آموزش اصول و فنون مداحى
تشیع آئین محبت است و مداحان كه پیوسته مناقب اهل بیت (علیهم السلام) خواننده و به ذكر و فكر ایشان اوقات گذارنند. دوستدارترین خلق باشند. به نسبت خاندان و هر چند محبت بیش باشد مناسب بیشتر باشد و چندان كه مناسبت بیش باشد قرب و نزدیكى بدیشان بیش باشد.
من احب شیئا فاكثر ذكره
لله دركم یا ال یاسینا
یا انجم الحق اعلام الهدى فینا
لا یقبل الا فى محبتكم
اعمال عبد ولا یرضى له دینا
سلسله جامعه مداح به دعبل ها و كمیت ها و حمیرى ها و مداحان بزرگ در طول تاریخ شیعه مى رسد و بحمد الله هر چه زمان مى گذرد این مطلب بیشتر اثبات مى شود.
در اصطلاح اهل فتوت كه سالكان مسالك مردى و مروت اند و نسبت طائفه ایشان به ابراهیم خلیل الله، محمد مصطفى و على مرتضى علیهم آلاف التحیه و الثناء مى رسد كلمه اثبات ربط لواحق به سوابق است و آن قاعده اى معتبر است كه در سلاسل پیوند خلف و سلف را باز نماید و در وسایل ارتباط وصله ها و ابزار و نشانه ها را با مآخذ و مصدر آن بیان كند. چنان كه در كلام شریف سلسله جامعه مداح به دعبل و كمیت ها پیوند داده شده و این از قول پیشینیان كه طائفه مداحان را به فرزدق و حسان منسوب داشته اند مسلم تر است.
ما وظیفه داریم كه خود را شایسته انتساب به خاندان اهل بیت (علیهم السلام) كنیم.
اگر پرسند كه آداب مداحى چند است بگوى پنج
O اول آنكه در تقوا و طهارت به مرتبه اى باشد كه از ارواح معصومین (علیهم السلام) شرمنده نباشد.
O دوم طریق عبادت و طاعت به قانون اهل بیت (علیهم السلام) رامرعى دارد.
O سوم مدح از براى غرض وجزا نخواند بلكه از براى رضاى خدا و طلب ثواب آخرت خواند.
O چهارم دین خود را به دنیا نفروشد و دنیار و درهم را برحسنات و نعمات آن سراى اختیار نكند.
O پنجم در مدح به مثابه اى غلو نكند كه به كفر انجامد تا از آن جماعت نباشد كه حضرت امیر در حق ایشان فرمود هلك فى اثنان. محب غال و مبغض قال
پس شجره و سلسله مداحى. سلسله اى طولانى وطیبه از زمان ائمه اطهار علیهم السلام است. مقام معظم رهبرى در این باره فرموده اند (( شما همیشه سخت ترین كارهاى تبلیغى را در مقابله با دشمنان حق و حقیقت بر دوش گرفته اید. نسب معنوى شما به دعبل و فرزدق و كمیت و شعرایى از این قبیل میرسد و سنت شعر خوانى براى اهل بیت علیهم السلام یك حركت بزرگ در مقابل انحراف تاریخى است؛ و تا آنجا كه ما كم و بیش مى دانیم. این سنت از ابتداى تاریخ اسلام وجود داشته و این جامعه سابقه ممتد و ریشه عمیق دارد. شیوه مداحى هم از زمان ائمه اطهار (علیهم السلام) بوده و مضامین ارزشمندى است. لذا برادران باید توجه كنند كه مساءله مداحى مساءله بسیار مهمى است)).
با این مقدمه كوتاه ولى نسبتا جامع در مى یابیم كه مداحى اهل بیت (علیهم السلام) یكى از بهترین راه ها براى مبارزه با ظلم و ستم و طاغوت و باطل است. و كارى است بسیار ارزشمند كه قبل از هر كس خود ممدوحان یعنى ائمه اطهار (علیهم السلام) بر این مهم توجه و نظر ویژه داشته اند.
پس این كار بس عظیم است و مهم. ضمن برخوردارى از یك تاریخه بسیار طولانى و قوى مى بایست داراى درجاتى از علوم و معارف حقه شیعه باشد. البته در علوم مداحى برخى از دوستان دلسوز این فن و پیش كسوتان اقداماتى را انجام داده اند. ما برآنیم با استفاده از همه مطالب منتشره و آموزشهائیكه در این راه دیده شد و تجربیات بزرگان این راه جزوه اى آموزشى و كاربردى را ارائه نمائیم. باشد كه مورد توجه علاقمندان به ویژه نوجوانان و جوانانى كه در ابتداى این راه بزرگ هستند قرار بگیرد. به همین دلیل مباحث مطروحه را به نه بخش ذیل تقسیم مى نماییم:
1) آداب و اخلاق و علوم در مداحى
2) اصول مداحى
3) نكاتى درباره اشعار و مدایح
4) مداحى اهل بیت علیهم السلام و انقلاب اسلامى
5) مسائل جامعه مداحان
6) رسالت مداحان
7) فنون مداحى
8) بایدها و نبایدها در مداحى اهل بیت علیهم السلام
9) آشنایى مختصر با سبك ها و قالب شعرى و برخى از آرایه هاى ادبى
بخش اول: آداب و اخلاق مداحى
ما در مقدمه مداحى را در پنج مورد بیان نموده ایم. لیكن برآنیم موارد دیگرى از آداب و اخلاق مداحى را ذكر نمائیم.
یک) عمل به واجبات و ترك محرمات
مداحان اهل بیت (علیهم السلام) به واسطه انتساب قرب به ممدوحان در این خصوص باید الگوى جامعه باشند.
آیا مداحى كه اهل خمس نباشد. مورد قبول ائمه اطهار (علیهم السلام) است. متاءسفانه باید اعتراف كنیم كه ما مداحان بیشتر نقش تابلو را ایفاء مى كنیم. در امر و نهى كردن ید طولائى داریم اما در عمل از بیشتر مستعمین خود عقب هستیم.
یكى از گناهان كبیره دروغ و خلف وعده است كه گریبان خیلى از مداحان را گرفته است. چه مجالس با عظمتى بخاطر یك خلف وعده مداح مدعو از هم پاشیده شده است. یا دروغ هایى كه در هنگام دعوت گفته مى شود بى حد و حصر شده است و بهمین شكل در سایر واجبات و محرمات اگر خواهیم دقیق بررسى نمائیم. مى بینیم كه خیلى مشكل داریم.
دو) روحیه خدمتگزارى به مردم
مگر ما خودمان را منسب به اهل بیت (علیهم السلام) نمى دانیم. و همه این شعر را با ذوق نمى خوانیم؟
شدم از خردسالى بى اراده
ارادتمند بر این خانواده
در اینجا انتسابم با حسین است
به فرداهم حسابم با حسین است
اگر زندگى اهل بیت (علیهم السلام) را مطالعه نمائیم با یك نگاه كلى در مى یابیم كه سراسر زندگى آنها طاعت خالق و خدمت به مخلوق است. بزرگان ما هم همین طور بودند. پیش كسوتان این قافله در قدیم الایام میان دار خدمت رسانى به مردم بوده اند. چطور مى شود یك هنرمند، بازیگر سینما، یا یك ورزشكار كه ابزار تبلیغ آن تئاتر، فیلم و سریال مصنوعى یا نقالى در تئاتر یا ورزشكار با آن پیراهن ورزشى، توپ و تور و چند امضاء ساده در امر خدمت رسانى قافله سالار باشند. اما اثرى از وعاظ و مداحان در این اجتماع نبوده یا بسیار كم رنگ باشد در صورتى كه مداحان عزیز (بهترین الگوى تبلیغ، یعنى مرام و مسلك و سیره ممدوحان خود) را در اختیار دارند. مرحوم كافى (ره) در این زمینه الگوى خوبى است.
چقدر مهدیه در سطح كشور ساخته و چند باب مشروب فروشى را تبدیل به مسجد یا مهدیه كرده است یا مرحوم حاج اكبر ناظم یكى از كارهاى برجسته شان خدمت به مردم و فقرا بود.
ما خدمت به هم نوع خودمان را هم به فراموشى سپرده ایم. مثلا یك نفر مداح هر سال بطور رایگان به حج تمتع یا عمره مى رود ولى مداحان پرمایه و مؤثرى را داریم كه مى توانند مفید هم باشند ولى یكبار به این سفر اعزام نشده اند. چرا نباید روحیه هم نوع گرانى و براى دیگران خواستن در ما تقویت شود.
در حادثه زلزله بم حاج سعید حدادیان در شبكه سوم سیما در چند دقیقه صحبت كردن صدها هزار نفر و شاید بیشتر را تحت تاءثیر كلام نغز و روایات قرار داده. چرا همه مدحان نباید اینگونه باشند و اصلا كجا هستند. مدعیان و پیش كسوتان و بزرگان. چرا همه اقشار همت عالى نشان داده اند؟ ولى جامعه مداحان!
سه) اخلاص، زهد و پارسائى
سه فضیلت ذكر شده براى همه مؤمنان سفارش شده است. و از سیره پیامبر بزرگ اسلام و ائمه طاهرین (علیهم السلام) به شمار مى رود و صحبت كردن در این باب بسیار مشكل است.
اما با مقدارى دقت در رفتار و اعمالمان مى توانیم. شبنمى از اخلاص در اعمال خود بنشانیم و بوئى هم از زهد و پارسائى را بچشیم. بقول ((صائب)):
عنان نفش كشیدن جهاد مردان است
نفس شمرده زدن ذكر اهل عرفان است
برخى از اعمال تعدادى از دوستان دون شاءن مداحى است. مثلا
الف) عدم حضور در مراسم وعظ و خطابه
ب) عدم حضور بر سر سفره هاى گسترده عمومى اهل بیت (علیهم السلام)
ح) حس برترى بر دیگرى
د) جاه طلبى و شهرت طلبى
و صدها مورد دیگر كه برادران آگاه هستند و همه این ها مغایر با زهد و پارسایى و تقواست.
چهار) نظم
از وصایاى امیرالمؤمنین (علیه السلام) نظم در امور است. در احوالات امام خمینى (ره) نوشته اند وقتى كه در نجف اشرف بودند آنقدر منظم و دقیق به حرم مطهر امیرالمؤمنین (علیه السلام) تشرف مى یافتند كه خادمین حرم ساعتهاى خود را با ورود و خروج امام (ره) تنظیم مى كردند. انصافا مداحان عزیز یك آمارى بدهند چند درصد از آنها سر وقت در مجالس حضور مى یابند. حال آنكه باید حتى زودتر از موعد مقرر سر جلسه حاضر شوند. تا از اضطراب صاحب مجلس كاسته شود چقدر از مجالس اهل بیت (علیهم السلام) به لحاظ بى نظمى مداح یا سخنران از هم پاشیده شده است. بسیارى از هیئات مذهبى هفتگى بخاطر بى انضباطى برخى از همكارانمان تعطیل شده است.
پنج) روحیه انتقاد پذیرى
عدم پذیرش انتقاد در جامعه مداحان یك معضل همگانى است. حتى برخى از مداحان از جواب دادن به پاسخ برخى علماى دلسوز هم خودارى یا شروع به جو سازى مى نمایند. مثلا یكى از علماى بنام كه علاقه فراوانى هم به جامعه مداحان دارد و اگر متوجه حضور یك مداح در جلسه خود باشد. از خواندن شعر و روضه خودارى و مجلس را به مداح مى سپارد. البته نه اینكه بلد نباشد. بلكه از سر اخلاص و احترام به ذاكر امام حسین (علیه السلام) نقل مى كرد یك مداحى یك مقتلى را خواند. بنده سؤال كردم سند این مقتل كجاست. شروع كرد به پرخاشگرى و اینكه شما علما به مداحان حسادت دارید. چون مردم شما را تحویل نمى گیرند و از این قبیل عبارات. مگر ما فراموش كرده ایم كه جامعه مداحان در مكتب حوزه دینى و در پرتو علما رشد كرده اند. مگر امام (ره) نفرمود: ((محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است.)) این جمله بسیار كوتاه ولى نغز و پر محتوا بساط مداحى را گسترده كرده است.
عنایت مقام معظم رهبرى به مداحان، عنایت مراجع تقلید به مداحان اهل بیت (علیهم السلام) باعث رشد این كسوت و گستردگى كار آنها شده است. (لذا مداح خوب باید انتقادپذیر باشد به ویژه از علماى دین.)
شش) احترام به مستمعین
یكى از راههاى جذب قلوب مستمعین و سوق دادن آنها به سوى معارف و مكتب اهل بیت (علیهم السلام) احترام به آنها است. زیرا بسیار دیده شده با یك بى احترامى به مستمع گرفتاریهاى فراوانى بوجود آمده است. متاءسفانه برخى از برادران جوان ما در جامعه مداحان با گفتن برخى از عبارات مثلا هر كس كف نزند به اهل (علیهم السلام) ارادت ندارد. اگر گریه نمى كنى برو بیرون از مجلس، چشمى كه گریه ندارد چشم نفاق است، اگر درست سینه نزنى نشانه كم ارادتى به اهل بیت است. و صدها عبارات از این قبیل در یكى از شهرستانها (مركز استان) رئیس هیئت رزمندگان نقل مى كردند. یكى از آقایان مداح در جمع چند هزار نفرى گفت كسانى كه گریه نمى كنند نطفه پدرشان نیستند كه باعث اعتراض شدید امام جمعه شهر و جمع كثیرى از مردم شد. مردم به رفتار و كردار ما خیلى حساس هستند. نوع مصافحه با مردم، برخورد گرم و صمیمى. نوع نشستن بر منبر، همه باید بر مبناى اخلاق اسلامى باشد. و خلاصه اینكه باید حرمت مؤمنین را حفظ نمائیم كه فرمودند: حرمت مؤمن از حرمت كعبه بیشتر است.
هفت) خود سازى معنوى و آشنایى با مسائل شرعى
تا كسى اهل محبت نباشد قاعدتا وارد این وادى نمى شود. وظیفه هر انسانى است كه سرمایه محبت و معرفت و معنویت را زیاد كند.
O اولا: باید خودمان در هر سطحى كه هستیم، سعى كنیم این سرمایه را زیاد كنیم و هر كسى باید خودش را بالا بكشد. سرمایه معنوى هم مثل سرمایه هاى مادى اگر به آن اضافه نكردیم تمام خواهد شد. بدون تعارف همه ما به یك پالایش درونى نیاز داریم. اینكه ما در زیارت مى خوانیم ما معروفین به دوستى محبت شما هستیم. یك وظیفه مضاعفى را بر دوش ما مى گذارد. نزدیك شدن به مراكز نور لازمه و خاصیتش نورانى شدن است.
باید با عمل نه فقط محبت به تنهائى، قنبر در خانه على (علیه السلام) شدن كار آسانى نیست اینطور نیست كه سلمان منا اهل البیت، كار آسانى باشد. لذا در این زمینه هم سعى و تلاش زیادى باید انجام شود.
سزاوار نیست مداحى با این همه پیوند مذهبى و دینى و شرعى مسائل و احكام شرعى را نداند. فراوانند مداحانى كه مقید به مسائل شرعى نیستند. عدم اهمیت مداح به مسائل شرعى سبب مى شود. كه موقع اذان و فریضه واجب نماز از خود فتوا بدهد و به مداحى ادامه بدهد، در حالى كه سیدالشهدا و همه ائمه مقید به نماز اول وقت بودند. براى آماده سازى ذهن برادران باید عرض كنیم كه برنامه هاى دین به سه دسته تقسیم مى شود.
الف) برنامه هاى اعتقادى. یعنى اصول دین كه در رابطه با سالم سازى فكر و اعتقاد انسان است و مكلف باید نسبت به آنها خود را به درجه یقین برساند.
ب) برنامه هاى عملى. یعنى فروع دین یا احكام كه مشتمل بر بایدها و نبایدهایى است كه با انجام و یا ترك آنها همراه با اعتقاد صحیح اطاعت الهى تحقق مى یابد.
ج) مسائل روانى و اخلاقى: كه در رابطه با پرورش روح و سلامت روان آدمى است. هر مسلمان باید یا مجتهد باشد یا مقلد یا به احتیاط عمل نماید. فلذا مستمعین توقع دارند كه مداحان به مسائل دینى بیشتر از بقیه آگاه باشند. یكى از راه هاى مهم خودسازى و تقویت روح موعظه است كه ما مداحان كمتر به آن توجه داریم.
هشت) زمان شناسى و مردم شناسى
یكى دیگر از مهمترین جهات در مداحى موقعیت و زمان شناسى است كه به علم بلاغت هم وابسته است. زمانها متفاوتند. مثل زمان طبیعى - زمان تاریخى. زمان اجتماعى هر یك مقتضیات دارند كه در روایات هم به آنها اشاره شده است. زمان طبیعى همان تحولات و حوادث و دگرگونیها و قوانین طبیعى و مقررات تكوینى است كه امام صادق (علیه السلام) فرموده:
براى افراد عاقل در هر حالى كه هستند شایسته نیست سه چیز را از یاد ببرند كه یكى از آنها آفات و بلایاى طبیعى است. مداح باید زمان رویدادهاى تاریخ اسلام و شیعه و اهل سنت را بداند. تا در این زمان مردم را نسبت به وقایع آن آگاه كند و بیان واقعى تاریخى همان روز كه واقع شده تاءثیر فراوان و مستقیم دارد. متاءسفانه خیلى از مداحان این نكته را رعایت نمى كنند. مثلا روز دوم محرم كه ورودیه است چیز دیگرى مى خوانند.
اما مردم شناسى:
مداح با توجه به شناخت و اطلاع از افكار و عقاید و حالات هر جمعى مداحى مى كند و این شناخت در هر زمانى با زمان دیگر متفاوت است زیرا مردم متفاوتند. امام حسین (علیه السلام) فرمودند: عاقل كسى است كه بداند مردم از او چه توقعى دارند. اعتقاد بزرگان این است مداح باید عالم به زمان باشد. شاعر خوب كسى است كه عالم باشد. چرا دیگر یك حافظ و یا سعدى یا بزرگان سخن نداریم. جهل مبلغین و سادگى و كم سوادى یا بى سوادى آنها وقتى به جهل مداح و مستمعین آمیخته مى شود اهل بیت و معارف آنان در همان غربت خواهند بود. باید با فرهنگ مردم هر شهر آشنا بود. بعنوان مثال در فلان شهر در آوردن لباس را براى سینه زنى مناسب نمى دانند یا در شهرى كف زدن را عملى لهوى مى دانند لذا باید به فرهنگ ها و رسوم مردم در صورتى كه خلاف شرع نباشد احترام گذاشت.
نه) آشنایى با زبان و ادبیات عربى
شخصى كه مداحى مى كند در شعر و سخن و دعا و مقاتل و كتب مربوطه به لغات و عبارات و جملاتى مواجه مى گردد كه از زبان عربى وارد شده و در این شرایط اگر مداح با زبان عربى آشنا نباشد نه آن كلمه یا جمله را درك مى كند و نه مى تواند صحیح آن را تلفظ كند. لذا بر یك مداح لازم است با قواعد و ترجمه و مقدارى صرف و نحو آشنا شود تا بداند كجا باید ابوالفضل بگوید و كجا ابالفضل یا فرق كَ و كِ السلام علیك بداند. و اگر اعراب را رعایت نكند در معانى تغییر و اختلافات فاحش پیش مى آید پس شایسته است كه همه مداحان مختصرى از علم صرف و نحو و ترجمه عربى را فرا بگیرد.
ده) آشنائى با قواعد قرائت قرآن
بسیار مشاهده مى شود. كه برخى از مداحان، قرآن كریم را حتى از رو به زحمت و غلط مى خوانند. هزاران بیت شعر حفظ كرده اند. ولى در زمینه قرآن مشكل دارند. و یك دوره ترجمه تحت الفظى و تفسیر قرآن را هنوز نیاموخته اند. یا قرآن را هم به آهنگ و صوت و لحن مرثیه و مداحى مى خوانند. هر كلمه و حرفى را كه دوست دارند مد مى دهند و هر كجا دوست دارند وقف مى كنند و برخى آنقدر به مداحى و شعر و مرثیه اهمیت مى دهند به ادب و رعایت شئونات قرائت قرآن كریم مخصوصا در مجالس ختم توجه ندارند. لذا هر مداح و شاعرى لازم است كه بیشتر از شعر و مرثیه به قرآن كریم اهمیت بدهد. و فرا گرفتن قرآن مجید را در اولویت قرار دهد. و آیات قرآن را با قواعد مربوطه بخواند و قرآن را بهتر و بیشتر از شعر حفظ باشد.
یازده) رعایت آداب ادعیه و زیارت
دعا خوانى و زیارت خوانى یكى از جذاب ترین و پر محتواترین برنامه هاى ذاكرین است و آنچه در این باره لازم است بیان شود. بحث در پیرامون دعا و زیارت و شرح آن بوده، بلكه مهمتر از همه آداب و وظایف دعا خوانان است بسیار مشاهده مى شود كه مداحان در مجالس گوناگون دعا و زیارات را، طوطى وار گاهى هم غلط مى خوانند و لابلاى آن ذكر مصیبت و شعرهاى طولانى مى خوانند. به همین مناسبت دعاخوانان و زیارت خوانان لازم است آداب و نكاتى را رعایت كنند كه اهم آنها عبارتند از:
1) حتما در مرحله اولیه یك دوره ادعیه و زیارات را از لحاظ مرور خوانى و صحیح خوانى الفاظ و عبارات تعلیم دیده، و با معانى و تفسیر آنها آشنا شوند.
2) در جلسات دعا و زیارت خوانى كه افراد مجرب و با سواد و اهل ذوق اداره مى كنند و مى خوانند شركت كرده و از محضر آنان بهره مند شوند.
3) دعا را با حالت فریاد نخوانند. و با حالت تضرع و زارى و جذاب بخوانند شان و ادب كلام و فرازهاى دعا را كه بیشتر آن از معصومین (علیهم السلام) رسیده است رعایت و حفظ كند.
4) از خود به كلمات و جملات ادعیه و زیارات اضافه و كم نكند و با سلیقه خود معانى آنها را جابجا نكند همان طورى كه دستور داده شده و سفارش شده قرائت كنند. چون دعا اگر به شكلى كه آورده شده قرائت نشود مورد پذیرش قرار نمى گیرد فرمودند: (الدعا مخ العباده) دعا مغز عبادت است. و برخى عرفا دعا را به گنج تشبیه مى كنند، مثلا اگر گفته شده جمله اى را سه بار بگویید، كمتر یا بیشتر نشود. مثل این است كه به فردى بگوییم وقتى از درب خانه وارد مى شوى سه قدم بردار زیر پایت گنج است و آن فرد بگوید من حال پیدا كرده ام مى خواهم ده قدم بردارم یقینا بر گنج مقصود نخواهد رسید. لذا در تكرار و تعداد اذكار اسرارى است كه بر اهل ظاهر پوشیده است. ادله و شواهد و مستندات زیادى داریم كه نباید به گفتار معصومین علیهم السلام اضافه یا كم گردد.
5) دعا را به اندازه اى باید خواند كه مستمعین حال پذیرفتن و شنیدن آن را دارند. لازم نیست دعا را حتما تا آخر بخوانند. باید فهمید كه در دعا چه گفته مى شود و چه مى خوانیم. آن وقت تاءثیر آن بیشتر خواهد بود.
مثلا اگر در دعاى كمیل خوانده مى شود اللهم اغفرلى الذنوب التى تغیر النعم یعنى خدایا ببخش آن گناهانى كه نعمت ها را بر ما تغییر مى دهد. با شكل جالب و آهنگ مناسب توضیح داده شود. كه چه گناهانى نعمت ها را تغییر مى دهد. گناهانى كه نعمت ها را تغییر مى دهد به فرموده امام سجاد (علیه السلام) عبارتند از:
1) ستم كردن بر مردم
2) دست بر داشتن از عادات خیر
3) بى اعتنایى به معروف
4) كفر نعمت و ناسپاسى
5) ترك شكر گزارى
6- اگر قرار است در مجلسى دعا خوانده شود. به روح و روان و سطح فكر و فرهنگ و سواد و موقعیت و غم و شادى و خستگى و سر حال بودن مستمع توجه كنند. مثلا اگر مجلس ترحیم و یاد بود است و بانى اصرار دارد دعا خوانده شود اینجا صلاح نیست باید مجلس با پند و شعر و روضه اداره شود.
7) اهمیت و جایگاه دعا را بیشتر از جایگاه سخنرانى و مداحى بداند زیرا قرآن كریم مى فرماید اگر دعاهاى شما نبود به شما اعتنا نمى كردیم. این مناسب و شایسته نیست كه دعاخوانى تحت الشعاع برنامه هاى دیگر قرار گیرد. یعنى طورى شود كه همه منتظر سخنرانى یا مداحى باشند و زمان خواندن دعا و زیارت در مجلس حاضر نشوند مخصوصا در هیئت ها.
مثلا سخنران و مداح چه مى خواهد بگوید كه ارزش و بار علمى و معنوى و فرهنگى آن از دعا یا زیارت بالاتر باشد.
دوازده) تسلط بر دواوین شعرا و مطالعه آنها
1) بدهى است به مصداق و ما ارسلنا رسولا الابلسان قومه كسى كه مبلغ است لازم است كه زبان و ادبیات خود را بداند و با تفكر ادبى زمان خود آشنا باشد.
متاءسفانه جایگاه درسى و ادبیات فارسى طوریست كه هر دانش آموزى كه در رشته هاى دیگر امتیاز نیاورده باشد به سراغ ادبیات فارسى مى رود. در صورتى كه باید این هم در ردیف رشته هاى ضرورى و مهم قرار گیرد. شعر بعنوان یكى از قدیمى ترین و قوى ترین رشته در ادبیات فارسى است و مردم ایران زمین با شعر و شاعرى عجین شده اند. بسیارى از شعراى زمان هاتف اصفهانى را كسبه و بازاریان تشكیل مى دادند و شعر خوانى در قدیم به یك سنت در آمده بود. و بیشتر پیشینیان اشعار سعدى، حافظ، مولوى، و فردوسى و بسیارى از شعراى بزرگ ایران را حفظ هستند و به راحتى قرائت مى نمایند. در این میان شعرائى كه به اشعار مذهبى و در مدح و ثناى اهل بیت (علیهم السلام) یا اشعار عرفانى روى آورده اند بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند مثل محتشم كاشانى، صائب، عمان سامانى، شهریار و... البته در زمان خودمان هم نهضت ادبى به بركت انقلاب اسلامى با همه عروج و فرودش و پیدایش شخصیت هاى برجسته ادبى نواقص و مشكلاتى به چشم مى خورد كه از گذشته به ارث رسیده است و هنوز در حال بررسى و اقدام و اصلاح است. شایسته است مداح با فنون و سخنورى فن شعر، داستان، آشنا گردد تا بتواند در سطح قابل قبول و بالاترى مدح و مرثیه سرایى و تبلیغ شعائر مذهبى و عقاید حقه مذهبى انجام دهد.
2) بسیار مشاهده شده است. برخى از مداحان شعرى را مى خوانند ولى نمى دانند از كدام شاعر است.
عزیزان باید توجه داشته باشند كه شعرا با چه مشقتى شعر مى سرایند. لذا باید هم حق شعر را ادا كرد هم حق شاعر را، در برخى از جاها حتى گفتن تخلص شاعر و یاد آورى اسم شاعر نوعى قدردانى است.
فاذا عجز الانسان عن شكر منعم
فقال جزاك اله خیرا فقد كفى
3
) در برخى از مجالس هم دیده شده است. اشعار شعراى بزرگ را بدون حساب و كتاب و بدون آشنائى با فنون شعر و صنایع و آرایه هاى ادبى جابجا و كم و زیاد مى كنند گر چه در اصل مسئله جابجایى اشعار سخن زیاد است آیا چنین مجوزى هست یا نه؟ بحث امانتدارى مطرح مى گردد. لیكن این وضع بدون علم و اطلاع از مقررات شعرى فاجعه اى بسیار بزرگ و خیانت و شعر و شاعرى است.
به قول استاد ملك الشعراى بهار
شعر دانى چیست؟ مرواریدى از دریاى عقل
شاعر آن افسون گرى كاین طرفه مروارید سفت
شعر آن باشد كه خیزد از دل و جوشد زلب
تا كه در دلها نشیند هر كجا گوشى شنفت
4) مداحان براى تسلط بر اشعار باید اكثر دواوین شعراى ایران اعم از حماسه سراها، مثل فردوسى، انورى، خاقانى، عارفانه ها مثل: حافظ، صائب، مذهبى ها مثل عمان سامانى، شهریار و سایر غالب ها و محتواهاى شعرى را در اختیار داشته و براى مطالعه آنها وقت بگذارند كه تسلط بر اشعار خواص زیادى است.
كه یكى از آنها آشنایى با فن سرودن اشعار مى باشد.
5) اكنون كه بازار شعر مذهبى و مداحى و مرثیه خوانى اوج گرفته باید دقت كرد كه شعر همانى باشد كه اهل بیت (علیهم السلام) معیارهاى آن را تعیین فرموده اند در این جایگاه شایسته است از رهنمودهاى مقام معظم رهبرى استفاده كنم كه فرمودند:
((سنت شعر خوانى براى اهل بیت (علیهم السلام) یك حركت بزرگ در مقابل یك انحراف بزرگ تاریخى است.))
اگر به شعرایى مثل سید حمیرى، فرزدق، دعبل، كمیت و دیگر شعراى مذهبى توجه كنیم مى بینیم كه سطح شعر مذهبى در گذسته خیلى بالاتر بوده و در نوع خود سخت ترین و محدودترین شعر بوده است و هر شاعرى توانایى سرودن این نوع شعر را بدون كسب سرمایه لازم علمى و معنوى نداشته است.
این دردآور است كه هر كس در گوشه اءى كوس انا المحتشم را مى زند. و هر كجا مى رویم نظم هایى را مى شنویم كه پر از سرقت مضامین و تكرار تشابیه مى باشد.
آشنایى با تاریخچه شعر و مطالعه احوالات شاعر و دواوین شعرا این امكان را به مداحان مى دهد كه از اشعار قوى استفاده نمایند البته در این خصوص در فصل اصول مداحى در قالب محتوا و پیام صحبت خواهیم كرد لیكن براى روشن شدن ذهن به این سخن مقام رهبرى توجه مى نماییم.
جامعه مداحان باید از زبان خوب و شعر عالى و محكم و گویا و محتواى اخلاقى، تاریخى و اعتقادى كه برگرفته از توحید، نبوت، و ولایت است بهره بگیرد و در بیان دیگر فرمودند ((سطح فكر مردم را بالا ببرید))
سیزده) احترام به پیشكسوتان و هم نوعان
در این باب سخن بسیار است و دردها فراوان
احترام به پیشكسوت معلم و مربى در اسلام آنقدر سفارش شده است كه احترام آنها به اندازه والدین مى باشد. این حدیث معروف را هم شنیده اید:
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: من علمنى حرفا فقد صیرنى عبدا
یا در جاى دیگر مى فرمایند: الابائه ثلاثه ابا یولدك، ابا یزوجك و ابا یعلمك
مقام معلمى كمتر از مقام انبیاء نیست بالاخره هر كسى براى آموختن علمى یا مستقیما یا غیر مستقیم به بزرگى اقتدا مى كند و از آن الگو مى گیرد. و این حق معلمى است بر گردن متعلم.
در مداحى هم این مقوله مستثنى نمى باشد.
لیكن چقدر این مهم در قاطبه مداحان مراعات مى شود. قضاوت با خود برادران عزیز مداح.
اما یك نكته قابل ذكر است.
احترام به مداحان و پیش كسوتانى كه توان مداحى را از دست داده اند از ارزش و اعتبار زیادى برخوردار است. ولى متاءسفانه بسیارى از برادران مداح جوان به این مقوله كم توجه و در برخى از جاها بى توجه هستند. البته این احترام باید متقابل باشد. بزرگان و یا به عبارتى پیرغلامان هم باید الگوهایى مناسب براى مداحان جوان باشند تا مردم تصور نكنند كه این قشر با هم اختلاف دارند.
چند تذكر:
1) خد را برتر از مرثیه خوانهاى بزرگتر و سایر مداحان ندانیم و در مقابل بزرگان و پیش كسوتان متواضع باشیم.
2) از تحقیر مداحان دیگر جدا خوددارى نماییم بارها دیده شده است كه عنوان شده كه مثلا روى فلان مداح را كم كردم.
3) تجربیات و آموزه هاى خود را در اختیار دیگران قرار دهیم و در این مورد سخاوتمند باشیم كه خیر و بركت نزد خداوند است.
كه زكوه العلم نشره برخى ها براى در اختیار قرار دادن یك بیت شعر هم دریغ مى نمایند گمان مى كنند فقط خودشان هستند و بس.
4) همانطور كه از دیگران انتظار احترام داریم باید به دیگران احترام كنیم. موارد متعددى مشاهده شده است كه ذاكر اباعبدالله جواب سلام حتى بزرگتر از خودش را هم نمى دهد و با بى حرمتى از كنار احترام مردم مى گذرد.
5) اگر در مجلسى نشیسته ایم كه مدحى در حال اجراى برنامه است ما بیشتر از همه با حدیث (او بكاء او یبكاء او تباكى را عمل كنیم) بنده فیلم مستند در اختیار دارم یكى از مداحان پیش كسوت كه اتفاقا هم از صدا و هم از سوز كافى برخوردار بوده و همه مستمعین گریه مى كردند ولى سه تن از هم قطارانمان از اول تا آخر مجلس یا مشغول حرف زدن هستند یا خندیدن. خدا شاهد است كه بعد از آن چقدر به ما رجوع و از این عمل ناپسند گلایه و شكوه داشتند همان مستمع دیگر در مجلس آن آقایان نمى نشیند یا بى تفاوت بوده اند ببینید چقدر ضرر دارد.
6) از غلو در مورد اشخاص و ذكر القاب ناماءنوس جدا پرهیز نماییم.
چهارده) انصاف در نقل مطالب و انصاف در توسل و روضه
منظور از انصاف در نقل مطالب و مصائب و مناقب اهل بیت (علیهم السلام) خوددارى از افراط كه همان اغراق و غلو است و شدیدا مورد نكوهش حضرات معصومین (علیهم السلام) است و تفریط كه همان گفتارهاى مادون شئونات محمد و آل محمد است یعنى اینكه نه آنان را در حد الوهیت كه خاص پروردگار است بدانیم و نه آنان را آنقدر پایین بیاوریم كه با موجودات دیگر تشبیه و تمثیل بیاوریم و نباید اعتقادات مؤمنین را راجع به اهل بیت (علیهم السلام) بر شك و وسوسه بیاندازیم كه ندانند بالاخره راجع به اهل بیت (علیهم السلام) كدام حد را بپذیرند.
امام حسین (علیه السلام) روز عاشورا در آخرین وداع فرموده اند اى اهل بیت من پس شكوه مكنید و چیزى بر زبان نیاورید كه ارزش شما را بكاهد و در شاءن شما نباشد. این هشدار درس مهمى است كه مداحان، شعرا و خطباى محترم باید آن را فراموش نكنند. یكى از موارد انصاف در روضه این است كه شهادت آن بزرگواران ضعف تلقى نشود زیرا خود امام (علیهم السلام) مى فرمایند امیدوارم آنچه خدا براى ما اراده فرموده است خیر باشد چه كشته شویم و چه پیروز گردیم. لذا بى انصافى است كه كسى آنقدر نا آگاه باشد كه با معلومات كم بخواهد در بیان و توصیف و ذكر و مدیحه و مرثیه تفریط یا افراط نماید.
انصاف در نقل مطالب شناخت حدود آداب و مقام و شئونات و مراتب اهل بیت (علیهم السلام) است اینكه كسى در حق آنان غلو نكند. و حسین الهى و زینب الهى و اكبر الهى بگوید نه آنقدر آنان را پایین بیاورند كه با پرنده و گل و گیاه كه همه خلقت براى آنها خلق شده آنان را قیاس و تشبیه كنند.
حضرت امیر (علیه السلام) مى فرماید:
((آل محمد را با هیچ احدى ابدا مقایسه نكنید.)) وقتى قیاس اهل بیت علیهم السلام حتى با فردى غیر از امام صحیح نیست. آن وقت نباید آنها را با سایر موجودات قیاس نمود.
چه زیبا گفت شاعر:
دیشب جمال رویت تشبیه ماه كردم
تو به ز ماه بودى من اشتباه كردم
اما انصاف در توسل و روضه:
معمولا در بسیارى از جلسات اعم از ایام موالید و وفیات اهل بیت (علیهم السلام)، ختم، مجالس دعا و هیات هفتگى بویژه در شهرهاى بزرگ بالاخص تهران بزرگ معمولا تعداد مداحان زیاد است.
بارها دیده شده است براى یك دقیقه بیشتر خواندن برخى از آقایان مداح با هم مقابل چشم صدها نفر نزاع مى كنند. لازمه رعایت این مهم طهارت نفس، اخلاص در عمل، ادب و شعور بالاست.
برادرم چه عیبى دارد اگر مداحى در كنار شما نشسته به او احترام كنید پس از مقدمه و مختصر روضه مجلس را واگذار كنید. اگر عمیق فكر كنیم مى بینیم لذتى كه در گریه كردن و گوش دادن است در خواندن نیست. بارها شنیده شده بسیارى از مقامات به خاطر نرفتن منبر اعطا شده است.
در احوالات نظام رشتى نقل كرده اند كه روضه خوان بسیار قهارى بوده است در بستر احتضار افتاده است. و سخت گریه مى كند سؤال كردند چرا اینقدر گریه مى كنى شما این همه اشك براى ابا عبدالله و اهل بیت (علیهم السلام) از مردم گرفته اید فرمودند گریه من براى این است كه این گریه گرفتن براى چه بوده است. براى شهرت بود یا خدا، براى خودنمایى بود یا اخلاص.
یا در احوالات شیخ ذبیح الله محلاتى گفته شده است. بعد از روضه یكى از مداحان جوان در روز تاسوعا كه روضه كه روضه ابوالفضل (علیه السلام) خوانده بود و به قول ما مجلسش نگرفته بود آقا روضه موسى بن جعفر خواندند و مردم همه گریه كردند. ولى همگى سؤال برایشان بود كه چه اتفاقى افتاده در لحظات آخر عمرش سؤال كردند. فرمودند براى اینكه آن مداح جوان ناراحت نشود، براى اینكه او خراب نشود من دست به این عمل زده ام و مزد این عمل را هم گرفته ام.
بعضى از مداحان آنقدر شهوت دارند كه اگر ده نفر مداح هم نشسته باشند دریغ از یك تعارف مردم براى همه حركات و سكنات ما تحلیل دارند. یا برخى دیگر بعد از اینكه بى انصافى مى كنند و همه مجالس را به تنهایى اداره مى كنند بعدا دیده شده كه تعریف مى كنند رفتم فلان مجلس چند نفر مداح بودند حال همه آنها را گرفتم مجلس را ریختم به هم به شكلى كه هیچ كس جراءت نداشت بعد از من مداحى كند. تو را به خدا آیا این اعمال، كردار و رفتار نزد اهل بیت علیهم السلام ارزش دارد آیا این گونه حركات مرضى امام زمان (علیه السلام) است.
البته در این باب حرف زیاد است ولى چون بناى ما به خلاصه گویى است به همین قدر بسنده مى نمائیم.
پانزده) احترام و روابط نزدیك با مراجع و علماى دینى
در كتاب خاطرات (همفر) جاسوس انگلیسى در ممالك اسلامى دیده ام. كه یكى از برنامه هاى استعمار براى از بین بردن اسلام بر هم زدن رابطه دوستى مردم با علما و مراجع دینى است در جاى دیگر از مشكلات استعمار را دل بستگى و علاقه شدید مردم به عالمان دین بر بنیان عقیده و ایمان مى داند.
در ادامه اشاره مى كند در كتاب (چگونه اسلام را نابود كنیم) دستور العملهایى آمده كه یكى از این دستورات این است. باید اساس هر گونه رابطه مردم با علماى دین و اساس هر گونه جماعتى را با اشاعه اتهاماتى به علما و مراجع و ائمه جماعات و جمعه بر هم زنیم.
و از استقبال و احترام مردم به این جامعه كاست مخصوصا لازم است دلایلى بر فسق و فجور علما ارائه داد تا هر گونه رابطه اى بین آنها و مردم به سبب سوء زن و دشمنى با آنها از میان برود.
لذا با توجه به اهمیت موضوع توجه عزیزان را به موارد ذیل جلب مى نمایم.
حضور مداحان در پاى منابر وعظ و نصحیت حداقل چند دقیقه آخر بسیار اثر گذار است.
متاءسفانه مداحان وقتى وارد جلس مى شوند ابتدا به آبدارخانه مى روند وقتشان را براى گفتن لطیفه و مزاح و شوخى مى گذارنند ولى حاضر نیستند حتى یك قال الصادق و قال الباقر بشنوند ما اگر تابع ولایتیم مگر نمى بینید مراجع ما امام ما، رهبر ما پاى منبر شاگردان خود مى نشیند. از اول منبر تا آخر منبر. پس ما چطور نمى توانیم مگر در مواقعى كه واقعا وقت مداح محدود است و دیر به منبر مى آید.
2) وقتى علماى دینى مخصوصا مراجع و بزرگان این قافله در مجلس حضور دارند براى مداحى یا باید ایستاد یا حتى المقدور بر منبر نباید نشست. روى صندلى باشد و اگر منبر است پله اول را انتخاب نمائیم.
3) مجلسى كه منبرى روضه مى خواند و انصافا برخى خوب هم مى خوانند با مقدمه چینى بى جا مجلس ساخته شده را خراب نكنیم.
4) هنگام ختم جلسه براى دعا حتما به هر روحانى كه در مجلس نشسته تعاریف كنیم. گر چه اكثر وعاظ اینقدر بزرگوار هستند كه احترام مى كنند و قبول نمى كنند.
5) همانطور كه بسیارى از علما و روحانیون و حتى رهبر انقلاب و مراجع پاى منبرهاى مداحان كه خیلى ها فقط سواد خواندن و نوشتن دارند مى نشینند. این باید متقابل باشد.
6) باید هر مداحى حداقل ماهى یك بار به دیدن مرجع تقلید خود برود و از او كسب فیض نماید.
7) یكى از دلایلى كه مردم بر مداحان قدیم مثل مرحوم اكبر ناظم، مرحوم علامه حاج احمد شمشیرى، و مداحان فعلى حاج غلامرضا ساز كار، حاج على انسانى و... احترام مى كنند بخاطر رابطه آنها با علما و مراجع است اكثر علما و وعاظ تهران در مجمع الذاكرین حسینى كه با مدیریت داعینه برادر ارزشمندمان حاج غلامرضا سازگار است در ماه مبارك رمضان در فاطمیه و غیره شركت مى كنند.
8) احترام و رابطه متقابل علما و وعاظ و مداحان باعث رونق مجالس اهل بیت و خنثى شدن توطئه بد خواهان مى شود كه الان این شایعه وجود دارد كه وعاظ و مداحان چشم دیدن یكدیگر را ندارند.
9) تاءكید بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران در رابطه با علماى دین این اهمیت را دو چندان مى كند.
10) یكى از جاهایى كه عمر انسان تباه مى شود بى احترامى به علماى دین است كه در كتاب ارزشمند معادشناسى علامه فقید محمد حسین حسینى طهرانى رضوان اله در جلد چهارم در حدیث معروف سلمان، پیامبر فرمود یا سلمان یكى از علائم آخرالزمان این است كه مردم احترام بزرگان و عالمان دینى را پاس نمى دارند.
و در حدیثى دیگر مى فرمایند: بى احترامى بر عالمان دین باعث كوتاه شدن عمر مى شود.
بخش اول آداب مداحى به پایان رسیده است گرچه آداب مداحى در این چند بند خلاصه نمى شود و براى ذكر همه آداب و اعمال و رفتار مداحى اهل بیت علیهم السلام باید به طور مستقل چند جلد كتاب نوشته شود اما چون وعده و بناى ما خلاصه گویى است انشاءالله همین چند مورد اگر توجه و مراعات شود بسیارى از مشكلات حل خواهد شد و امیدواریم عزیزان علاقه مند پیرامون این فصل یعنى آداب و اخلاق مداحى بیشتر مطالعه نمایند.
بخش دوم: اصول مداحى اهل البیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)
براى این بخش و تبیین اصول مداحى در صدد برآمدیم از بیانات ارزشمند و گرانمایه مقام معظم رهبرى كه در جمع مداحان اهل البیت در سالروز ولادت حضرت صدیقه اطهر (س) در سالهاى 63 تا 70 مطرح فرموده اند بدون دخل و تصرف تقدیم علاقه مندان نمائیم.
یک- اصل محتوا در مداحى اهل بیت (علیه السلام)
یكى از چیزهایى كه باید در اشعار مداحان باشد مفاهیم بلند اسلامى در باب توحید یا در باب نبوت است. و بهترین اشعار قدما در باب توحید و نبوت همین مدایحى است كه شعراى بزرگ ما در مقدمه دیوانها و مثنوى هایشان گفته اند. انسان حقیقتا با مضامین قوى و روشنگر این اشعار پیغمبر (ص) با امام (علیه السلام) یا فاطمه زهرا (سلام الله علیهما) را مى شناسد. البته آن طور كه باید نمى شود شناخت و ما نمى توانیم آن بزرگواران را درست بشناسیم لكن در آن حدى كه ممكن است مى توان آنها را شناخت. مثلا راجع به امیرالمؤمنین (علیه السلام) وقتى شعرى خوانده مى شود ما آدمهاى پایین و متوسط هم مقام معنوى على (علیه السلام) یعنى آن چیزى كه ما خبر كمى از آن داریم هم عبادت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، هم مظلومیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم عدل او، هم ضعیف پرورى او، هم دشمن ستیزى او و هم جهاد او را مى توانیم بشناسیم. ما وقتى پانزده سال، بیست سال پیش این حرفها را مى زدیم، خیلى ها مى شنیدند، اما نمى فهمیدند ما چه مى گوییم. مى گفتیم فقط نپردازید به خط و خال خیالى چهره ائمه (علیهم السلام). در تعریف زلف امام (علیه السلام) یا ابروى امام (علیه السلام) و یا چشم امام (علیه السلام) شعرهایى مى خواندند، حال اینكه اینها تعریف نیست. حالا اگر امیرالمؤمنین (علیه السلام)، ابرویش كمانى باشد یا كمانى نباشد، در شخصیت او چه اثرى مى گذارد؟ زلف او افشان باشد یا نباشد، مگر چه اثرى مى گذارد كه بیاییم در قصیده اى راجع به امیرالمؤمنین را زلف آن حضرت بگوئیم؟ آن وقت مى گفتند و مى خواندند، لكن اكنون به نظرم كم شده و انشاالله كه این چیزها حالا نباشد. وقتى مى گفتیم آقا اینها را چرا مى گویید؟ تعجب مى كردند و مى گفتند كه پس چه بگوییم؟ آن روز وقتى مى گفتیم آقا از مسائل زندگى على بگوئید، از برجستگى هاى علمى او بگوئید برایشان روشن نبود. اما امروز براى همه، زندگى امیرالمؤمنین (علیه السلام) روشن است. زهد او در زمان حكومت، چیز كمى نیست كه یكى نفرى حاكم باشد و تمام لازمه قدرت در كف اقتدار او باشد، بیت المال دست او باشد، قدرت دست او باشد، شمشیر دست او باشد، نفوذ كلمه دست او باشد، اما زندگى شخصى اش آنچنان باشد كه خود او به یاران نزدیكش بگوید شماها نمى توانید مثل من زندگى كنید. آنقدر سخت است كه به عثمان بن حنیف مى گوید: الاوانكم لا تقدرون على ذلك. آن وقت غذایش به گونه اى باشد كه راوى از اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) به قنبر خادم آن حضرت بگوید: چرا این غذا را به این پیرمرد مى دهى؟ على (علیه السلام) پیرمرد شده چرا این نان جوین سخت خشك را به مرد شصت ساله مى دهى؟ قنبر در جواب گفت این كار را من نمى كنم، بلكه خود او این نان را داخل كیسه اى مى گذارد و كیسه را مى بندد، گاهى هم مهر مى كند كه كسى باز نكند نان را با روغن مخلوط كند.
این بعد از زندگى حضرت را بیان كنید تا مقایسه بشود بین امیرالمؤمنین (علیه السلام) و خصوم امیرالمؤمنین (علیه السلام) در تاریخ و امروز. آن كسانى كه امروز در دنیا داعیه حمایت از مظلومان و مستضعفان و ملت ها و آزادى و حقوق بشر دارند، چگونه زندگى مى كنند؟ آیا در جوامع آنها فقیر و مستمند نیست؟ آیا سر گرسنه اى بر بالین نهاده نیست؟ امروز شما این چیزها را خودتان مى توانید خوب تصور كنى و بعد براى دیگران به تصویر در آورید. جهاد امیرالمؤمنین (علیه السلام) كه از همان اول، از دوران كودكى، از یازده سالگى یا دوازده سالگى و تا آخر عمر با دشمنان خدا مشغول مبارزه بود و در این راه جان داد خیلى چیز مهمى است. این را یك شاعر بسیار خوب مى تواند بیان كند و یك گوینده به خوبى مى تواند در ذهن مردم و تا اعماق دل و جانشان نفوذ بدهد. این پیوند عاطفى خودتان با ائمه (علیهم السلام) و مسائل اخلاقى را حفظ كنید. از لحاظ مضمون باید سه ركن در مدح شعر خواننده و مداح وجود داشته باشد. من از آقایان مداحان محترم خواهش دارم در ركن اول هم چون روش سابق و معمول مداحان ابتدا غزل و قصیده را برگزینند كه در آن از اخلاق انسانى ذكرى شده باشد، آن هم به روش مناسب و صداى خوب شما تا مردمى كه گوش مى دهند كاملا تحت تاءثیر قرار بگیرند. در ركن دوم، معارف اسلامى را از توحید و از انقلاب و از مسائل انقلاب و مسائل مربوط به زندگى ائمه، از ابعاد مبارزه و ابعاد انقلابى مطرح كنند، و در ركن سوم هم كه ذكر مصیبت است باید البته با بعد انقلابى مطرح بشود، و حتما باید مصیبت ذكر بشود. گاهى در بعضى از روضه خوانى ها مصیبت اصلا ذكر نمى شود. مصیبت یعنى آن واقعه اى كه اتفاق افتاده باید تشریح شود. جامعه مداح باید از زبان خوب، شعر عالى و محكم و گویا و محتواى خوب، شعر اخلاقى، تاریخى و اعتقادى، شعر مربوط به توحید و نبوت و ولایت كه درباره همه اینها شعر هست بهره بگیرد. در زبان فارسى از شعراى قدیم گرفته تا شعراى امروز، آنقدر شعر خوب و حكمت آمیز وجود دارد كه اگر كسى بخواهد ده سال تكرارى نخواند مى تواند در تمام موضوعات شعرهاى خوب و حكمت آمیز اعم از اعتقادى و اخلاقى و مصیبت و مدح و مسائل اجتماعى و مسائل انقلاب و امثال اینها را بیرون بیاور. نكته اى دیگر انتخاب شعر یا مضمون و آهنگ است. آقایان باید شعرهاى خوب را انتخاب كنند. البته شعرهایى كه خوانده شد خوب بود و من مى پسندم. بعضى از آنها خیلى خوب بود. گاهى دیده مى شود براى مردمى كه سرا پا گوش هستند شعر را از نظر آهنگ خیلى زیبا مى خوانند اما از نظر مضمون خیلى ضعیف و پیش پا افتاده است، مردم را تحت تاءثیر هم قرار مى دهد، اما این كافى نیست. شما اگر شعر قوى خوش مضمون، صحیح و محكم و متقن را كه مضمون خوبى داشته باشد بخوانید، سطح فكر مردم را بالا مى برید. در كار مداحى حتما باید سه ركن رعایت شود. یكى مسائل اخلاقى است كه حالا دارد فراموش مى شود. یك روزى بود كه خود ما خیلى با طرح مسائل اخلاقى در منبر موافق نبودیم. من وقتى دیوان صائب را با تجدید چاپ دریافت كردم با اینكه دیوان صائب را سال ها پیش مكرر نگاه كرده دیدم چقدر غزل اخلاقى بسیار جالب در این دیوان هست كه باب شماست. این چیز خیلى مهمى است و هیچ شاعرى بهتر از این نگفته است. بنده قرص و محكم عرض مى كنم كه بهتر از آنچه من در دیوان صائب دیدم البته از مجموع آنچه كه شعراى سبك هندى گفتند هیچ كس نگفته است. مطلب دیگر راجع به تصویر دنیا از نظر انسان است. آن دید ظریف و مو شكاف به سبك هندى شعر صائب خیلى قیمت دارد و شما وقتى یك بیت از آنرا بخوانید دلها را منقلب مى كنید مثلا: از رباط تن چو بگذشتى دگر معموره نیست. این سفرى كه در دنیا سیر مى كنیم آخرین رباط ما است آخرین كاروان سراى ما است. از رباط تن چو بگذشتى دگر معموره نیست. زاد راهى برنمى دارى از این منزل چرا؟ شما ببینید چه طور این شعر انسان را منقلب مى كند. و هزاران بیت از این قبیل است. قسمت دیگر معارف اسلامى ماست كه امروز با معارف انقلابى كه ما به آن سیاست مى گوییم انطباق پیدا مى كند. هیچ شعرى نباید از این مطالب خالى باشد اینها معارف اسلامى است. این هیهات منا الذله را كه امروز به زبان مردم افتاده است و در زمان طاغوت كمتر بر زبانى جارى مى شد فراموش نكنید. آن موقع چون واقعا همه ذلیل بودیم هیهات نداشت. ذلیل اجانب و استكبار ذلیل دربار، ذلیل دولت ذلیل ساواك ذلیل پلیس نقش خودمان همه ذلت بود همه زور مى گفتند خودمان هم با خودمان زور مى گفتیم و لذا این جمله بر زبانى جارى نمى شد اگر هم كسى مى گفت خیلى جدى نبود گاهى از اوقات كه از زبان مرحوم مدرس یا آیت الله كاشانى و شخصیتهایى از این قبیل یك كلمه از این قبیل كلمه اى نقل مى كردند كه مثلا مرحوم كاشانى مى گفت. چقدر براى ما بزرگ مى آمد و تعجب مى كردیم كه اینها این قدر جراءت داشتند عزت را در عمل شان تجسم دادند كه این كلمه را گفتند و ذلت را قبول نكردند. شما حالا نگاه كنید جامعه ما یك زبان و یك صدا در مقابل همه استكبار عالم این سر بلندى و عزت را نشان مى دهد و این هیهات منا الذله را در عمل نشان مى دهد.