برخیز بیا بتاب برای دل ما
حل کن به جمال خیشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا با هم نوش کنیم
زان پیش که کوزه ها کنند از گل ما
خیام
+++++++++++++
دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام؟
با درون سوخته ام دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام؟