سلام اقا جون ماه رمضان را نصیبم کن که بیام پابوست
سلام اقا جون ماه رمضان را نصیبم کن که بیام پابوست
بـه نـام ایــزد بـی همتــا
سلامـ بر تـو ای امام خوبیها، ای سرچشمـه زلال معرفــت.
دلم برایت تنگـــ است و برای دیدن حرمـت ثانیـه شمارے می کنــد.
هوای کبوتــران حرمــت را کرده ام که عاشقــانه بر گنبدت پرواز می کننــد و عارفانه پروردگــارت را تسبیــح می کننــد.
چشــم انتظـــار دیدن ضریح زیبــایت تا با زیــارتش، معبــودم را خالق این همه خوبــے و معرفت را زیارت کنم.
و به یاد آرم او که چنین مخلوق بـے نهایت مهربانــے را دارد که این همه عاشق را از راه های دور و نزدیک به سمت خود
می کشاند، چه بی کران صفا و کرمی دارد که ما او را هر روز زیارت نکنیم و تسبیحش نگوییم.
دلم برای دیدنت پر می کشد. برای صدای نقاره ها!
برای پنجره فولادت، صحن و سراے با صفا! مشهدت یا امام رضا (ع)!
عاشقانه رضا رضا صدا کردنت و عارفانه خواندنت!
که تو نیز مرا بخوانے و صدایم بشنوے و آبرویم را نزد معبودم بخرے!
یا ضامن آهو دلم تنگ است برایت
یا علی بن موسی الرضا المرتضی علیه السلام
بس که دلتنگم اگر گریه کنم، میگویند:
قطرهای قصدِ نشاندادنِ دریا دارد
آره آقا
لیاقت میخواد پابوسی شما
نداشتم
مثل همیشه چوب نالایقیم رو میخورم....مثل همیشه به روم میارید که بابا تو کجا پابوسی حرم ما کجا
:geryeee::geryeee::geryeee:
به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!
بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .
دلــم . . .
نــه هــوای ِ گنـبـد ِ طلـایـی تــان را نـه هـــوای صـحـن و رواق هــای تــان را
نـه هــوای مـسجـد ِ گـوهــر شـادتــان را نـه هــوای ِ نـقــاره خـانـه تــان را
کـه هــوای خــود ِِخــودتـان را کـرده اسـت …
آنـجـا ، کـه بـگـویـم :
” الـسلـامُ عَـلَیـکَ یــا عَلـیَّ بـنَ مـوسـی ، اَیُّـهَـا الـرّضــا “
و شـمـا ، بـشنـویـد و جـوابـم را بـدهـیـد !!
کـه : اَنــتـَــ تـَسمَـعُ کَلـامــی ، وَ تــرّدُ سَلـامـی …
اُطـلُبنــی :G:
مـنو جدا شــدن از کـــوي تــو خــــدا نکــند
ز آســتـان "رضـايم(ع)خـــدا جـــدا " نکـند...
به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!
بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .
بي عشق رضا هرآنكه سر كرد
هرلحظه زندگي ضرر كرد.
دل گشته مقیم حرم شاه خراسان
چون خاک به زیر قدم شاه خراسان
شاید که خدا خواست نصیب دل ما شد
در روز جزا هم کرم شاه خراسان
شاعر: محسن زعفرانیه
مشکل خـود منم که سلامم قبـول نيست ...
تقصير گنبد و تـو و اذن دخول نيست …
به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!
بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .
همه دارند به سوي حرمت مي آيند...
طبقِ معمول...منِ بي سر و پا...جا ماندم ...
به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!
بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .
در حال حاضر 12 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 12 مهمان ها)