جايگاه و منزلت واقعي زن
چکیده
دراینکه آیا دین اسلام به جایگاه زن توجه دارد،دراین مقاله به دیدگاه اسلام درخصوص مقام وشخصیت زن پرداخته شده و اشارهای کوتاه به بحران زن درجوامع وادیان دیگر شده است . واینکه اسلام برای احیای جایگاه زن ومقام زن تلاش زیادی داشته است ولی هنوزمشکلات زیادی در عرصه رفتار به ازن درخانواده وجود دارد که امیدواریم با تلاشی که دراین مقاله شده باجایگاه ویژه زن دراسلام وادیان دیگر بهتر وبیشتر آشنا شویم .غرب بروز بحران را مربوط به زنان میداند ولی نظر اسلام درباره زن و جایگاه زن بسیار روشن است و پیامبر(ص) واهل بیت (ع)درسخنان گهربارشان بارها بر این جایگاه رفیع تاکید فرمودهاند.که سعی شده دراین مورد به دیدگاه پیامبر (ص) درمورد شخصیت زن و همچنین در ادامه به بیانات امام خمینی (ره) ومقام معظم رهبری را برای تایید این موضوع درمقام وشخصیت زن بپردازیم .
کلید واژهها: شخصیت زن ، منزلت واقعی زن ، زن در جوامع مختلف ،
مقدمه
دشمنان اسلام به دليل آنكه اسلام ، با منافع نامشروع و ظلم و تجاوز آنها مخالفت كند ، هميشه ، اسلام و پيروان حقيقي آن سر ستيز داشتهاند و خواهند داشت . از اين رو هر گاه از سركوبي اسلام به طرق مختلف مأيوس میشدند از راه اشاعه فحشاء و غيره وارد عمل شدند و در اين راه تا حدودي موفق میشدند . اگر چه دشمنان اسلام نتوانسته اند و نخواهند توانست نور خداوند سبحان را خاموش كنند وليكن از اين راه توانسته اند بر بسياري از كشورهاي اسلامي تسلط يابند و ذخاير و منابع آنان را چپاول كنند و مسلمين را در حالت ركود نگه داشته و جلوي پيشرفت آنان را در علوم و صنعت بگيرند. از جمله مهمترین ابزاري كه دشمنان جهت اشاعه فحشاء در جوامع مسلمانان و توحيدي به كار گرفتهاند وجود زنان بي اعتقاد و لاقيد است .هر گاه شيطان از راههای مختلف براي از بين بردن انسانها نااميد و مأيوس میگردد از وجود منحوس زناني استفاده میکند كه جز به شهوات به چيز ديگري فكر نمیکنند ، همانهایی كه عروسك و بازيچه دست مردان ظالم بودهاند و مراد حضرت رسول (ص) در حديث ( اوثق صلاحه ابليس انساء ) همين زنان شهوت ران میباشند (1)در حديثي آمده است : ان الشيطان قال الامراه : انت نصف جندي ، وانت سهم الذي ارمي به فلا اخطي وانت موضع سري وانت رسولي في حاجتي (2)شيطان به زن گفت تو نصف سپاه من میباشی تو آنچنان سري هستي كه وقتي میاندازم به خطا نمیرود تو محل اسرار من هستي و هر چه سر دارم به تو میگویم تو فرستادهی من در نيازهايم هستي.اگر زنان جامعه به ارزش و منزلت واقعي خود و نقش عظيمي كه در سلامت و سعادت جامعه دارند واقف و آگاه گردند مسلما ، هيچ گاه به خود اجازه نمیدهند كه قدر و منزلت خويش را در حد بازيچه و عروسك خيمه شب بازي اجانب تقليل دهند و همواره در پي خودسازي و رشد اعمال خويش و جامعه خواهند بود.براي اينكه بدانيم اسلام چگونه به مقام زن مینگرد و چگونه او را از بي منزلتي قرون و اعصار قبل از اسلام رها ساخته است به وضع رقت بار زن قبل از اسلام و در كشورها و اديان مختلف میپردازیم .سپس به مقام و منزلتي كه اسلام براي او قائل است را بيان میکنیم.
ديدگاه جوامع و اديان غير مسلمان در مورد زن
زن در روم قديم
در روم قديم زن و دختر در مقابل پدر و شوهر حق مالكيت ، معاشرت ، رفت و آمد و حتي حق حيات نداشتند. پدر هر وقت صلاح میدانست میتوانست آنها را بفروشد ، قرض و يا كرايه بدهد و يا بفروشد. زن حق ارث نداشت و نمیتوانست در امور خانواده کوچکترین مداخلهای داشته باشد . با اين وضعيت وحيثيتي كه براي زن قايل بودند ، ولي در انتخاب شوهر به هيچ وجه دخالت نداشته و به هرچه پدر و يا ولي اراده میکردند بدون چون و چرا تسليم میشد. بعد از ازدواج پدر دختر كليه حقوق و اختياراتي را كه تا كنون نسبت به دختر خود داشته به شوهر يا پدر شوهر انتقال میدهد اين انتقال ممكن است مجاني يا در مقابل مبلغي انجام يابد. يكي از روشهای غير رسمي ازدواج در روم ، چنين است كه اگر مرد بتوانند زني را به هر عنوان به خانه خود برده و با او همبستر شود و لااقل او را تا يك سال در خانه خود نگه دارد زن او محسوب میشود . انقطاع اين مرور زمان به دين نحو حاصل میشود كه زن بتواند اقلاً سه شب متوالي از همبستري سر بپيچد در اين صورت مرور زمان منقطع شده و مرد را ديگر بر آن زن حقي نيست (3)در نظر روميان زن مظهر تام شيطان و عنوان ارواح موذيه بود كه با حيله و نيرنگ خويش ، هميشه دامي در راه صيد دلها و عقلها و انحراف مغزها ، در دست دارد به همين جهت از آزردن او كوتاهي نمیکردند و حتي از خنديدن و سخن گفتنش جلوگيري میکردند ، زنان رومي به عنوان اشخاص نبودند بلكه اشياء به شمار میآمدند .
زن در يونان
يونانيان را موجودي پاك نشدني و زادهی شيطان دانسته ، او را از هر گونه كاري جز خدمت كاري و ارضاي جنسي غرايز مرد ، منع میکردند . حدود و تسلط مرد بر زن در يونان ، از حد مالكيت نيز فراتر میرفت و زن به آساني قابل هر گونه معامله و واگذاري به خويش و بيگانه بود . ازدواج امري اجباري بود و زن از ارث و حق طلاق به كلي محروم بود و بعد از مرگ شوهر ، حق زندگي نداشت (4)افلاطون از فلاسفه بزرگ و مشهور يونان ، شكر میکرد كه مرد آفريده شده و در دوران فلاسفه روسپيگري مجاز و ماليات بده بودند . تمتع از همجنس نيز از امور رايج در اين زنان میباشد. (5)يونانيان ، عموما زن را يك مخلوق بسيار پست و فرومايه خيال میکردند كه فائده وجودش فقط خدمت خانه و تكثير نسل بوده و اگر از يك زن بچه ناقص الخلقه اي به وجود میآمد او را به قتل میرساندند.
زن در ايران
زن در تمدن ساساني ، شخصيت حقوقي نداشت و پدر شوهر اختيارات وسيعي در دارايي وي داشت چون پسري به سن بلوغ میرسید ، پدرش يكي از زنان خود را به عقد زناشويي وي در میآورد. هنگامي كه دختري به پانزده سالگي میرسید و رشد كامل میکرد ، پدر و رئيس خانواده مكلف بود او را شوي دهد ، اما سن زناشويي پسر بيست سالگي میدانست و در زناشويي رضايت پدر شرط بود . دختري كه به شوي میرفت ، از پدر يا كفيل خود ارث نمیبرد و در انتخاب شوهر هيچگونه حقي براي او قائل نبودند.(6)
زن در عربستان
از معروفترین نقاط عالم از حيث بدرفتاري با زنان ، عربستان در دوران جاهليت است . وقتي در كشورهاي متمدن گيتي آن عصر ، مثل يونان ، روم ، ايران و ... از اطلاق عنوان انسان بر زن دريغ و با او معامله حيوانيت میکردند جاي تعجب نيست كه در عربستان جاهلي سرزميني که در آن عصر در مراحل اوليه بردت و ناداني به سر میبردند ، مردم آن سامان جگر گوشههای زيبا و میوههای ظريف عمر يعني دختران بي گناه خود را زنده زير خاك كنند(7)و اذابشر احدهم بالأنثي ظل وجهه مسودا و هو كظيم يتواري من القوم من سوء ما بشر به أيُمسكه علي هون ام يدسه في التراب ألاساء ما يحكمون (8)زماني كه به يكي از آنها فرزند دختر مژده داده میشد از شدت غم و ناراحتي رخسارش سياه میشد و سخت دلتنگ میگشت و از اين خبر بدي که به او رسيده بود ، خود را از اقوام پنهان میداشت و میگفت « آيا اين دختر را بايد با ذلت و خواري نگه دارم يا او را زنده به گور كنم » آگاه باشيد كه آنها عمل بسيار زشتي انجام میدهند.در شبه جزیرهی عربستان ، مردم دختران را از ترس اينكه مبادا در جنگها به دست دشمن بيفتند و از آنها باردار شوند و يا از ترس تنگدستي و فقر ، بعد از تولد زنده به گور میکردند . چون زنها در جنگها شركت نداشتند از ارث محروم بودند(9)
زن در آئين يهود
در اروپای قديم،در آن زماني كه روم و يونان محور قدرت و تمدن به شمار میرفتند، زن هيچگونه ارزش انساني نداشت و با وي همچون حيوان رفتار میشد . شايد بتوان گفت كه بيش از همه علماي يهود و نصاري و كتب تعريف شد.آنان اين عقيده را ترويج میدادند كه زن انسان نيست ، بلكه حيواني است كه تنها بيش از ساير حيوانات به انسان شباهت دارد و به عبارت ديگر ، زن برزخي بين انسان و حيوان است(10)
ويل دورانت مینویسد :عقیدهی يهره (خداي يهود ) چنين بود كه در آخرين بند از وصاياي ده گانه اش به موسي ، زنان را در رديف چهارپايان و اموال غير منقول ذكر كرده و قوم يهوه هم مانند اقوام جنگجو زن را مايه مصيبت و بدبختي میدانستند و فقط وجود او را از آن رو قابل تحمل تلقي میکردند كه زن يگانه منبع توليد سرباز بوده است(11)
زن در آيين مسيح
در دين تحريف شدهی مسيح ، براي زن خلود در روح قائل نيستند. حال آنكه براي مردان خلود روح را معتقدند . در مجامع مسيحي ايتاليا و اسپانيا پس از بحث زياد معتقد شدند كه در ميان زنان دنيا ، فقط حضرت مريم (س) انسان بوده و داراي روح جاويد است ، بقیهی زنان داراي صفت انساني نبوده و علاوه بر آنكه روح جاويد ندارند ، برزخ ما بين انسان و حيوان محسوب میگردند (12)
فرقهای از دين مسيح عقيده داشتند زن به علت پستي فطري كه دارد ، قابل زناشويي نيست و ذاتا ناپاك است و حتي بسيار كوشيدند تا كليسا را وادار به تحريم نمايند (13)بعضي از اقوام يهودي معتقدند كه بهتر است بعد از وفات شوهر ، زن او زنده نماند و با او در قبر گذاشته شود و اگر به وي ارفاق نموده كه بعد از مرگ شوهرش او را زنده بگذارند ، حق ندارد بعد از او شوهر نمايد.(14)
مبدا آفرينش زن و مرد
آيا خلقت زن و مرد از دو گوهر مستقل و دو مبدا قابلي جداگانه است تا هر يك داراي آثار خاص و لوازم مخصوص باشد يا هر دو از يك گوهرند و هيچ امتيازي ميان آنها از لحاظ گوهر وجودي نيست ، مگر به اوصاف كسبي و اخلاق و تحصيلي و ... يا مرد بالأصاله از گوهري خاص مخلوق شده است ، سپس زن از زوليد مبدأ تابع مرد به طور متفرع بر آن آفريده شده است يا به عكس ، يعني زن بالأصاله از گوهري معين آفريده شده است و مرد ، فراوردهای از زواليد مبدا تابع زن ، به طور طفيلي و فرع وي است ؟احتمال اول ، جايگاهي در تفسير و شواهد قرآني و مانند آن ندارد و احتمال چهارم نيز فاقد هر گونه شواهد قرآني و روايتي است ، ولي احتمال دوم از ظواهر آيات ناظر به اصل آفرينش استنباط میشود و برخي از احاديث نيز آن را تاييد مینماید . احتمال سوم نيز نه تنها از ظواهر آيات راجع به خلقت استظهار نمیشود بلكه بعضي از احاديث آن را نادرست میداند (15)
زن در آئين اسلام
اسلام اولين ديني است كه ، زن را به عنوان يك مسأله مهم زندگي و متهم حيات انساني در مسائل اجتماعي و اخلاقي و قانوني خود قرار داده است . اسلام زن را به عنوان عضو مؤثر و مهم جامعه پذيرفته و او را در امر مهم و سرنوشت ساز (بيعت) شريك ساخته است. اسلام وقتي از زن بيعت گرفت ، در حقيقت به او اعلام كرد كه تو يكي از خشتهای بناي اسلام هستي و بايد سهم خود را در استواري و نگهداري اين بنيان ايفاء كني(16) مقام زن در اسلام چنان رفيع و بلند مرتبه است كه در سورهی نساءبه طورکامل و در چندين سوره از سورههای ديگر آن به مسائل مربوط به زنان و حقوق آنان پرداخته است.ديني كه زن را به عنوان (آيه ) و نشانهای از طرف خداوند معرفي مینماید : « ومن آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا – روم آيه 21»و از آيات خداوند اين است كه از جنس خودتان همسراني به رایتان خلق كرد .قرآن درباره خلقت زن و مرد میفرماید : « ایها الناس اتقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منها رجالا كثيرا و نساء و اتقوا الله الذي تسالون به والارحام ان الله كان عليكم رقيبا.((سوره نساء/1))اي مردم! پروردگارتان پروا داريد كه شما را از نفس واحد آفريد جفتش را نيز از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسياري پراكند و از خدايي كه به نام او از همديگر درخواست میکنید ؛ پروا كنيد و خويشاوندان را (فراموش نكنيد ) كه خدا همواره بر شما نگهبان است (سوره نساء /1 ).منظور از نفس در اين آيه كريمه ، گوهر و ذات و اصل و واقعيت عيني شيء است ، نه روح ، جان ، روان يا... مثلا اگر گفتهاند : فلان شيء في نفسه چنين است يعني در ذات و هستي اصلي خود چنين است يا وقتي گفتهاند : «جا ئني فلان نفسه » يعني فلان كس خودش آمد كه معناي نفس، مراد با عين و اصل ذات است ، بنابراين نبايد مباحث علم النفس كهن يا تازه را به آيه ربط داد و نبايد تحقيق دربارهی آيه مورد بحث را با آيات ناظر به پيدايش نفس و نفخ آن در انسان و رجوع آن به سوي پروردگار و ديگر مباحث قرآني مرتبط به احكام روح انساني ، وابسته دانست پس مراد از نفس ، همانا ذات و واقعيت عيني است.بر اين اساس ، مفاد آیهی مزبور چنين است:
1-همه اصناف انسانها ، خواه زن يا مرد از يك ذات و گوهر خلق شدهاند و مبدأ قابلي آفرينش همه افراد يك چيز است.
2-اولين زن كه همسر نخستين مرد است ، او هم از همان ذات و گوهر عيني آفريده شده است نه از گوهر ديگر و نه فرع بر مرد و زاويه بر او و طفيلي وي . خداوند اولين زن را از همان ذات و اصلي آفريده كه همهی مردها و زنها را از همان اصل خلق كرده است.
مطالب ياد شده را میتوان از اين آيات بدست آورد:
1.هوالذي خلقكم من نفس واحده و جعل منها زوجها (اعراف / 189)
اوست كه شما را از نفس واحدي آفريد و جفت وي را از آن پديد آورد .
2.خلقكم من نفس واحده ثم جعل منها زوجها ( سوره زمر / 6)آفريد شما را از نفس واحده سپس جفت وي را از آن پديد آورد.
پس آیههای مربوط به اصل آفرينش ، بيان كننده وحدت مبدأ قابلي خلقت همهی مردان و زنان و نيز اولين مرد و اولين زن است كه نسل كنوني به آنها منتهي میشود . ميان احاديث ناظر به مبدأ قابلي آفرينش ، روايتي را محمد بابويه قمي (صدوق)رحمته ا... عليه به طور مسند(17) ، چنين نقل كرده است : زراره بن اعين از حضرت امام صادق (ع) پرسيد : نزد ما مردمي هستند كه میگویند : خداوند حوا را از بخش نهايي ضلع چپ آدم آفريد؟ امام صادق (ع) فرمود : خداوند از چنين نسبت ، هم منزه است و هم برتر از آن است ... آيا خداوند توان آن را نداشت كه همسر آدم را از غير دندهی او خلق كند تا بهانه به دست شفاعت كنندگان دهد كه بگويند : بعضي از اجزاي آدم با بعض ديگر نكاح نمود ... سپس فرمود : خداوند بعد از آفرينش آدم ، حوا را به طور نوظهور پديد آورد . آدم (ع) بعد از آگاهي از خلقت وي از پروردگارش پرسيد : اين كيست كه قرب و نگاه او مایهی انس من شده است ؟ خداوند فرمود : اين حوا است . آيا دوست داري كه با تو و مایهی انس تو باشد و با تو سخن بگويد و پيرو تو باشد ؟ آدم گفت : آري ، پروردگارا تا زندهام سپاس تو بر من لازم است ، آنگاه خداوند فرمود : از من ازدواج با او را بخواه ، چون صلاحيت همسري تو را جهت تأمين علاقهی جنسي نيز دارد و خداوند شهوت جنسي را به او عطا نمود. سپس آدم عرض كرد : من پيشنهاد ازدواج با وي را عرضه میدارم رضاي شما در چيست ؟ خداوند فرمود : رضاي من در آن است كه معالم دين مرا بياموزي.
اين حديث مفصل است و نياز به تحقيق بيشتر دارد ولي حاوي مطالب مهم و سودمندي است مانند :
1.خلقت حوا از ضلع و دندهی چپ آدم صحيح نيست.
2.آفرينش حوا همانند خلقت آدم ، نوظهور و مستقل است
3.نزديكي و نگاه آدم به حوا مایهی انس وي شد و خداوند نيز همين اصل را پایهی ارتباط آن دو قرار داد و اين انس انساني، قبل از ظهور غریزهی شهوت جنسي بوده است ، زيرا غريزه بعدا مطرح شد.
4.خداوند گرايش جنسي و شهوت زناشويي را پس از برقراري جريان انس و دوستي بر آدم (ع) القا نمود.
5.بهترين مهريه و صداق، تعليم علوم الهي و آموختن معالم دين است كه خداوند آن را مهر حضرت حوا بر آدم قرار داد.
6.پس از ازدواج ، آدم به حوا گفت : به طرف من بيا و به من رو كن و حوا به او گفت : تو به سوي من رو كن . خداوند امر كرد كه آدم برخيزد و به طرف حوا برودو اين همان راز خواستگاري مرد از زن است و گرنه زن به خواستگاري مرد بر میخواست هر چند منظور از اين خواستگاري ، خطبه قبل از عقد نيست كه در اين حديث مسبوط آمده است.ديني كه زن را به عنوان آيه و نشانهای از طرف خداوند معرفي مینماید «ومن آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا الیها و جعل بينكم موده و رحمه ان في ذلك لاییات لقوم يتفكرون / و از نشانههای او اينكه از خودتان همسراني براي شما آفريد تا بدانها آرام بگيريد و ميانتان دوستي و رحمت نهاد . آري در اين نعمت براي مردمي كه میاندیشند ، نشانههایی است (روم / 21)»كه از اين آيه كريمه استنباط میشود ، افزودن بر آنچه از آيه سوره اعراف استظهار شد، بدين شرح است:
1-تمام زنها از لحاظ گوهر هستي و اصل مبدأ قابلي همتاي مردانند و خلقت هيچ زني جداي از خلقت مرد نيست .
2-همه زنها از لحاظ حقيقت از نسخ گوهر مردانند ؛ نظير آنچه درباره رسول اكرم (ص) تعبير شده است «لقد من الله علي المومنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم سوره (آل عمران / 164) خداوند منت نهاد بر مؤمنان ، آنگاه كه ميان آنها پيامبري از خودشان برانگيخت«لقد جاءكم رسول من انفسكم عزيز عليه ماعنتم (توبه / 128)پيامبري از خودتان به سوي شما آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد.البته وجود نوراني نبي اكرم (ص) با ديگران تفاوت فراواني دارد ، ولي اين تفاوتها سبب نمیشود كه وجود مبارك رسول گرامي (ص) نوعي جداي از نوع متعارف انسان باشد.وجود نوراني حضرت فاطمه زهرا (س) نيز امتيازهاي فراواني دارد ، كه در غير انبياء و ائمه (ع) يافت نمیشود و اين تمايزهاي معنوي ، مانع وحدت نوعي آن حضرت با زنان و مردان ديگر نيست.
3-منشاء گرايش مرد به زن و آرميدن مرد كنار انس به زن ، مودت و رحمتي است كه خداوند بين آنها قرار داده است و اين مودت الهي و رحمت خدايي ، گرايش غریزهی نر و ماده نيست كه در حیوانها هم موجود است، زيرا قرآن گرايش شهوتي حیوانها را آیهی الهي نناميده و بر آن اصراري نورزيده است.مفاد حديث زراره از حضرت امام صادق (ع) نيز تاييد میکند كه اصالت در گرايش مرد به زن ، محبت الهي است ، زيرا شهوت جنسي بعد از انس انساني حضرت آدم به حوا به او داده شد و در نخستين برخورد كه سخن از مهر قلبي است غریزهی شهوي هيچ مطرح نبوده و نيست و از اين رهگذر ، زن محبوب رسول اكرم (ص) است، حبب الّي من دنياكم انسّاء و الطيّب و جعل قره عيني في الصلاه (18)و در بر تو همين نگرش ، حضرت امام باقر (ع) از رسول اكرم نقل نمود : ما بني بناء في الاسلام احب الي الله تعالي من التزويج و نيز حضرت امام صادق (ع) فرمود : اكثر الخير في النساء (19)نعم الوالد البنات ملطفات ، مجهزات ، مؤسسات، مباركات ،مغليات(20) بهترين فرزندان دختران هستند زيرا (ملطفات) اين دختران موجوداتي لطيف و ظريف هستند يعني در ساختمان وجودي زن نهايت حكمت و ظرافت و لطافت به كار رفته است.(مجهزات) زنها آماده به خدمت هستند براي مردان و براي اجتماع(مؤسسات)زنها مؤسسهای خوبي هستند(مباركات) مايه بركت خانواده و اجتماع هستند(21)دين اسلام ، زن را نيز مانند مرد داراي مقام (خليفه الهي) دانسته و میگوید در صورتي كه اميال نفساني خود را كنترل نمايد ، میتواند پرتوي از صفات و ویژگیهای الهي بر زمين باشد (بقره /30)در اين صورت است كه مقام و شخصيتش برتر از فرشتگان و ساير موجودات میگردد و شايسته آن است كه تمام كائنات و موجودات عالم براي وي خلق شود هوالذي خلق لكم ما في الارض جميعا (بقره /29)تنها اين آيه نيست كه مقام والاي انسان را يادآوري شود.بلكه در قرآن آيات فراواني مییابیم كه انسان را هدف نهايي آفرينش كل موجودات جهان معرفي میکند « و سخرلكم الكفل.....و سخرلكم النهار (سوره ابراهيم /33) و سخر لكم اليل و النهار (سوره ابراهيم /32)اسلام هدف از خلقت زن را همانند مرد ، بر عهده گرفتن بار امانت الهي میداند آنجا كه خداوند میفرماید :انا عرضنا الامانه علي السموات والارض والجبال فابين ان يحملنها واشفقن منها وحملها الانسان انه کان ظلوما جهولا (احزاب / 72)به درستي كه ما امانت را برآسمانها و زمين و کوهها عضه داشتيم پس ابا داشته از برداشتن آن و از ان بيمناك بودند و انسان آن را برداشت
امانت در بينش قرآني دو گونه است :
1-يك قسم نعمتهایی است كه خداوند تبارك و تعالي به انسان مرحمت فرموده است ، چنانچه قرآن كريم در اين به اره میفرماید « و ءامرهم من مال الله الذي اتاكم/ اي بشر اين اموالي كه در اختيار تو قرار داده شده است از آن من میباشد و تو امين من هستي اين مال را نزد تو امانت نهادم تا از آن براي خود استفاده كني و به ديگران نيز بدهي / سوره نور آيه33 »
2-قسم ديگر امانت ، تكليف است . خداوند امانت تكليف را به ما مرحمت نموده و گفته است اين در گرانبها را محافظت كن ، اين تكليف است كه تو را به جايي میرساند كه جز خدا نباشد. (22)بنابراين زن میتواند در مسير من الحق الي الحق ايستايي نداشته باشد و به مقام اعلي عليين در جوار قرب الهي نائل آيد. بانو (علويه همايوني) از شاگردان ممتاز بانو مجتهده امين اصفهاني در مورد مقام رفيع و مقام زنان چنين مینویسد :شك نيست كه انسان در نظام خلقت ، خليفه و اشرف مخلوقات و افضل موجودات است و نيز شك نيست كه اين جمعيت انسانهای روي زمين ، هنر زنان اين جهان است كه به خلاقيت (احسن الخالقين ) ، آنان را به وجود آورده و پرورش دادهاند ، چنانچه منادي حق ، قرآن كريم گوياي اين مطلب است : و جعل لكم من ازواجكم بنين... /(سوره نحل،72 )بنابراين اگر انسان ،گل سرسبدجهان هستي وافضل مخلوقات جهان است و هيچ موجودي حتي هيچ علمي ، هنر وصنعتي به ارزش وجودي انسان نمیرسد ،پس هيچ عالم و هنرمندو صنعتگري نيز به ارزش وجودي مادران و پرورش دهنده انسانها كه زنان جهانند،نخواهند رسيد .علاوه بر اينكه ،اگربه ازی هرپدري،مادري متصوراست ، صادري هست كه به اذن باري تعالي به تنهايي مادراست. (23)آن زمان كه در جامعه جاهليت عرب و غير عرب ، زن را طفيلي و موجودي در خدمت مرد میدانستند ، اين مبين اسلام ، بشارت دهندهی بر ابري حقوق زن و مرد شد و ملاك برتري را نزد خداوند متعال تقواي افراد بشري معرفي كرد.آن زمان كه عرب جاهليت با تولد دختري، خشم توأم با غم وجودش را فرا میگرفت خداوند متعال دختري را به پيامبرش هديه فرمود كه پيامبر (ص) او را ريحانه و گل معرفي كرد. ديني كه زن را چون مرد ، شايسته سجدهی ملائكه میداند و خطاب به ملائكه میفرماید : «اسجدوا الادم» در اينجا منظور از آدم تنها جنس مذكر نيست بلكه حوا را هم شامل میشود زيرا اگر زن را از مسجود ملائكه بودن خارج كنيم ، ملائكه نمیتوانند در خدمت حضرت مردم (س) قرار گيرند يا با حضرت زهرا (س) سخن بگويند.بنابراين جز اين نمیتوانیم نظر دهيم كه مورد سجدهی ملائكه هم زن و هم مرد ، هر دو بودهاند(24)
شخصیت زن از دیدگاه پیامبر (ص):
پیامبر (ص)نسبت به زن احترام خاصی قايل بود ومرتباُ درباره محبت ومهربانی و مدارای با آنها سفارش میکرد ،به زنان سلام میکرد و مرتب میفرمود :من از دنیای شما سه چیز را دوست میدارم وآن سه چیزعبارتند از :عطر،زن و نماز که روشنی چشم من است .ناگفته پیداست که این سخن پیامبر(ص)به خاطرغریزه جنسی نبوده ،بلکه حضرت میخواست زنان را که درنظرعرب ،موجودی بی ارزش ودرحدیک حیوان بودند ،بزرگ جلوه دهد.بدین جهت ،زن را در ردیف نماز که امری عبادی ومقدس است ،وبا این تعبیر ،زن رابه بالاترین مقام ترقی داد. ««میمونه» همسر پیامبر (ص) میگوید:از رسول خدا(ص)شنیدم که میفرمودند:بهترین مردان امت من کسی است که نسبت به همسر خود بهترین رفتار را داشته باشد و بهترین زنان امت من کسی است که نسبت به خویش بهترین کردار را داشته باشد . هر زنی که آبستن میشود ،هر شب و روزی که بر وی میگذرد،برابر با هزار شهید ،اجروپاداش دارد. بهترین زنان امت من کسی است که در انچه معصیت نباشد ،رضای شوهر را بدست آ ورد وبهترین مردان امت من کسی است که با خانوادهاش به لطف و مدارا زندگی کند . چنین مردی هر روزی که بر او بگذرد،اجر صد شهید دارد.
عمر گفت: یا رسول الله ! چگونه میشود زنی که رضایت شوهرش را به دست اورد ،اجر هزار شهید و مردی که با خانوادهاش مدارا کند ، اجر صدشهید را داشته باشد ؟پیامبر (ص)فرمودند : بدان که اجر زنان ، نزد خداوند ،بیش از اجر مردان است .به خدا سوگند که ستم شوهر نسبت به زن ،بعداز شرک به خدا ، بزرگترین گناهان است . نسبت به رفتار با موجود ضعیف (زن ویاتیم)از خدا بترسید که خداوند به خاطر ایشان، شما را مؤاخذه خواهد کرد . هرکه به این دو نیکی کند ،رحمت الهی نصیب او میشود وهرکه بدی نماید ،مورد خشم الهی واقع شود .رسول اکرم (ص) معیار جوانمردی و فرومایگی انسان را چنین بیان میفرمایند: جوانمردان ،کسانی هستند که زنان را گرامی میدارند و فرومایگان نسبت به آنان اهانت مینمایند. و در حدیث دیگری میفرماید:بهترین شما کسی است که با خانوادهاش رفتار نیک داشته باشد من نیز با خانوادهام چنینم ابن عباس از پیامبر (ص)روایت میکند: هرکس دختری داشته باشد ونسبت به او اهانتی روا ندارد و فرزند پسرش را بر او ترجیح ندهد خداوند اورا داخل بهشت میکند .
ونیز میفرماید: هرکس از بازار متاع وتحفه ای به خانه آورد ،اول به دختران بدهد وسپس به پسران ، هر آن کس که دختران را شاد کند ، گویی از ترس خدا گریسته است ، یعنی همان تقرب و پاداش را دارد .بنابراین با ایمان به خداوند یکتا حرکتش پاک وسازنده بوده وزیر بار هیچ قدرت و سلطهای نمیرود . این مکتب انسان ساز و تمدن پرداز برای رسیدن به هدف عالی و ارتقاء بشر وترقی و تکامل وی برنامههای زیادی دارد که جمهوری اسلامی ایران بر مبنای اجراء وپیاده کردن تدریجی آن مستقر گردیده است ، در نظام اسلامی تحت حاکمیت خداوند متعال زندگی به مفهوم واقعی کلمه است ((آیه97 سوره نحل )) ««من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاه طیبه »» هرکس عمل صالح انجام دهد مرد باشد یا زن در صورتی که ایمان داشته باشد پس ما به او حیات و زندگی پاکیزه عنایت میکنیم .(زندگانی سالم و پاکیزه ، حیات نیکو و همیشگی )هیچ فرقی هم بین زن و مرد وجود ندارد . دامنه وسیع و صحنه گسترده برای پروریدن و ترقی انسان باز است . انسان آزاد از همه بندها و یوغها ،این انسان آزادمی تواند حیات طیبه داشته باشد . با سرعت به سوی ترقی و تکامل گام بردارد و به سوی خدا که کمال مطلق است و مهمتر اینکه در پهنه گسترده دامنه فعالیت و ارزشیابی زن وسیعتر است . خداوند زن را مادر بشر معرفی کرده «ام و ریشه »هنگامی که خداوند اراده میکند پیامبری چون حضرت عیسی (ع) را برای هدایت انسانها بفرست اول مادر او را میآفریند ، مریم مطهره را با توجه به اینکه مادر مریم از خداوند کریم تقاضای فرزند دارد و در نیتش در ضمیر وجودش پسری میخواهد که او را خادم بیت المقدس نماید .ولی مشت پروردگار عالم بر آن قرار میگیرد که دختری به نام مریم به او عنایت کند . وقتی مریم به دنیا میآید مادر مریم عرضه میدارد پروردگارا (انی وضعتهاانثی) من دختر زاییدم (ولیس الذکر کالانثی) پسر مانند دختر نیست . لکن خداوند متعال دانا تر است (الله اعلم بماوضعت) خداوند میخواسته که مریم به دنیا آید زیرا برای داشتن پیامبری چون مسیح اول باید مادر او متولد و ساخته شود تااز دامانش پسری چون عیسی پدید آید مادری که خود برگزیده خداست (یامریم ان الله اصطفیک و طهرک واصطفیک علی نساء العالمین )(آل عمران/42) مریمی که آنقدر مقام ومنزلتش بالاست که زکریاء پیغمبر حسرت میخورد .میگوید هر وقت بر مریم وارد میشدم رزق نیکو در مقابلش میدیدم. میپرسیدم: ای مریم! اینها از کجاست ، مریم میگفت: (من عندالله) از جانب خدا ، مریم به آن پایه و مرتبه از معنویت رسیده بود که زکریای پیامبر آرزو داشت فرزندی همانند او داشته باشد.قرآن کریم از آسیه زن بیدار اندیش و متفکر و مستقلی سخن میگوید که با وجود اینکه خودش زن فرعون ولی تحت تاثیر محیط آلوده فرعونی قرار نمیگیرد و با آزادی و اختیار خداوند یکتا را برای پرستش انتخاب میکند و خداوند او را نمونه ایمانی ، اعتقادی و عملی معرفی میکند و برای همه ایمان آورندگان، همه زنان وهمه مردان یک زن به نام آسیه زن فرعون را الگو و مثال میشود . (ضرب الله مثلا الذین امنوا امراه فرعون) و جزو زنان شایسته قرار میگیرد پس اگر زن با موقعیت خودش آشنا باشد ،بنده خدا باشد چقدر اوج میگیرد و الگو میشود .میشود خانم خدیجهای که همه اموالش را در راه اسلام و آزادی انسانها میبخشد ، نمونه دیگر خانم زینب است که بعد از امام حسین(ع) آن قیام عظیم را دارد ، کشتی طوفان زده کربلا را به ساحل پیروزی میرساند . با صبر عظیمش آن نقش سازنده و ارزنده را ایفا میکند و با قدرت و شجاعت خطبههای جامع و جالبی را ایراد میکند که سد استبداد را میشکند .
آنکه ابرو را نکرد از فرط غم خم زینب است
آنکه شد از صبر او خم قامت غم زینب است
آنکه از بعد قیام سرخ عاشورا شکست
سد استبداد را با مشت محکم زینب است
خداوند متعال به پیامبر (ص) میفرماید: ما به تو کوثر دادهایم، مابه تو خیر بسیار دادهایم . یکی از معانی کوثر فراوانی است ، فراوانی در حکمت ، فراوانی در دانش و بردباری ، فراوانی در سیاست و اخلاق ، فراوانی در معنویت و پاکی و تقوی یعنی به تو فاطمه دادهایم واقعا امام خمینی (ره) چه ابتکار عالی بکار بردند و روز تولد بزرک بانوی اسلام حضرت فاطمه زهراء را روز زن نام نهادند کنایه از اینکه ای زنها به الگوی تمام ، نماد شخصیت زن بنگرید و با طیب خاطر از او تبعیت نمایید.
نقش فاطمه زهرا(س) در تاریخ :
حضرت فاطمه زهرا(س)در خلافت عادلانه و به حق امام علی (ع) تا آخرین نفس ا ز هیچ تلاشی دریغ نفرمودند و از ولایت دفاع کردند و میتوان به نقش حضرت زهرا(س) درجنگ صفین ، نهروان و جمل اشاره نمود و در کربلا در چهره امام حسین نقش حضرت زهر ا آشکار است . حضرت زهرایم ابیها است ،مادر پدرش نه مادری که او را زاییده بلکه ریشه خاندان رسالت است . در روایت حدیث کساء سوال می شودانقل این پنج تن کیانند ، ندایمی رسد ،فاطمه است و پدر فاطمه ،فاطمه است شوهر فاطمه ،فاطمه است فرزندان فاطمه وهمچنین نقش حضرت زهرا در انقلاب اسلامی ما نمایان است .آری چهره زهرا(س) در زنانی که برای اعتلای اسلام جان خود را نثار کردند و همچنین زنانی که باافتخار از شهادت پدر ، فرزند و یا همسر خود استقبال کردند ،متبلور و آشکار است .
شخصیت زن از دیدگاه امام خمینی (ره) :
اسلام در وقتی که ظهور کرد در جزیرة العرب ، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند ،اسلام آنها را سربلند کرد ،اسلام آنها را با مردان مساوی کرد . عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که برای مردان دارد . مردان بر ملتها حق دارند و زنها حق بیشتر دارند ، زنها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ میکنند. قرآن كريم انسان ساز است و زنها نيز انسان ساز‚ وظيفه زنها انسان سازي است. اگر زنهای انسان ساز از ملتها گرفته بشود‚ ملتها به شكست و انحطاط مبدل خواهند شد‚ شكست خواهند خورد‚ منحط خواهند شد. زنها هستند كه ملتها را تقويت میکنند‚ شجاع میکنند.
حضرت امام خميني (ره)درجای دیگری میفرمایند:
همانطوري كه مرد در همه شئون دخالت دارد‚ زن هم دخالت دارد‚ همانطوري كه مرد بايد از فساد اجتناب كند‚ زن هم بايد از فساد اجتناب كند. زنها نبايد ملعبه دست جوانهای هرزه بشوند‚ زنها نبايد مقام خودشان را منحط كنند و خداي ناخواسته بزك كرده بيرون بيايند و در انظار مردم فاسد قرار بگيرند. زنها بايد انسان باشند‚ زنها بايد تقوا داشته باشند‚ زنها مقام كرامت دارند‚ زنها اختيار دارند‚ همانطوري كه مردها اختيار دارند. خداوند شما را با كرامت خلق كرده است‚ آزاد خلق كرده است. خداوند همانطوري كه قوانيني براي محدوديت مردها در حدود اينكه فساد بر آنها راه نيابد دارد‚ در زنها هم دارد. همه براي صلاح شماست‚ همه قوانين اسلامي براي صلاح جامعه است. آنها كه زنها را میخواهند ملعبه مردان و ملعبه جوانهای فاسد قرار بدهند. خيانتكارند. زنها نبايد گول بخورند‚ زنها گمان نكنند كه اين مقام زن است كه بايد بزك كرده بيرون برود‚ با سر باز و لخت. اين مقام زن نيست‚ اين عروسك بازي است‚ نه زن. زن بايد شجاع باشد‚ زن بايد در مقدرات اساسي مملكت دخالت بكند. زن آدم ساز است‚ زن مربي انسان است.
حضرت امام خميني (ره) باز در این زمینه میفرمایند:
نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است براي اينكه زنان‚ بانوان علاوه بر اينكه خودشان يك قشر فعال در همه ابعاد هستند قشرهاي فعال را در دامن خودشان تربيت میکنند. خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است و از خدمت همه كس بالاتر است و اين امري است كه انبيا میخواستند و میخواستند كه بانوان قشري باشند كه همه آنها تربيت كنند جامعه را و شيرزنان و شيرمرداني به جامعه تقديم كنند
حضرت امام خميني (ره) در جای دیگر میافزایند:
اين ولادت با سعادت[ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها] در زمان و محيطي واقع شد كه زن به عنوان يك انسان مطرح نبود و وجود او موجب سرافكندگي خاندانش در نزد اقوام مختلف جاهليت به شمار میرفت. در چنين محيط فاسد و وحشتزايي‚ پيامبر بزرگ اسلام دست زن را گرفت و از منجلاب عادات جاهليت نجات بخشيد. و تاريخ اسلام گواه احترامات بي حد رسول خدا صلي الله عليه و آله به اين مولود شريف است‚ تا نشان دهد كه زن‚ بزرگي ویژهای در جامعه دارد كه اگر برتر از مرد نباشد‚ كمتر نيست. پس اين روز‚ روز حيات زن و روز پايه گذاري افتخار و نقش بزرگ او در جامعه است
شخصيت زن از ديدگاه مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنهای:
ما در مورد مساله زن از يك سو و مساله دانش و تخصص از سوي ديگر و مساله خدمت به افراد بشر هم از جانب ديگر‚ به نام اسلام ادعاهايي داريم. ادعاهاي ما‚ در چارچوب اسلام است. ما معتقديم زنان در هر جامعه سالم بشري قادرند و میباید فرصت پيدا كنند كه در حد سهم خود‚ تلاش و مسابقه خويش را در پیشرفتهای علمي و اجتماعي و سازندگي و اداره اين جهان به عهده بگيرند. از اين جهت‚ ميان زن و مرد هيچ تفاوتي نيست. هدف از آفرينش هر فرد انسان‚ عبارت از همان هدف آفرينش بشريت است‚ يعني رسيدن به كمال بشري و بهره بردن از بيشترين فضايلي كه يك انسان میتواند به آن فضايل آراسته بشود. فرقي هم بين زن و مرد نيست.
حضرت آيت الله خامنهای درجای دیگر میفرمایند:
اسلام میخواهد كه رشد فكري و علمي و اجتماعي و سياسي و - بالاتر از همه - فضيلتي و معنوي زنان‚ به حد اعلي برسد و وجودشان براي جامعه و خانواده بشري - به عنوان يك عضو - حد اعلاي فايده و ثمره را داشته باشد. همه تعاليم اسلام از جمله مساله حجاب‚ بر اين اساس است. مساله حجاب‚ به معناي منزوي كردن زن نيست. اگر كسي چنين برداشتي از حجاب داشته باشد‚ برداشتش كاملا غلط و انحرافي است. مساله حجاب‚ به معناي جلوگيري از اختلاط و آميزش بي قيدوشرط زن و مرد در جامعه است. اين اختلاط‚ به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد - به خصوص به ضرر زن - است.(تاريخ : 26/10/1368)
حضرت آيت الله خامنهای درجای دیگری میافزایند:
چه ستمهایی كه در حق زن روا داشته شده و اسمش ستم است‚ و چه ستمهایی كه اسمش هم ستم نيست‚ اما در حقيقت ستم است‚ مثل همين سوق دادن به تجمل و مصرف گرايي و آرایشهای بيهوده و مخارج سنگين و تبديل شدن به يك وسيله مصرف. اين‚ ستم بزرگي بر زن است. شايد بشود گفت كه هيچ ظلمي بالاتر از اين نيست‚ زيرا كه او را به کلی از آرمانها و اهداف تكاملي خودش غافل و منصرف میکند و به چيزهاي خيلي كوچك و حقير سرگرم مینماید.(تاريخ : 16/10/1369)
حضرت آيت الله خامنهای دراین زمینه میفرمایند:
زن مسلمان بايد در راه فرزانگي و علم تلاش كند‚ در راه خودسازي معنوي و اخلاقي تلاش كند‚ در ميدان جهاد و مبارزه - از هر نوع جهاد و مبارزهای پيشقدم باشد‚ نسبت به زخارف دنيا و تجملات كم ارزش‚ بي اعتنا باشد‚ عفت و عصمت و طهارتش در حدي باشد كه چشم و نظر هرزهی بيگانه را به خودي خود دفع كند‚ در محيط خانه‚ دلارام شوهر و فرزندانش باشد‚ مایهی آرامش زندگي و آسايش محيط خانواده باشد‚ در دامن پرمهر و پرعطوفت و با سخنان پرنكته و مهرآميزش‚ فرزندان سالمي را از لحاظ رواني تربيت كند‚ انسانهای بي عقده‚ انسانهای خوش روحيه‚ انسانهای سالم از لحاظ روحي و اعصاب‚ در دامان او پرورش پيداكنند‚ و مردان و زنان و شخصیتهای جامعه را به وجود بياورد. مادر از هر سازندهای‚ سازندهتر و باارزش تر است. بزرگترین دانشمندان‚ ممكن است مثلا يك ابزار بسيار پیچیدهی الكترونيكي را به وجود بياورند‚ موشکهای قاره پيما بسازند‚ وسايل تسخير فضا را اختراع كنند‚ اما هيچ يك از اینها اهميت آن را ندارد كه كسي يك انسان والا به وجود بياورد. و او‚ مادر است. اين‚ آن الگوي زن اسلامي است.اسلام با كاركردن زن موافق است. نه فقط موافق است‚ بلكه كار را تا آنجا كه مزاحم با شغل اساسي و مهمترین شغل او‚ يعني تربيت فرزند و حفظ خانواده نباشد‚ شايد لازم هم میداند. يك كشور كه نمیتواند از نيروي كار زنان در عرصههای مختلف بي نياز باشد‚ اما اين كار نبايد با كرامت و ارزش معنوي و انساني زن منافات داشته باشد. نبايد زن را تذليل كنند و او را وادار به تواضع و خضوع نمايند. تكبر از همهی انسانها مذموم است‚ مگر از زنان‚ در مقابل مردان نامحرم‚ زن بايد در مقابل مرد نامحرم متكبر باشد. فلايخضعن في القول. در حرف زدن مقابل مرد نبايد حالت خضوع داشته باشد. اين‚ براي حفظ كرامت زن است. اسلام اين را میخواهد و اين‚ الگوي زن مسلمان است. (تاريخ : 25/9/1371)
بررسى نظريات تحقيرآميز درباره زن و ديدگاه اسلام در اين رابطه:
-1اگر بخواهيم ببينيم نظر قرآن درباره خلقت زن و مرد چيست،لازم استبه مساله سرشت زن و مرد-كه در ساير كتب مذهبى نيز مطرح است-توجه كنيم.قرآن نيز در اين موضوع سكوت نكرده است.بايد ببينيم قرآن زن و مرد را يك سرشتى مىداند يا دو سرشتى;يعنى آيا زن و مرد داراى يك طينت و سرشت مىباشند و يا داراى دو طينت و سرشت؟قرآن با كمال صراحت در آيات متعددى مىفرمايد كه زنان را از جنس مردان و از سرشتى نظير سرشت مردان آفريدهایام قرآن درباره آدم اول مىگويد:«همه شما را از يك پدر آفريديم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار داديم»(سوره نساء آيه 1).درباره همه آدميان مىگويد:«خداوند از جنس خود شما براى شما همسر آفريد»(سوره نساء و سوره نحل و سوره روم). در قرآن از آنچه در بعضى از كتب مذهبى هست كه زن از مايهاى پستتر از مايه مرد آفريده شده و يا اينكه به زن جنبه طفيلى دادهاند و گفتهاند كه همسر آدم از عضوى از اعضاى طرف چپ او آفريده شده،اثر و خبرى نيست.عليهذا در اسلام نظريه تحقير آميزى نسبتبه زن از لحاظ سرشت و طينت وجود ندارد.
-2 يكى ديگر از نظريات تحقير آميزى كه در گذشته وجود داشته است و در ادبيات جهان آثار نامطلوبى بجا گذاشته است اين است كه زن عنصر گناه است،از وجود زن شر و وسوسه برمىخيزد،زن شيطان كوچك است.مىگويند در هر گناه و جنايتى كه مردان مرتكب شدهاند زنى در آن دخالت داشته است.مىگويند مرد در ذات خود از گناه مبراست و اين زن است كه مرد را به گناه مىكشاند.مىگويند شيطان مستقيما در وجود مرد راه نمىيابد و فقط از طريق زن است كه مردان را مىفريبد;شيطان زن را وسوسه مىكند و زن مرد را.مىگويند آدم اول كه فريب شيطان را خورد و از بهشتسعادت بيرون رانده شد، از طريق زن بود;شيطان حوا را فريفت و حوا آدم را. قرآن داستان بهشت آدم را مطرح كرده ولى هرگز نگفته كه شيطان حوا را فريفت و حوا آدم را.قرآن نه حوا را به عنوان مسؤول اصلى معرفى مىكند و نه او را از حساب خارج مىكند. قرآن مىگويد:به آدم گفتيم خودت و همسرت در بهشتسكنى گزينيد و از ميوههاى آن بخوريد.قرآن آنجا كه پاى وسوسه شيطان را به ميان مىكشد ضميرها را به شكل«تثنيه»مىآورد،مى گويد فوسوس لهما الشيطان (اعراف/ 20) شيطان آندو را وسوسه كرد فدليهما به غرور ( اعراف/ 22 ) شيطان آندو را به فريب راهنمايى كرد و قاسمهما انى لكما لمن الناصحين (اعراف/ 21) يعنى شيطان در برابر هر دو سوگند ياد كرد كه جز خير آنها را نمىخواهد. به اين ترتيب قرآن با يك فكر رايج آن عصر و زمان كه هنوز هم در گوشه و كنار جهان بقايايى دارد،سختبه مبارزه پرداخت و جنس زن را از اين اتهام كه عنصر وسوسه و گناه و شيطان كوچك است مبرا كرد.
-3 يكى ديگر از نظريات تحقيرآميزى كه نسبتبه زن وجود داشته است در ناحيه استعدادهاى روحانى و معنوى زن است;مىگفتند زن به بهشت نمىرود،زن مقامات معنوى و الهى را نمىتواند طى كند،زن نمىتواند به مقام قرب الهى آن طور كه مردان مىرسند برسد.قرآن در آيات فراوانى تصريح كرده است كه پاداش اخروى و قرب الهى به جنسيت مربوط نيست،به ايمان و عمل مربوط است،خواه از طرف زن باشد و يا از طرف مرد. قرآن در كنار هر مرد بزرگ و قديسى از يك زن بزرگ و قديسه ياد مىكند.از همسران آدم و ابراهيم و از مادران موسى و عيسى در نهايت تجليل ياد كرده است.اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانى ناشايسته براى شوهرانشان ذكر مىكند،از زن فرعون نيز به عنوان زن بزرگى كه گرفتار مرد پليدى بوده است غفلت نكرده است.گويى قرآن خواسته است در داستانهای خود توازن را حفظ كند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننمايد. قرآن درباره مادر موسى مىگويد:ما به مادر موسى وحى فرستاديم كه كودك را شير بده و هنگامى كه بر جان او بيمناك شدى او را به دريا بيفكن و نگران نباش كه ما او را به سوى تو باز پس خواهيم گردانيد. قرآن درباره مريم،مادر عيسى،مىگويد:كار او به آنجا كشيده شده بود كه در محراب عبادت همواره ملائكه با او سخن مىگفتند و گفت و شنود مىكردند،از غيب براى او روزى مىرسيد،كارش از لحاظ مقامات معنوى آنقدر بالا گرفته بود كه پيغمبر زمانش را در حيرت فرو برده،او را پشتسر گذاشته بود،زكريا در مقابل مريم مات و مبهوت مانده بود. در تاريخ خود اسلام زنان قديسه و عاليقدر فراوانند.كمتر مردى استبه پايه خديجه برسد،و هيچ مردى جز پيغمبر و على به پايه حضرت زهرا نمىرسد.حضرت زهرا بر فرزندان خود كه امامند و بر پيغمبران غير از خاتم الانبياء برترى دارد.اسلام در سير من الخلق الى الحق يعنى در حركت و مسافرت به سوى خدا هيچ تفاوتى ميان زن و مرد قائل نيست.تفاوتى كه اسلام قائل است در سير من الحق الى الخلق است،در بازگشت از حق به سوى مردم و تحمل مسؤوليت پيغامبرى است كه مرد را براى اين كار مناسبتر دانسته است.
-4يكى ديگر از نظريات تحقيرآميزى كه نسبتبه زن وجود داشته است،مربوط استبه رياضت جنسى و تقدس تجرد و عزوبت.چنانكه مىدانيم در برخى آیینها رابطه جنسى ذاتا پليد است.به عقيده پيروان آن آیینها تنها كسانى به مقامات معنوى نايل مىگردند كه همه عمر مجرد زيست كرده باشند.يكى از پيشوايان معروف مذهبى جهان مىگويد:«با تيشه بكارت درخت ازدواج را از بن بركنيد».همان پيشوايان ازدواج را فقط از جنبه دفع افسد به فاسد اجازه مىدهند;يعنى مدعى هستند كه چون غالب افراد قادر نيستند با تجرد صبر كنند و اختيار از كفشان ربوده مىشود و گرفتار فحشا مىشوند و با زنان متعددى تماس پيدا مىكنند،پس بهتر است ازدواج كنند تا با بيش از يك زن در تماس نباشند.ريشه افكار رياضت طلبى و طرفدارى از تجرد و عزوبت،بدبينى به جنس زن است;محبت زن را جزء مفاسد بزرگ اخلاقى به حساب مىآورند. اسلام با اين خرافه سخت نبرد كرد;ازدواج را مقدس و تجرد را پليد شمرد.اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبيا معرفى كرد و گفت:«من اخلاق الانبياء حب النساء».پيغمبر اكرم مىفرمود:من به سه چيز علاقه دارم:بوى خوش،زن،نماز. برترند راسل مىگويد:در همه آیینها نوعى بدبينى به علاقه جنسى يافت مىشود مگر در اسلام;اسلام از نظر مصالح اجتماعى حدود و مقرراتى براى اين علاقه وضع كرده اما هرگز آن را پليد نشمرده است.
5-يكى ديگر از نظريات تحقير آميزى كه درباره زن وجود داشته اين است كه مىگفتهاند زن مقدمه وجود مرد است و براى مرد آفريده شده است. اسلام هرگز چنين سخنى ندارد.اسلام اصل علت غايى را در كمال صراحتبيان مىكند.اسلام با صراحت كامل مىگويد زمين و آسمان،ابر و باد،گياه و حيوان،همه براى انسان آفريده شدهاند اما هرگز نمىگويد زن براى مرد آفريده شده است.اسلام مىگويد هر يك از زن و مرد براى يكديگر آفريده شدهاند: هن لباس لكم وانتم لباس لهن ( بقره/ 187) زنان زينت و پوشش شما هستند و شما زينت و پوشش آنها.اگر قرآن زن را مقدمه مرد و آفريده براى مرد مىدانست قهرا در قوانين خود اين جهت را در نظر مىگرفت ولى چون اسلام از نظر تفسير خلقت چنين نظرى ندارد و زن را طفيلى وجود مرد نمىداند،در مقررات خاص خود درباره زن و مرد به اين مطلب نظر نداشته است.
6 -يكى ديگر از نظريات تحقير آميزى كه در گذشته درباره زن وجود داشته اين است كه زن را از نظر مرد يك شر و بلاى اجتناب ناپذير مىدانستهاند.بسيارى از مردان با همه بهرههايى كه از وجود زن مىبردهاند او را تحقير و مايه بدبختى و گرفتارى خود مىدانستهاند.قرآن كريم مخصوصا اين مطلب را تذكر مىدهد كه وجود زن براى مرد خير است،مايه سكونت و آرامش دل اوست.
-7 يكى ديگر از آن نظريات تحقير آميز اين است كه سهم زن را در توليد فرزند بسيار ناچيز مىدانستهاند.اعراب جاهليت و بعضى از ملل ديگر مادر را فقط به منزله ظرفى مىدانستهاند كه نطفه مرد را-كه بذر اصلى فرزند است-در داخل خود نگه مىدارد و رشد مىدهد.در قرآن ضمن آياتى كه مىگويد شما را از مرد و زنى آفريديم و برخى آيات ديگر كه در تفاسير توضيح داده شده است،به اين طرز تفكر خاتمه داده شده است. از آنچه گفته شد معلوم شد اسلام از نظر فكر فلسفى و از نظر تفسير خلقت،نظر تحقيرآميزى نسبتبه زن نداشته استبلكه آن نظريات را مردود شناخته است.
نتیجه گیری
زندگي زن در ميان ملتهای عقب مانده قديم و زندگى زن در امتها و قبائل دیگر ، از قبيل ساكنين افريقا و استراليا و جزائر مسكون در اقيانوسيه و امريكاى قديم و غير اینها نسبت به زندگى مردان نظير زندگى حيوانات اهلى بود، آن نظرى كه مردان نسبت به حيوانات اهلى داشتند همان نظر را نسبت به زن داشتند، و به زنان با همان ديد مینگریستند. و همچنین زندگي زن در ميان ملتهای متمدن قبل از اسلام مانند مردم چين و هند و مصر و ايران قديم نيز زن هيچگونه استقلال و آزادي نداشته، بلكه در همه شؤون زندگیاش تحت قيموميت و سرپرستي و ولايت مرد بوده و حق مداخله در هيچ شأني از شؤون اجتماعي را نداشته است. در ميان اين قبايل از زن به عنوان يك انسان متوسط و ضعيف استفاده میکردند،انساني كه هيچگونه حقي نداشت مگر اين كه به انسانهای ديگر در امور زندگي كمك كند.اما دين مبين اسلام در قرآن مجيد زيباترين، شيواترين و رساترين تعبير را در ارتباط و همبستگي وجود زن و مرد دارد: (هن لباس لكم وانتم لباس لهن) (آنها همانند لباس براي شما هستند و شما همانند لباس براي آنها هستيد.)همانگونه كه لباس براي پوشش و زينت و مايه عفاف است زن و مرد براي همديگر نيز چنين نقشي دارند و هيچ يك از آن دو بر ديگري برتري ندارد. در آيه 13 سوره حجرات نيز ملاك برتري را چنين معرفي مینماید:يَأَيهَا النَّاس إِنَّا خَلَقْنَكم مِّن ذَكَرٍ وَ أُنثى وَ جَعَلْنَكمْ شعُوباً وَ قَبَائلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكرَمَكمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُم (اى مردم ما شما را از يك مرد و يك زن آفريديم و شما را تیرههایی بزرگ و تیرههایی كوچك قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد نه اينكه به يكديگر فخر كنيد و فخر و كرامت نزد خدا تنها به تقوى است و گرامیترین شما باتقوى ترين شما است)تفسير برخي مفسرين در مورد اين آيه اين است كه اگر شما بخواهيد روي بدن فخر كنيد هم مرد از يك مرد و يك زن خلق شده و هم زن از يك مرد و يك زن به وجود آمده است نه خلقت مرد بالاتر از خلقت زن است و نه بر عكس.
پي نوشت ها :
1.كمالي ،1369،ص 9 و 10.
2.محمدي نيا،1379، ص 32.
3. صدر،1382، ص 42.
4.سوره نحل،آیههای 58 و 59 .
5.مصطفوي ،1382،ص 18 .
6.حسينيا،1380، ص 38 .
7. ويل دورانت ، ترجمه عباس زريابف،1377، ص 148 و 149 .
8.محمدي نيا ،1379،ص 24..
9.مصطفوي،1382، ص16..
10.حسينيا ،1380،ص 38.
11..جوادی آملی،1383،ص83.
12.كمالي،1369، ص 20 .
13.علي الشرايع - ج 1 – باب 17 – ص 299.و به شكل مرسل من لایحضره الفقیه،ج3،ص379.
14.عاملی، ج 2 ص 144.
15.من لايحضره الفقيه ج 3 ص 383.
16.عاملي ج15 ص 100.
17.اشکوری،1378، ص169.
18.مظاهري،1366، ص18 و 17.
19.همايوني،1377، ص146-147..
20..مصطفوي ،1382، ص31.
21.صحيفه نور ج 11 صفحه 253 تاريخ: 12/11/58.
22..صحيفه نور ج 14 صفحه 130 تاريخ:59/12/25 .
23..صحيفه نور ج 14 صفحه 201 تاريخ 4/2/60.
24.مطهرى جلد 19 صفحه 131.
منابع
1.جوادی آملی،عبدالله،1383،زن درآیینه جلال وجمال ،نشراسراء، دفتر انتشارات اسلامی
2.امام خمینی، صحیفه نور ،ج11،1358
3.حسين مظاهري-عوامل كنترل غرايز در زندگي انسان –تحقيقات ذكر-اول-1366
4.حسينيا- احمد-راز آشكار-تحليلي رواني و اجتماعي شخصيت زن – آيه-اول -1380
5.زرياب-عباس – لذات فلسفه ويل دورانت – علمي و فرهنگي – يازدهم 1377
6.شهیدی ،سیدجعفر،1373،زندگانی حضرت فاطمه زهرا 0س)،نشرفرهنگ اسلامی
7.صدر-سيدحسين-حقوق زن در اسلام و اروپا – قيام – 1327
8.صفری،فاطمه ،1374،زن مسلمان در جامعه اسلامی ،سازمان تبلیغات
9.عرفانی،خداداد،1353،شخصیت و حجاب زن ،انتشارات دارالعلم قم
10.عمادزاده ،عمادالدین، 1366،زنان پیغمبر اسلام، حقوق زن ،تهران،نقش محمد
11.فنایی اشکوری ،محمد،1378،منزلت زن در اندیشه اسلامی ،موسسه امام خمینی (ره)
12.كمالي-سيدعلي-قرآن و مقام زن-هاد-اول-1369
13.محمدي نيا – اسدالله – آنچه يك زن بايد بداند – تبليغات اسلامي
14.مصطفوي، فريده و جعفري وراميني ، فاطمه ،زن از منظر اسلام، بوستان كتاب قم ، 1382
15.مطهري- احمد-كنترل روابط جنسي-دفتر تبليغات اسلامي-1360
16.مطهری ،مرتضی ،1379،مجموعه آثارج19
17.همايوني-علويه-زن در مظهر خلاقيت الله- ج اول –انتشارات اسلامي -1377
/ع