بررسی مرز بین تخریب و انتقاد در کلام رهبری
عدهای تخريب ميكنند، اسمش را ميگذارند انتقاد!
وقتى شما طلا را ميبريد پيش يك زرگر كه نقادى كند، او ميگويد كه آقا! اين عيارش بيست است؛ يعنى عيار بيست را قبول ميكند؛ حالا از بيست و چهار عيار - كه طلاى خالص است - چهار عيار كم است. اين شد نقادى اما اگر چنانچه طلا را برديد مثلاً پيش يك آهنگر و او يك نگاهى كرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اينكه چيزى نيست! اين اسمش نقادى نيست.
در دین مبین اسلام بر لزوم نقد و انتقاد سازنده تأكید فراوانی شده است. به طوری که مسلمانان باید نسبت به مشکلات جامعه حساسیت داشته باشند و در صدد رفع آن مشکلات باشند.
روایت معروف «المؤمن مراه المؤمن» به خوبی گویای این واقعیت است. امام صادق(ع) فرموده است: «محبوبترین برادرانم نزد من كسی است كه عیبهایم را به من هدیه كند.» امام علی(ع) نیز در این بحث میفرمایند: «باید برگزیدهترین مردم نزد تو آن كسی باشد كه عیب تو را به تو هدیه كند و در پیكار با نفست تو را یاری رساند.» بنابراین آنچه در آیات و روایات بر آن تأكید شده است ارائه نقد سازنده و نشان دادن عیب به منظور اصلاح و رفع آن میباشد.
در همین آیات و روایات با تخریب و نقد گزنده، به شدت مخالفت شده است. بر همین اساس چه در قرآن و چه در احادیث معصومین(ع) به افرادی كه از مردم و مسئولین عیبجویی، و آنان را تخریب میكنند به شدت حمله شده است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرمایند: «وای بر هر غیبتكننده غیبتجویی» (همزه/ 1).
در این آیه شریفه، «همزه» در لغت به معنای كسی است كه بهناحق بر دیگران بسیار خرده میگیرد و آنچه را عیب نیست از آنان عیب میگیرد. این واژه در اصل به معنای شكستن است، بنابراین كسی كه از دیگری عیبجوی و خردهگیری میكند، با این كار خود، گویی او را میشكند و شخصیت او را خرد میكند. «همزه» به معنای عیب نیز است. پیامبر اسلام(ص) فرموده است: «بدترین مردمان كسانی هستند كه سخنچینی میكند و میان دوستان جدایی میافكند و كسانی كه برای بیگناه عیب میتراشند.»
با توجه به این آیات و روایات متوجه میشویم که دین مبین اسلام حامی و مدافع نقد و انتقاد پویا و سازنده میباشد و با تخریب به شدت مخالف است و این عمل غیراخلاقی را تهدیدی برای وحدت و اتحاد تلقی میكند.
*شاخص های نقد سازنده چیست؟
در روزهای اخیر با توجه به نزدیک شدن ایام انتخابات، در رسانه ها گروهی شاهد اظهار نظرهای تند برخی از احزاب و گروهها علیه یکدیگر هستیم. عدهای برای حزب و گروه خود خطوط قرمز هایی مشخص کردهاند و هر کسی را که تشخیص دهند وارد مجموعه خود و هر کسی را که تشخیص دهند مورد انتقاد و یا تخریب قرار میدهند.
اکثر این احزاب و گروها بر لزوم پیروی از ولی فقیه و قانون اساسی متفقالقول هستند. اما آیا تمام این احزاب پایبندی خود را بر این اصول به اثبات رساندهاند؟
بدون شک یکی از دلایل برای اثبات این مدعا توجه و پیروی از فرامین رهبری بدون هیچ گونه افراط و تفریط است.
شاید بتوان علت تعدد احزاب و جریانات مختلف در کشور را افراط و تفریط در سیاسیت گذاری ها و همچنین برداشتهای شخصی از قوانین و سخنان مقام معظم رهبری دانست.
تمامی کارشناسان بر این امر اتفاق نظر دارند که برای شناخت نخبه ممتاز از نخبه مردود میتوان به اظهارات و عمل کرد او در مقابل با جریانات و موجهای رسانهای توسل جست.
متأسفانه برخی از افراد در داخل که داری وجهه سیاسی و علمی در کشور هستند، گاهی اوقات اسیر برخی از موج های رسانهای هدایت شده از سوی دشمنان غربی میشوند و در زیر چتر انتقاد به تخریب و له کردن چهره رقیب و یا جریان مخالف خود میپردازند و از رسانهای شدن اظهارات خود هیچ ابایی ندارند.
این افراد فارغ از اینکه مطلع باشند که سخنان آنان دقیقاً همان اهداف دشمن است، توسط برخی از رسانه،های دیگر تحریک میشوند و آگاه یا نآگاهانه در پازل دشمن نقشی را بازی میکنند.
حال این سوال برای مخاطب به وجود میآید که از چه طریقی باید تفاوت انتقاد سازنده و تخریب را شناسایی کند؟
بدون شک یکی از مهمتیرین شاخص های یک فرد با صلاحیت و قابل اعتماد، مسئله وحدت و تقوا در کلام و در عملکرد اشخاص است.
از این رو برای روشن شدن این صفات و تفاوت نقد و تخریب به شاخص و کدهایی که مقام معظم رهبری در مقاطع زمانی مختلف و حساس، ایراد فرمودند اشاره ای مینمائیم:
* انتقاد به معناى تضعيف نيست
«البته معناى اين حرف آن نيست كه ما بگوييم هيچكس حق ندارد از دولت انتقاد كند؛ چون انتقاد به معناى تضعيف نيست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، كمك هم مىكند. اگر انتقادى دلسوزانه هم نبود، بالاخره دانسته مىشود. در مقابل حركت دولت، اگر يك وقت عيبجويىِ غيرمنصفانهاى هم بشود، نخواهد توانست افكار عمومى و واقعيّتهاى بيرونى را تحت تأثير قرار دهد. بنابراين من نمىخواهم انتقاد را منع كنم؛ اما تخريب را چرا. تخريب بههيچوجه مصلحت نيست. با هيچ توجيهى كسى نمىتواند خود را قانع نمايد كه دولت را تخريب كند.»
(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار اعضاى هيأت دولت، به مناسبت هفته 04/06/81)
* بعضيها طورى انتقاد مىكنند كه تخريب است
«من البته هيچوقت جلوِ انتقاد را نگرفتهام و كسى را منع نكردهام. انتقاد صحيح و دلسوزانه ضررى ندارد؛ اما اين انتقاد بايستى به تخريب نينجامد. بعضيها طورى انتقاد مىكنند كه تخريب است؛ اين مصلحت نيست. كسى كه مسؤوليت سنگينى در كشور بر دوشش هست و از او توقّع داريم كه فلان كار را بكند - اقتصاد را درست كند و... - اگر ما او را تقويت نكنيم؛ اگر يك وقت ضعفى هم پيدا شد، آن را نپوشانيم؛ آيا مىتوانيم چنين توقّعى داشته باشيم؟ باز هم مىتوانيم اميدوار باشيم كه آنچه كه ما مىخواهيم، انجام خواهد گرفت و آنچه كه وظيفه اوست، انجام مىگيرد؟ به نظر من، وظيفه همه است كه به مسؤولان كشور كمك كنند و آنها را يارى نمايند.»
(پاسخهاى رهبر معظم انقلاب اسلامى به پرسشهاى دانشجويان در دانشگاه صنعتى شريف 01/09/78)
*اهانت و تخریب جزء رسوم زشت برخی از کشورهای غربی
«آن كسانى هم كه دستى در تبليغات دارند، فضاى سياسى كشور را آشفته نكنند؛ بدگويى از اين، اهانت به آن، معارضهى جناحهاى سياسى با هم. مردم چه تقصيرى كردهاند كه بايستى ذهن آنها به خاطر انگيزههاى مختلف سياسىِ اشخاص و گروهها و جناحها و مجموعهها، آشفته و مغشوش شود. اينها بگذارند فضاى انتخابات سالم باشد. البته هركس حق دارد از خود و نامزد انتخاباتى خود دفاع و حمايت كند؛ اين مانعى ندارد. تبليغات در حد متعارف و بدون اسراف و زيادهروى، خيلى خوب است؛ اما اهانت، تخريب و بدگويى - اينكارهايى كه جزو رسوم زشتِ بعضى از كشورهاى غربى است - را كنار بگذارند» (خطبههاى نماز عيد سعيد فطر02/08/85)
* بعضى از اين مطبوعاتى كه امروز هستند، پايگاههاى دشمنند
«متأسّفانه امروز مىبينم همان دشمنى كه بهوسيله تبليغات خود، همّتش اين بود كه افكار عمومى يك كشور را به سمتى متوجّه كند، بهجاى راديوها آمده در داخل كشور ما پايگاه زده است! بعضى از اين مطبوعاتى كه امروز هستند، پايگاههاى دشمنند؛ همان كارى را مىكنند كه راديو و تلويزيونهاى بى.بى.سى و امريكا و رژيم صهيونيستى مىخواهند بكنند!
من نه با آزادى مطبوعات مخالفم، نه با تنوّع مطبوعات. اگر بهجاى بيست عنوان روزنامه، دويست عنوان روزنامه در اين كشور در بيايد، بنده خوشحالتر هم خواهم بود و از اينكه روزنامههاى كشور زياد شوند، هيچ احساس بدى ندارم. اگر مطبوعات، آنطورى كه در قانون اساسى هست، مايه روشنگرى باشند؛ مصالح كشور را رعايت كنند، به نفع مردم قلم بزنند، به نفع دين قلم بزنند، هرچه بيشتر باشند، بهتر است. اما امروز مطبوعاتى پيدا مىشوند كه همه همّتشان، تشويش افكار عمومى و ايجاد اختلاف و بدبينى در مردم و خوانندگانشان نسبت نظام است! ده عنوان، پانزده عنوانروزنامه، گويا از يك مركز هدايت مىشوند؛ با تيترهاى شبيه به هم در قضاياى مختلف. قضاياى كوچك را بزرگ مىكنند و تيترهايى مىزنند كه هركس اين تيترها را مىبيند، خيال مىكند كه همه چيز در كشور از دست رفته است! اينها اميد را در جوانان مىميرانند؛ روح اعتماد به مسؤولان را در آحاد مردم كشور تضعيف مىكنند و نهادهاى اصلى كشور را مورد اهانت و توهين قرار مىدهند!
من مىدانم كه در بسيارى از اين مطبوعات، آدمهاى خوب و مؤمنى مشغول كارند - چه كسانى كه قلم مىزنند، چه كسانى كه اداره مىكنند - اما در لابلاى همينها اثرِ انگشت «عبداللَّهبنابىها» را مىبينم: تفرقهافكنيها، اختلافافكنيها، تشنج آفرينيها، تشويش افكار عمومى، نا اميد كردنها، يأس پراكنيها، چهرهسازى عناصر وابسته و مريد دشمن، از نظر انداختن عناصر مفيد و مؤمن و مخلص و دلسوز! البته اين كارها به جايى هم نخواهد رسيد؛ خداى متعال رسوا مىكند.» بيانات بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار با جوانان در مصلّاى بزرگ تهران01/02/79)
*مسائل اختلافی را در در مجامع تخصصی بيان كنید
«هر كس حرفی و طرحی درباره آينده كشور و حل مسائلی همچون تورم و گرانی دارد آنرا به ويژه در مجامع تخصصی بيان كند اما اين مسائل نبايد با تخريب مسئولان و دولت همراه شود همچون روند موجود در برخی كشورهای غربی، به بهانه دمكراسی، موجب تضعيف و تخريب مسئولان شود. فضای باز و آزاديهای جاری، امكان اظهار نظر را درباره هر مسئله ای برای همه فراهم آورده است اما نبايد دچار بی انصافی شد و با هدف تخريب ديگران به اظهار نظر پرداخت.
همه جناحها و مسئولان و اشخاص بايد مراقب گفتار و رفتار خود باشند و نخبگان و سياسيون بهتر است اين واقعيت را در نظر داشته باشند كه مردم نيز از اين اخلاق ناراضی هستند و به دور از حرفهای مخرب، آگاهانه تصميم می گيرند.»
(نماز جمعه تهران با امامت ولی امر مسلمین در دانشگاه تهران اقا 29/06/87)
* اميد را در دلهاى مردم متزلزل نكنيد
«توقّع دوم اين است: نظامى را كه قبول دارند، تضعيف نكنند. نمىگوييم به فلان وزير يا فلان مسؤول يا فلان بنياد يا فلان نهاد انقلابى، اعتراض نكنيد. اگر اعتراض و انتقاد در حدّ معقولى باشد، چه مانعى دارد؟! به قول آقايان دولتيها «سازنده» هم هست. بر سرِ انتقاد، بحثى نداريم. بحث بر سرِ نظام است. از آنجا كه پايه هر نظام و هر زندگىِ فردى بر اميد است، پس اميد را در دلهاى مردم متزلزل نكنيد. اين، يكى از سفارشهاى ماست. به گونهاى حرف نزنيد كه پير و جوان و زن و مرد، افق آينده خود را تيره و مه آلود ببينند. چرا اين كار را مىكنيد؟! ايران كه افق مه آلود و تيرهاى ندارد! اين ملت، ملتى است كه با همه مشكلات بزرگ در طول قرنها دست و پنجه نرم كرده و بر همه آنها، ولو بعد از گذشت مدتها، فائق آمده است. پس افق تيرهاى در كشور نداريم.»
(بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار مديران و مسؤولان مطبوعات كشور 12/02/75)
* بعضيها طورى انتقاد مىكنند كه تخريب است
«من البته هيچوقت جلوِ انتقاد را نگرفتهام و كسى را منع نكردهام. انتقاد صحيح و دلسوزانه ضررى ندارد؛ اما اين انتقاد بايستى به تخريب نينجامد. بعضيها طورى انتقاد مىكنند كه تخريب است؛ اين مصلحت نيست. كسى كه مسؤوليت سنگينى در كشور بر دوشش هست و از او توقّع داريم كه فلان كار را بكند - اقتصاد را درست كند و... - اگر ما او را تقويت نكنيم؛ اگر يك وقت ضعفى هم پيدا شد، آن را نپوشانيم؛ آيا مىتوانيم چنين توقّعى داشته باشيم؟ باز هم مىتوانيم اميدوار باشيم كه آنچه كه ما مىخواهيم، انجام خواهد گرفت و آنچه كه وظيفه اوست، انجام مىگيرد؟ به نظر من، وظيفه همه است كه به مسؤولان كشور كمك كنند و آنها را يارى نمايند.»
(پاسخهاى رهبر معظم انقلاب اسلامى به پرسشهاى دانشجويان در دانشگاه صنعتى شريف 01/09/78)
* نامزد مورد علاقه خودتان را تمجيد كنيد، اما ديگران را تخريب نكنيد
«از طرف علاقهمندان به نامزدهاى انتخاباتى گوناگون، بداخلاقيهاى انتخاباتى، شايستهى ملت ما نيست؛ تهمت زدن آدمهاى مؤمن را، مصونيتدار از لحاظ اسلامى و شرعى را؛ در معرض هتك آبرو قرار دادن در شبنامهها، در مطبوعات، در پايگاههاى اينترنتى و غيره، اينها اصلاً مصلحت نيست. من به طور جد از همهى كسانى كه نسبت به نامزدهاى مختلف علاقهمندىاى دارند، درخواست ميكنم، اصرار ميكنم كه اين علاقهمندى خودتان را از راه تخريب ديگران، اهانت به ديگران، متهم كردن ديگران نشان ندهيد. هرچه ميخواهيد، از نامزد مورد علاقهى خودتان تمجيد كنيد، تعريف كنيد؛ اما ديگران را تخريب نكنيد. اين علامت بدى است. بعضى جاها در دنيا معمول است اسرار خانوادگى يكديگر را برملا ميكنند، عكسهاى پنهانى از هم ميگيرند، افشا ميكنند.»
(بیانات در اجتماع عظیم مردم يزد 12/10/86)
* به خاطر علاقه به نامزدانتخاباتی خود ، نامزد ديگر را تخريب نكنید
«به همهى برادران و خواهران و همهى ملت عزيز ايران سفارش مىكنم كه فضاى انتخابات را، هم گرم و هم سالم نگه دارند. كسانى كه به يك نامزد انتخاباتى علاقهمندند، مراقب باشند به خاطر علاقهى به او، نامزد ديگر را تخريب نكنند؛ اين بين مردم اختلاف و نقار ايجاد مىكند؛ علاوه بر اينكه تخريب اساساً كار درستى نيست و فايدهای هم ندارد. كسى كه با تخريب يك نامزد انتخاباتى مىخواهد آراء او را كم كند، به مقصود خودش دست پيدا نمىكند؛ هم يك كار غلط و خلاف منطق و در موارد بسيارى خلاف شرع انجام مىگيرد، هم فايدهای گير او نمىآيد. فضا را سالم نگه داريد. شما از نامزدِ خودتان حمايت كنيد، ديگران هم از نامزدِ خودشان حمايت كنند و به او رأى دهند. در پيدا كردن نامزد مورد نظر دقت كنيد. به كسى گرايش پيدا كنيد كه به دين مردم، به انقلاب مردم، به دنياى مردم، به معيشت مردم، به آيندهى مردم و به عزت مردم اهميت مىدهد. بحمداللَّه ميدان براى آزمودن و ديدن و شناختن باز است؛ ملت ما هم هشيار است.»
(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در مراسم شانزدهمين سالگرد ارتحال امام خمينى (ره) 14/03/84)
* تخريب، فضاى انتخابات را خراب ميكند
«بعضى فضاى انتخابات را خراب ميكنند؛ تخريب كردن، اهانت كردن و خُرد كردن شخصيتهاى گوناگون، همه بر خلاف اقتضاى سلامت انتخابات است. هم مطبوعات، هم راديو و تلويزيون، هم كسانى كه به ابزارهاى گوناگون ارتباط جمعى ديگرى مجهز هستند - رايانهها و شيوههاى رايانهاى - هم كسانى كه يك منبرى براى سخن گفتن دارند؛ مثل خطباى جمعه و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى؛ همه توجه داشته باشند كه «تخريب، فضاى انتخابات را خراب ميكند». شما از آن كسى كه به او علاقهمنديد، دفاع كنيد؛ هيچ مانعى ندارد؛ اما به آن كسى كه رقيب اوست، مطلقا حمله نكنيد؛ تخريب نكنيد. اين تخريب و اين حرفزدنها و اهانت كردنها، نه حجيت دارد براى مستمعان، و نه جايز است؛ به خاطر اينكه فضا را خراب ميكند.»
(بيانات در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى 18/07/85)
* عدهای تخريب ميكنند، اسمش را ميگذارند انتقاد!
«به انتقادها هم توجه كنيد؛ البته بعد هم عرض خواهم كرد. انتقاد با تخريب فرق دارد. متأسفانه خيليها تخريب ميكنند، ولى اسمش را ميگذارند انتقاد. آن جايى كه واقعاً انتقاد است و كسانى با نظر خيرخواهانه، نقاط مثبتِ كارى را توجه ميكنند و نقاط اشكالش را هم ذكر ميكنند، اينها را با سعهى صدر گوش بدهيد؛ نه اين كه همه جا قبول كنيد - چون ممكن است آن منتقد اشتباه كرده باشد - اما گوش كنيد تا آن جائى كه واقعاً درست است از شما فوت نشود. اينها چيزهايى است كه قبلها عرض كردهايم؛ حالا هم تأكيد ميكنيم. به بعضيها توجه شده، بعضى را هم بايد بيشتر توجه بكنيد.
يك مسئله هم - كه مسئلهى آخر باشد كه عرض ميكنيم - مسئلهى انتقاد و تخريب است. مرز انتقاد و تخريب چيست؟ تخريب بكنند و اسمش را بگذارند انتقاد؛ يا از ما انتقاد بشود و ما تلقىِ تخريب از آن داشته باشيم. خب، بايد مشخص بشود تخريب كدام است و انتقاد كدام است. معناى انتقاد آن ارزشيابىِ منصفانهاى است كه يك آدم كارشناس ميكند؛ نقادى همين است ديگر. وقتى شما طلا را ميبريد پيش يك زرگر كه نقادى كند، او ميگويد كه آقا! اين عيارش بيست است؛ يعنى عيار بيست را قبول ميكند؛ حالا از بيست و چهار عيار - كه طلاى خالص است - چهار عيار كم است. اين شد نقادى. البته زرگر هم هست و وسيلهى نقادى را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را برديد مثلاً پيش يك آهنگر و او يك نگاهى كرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اينكه چيزى نيست! اين اسمش نقادى نيست. اولاً اصل طلا بودن اين، انكار شده. خب، بالاخره مرد حسابى! حالا عيار بيست و چهار ندارد، عيار بيست كه دارد؛ اين را قبول كن! ثانياً: شما كه اهل اين كار و آشناى اين كار نيستى!»
( بیانات در ديدار رئيسجمهوری و اعضاى هيئت دولت 02/06/87)
*انتقاد خدمت است و تخريب خيانت
«آدم متأسفانه مىبيند چيزهايى كه به نام انتقاد از دولت و نقادى دولت، امروز گفته ميشود، شكل همين تخريب را دارد: يعنى انكار امتيازات، قبول نكردن برجستگيها و كارهاى خوب، و درشت كردن و برجسته كردن ضعفها. خب بله، ضعف هست. هر دولتى بالاخره ضعف دارد؛ انسانها ضعف دارند ديگر؛ ضعفها را بگويند، قوّتها را بگويند. جمعبندىِ كار يك دولت، آن وقتى است كه ضعفها و قوّتها را منصفانه پهلوى همديگر قرار بدهند؛ آن وقت ميشود جمعبندى كرد.
انتقاد خوب است، تخريب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخريب خيانت است؛ نه خيانت به دولت، بلكه خيانت به نظام و خيانت به كشور است. نبايد تخريب بكنند، انتقاد بكنند.»
(بیانات در ديدار رئيسجمهوری و اعضاى هيئت دولت 02/06/87)
*با تخریب، جدول دشمن را کامل نکنید
«در انتقادها، مرز میان انتقاد سازنده و تخریب رعایت شود و سخنان به گونه ای نباشد كه جدول دشمن را كامل كند و زمینه گسترش بدبینی در جامعه را فراهم آورد. »
(دیدار جمعی از اساتید دانشگاهها با رهبر انقلاب 02/06/90)
* انتقاد، نقنق نيست
«انتقاد» كه دوستان ذكر مىكنند و به تعبير اين دوستمان مىگويند انتقادگرى «نق نقو» تلقى نشود؛ نه، انتقاد، نقنق نيست؛ انتقاد - معناى لغوى انتقاد را نمىخواهيم بگوييم- يعنى همان عيبجويى. منظور از انتقادى كه ممكن است نقنقو بودن از آن تلقى شود؛ يعنى عيبجويى كردن. دو نوع عيبجويى ممكن است؛ الان من و شما روبهروى هم نشستهايم، خيلى آزادانه مىتوانيم از هم عيبجويى كنيم؛ شما هم از من عيبجويى كنيد، من هم از شما عيبجويى كنم. منتها اين عيبجويى دو نوع است؛ يك وقت عيبجويى جنبهى تحقير، اهانت، طرف را به خاك سياه نشاندن، از طرف انتقام گرفتن و چهرهى او را در نظر ديگران زشت كردن است و اين كار در هيچ عرف نجيبانهاى - نمىگويم اسلامى - ممدوح نيست. يك وقت هم نه، هدف از انتقاد، دلسوزى است، تكميل است، برطرف كردن عيب است و آيينهوار نمودن عيب شخص يا نظام يا مدير يا مردم به خود آنهاست و اين ممدوح است. ممكن است اين هم به نظر شنونده تلخ باشد؛ اما اين تلخى، تلخى گوارايى است. اين هيچ ايرادى ندارد. حالا من ادعا مىكنم از نظر دستگاه هم ايرادى ندارد؛ اگر شما در اين ترديدى داريد، من به شما صادقانه مىگويم، لااقل از نظر شخص من، هيچ ايرادى ندارد. ببينيد! اين هدف و اين جهتگيرى در كيفيت كار معلوم مىشود؛ يعنى اينكه ما توقع داشته باشيم يك جورى انتقاد كنيم كه آن جهتگيرىِ اول در آن وجود داشته باشد، اما مردم يا مخاطبين خيال كنند كه ما داريم دلسوزى مىكنيم، اين هم نمىشود. همينطور كه چند نفر از دوستان گفتيد، مخاطبين ما هوشمندند و مىفهمند»
بيانات در ديدار جمعى از كارگردانان سينما و تلويزيون 22/03/85
* انتقاد در واقع هديه كردن عيوب آنها به خود آنهاست
«وحدت كلمه را حفظ كنيد. يكى از بدترين كارها اين است كه مسؤولان موظف نظام، به وسيلهى اشخاص ديگر - صرفا به خاطر اينكه تريبونى در اختيارشان قرار گرفته - مورد تخريب واقع شوند. انتقاد كردن غير از تخريب كردن است. انتقاد، خوب و نعمت است. اگر دولت يا مسؤولان ديگر، مورد انتقاد قرار نگيرند، عيوب خودشان را نمىفهمند. انتقاد در واقع هديه كردن عيوب آنها به خود آنهاست. ممكن است گاهى انتقاد درست باشد، ممكن هم هست نادرست باشد؛ اما انتقاد كردن غير از تخريب كردن است. نه قوهى مجريه و دولت را تخريب كنيد؛ نه قوهى قضاييه را تخريب كنيد؛ نه قوهى مقننه را تخريب كنيد؛ بخصوص كسانى كه خودشان جزو اين مجموعه هستند؛ تخريب آنها يك عيب مضاعف است. بايد يكپارچه باشيد؛ كمااينكه هدف و خاستگاه فكرى شما يكى است. اين معنى ندارد كه اگر كمبود و ضعفى در كار دولت و در بخشى ايجاد شد، كليت دولت مورد اهانت قرار گيرد و يا اگر كسى به يك حكم قضايى اعتمادى ندارد، قوهى قضاييه را تخريب كند. بدترين رفتار با قوهى قضاييهى يك كشور همين است كه كسى به خاطر نپسنديدن صدور و اجراى حكمى از صدها و هزاران حكم، بنا كند كل قوهى قضاييه و دادگسترى كشور را زير سؤال بردن و مورد اهانت قرار دادن. يكى هم يك حكم ديگر را قبول ندارد، ديگرى هم حكم سومى را قبول ندارد؛ اينكه مجوز اهانت نمىشود. اهانت كردن و تخريب كردن و زير سؤال ناشايست بردن قوهى مقننه - چه مجلس و چه شوراى نگهبان كه جزو قوهى مقننه است - برخلاف مصالح ملت و ناسپاسى نسبت به رأى ملت است. همه بايد مراقب باشند.» (بيانات پس از مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى سيد محمد خاتمى 11/05/1380)
* تضعیف دیگری خلاف رضای خداست
«باید کوشش کنید در تأیید، نه کوشش کنید در انتقاد. انتقاد سالم باید بکنید، این هم در پیشرفت مسائل مؤثر است. انتقاد سالم و راهنمایی دولت در همه کارهایی که میخواهد انجام بدهد، اینها از اموری است که لازم است. اما اینکه خدای نخواسته، یک وقت برای اینکه اثبات کنید مطلب خودتان را راجع به دولت، بخواهید کارشکنی بکنید، دولت را به شکست وادار کنید، ملت را تضعیف کنید، دولت را تضعیف کنید، اسلام را به شکست برسانید، این یک مطلبی است که الزاماً باید جلوش گرفته بشود و من امیدوارم این جور نباشد....
در نطقهای قبل از دستور و در صحبتهایی که وقتی معرفی میکنند وزرا را هتاکی نکنند این از شأن آقایان دور است. نباید یکی دیگری را تضعیف کند، همدیگر را تضعیف کنند، نه آنهایی که در اکثریت هستند، نه آنهایی که در اقلیت هستند، نه آنهایی که ممتنع هستند، هیچکدام نباید این کار را بکنند، برای اینکه این خلاف رضای خداست، خلاف شرع است.»
امام خمینی(ره)
* شاخص های یک انتقاد سازنده
با توجه به این رهنمودها اگر بخواهیم شاخصهایی را برای یک انتقاد سازنده و مصلح مطرح کنیم ، باید به موارد زیر اشاره کنیم:
1. دیدن ویژگیهای مثبت در کنار ویزگی های منفی(انصاف)
2. انتقاد از سر دلسوزی و در جهت اصلاح باشد
3. انتقاد به نحوی باشد که اذهان عمومی را نسبت به مسولین ناامید نکند
4. انتقاد، خوارک رسانههای بیگانه نشود.
5. انتقاد تا حد ممکن به خود شخص و یا در محافل تخصصی گفته شود و از رسانهای کردن آن پرهیز شود.
6. منتقد بر شرایط آگاهی و اشراف داشته باشد
7. انتقاد به عملکرد، نه به خود شخص باشد
8. انتقاد همراه با پیشنهاد و راهکار باشد
با این اوصاف هر کسی که وارد میدان انتقاد میشود باید دقیقا به این ویزگیها اهتمام بورزد تاانتقاد او اثر داشته باشد.
حال باید دید که مسئولین در اظهارنظرهای خود و رسانهها در قبال انتشار و نحوه پرداختن به سخنان افراد تا چه میزان به این اصول پایبند هستند.