نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: اگر ائمه (علیهم السلام) معصوم هستند پس چرا در سخنانشان از خداوند طلب امرزش می کنند؟

  1. #1
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض اگر ائمه (علیهم السلام) معصوم هستند پس چرا در سخنانشان از خداوند طلب امرزش می کنند؟

    1- استغفار ائمه‏

    یکی از شبهاتی که پیرامون عصمت ائمه(ع) مطرح می شود، این است که اگر اینان معصوم از گناهند، پس استغفار و ‏توبه آنها به چه معناست؟ آیا بدون گناه، استغفار و توبه مفهومی دارد؟‏

    جواب: پاسخ های زیادی برای این شبهه بیان شده. اما مشهورترین و شاید بهترین پاسخ این باشد که:

    همانطور که خود گناه درجات و مراتبی دارد، استغفار و توبه از آن هم، دارای مراتب است. هر کسی به تناسب گناه خود، ‏استغفار می کند؛ یعنی همان گناهی که البته برای صاحب مقام پایین تر، اصلا گناه محسوب نمی شود؛ بلکه ممکن است ‏برای او حسنه باشد. بنا براین هر استغفارو توبه ای، لزوماً از یک گناه شرعی و منافی با عصمت نیست.‏

    از این رو عصمت ائمه(ع) نیز از معاصی که ملازم با عدم عصمت باشند نیست. صاحب کتاب «کشف الغمه» در ‏جواب ا ین شبهه می گوید: «انبیاء و ائمه(ع)، انسان هایی بودند که دائم ر یاد و نام خدا به سر می بردند و در بالاترین ‏مراتب قرب الهی سیر می کردند. پیوسته مراقب بودند که لحظه ای از یاد و نام او غافل نشوند. پس هر گاه اندکی از این ‏مرتبه عالی تنزل می کردند و برای حفظ حیات و بقا، مسائلی همچون خوردن و آشامیدن و روابط زناشویی و یا حل و فصل ‏مسائل اجتماعی روی می آوردند، اینها را بزرگترین گناه برای خویش تلقی می کردند. استغفار و توبه آنها نیز از چنین ‏اعمالی بوده، که ترک آنها مقتضای مقام محبت و قرب الهی است. از همین جا است که رسول خدا(ص) می فرماید [حسنات ‏الأبرار، سیئات المقربین]»[1].‏

    و امام راحل(ره) در این باره می فرماید: «... استغفار فقط منحصر به گناه منافی عصمت نیست؛ و مغفرت و ذنب ‏‏(ائمه) به اصطلاح عرف عام نیست... زیرا که از لوازم سلوک معنوی و عبور از مدارج و رسیدن به اوج کمال انسانی غفران ‏ذنوب لازمه مقامات و مدارج است؛ زیرا که هر موجودی در این عالم است ولیده همین نشئه ملکیه و ماده جسمانیه است و ‏دارای تمام شئونات ملکی حیوانی و بشری و انسانی است، بعضی بالقوه و برخی بالفعل؛ پس، اگر بخواهد از این عالم به ‏عالم دیگر وازآنجا به مقام قرب مطلق سفر کند، باید این مدارج را طی کرده و از منازل متوسطه کوچ نماید؛ و به هر مرتبه ‏ای که رسد، در آن مرتبه مغفور شود ذنوب مرتبه سابقه، تا در تحت تجلیات ذاتیه احدیه تمام ذنوب مغفور گردد، و ذنب ‏وجودی که مبدأ و منشأ تمام ذنوب است در ظل کبریای احدی مستور گردد. و این غایت عروج کمال موجود است. و در ‏این مقام موت و فنای تام دست دهد. و لهذا وقتی که آیه شریفه اذا جاء نصرالله و الفتح نازل شد، رسول اکرم،صلی الله علیه ‏و آله، فرمود: این سوره خبر فوت من است و الله العالم»[2].‏

    اما دراینجا نکته ای به نظر می رسد که دارای اهمیت زیادی است و دیگران یا به آن التفات نداشته اند و یا یه آن ‏تصریح نکرده اند و آن اینکه:‏

    از بیاناتی که در پاسخ این شبهه ذکر شده، بر می آید که ذنوب ائمه نیز از سنخ گناهان دیگران است و فقط در مرتبه ‏بالاتری قرار دارد. ولی اگر دقت نظر بیشتری بکنیم، می بینیم که می توان دو قسم و سنخ مختلف برای گناه لحاظ کرد.

    قسم اول، «گناه تشریعی» و دوم، &laquo ;گناه تکوینی». اما گناه تشریعی که در اثر سوء اختیار انسان حا می شود و قابل ترک ‏است و مربوط به تکوین او نمی باشد،همان گناهی است که منافی با عصمت می باشد. ائمه(ع) از این سنخ از گناه به طور ‏مطلق مبرّی هستند و هیچ کدام از مراتب و مصادیق این قسم در آنها راه ندارد. زیرا همانطور که گفته شد، گناه تشریعی در ‏اثر سوء اختیار است و انسان در مقام سوء اختیار، منفعل و متأثر از شیطان می باشد(شیطان درونی یا بیرونی)؛ و ائمه(ع) از ‏هر گونه تعرض شیاطین مصون می باشند؛ به شهادت آیه ‏

    شریفه «...ولأغوینّهم اجمعین، الا عبادک منهم المخلَصین»[3] که اشعار دارد بر عدم إغواء ابلیس و جنود او نسبت به ‏عباد مخلَص خداوند.‏

    بنا بر این گناهی که نسبت داده می شود به ائمه(ع)، از سنخ گناه تکوینی است که از حیطه اختیار بیرون است و ‏مربوط به عالم تکوین می باشد نه عالم تشریع.مثلا همانطور که گفته شد، آن بزرگواران از توجه به امور ضروری حیات ‏مادی خود، استغفار می کردند؛ اموری که مقتضای حیات و بقا در نشئه دنیا است. آیا امام می تواند از توجه و التفات به نشئه ‏دنیا که اراده خداوند به وجود او در آن تعلق گرفته، صر ف نظر کند؟ آیا برای او ممکن است که به امور ظاهری خود و ‏دیگران نپردازد؟ در حالی که مسلما این مطلوب معبود اوست. و همچنین گناهانی که مربوط به مرتبه سافله انسان می شود و ‏در مرتبه اعلی مغفور می گردد، همان نواقص وجودی و تکوینی او است که در مرتبه بالاتر، به کمال مبدل می شود. و شاید ‏این که گفته شده «وجودک ذنب لا یقاس به ذنب»، اشاره به همین سنخ از ذنوب داشته باشد. چه اینکه وجود ممکن، سراسر ‏نقص و نیاز به واجب است؛ و البته این خصیصه وجودی و تکوینی اوست و از حیطه تشریع و اختیار، خارج است.‏

    بنابراین، ذنوبی که به ائمه(ع) نسبت داده می شود و از آنها استغفار و توبه می کنند، ذنوب تکوینی است و اصلا از ‏سنخ گناهان دیگران که متأثر از سوء اختیار و نشانه عدم عصمت آنهاست، نمی باشد؛ نه اینکه از سنخ همان ولی در مرتبه ‏بالاتر است. ‏

    چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «انّ رسول الله کان یتوب الی الله عزوجل و یستغفره فی کل یوم و لیلة مأة مرة من غیر ‏ذنب...»[4].‏

    ‏ [رسول خدا(ص) توبه می کر د به سوی خدای عزوجل و در هر روز و هر شب، صد مرتبه استغفار می نمود m;بدون اینکه مرتکب گناهی شده باشد.]‏

    ‏ که بنا بر نکته مذکور، مقصود این است که حضرت بدون هیچ گناه تشریعی توبه و استغفار می فرمود.‏

    ‏2- رابطه مصائب دنیوی و گناه ‏

    شبهه دیگری که در این زمینه مطرح شده، این است که:‏

    با توجه به این نکته قرآنی که «تمامی سختی ها و مصائب دنیوی، ریشه در ااعمال خود انسان دارد»، مصائب و ‏مشکلات به وجود آمده برای ائمه، چگونه قابل توجیه است؟

    جواب: در پاسخ باید گفت که:‏

    اولا، این مسأله اختصاص به ائمه ندارد و در انبیاء هم هست؛ و حال آنکه کسی مصائب انبیاء را حمل بر عدم ‏عصمت نکرده است.‏

    ثانیا، چنانکه از آیات و روایات برمی آید، بلاها و مصائب از جهت غایت، دارای اقسامی هستند؛ بعضی در اذای ‏گناهان بنده اند و غایت آنها عقاب می باشد. و برخی به خاطر امتحان و آزمایش بنده نازل می شوند. و برخی نیز برای ترفیع ‏درجه و به عبارتی اعطاء اجر، بر بنده مشرف می گردند. که قسم اول مربوط به عوام از مؤمنین و قسم دوم بر ای متوسطین و ‏قسم سوم مختص به اولیاء خداست.‏

    پس معلوم می شود، هر مصیبت و بلایی به خاطر گناهان و نشانه آن نیست. و مراد از مصائب در نکته قرآنی ‏مذکورنیز، مصائبی است که به عوام از مؤمنین و کسانی که هنوز گرفتار معصیتند، می باشد. و نه تنها همه مصائب نشانه گناه ‏نیستند، بلکه برخی از آنها نشانگر مقام بالا و قابلیت و ایمان شخص مبتلی می باشند. چنانکه قرآن کریم، «صابرین» را ‏بشارت می دهد به صلوات و رحمت و هدایت خداوند و بعد از آن، خود، صابرین را تعریف می کند به کسانی که در هنگام ‏روی آوردن مصائب، صبر کرده و «استرجاع» می نمایند. آنجا که می فرماید: «... و بشّر الصابرین ، الذین اذا اصابتهم مصیبة ‏قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون ، اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئک هم المهتدون»[5].‏

    ‏[به صابران بشارت بده ، همان کسانی که اگر مصیبتی بر آنها وارد آید، می گویند: «انا لله و انا الیه راجعون»، صلوات ‏و رحمت بر ایشان وارد می شود از طرف پروردگارشان و ایشان همان هدایت یافتگان اند]. &r lm;

    یعنی خداوند بعضی را دچار مصائب می کند تا اینکه بعد ا بر بر مصیبت، به آنها بشارت دهد به موارد مذکور و ‏یا «معیت الله» که قبل از همین آیه شریفه به آن اشاره شده.‏

    بنا بر این، محتمل و متحقق است که مصائب در اثر گناه نباشند و همین احتمال، تنافی و تعارض بین آیۀ مستند و ‏قول به عصمت ائمه(ع) را از بین می برد. و «اذا جاء الإحتمال، بطل الإستدلال».‏

    چه اینکه مستشکل در مقام این اشکال، احتیاج دارد به عمومیت آیه؛ یعنی اینکه آیه شریفه در مورد تمام انسانها با ‏هر مقام و مرتبه ای که هستند، صادق باشد و حال آنکه به شها دت شواهد، این عمومیت، ثابت نیست.‏

    چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «... انّ الله عزوجل یختصّ اولیائه بالمصائب لیأجرهم علیها من غیر ذنب»[6]. ‏

    ‏[همانا خداوند، مصائب را بر اولیاء خود وارد می کند تا اینکه به واسطه آن، ایشان را مأجور نماید بدون اینکه ‏گناهی را مرتکب شده باشند].‏

    ‏ ‏
    ‏3- دوری از اجتماع، منشأ اعتقاد به عصمت ائمه‏

    برخی از مخالفان شیعه، وقتی که سیره عملی ائمه(ع) را مطالعه کرده و دیده اند که در زندگی آنها بر خلاف افرادی ‏که اهل سنت آنان را به عنوان خلفا و جانشینان پیامبر(ص) می دانند، هیچ نقطه شبهه انگیز و تاریکی وجود ندارد، به جای ‏آنکه در این مقایسه، به واقعیت امر پی ببرند و سیره عملی ائمه را دلیل و نشانه عصمت آنان بدانند، برای سرپوش نهادن بر ‏حقیقت و توجیه عقاید خود در باره خلفا، گفته اند که علت پیدایش اندیشه عصمت ائمه(ع)، این بوده است که هیچ یک از ‏آنها به جز علی بن ابی طالب(ع) آن هم برای مدت کمی، حکومت را به دست نگرفته اند تا اعمال و کردارشان مورد توجه و ‏دقت مردم قرار گیرد و یا در معرض گناه و انحراف واقع شوند.بلکه عموما به دور از اجتماع مردم زندگی می کرده اند.‏

    و از طرفی از آنجایی که در طول تاریخ ظلم هایی به آنها واقع شده بود و احساسات و عواطف عمومی معمولا یه ‏طرف افراد مظلوم میل پیدا می کند، زمینه برای اعتقاد به عصمت آنها فراهم شد.‏

    جواب: این ریشه یابی انچنان متعصبانه و دور از واقعیت است که نیاز به پاسخ تفضیلی ندارد. زیرا هر کس تاریخ ‏اسلام و ائمه را مطالعه کند، به خوبی می فهمد ذعان می کند که به هیچ وجه ائمه(ع)، در عزلت و به دور از چشم مردم ‏زندگی نمی کردند. بلکه همواره در متن جامعه و محور بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی زمان خویش بوده اند. علاوه ‏بر آن به دلیل اعتقاد ائمه به لزوم عصمت امام و تبلیغ و ترویج این فکر و به تبع آن غاصبانه دانستن حکومت غیر معصومان، ‏در زمان حضور امام معصوم، تمامی اعمال و حرکات آنها زیر ذره بین دشمنان و مخالفان ایشان قرار داشت. تا شاید با ‏مشاهده نقطه ضعف و خطای کوچکی، آن را در بوق و کرنا کرده و به همه جهانیان اعلام کنند. حال آنکه چشمان ریزبین و ‏حساس تاریخ، به ثبت اندک خطایی از آنان توفیق نیافت. ‏

    ‏ ‏

    چکیده مطالب

    از آنچه گفته شد، معلوم می شود که:‏

    ائمه (ع) دارای عصمت علمی و عملی هستند؛ یعنی درمقام علم و عمل و در تمام مراتب وجودی، مصون از هر ‏گونه خطا می باشند. وبر عصمت آنها، هم شواهد عقلی موجود است و هم شواهد نقلی از کتاب و سنت.‏

    ونیزعصمت آنها دارای اسباب و عللی است که مبادی تکون و شکل گیری آن می باشند و عبارتند از: علم و محبت ‏معبود.‏

    و عصمت آنها هیچ منافاتی با اختیار و قدرت آنها بر معصیت ندارد؛ بلکه آن بزرگواران با وجود اینکه اختیار دارند ‏و می توانند گناه کنند، آن را ترک می کنند و البته همین سبب فضل و برتری آنها بر دیگران می باشد.‏


    منابع و مآخذ ‏

    ‏1- تفسیر المیزان &nb sp; &nb (علامه طباطبایی)‏

    ‏2- تفسیر مجمع البیان (طبرسی)‏

    ‏3- مفردات راغب (راغب اصفهانی)‏

    ‏4- ترجمه المنجد (تألیف: لویس معلوف / ترجمه: محمد بندر ریگی)‏

    ‏5- لسان العرب (ابن منظور)‏

    ‏6- امام شناسی (علامه طهرانی)‏

    ‏7- تفسیر موضوعی قرآن/ج11‏

    ‏[مراحل اخلاق در قرآن] (آیت الله جوادی)‏

    ‏8- ادب فنای مقربان/ج3‏

    ‏[شرح زیارت جامعه کبیره] &nbs p; &nbs nbsp; (آیت الله جوادی) ‏

    ‏9- شرح کشف المراد (تألیف: علامه حلی / ترجمه و شرح: علامه شعرانی) ‏

    ‏10- محاضرات فی الإلهیات (آیت الله سبحانی)

    ‏11- چهل حدیث &nbs p; (امام خمینی(ره))

    ‏12- پژوهشی در عصمت معصومان (حسن یوسفیان و احمد ‏

    ‏ حسین شریفی)

    ‏13- آموزش عقاید (آیت الله مصباح یزدی)‏


    ________________________________________

    ‏1- کشف الغمّه / ج3 ص45-42‏

    ‏1- شرح حدیث / ص343 (حدیث 21)‏

    ‏1- حجر/ 39 و 40‏

    ‏1- معانی الأخبار/ ص384-383 (باب النوادر)‏

    ‏1- بقره / 157-155‏

    ‏2- معانی الأخبار/ ص384-383 (باب النوادر)‏

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه