نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: مولوی عبدالحمید حتی از منابع اهل سنّت هم خبر ندارد

  1. #1
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض مولوی عبدالحمید حتی از منابع اهل سنّت هم خبر ندارد

    نقدی بر سخنان خلاف موازین فقهی و حقوقی مولوی عبدالحمید:
    مولوی عبدالحمید حتی از منابع اهل سنّت هم خبر ندارد

    چندی پیش مولوی عبدالحمید در جلسه تفسیر قرآن در مسجد مکی در تقسیر آیه 33 سوره مائده مطالبی را بیان نمود که نشان دهنده مطالعه اندک وی در مباحث فقهی و حقوقی است که در بردارنده تفسیری ناروا نسبت به احکام الهی و قانون مجازات اسلامی در کشور جمهوری اسلامی ایران است...


    "عماریون"- سایت ارزشی بولتن نیوز نوشت: چندی پیش مولوی عبدالحمید در جلسه تفسیر قرآن در مسجد مکی در تقسیر آیه 33 سوره مائده مطالبی را بیان نمود که نشان دهنده مطالعه اندک وی در مباحث فقهی و حقوقی است که در بردارنده تفسیری ناروا نسبت به احکام الهی و قانون مجازات اسلامی در کشور جمهوری اسلامی ایران است .
    برای هرچه روشن تر شدن مطلب ابتدا آیه سوره 33 مائده به همراه ترجمه و اهم مطالب بیان شده از جانب ایشان برای خوانندگان بیان و سپس خلط مبحث صورت گرفته توسط ایشان در مسائل فقهی و حقوقی بیان می شود .


    سوره مائده آیه 33: سزای کسانی که با (دوستداران ) خدا و پیامبر او می جنگند و در زمین فساد می کنند ، جز این نیست که کشته شوند و یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند. این رسوایی آنان در دنیاست و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت.

    ایشان مجازات در اسلام را به سه بخش حدود، قصاص و تعزیر تقسیم نموده اند که در باب تعزیر می گویند:

    امروزه برخی قضات در کشور به اتهام مفسد فی الارض حکم قتل و اعدام افراد را صادر می کنند ، اما باید توجه داشته باشند که حکم هر فساد و فرد مفسدی ، قتل و اعدام نیست ، به حکم این آیه (بالا) کسانی مجازات اعدام خواهند داشت که مسلحانه راهزنی کنند و امنیت عام را به خطر بیندازند و مرتکب قتل شوند ؛ اگر کسانی سلاح در دست داشته باشند و بترسانند ، ولی آدم نکشند ، کشتن آنها از دیدگاه اسلام جائز نیست ، مگر اینکه مرتکب قتل شوند .



    ایشان در ادامه می گوید در کشور ما اگر کسی سلاح به همراه داشته باشد ، و یا مواد مخدر از قبیل تریاک ، هروئین و... حمل کند، اعدام می شود و گسترده ترین اعدامها مربوط به مواد مخدر است ، در حالی که این مجازات اسلامی نیست، مجازات اینگونه موارد تعزیر است . همچنین در ادامه به محتاط بودن فقهای اهل سنت در اعدام افراد تصریح کرد و گفت فقهای اهل سنت اعتقادی به اعدام تحت عنوان تعزیر ندارند ، مگر در موارد خاص و استثنائی . (منبع : سایت سنی آنلاین)

    اهم اشکلاتی که بر سخنان ایشان وارد است :

    1) طبق آیه صریح قرآن مجازات محارب و مفسد الارض : قتل ، اعدام ، قطع دست و پا در خلاف جهت و تبعید می باشد که مورد تائید تمامی مذاهب اسلامی است . قانون مجازات اسلامی ایران که نشات گرفته از قرآن و احادیث فقهی ائمه معصومین (علیه السلام) است نیز مجازات محارب و مفسد فی الارض را این چنین بیان می کند :

    ماده 190 - قانون مجازات اسلامی : حد محاربه و افساد فی الارض یکی از چهار چیز است :

    1- قتل 2- آویختن به دار 3- اول قطع دست راست و سپس پای چپ 4- نفی بلد

    2) طبق آیه صریح قرآن محارب یعنی کسانی که در زمین فساد می کنند ، در این آیه هیچ اشاره ای به قتل توسط آنان نشده اند که طبق نظر صریح علمای مذاهب اسلامی (تشیع و اهل سنت) حکم محارب در حدود تعریف می شود و محارب از این باب اعدام می شود که در زمین فساد و تباهی کرده و با سلاح خود اقدام به ترساندن مردم بنماید و امنیت عمومی رابه خطر بیندازد . (خواه فردی را بکشد یا نه)

    اما عمل قتل در باب قصاص تعریف شده است که یک باب جداگانه از حدود می باشد که به نظر می رسد مولوی عبدالحمید دراین مورد خلط مبحث نموده است .

    پس همان طور که می بینید طبقه گفته مولوی عبدالحمید محارب کسی است که اقدام به سرقت مسلحانه و قتل بنماید که با آیه صریح قرآن در تناقض است .

    3) ایشان در ادامه سخنان خود بازهم به علت عدم آگاهی کافی از قوانین مجازات اسلامی در باب محارب دچار اشتباه شده است که نظر خوانندگان را در حکم محارب (مفسد فی الارض) در باب رعب و ترس عمومی با سلاح جلب می نمایم .

    در تعریف محارب و مفسدفی الارض :

    ماده 183- قانون مجازات اسلامی: هر کس برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد محارب و مفسدفی الارض می باشد .

    تبصره 1: کسی که بر روی مردم سلاح بکشد ولی از روی ناتوانی موجب هراس نشود محارب نیست .

    تبصره 2: اگر کسی سلاح خود را با انگیزه عداوت شخصی به سوی یک یا چند نفر مخصوص بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد محارب محسوب نمی شود .

    همانطور که می بیند تاکید قانونگذار در باب محارب بر رعب و وحشت عمومی و به خطر انداختن امنیت عمومی است و نه عداوت شخصی .

    4) نکته بسیار دقیق فقهی که در کلام مولوی خلط شده است این است که ایشان ظاهرا از روی عمد احکام مربوط به محارب را که در باب حدود الهی تعریف می شوند و همه مذاهب اسلامی برآن اتفاق نظر دارنند خارج نموده و در باب تعزیر وارد و بحث نموده است که معمولا حکم اعدام در آن نادر است .

    در پایان این مبحث نظریه چند تن از علمای اهل سنت در باب محارب بیان می گردد .

    شوکانی به بسیاری از فقهای اهل سنت نسبت می دهد که محارب (مفسد فی الارض) کسی است که غیر شهر راه را ناامن کند ؛ خواه مسلمانان را بترساند یا اهل ذمه را . (نیل الاوطار ، ج 7، ص 336 )

    ابن قدامه از ابوجنیفه و ثوری و چند تن دیگر نقل می کند که آنان در صحرا بودن را قید می کنند ولی بیشتر اصحاب ما شهر را هم داخل می دانند . ( المغنی ، ج 10 ، ص 303و305 )

    همان طور که می بینید مولوی عبدالحمید هم در تفسیر آیه اشتباه نموده هم در بیان نظرات فقهای مذاهب اربعه اهل سنت که قطعا همه آنان دربیان مسائل فقهی از نص صحیص قرآن خروج نمی کنند .

    نکته مهم در باب محارب این است که آیا مجازات چهار گانه محارب که در بالا بدان اشاره شده ، تخییری (یعنی حاکم شرع مخیر است یکی از مجازات را برای محارب انتخاب کند) است یا ترتیبی (حاکم شرع بر اساس شدت و ضعف جرم ، یکی از مجازات را به ترتیب شدت آنان انتخاب می کند)، که مولوی عبدالحمید متاسفانه از توضیح این مطلب مهم در باب محارب به طلاب و حضار شرکت کننده در جلسه تفسیر قرآن صرف نظر نموده و صرفا در این باب خلط مبحث و بیان مطالبی خلاف نصح صریح قرآن و علمای اهل سنت نموده است .

    در میان فقهای اهل سنت ، شافعی ها و حنفی ها و حنبلی ها قائل به ترتیب ، و مالکی ها قائل به تخییر هستند. (الفقه علی المذاهب الاربعه ، ج 5، ص 409الی410)

    ایشان بازهم در ادامه سخنان خود دچار اشتباه شده است و حکم حمل سلاح و مواد مخدر تریاک ، هروئین و.. را اعدام عنوان نموده و همچنین بیان داشته است این گونه اعدام ها از لحاظ اسلام جایز نیست . و همچنین در ادامه به محتاط بودن فقهای اهل سنت در اعدام افراد تصریح نموده و بیان نموده است که فقهای اهل سنت اعتقادی به اعدام تحت عنوان تعزیر را ندارند ، مگر بعضی موارد ، و آن هم در موارد استثنائی و بسیار خاص .



    باز به ناچار باید به ایشان در ابتدا قانون مجازات اسلامی و بعد نظرات و فتاوایی از علماء و فقهای اهل سنت را یاد آوری بنمائیم.

    قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب3/7/1367 مجمع تشخیص مصلحت نظام :

    ماده 5- هرکس تریاک و دیگر مواد مذکور (بنگ ،گراس ، شیره و...) را خرید ، نگهداری ، مخفی یا حمل کند با رعایت تناسب به مجازت های زیر محکوم می شود:

    1) تا پنجاه گرم سه میلیون ریال جریمه نقدی و 50 ضربه شلاق .

    2) بیش از پنجاه گرم تا پانصد گرم ، پنج تا پانزده میلیون ریال جریمه و 10 تا 74 ضربه شلاق .

    3) بیش از پانصد گرم تا پنج کیلو گرم پانزده تا شصت میلیون ریال جریمه نقدی و 40 تا 74 ضربه شلاق و 2تا 5 سال حبس .

    4) بیش از پنج کیلو تا بیست کیلوگرم ، شصت تا دویست میلیون ریال جریمه نقدی و 50 تا 74 ضربه شلاق و 5 تا 10 سال حبس و در صورت تکرار برای بار دوم علاوه بر مجازات های مذکور ، مصادره اموال به استثناء هزینه تامین زندگی و برای سوم اعدام .

    ماده 8 – هرکس هروئین ، مرفین ، کوکائین و دیگر مشقات شیمیائی را تولید ، توزیع ، خرید ، فروش و یا حمل نماید با رعایت تناسب میزان مواد به مجازات زیر محکوم می شود .

    1) تا پنج سانتی گرم ، 500 هزار تا یک میلیون ریال جریمه نقدی و 20 تا 50 ضربه شلاق .

    2) بیش از یک گرم تا چهار گرم ، از 2 تا 6 میلیون ریال جریمه نقدی و از 30 تا 70 ضربه شلاق .

    3) بیش از چهار گرم تا پانزده گرم ، 20 تا 40 میلیون ریال جریمه نقدی و 5 تا 8 سال حبس و 30تا 74 ضربه شلاق .

    4) بیش از سی گرم ، و در صورت تکرار اعدام و مصادره اموال به استثناء هزینه زندگی .

    همان طور که می بینید در قانون مجازات اسلامی به علت میزان اثر تخریبی مواد مخدرتریاک و هروئین هریک دارای احکام جداگانه و اینکه افراد در بند چهارم هر دو ماده محکوم به اعدام می شوند این است که این میزان مواد مخدر تریاک و هروئین باعث از بین رفتن بیش از یک نفر می گردد و فرد دست از انجام عمل مجرمانه خود بر نداشته است و طبق نص صریح قانون خرید ، فروش ، نگهداری و حمل مواد مخدر به این میزان ( در سطح گسترده تعریف شده است ) و مجرم در حکم محارب ( مفسد فی الارض) می باشد .

    نظرات علماء و فقهای اهل سنت :

    1)ابن تیمیه ، این قیّم، امام ذهبی و زرکشی : معتقدند سزای تولید و توزیع کنندگان مواد مخدر ، همان حد شراب است . چرا که دلایلی که درباره حرمت شراب وارد شده است شامل تمام مسکرات می باشد .

    ماده 174- قانون مجازات اسلامی : حد شرب مسکر برای مرد و زن 80ضربه تازیانه است .

    ماده 179- قانون مجازات اسلامی : هرگاه کسی چند بار شرب مسکر بنماید و بعد از هر بار، حد بر او جاری شود اگر شرب مسکر خود را ادامه بدهد و توبه ننماید در مرتبه سوم کشته می شود .



    2) دکتر عبدالله بن محمد بن احمد الطیّار : می گوید اگر با وجود اقامه حد شراب ، باز هم دست از کار خود بر نداشت حاکم می تواند برحسب نظریه خویش حکم تعزیر بر او اجرا نماید و حتی حکم اعدام او را صادر نماید . ایشان همچنین در ادامه می فرماید تولید و کشت مواد مخدر از بدترین انواع فساد فی الارض و گسترش رذیله و اعلان مسکرات است. (مواد مخدر در اسلام ص 188)

    3) شیخ محمود شلتوت و دکتر خالق نواوی از جمله اندیشمندان بزرگ جهان اسلام هستند که تجارت مواد مخدر را تحت عنوان محارب قرار داده اند ( التشریع الجنایی فی الشریعه الاسلامیه و القانون الوضعی ، نواوی ص 264)

    5) مولوی محمد یوسف حسین پور : اگر درباره مواد مخدر از طرف شارع هیچ گونه دلیلی بر حرام بودن آن نمی بود ، باز هم از طریقی دیگر حرام است و آن ممنوعیتش از طرف مسوولین نظام می باشد که والیان امر استعمال ، تجارت ، زراعت ،توزیع و حمل آن را ممنوع قرار داده و برای آن قوانینی مقرر کرده اند و اطاعت از والی امر در حکمی که در آن نافرمانی خدا و رسول گرامی نباشد واجب است و براین مسئله تمام مسلمین اجماع دارند. ( مواد مخدر در اسلام ص 218 )

    4) قطع نامه شماره 85 به تاریخ 11/11/1401 ه . ق مجمع فقهی علمای فقهی عربستان :

    هرکسی مواد مخدر را رواج دهد (چه با طریق ساختن ، وارد کردن ، خرید و فروش ، حمل و امثال اینها از راه های دیگر ترویج) اگر این عمل نخستین بار باشد باید تعزیر شود مانند: شلاق زدن ، زندان کردن و یا هر دو با هم ، بنابر رای قاضی . و اگر این عمل از او به صورت مکرر دیده شود به گونه های باید تعزیر شود که شرش از جامعه کوتاه گردد ، اگر چه به اعدامش بیانجامد ، زیرا او با انجام این عمل مفسد فی الارض قرار گرفته و از افرادی به شمار می آید که گناه در قلوبشان ریشه دوانیده است و محققین اهل علم ثابت کرده اند که اعدام ، نوعی تعزیر است (6) مصوبات مجمع فقهی جده ص 120 .

    5) قطع نامه کنفراس عالم اسلامی در مبارزه با مواد مخدر و مسکرات مورخ 30/07/1402 در دانشگاه اسلامی مدینه منوره :

    - مبارزه با مسکرات و مواد مخدر با تمام وسایل ممکن لازم است .

    - استفاده از تمامی آنها حرام است .

    - کیفر قاچاقچی مواد مخدر ، همانا اعدام است زیرا او با این عمل خویش فساد بزرگی را در کشور وارد می کند که ضررهای جسمی و خطرهای سهمگین بر ملت وارد می کند .

    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    آقای مولوی عبدالحمید؛
    جایگاه علماء،جایگاه تبیین است نه شبهه افکنی!


    متاسفانه یکی از مدرسان علوم دینی در تفسیر آیه محاربه (مائده: آیه 33) اظهار داشته اند که: امروز برخی از قضات در کشور با اتهام «مفسد فی الارض» حکم قتل و اعدام افراد را صادر می کند- سپس افزوده است – حکم هر فاسد و فرد مفسدی، اعدام نیست!!!


    قسمت اول :فتوا نظریه ای مبتنی بر فقه است نه خارج!
    از جمله خصایص مهم و برجسته اجتهاد در اسلام، اهتمام به فلسفه نصوص دینی است. صرف آگاهی از مجموعه ای از متون دینی بدون وجود تخصص در ابزار و وسایل وصول به احکام آن نصوص برای اجتهاد کافی به نظر نمی رسد.
    یکی از مسائل بسیار حساس و مهم فقهی، مسأله محاربه و فساد اخلاقی و افساد فی الارض است که برحسب مقتضای زمان و مکان، دارای مصادیق مختلف است. از جمله این مصادیق، تجارت مواد مخدر و نیز حضور گروه های مسلح غیر قانونی است.
    متاسفانه یکی از مدرسان علوم دینی در تفسیر آیه محاربه (مائده: آیه 33) اظهار داشته اند که: امروز برخی از قضات در کشور با اتهام «مفسد فی الارض» حکم قتل و اعدام افراد را صادر می کند- سپس افزوده است – حکم هر فاسد و فرد مفسدی، اعدام نیست. به حکم این آیه، کسانی مجازات اعدام خواهند داشت که مسلحانه راهزنی کنند و امنیت عام را به خطر بیندازند و مرتکب قتل بشوند. اگر کسانی سلاح در دست داشته باشند و بترسانند، ولی آدم نکشند، کشتن آنها از دیدگاه اسلام جایز نمی باشد، مگر اینکه مرتکب قتل شوند، وی در ادامه سخنانش، از قانون اعدام نسبت به حاملان سلاح و مواد مخدر در ايران انتقاد كرده است و اظهار داشته است كه مجازات اين نوع جرايم،تعزير است كه حاكم يا قاضي در مجازات تعزیری اکثراً حکم به زندان،شلاق وتبعید می دهد و صدور حکم قتل در تعزیر بسیار نادر بوده و مربوط به جرایم بسیار خاص و سنگین است-وی سپس ادعا کرده است-فقهای اهل سنت نسبت به اعدام افراد محتاطانه عمل می کنند و فقهای اهل سنت،اعتقادی به اعدام،تحت عنوان تعزیر-مگر در موارد استثنایی و بسیار خاص ندارند!
    ما در این مقالۀ کوتاه به بررسی فقهی این مدعا می پردازیم و دیدگاه فقهای اسلام را در این باره بیان می کنیم و از این روی،موضوع پیش گفته را از دو جهت مورد بررسی قرار میدهیم:

    1.ادعای ایشان درباره اینکه کسانی که سلاح در دست داشته باشند و بترسانند،ولی آدم نکشند،کشتن آنها از دیدگاه اسلام جایز نمی باشد.
    جایگاه فقهی این موضوع در مبحث محاربه است که نسبت دادن این ادعا به اسلام با عبارت (از دیدگاه اسلام جایز نمی باشد)، نادرست است. چون مذاهب فقهی در این مساله اختلاف نظر دارند:تحت این عنوان که آیا مجازات شخص محارب با توجه به آیه محاربه، بنابر ترتیب(مجازات به تناسب ظاهری جریمه)است یا تخییر؟ «مالکیه» در بین مذاهب فقهی، قایل به تخییر مجازات آمده درآیه محاربه هستند. بدین معنا که اگر شخص محارب در عملیات محاربه، مال اشخاص را بدون آنکه کسی را بکشد، غصب کند، قاضی در بین کشتن و صلب(نوعی دار آویختن)و قطع دست و پای او مختار است. و اگر شخص محارب،کسی را نکشد و مالی از آنان غصب نکند، ولی فقط آنان را با عملیات خاص بترساند، قاضی بین قتل، صلب، قطع دست و پا و تبعید مختار است(بدایه المجتهد، ابن رشد،4/1759).

    همانگونه که ملاحظه می شود، مالکیه در بین اهل سنت برآن رفته اند که هر چند که شخص محارب،مرتکب قتلی نشده باشد،ولی مالی را از طرف مقابل غصب کند و یا با این کار،فقط در بین آنان،رعب و وحشت ایجاد نماید،قاضی بر حسب شرایط،حق صدور حکم اعدام آنان را دارد.
    در اینجا لازم به یادآوری است که تمام مذاهب فقهی متفق القولند که اگر شخص محارب،کسی را در عملیات محاربه به قتل برساند،مجازات وی اعدام است و قاضی،حق انتخاب یکی از مجازات آمده در آیه محاربه غیر از اعدام را ندارد.
    بر این اساس،ادعای اینکه،حکم به اعدام شخصی که سلاح در دست داشته باشد و بترساند،ولی آدم نکشد،از دیدگاه اسلام جایز نیست،حقیقت ندارد؛چون مالکیه از جمله فقهای اسلام محسوب می شوند که دارای دیدگاهی خلاف مدعای مذکور می باشند.

    قسمت دوم:آیا زیر سوال بردن مجازات قاچاق مواد مخدر،جامعه را به یک جامعه عقب مانده نظیر افغانستان بدل نمی سازد یا به یک جامعه غیر اسلامی؟!

    افزون بر مذهب مالکیه،دانشمندان بزرگ معاصر نیز بر آن رفته اند که بعضی از جرایم تحت عنوان محاربه قرار می گیرند.از جمله آدم ربایی و تجارت مواد مخدر و اعمال خطرناکی مانند آن .شیخ الازهر(شیخ محمود شلتوت)و دکتر خالق نواوی از جمله این اندیشمندان بزرگ جهان اسلام هستند(ر.ک.العقوبه،ابوزهره:ص 80 والتشریع الجنایی فی الشریعه الاسلامیه و القانون الوضعی،نواوی:ص 264).
    بر شماردن تاجران مواد مخدر و گروه های غیر قانونی با شرایط خاص آن،تحت عنوان محاربه با روح دین مبین اسلام و اهداف و فلسفه تشریع،موافقت و سازگاری دارد.چون تجار مواد مخدر در حقیقت مرگ تدریجی شخص معتاد ،سپس تخریب تدریجی همه جانبه خانواده وی و سپس کل جامعه را فراهم می کنند.
    پر واضح است که چنین اشخاصی به علت سنگینی جرم آنان،باید دارای مجازات سنگینی نیز باشند و با تعیین مجازات اعدام است که تناسب بین جرم تجارت مواد مخدر و مجازات اعدام مرتکب آن،محقق می گردد. البته نباید از پرداختن به فعالیت های فرهنگی و تربیتی نیز در پیشگیری این بلای خانمان سوز غافل ماند.
    مراد از بیان این حقیقت آن است که تعیین مجازات اعدام برای این آفت خطرناک جامعه بشری،کاملاً متناسب با اهداف و حکمتهای دین مبین اسلام است که با رعایت این حکمتها،مجازات،از نوع رادعه خواهند بود و برهمین اساس است که قوانین بعضی از کشورهای عربی نیز مجازات تجارت مواد مخدر را «اعدام»دانسته اند.

    قسمت سوم:پاسخی منطقی و مستند از فقه اهل سنت نه عالم نمایی!
    2.ادعای ایشان درباره عدم اعتقاد فقهای اهل سنت به اعدام تحت عنوان تعزیر مگر در موارد استثنایی و بسیار خاص:
    وجود نمونه های فراوان فقهی،دال بر قتل تعزیریِ مجرمان،در منابع فقهی اهل سنت،ادعای مذکور را فاقد مبنای علمی، بلکه مردود می داند. بلکه در میان اهل سنت، حنفیه و مالکیه(ر.ک:حاشیه این عابدین:3/196،الشرح الکبیر،در دیر:4/355).بر آن رفته اند که اعدام شخص مجرم به شرط تکرار جریمه(اعتیاد به جرم) و بنابر مصلحت عمومی جامعه جایز است.اکنون بعضی از نمونه های فقهی را به طور اجمال نام می بریم:
    الف-اعدام شخصی که مرتکب جرم لواط شده است.
    ب-اعدام کافر ذمی که در ناسزا گفتن به پیامبر (ص)افراط کند.
    ج-اعدام شخص سارق که چندین بار به سرقت مرتکب شده است.
    د-اعدام ساحر
    ه-اعدام زندیقی که الحاد و کفر را در بین مردم تبلیغ می کند.
    و-اعدام جاسوس مسلماني كه به نفع دشمنان اسلام تجسس كرده است(بنابر اعتقاد مالكيه و حنابله و نيز جمعي ديگر از فقهاي مسلمان).
    ز-اعدام جاسوس كافر حربي
    ح-اعدام هر آنكس كه در بين مسلمانان ايجاد تفرقه كند.
    ط-اعدام هر آنكس كه تبليغ خرافات و بدعتهاي ديني نمايد.
    بر اين اساس هر آنكس كه دفع فسادش جز با اعدام انجام نپذيرد،حكم به اعدام او داده مي شود.آقاي دكتر زحيلي در خلاصه ديدگاه مذاهب فقهي درباره «القتل بالسياسه»مي نويسد:«كشتن آنانكه به ارتكاب جرم عادت دارند و نيز معتادان به مواد سكر آور و نيز مبلغان جرم و فساد و آنانكه امنيت عمومي كشور را بر هم مي زنند و اشخاصي مانند آن جايز است.»(الفقه الاسلامي،و ادلته،زحيلي،6/189).
    آيا با وجود نمونه هاي فقهي فراواني از اين موارد كه مجازات تعزيري اعدام را درباره مجرمان خاصي جايز مي داند همچنان مي توان ادعا نمود كه اهل سنت در مجازات تعزيري،اعتقادي به اعدام ندارد؟!و يا در موارد استثنايي قايل به آن هستند؟!حال آنكه اعدام به تعزير در موارد مذكور به مثابه يك قاعده فقهي «القتل بالسياسه»مبدل شده است كه خود،يك قاعده كلي است و موارد خاص و استثنائات زير مجموعه قاعده قرار مي گيرند نه آنكه قتل از روي تعزير به عنوان يك استثنا باشد.

    قسمت چهارم:بحث هاي فقهي حقوقي تسلط علمي نياز دارد و از روي غفلت و سطحي نگري كار ساز نخواهد بود!

    يكي از روش هاي بحث در مسائل فقهي آن است كه عالم ديني و يا شخص پژوهشگر ديني، بايد نخست ديدگاه مذاهب فقهي را در يك مساله استقرا كند و آنگاه حق دارد كه يكي از ديدگاه ها را بنابر قوت استدلال ترجيح دهد و بدور از انصاف علمي است كه شخص پژوهشگر،موارد اختلافي را به عنوان يك اتفاق به مخاطبان ارائه نمايد.
    از اين رو،نبايد قانون اعدام مربوط به تجارت مواد مخدر را به عنوان يك قانون افراطي پنداشت و يا ادعا نمود كه اهل سنت فاقد چنين فتوايي هستند در حاليكه ادله و شواهد موجود در منابع فقه مذاهب اسلامي،برخلاف مدعاي پيش گفته است.
    بيان چنين ادعايي،موجب شبهه،شك و ترديد در قانون مجازات و حداقل موجب سوء استفاده مجرمان خواهد شد.
    قانون مجازات اسلامي ايران،قانون يكپارچه اي است كه براي همه هموطنان قابل اجراست كه اجراي اين قانون به عنوان يك ابزار رادعه اي است بر ضد مفسدان جامعه كه آرامش هموطنان را بر هم مي زنند.
    براي پژوهشگران علم فقه مقارن پر واضح است كه اغلب قانون مجازات اسلامي ايران با مذاهب اهل سنت يا حداقل با يكي از مذاهب اهل سنت موافقت دارد و مواد قانوني منحصر به شيعه اماميه،نادر و استثنايي است.
    سخن گفتن در باب فقه مذاهب اسلامي،آن هم در مسائل بسيار حساس جزايي،مي طلبد كه اين نوع مباحث با دقت و مطالعه كامل و تخصص كافي و عميق در علم فقه مقارن مورد تحليل و بررسي قرار گيرد.

    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. متن کامل لایحه بودجه 510 هزار میلیارد تومانی سال 91
    توسط محب المهدي (عج) در انجمن مباحث سیاست داخلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 04-02-2012, 11:02
  2. احكام خمس‏
    توسط vorojax در انجمن احكام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 28-07-2011, 09:47
  3. همکاری مولوی عبدالحمید با سرويس اطلاعاتي ترکيه
    توسط monji_2008 در انجمن اخبار جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-05-2011, 13:16
  4. بررسي منابع روايات علائم ظهور
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 27-09-2010, 22:50

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه