میگویند آدم همیشه در سفر است، سفر زندگی از تولد تا مرگ، سفر شهری، سفر کاری، مسافرت داخلی یا خارجی به قصد گردش و استفاده از تعطیلات. هر چه باشد یک عنصر جدانشدنی دارد، غذا.
غذا خوردن یکی از کارهای روزمره هر انسان است، آدمی برای ادامه حیات و داشتن انرژی لازم برای زندگی باید هر روز با خوردن میزان مشخصی کالری، انرژی مورد نیاز خود را تأمین کند، آن قدر که به یک موضوع عادی، روزمره، تکراری و حتی کم اهمیت تبدیل شده، اعتیاد روزانهای که گاهی بدون فکر و فقط برای ادامه حیات تکرار میشود.
موضوع غذا برای انسان در یک نگاه کلی از دو جنبه قابل بحث است، اول امنیت غذا یا همان تغذیه مناسب هر فرد از این نظر که در هر سنی به چه میزان کالری، چربی، پروتئین و ریزمغزیها اعم از ویتامینها و مواد معدنی نیاز دارد،موضوعی که به علت اطلاع رسانی ضعیف آن اغلب مردم آگاهی چندانی از آن ندارند و بیشتر با خوردن غذاهای شکم پر کن و پر کالری غذای مورد نیاز خود را (همراه با گرسنگی سلولی) مصرف میکنند و هیچ برنامه مشخصی برای گروههای مختلف سنی در کشور از این نظر که سبد غذایی آنها باید حاوی چه موادی باشد وجود ندارد.
موضوعی که به نظر میرسد آموزش آن به مردم و تأمین حداقل نیازهای اقشار آسیب پذیر و کم درآمد جامعه از جمله وظایف حاکمیت است.
سوء تغذیه چقدر است
گر چه آمارهای قابل قبولی از میزان امنیت غذایی در کشور منتشر میشود، اما باید دید این آمارها آیا فقط دریافت حداقل انرژی برای زنده ماندن مردم را شامل میشود یا دریافت همه گروههای غذایی مردم را (گوشت، میوه، سبزی، لبنیات و غلات) را هم شامل می شود، میزان سوء تغذیه در جامعه ما چقدر است و نقشه سوء تغذیه کشور در استانهای مختلف چگونه است؟
اما موضوع مهم دیگری که شاید حتی کمتر از امنیت غذایی به آن توجه میشود، مسئله سلامت مواد غذایی عرضه شده در بازار است که به خصوص با نزدیک شدن فصل سفر و مسافرتهای بین شهری و تجمع مردم در مراکز اغذیه فروشی نیازمند توجه و آسیب شناسی ویژه است.
مواد غذایی مورد مصرف مردم در خارج از منزل به طور کلی به ۲ دسته تقسیم می شوند، مواد بسته بندی شده که در سوپرمارکتها و مغازهها به فروش میرسند و به جز کالای غیر مجاز اغلب آنها نظارتهای اولیه در هنگام تولید را در وزارت بهداشت گذارندهاند و در صورتی که شرایط نگهداری آنها درست باشد، از یک نظارت حداقلی برخوردارند.
اما دسته مهمتر مواد غذایی غذاهایی هستند که در رستورانها، کبابیها، فست فودها، ساندویچیها و سایر اغذیه فروشیها به مردم عرضه میشود و سازمان غذا و دارو نظارتی بر آنها ندارند.
کباب کوبیدههای ارزان
یک نگاه اولیه و گذرا به این مراکز نشان میدهد که اغلب این مراکز از نظارت قابل قبول که اعتماد مردم را جلب کند برخوردار نیستند، کبابی که در اغلب رستورانها و کبابیها عرضه میشود معلوم نیست که حاوی چه موادی است.
تصور اغلب مردم این است که محتوای این کبابها شامل قسمتهای به درد نخور، به قول معروف آشغال گوشت، دنبه و حتی نان خشک است و کیفیت لازم را ندارد به همین علت هم هست که اغلب مردم بعد از خوردن این کبابها اگر مسموم نشوند به هر حال دچار مشکلاتی میشوند. مگر در مراکز انگشت شمار سالم یا رستورانهای لوکس و گرانقیمت باشد.
چطور ممکن است در حالی که قیمت یک کیلوگوشت ۱۵ تا ۳۰ هزار تومان است و یک کیلو مرغ حدود ۳۵۰۰ تومان است یک سیخ کباب کوبیده به قیمت ۲۵۰۰ تومان و یک سیخ جوجه حدود ۸ هزار تومان عرضه شود، اولین فرض این است که کباب عرضه شده نباید حاوی گوشت با کیفیت باشد.
در عین حال در مورد جوجه کبابها هم حرف و حدیث کم نیست تا جایی که برخی از کارشناسان تغذیه معتقدند در برخی از اغذیه فروشیها برای پایین آوردن هزینه از مرغهای بیمار، تاریخ گذشته و... استفاده میشود که به هر حال تشخیص آن برای مردم عادی به خصوص بعد از پخت تقریباً غیر ممکن است.
ساندویج با چشم بسته
فست فودها نیز که جای خود دارند، از مصرف سوسیس و کالباسهای غیر مجاز، آلوده، تاریخ مصرف گذشته گرفته که بدون اینکه روح مشتری هم خبر داشته باشد لای نان میگذارند و تقدیم مشتری میکنند تا حتی بهترین برندهای سوسیس و کالباس که حتی در آنها نیز معلوم نیست از چه موادی و با چه کیفیتی استفاده شده باشد و قطعاً در بلند مدت سلامت مردم را تهدید میکنند.
بوی روغن
جدا از آن اغلب ساندویجهای گرم شامل سوسیس، همبرگر و مانند آنها در روغنهایی سرخ میشود که از صبح تا شب یا حتی چندین روز عوض نمیشوند که خود عامل انواع بیماریهای حاد و مزمن غیر واگیر است که دامان مردمی را میگیرند که اغلب امکان نظارت و تشخیص این مسائل را ندارند.
وقت نداریم
در عین حال در زندگی ماشینی و شهری امروز که وقت طلاست، چارهای هم جز استفاده و خوردن این مواد غذایی وجود ندارد، هر جا را نگاه کنی یا کبابیهایی است که غذاهای آلوده، بی کیفیت و به قولی همراه با غش عرصه میکنند، یا فست فودهایی است که مواد سرطان زا و بدون ارزش غذایی را در روغنهای سرطان زا عرصه می کنند یا کبابهایشان (کباب ترکی) را در هوای آلوده تهران در پیش چشم مردم میپزند تا بیشتر هوس برانگیز باشد، هوسی که به قیمت سلامت مردم تمام میشود.
آشپزخانه کجاست
مسئله دیگری که در اغلب اغذیه فروشیها خودنمایی میکند، وضعیت ظاهری آلوده این اماکن است، آشپزخانه اغلب این اماکن از چشم مردم دور هستند یا در پستوی اغذیه فروشی هستند یا در زیرزمین و اگر اتفاقی سری به این اماکن بزنی از آلودگی در و دیوار و کف زمین گرفته تا آلودگی و کثیفی چاقو و ظرفهایی که گاهی محل گذر انواع حیوانات موذی (مثل سوسک و موش) هست را میبیینی.
کارگران این اغذیه فروشیها هم اغلب نه روپوشی دارند و نه هنگام آماده کردن این مواد از دستکش خبری است. بسیاری از آنها حتی ممکن است بیمار و ناقل بیماری باشند، کشیدن سیگار و ناخنهای بلند آنها نیز که حدیث جداگانه است.
چه کسی مسئول این همه نابسامانی است، چرا این تهدید مسلم سلامت که سالهاست جلوی چشم مردم تکرار میشود، کسی را آزار نمیدهد؟
طبق قوانین و ضوابط فعلی معاونت بهداشت وزارت بهداشت و معاونتهای بهداشتی دانشگاههای علوم پزشکی مسئول نظارت بر اغذیه فروشیها هستند، مسئولانی که در کنار هزار مسئولیت دیگر مانند نظارت بر آب آشامیدنی، مراکز بهداشتی روستایی و شهری، اجرای طرح پزشک خانواده، کنترل آلودگی هوا و خاک، مقابله با پسماندهای آلاینده محیط، نظارت بر بهداشت حرفهای مشاغل مختلف،آموزش سلامت به مردم، پیشگیری از بیماریها، کنترل و مقابله با اپیدمیها، کنترل و مبارزه با اعتیاد و برقراری سلامت روان، مسئولیت نظارت بر عرضه کنندگان مواد غذایی را هم دارند.
شاید مسئولان معاونتهای بهداشتی دانشگاههای علوم پزشکی در توجیه این وضعیت اسفبار میگویند، به علت تعدد وظایف و به خصوص کمبود منابع مالی و انسانی امکان نظارت موثر بر اغذیه فروشیها نیست.
واقعیت این است که نظارت بر اغذیه فروشیها اعم از رستورانها، فست فودها، ساندویجیها در شهرها و اماکن بین راهی ضعیف است.
نظارت سالانه به درد نمیخورد
برخی از این اماکن شاید سالی یکبار هم بازرسی نشوند، ضمن اینکه آن قدر مسائل ظاهری مانند در و دیوار و کارکنان این مراکز مشکل دارند که دیگر کار به بررسی مواد اولیه و محتوای غذای عرضه شده نمیرسد. ضمن اینکه ممکن است حقوق پایین و مشکلات خود کارکنان نیز منجر به خطاهای دیگری شود که گر چه قابل تکذیب است اما به هر حال دور از انتظار هم نیست.
راهکار چیست؟
اکنون باید گفت در چنین شرایطی که به هر حال مردم مشتری اغذیه فروشیها هستند و برای رفع گرسنگی و گاهی به عنوان یک محل تفریح به رستورانها و اغذیه فروشی ها مراجعه می کنند و تقاضا وجود دارد، راه حل چیست و متولی سلامت مردم چه باید بکند؟
برنامه نداریم
در طول سالهای گذشته وزارت بهداشت که کمبود منابع را عامل این کاستی اعلام کرده، راههایی را هم رفته است، از جمله اینکه قرار بود این نظارت به شورای اصناف کشور منتقل شود تا خود اصناف بر خودشان نظارت کنند، که به نظر میرسد بعد از گذشت حداقل ۳ سال عملی نشده یا نتیجه بخش نبوده است.
اقدام دیگری که دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی اخیراً بانی آن بود این بود که به جای تنبیه، پلمب کردن اماکن متخلف و برخوردهای قهری یا حداقل در کنار آن رستورانها و اغذیه فروشیهای قابل قبول تشویق شوند و به تعداد انگشت شماری( ۴ مرکز) از رستورانها در تهران لوح دوستدار سلامت گرفتند که البته در پاسخ گفت باید گفت با یک گل بهار نمیآید و در مقابل حجم حجیم مراجعات مردم به اغذیه فروشیها این کار در حد صفر است.
برای حل این مشکل قدیمی که علل مختلفی از جمله نبود یک برنامه مشخص برای نظارت بر اغذیه فروشیها، سوءمدیریت و نبود منابع مالی و انسانی برای این نظارت را می توان برای آن برشمرد راههای مختلفی به ذهن میرسد.
وزارت بهداشت مسئولیت را به شهرداری بدهد
اولین آن این است که وزارت بهداشت عطای این مسئولیت را به لقای آن ببخشد و این وظیفه خطیر را به جایی دیگر مثلاً شهرداریها واگذار کند. شهرداریها در بسیاری از کشورها مسئولیتهای زیادی را در مدیریتهای شهری دارند و با توجه به تجارب موفق شهرداریها در تصدی برخی امور میتوان امیدوار بود که نظارت شهرداری بر بهداشت اغذیه فروشیها حداقل وضعیت را از حالت فعلی بهتر کند.
در عین حال برای گرایش روز افزون مردم به خوردن فست فودها که عامل بسیاری از بیماریها هستند و جدا از عرضه غیر بهداشتی آنها مهمترین عامل تهدید کننده سلامت نسل آینده هستند باید فرهنگ سازی برای جایگزین کردن مواد غذایی سالمتر از همین امروز آغاز شود.
غذاهای سالم ایرانی
در بین غذاهای ایرانی، غذاهای سالم و مفید زیادی هستند مانند انواع کبابها، خورشتها، کوکو، دلمه و خورشتها که میتوان روشهای جدیدی برای تولید و عرضه سریع آنها به مردم با شیوههای مدرن پیدا کرد که هم به علت شرایط زندگی شهری، کمبود وقت به سرعت تهیه و در اختیار مردم قرار گیرد و هم سلامت آنها را خطر نیندازد.
میتوان به جای تبلیغ انواع مراکز فست فود که از آسمان و زمین می بارند، غذاهای سریع ایرانی و مراکز و تیپ های جدید اغذیه فروشی را که هم با فرهنگ ما سازگارتر باشند و هم سلامت کودکان،جوانان و نسل امروز و فردای ما را به بازی نمیگیرند، تبلیغ کنیم.
به هر حال نبود یک نظارت قانع کننده بر اغذیه فروشیها و کیفیت بسیار پایین و غیر بهداشتی اغلب آنها موضوعی نیست که مسئولان آن را تکذیب کنند، (کاری که در گام اول انتظار آن میرود). یک واقعیت اجتماعی است که سر هر گذری به چشم سر دیده می شود و به خصوص حالا که در آستانه سفرهای میلیونی نوروزی و هجوم بیش از پیش مردم به این مراکز هستند و البته خیلی زودتر از اینها باید به فکر باشیم، برنامه میان مدت و بلند مدت داشته باشیم و بدانیم که نظارتهای مقطعی، سالانه، گذری و خواستن از مردم برای شکایت از اماکن مشکل دار در حالی که این شکایتها هم اغلب به جایی که باید نمیرسد، راه حل این مسئله نیست.
پ ن :البته چلوكباب لقمه با قيمت 2300 تومان هم پيدا ميشود كه واقعاً كنجكاوم بدونم با اين قيمت گوشت، چگونه حتي قيافه ي چلوكباب را ميتوانند در آن درست كنند!! :think:چطور ممکن است در حالی که قیمت یک کیلوگوشت ۱۵ تا ۳۰ هزار تومان است و یک کیلو مرغ حدود ۳۵۰۰ تومان است یک سیخ کباب کوبیده به قیمت ۲۵۰۰ تومان و یک سیخ جوجه حدود ۸ هزار تومان عرضه شود، اولین فرض این است که کباب عرضه شده نباید حاوی گوشت با کیفیت باشد.