کیفیت استدلال بر امامت
متکلمان و مفسّران امامیه برای نظریه خود دلایل و شواهدی اقامه کرده اند که از جمله آنها اینکه :
الف : کلمه «انما» از ادوات حصر و مفاد آن اثبات و نفی است ؛ یعنی حکم را بر آنچه پس از انما ذکر شده اثبات می کند و از آنچه ذکر نشده نفی می کند . وقتی گفته می شود :« انما زید عالم » مفاد آن این است که زید دارای صفت علم است و صفت کمال دیگری ندارد.
خطیب قزوینی در « تخلیص المفتاح » گفته است :«یکی از راه های حصر ، کلمه انما است ؛ چنانکه در حصر موصوف بر صفت گفته می شود : انما قائم زید ؛ زیرا کلمه انما دربر دارنده معنای ما و الا ؛ یعنی نفی و استثناء است .
علمای نحو گفته اند : انما آنچه را که بعد از آن امده است اثبات ، و آنچه را که نیامده نفی می کند ...» (مختصرالمعانی ص82 و83 باب القصر )
بنابراین ، کلمه انّما بر ولایتی خاص دلالت می کند ، ولایتی که به خداوند ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و بر کسی که با صفات مذکور در آیه توصیف شده است . ولی ولایت به معنای نصرت و محبت و اختصاصی نیست ؛ زیرا این مطلب که هر مسلمانی باید مسلمان دیگر را یاری دهد و نسبت به او محبت دینی داشته باشد مورد اجماع مسلمانان است . چنانکه آیه کریمه « المومنون و المومنات بعضهم أولیاء بعض »(توبه /71) نیز بر آن دلالت می کند . اما ولایت تدبیر و رهبری و سرپرستی ، عمومیت ندارد. اسلام و ایمان شرط لازم چنین ولایتی است ، ولی شرط کافی برای آن نیست . چنین ولایتی اولا و بالذات به خداوند اختصاص دارد و برای دیگران با اذن و مشیت الهی ثابت می شود .
ب) مقصود از «ولیّ» در آیه «ولایت» سرپرستی و امامت است نه محبّت و نصرت ، و این مطلب را از چند راه می توان به اثبات رسانید :
1- حاقّ لفظ
کلمه ولیّ که در آیه به کار رفته ، گرچه در لغت عرب به معانی گوناگونی ؛ از قبیل :مالک امر ، دوست ، رفیق ، یاری کننده و … به کار رفته است ، ولی معنای شایع ، آن که هنگام اطلاق کلمه و ذکر آن بدون قرینه ، متبادر به ذهن است همان معنای اول ؛ یعنی مالک امر و صاحب سلطه است . ولیّ طفل به معنی سرپرست او و ولیّ زن به معنای سرپرست زن و ولی ّ دم به معنای سرپرست خون است ، کسی که حقّ مطالبه قصاص یا دیه را دارد . لذا «ولیّ امر » نیز به معنای سرپرست امر خلافت و امارت است .
معنای آیه چنین می شود : « همانا کسانی که متولی امور شما هستند و بر شما ولایت و سلطه دارند همانا خداوند و رسولش و علی بن ابی طالبند .
2- قرینه اضافه
گرچه خود کلمه « ولی » بر حق سلطه دلالت داشته و معنای متبادر از آن است ، ولی اضافه کلمه «ولیّ» به کسانی که احتیاج به ولایت و سرپرستی دارند ، قرینه ای بر معنای سلطه و سرپرستی در لفظ « ولیّ» است . و در مورد این آیه ، کلمه «ولیّ» به مردم اضافه شده است . مردمی که حتیاج به قیّم و سرپرستی دارند که از خودشان برتر باشد .
3- قرینه عطف
یکی دیگر از قراین موجود بر معنای سرپرستی و سلطه در آیه « ولایت» درباره امیرالمومنین علیه السلام ، قرینه عطف است؛ زیرا در این آیه کلمه « ولیّ » یک بار آمده و بر خداوند ، رسول و الذین آمنوا … عطف شده است . عطف ، دلیل بر سنخیّت بین معطوف و معطوف علیه در معنای عامل است . حال اگر معنای ولایت خداوند مشخص است که همان اولویت و سرپرستی است و نیز درباره رسول اکرم صلی الله علیه و اله در قرآن به اولویت تبیین شده است ، در مورد علی بن ابی طالب علیه السلام نیز ولایت او به همان معنای اولی به تصرف و سلطه و سرپرستی است و تنها فرق آنها به اصالت و تبعیت است ؛ به این معنا که ولایت خداوند به اصالت و از رسول صلی الله علیه و اله و امام علی علیه السلام به تبع اذن الهی است .
4- کلمه حصر
کلمه « انما» که در آیه ولایت به کار رفته ، به اتفاق ادیبان عرب افاده حصر می کند که با در نظر گرفتن معنای حصر در آیه ، تنها با معنای سلطه و سرپرستی سازگاری دارد؛ زیرا معنا ندارد که خداوند بگوید : تنها محبّ و ناصر شما این سه نفرند . خداوند در آیه « المومنون و المومنات بعضهم أولیاء بعض » (توبه /71) آن دو ( محب و ناصر ) را برای همه مومنان ، که رسول خدا صلی الله علیه و اله نیز جزو آنها شمرده می شود ، جعل کرده است .
اشکال : ممکن است کسی اشکال کند که حصر در آیه با مذهب شیعه امامی سازگاری ندارد ؛ زیرا آنها امامت و خلافت و ولایت را منحصر به امام علی علیه السلام ندانسته ، بلکه بر دوازده نفر منطبق می کنند .
پاسخ : حصر در آیه حقیقی نیست ، بلکه اضافی است در مقابل دیگران از صحابه که در عصر حضرت بوده اند، به دلیل احادیث دوازده خلیفه که صاحبان امر و خلافت و ولایت و سرپرستی را دوازده نفر شمرده است .
و دیگر اینکه حصر در آیه ضرری نمی رساند ، که امامت سایر ائمه به ترتیب بوده و در طول امامت یکدیگر باشند ؛ زیرا هر یک از امامان ، قائم مقام امام دیگری است ، و لذا با حصر ولایت در امام علی علیه السلام منافاتی ندارد .
5- خروج از خطاب در آیه
در فقرة « انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا …» به امت اسلامی خطاب شده که خدا ، رسول او و برخی از مومنان خاص « ولیّ» آنان هستند . این خطاب ، اقتضا دارد که خدا و رسول او و این مومن خاص داخل در امت اسلامی فرض نشوند و گرنه اتّحاد «ولی » و « مولّی علیه » لازم می آید . ولایت آنان باید ولای خاص باشد ، نه ولایت متقابل به معنای محبت یا نصرت که به حکم آیه « المومنون و المومنات بعضهم أولیاء بعض » (توبه /71) برای همه مومنان جعل شده است . پس خداوند ،ولیّ متصرف و اداره کننده مستقل مردم است و همین ولایت را برای رسول خدا وحضرت علی علیه السلام نیز جعل کرده است
6- یکی بودن ولی در هر عصر
اگر عالم خدایی دارد، باید این خدا یکی باشد چون با وجود دو خدا که صفاتشان عین ذات هم باشد ؛ یعنی دو علم ، دو قدرت و دو مدیریت ، آسمانها و زمین از بین می روند : « لو کان فیهما آلهه إلا الله لفسدتا» (انبیاء /22) . نمی توان گفت که دو خداوند بر اساس حق کار می کنند؛ زیرا غیر از خود خدا حقّی در عالم نیست و سایر موجودات ، عدم محض هستند و نفس الامر و واقع هر چه باشد ، همه فعل خدا است . پس اگر از ذات حقّ موجود است به طور قطع ، واحد و بدون شریک است : « الله لا اله الا هو الحی القیوم» (بقره 255)
درباره رسول الهی نیز همین مطلب وجود دارد ؛ یعنی دو رسول در زمین و زمان واحد نمی توانند جامعه را اصلاح کنند . امامان معصوم علیهم السلام نیز که هر کدام مظهر تامّی از اسمای الهی هستند ، برنامه خاص دارند . از این رو از میان دو معصوم که در یک زمان زندگی می کنند یکی امام و دیگری مأموم است . بر اساس این معیار کلّی نمی توان گفت مصداق «... الذین آمنوا ...» در آیه ولایت جمیع یا گروهی از مومنان است که در حال رکوع زکات می دهند ، چون هرج و مرج پیش می آید و نقض غرض می شود ؛ زیرا هدف از تعیین ولی ، جلوگیری از هرج و مرج است ، و اگر قرار باشد هرکسی در حال رکوع ، صدقه بدهد ، امام و رهبر باشد و چنین ادعایی داشته باشد موجب هرج و مرج خواهد شد .
از این رو مراد از « الذین آمنوا ... » تنها حضرت علی علیه السلام است ، گرچه حصر اضافی است و در مقابل دیگر افراد از صحابه است و ولایت سایر ائمه از دلایل دیگر استفاده شود .