صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 69

موضوع: آدم و بيت المقدس

  1. #1
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض آدم و بيت المقدس


    عبداللّه بن سلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم پرسيد: «اى رسول خدا! به من بگوئيد آدم از كدام خاك سرشته شد؟» پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود:«خداوند سر و صورت آدم را از زمين كعبه و بدن او را از سرزمين بيت المقدس سرشت»[1].

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض ارمياى پيامبر و بيت المقدس

    ارمياى پيامبر و بيت المقدس
    در كتاب وسائل الشيعه از ابوبصير روايت شده است كه ابوعبداللّه، امام جعفر صادق عليه السلام پيرامون اين آيه قرآن «أَوْ كَالَّذِى مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِىَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا[2]؛ يا چون آن كس كه به شهرى كه بامهايش يكسر فرو ريخته بود، عبور كرد». فرمود: «خداوند براى قوم بنى اسرائيل پيامبرى بنام ارميا را برانگيخت». سپس حضرت فرمود: «خداوند به او وحى نمود كه به قوم خود بگويد: بيت المقدس خانه اى مقدس است و اگر بنى اسرائيل گناه كنند و از فرامين الهى سرپيچى نمايند، بر سرزمينشان كسى را مسلط خواهم ساخت كه خونشان را بريزد و اموال آنان را به تاراج برد. و حتى اگر در آستان من گريه و تضرع كنند، برگريه آنان رحم نخواهم كرد و حتى اگر دعا كنند، دعايشان را مستجاب نخواهم ساخت. آنگاه سرزمين آنها را به مدت صدسال ويران و سپس آباد خواهم كرد.
    هنگامى كه اين سخن خداوند را به بنى اسرائيل رسانيد، عالمان آنان جمع شده و گفتند: اى رسول خدا! گناه ما چيست؟ ما كه كردار آنان را انجام نمى دهيم. از پروردگارت بخواه ما را به وضعيت سابق خويش بازگرداند». آنگاه امام صادق عليه السلام در ادامه فرمود: «خداوند به ارمياى پيامبر وحى كرد كه اى رسول ما! به آنان بگو: «اين وضعيت بر شما هم عارض خواهد شد» چرا كه شما پليدى و منكرات را ديديد ولى آن را تقبيح نكرديد. آنگاه خداوند بخت النصر را بر آنان مسلط ساخت و ماجراهايى را بر سر آنان آورد كه خبرش را مى دانى.»[3]
    در كتاب احتجاج آمده است: هشام بن حكم در خبر مباحثه آن فرد زنديق با امام صادق عليه السلام روايت مى كند كه امام صادق عليه السلام فرمود: چون ارمياى پيامبر[4] به ويرانى بيت المقدس واطراف آن در اثر تهاجم بخت النصر، نگريست وگفت: «أَنَّى يُحْىِ هَـذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا[5]؛ چگونه خداوند [اهلِ] اين [ويرانكده] را پس از مرگشان زنده مى كند؟». خداوند او را ميراند، و پس از صد سال او را زنده كرد. سپس ارميا به اعضا و اندام خويش چشم دوخت كه چگونه به يكديگر مى پيوندد و چگونه گوشتها استخوانهاى او را مى پوشاند و چگونه رگها و مفاصل بدنش به هم پيوند مى خورند. هنگامى كه همان طور در حالت نشسته انسانى كامل و متعادل گرديد، گفت: «أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَىْ ءٍ قَدِيرٌ[6]؛ [اكنون] مى دانم كه خداوند بر هر چيزى تواناست»[7].

  4. #3
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض يوشع نبى عليه السلام و بيت المقدس

    يوشع نبى عليه السلام و بيت المقدس
    روايت شده است كه يوشع پيامبر عليه السلام خانه هاى دودمان و سلاله حضرت هارون عليه السلام را در كنار بيت المقدس بنا كرد و به دستور حضرت موسى عليه السلام درهاى آن خانه ها را به سوى مسجدالأقصى نهاد[8].

  5. #4
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض حزقيل نبى عليه السلام و بيت المقدس

    حزقيل نبى عليه السلام و بيت المقدس
    در المحاسن از قول ابوحمزه ثمالى روايت شده است كه امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: «هنگامى كه پادشاه قبط خواست بيت المقدس را ويران كند، مردم بيت المقدس نزد حزقيل پيامبر عليه السلام ، گرد آمدند و در اين مورد نزد او شكوه ها كردند. حزقيل نبى عليه السلام فرمود: امشب، با پروردگارم مناجات مى كنم [و از خدا در اين مشكل استمداد مى خواهم] هنگامى كه شب فرا رسيد، او با خدا به مناجات پرداخت. خدا به او وحى فرمود: شر آنان را از سر شما كوتاه كردم. در آن وقت (لشكر قبط) به بيت المقدس رسيده بودند كه خداوند به فرشته هوا وحى نمود نفس هاى آنان را بگيرد و همگى مردند. چون صبحگاهان دميد، حزقيل نبى عليه السلام به قوم خويش خبر (شب گذشته) را داد؛ آن گاه قوم (براى تحقيق) بيرون آمدند و همه آن (لشكر) را مرده يافتند. حضرت حزقيل عليه السلام مغرور شد و با خود گفت: سليمان پيامبر چه برترى بر من دارد كه به من نيز چنين (قدرتى) داده شده است. پس زخمى بر جگر حزقيل نبى عليه السلام عارض گرديد و او را آزار داد. آنگاه او در درگاه الهى فروتنى نمود و خود را خوار داشت و خاكسترنشين شد. خداوند به او وحى نمود كه شيره انجير را برگير و آن را به روى سينه ات بمال. حزقيل چنين كرد و درد او تسكين يافت»[9].
    در حديث آمده است كه: داوود پيامبر عليه السلام وارد يكى از غارهاى سرزمين بيت المقدس گرديد. حزقيل نبى عليه السلام را ديد كه مشغول عبادت پروردگار خويش است ولى پوستش (از شدت لاغرى) به استخوانهايش رسيده است. بر او سلام كرد و(حزقيل عليه السلام ) گفت: «من صداى شخصى شكم سير و غرقه در نعمت و ناز را مى شنوم؛ كيستى؟» داوود عليه السلام فرمود: «من داوود هستم». حزقيل عليه السلام گفت: «همان كسى كه همسرش فلان زن و كنيزش فلان كس است [و ويژگيهاى خانوادگى او را به درستى شرح داد]». داوود عليه السلام گفت: «آرى، (درست است). تو چرا اين چنين در سختى و مشقت هستى؟» حزقيل عليه السلام گفت: «نه من در مشقت بسر مى برم و نه تو در نعمت، تا هنگامى كه به فردوس برين وارد شوى»[10].

  6. #5
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض بنيانگذار بيت المقدس

    بنيانگذار بيت المقدس
    عبداللّه بن سلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم پرسيد: ابتدا چه كسى بيت المقدس را بنا نهاد؟ پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود: داوود عليه السلام و پس از او فرزندش سليمان عليه السلام [11].

  7. #6
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض حضرت داوود عليه السلام و بيت المقدس

    حضرت داوود عليه السلام و بيت المقدس
    روايت شده است كه در زمان حضرت داوود عليه السلام خداوند طاعون را بر قوم بنى اسرائيل مسلط ساخت و در يك روز عده بسيارى از بين رفتند. حضرت داوود عليه السلام به آنان دستور داد كه غسل كنند و به همراه همسران و فرزندان خويش سر به بيابان گذارند و به درگاه خداوند تضرع و زارى نمايند، شايد كه خداوند رحمت خويش را بر آنان فرو فرستد. (منظور از بيابان همان بيت المقدس پيش از ساخته شدن مسجدالأقصى است). آن گاه حضرت داوود عليه السلام بر فراز صخره (بيت المقدس) رفت و به سجده افتاد و در درگاه الهى به تضرع و ناله پرداخت. مردم نيز به همراه او به سجده افتادند و چون سر خويش را بالا آوردند، خداوند طاعون را از سر آنان مرتفع ساخته بود.
    هنگامى كه خداوند شفاعت حضرت داوود عليه السلام را درباره بنى اسرائيل پذيرفت، آن حضرت پس از سه روز آنان را گرد آورد و به آنان گفت: «خداى متعال بر شما منت نهاد و بر شما رحم كرد.. پس با ساختن مسجد در اين زمين كه خدا در آن رحمت خويش را بر شما نازل نمود، مجدداً او را شكر گذاريد».
    مردم نيز چنين كردند و شروع به ساختن مسجدالأقصى (بيت المقدس) نمودند. حضرت داوود عليه السلام سنگها را بر دوش مى كشيد و برگزيدگان و سران بنى اسرائيل نيز چنين مى كردند تا اينكه بناى مسجد را بالا آوردند. حضرت داوود عليه السلام در آن هنگام صد و بيست و هفت سال داشت. سپس خداوند به حضرت داوود عليه السلام وحى فرمود كه اتمام بناى مسجدالأقصى به دست فرزندش حضرت سليمان عليه السلام خواهد بود.
    هنگامى كه حضرت داوود عليه السلام به سن صدو چهل سالگى رسيد، جان به جان آفرين تسليم كرد و حضرت سليمان عليه السلام بر مسند پدر نشست. او دوست داشت كه ساختن مسجدالأقصى را به پايان برساند. از اين روى، جنّيان را جمع كرد و كارها را ميان آنان تقسيم نمود و وظيفه هركارى را به گروهى از آنان سپرد و جنّيان را براى مهيا كردن سنگ مرمر و سنگ سفيد صاف و صيقلى از معادن آن، گسيل داشت و دستور داد بيت المقدس را از سنگ مرمر و سنگهاى سپيد مسطح و عريض بسازند و آن را دوازده بخش كنند و در هر بخش يكى از قبايل يهود (اسباط) جاى بگيرند.
    هنگامى كه حضرت سليمان عليه السلام از ساختن شهر (بيت المقدس) فارغ گشت، شروع به ساختن مسجدالأقصى نمود. پس جنّيان [تحت امر خود] را به چند گروه تقسيم كرد: گروهى از جنّيان را براى استخراج طلا و ياقوت از معادنش، گسيل داشت. و گروهى ديگر جواهرات و سنگهاى قيمتى را از جاى خويش بر مى كندند و گروهى مشك و عنبر و ديگر عطرها را مى آوردند. گروهى مرواريدها را از قعر درياها به نزد او مى آوردند. آنقدر از اين اشياء آوردند كه تنها خداوند قدرت شمارش آنها را داراست. سپس حضرت سليمان عليه السلام ، صنعتگران و بنّايان را حاضر ساخت و به آنان دستور داد سنگها را بتراشند و به صورت لوح و صفحه اى عريض در آورند و جواهرات و مرواريدها را نيز بتراشند. حضرت سليمان عليه السلام مسجدالأقصى را با مرمر سپيد و زرد و سبز بنا نهاد و آن را با ستونهايى از سنگ سپيد صاف و سقفش را از صفحه هاى جواهر برافراشت و ديوارها و سقفها را با مرواريد و ياقوت و جواهر آراست و با سنگهاى عريض فيروزه آن را سنگفرش نمود. تا آن جا كه در زمين، خانه و سرايى درخشان تر و آراسته تر از آن مسجد، وجود نداشته است و آن مسجد در تاريكى شب چونان ماه شب چهارده مى درخشيد.
    هنگامى كه حضرت سليمان عليه السلام از ساختن مسجد نيز فارغ گشت، برگزيدگان و نيكان بنى اسرائيل را گرد آورد تا به آنان خبر دهد كه او اين مسجد را براى رضاى خداى متعال بنا نهاده است و روزى را كه از ساختن مسجد فارغ شدند روز عيد (و شادمانى) قرار داد. بيت المقدس تا زمان تهاجم بخت النصر، همچنان بر همان وضعيت ساخته شده به دست سليمان بود، تا اينكه او بيت المقدس را ويران ساخت و مسجد را با خاك يكسان نمود و طلاها و مرواريدها و ياقوتها و جواهر موجود در سقفها و ديوارها را برداشت و با خود به دارالحكومه خويش در عراق برد[12].

  8. #7
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض حضرت سليمان عليه السلام و بيت المقدس

    حضرت سليمان عليه السلام و بيت المقدس
    علامه طبرسى رحمه الله مى گويد: گفته شده است كه باد، حضرت سليمان عليه السلام را صبحگاهان و شامگاهان در مسيرى يكماهه جابجا مى كرد چرا كه حضرت سليمان عليه السلام در شهر بعلبك سكونت داشت و بيت المقدس را به دستور او مى ساختند و احتياج به رفت و آمد ميان اين دو شهر و شهرهاى ديگر داشت. وهب مى گويد: حضرت سليمان عليه السلام چون مى خواست از مجلس خويش خارج شود، پرندگان بر گرد او حلقه مى زدند و انسيان و جنّيان در برابرش مى ايستادند تا بر روى تخت خويش بنشيند. سپس سربازانش بر پيرامون او گرد مى آمدند و باد به هركجا كه سليمان عليه السلام مى خواست، او را مى برد[13].
    در تفسير قمى، ذيل آيه: «وَلِسُلَيْمَـنَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِى بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِى بَـرَكْنَا فِيهَا[14]؛ وبراى سليمان، تند باد را [رام كرديم] كه به فرمان او به سوى سرزمينى كه در آن بركت نهاده بوديم جريان مى يافت» آمده است: باد، از همه سو به بيت المقدس و شام مى وزيد[15].
    مورخان يادآور مى شوند كه حضرت سليمان عليه السلام 53 سال عمر كرد و مدت فرمانروايى او چهل سال بود و در سيزده سالگى به فرمانروايى رسيد و پس از اينكه چهارسال از فرمانروايى او سپرى شده بود، به ساختن بيت المقدس همت گمارد[16].

  9. #8
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض اعتكاف حضرت سليمان عليه السلام

    اعتكاف حضرت سليمان عليه السلام
    طبرسى رحمه الله مى گويد: گفته شده است كه حضرت سليمان عليه السلام در مسجد بيت المقدس گاه به مدت يك سال و يا دو سال و گاهى به مدت يك ماه و يا دوماه، كمتر و بيشتر، معتكف مى شد. و غذا و آب براى او حاضر مى شد و عبادت مى كرد.
    در يكى از دفعات (اعتكاف) كه قرار بود بميرد، هر روز صبح مى ديد كه (در مسجد) درختى روئيده است. حضرت سليمان عليه السلام از آن درخت درباره نام و سود و زيانش مى پرسيد تا اين كه يك روز گياهى را ديد و به آن گفت: «اسمت چيست؟» آن گياه گفت: «خرنوب».
    حضرت سليمان عليه السلام پرسيد: «تو چه فايده اى دارى؟»
    درخت گفت: «من براى ويرانى و نابودى ام».
    حضرت دريافت كه مرگ او نزديك است. آنگاه گفت: «پروردگارا! خبر مرگ مرا از جنّيان، پوشيده دار تا انسانها دريابند كه آنان (جنها) علم غيب نمى دانند. اين در حالى بود كه يك سال از اتمام بناى مسجد باقى مانده بود. حضرت سليمان عليه السلام به خانواده اش گفت: «جنّيان را از مرگ من آگاه نسازيد تا اينكه از ساختن مسجد فارغ گردند».
    آنگاه وارد محراب مسجد گرديد ودر حالى كه بر عصاى خويش تكيه زده بود، جان به جان آفرين تسليم كرد و يكسال بدين منوال ايستاده باقى بود تا اينكه ساختن مسجد به اتمام رسيد. سپس خداوند موريانه اى را فرستاد تا عصايش را بجود، چون موريانه چوب را خورد، پيكر بى جانش بر زمين افتاد. آنگاه جنّيان دريافتند كه او از دنيا رفته است در حالى كه ابتدا مى پنداشتند حضرتش زنده است چون پيش از اين نيز ديده بودند كه آن حضرت مدتى طولانى مى ايستاده.
    و نيز گفته شده است: حضرت سليمان عليه السلام در حالى كه ايستاده بود، از دنيا رفت و باقى بودن او بدين شكل، براى دلايل و اهدافى بود از جمله به پايان رساندن بناى مسجد [توسط جنّيان]. دليل ديگر اينكه آدميان بدانند كه جنّيان علم غيب نمى دانند و در ادّعاى خويش، دروغگويند. دليل ديگر اينكه همگان بفهمند كه هركسى مرگش فرا برسد، موعد مرگش هرگز به تأخير نمى افتد، همان گونه كه مرگ حضرت سليمان عليه السلام با آن جلال و شكوهش به تعويق نيفتاد.
    روايت شده است كه خداوند آن حضرت را از رسيدن مرگش آگاه ساخت. پس در حالى كه جنّيان مشغول ساختن مسجد بودند، حضرتش غسل كرد و حنوط نمود و كفن پوشيد (و خود را مهيّاى مرگ ساخت)[17].

  10. #9
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض به پايان رساندن ساختمان بيت المقدس

    به پايان رساندن ساختمان بيت المقدس
    چون حضرت سليمان عليه السلام از ساختن بيت المقدس فراغت يافت، بر آن شد تا به آن جا برود. از اين رو بار سفر بست و از جنّيان و مردمان و شياطين و پرندگان و درندگان به اندازه اى كه يكصد فرسخ را اشغال كردند، با خود همراه كرد و باد آنان را به پرواز درآورد و همگى به بيت المقدس رسيدند و چندان كه خداوند اراده فرموده بود در آن جا ماند. در تمام مدتى كه در آن جا بود، همه روزه [براى اطعام همراهان] پنج هزار شتر نحر مى كرد و پنج هزار گاو و بيست هزار گوسفند ذبح مى كرد[18].

  11. #10
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض هنگام خروج حضرت سليمان عليه السلام از بيت المقدس

    هنگام خروج حضرت سليمان عليه السلام از بيت المقدس
    ابوبصير از اَبان و او از ابوحمزه و او از اصبغ بن نباته رضوان اللّه تعالى عليهم اجمعين و او از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت مى كنند كه حضرت فرمود: «هنگام خروج حضرت سليمان بن داوود عليهماالسلام از بيت المقدس، به همراه او سيصدهزار نفر از انسيان، هر كدام سوار بر تختى در سمت راست او و سيصد هزار نفر از جنّيان، هر كدام سوار بر تختى در سمت چپ او قرار داشتند. حضرت سليمان عليه السلام به پرندگان دستور داد بر سر آنان سايه افكن شوند و به باد دستور داد آنان را جابجا سازد تا اينكه باد آنان را به ايوان كسرى در مدائن آورد؛ سپس بازگشت و شب را خوابيد.
    سپس صبحگاهان، باد آنان را به شهر تركاوان (يا بركاوان) رساند. سپس حضرت سليمان عليه السلام به باد دستور داد آنان را پائين بياورد به گونه اى كه نزديك بود آب (دريا) به پاى آنان برسد.
    در حالى كه حضرت سليمان عليه السلام بر پايه تخت خويش قرار داشت، جنّيان و انسيان به يكديگر مى گفتند: «آيا هرگز پادشاهى بزرگتر و باشكوهتر از حضرت سليمان عليه السلام ديده و يا شنيده ايد؟» و آنان مى گفتند: «ما هرگز به مانند آن نه ديده ايم و نه شنيده ايم». آنگاه فرشته اى در آسمان ندا سر داد: «ثواب و پاداش يك تسبيح كه تنها بخاطر خدا باشد، از آنچه ديديد، افزونتر است»[19].

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوره كامل قصه هاى قرآن
    توسط golenarges در انجمن مباحث قرآنی
    پاسخ: 96
    آخرين نوشته: 09-10-2011, 14:14
  2. ظرفیت های ژئوپلیتیک روایات مربوط به آخرالزمان
    توسط mahdishata در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 16-09-2011, 09:06
  3. 10دلیل برردشعیب بودن احمدی نژاد
    توسط roohollahdamghani در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-05-2011, 23:03
  4. بحث روايتى (شامل رواياتى درباره تغيير قبله و معنى شهدا و...)
    توسط vorojax در انجمن تفسير الميزان جلد 1
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 22-01-2011, 19:02
  5. تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه (شطر المسجدالحرام )
    توسط vorojax در انجمن تفسير الميزان جلد 1
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 22-01-2011, 17:28

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه