نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: تعصب، تحجر و جمود در آیات و روایات

  1. #1
    مدیرکل انجمنهای نور آسمان vorojax آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    همشهری حضرت عشق
    نوشته ها
    7,305
    تشکر
    6
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض تعصب، تحجر و جمود در آیات و روایات

    تعصب، تحجر، جمود

    “تعصب” و”عصبيت” در اصل از ماده”عصب” به معنى رگها وپى‏هايى است كه مفاصل را به هم ارتباط مى‏دهد، سپس هر گونه ارتباط و به هم پيوستگى را تعصب و عصبيت ناميده‏اند، اما معمولا اين لفظ در مفهوم افراطى و مذموم آن به كار مى‏رود. تعصب و تحجر به‌ معنای‌ ایستایی، تحول‌ ناپذیری، جمود و برنتابیدن‌ فرهنگ‌ و ارزش‌های حق‌ و متعالی‌ است‌ که‌ هم‌ در ساحت‌ بینش‌ و دانش‌ (تحجر) و هم‌ در حوزه‌ گرایش‌ و رفتار (جمود) بروز و ظهور دارد و عقل‌ و دل‌ و ابزارهای‌ معرفت‌یاب‌ و منابع‌ شناخت‌زا را نیز شامل‌ می‌گردد.[1]
    ابن منظور در مورد معناي لغوي عصبيّت مي‏گويد: «عصبة خويشاوندان پدري هستند ودر پی آن شخص به دنبال طرفداری و دفاع از قوم و قبيله خود می­باشد.»[2]

    تعصب در قرآن و روایات:
    در بررسی آيات قرآن گوشه‏اى از ادعاهاى بى‏دليل جمعى از يهود و نصارى را می­بینیم كه نتيجه‏اش انحصار طلبى و سپس تعصب است. در آیه­ای می­فرماید:
    «يهوديان گفتند: مسيحيان هيچ موقعيتى نزد خدا ندارند و مسيحيان نيز گفتند: يهوديان هيچ موقعيتى ندارند و بر باطلند».[3]
    جمله” ليست... على شى‏ء” اشاره به اين است كه آنها در پيشگاه خدا مقامى ندارند، يا اينكه دين و آئين آنها چيز قابل ملاحظه‏اى نيست. سپس اضافه مى‏كند: آنها اين سخنان را مى‏گويند در حالى كه كتاب آسمانى را مى‏خوانند”! يعنى با در دست داشتن كتاب الهى كه مى‏تواند راهگشاى آنها در اين مسائل باشد اين گونه سخنان كه سرچشمه‏اى جز تعصب و عناد و لجاج ندارد بسيار عجيب است.
    اين آيه سرچشمه اصلى تعصب را، جهل و نادانى معرفى كرده است. زیرا افراد نادان همواره در محيط زندگى خود محصورند و غير آن را قبول ندارند، به آئينى كه از كودكى با آن آشنا شده‏اند هر چند خرافى و بى­اساس باشد سخت دل مى‏بندند و غير آن را منكر مى‏شوند.[4]
    البته در بررسی واژه جمود، آیه دیگری مطرح می­شود‌ که می­فرماید: “پس از آن دلهاى شما چون سنگ، سخت گرديد، حتى سخت‏تر از سنگ كه از سنگ گاه جويها روان شود و چون شكافته شود آب از آن بيرون جهد”[5] که در حقیقت‌ آدمیانی‌ را منظور می‌کند که‌ تمام‌ وجودشان‌ سخت‌ و سیاه‌ شده‌ و در برابر اندیشه، اشراق، شناخت‌ و شهود نفوذ ناپذیرند و از جرگه‌ اصحاب‌ تفکر و اندیشه‌ و ارباب‌ شهود و ذوق،‌ خارج بوده‌ و هدایت‌ ناپذیرند.
    در روايات اسلامى نيز از موضوع تعصب به عنوان يك اخلاق مذموم، شديداً نكوهش شده است تا آنجا كه در حديثى از پيامبر گرامى اسلام(ص) مى‏خوانيم:
    «ایشان همه روز از شش چيز به خدا پناه مى‏برد: از شك و شرك و حميت (تعصب) و غضب و ظلم و حسد».[6]
    هنگاميكه پيامبر اسلام، مشركين را به آئين يكتاپرستى دعوت مي­كرد آنان بنا به محدوديت فرهنگى و فكرى كه داشتند و نظر به تعصب قومى، پاسخ مى‏دادند: رفتار و عقائد ما همانست كه پدران ما داشته‏اند و هرگز تغيير مسلك نخواهيم داد. بنابراين از پندها و اندرزهاى رسول خدا(ص) جز فرياد دعوت چيزى نمي­شنيدند؛ درست مانند گوسفندانى كه سخت سرگرم چرا باشند و گاه گاهى فرياد چوپان را بشنوند ولى هرگز به آن توجه نكرده و به راه خود ادامه دهند.[7]
    همچنین از روايات استفاده مى‏شود كه ابليس نخستين كسى بود كه تعصب به خرج داد. على(ع) نيز بحث رسا و كوبنده‏اى در خطبه قاصعه در اين زمينه بيان فرموده است:
    «ابليس در برابر آدم به خاطر اصل و اساس خويش تعصب ورزيد و آدم را مورد طعن قرار داد و گفت:” من از آتشم تو از خاك»[8]

    تعصب ممدوح ومذموم
    تعبير ديگر كه از عصبيت در آيات و روايات آمده” حميت” يا” حميت جاهليت” است.” حميت” در اصل از ماده” حمى” به معنى حرارت است و سپس در معنى غضب و بعدا به معنى نخوت و تعصب آميخته با غضب به كار رفته است. اين واژه گاه در همين معنى مذموم (توأم با قيد جاهليت، يا بدون آن) و گاه در معنى ممدوح و پسنديده به كار مى‏رود و اشاره به غيرت منطقى و تعصب در امور مثبت و سازنده است.[9]
    امام علی(ع) می­فرماید: “اگر قرار هست تعصبى داشته باشيد اين تعصب شما به خاطر اخلاق پسنديده، افعال نيك و كارهاى خوب باشد”.[10]ضمنا از اين حديث بخوبى روشن مى‏شود كه ايستادگى سرسختانه براى طرفدارى از يك واقعيت مطلوب، نه تنها تعصب مذموم نيست، بلكه مى‏تواند خلاء روحى انسان را در پيوندهاى نادرست جاهلى پر كند.[11] درحديثى از امام باقر(ع) مى‏خوانيم كه از آن حضرت درباره” تعصب” سؤال كردند. ایشان فرمودند:
    تعصبى كه انسان به خاطر آن گناهكار مى‏شود اين است كه اشرار قومش را بهتر از نيكان قوم ديگر بداند، اما اينكه انسان قوم و قبيله خويش را دوست دارد عصبيت نيست، عصبيت آن است كه انسان قوم و قبيله خود را در ستمگرى يارى دهد”[12].
    امير مؤمنان على(ع) به هنگام انتقاد از بعضى از ياران سست عنصر و سركش مى‏فرمايد: “گرفتار مردمى شده‏ام كه اگر فرمان دهم اطاعت نمى‏كنند و اگر دعوتشان كنم اجابت نمى‏كنند... آيا دين نداريد كه شما را جمع كند؟ يا غيرتى كه شما را به خشم آورد؟ (و به انجام وظائف وا دارد).[13]
    تعصب غالبا در همان معنى مذموم به كار رفته است، چنان­كه امير مؤمنان على(ع) در خطبه” قاصعه” بارها روى اين معنى تكيه كرده است؛ هنگامى كه مردم را از تعصبات جاهليت بر حذر مى‏دارد، مى‏فرمايد:
    “شراره‏هاى تعصب و كينه‏هاى جاهلى را كه در قلب داريد خاموش سازيد كه اين نخوت و حميت و تعصب ناروا در مسلمانان از القائات و نخوت و وسوسه شيطان است”.[14]

    مساله فطری بودن غیرت
    دین اسلام مساله غيرت و تعصب را باطل معرفى نكرده و بلكه اصل آن را حفظ نموده است. زيرا غيرت ريشه در فطرت انساني دارد و اسلام هم دين فطرت است.البته در جزئيات تعصب دخالت كرده و فرموده است آن قدر از غيرت و تعصب كه مطابق با فطرت است حق مي­باشد ولي شاخ و برگى كه اقوام به آن داده‏اند باطل مي­باشد. مثلا در طی زندگی مواقعى وجود دارد که شخص احساس می­كند ديگران به منافع او تجاوز مى‏كنند و رعايت احترام مقدسات (مثلا اطفال و ناموس) او را نمى‏كنند و يا درصدد هستند آبروى او را بريزند و خاندان او راهتك حرمت نمايند، در اينجا است كه باورهاي ديني او را وادار به دفاع مى‏سازد.
    به عبارت ديگر لزوم دفاع از خود و از متعلقات خود حكمى است كه فطرت، به گردن بشر انداختهاست. البته نحوه بكار بردن اين نيرو و اطاعت از اين حكم فطرت به دو گونه مي­باشد: يكى به نحو شايسته يعني بكار گيري تعصب وغيرت انساني براي دفاع از حق خود و ديگرى به نحو ناشايست و مذموم‏؛ يعني خود عمل باطل باشد و براي حفظ باطل هم انجام گيرد كه معلوم است در اين صورت چه فساد و شقاوتى در پى دارد و چقدر نظام امور زندگى را به هم مى‏زند. [15]

    تعصبات شديد نژادى و قبيلگى
    بدون شك انسان به هر سرزمين يا قبيله و نژادى تعلق داشته باشد نسبت به آن عشق مى‏ورزد و اين پيوند علاقه او با سرزمين و قوم و نژادش نه تنها عيب نيست بلكه عامل سازنده‏اى براى همكاريهاى اجتماعى او است. ولى اگر اين امر از حدش بگذرد به صورت مخرب و گاه فاجعه آفرين درخواهد آمد و منظور از تعصب نژادى و قبيلگى كه مورد نكوهش قرار مى‏گيرد همين” افراط” است.
    دفاع افراطى از قوم و قبيله و نژاد و وطن، سرچشمه بسيارى از جنگها در طول تاريخ بوده است و عاملى براى انتقال خرافات و زشتيها -تحت عنوان آداب و سنن قبيله و نژاد- به اقوام ديگر شده است.
    اين دفاع و طرفدارى افراطى گاه به جايى مى‏رسد كه بدترين افراد قبيله در نظر او زيبا و بهترين افراد قبيله ديگر در نظر او زشت و شوم است و همچنين آداب و سنتهاى زشت و زيبا و به تعبير ديگر تعصب نژادى پرده‏اى است از خود خواهى و جهل كه بر روى افكار و درك و عقل انسان قرار مى‏گيرد و قضاوت صحيح را از كار مى‏اندازد.
    اين حالت عصبيت در ميان بعضى اقوام صورت حادترى دارد، از جمله گروهى از اعراب كه به تعصب، معروف و مشهورند. خداوند در آيه مبارکه چنین می­فرماید: [16]
    «اگر قرآن بر غير عرب نازل مى‏شد (اعراب)هرگز به آن ايمان نمى‏آوردند.»[17]

    عوامل ومولفه های تعصب ورزی
    1- تكبر
    يكي از ريشه هاي تعصب‏، تكبر مي­باشد كه نمونه بارز آن در داستان سجده نكردن شيطان بر آدم نمايان مي­شود. امام علي(ع) در اين باره مي­فرمايد: ”ابليس به خاطر اصل وريشه خود بر آدم تعصب ورزيد”. [18]
    2- مال وثروت
    اميرالمومنين در يكي ديگر از بيانات خود مي­فرمايد: “اما توانگران از مرفهين امتهاي گذشته به خاطر آثار نعمتها تعصب ورزيدند”.[19]
    3- تقليد كوركورانه
    تقليد اقسام مختلفي دارد كه يك نوع ازآن مذموم است وآن تقليد جاهل از جاهل مي­باشد كه گاه عامل اصلي تعصب وغيرت ورزي نابجا مي­باشد. همچنين پيروي ناآگاهانه ودفاع افراطى از پدران و اجداد و شخصيتهاي بزرگ قوم و قبيله، سرچشمه بسيارى از جنگها در طول تاريخ بوده است و عاملى براى انتقال خرافات و زشتيها- تحت عنوان آداب و سنن قبيله و نژاد- به اقوام ديگر شده است.
    شهید مطهری در کتاب اسلام و مقتضیات زمان، جریان‌ خوارج‌ را اولین‌ جریان‌ جمود آمیز در ضربه‌ زدن‌ به‌ اسلام‌ معرفی‌ می­کند که‌ در بستری‌ سیاسی، بر اثر خلاهای‌ فکری‌ و معرفتی‌ و فقدان‌ عمق‌ اندیشه‌ و درک‌ مفاهیم‌ قرآنی‌ شکل‌ گرفت.[20]
    همچنین ایشان، مولفه‌هایی‌ چون: نگرش‌ محدود به‌ اسلام، عدم‌ شناخت‌ نیازهای‌ زمان، عدم‌ پاسخ‌ گویی‌ عمیق‌ و فراگیر به‌ سوال‌ها و شبهات‌ و حتی‌ توقف‌ در آن‌ها و در جا زدن‌ و شبیه‌ سازی‌ فرهنگ‌ اسلام‌ به‌ فرهنگ‌ کلیسایی‌ قرون‌ وسطی را از مولفه‌های‌ ساختاری‌ و بنیادین‌ جهل، جمود، تحجر می­داند.[21]

    آثار تحجر وتعصب ورزی
    1- بی ایمانی
    در حديثی از امام صادق(ع) مى‏خوانيم:
    كسى كه تعصب به خرج دهد يا براى او تعصب داشته باشند پيوند ايمان را از گردن خويش برداشته است”. [22]
    2- انحراف از حق
    اصولا انتقال سنتهاى غلط از قومى به قوم ديگر در سايه شوم همين” حميت جاهليت” صورت مى‏گيرد و پافشارى اقوام منحرف در برابر انبياء و رهبران الهى نيز غالبا از همين رهگذر است.[23]‌ تحجر عقلی، قلبی‌ و تحجر در موضع‌ عملی‌ و رفتاری، علت‌ عدم‌ پذیرش‌ حق‌ و گرایش‌ به‌ کمال‌ و سعادت‌ واقعی‌ می‌گردد[24].
    3- سوء مدیریت
    «تحجرگرایی» مانع‌ جدی‌ در شکوفایی‌ اندیشه‌ دینی‌ و ایجاد تعامل‌ مثبت‌ نظری‌ و عملی‌ با «حقیقت»، «معرفت»، حکمت‌ و حکومت، مدیریت‌ و سیاست‌ و حتی‌ تقدیر معیشت‌ است‌ و متحجران‌ از اسلام‌ جز آموزه‌های‌ بسته‌ و رسوب‌ شده‌ و انعطاف‌ ناپذیر در برخورد با اقتضائات‌ زمان‌ و مکان‌ و تغییر موضوع‌ و محمول‌ها ندارند و هرگز پذیرای‌ نقد اندیشه‌ و عمل‌ خویش، بازشناسی‌ و بازنگری‌ فکر و فعل‌ به‌ اصطلاح‌ اسلامی‌ خود نیستند و همواره‌ راکد و تحول‌ ناپذیرند.[25]
    4- عقب ماندگی و جاهلیت
    به هر حال، شك نيست كه وجود چنين حالتى در فرد يا جامعه باعث عقب ماندگى و سقوط آن جامعه است، پرده‏هاى سنگينى بر عقل و فكر مى‏افكند و انسان را از درك صحيح و تشخيص سالم باز مى‏دارد و گاه تمام مصالح او را به باد فنا مى‏دهد. چنانچه در حدیثی از حضرت رسول(ص) آمده است: ”كسى كه در قلبش به اندازه دانه خردلى عصبيت باشد خداوند روز قيامت او را با اعراب جاهليت محشور مى‏كند”.[26]
    5- ايجاد تفرقه در جامعه
    اگر جامعه­اي از مجموع افراد و گروههاي متعصب كه يكديگر را قبول ندارند تشكيل شده باشد، هيچگاه اتحاد و انسجام در بين آنها رخ نخواهد داد.
    به همين جهت مي­باشد كه استعمار گران تلاش مي­كنند بين ملتهاي اسلامي تعصب كورکورانه و منفي را رواج دهند و حتي در داخل كشور هم با ايجاد تعصب مذموم بين گروهها و اقوام مختلف وحدت ملي را از بين مي­برند.‏ٌُ

    راه علاج ودرمان
    بهترين راه مبارزه با اين خوى زشت و طريق نجات از اين مهلكه بزرگ، تلاش و كوشش براى بالا بردن سطح فرهنگ و فكر و ايمان هر قوم و جمعيت است. در حقيقت داروى اين درد را قرآن مجيد نقطه مقابل آن، داشتن سكينه و روح تقوى می داند: یعنی آنجا كه ايمان و آرامش و تقوى است، حميت جاهليت نيست و آنجا كه حميت جاهليت است ايمان و تقوى در كار نيست! [27]
    نقل شده است که ميان زن عرب و عجم اختلافي پيدا شد. نزد حضرت علي(ع) آمدند و حضرت تفاوتي قائل نشد. زن عرب اعتراض كرد. امام دو مشت خاك در دست گرفت و فرمود: “ميان اين دو مشت فرقي نمي‏يابم.”[28]
    البته درست است كه اسلام اصل تعصب و غيرت را كه حكمى است فطرى تاييد مى‏كند اما آنجایی که تعصب ورزيدن، خداپسند باشد، بايد تعصب ورزيد، مانند جایی که شكم بند گوسفندي را در حال سجود بر پيامبر(ص) پرتاب كردند، حمزة بن عبدالمطلب عصباني شد و گفت: به خاطر اين بي‏ادبي من مسلمان شدم.[29]
    در پایان‌ به‌ مطلبی‌ از حضرت‌ امام‌ خمینی‌ (ره) اشاره‌ می‌شود که‌ فرمودند:
    «ما باید سعی‌ کنیم‌ حصارهای‌ جهل‌ و خرافه‌ را شکسته‌ تا به‌ سرچشمه‌ زلال‌ اسلام‌ ناب‌ محمدی‌(ص) برسیم.»[30]

    [1].مطهری، مرتضی؛ مجموعه‌ آثار، ج‌ نوزدهم، قم، نشر صدرا، ص‌ 110.

    [2]. «إن يدعوالرجل إلي نصرة عُصبته و التألّب معهم علي من يناويهم ظالمين او مظلومين»، ابن منظور، لسان العرب؛ قم، نشر ادب الحوزه, ج1/ ذيل ماده عصب.

    [3]. (وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى‏ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ وَ قالَتِ النَّصارى‏ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ وَ هُمْ يَتْلُونَ الْكِتابَ).بقره/113

    [4]. مكارم شيرازى، ناصر؛تفسير نمونه، تهران‏، ‏دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ج‏1، ص: 407

    [5]. ((ثم‌ قست‌ قلوبکم‌ من‌ بعد ذلک‌ فهی‌ کالحجاره‌ او اشد قسوه.)) بقره/74

    [6]. كان رسول اللَّه(ص) يتعوذ فى كل يوم من ست من الشك و الشرك و الحمية و الغضب و البغى و الحسد" بحار ج 73 ص 289

    [7]. تفسير نمونه، ج‏15، ص: 356

    [8]. " اما ابليس فتعصب على آدم لاصله و طعن عليه فى خلقته، فقال انا نارى و انت طينى" نهج البلاغه، خطبه قاصعه

    [9].تفسير نمونه، ج‏22، ص: 100

    [10]. « فان كان لا بد من العصبية فليكن تعصبكم لمكارم الخصال و محامد الافعال و محاسن الامور» نهج البلاغه خطبه 192 (خطبه قاصعة).

    [11]. تفسير نمونه، ج‏15، ص: 355

    [12]. (العصبية التي ياثم عليها صاحبها ان يرى الرجل شرار قومه خيرا من خيار قوم آخرين، و ليس من العصبية ان يحب الرجل قومه، و لكن من العصبية ان يعين قومه على الظلم. (اصول كافى (باب العصبيه) ج 2 صفحه 233.

    [13].(( منيت بمن لا يطيع اذا امرت و لا يجيب اذا دعوت...اما دين يجمعكم و لا حمية تحمشكم.)) نهج البلاغه" خطبه 39.

    [14]. فاطفئوا ما كمن فى قلوبكم من نيران العصبية و احقاد الجاهلية، فانما تلك الحمية تكون فى المسلم من خطرات الشيطان و نخواته و نزغاته و نفثاته. نهج البلاغه" خطبه 192

    [15]. طباطبايي، محمد حسين؛ترجمه تفسير الميزان‏، موسوى همدانى سيد محمد باقر، قم‏، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه، 1374، ج‏4، ص: 674

    [16]. تفسير نمونه، ج‏15، ص: 354

    [17]. ـوَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلي بَعْضِ الاعْجَمينَ فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُومِنين -شعراء/199-198

    [18]. "اما ابليس فتعصب علي آدم لاصله وطعن في خلقته فقال انا ناري وانت طيني". نهج البلاغه خطبه 192

    [19]. "واما الاغنياء من مترفه الامم فتعصبوا لاثار مواقع النعم" نهج البلاغه خطبه 192

    [20]. مطهری، مرتضی؛ اسلام‌ و مقتضیات‌ زمان، قم، نشر صدرا، اردیبهشت‌، 1376، ص‌ 115.

    [21]. مطهری، مرتضی؛ تکامل‌ اجتماعی‌ اسلام، ، قم، نشر صدرا، ص‌ 189.و علل‌ گرایش‌ مادیگری، ص‌ 218،

    [22].( من تعصب او تعصب له فقد خلع ربقة الايمان من عنقه( اصول كافى جلد 2 (باب العصبيه) ص 232.

    [23].تفسير نمونه، ج‏22، ص: 101

    [24]. ـوَ إِذا قيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللّهُ قالُوا نُومِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُومِنينَ[بقره/91

    [25]. مجموعه‌ آثار، ج‌ نوزدهم، ص‌ 110.

    [26]. ـ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِيَّةٍ بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِيَّةِ[كافي، ج2، ص308

    [27]. تفسير" نور الثقلين" جلد 5 صفحه 73

    [28]. خدمات متقابل، ص125

    [29]. ـ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع):لَمْ يُدْخِلِ الْجَنَّةَ حَمِيَّةٌ غَيْرُ حَمِيَّةِ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ ذَلِكَ حِينَ أَسْلَمَ غَضَباً لِلنَّبِيِّ ص فِي حَدِيثِ السَّلَي الَّذِي أُلْقِيَ عَلَي النَّبِيِّ(ص)[كافي، ج2، ص308.

    [30]. امام خمینی، صحیفه‌ نور، ج‌ 3، ص‌ 41.


    منبع:pajoohe.com
    اللهم عجل لولیک الفرج


    لــــطــف الــــهـی بکند کار خویش
    مـژده رحـــــمــــــت برساند سروش




  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مریم(س)، دست پرورده خاص خداوند
    توسط يادشهيد در انجمن ادیان ، مذاهب و فرق دیگر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 29-01-2012, 20:12
  2. آخرین ؟
    توسط یاصاحب الزمان در انجمن پرسش‎ و‎ پاسخ‎ دینی و مذهبی
    پاسخ: 29
    آخرين نوشته: 28-11-2011, 19:59
  3. آیا اصل «رجعت» خرافه و محصول افکار شیعیان است؟
    توسط mahdishata در انجمن پرسش‎ و‎ پاسخ‎ دینی و مذهبی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 26-08-2011, 21:17
  4. دیدگاه قرآن كریم درباره خلقت انسان و تکامل
    توسط افتان و خیزان در انجمن مباحث قرآنی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 28-05-2011, 07:28
  5. نگاه ژئوپلیتیک به روایات آخرالزمان (1)
    توسط monji_2008 در انجمن مباحث ديگر بخش اسلامی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-12-2010, 17:20

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه