دکتر کاترین فیلیپس فکر میکرد که او اطلاعات بسیار زیادی در مورد بیماریهای روانی داشت. به عنوان یک روانپزشک ساکن هاروارد از سال 1988 تا 1991 او به خوبی با بیماریهایی نظیر افسردگی ، اسکیزوفرنی و اختلال دو قطبی آشنا بود.
اما یک روز وقتیکه یک بیمار ناراحت به او گفت که موهای او همه بدبختیهای او را باعث شده است ، دکتر فیلیپس درنگ کرده و شروع به جستجو در نوشتههای روانپزشکی کرد ، او مراجعی راجع به یک تشخیص مبهم به نام اختلال بدشکلی جسمی یا "ابج" پیدا کرد. او دریافت که کسانی که از این بیماری رنج میبرند به خاطر این اندیشه که بعضی از قسمتهای بدن آنها مثل مو ، بینی ، پوست ، باسن یا ... بدشکل یا غیرعادی است رنج میبرند درحالیکه واقعا اینطور نیست.
این وسواس آنها نسبت به نقصهای واهی ممکن است باعث شود که آنها ساعتها در روبروی آینه خیره بمانند ، اینکه از افراد دیگر دوری گزینند ، یا اینکه برای جراحیهای زیبایی غیرضروری اقدام کرده و یا حتی اقدام به خودکشی کنند. او میگوید: "اگر شما شخصی با "ابج" را تابحال ندیده باشید ، این برای شما راحت است که این مشکل را بیاهمیت بدانید ، اما اگر شما بدانید که این اختلال چقدر مخرب میتواند باشد ، شما با آن خیلی جدی برخورد میکنید."
امروزه دکتر فیلیپس یک متخصص برجسته در مورد این اختلال میباشد در حالیکه یک کتاب در این زمینه نوشته است ("آینههای شکسته") و برنامههای درمانی را در بیمارستان مکلین نزدیک بوستون و بیمارستان باتلر در پراویدنس پایهریزی کرد و این درحالیست که او روانپزشک مدرسه پزشکی براون است.
دکتر فیلیپس تخمین میزند که اختلال بدشکلی جسمی بر حدود 1 تا 2 درصد از افراد تاثیر میگذارد که میتوانند مرد یا زن باشند. دکتر فیلیپس میگوید: " اختلال بدشکلی جسمی تا حد وسیعی مورد ملاحظه قرار نگرفته و تا حد وسیعی بدون تشخیص باقی میماند. بیشتر افراد ممکن است شخصی را با "ابج" بشناسند اما متوجه آن نیستند."
سئوال: اگر شما اعتقاد دارید که اختلال بدشکلی جسمی یکچنین اختلال گستردهای است پس چرا آنقدر کم مورد توجه قرار گرفته است؟
جواب: مهمترین دلیل آن این است که افراد در مورد این مشکل خیلی پنهان کار هستند. من یکبار یک خانم مسن 80 ساله با "ابج" را دیدم. اون از وقتی که یک نوجوان بود این ناراحتی را داشته است. او فکر میکرد که پوست اون زننده هست و اینکه اون خالهای وحشتناک و زشتی داره. او از این اختلال حدود 60 سال رنج برده بود. او از دوستان خود و روابط اجتماعی اجتناب کرده بود. و او هرگز در مورد این مساله به شوهرش چیزی نگفته بود. اون میگفت که با شوهرش رابطه خیلی نزدیکی را داشته ، اون به شوهرش همه چیز را گفته بوده غیر از این مساله. این برای اون خیلی شرمآور بوده است.
افراد با "ابج" در هراسند که به عنوان فردی بیاهمیت و سطحی مورد ملاحظه قرار بگیرند ، و اینکه آنها به شکل جدی مورد توجه قرار نگیرند. من بیمارانی داشتهام که به شکل هفتگی برای مدت 10 تا 20 سال رواندرمانی داشتهاند ولی آنها هرگز راجع به این مساله چیزی به درمانگر خود نگفته بودند حتی با وجود اینکه بعضی از این افراد میگفتند که این مساله یک مشکل اصلی برای آنها بوده است. بنابراین ، اگر به عنوان یک متخصص بالینی شما سئوالی درباره "ابج" بپرسید شما به احتمال زیاد چیزی درباره اون نخواهید شنید.
سئوال : آیا راهی وجود دارد برای اینکه متوجه بشویم شخصی دچار اختلال بدشکلی جسمی است اگر او خودش چیزی در اینباره نگوید؟
جواب: افراد با "ابج" معمولی به نظر میرسند حتی بعضی از آنها جذاب نیز هستند. شما با نگاه کردن به آنها نمیتوانید بگویید که آنها این مشکل را دارند. ولیکن سرنخهایی برای این مساله وجود دارد. شخص ممکن است ساعتهای زیادی را جلوی آینه بگذراند ، یا اینکه شخص ممکن است همیشه در حال درست کردن موهایش بوده و یا اینکه در داخل خانه از عینک آفتابی استفاده کند.
گاهی اوقات چیزهایی که فرد برای استتار از آنها استفاده کرده غیرعادی بوده و باعث جلب توجه به آنها میشود. یک زنی که شرح آن در کتاب من آمده است برای مدت پنج سال خانه نشین شده بود. او کاملا جذاب بود اما اون فکر میکرد که اون به شکل مخوفی زشت است ؛ او در طبقه سوم خانه پدریاش ساکن مانده و فقط بین هال و اتاقهای خواب رفت و آمد کرده و به این فکر میکرد که او چقدر زشت به نظر میرسد و به خودکشی میاندیشید.
در نهایت مادربزرگش مجبورش کرد که به دندانپزشک مراجعه کند به خاطر اینکه یکی از دندانهایش افتاده بود. او فقط با این شرط قبول کرد که خانه را ترک کند که همه صورتش را با بانداژ جراحی بپوشاند ، بدین ترتیب اون شبیه یک مومیایی به نظر میرسید. اما بیشتر افراد با "ابج" این کارها را انجام نمیدهند. اما بیشتر آنها از گونهای استتار که بیشتر حالت معمولی دارند استفاده میکنند مثل استفاده از آرایش غلیظ ، کلاه یا لباس آستین بلند یا شلوار وقتی هوا در بیرون 105 درجه فارنهایت است.
سئوال: نرخ اختلال بدشکلی جسمی معمولا در مردان و زنان یکسان است اما آیا این خودش را در جنسیت متفاوت به شکل مختلف نشان میدهد؟
جواب: خانمها بیشر در مورد باسن و وزنشان نگران هستند درحالیکه آقایان بیشتر در مورد نحیف بودن خودشان نگران هستند. هر دو آنها در مورد مو حساس هستند ، اما خانمها بیشتر در این مورد حساس هستند که آنها بیش از حد موی بدن دارند ، در حالیکه مردان در اینباره نگران نیستند. زنان بیشتر از مردان در جستجوی جراحیهای پلاستیک هستند.
سئوال: از یک طرف ، این اختلال خیلی مدرن به نظر میرسد ، اختلالی وسواس نسبت به ظاهرمان که زائیده این عصر رسانههاست. با این وجود چه مدت است این اختلال وجود دارد؟
جواب: توصیفاتی از 100 سال قبل در مورد بیمارانی وجود دارد که دقیقا شبیه به بیمارانی است که من از دهه 90 تا بحال دیدهام. این توصیفات تقریبا برابر بودند.
سئوال: آیا شما فکر میکنید که تاکید فرهنگ ما بر ظاهر باعث میشود که نرخ اختلال بدشکلی جسمی افزایش پیدا کند؟
جواب: ظاهر همیشه مهم بوده است. اما من گمام میکنم که این امکان دارد که نرخ "ابج" رو به افزایش باشد از آنجائیکه زنان با عکسهای بیشماری از نمونههای بینقص در رسانهها روبرو میشوند. بسیاری تحقیقات نشان دادهاند که هرچه شما بیشتر نمونههای بینقص را حول وحوش خود دیده و هر چه که بیشتر شما خودتان را با آن تصاویر مقایسه کنید ، تمایل شما برای اینکه احساس بدتری در مورد خودتان داشته باشید بیشتر میشود.
سئوال: بعضی عوامل دیگر که به اختلال بدشکلی منجر میشوند چه هستند؟
جواب: مطالعات نشان دادهاند که بیشتر افراد با "ابج" با مهار کننده بازجذب سروتونین حال بهتری پیدا میکنند. این مساله نشان میدهد که عدم تعادل سروتونین نیز در ایجاد این مساله دخالت دارد که بخشی از این مساله به مثال بیولوژیکی مربوط میشود.
سئوال: زندگی روزمره یک فردی که سندروم بدشکلی دارد به چه شکلی است؟
جواب: یک بیمار را در نظر بگیرید که به نظر زن کاملا جذابی به نظر میرسد ، حدود سی ساله ، با پوستی زیبا ، موی بور ، لاغر و دوستداشتنی. اما او فکر میکند که خیلی زشت و مخوف هست. او فکر میکند که لکههای بزرگ وحشتناکی در تمامی سطح پوست او وجود دارد ، و اینکه او جوشهای بزرگ زشتی دارد ، اینکه موهای او در جهت نادرستی برجسته شده است. اما پوست اون به شکل منطقی صاف است اگر شما واقعا از نزدیک نگاه کنید شما متوجه میشوید که او یک یا دو جوش در صورتش دارد.
او از مادرش در حدود بین 10 تا 20 بار میپرسد " من چطور به نظر میرسم؟ پوست من چطور به نظر میرسد؟" او یک شغل خوب دارد و آن را نسبتا خوب انجام میدهد. اما او تمایل دارد که از افراد دیگر در سر کار اجتناب کند. او برای خوردن ناهار به کافه تریا نمیرود ؛ او از تعامل با همکاران اجتناب میکند که این یک مشکل میباشد به خاطر اینکه او نیاز دارد با شکل موثری این تعاملات را انجام دهد تا اینکه کارش را انجام دهد.
سئوال: آیا افراد سعی میکنند که از درمان پزشکی یا جراحی برای نقصهایی که مورد ملاحظه قرار میدهند استفاده کنند؟
جواب: مطالعات نشان میدهد که نرخی بین 6 تا 15 درصد از افراد که در جستجوی جراحی پلاستیک هستند "ابج" دارند ؛ از طرف دیگر ، در حدود یک چهارم از افراد با "ابج" جراحی پلاستیک داشتهاند. و در حدود 40 درصد از بیمارانی که من تابحال دیدهام درمان مربوط به پوست داشتهاند.
سئوال: درمانهایی که هماکنون برای درمان اختلال بدشکلی جسمی مورد استفاده قرار میگیرند چقدر موثر هستند؟ آیا به غیر از دارو شامل درمان هم میشوند؟
جواب: ما خیلی از بیماران را با دارو درمان میکنیم ، بعضی را با درمان و برخی را با هر دو. اگر شما "ابج" شدید دارید در این حالت مشخصا شما به دارو نیاز داشته و شما شاید همچنین از درمان سود ببرید. اگر شما "ابج" ملایمتر دارید ، شما احتمالا میتواند یکی از این دو روش را مورد استفاده قرار دهید.
من یک بازبینی بر نتایج پزشکی خود اخیرا داشتم و به این نگاه میکردم که افراد چگونه پیشرفت کرده بودند. نود درصد از افراد تا یک حد معینی پیشرفت کرده بودند. نشانه این بیماری به شکل کلی در آنها از بین نرفته بود اما اکثریت افراد با این اختلال میتوانستند پیشرفت مشخصی را در نشانههای بیماری خود تجربه کنند. خیلی از بیماران فقط با تشخیص این بیماری حال بهتری پیدا میکردند. آنها احساس خیلی راحتی داشتند از اینکه متوجه میشدند افراد دیگری شبیه به آنها هستند ، اینکه این یک بیماری شناخته شده است و اینکه میتوانند امیدوار باشند برای اینکه حالشان بهتر شود.
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
شناخت و روشهای درمان اختلال بدشکلی بدنی