ها شلوغ و پرجمعيت مى گردد. انسانها با هم همدلى نمى كنند و با يكديگر اختلاف پيدا مى كنند. عهد و پيمانها نقض و قيامت نزديك مى شود. زنها بخاطر حرص و طمع به مال دنيا، در تجارت با همسران خود شريك مى شوند و صداى فاسقان بلند مى شود و سخن ايشان شنيده و مطاع مى شود. بزرگ هر قومى فرومايه ترين آنها مى شود و مردم از ترس شرّ فاسقان از آنها پرهيز مى كنند. دروغگو، راستگو شمرده و خائن امين پنداشته مى شود. خوانندگان زن به آوازه خوانى مى پردازند و آلات لهو و طرب رواج مى يابد و آخرين فرد امت، اولين فرد را لعنت مى كند. زنان بر مركب ها سوار مى شوند، مردان به شكل زنان و زنان به شكل مردان در مى آيند. شاهدان بدون اينكه كسى از آنها شهادت بخواهد، شهادت مى دهند و ديگرى گواهى بر انجام ذمه اى مى دهد كه بر عهده او نيست. و دانش دين براى غير خدا (رسيدن به دنيا) تحصيل مى شود، مردم كارهاى دنيا را بر امور آخرت ترجيح مى دهند. نفاق بين مردم ايجاد شده و آنها همانند گرگى در پوستين بره پنهان مى شوند و قلبهاى آنان متعفن تر از مردار و تلختر از گياه صبر مى شود.
    در اين زمان [همه جا چونان دوزخ است و] بايد شتافت كه بهترين مكان براى سكونت بيت المقدس است و بدين ترتيب زمانى مى رسد كه هركدام از مردم آرزو مى كنند از ساكنان بيت المقدس باشند»[95].

  8. #47
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض امام مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) و بيت المقدس

    امام مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) و بيت المقدس
    ابى سعيد خدرى نقل مى كند كه: رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم فرمودند: «مردى از اهل بيت من ظهور خواهد كرد كه به سنت من عمل مى كند. كسى كه خداوند بر او از آسمان بركت مى فرستد و زمين نعمتهايش را برايش نمايان مى سازد. زمين به وسيله او پر از عدل و داد مى شود همان گونه كه از ظلم و جور پرشده بود و 7 سال رهبرى اين امت را بدست مى گيرد. او وارد بيت المقدس خواهد شد»[96].
    در اين باره در حديثى آمده است كه: حضرت عيسى بن مريم عليه السلام بر منطقه اى از سرزمين مقدس نزول مى كند كه به آن (أثبني) مى گويند. او دو جامه رنگ شده با گل سرخ بر تن دارد. و موى سرش به روغن آغشته است و در دستش نيزه اى است كه با آن دجال را مى كشد و به بيت المقدس مى آيد. در اين هنگام مردم همراه با امام جماعت در حال آماده شدن براى نماز عصر هستند. وقتى مى آيد امام جماعت به كنارى مى رود تا حضرت عيسى عليه السلام نماز جماعت گزارد، اما حضرت عيسى عليه السلام او را بر جاى خود وا مى دارد و خود پشت سر او و به دين اسلام نماز مى خواند و خوكها را مى كُشد و صليبها را مى شكند و صومعه ها و كليساها را خراب مى كند و مسيحيانى كه به او ايمان نياورند را مى كُشد[97].

  9. #48
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض منابع

    (1). ر.ك: روضة الواعظين، ج 2، ص 409.
    (2). بقره، آيه 259.
    (3). وسائل الشيعة، ج 16، ص 142، ح 21193.
    (4). در برخى روايات نام اين پيامبر را «عُزير» ذكر كرده اند.
    (5). بقره، آيه 259.
    (6). رجوع شود به سوره بقره، آيه 259 و آيات پس از آن.
    (7). احتجاج، ج 2، ص 344.
    (8). ر.ك: بحارالأنوار، ج 39، ص 22.
    (9). المحاسن، ج 2، ص 553، ح 902.
    (10). مجموعه ورام، ج 1، ص 67.
    (11). ر.ك: روضة الواعظين، ج 2، ص 409.
    (12). بحارالأنوار، ج 14، ص 76 ـ 78.
    (13). بحارالانوار، ج 14، ص 66.
    (14). انبياء، آيه 81.
    (15). تفسير قمى، ج 2، ص 74.
    (16). بحارالانوار، ج 14، ص 142.
    (17). بحارالأنوار، ج 14، ص 141.
    (18). بحارالأنوار، ج 61، ص 286.
    (19). تفسير قمى، ج 2، ص 238.
    (20). امالى صدوق، ص 27، ح 3.
    (21). «قَالَ قَآئِلٌ مِّنْهُمْ لاَ تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِى غَيَـبَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَـعِلِينَ» (يوسف، آيه 10).
    (22). ر.ك: بحارالانوار، ج 12، ص 220.
    (23). مستدرك الوسائل، ج 2، ص 311، ح 2055.
    (24). صافات، آيه 99.
    (25). ر.ك: الخرائج والجرائح، ج 2، ص 929.
    (26). مستدرك الوسائل، ج 9، ص 59، ح 10202.
    (27). يونس، آيه 87.
    (28). بقره، آيه 144 ـ 150.
    (29). بحارالانوار، ج 81، ص 71، ح 31.
    (30). علل الشرائع، ج 2، ص 319، ح 3.
    (31). طه، آيه 10.
    (32). قصص الانبياء راوندى، ص 149 در ضمن حديث 160.
    (33). ر.ك: روضة الواعظين، ج 2، ص 409.
    (34). ر.ك: بحارالانوار، ج 13، ص 192.
    (35). بقره، آيه 54.
    (36). تفسير قمى، ج 1، ص 47.
    (37). ر.ك: بحارالانوار، ج 87، ص 120.
    (38). قصص، آيه 4.
    (39). درختى خاردار و ناميمون.
    (40). تفسير قمى، ج 1، ص 86.
    (41). مطالبى كه تحت عنوان فوق آمده است در اصل، تفسيرى فشرده از آيه هاى 35 و 36 آل عمران است م.
    (42). آل عمران، آيه 36.
    (43). ر.ك: بحارالانوار، ج 14، ص 195.
    (44). ر.ك: تفسير القمى، ج 2، ص 3.
    (45). ر. ك. التهذيب، ج 6، ص 73، ب 22، ح 8: در آنجا از قول امام سجاد عليه السلام در تفسير آيه «فحملته فانتبذت به مكانا قصياً» مريم، آيه 22 آورده است كه حضرت فرمود: «مريم از دمشق بيرون آمد تا اينكه به كربلا رسيد و در جاى قبر امام حسين عليه السلام، عيسى عليه السلام را بدنيا آورد و همان شب به موطن خويش بازگشت».
    (46). ر.ك: كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص 225، در ضمن حديث 20.
    (47). امالى صدوق، ص 203، ح 1.
    (48). اسراء، آيه 45.
    (49). الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 87.
    (50). اصول كافى، ج 3، ص 286، ح 12.
    (51). بقره، آيه 144.
    (52). وسائل الشيعه، ج 4، ص 300، ح 5209.
    (53). بُراق نام مركب پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم است كه با آن به معراج رفتند.
    (54). مستدرك الوسائل، ج 3، ص 401، ح 3877.
    (55). ر.ك: مستدرك الوسائل، ج 4، ص 40، ح 4132.
    (56). اسراء، آيه 1.
    (57). كافى، ج 8، ص 120، در ضمن حديث 93.
    (58). يونس، آيه 101.
    (59). تفسير عياشى، ج 2، ص 137، ح 49.
    (60). نجم، آيه 12.
    (61). ر.ك: بحارالانوار، ج 18، ص 288.
    (62). بقره، آيه 85.
    (63). ر.ك: بحارالانوار، ج 18، ص 289.
    (64). تفسير قمى، ج 2، ص 3.
    (65). بحارالانوار، ج 18، ص 336، ح 37.
    (66). امالى صدوق، ص 448، ح 1.
    (67). منظور از تيمى، ابوبكر و از عدوى، عمر و از اموى، عثمان است.
    (68). الصراط المستقيم، ج 2، ص 238.
    (69). سعد السعود، ص 100.
    (70). زخرف، آيه 45.
    (71). اسراء، آيه 1.
    (72). حق اليقين، ص 294.
    (73). ر.ك: من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 274، در ضمن حديث 57 ـ 62.
    (74). تفسير قمى، ج 2، ص 336.
    (75). خصال، ج 1، ص 207، ح 26.
    (76). مناقب، ج 2، ص 17.
    (77). تهذيب الاحكام، ج 6، ص 22، ح 7.
    (78). ر.ك: بحارالانوار، ج 42، ص 309.
    (79). ر.ك: اختصاص، ص 146.
    (80). «خير من ركب المطايا» لفظاً به معناى «بهترين كسى كه بر مركبهاى راهوار سوار شده است» ولى در اصطلاح به معناى بهترين انسان دوران، بكار مى رفته است. م.
    (81). كامل الزيارات، ص 76، ح 2.
    (82). همان، ح 3.
    (83). اعلام الورى، ص 220.
    (84). بحارالانوار، ج 45، ص 128.
    (85). مراد پسر عموى شهيد پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم معروف به جعفر طيار است.
    (86). مراد از اين دو تن حمزه سيدالشهدا عموى پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و حضرت على عليه السلام است.
    (87). مراد امام حسن و امام حسين عليهماالسلام است.
    (88). منظور از اين سخنان، برگزارى مراسم حج توسط پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و ساير آباء شريف حضرت زين العابدين عليه السلام است.
    (89). نجم، آيه 8 و 9.
    (90). بحارالانوار، ج 45، ص 137.
    (91). زخرف، آيه 45. يعنى «اى پيامبر از پيامبران پيشين بپرس كه آيا ما خدايانى جز خداى رحمن قرار داديم كه مردم آنها را بپرستند؟ قطعاً چنين نيست.
    (92). اسراء، آيه 1.
    (93). كافى، ج 8، ص 120، ح 93.
    (94). ر.ك: تفسير قمى، ج 2، ص 285.
    (95). الخرائج والجرائح، ج 3، ص 1133.
    (96). كشف الغمة، ج 2، ص 472.
    (97). العمدة، ص 430، ح 901.

  10. #49
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض مساجد چهارگانه

    مساجد چهارگانه
    «محمد بن على بن الحسين» از «ابوحمزه ثمالى» و او از امام محمد باقر عليه السلام روايت مى كند كه فرمود: «مساجد [ارجمند وبزرگ] چهارمسجد است: مسجدالحرام، مسجدالنبى صلى الله عليه و آله وسلم، مسجد بيت المقدس و مسجد كوفه. اى ابوحمزه! گزاردن نماز واجب در آنها برابر يك حج تمتع و گزاردن نماز نافله (مستحبى) برابر يك حج عمره، ثواب دارد»[1].
    مشابه اين حديث دركتاب من لايحضره الفقيه نيز آمده است. حذيفه مى گويد: به خدا سوگند؛ اين مسجد شما يكى از چهار مسجد [مقدس] است: مسجدالحرام، مسجدالنبى، مسجدالأقصى و مسجد شما (يعنى مسجد كوفه)[2].

  11. #50
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض از كاخهاى بهشتى

    از كاخهاى بهشتى
    اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: «مسجدالحرام، مسجدالنبى صلى الله عليه و آله وسلم ، مسجد بيت المقدس و مسجد كوفه، چهار قصر بهشتى در دنيا هستند»[3].

صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوره كامل قصه هاى قرآن
    توسط golenarges در انجمن مباحث قرآنی
    پاسخ: 96
    آخرين نوشته: 09-10-2011, 14:14
  2. ظرفیت های ژئوپلیتیک روایات مربوط به آخرالزمان
    توسط mahdishata در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 16-09-2011, 09:06
  3. 10دلیل برردشعیب بودن احمدی نژاد
    توسط roohollahdamghani در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-05-2011, 23:03
  4. بحث روايتى (شامل رواياتى درباره تغيير قبله و معنى شهدا و...)
    توسط vorojax در انجمن تفسير الميزان جلد 1
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 22-01-2011, 19:02
  5. تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه (شطر المسجدالحرام )
    توسط vorojax در انجمن تفسير الميزان جلد 1
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 22-01-2011, 17:28

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه