نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: علاکه طهرانی در حرم‌ حضرت‌ امام‌ رضا عليه‌ السّلام‌

  1. #1
    کاربر تازه کار smahdi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    69
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض علامه طهرانی در حرم‌ حضرت‌ امام‌ رضا عليه‌ السّلام‌

    اين‌ حقير معمولاً قبل‌ از اقامت‌ در شهر مشهد مقدّس‌ كه‌ تا اين‌ تاريخ‌ كه‌ پنجم‌ شهر رجب‌ 1403 هجريّۀ قمريّه‌ است‌، سه‌ سال‌ و چهل‌ روز بطول‌ انجاميده‌ است‌ (چون‌ ورود در اين‌ ارض‌ مقدّس‌ در بيست‌ و ششم‌ جمادي‌ الاُولي‌ 1400 بوده‌ است‌) معمولاً در تابستانها با تمام‌ فرزندان‌ و اهل‌ بيت‌، قريب‌ يكماه‌ به‌ مشهد مقدّس‌ مشرّف‌ مي‌شديم‌. در تابستان‌ سنۀ 1393 كه‌ مشرّف‌ بوديم‌ و آية‌ الله‌ ميلاني‌ و حضرت‌ علاّمه‌ آية‌ الله‌ طباطبائي‌ هر دو حيات‌ داشتند، و ما منزلي‌ را در منتهَي‌ إليه‌ بازارچۀ حاج‌ آقاجان‌ در كوچۀ حمّام‌ برق‌ اجاره‌ كرده‌ بوديم‌ و معمولاً از صحن‌ بزرگ‌، هميشه‌ به‌ حرم‌ مطهّر مشرّف‌ مي‌شديم‌، يكروز كه‌ در ساعت‌ دو به‌ ظهر مانده‌ مشرّف‌ به‌ حرم‌ شدم‌ و حال‌ بسيار خوبي‌ داشتم‌ و سپس‌ براي‌ نماز ظهر به‌ مسجد گوهرشاد آمده‌ و با چند نفر از رفقا بطور فرادي‌ نماز ظهر را خواندم‌، همينكه‌ خواستم‌ از در مسجد به‌ طرف‌ بازار كه‌ متّصل‌ به‌ صحن‌ بزرگ‌ بود و يگانه‌ راه‌ ما بود خارج‌ شوم‌، دَرِ مسجد را كه‌ متّصل‌ به‌ كفشداري‌ بود بوسيدم‌؛ و چون‌ نماز ظهرِ جماعت‌ها در مسجد گوهرشاد به‌ پايان‌ رسيده‌ و مردم‌ مشغول‌ خارج‌ شدن‌ بودند، چنان‌ ازدحام‌ و جمعيّتي‌ از مسجد بيرون‌ مي‌آمد كه‌ راه‌ را تنگ‌ كرده‌ بود.
    در آنوقت‌ كه‌ در را بوسيدم‌ ناگاه‌ صدائي‌ بگوش‌ من‌ خورد كه‌ شخصي‌ به‌ من‌ مي‌گويد: آقا! چوب‌ كه‌ بوسيدن‌ ندارد! من‌ نفهميدم‌ در اثر اين‌ صدا به‌ من‌ چه‌ حالي‌ دست‌ داد، عيناً مانند جرقّه‌اي‌ كه‌ بر دل‌ بزند و انسان‌ را بيهوش‌ كند، از خود بيخود شدم‌، و گفتم‌: چرا بوسيدن‌ ندارد؟ چرا بوسيدن‌ ندارد؟ چوب‌ حرم‌ بوسيدن‌ دارد، چوب‌ كفشداريِ حرم‌
    بوسيدن‌ دارد، كفش‌ زوّار حرم‌ بوسيدن‌ دارد، خاك‌ پاي‌ زوّار حرم‌ بوسيدن‌ دارد؛ و اين‌ گفتار را با فرياد بلند مي‌گفتم‌ و ناگاه‌ خودم‌ را در ميان‌ جمعيّت‌ به‌ زمين‌ انداختم‌، و گَرد و غبار كفش‌ها و خاك‌ روي‌ زمين‌ را بر صورت‌ مي‌ماليدم‌؛ و مي‌گفتم‌: ببين‌! اينطور بوسيدن‌ دارد! و پيوسته‌ اين‌ كار را مي‌كردم‌، و سپس‌ برخاستم‌ و به‌ سوي‌ منزل‌ روان‌ شدم‌. آن‌ مرد گوينده‌ گفت‌: آقا! من‌ حرفي‌ كه‌ نزده‌ام‌! من‌ جسارتي‌ كه‌ نكرده‌ام‌!
    گفتم‌: چه‌ مي‌خواستي‌ بگوئي‌؟! و چه‌ ديگر مي‌خواستي‌ بكني‌؟! اين‌ چوب‌ نيست‌؛ اين‌ چوب‌ كفشداري‌ حرم‌ است‌، اينجا بارگاه‌ حضرت‌ عليّ بن‌ موسي‌ الرّضاست‌؛ اينجا مطاف‌ فرشتگان‌ است‌، اينجا محلّ سجدۀ حوريان‌ و مقرّبان‌ و پيامبران‌ است‌، اينجا عرش‌ رحمن‌ است‌؛ اينجا چه‌، و اينجا چه‌، و اينجا چه‌ است‌.
    گفت‌: آقا! من‌ مسلمانم‌! من‌ شيعه‌ام‌؛ من‌ اهل‌ خمس‌ و زكاتم‌؛ امروز صبح‌ وجوه‌ شرعيّۀ خود را به‌ حضرت‌ آية‌ الله‌ ميلاني‌ داده‌ام‌!
    گفتم‌: خمس‌ سَرَت‌ را بخورد! امام‌ محتاج‌ به‌ اين‌ فضولات‌ اموال‌ شما نيست‌! آنچه‌ داديد براي‌ خودتان‌ مبارك‌ باشد. امام‌ از شما ادب‌ مي‌خواهد! چرا مؤدّب‌ نيستيد؟! سوگند به‌ خدا دست‌ بر نمي‌دارم‌ تا با دست‌ خودم‌ در روز قيامت‌ تو را به‌ رو در آتش‌ افكنم‌!
    در اين‌ حال‌ يكي‌ از دامادان‌ ما (شوهر خواهر) به‌ نام‌ آقا سيّد محمود نوربخش‌ جلو آمدند و گفتند: من‌ اين‌ مرد را مي‌شناسم‌؛ از مؤمنان‌ است‌، و از ارادتمندان‌ مرحوم‌ والد شما بوده‌ است‌!
    گفتم‌: هر كه‌ مي‌خواهد باشد؛ شيطان‌ بواسطۀ ترك‌ ادب‌ به‌ دوزخ‌ افتاد!
    در اين‌ حال‌ من‌ مشغول‌ حركت‌ به‌ سوي‌ منزل‌ بوده‌؛ و در بازار روانه‌ بودم‌، و اين‌ مرد هم‌ دنبال‌ ما افتاده‌ بود و مي‌گفت‌: آقا مرا ببخشيد! شما را به‌ خدا مرا ببخشيد! تا رسيديم‌ به‌ داخل‌ صحن‌ بزرگ‌. من‌ گفتم‌: من‌ كه‌ هستم‌ كه‌ تو را ببخشم‌؟! من‌ هيچ‌ نيستم‌؛ شما جسارت‌ به‌ من‌ نكرديد؛ شما جسارت‌ به‌ امام‌ رضا نموديد؛ و اين‌ قابل‌ بخشش‌ نيست‌!
    بزرگان‌ از علماء ما: علاّمه‌ها، شيخ‌ طوسي‌ها، خواجه‌ نصيرها، شيخ‌ مفيدها، ملاّصدراها، همگي‌ آستانْ بوسِ اين‌ درگاهند؛ و شرفشان‌ در اينست‌ كه‌ سر بر اين‌ آستان‌ نهاده‌اند؛ و شما مي‌گوئيد: چوب‌ كه‌ بوسيدن‌ ندارد!
    گفت‌: غلط‌ كردم‌؛ توبه‌ كردم‌؛ ديگر چنين‌ غلطي‌ نمي‌كنم‌!
    گفتم‌: من‌ هم‌ از تو در دل‌ خودم‌ بقدر ذرّه‌اي‌ كدورت‌ ندارم‌! اگر توبۀ واقعي‌ كرده‌اي‌، درهاي‌ آسمان‌ به‌ روي‌ تو باز است‌! و در اين‌ حال‌ مردم‌ دَرْ صحن‌ بزرگ‌ از هر سو به‌ جانب‌ ما روان‌ شده‌ بودند، و من‌ به‌ منزل‌ آمدم‌.
    اين‌ حقير، عصر آن‌ روز كه‌ به‌ محضر استاد گرامي‌ مرحوم‌ فقيد آية‌ الله‌ طباطبائي‌ رضوانُ اللهِ عليه‌ مشرّف‌ شدم‌؛ به‌ مناسبتِ بعضي‌ از بارقه‌ها كه‌ بر دل‌ مي‌خورد، و انسان‌ را بي‌خانمان‌ مي‌كند، و از جمله‌ اين‌ شعر حافظ‌:
    برقي‌ از منزل‌ ليلي‌ بدرخشيد سَحَر وَه‌ كه‌ با خرمن‌ مجنونِ دل‌ افكار چه‌ كرد مذاكراتي‌ بود؛ و ايشان‌ بياناتي‌ بس‌ نفيس‌ ايراد كردند؛ حقير بالمناسبه‌، بخاطرم‌ جريان‌ واقعۀ امروز آمد و براي‌ آن‌ حضرت‌ بيان‌ كردم‌، و عرض‌ كردم‌: آيا اين‌ هم‌ از همان‌ بارقه‌ها است‌؟!
    ايشان‌ سكوت‌ طويلي‌ كردند؛ و سر به‌ زير انداخته‌ و متفكّر بودند، و چيزي‌ نگفتند.
    رسم‌ مرحوم‌ آية‌ الله‌ ميلاني‌ اين‌ بود كه‌ روزها يك‌ ساعت‌ به‌ غروب‌ به‌ بيروني‌ آمده‌ و مي‌نشستند و حضرت‌ علاّمه‌ آية‌ الله‌ طباطبائي‌ هم‌ در آن‌ ساعت‌ به‌ منزل‌ ايشان‌ رفته‌ و پس‌ از ملاقات‌ و ديدار، نزديك‌ غروب‌ به‌ حرم‌ مطهّر مشرّف‌ مي‌شدند، و يا به‌ نماز جماعت‌ ايشان‌ حاضر مي‌شدند، و چون‌ يك‌ طلبۀ معمولي‌ در آخر صفوف‌ مي‌نشستند.
    تقريباً دو سه‌ روز از موضوع‌ نقل‌ ما، داستان‌ خود را براي‌ حضرت‌ استاد گذشته‌ بود، كه‌ روزي‌ در مشهد به‌ يكي‌ از دوستان‌ سابق‌ خود به‌ نام‌ آقاي‌ شيخ‌ حسن‌ منفرد شاه‌عبدالعظيمي‌ برخورد كردم‌ و ايشان‌ گفتند: ديروز در منزل‌ آية‌ الله‌ ميلاني‌ رفتم‌، و علاّمه‌ طباطبائي‌ داستاني‌ را از يكي‌ از علماي‌ طهران‌ كه‌ در مسجد گوهرشاد هنگام‌ خروج‌ و بوسيدن‌ در كفشداري‌ مسجد اتّفاق‌ افتاده‌ بود مفصّلاً بيان‌ مي‌كردند، و از اوّل‌ قضيّه‌ تا آخر داستان‌ همينطور اشك‌ مي‌ريختند. و سپس‌ با بَشاشَت‌ و خرسندي‌ اظهار نمودند كه‌: الحمدللّه‌ فعلاً در ميان‌ روحانيّون‌، افرادي‌ هستند كه‌ اينطور علاقه‌مند به‌ شعائر ديني‌ و عرض‌ ادب‌ به‌ ساحت‌ قُدس‌ ائمّۀ اطهار باشند؛ و اسمي‌ از آن‌ روحاني‌ نياوردند وليكن‌ از قرائن‌، من‌ اينطور استنباط‌ كردم‌ كه‌ شما بوده‌ باشيد؛ آيا اينطور نيست‌؟!
    من‌ گفتم‌: بلي‌، اين‌ قضيّه‌ راجع‌ به‌ من‌ است‌، و آنگاه‌ دانستم‌ كه‌ سكوت‌ و تفكّر علاّمه‌، علامت‌ رضا و امضاي‌ كردار من‌ بوده‌ است‌؛ كه‌ شرح‌ جريان‌ را توأماً با گريه‌ بيان‌ مي‌فرموده‌اند؛ رحمةُ الله‌ عليه‌ رحمةً واسعةً.


    ویرایش توسط smahdi : 05-03-2012 در ساعت 13:32
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    تـقـدیـمــ بـه آقـایـــ عـــشــق و بــارانــــ ـــ ــ ـ ـ تـقـدیـمـ به لـطـافـتــــ ظـهـورش و نـجـابـتـــ حـضــورشــــ ـــ ــ ـ ـ بـه تـقـدسـش صـلـواتــــ ـــ ــ ـ ـ

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آشنایی اجمالي با امام عسگری ع
    توسط محب المهدي (عج) در انجمن امام حسن عسکری علیه السلام
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 18-01-2016, 13:45
  2. « زندگی نامه آية‌ الله‌ محمد علي‌ شرعي‌»...؟
    توسط javadkhan در انجمن شخصيت های مرتبط با جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-09-2011, 20:42
  3. امام‌ موسی‌ صدر كجاست؟
    توسط hossein moradi در انجمن شخصيت های مرتبط با جهان اسلام
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 03-03-2011, 10:37
  4. موضعگیری‌های‌ ‌حضرت‌ امام‌ خمینی در جریان‌ تسخیر لانه‌‌ جاسوسی
    توسط محبّ الزهراء در انجمن مباحث سیاست داخلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-11-2010, 22:52

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه