نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: حکایت تشــــکر شیطان

  1. #1
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض حکایت تشــــکر شیطان

    حکایت تشــــکر شیطان





    سید جلیل القدری در تهران از شاگردان مرحوم شیخ رجب علی خیاط رضوان الله تعالی علیه می باشد. ایشان برایم نقل فرمود که: یکی از شاگردان حاج شیخ، سیدی بود که شغلش فروش لباس های دوخته شده مانند کت شلوار بود. در آن زمان در خارج از کشور دو تا کارخانه بود که پارچه تولید می کردند و از نظر اهل خبره محصول این دو کارخانه از نظر جنس با یک دیگر هیچ فرقی نداشت. جز این که یکی از آن دو تبلیغات زیادی داشت؛ دیگری تبلیغات چندانی نداشت. اکثر مردم به سراغ محصولات کارخانه پر تبلیغات می رفتند. لباس هایی که این سید تهیه می نمود، از پارچه آن کارخانه کم تبلیغات بود ولی کسی متوجه نمی شد.

    روزی حاج شیخ در مغازه او نشسته بود. جوانی آمد و لباسی خرید و رفت. شیخ خنده ای می کند و سپس به شاگردش می گوید: علت خنده ام را نمی پرسی؟ می گوید: نمی دانم، بفرمایید به چه علت خندیدید؟!
    در جواب می فرماید: مردم نمی دانند که این دو کارخانه، محصولاتش عین یک دیگر است. این جوان که لباس را از تو خرید، با خیال و ذهنیت آن کارخانه پر تبلیغات آمده بود! سزاوار بود که به او می گفتی که این پارچه از چه کارخانه ای است! خنده ام از این بود که وقتی جوان لباس را خرید و رفت، شیطان آمد و در اطراف تو چرخی زد و تشکر کرد و رفت!
    منبع: نکته ها از گفته ها، ۸۵٫
    منبع: نشریه نسیم وحی، شماره ۲۲

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    کاربر کوشا mahdi1994 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    کرمانشاه
    نوشته ها
    327
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    تشکر شیطان از چه بابت بود!؟!
    از ماموریت که برگشت خوشحال بود:
    پرسید: راستی فرمانده ! گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟
    ابلیس جواب داد : امام اینها که بیاید ، روزگار ما سیاه خواهد شد ، اینها که گناه می کنند امامشان دیرتر می آید....



    ************



    مثل هر جمعه با یک بغل پرونده از اتاق زد بیرون
    هنوز قدم از قدم برنداشته با کنجکاوی پرسیدم : این هفته پرونده ها چطور بود؟
    یک نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداخت و در حال که با سر به اتاق اشاره می کرد ، آرام گفت:
    صدای گریه آقا را نمی شنوی؟

  4. #3
    کاربر تازه کار طفل رضیع آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    81
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نکنه منظور شما تبلیغاته :idontnow:
    کربلا پایتخت دلها قبله ی همه دیوونه های دنیا
    زیر لب باز میخونم امشب ربنا واجعل مماتی
    فی العاشورا

  5. #4
    کاربر کوشا کویر* آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    نوشته ها
    365
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    احتمالا نگفتن واقیاته !:think:

    خدایا مرا ببخش به خاطر در هایی که کوبیدم و خانه ی تو نبود...


  6. #5
    کاربر کوشا mahdi1994 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    کرمانشاه
    نوشته ها
    327
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    خب اون شخص که از شاگرد سوالی نپرسید!!
    از ماموریت که برگشت خوشحال بود:
    پرسید: راستی فرمانده ! گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟
    ابلیس جواب داد : امام اینها که بیاید ، روزگار ما سیاه خواهد شد ، اینها که گناه می کنند امامشان دیرتر می آید....



    ************



    مثل هر جمعه با یک بغل پرونده از اتاق زد بیرون
    هنوز قدم از قدم برنداشته با کنجکاوی پرسیدم : این هفته پرونده ها چطور بود؟
    یک نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداخت و در حال که با سر به اتاق اشاره می کرد ، آرام گفت:
    صدای گریه آقا را نمی شنوی؟

  7. #6
    کاربر کوشا کویر* آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    نوشته ها
    365
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    کاسبی کار خیلی مشکلیه ! خوب شاید تو اون موقع که به دنبال لباس تبلیغی بودن ایشون باید طرف رو مطلع می کرد یا اینکه یه فروشنده باید در مورد جنس هایی که میفروشه توضیحاتی بده:think:

    خدایا مرا ببخش به خاطر در هایی که کوبیدم و خانه ی تو نبود...


  8. #7
    کاربر کوشا mahdi1994 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    کرمانشاه
    نوشته ها
    327
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    الله اعلم
    واقعآ راسته میگن شیطان در بازاره!!
    به نظر 90% درآمدی که بیشتر کاسبا کسب میکنن...شاید حلال باشه ولی طیب نیست!
    از ماموریت که برگشت خوشحال بود:
    پرسید: راستی فرمانده ! گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟
    ابلیس جواب داد : امام اینها که بیاید ، روزگار ما سیاه خواهد شد ، اینها که گناه می کنند امامشان دیرتر می آید....



    ************



    مثل هر جمعه با یک بغل پرونده از اتاق زد بیرون
    هنوز قدم از قدم برنداشته با کنجکاوی پرسیدم : این هفته پرونده ها چطور بود؟
    یک نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداخت و در حال که با سر به اتاق اشاره می کرد ، آرام گفت:
    صدای گریه آقا را نمی شنوی؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شیطان وسوسه می کند یا اجبار ؟
    توسط Redemption در انجمن شیطان شناسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-01-2012, 21:20
  2. شیطان شناسی در قرآن
    توسط محبّ الزهراء در انجمن شیطان شناسی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 05-10-2011, 15:00
  3. قلمروی شیطان
    توسط محبّ الزهراء در انجمن شیطان شناسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-10-2011, 12:43
  4. چرا خدا شیطان را آفرید؟
    توسط خادم الزینب در انجمن مباحث ديگر بخش اسلامی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 15-06-2011, 19:18
  5. فراماسونری : دجال آخرالزمان
    توسط مکلف در انجمن فراماسونری ، شیطان پرستی و...
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 10-08-2010, 08:21

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه