شهید آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی(ره):
روحانيين بيشتر مورد دقت اند. يك كار كوچك، يك لغزش كوچك يك روحانى را جامعه بر او نمى بخشد. گاهى روحانيون گله مى كنند كه چرا مردم با ما اينگونه رفتار مى كنند؟ آخر مگر ما چه گناهى كردهايم؟ ما هم آدميم. جوابى كه به برادران روحانى دادهام اين است كه تقصير خودتان است. در اين لباس آمدهايد و در اين لباس آمدن معنايش اين است كه خودتان را بيشتر ساخته ايد. اين دلالت لفظى نيست، بلكه دلالت وضعىِ غيرِ لفظى است. يعنى اين لباس چنين دلالتى دارد. اگر اين خودساختگى را نداريد، از اين لباس دربياييد. انتظار مردم بهجاست. مردم از كسانى كه در لباس روحانيت اند انتظار بيشترى دارند.
مبادا زبان و قلم ديگران نسبت به آقاى بنى صدر يا اشخاص اطراف ايشان بى مهار و بى تقوا بشود و آنوقت بگويند آقاى بنى صدر ديگر هيچ كمال و ارزشى ندارد. نه خير، ايشان داراى كمالات و ارزشهايى بودند و هستند. داراى ضد ارزشهايى هم بودند و هستند و آنچه هست نتيجة جمع بندى آنهاست. اگر بى انصافى و بى عدالتى حتى در اين برخوردها به اخلاق ما رخنه كند، آنوقت ما هم به پاكى و طهارت و نورانيت اين اسلام ضربه زدهايم. در حوزههاى تشكيلاتى هم اگر همينطور منصفانه بنشينيم و انتقاد كنيم، بسيار خوب است. از آقاى بنى صدر بايد همانگونه انتقاد بشود كه فرض كنيد داريد از خودمان انتقاد مى كنيد نه بيش از آن. در راهپيمايى ها و تظاهرات هم بايد همينطور باشد. تا آنجا كه در توان داريد در شعارهايى كه داده مى شود، اظهار نظرهايى كه مى شود، عكسهايى كه برداشته مى شود و امثال اينها، كرامت اخلاق متعالى اسلامى بايد به چشم بخورد. عقده خالى كردنها و كينه توزى هاى بى معنى نبايد باشد
باید ببينند ميزان دربارة اشخاص و جريانها چه مى گويد؛ نه اينكه يك روز جريانى را سخت و بى رحمانه و به شيوه هاى غربى بكوبيم يا يك روز از جريانى بىجهت ستايش كنيم و ناخودآگاه بشويم وعاظ السّلاطينِ جديد. ما در اين مجتمع خودمان مى خواهيم فروغ خدا و نور خدا را روزبهروز بيشتر ببينيم. اين را هم به شما عرض كنم كه همة ما در معرض اين لغزشها هستيم. خود بنده هم هستم. من هم گاهى دچار خودخواهى مى شوم. مهم اين است كه مراقبت كنيم غرق نشويم، وگرنه مبتلا مىشويم. مهم اين است كه مراقبت كنيم كه غرق نشويم و تقوا معنايش همين است: «يعنى ياد خدا در دل انسان آنقدر زنده باشد كه در سراشيبىِ فساد و خودپرستى و خودخواهى ترمزبريده نباشد و ترمزى داشته باشد؛ چون آنجا سرانجامش هلاكت است. ما اگر به يارى خدا و هدايت او و با تلاش خودمان و با امر به معروف و نهى از منكر و موعظة حسنة صادقانه و صميمانه و برادرانه و خواهرانه ميان خودمان بتوانيم آن نورانيت را در اينجا روزبهروز بيشتر كنيم، كار خوبى كردهايم و آخر و عاقبتش هم انشاءالله خوب خواهد بود. «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقين». امااگر مااز آقاى بنى صدر انتقاد كنيم و هر یك از ما يك بنى صدر باشيم كه هنوز جامعه او را نشناخته چون ميدان اينكه واقعيتهايش بروز كند به دستش نيامده، از او انتقاد كنيم، در حالى كه هنوز معلوم نيست خودمان چه باشيم. اين چيز خوبى از كار درنمى آيد.
از امروز مى خواهيم قرار بگذاريم كه در حوزه هاى تشكيلاتى و همچنين در مجموعه هايى كه در يك بخش از كار حضور دارند، برنامة انتقاد از خويش را شروع كنيم و انتظار دارم در گزارشهاى هفتگى كه بخشهاى هر واحد تهيه مى كنند، يعنى از پايان هفتة آينده منعكس باشد. ماهى يك بار كافى است (يعنى هر چهار هفته يك بار). ولى اولينِ آن هفتة آينده باشد. قدرى هم ببينيم عيب خودمان چيست.
انتقاد از خويشتن معنايش اين است كه در جلسهاى كه دور هم نشستهايم، هر كسى شجاعت داشته باشد بگويد نقصهاى خود من چيست. خودش نقص خود را بگويد. بگويد من خودم را مطالعه كردم و احساس مىكنم كه اين نقيصهها را دارم. بعد به حكم «اَلمُؤْمِنُ مِرْآةُ الْمُؤْمِن»، برادرها و خواهرهاى ديگر هم برای نقصهايى كه او نتوانسته بشناسد و در خودش ببيند، آينة او بشوند تا در اين آينه اين نقصها را ببيند. نقصهايش را به او بگويند، اما نه كينهتوزانه و به منظور تحقير؛ كه اين انتقاد از خويشتن نيست، اين به جنگ يكديگر رفتن و يكديگر را سركوب كردن و خفت دادن و سبک کردن يكديگر است.
اين غلط است. انتقاد كنيم به منظور اصلاح، تذكر ناصحانه و دلسوزانه. امروز چهارشنبه بيستوهفتم خرداد است. انشاءالله تا چهارشنبة آينده هر يك از حوزهها، هر يك از مجموعههايى كه در يك بخش با هم همكار هستند، يك جلسه انتقاد از خويشتن داشته باشند. چند بار اين را تمرين كنيم تا دچار آن غرور و خودپسندى نشويم و بتوانيم خويشتنِ خويش را بهتر بشناسيم و در رفع نقايص اين خويشتنِ خويش بهتر كار كنيم.
بنده از همين حالا به برادرها و خواهرها عموماً و به برادرها و خواهرهايى كه در روزنامه و نشريات يا در بخش تبليغات و اعزام مبلغ هستند، خصوصاً عرض مىكنم كه مبادا زبان و قلم ديگران نسبت به آقاى بنى صدر يا اشخاص اطراف ايشان بى مهار و بى تقوا بشود و آنوقت بگويند آقاى بنى صدر ديگر هيچ كمال و ارزشى ندارد. نهخير، ايشان داراى كمالات و ارزشهايى بودند و هستند. داراى ضد ارزشهايى هم بودند و هستند و آنچه هست نتيجة جمعبندى آنهاست. اگر بى انصافى و بى عدالتى حتى در اين برخوردها به اخلاق ما رخنه كند، آنوقت ما هم به پاكى و طهارت و نورانيت اين اسلام ضربه زدهايم. در حوزههاى تشكيلاتى هم اگر همينطور منصفانه بنشينيم و انتقاد كنيم، بسيار خوب است. از آقاى بنىصدر بايد همانگونه انتقاد بشود كه فرض كنيد داريد از خودمان انتقاد مىكنيد نه بيش از آن. در راهپيمايى ها و تظاهرات هم بايد همينطور باشد. تا آنجا كه در توان داريد در شعارهايى كه داده مى شود، اظهار نظرهايى كه مى شود، عكسهايى كه برداشته مى شود و امثال اينها، كرامت اخلاق متعالى اسلامى بايد به چشم بخورد. عقده خالى كردنها و كينه توزى هاى بى معنى نبايد باشد. ديروز يكى از برادران شما گفت كه ساعت 12 دو شب قبل، نوارى را از تظاهرات آبادان پخش مىكردند كه البته من نشنيدم، او هم نگفت چه بود چون فرصت كوتاه بود؛ اما نسبت به آقاى بنىصدر بسیار زننده بود. من ديروز صبح تلاش كردم با مسئول راديو و تلويزيون تماس بگيرم كه اينها را پخش نكنيد. ما كه نمى خواهيم سيماى زيباى جمهورى اسلامى را اينبار از اين طريق لكهدار و خدشهدار كنيم. و چون دوست ندارم كه نسبت به نشريات و مانند آنها طورى سخن بگويم كه در كار آنها دخالت كرده باشم، از برادرهایی كه در روزنامه هستند و اينجا حضور دارند، خواهش مىكنم به روزنامه هاى اطلاعات، كيهان و صبح آزادگان هم همين تذكرات را بدهيد. متعهديد برويد يا تلفن كنيد و بگوييد. ما نبايد در اين جريان بگذاريم چهرة پاك و نورانى اسلام و انقلاب اسلامى در دنيا لكه دار بشود. در همين داخل، ما نبايد بگذاريم كه فطرت پاك نسل جوان و نوجوان ما از مسلمانها و جريان مكتبى مشمئز شود كه اين چه اخلاقى است اين مكتبى ها دارند. در حزب جمهورى اسلامى به عنوان يك تشكيلات، رعايت اين نكته بايد سريعتر و همه جانبه تر باشد.
همچنين در داخل تشكيلات و در داخل حزب، بايد صداقت، صميمت، انصاف، برخوردِ حق طلبانه و حق پرستانه را با هر برادر، خواهر و هر جريانى رعايت كنيم. گاهى هم رويدادهايى پيش مى آيد كه حتى بعضى از افراد ساخته شدة ما در برابر آنها عملها يا عكس العمل هايى شتابزده نشان مى دهند كه با واجبات و وظايفى كه از نظر اخلاقى نسبت به حفظ منزلت و كرامت و ارزش يكديگر بر عهده داريم، منافات دارد. وقتى چنين جريانى پيش مى آيد، ديگران را مأيوس نكند كه اين هم حزب جمهورى اسلامى و اين هم فلان فرد از برادرهاى ما!
برادرم! خواهرم! هر يك از كسانى كه اينجا هستند، ممكن است يكبار، دوبار يا پنجبار بلغزد. لغزش آنها شما را بى تاب نكند. نگاه كنيد ببينيد اگر به خود مى آيند، اگر در صدد اين هستند كه اين لغزش تكرار نشود، خوشحال بشويد. بگوييد بله اينجا جايى است كه در آن افراد مى لغزند، اما بيدار هم مىشوند و جلو خودشان را هم مى گيرند. هر جا اينطور باشد، جاى خوبى است. اينجا محل ملائكه نيست كه در آن هيچ لغزشى نباشد. لغزش هست چون جاى انسانهاست. اگر جاى انسانهاى متقى و مجمع متقين باشد، معنايش اين است كه اينها هر بار دچار لغزش مى شوند، به خود هم مى آيند. حالا يا خودشان به خود مى آيند يا ديگران به آنها تذكر مى دهند و به خود مى آيند و بيدار مى شوند. آنوقت جاى خوبى مى شود، معبد مىشود، محل تربيت و خودسازى مى شود، محل جهاد مى شود. از اينگونه حوادث پيش مى آيد، در هيأت اجرايى، در شوراى مركزى، در تجمع هاى ديگر و در شوراهاى هر واحد مطرح مى شود، تذكر داده مى شود، افراد نقص و عيب كارشان را مى فهمند و در صدد جبرانش هم برمىآيند. تا کنون در اينجا نسبت به برخى از همكارانتان بدگمانى پيش آمده است. اين بدگمانى را البته بايد از مجراى صحيح و با شيوة صحيح، تعقيب كرد. نمى شود بى تفاوت بود. متعهدانه بايد با آن برخورد كرد. گاهى هم اين طرز تعقيب كه ناشى از احساس تعهد بوده، انگيزة خوب اما شيوة بدى داشته است. مثل انسان كه گاهى مى خواهد بچه اش را تربيت كند، اما بلد نيست چهجور تربيت كند. با او بد برخورد مىكند. در آن برخوردِ بد يك ضايعة اخلاقى داشتهايم؛ يك ضايعة اسلامى. اين موارد پيش آمده. تا آنجا كه بنده يادم هست، چهار بار پيش آمده و اگر در طول دو سال و چند ماه فقط همين چهار بار باشد، خيلى خوب است. خدا را شكر مىكنيم كه احساسِ تعهد، برادرى يا خواهرى را برانگيخته تا در برخورد با يك مسأله، با جوش و خروش برخورد كند. ولى در اين جوش و خروش با شيوة بدى عمل كرده است. يك برادر ديگر را، جمعى از برادرهاى ديگر را، يك خواهر ديگر را، جمعى از خواهرهاى ديگر را ناراحت كرده و اين همة شما را ناراحت كرده است. برادرها گزارش مى دادند كه اين در جوّ دفتر مركزى اثر بد گذاشته و آن هم ناشى از حساسيت و تعهد شماست، كه خوب است؛ اما به شرط اينكه همه زود بيدار بشويد كه در داخل اينجا ممكن است افرادى دغل از آب دربيايند. در چنين مجموعه اى ممكن است افراد دغل هم رخنه كنند. اين دغل ها را بايد زود شناسايى كرد و گفت آقا جاى شما اينجا نيست. اينجا جاى افرادى است كه خودشان را ساخته باشند. در حوزه ها جاى افرادى است كه خودشان را مىسازند. در واحدهاى آمادگى جاى افرادى است كه خودشان را آمادهتر مى كنند. در كانونها جاى آنهايى است كه اول آمادگى را شروع كردهاند. اما برای مسئووليت های دفاتر و مراكز مديريت، بايد ساخته شده ها بيايند. بنابراين، اگر كسانى هنوز به اين مرحله از خودساختگى نرسيدهاند، خودشان منصفانه بروند جايشان را به آنهايى كه خودساخته ترند بسپرند. چون اينجا بايد حالت الگو داشته باشد. تا عيبى مى بينند، مىگويند نكند آدم دغلى رخنه كرده باشد. چيزى را دنبال مى كنند و در اين دنبال كردنشان هم اشتباه مىكنند و برخورد نابهجا هم بهوجود مى آيد. آنوقت دومرتبه يك موج ناراحتى ايجاد مى كند كه اى آقا، اين هم حزب جمهورى اسلامى!
برخى از برادرها و خواهرها به بنده نامه هايى نوشته اند ــ كه البته تعداشان كم بوده و در طول اين مدت شايد هفت یا هشت نامه بوده و يادم نمى آيد بيشتر از این دريافت كرده باشم ــ كه ما اينجا آمديم به اميد اينكه آن پايگاه آرمانى مقدس ماست؛ اما سرخورده شديم. ديديم نه، اينجا هم ظلم، بى عدالتى و سوءظن هست. البته اظهار لطف كردند نسبت به عدهاى كه در اينجا مؤسس يا دنبال كننده بودند و گفته اند ما نسبت به آنها حُسن ظن و ايمان داريم. اولاً در خود مؤسسين هم ضعفهايى خواهد بود و چنان نيست كه آنها سراپا كمال مطلق باشند. مبادا روزى باز نقصى از آنها ببينيد و بيشتر سرخورده بشويد. آنها هم از همة نقايص جدا نيستند. ممكن است قدرى خودساخته تر باشند و خدا كند اينطور باشند (بنده نسبت به خودم مى گويم نه نسبت به برادرهاى ديگر). ثانياً مجموعة رفتارهايى را كه در اينجا مى بينى، مقايسه كن با مجتمع هاى ديگرى كه به همين اندازه بزرگ و فعال باشند. اگر ديدى كه در مجموع ارزشهاى مثبت بيشتر و ضد ارزشها كمتر است، خوشحال باش و بدان كه در همين پايگاه و در همين محل مى توانى خودت را بهتر بسازى و زود دلخور و سرخورده نشو. ولى اين سخنْ حق است كه چون از اينجا چنين توقعى هست، بايد محل اجتماع برادرها و خواهرهاى خودساخته تر باشد. اميدوارم اين جلسه هاى انتقاد از خويشتن به اين خودساختگى و سرعت و شتاب آن كمك كند. از خداى متعال براى خودم و شما اين توفيق را آرزو مى كنم كه بتوانيم اين شعار اسلامىِ «ز گهواره تا گور خود را بساز» را همواره عملی كنيم و اين راه را برويم و لحظهاى از حال خويش غافل نباشيم و بدانيم كه انسان بايد همواره خود را بسازد و مراقب باشد.
يكى از شاگردان از مرحوم ميرزاى شيرزاىِ بزرگ رحمةالله عليه كه تحريم كنندة تنباكو بود، از ايشان چیزی پرسيده بود و بعد يكى از شاگردان آن شاگرد (ايشان هم مرحوم شد، خدايش رحمت كند) براى بنده نقل كرد. میگفت: استاد ما از ميرزا نقل مى كرد كه به ميرزا گفتم شما براى تداوم سير و سلوك الهى و اسلامىتان چه برنامهاى داريد و چهطور به خودتان مى رسيد؟ ميرزا به مسائل خودسازى و سير و سلوكِ طلاب خيلى اهميت مىداد و حتى مربیان خودْساخته اى را دعوت فرموده بود كه براى اين منظور به حوزة سامرا بروند. ميرزا فرموده بود: «محاسبه و مراقبه». من هر شب، در آن موقعى كه خودم با خودم تنها هستم، قبل از اينكه خوابم ببرد، چند دقيقهاى فرصت دارم كه به حساب روزم برسم و ببينم از صبح تا شب، از بام تا شام چه كردهام. در كجا درست رفتم، در كجا غلط رفتم و به كمك اين حسابكِشىِ روزانه از خودم، مى توانم قدرى به خودم برسم: «حاسِبُوا اَنْفُسَکُمْ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا». چهقدر خوب است قبل از اينكه ما بخواهيم در روز رستاخيز، روزى كه ديگر نمى شود خود و نامة عملمان را عوض كنيم، به خدا حساب پس بدهيم. از خودمان حساب كشى كنيم تا نقصها و عيب هايمان را بدانيم.
از همة برادرها و خواهرهاى متعهد استدعا مى كنم با ناروايى ها خوب برخورد كنند. برخى از برادرهايى كه در انتظامات هستند و روى بسیارى از مسائل حساساند ــ و بهجا هم حساساند ــ گاهى شده كه در برخورد با يك ناروايى، بد برخورد كردهاند. به جاى اينكه خواهر يا برادرى را بسازند، او را از خودسازى پشيمان كرده اند. اين گناهش به عهدة شماست. وقتى مى خواهيم از خودمان انتقاد كنيم، وقتى مى خواهيم امر به معروف و نهى از منكر كنيم، خوب عمل كنيم. شما هم از خودتان حساب بكشيد. شما هم هر شب بگوييد حالا اين كارى كه ما براى خدا و از روى غيرت دينى كرديم، آيا شيوهاش هم خوب بود يا شيوه اش خوب نبود. اگر دائماً ما در اين حالت محاسبه و مراقبه به سر ببريم، آنوقت انسانهاى پيشرفتهاى مىشويم. قرار است ما در دنيا حاملان اين دعوت باشيم. مگر قرار بر اين نيست؟ يك مجراى مهم صدور انقلاب همين است. امروز با كمال خوشوقتى يا با كمال تأسف ــ نمى دانم كدامش صحيح است تا بگويم ــ حزب جمهورى اسلامى و روزنامة جمهورى اسلامى در داخل و خارج بيش از همه جا مورد دقت است. بعد از امام به اينجا نگاه مى كنند. اين حرفى است كه سفراى خارجى مكرر مى آيند و مى گويند و در نشريات موجود است. روزنامة جمهورى اسلامى مثل ارگان رسمى دولت انقلابى و حكومت انقلابى جمهورى اسلامى ايران شناخته شده و اين را مكرر گفته اند. يك لغزش و يك اشتباه در آن روزنامه به حساب كل اين انقلاب واريز مى شود. يك كسرى، يك كمبود، يك لغزش در اين حزب به حساب كل انقلاب واريز مىشود. عين روحانيت است. روحانيين بيشتر مورد دقتاند. يك كار كوچك، يك لغزش كوچك يك روحانى را جامعه بر او نمى بخشد. گاهى روحانيين گله مى كنند كه چرا مردم با ما اينگونه رفتار مى كنند؟ آخر مگر ما چه گناهى كردهايم؟ ما هم آدميم. جوابى كه به برادران روحانى دادهام اين است كه تقصير خودتان است. در اين لباس آمدهايد و در اين لباس آمدن معنايش اين است كه خودتان را بيشتر ساخته ايد. اين دلالت لفظى نيست، بلكه دلالت وضعىِ غيرِ لفظى است. يعنى اين لباس چنين دلالتى دارد. اگر اين خودساختگى را نداريد، از اين لباس دربياييد. انتظار مردم بهجاست. مردم از كسانى كه در لباس روحانيت اند انتظار بيشترى دارند. «حَسَناتُ الْاَبْرارْ سَيِّئاتُ الْمُقَرِّبين»؛ كارى كه از ديگران عادى است، از شما غير عادى است. يكى از برادران روحانى و مُعمِّم كه مسئوليت دارد، مى گفت به حكم اضطرار گاهى مى شود ماشينى كه ــ اصلاً ماشين خودمان نيست ــ در محل كار هست و ما را مى برد، بنز 450 است. بعد مى بينيم از هر جا در كوچه و خيابان عبور مى كنيم، عابران به ما چپ نگاه مى كنند. در حالى كه فلان آقا هشت تا بنز هم يدك مى كشيد و اينقدر دربارهاش حساسيت نبود. گفتم اين كمال رابطة ميان ما و مردم است. يعنى مردم توقعشان از روحانيين بيشتر است؛ ولو روحانيين مسئول.
برادرها و خواهرها! بدانيد در حزب جمهورى اسلامى هم اگر كمترين لغزشى از شما ببينند، بزرگ مى شمارند. نگوييد اين چه مصيبتى است. اين مصيبت نيست، رحمت و نعمت است. قاعده اش همين است. خودتان را بيشتر بسازيد كه چشمها كنجكاوانه به يکیكِ اعمال و رفتار شما مى نگرد و توقع دارد.
باز يادم آمد گاهى میگویند كه در داخل حزب بعضى ها روى همان عادتهاى پيش، ليچارگويى مى كنند و بعضى ها مى گويند اين ليچارگويى ها با اخلاق برادرها و خواهرهاى تشكيلاتى ما جور درنمى آيد. نگوييد اين چه وضعى است، ما تا دانشجو بوديم، آزاد مى توانستيم ليچار بگوييم، بگوييم و بخنديم، ولى حالا ديگر اين آزادى را نداريم. هر انسانى در هر موضعى قرار گرفت كه خواست خصلت و خاصيت الگويى پيدا كند، قدرى از آزاديش را از دست مى دهد. همان انتظارى كه شما از امام در كمترين برخوردِ امام داريد، همان انتظار را مردم از شما، يعنى امامتهاى جمعى دارند. مردم شما را در موضع و درجهاى از امامت مى بينند.
فرصتى بود كه در جمع شما تجديد عهدى بكنيم. خيلىوقت بود كه توفيق حضور در جمع شما نصيب نشده بود. انشاءالله باز گهگاهى بياييم اينجا بنشينيم، شما از ما انتقاد كنيد و به شما گوش كنيم. اين تجمع ها به خودساختگى ما كمك مى كند. خداوند ما را موفق تر بدارد تا بتوانيم از عهدة وظايف سنگينى كه بر دوشمان آمده، برآیيم و شما هر روز احساس پيشرفت در راه خدا بكنيد و اين بار سنگين امانت كه بر دوش خط امام روزبه روز بيشتر فرو مى آيد، ما را در زير خودش خم نكند و بتوانيم با قدرت و توان و با استقامت و با استمداد از خداوند اين بار سنگين را به مقصد برسانيم. چند دقيقهاى هم فرصت هست كه به سؤالاتى كه يادداشت كرده ايد بپردازيم.
حزب جمهوری اسلامی؛ گفتارها، گفتگوها، نوشتارها
صص 112 تا 117 نسخه الکترونیکی؛