صفحه 6 از 64 نخستنخست 1234567891011121314151656 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 51 به 60 از 639

موضوع: حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.

  1. #51
    مدیرکل انجمنهای نور آسمان vorojax آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    همشهری حضرت عشق
    نوشته ها
    7,305
    تشکر
    6
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.

    بد جور رفتی تو فاز عاشقی آقا حامد!!!
    بله دیگه !!!
    حاج خانومی دارم ماه !!!

    [align=center]فاش می گویم و از گفته خود دلشادم***بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
    طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق *** که در این دامگه حادثه چون افتادم
    سایه طوبی و دلجویی حور لب حوض *** به هوای سر کوی تو برفت از یادم
    می خورد خون دلم جز الف قامت دوست *** چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
    :rose::rose::rose:
    دردم از یار است درمان نیز هم***دل فدای او شد جان نیز هم
    این که می گویند آن خوشتر ز حسن *** یار ما این دارد و آن نیز هم
    [/align]

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #52
    کاربر آشنا ofogh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2010
    نوشته ها
    170
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.

    حرف‌هاي ما هنوز ناتمام
    تا نگاه مي‌كني: وقت رفتن است
    باز همان حكايت هميشگي!
    پيش از آنكه باخبر شوي
    لحظه عزيمت تو ناگزير مي‌شود
    آي....
    اي دريغ و و حسرت هميشگي!
    ناگهان چقدر زود دير مي‌شود!


    قیصر امین پور
    :rose:

  4. #53
    کاربر آشنا ofogh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2010
    نوشته ها
    170
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.

    اذان می گويند...


    عاشقان پنجره باز است اذان می گويند

    قبله هم سوی نماز است اذان می گويند

    هرچه خواهيد بخواهيد ... خجالت نكشيد

    يار ما بنده نواز است ...اذان می گويند


    :doa::doa:

  5. #54
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض RE: حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.

    [align=center]ایدل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی
    وآنگه برو که رستی از نیستی و هستی


    گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو
    هر قبله ای که بینی بهتر ز خودپرستی

    با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش
    بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی

    تا فضل و عقل بینی بیمعرفت نشینی
    یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی

    در آستان جانان از آسمان میندیش
    کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی[/align]

  6. #55
    حرفه ای ERMIYA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    محل سکونت
    قــــــم
    نوشته ها
    695
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.

    ای کاش دلم پنجره ای دیگر داشت
    ای کاش خدا فقط شقایق می کاشت
    ای کاش یکی می آمد و غم ها را
    از قلب اهالی زمین بر می داشت

  7. #56
    همکار بازنشسته darvish-morad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    محل سکونت
    اهواز
    نوشته ها
    334
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض Re: حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.

    [size=x-large] یا طبیب القلوب[/size][size=medium]

    یارب .توکریمی وکرامت داری :rose: گفتی : زچه رو .زمن توحاجت داری ؟
    گفتم : به خداوندی تو می نازم :rose: بشنیده بودم که تو سخاوت داری
    درویش به ذکر و با راز و نیاز...:rose:
    درسجده بمان به او توعادت داری
    [/size]
    ویرایش توسط darvish-morad : 04-07-2010 در ساعت 20:16

  8. #57
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    معاشران گره از زلف یار باز کنید

    شبی خوش است بدین قصه اش دراز کنید

    حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
    وان یکاد بخوانید و در فراز کنید.


    ....

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  9. #58
    کاربر ممتاز Q0M آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    زیر نورآسمان این شهر
    نوشته ها
    464
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
    بیار نفحه ای از کیسوی معنبر دوست
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    :rose::rose:
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  10. #59
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    دل و جانیکه دربردم من از ترکان قفقازی
    به شوخی می‌برند از من سیه چشمان شیرازی
    من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
    تو آهووش چنان شوخی که با من میکنی بازی
    بیا این نرد عشق آخری را با خدا بازیم
    که حسن جاودان بردست عشق جاودان بازی
    ز آه همدمان باری کدورتها پدید آید
    بیا تا هر دو با آیینه بگذاریم غمازی
    غبار فتنه گو برخیز از آن سرچشمه‌ی طبعی
    که چون چشم غزالان داند افسون غزل سازی
    به ملک ری که فرساید روان فخررازیها
    چه انصافی رود با ما که نه فخریم و نه رازی
    عروس طبع را گفتم که سعدی پرده افرازد
    تو از هر در که بازآیی بدین شوخی و طنازی
    هر آنکو سرکشی داند مبادش سروری ای گل
    که سرو راستین دیدم سزاوار سرافرازی
    گر از من زشتی بینی به زیبائی خود بگذر
    تو زلف از هم گشائی به که ابرو در هم اندازی
    به شعر شهریار آن به که اشک شوق بفشانند
    طربناکان تبریزی و شنگولان شیرازی


    .....
    قابل توجه استاد!!!!

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  11. #60
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    ز تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
    رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
    ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
    تو بمان و دگران وای به حال دگران
    رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
    هر چه آفاق بجویند کران تا به کران
    میروم تا که به صاحبنظری بازرسم
    محرم ما نبود دیده‌ی کوته نظران
    دل چون آینه‌ی اهل صفا می‌شکنند
    که ز خود بی‌خبرند این ز خدا بیخبران

    دل من دار که در زلف شکن در شکنت
    یادگاریست ز سر حلقه‌ی شوریده سران
    گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود
    لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران
    ره بیداد گران بخت من آموخت ترا
    ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران
    سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
    کاین بود عاقبت کار جهان گذران

    شهریارا غم آوارگی و دربدری
    شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

    ............!!!!

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

صفحه 6 از 64 نخستنخست 1234567891011121314151656 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 8 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 8 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه