مقدمه
به نام خداي زيباي،خداي علي
هرچند كه سخن گفتن از علي مثل سخن گفتن از قطره از درياست.
اما من از زبان همان قطره سعي مي كنم تا در اين تحقيق از علي (ع) بگويم و ديدگاه و نظرات آن حضرت راجع به «زنان» .
آنچه در اين نوشتار مي آيد پژوهشي است درباره زن از ديدگاه امام علي (ع) و جايگاه وي در نهج البلاغه كه يكي از جدي ترين مسايل اجتماعي –فرهنگي و تفكر ديني در روزگار ماست. چرا كه اين موضوع يكي از زمينه هاي پرسش نسبت به مذهب بالاخص شيعه گرديده است . دشمن با استفاده از عدم اطلاع و احاطه كافي افراد نسبت به مضامين گرانقدر و حيات بخش اين كتاب ارزشمند شروع به سم پاشي و خراب نمودن اذهان افراد به ويژه زنان و دختران جوان كرده است .
لذا در اين تحقيق سعي بر اين است كه درحد بضاعت خود در پرتو خورشيد انديشه هاي تابناك امام قرار بگيريم تا شايد بتوانیم از انوار تابناك اين گوهر جهان افروز وجود پر از ظلمت خود را روشنايي بخشيم.
قبل از پرداختن به مباحث اصلي لازم است كه چند مسأله را بعنوان مقدمه بحث مطرح نماييم. مهمترين سند، شناختن شخصيت زن از نظر امام علي (ع) قرآن است چرا كه قرآن كتابي است دست نخورده و تحريف نشده كه بايد ديگر آثار و منابع ديني را با آن سنجيد و در صورت سازگاري و عدم مغايرت پذيرفت.
روي سخن نهج البلاغه با انسان است و تربيت و هدايت او همواره مورد توجه حضرت علي (ع) بوده است .تعالي و تكامل بشري دغدغه اصلي و اساسي حضرت امير(ع) در خطبه ها نامه ها و حكمت هاست چرا كه نهج البلاغه سهيفه ي هدايت است و ساحل نجات . سيماي زن در نهج البلاغه، ترسيم طرحي يك بعدي از چهره زن در قرآن است.
زنان ما در نهج البلاغه با عباراتي چون عقرب، شر، ناقص العقل ، ناقص الايمان و ناقص الهبره و … و صف شده اند و مع الوصف اكثر شارحان نهج البلاغه نيز در جهت اثبات اين مطلب و ترجمه و تفسير خطبه هاي مربوط برآمدند. نهج البلاغه بعنوان يك كتاب تفسير قرآن در زماني كه جوي آكنده از فتنه هاي زنانه و دسيسه هاي سياسي بود لب به سخن گشوده است لذا به ناچار در اين رهگذر بيشتر به بعد نارساييها و كمبودهاي زنان پرداخته كه شارحان به ترجمه و تفسير آن پرداخته اند.
پس نظريه پردازان دين باور بر اين مسأله تأكيد دارند كه همان طور كه براي فهم بهتر قرآن بايد به شأن نزول آن توجه نمود بايد براي فهم بهتر نهج البلاغه هم شأن صدور كلام حضرت را حتما مورد توجه قرار داد.
لذا آنچه در نهج البلاغه راجع به زن آمده اگر چه خطابات آن عام است ولي ناظر است به زنان موجود درجامعه علي (ع) نه به جنس زن در جميع ادوار. بنابراين حتما بايد مناسبت تاریخي كه موجب ايراد خطبه يا تقريرنامه از طرف حضرت شده را حتما مورد توجه قرار داد.
ويژگي هاي زنان از منظر نهج البلاغه
حضرت علي (ع) زنان و مردان را داراي سرمايه هاي يكسان خلقتي مي داند كه اين سرمايه ها در جنسيت هاي متفاوت (زن –مرد) بروزهاي متفاوتي مي يابد، لذا اگرچه زن و مرد، به عنوان نوع انسان در بسياري از صفات مشترك هستند، اما در برخي موارد اختلاف وجود دارد كه اين اختلاف بر ايفاي وظايف آن ها اثر مي گذارد. صفات و ويژگي هاي متفاوت زنان و مردان را مي توان به دو بخش ذيل تقسيم نمود.
1.صفات ذاتي
2.صفات عرضي
صفات ذاتي
زنان داراي صفات ذاتي خاص و تقريبا غيرقابل تغيير هستند كه اين امر آنان را از مردان متمايز مي سازد. از جمله صفاتي كه در نهج البلاغه براي زنان آورده شده مي توان به تكبر ،ترس، بخل، و لطافت زنانه اشاره نمود.
حضرت امير (ع) در حكمت 226 مي فرمايند:
«خيار خصال النساء شرار خصال الرجال: الزهر و الجبن و البخل فاذا كانت المراه مزهوه لم تمكن من نفسها و اذا كانت بخيله حفظت لذا كانت جبانه فرقت من كل شيء يعرض عليها»
بهترين خوي زنان ، بدترين خوي مردان است كه همانا تكبر، ترس و بخل است ، پس هر گاه زن متكبر باشد به كسي جز همسر سر فرود نمي آورد و هر گاه ترسو باشد، از آنچه به او روي مي آورد، مي ترسد.
علي (ع) در اين حكمت، نه تنها صفات ذاتي زنان و تفاوت آنها را با مردان بر شمرده اند، بلكه آثار و نتايج اين صفات،يا بخشي از علل و فلسفه اين صفات را در زنان ذكر نموده اند.
قابل ذكر است كه نوع تكبر زن، تكبر در برابر بيگانگان و نامحرمان است تا سرافرازي و بزرگواري شخصيت زن در هنگام فعاليت هاي اجتماعي در اذهان تداعي گردد. بخل زن به سبب كنترل حس زيبايي طلبي و گرايش به زيبايي هاي دنيوي است كه مي تواند از مصرف جلوگيري نمايد. ترس زن نيز موجب مصونيت خانواده است، اما چون مي تواند عاملي جهت ركود فعاليت و ارتقاي او در اجتماع محسوب مي گردد، با حكم حجاب اسلامي تعديل شده است؛ زيرا حجاب، عامل ايجاد شجاعت زن ، در مواجهه با بيگانگان است كه همواره رفتار متكبرانه زن شخصيت مستقل و فعال او را كامل ساخته و از هر گونه حقارت، فرودستي و كمبود در او جلوگيري مي كند.
صفات عرضي
اين صفات در زنان در حالي بروز مي يابد كه شرايط محيط پرورشي ايجاب كند و به همين لحاظ اعتباري ناميده مي شوند. در نهج البلاغه دراين راستا به چندفراز «نقص عقل» «نقص ايمان» و «نقص سرمايه» اشاره شده است.
اين سه موضوع درجملات نهج البلاغه براي برتري مردان بر زنان مورد استفاده قرار گرفته است . اين جملات را حضرت امير (ع) پس از پايان يافتن جنگ جمل در نكوهش زنها مي فرمايد: «گويا توبيخ و سرزنش عايشه و پيروان او منظور باشد» اي مردم، ايمان زنان ناقص است برخورداري زنان از سهم الارث ناقص است عقول آنان ناقص است. دليل نقصان ايمان زنان بازنشست آنها در روزهاي قاعدگي از نماز و روزه است دليل نقصان عقول آنها تساوي شهادت دوزن با يك مرد است و دليل نقصان برخورداري آنها از سهم الارث اين است كه نصف سهم الارث مردان است.
اول از همه بايد به اين موضوع اشاره كرد كه اين جملات را پس از پايان يافتن جنگ جمل حضرت اميرالمومنين (ع) نقل كرده اند . حضرت در خطبه 80 به سه تفاوت بارز بين زن و مرد اشاره نموده است . از منظر حضرت علي (ع) يكي از تفاوتهاي غير قابل انكار بين زن و مرد تفاوت از حيث قواي دماغي و عقلاني و عاطفي است . البته مقصود از عقل، عقل نظري است چرا كه در عمل عملي نه تنها زن ها ضعيف تر از مردان نمي باشند بلكه گاهي نيز بر آنها غلبه مي نمايند. بعبارت ديگر عقل تئوريك و تحليل گر و فرضيه باف و فلسفه پرداز و عقل سياسي و اجتماعي در مردان دامنه و قدرت بيشتر و گسترده تر دارد.
بطور كلي عقل خشك –رياضي و تفكر محض نظري در صنف مردان بيش از زنان فعال است ولي عقل عملي كه به كمال و صعود انسانها مربوط است در مورد مرد و زن مساوي است . مفسرين در اين باره معتقدند اگرچه دنياي عقلي و دنياي شهودي و عاطفي زنان متفاوت است . لكن اين مسأله دخالتي در ارزشگذاري انساني ندارد و عقل عملي كه به كمال و صعود انسانها مربوط است در مرد و زن مساوي است، قياس و استقراء و حل معادلات رياضي و چيدن صغرا و كبرا، يك فن است نه يك ارزش انساني و اگر نوع مرد در اين جهت با نوع زن متفاوت است و كميت چنين نيرويي در آن دو يكسان نباشد هرگز به معني كسر شأن يكي و قدر و قیمت ديگري نيست بويژه كه در درك حقايق و كمال معرفت الهي و رشد اخلاقي و اراده كه همه به عقل عملي مربوط است زن و مرد مساوي اند و درك برخي حقايق لطيف عاطفي و شهودي براي زنان آسانتر از مردان است و در اين نوع ادراكات زنان حتي قوي ترند.
پس يكي از تفاوتهايي كه حضرت (ع) در بيان حد عقلي بين زن و مرد به آن اشاره داشته اند مسأله نواقص العقل است كه حضرت در خطبه 80 به اين مسأله توجه داشته اندكه همانطور كه گفتيم منظور از اين نقص به معني نقص ارزشي نيست بلكه درعرصه مسائل خشك عقلاني و نظري زنان نسبت به مردان ضعيف تر هستند و ضعف و نقصان زنان دراين مسأله به بالندگي و تكامل زنان در عرصه هاي ارزشي هيچ گونه آسيب جدي وارد نمي آورد.
علاوه برتفاوت در حد عقل نظري در ميان زنان ومردان تفاوت درعواطف هم وجود دارد . طبيعي است كه زنان به خاطر رسالت مادري و همسري خود، از شدت عواطف بيشتري برخوردارند كه اين مسأله به خودي خود براي زن، بسيار ارزشمند است چرا كه غرايز و عواطف در آدمي سرچشمه همه نوع حركت وفعاليت است و بنابر تعبير روان شناسان موتور اصلي حركت و فعاليت مادام العمر در انسان، عواطف مي باشد و نوع و شدت و ضعف آن تاثير خاصي در زندگي فردي، اجتماعي انسان دارد. از آنجا كه شدت عواطف در زنان بيشتر است ، لذا ادراكات عقلي زن بيشتر از عواطف تأثير مي پذيرد ولي مردان بجهت آنكه كمتر تحت تأثير ساختار عاطفي خويش قرار دارند از جهت غلبه و قدرت عاطفي بر مردان غالب شده ، در نتيجه مردان از جهت عاطفي و زنان از حيث عقلاني نسبت به يكديگر احساس نياز مي كنند.
به عبارت ديگر نقصان عقلي زن به تماميت عقلي مردو نقصان عاطفي مرد به تماميت عاطفي زن ترميم و جبران مي شود و از آنجا كه زندگي انسان و كمال او هم محتاج زمينه هاي عاطفي و هم نيازمند عقل تمام مي باشد در اين صورت يك زن و مرد با هم يك واحد تمام انساني را مي سازند. لذا همان طور كه توضيح داده شد از منظر امام علي (ع) اين نقص، نقص ارزشي و كيفي نيست بلكه به جهت وجود سراسر عاطفه زن، و به جهت تأثيرپذيري ادراكات از عواطف (چه مرد،چه زن) است كه همين مسأله موجب نقصان عقل در زن مي شود.
بطور كلي مي توان گفت خطبه در پي تبيين يك مفهوم كلي است كه يك مصداق عيني بهانه طرح آن گشته است، يعني هر چند يك زن (عايشه ) موجب ايراد اين خطبه گشته ولي امام از اين زن خاص (عايشه) بعنوان بيان و مصداق از يك مفهوم كلي بهره برده است ولذا هر زني كه در تشخيص اجتماعي خویش دچار اشتباه گرديده است مورد خطاب اين هشدار امام در واقع خواهد بود بنابراين زنان مومنه اي كه از تدبير و تعقل صحيح برخوردار بوده و اطلاع كافي از شخصيت انساني و صنفي خويش داشته و در کنش و منش هايشان جايگاه طبيعي و اجتماعي خود را در نظر دارند از خطاب اين خطبه خارجند.
نقص ايمان
يكي از تفاوتهاي ديگري كه بين زن و مرد وجود دارد و حضرت علي (ع) هم به آن اشاره كردند تفاوتها در عرصه هاي وظايف و تكاليف است . همان طور كه در بخش قبل توضيح داديم، گرچه فعاليت عقلي تجريدي و تعميمي در مغز فرد بيشتر است اما بزرگتر بودن جمجمه و سنگين تر بودن مغز مرد و بيشتر بودن عقل نظري در مرد به معناي نزديك بودن مردان به آستان حقيقت متعالي و درك بهتري از واقعيت هستي نيست بلكه اگر مرد به وسيله حواس و عقل نظري خود به حيات مي نگرد و به حقيقت نايل مي شود، زن بيشتر نوعي علم حضوري و شهودي دارد، در حالي كه مرد، بيشتر با علم حصولي به حقيقت مي نگرد. پس مرد بيشتر در آيينه عقل به حقايق چشم مي دوزد ولي زن در آيينه ذات خويش به حقيقت مي نگرد.
و از آنجا كه عقل در اغلب روايات و سخنان معصومين (ع) به معناي عمل به دين و تقواي عملي آمده است و آنچه كه مايه گراميداشت انسان در محضر پروردگار مي گردد تقوا است : «ان اكرمكم عندالله اتقيكم» و تقوا در اثر عمل صالح است كه رشد پيدا مي كند بنابراين ضعف و محدوديت عقل نظري زن هيچ گونه آسيبي در عرصه دينداري و دين باوري او نمي زند، بلكه زن به خاطر نقش بسيار حساس و مستقيمي كه در حيات دارد خيلي سريع تر و بهتر با خداي هستي بخش ارتباط برقرار مي كند.
در اينجا به معناي ايمان مي پردازيم و بعد به تحليل سخن حضرت امير در آن خطبه مي رسيم. ايمان به معناي عمل و مسئوليتهايي است كه در مقوله هاي حقوقي و در نظام ارزشي و به تعبير ديگر در شرع از انسان خواسته اند. ايمان آنگونه مسئوليتهايي است كه شرع بر اساس عقلانيت از او طلب مي كند . ايمان به این موارد استعمالش كم نيست و در سخن امام (ع) ايمان به همين معنا بكار رفته است ، چرا كه به دنبالش تفسير شده و «اما نقصان ايمانهن» يعني اما اينكه مسئوليتهاي زن سبك است و كمتر دليلش اين است كه اسلام نماز و روزه را در زمان عادات ماهيانه اش از او نخواسته است . مي بينيم كه در اينجا دقيقا ايمان به معناي مسئوليتهايي كه بر عهده زن گذاشته شده ونقصان وظايفي كه زن خواسته شده، نه اهانت به مقام زن است نه كمبودي درشخصيت زن است و نه چيزي از مقام و منزلت زن مي كاهد و نه بدين معناست كه زن در دوران قاعدگي فاسق است و عادل نيست، دروغگو است و راستگو نيست و نه اينكه شخصيت اعتقادي او مختل شده است بلكه به جهت وضع رواني خاصي كه پيدا مي كند ( و روان پزشكان اين وضع رواني را مشروحا مطرح مي كنند). و به جهت لزوم رهاي روان زن از توجه دقيق كه در حال نماز پيش مي ايد و لزوم آزاد ساختن دستگاه گوارش و معده درغذا و آشاميدني ها كه در دوران قاعدگي خيلي اهميت دارد، تكليف نماز و روزه از زن برداشته مي شود.
پس حضرت علي (ع) نقصان ايمان زنان را در دوران قاعدگي به جهت ترك نماز و روزه مي دانند و اين به اين معني نيست كه ساختار اعتقادي زنان دچار نقصان است. بلكه به جهت شرايط خاص جسمي و رواني زن در دوران قاعدگي بعضي از تكاليف و وظايف در اين دروه از زن خواسته نشده است لذا ميزان و حد تكليف زنان و مردان از اين جهت با هم متفاوت است كه البته ترك نماز و روزه در اين دوره ممكن است از نظر اعتقادي، خللي در زن ايجاد نمايد. و جهت جبران اين نقصان و كمبود اسلام سفارش به برقراري رابطه با خداوند به وسيله ذكر و دعا و قرائت قرآن نموده است و در اوقات خاص نماز، توصيه شده كه زنان وضو بگيرند و در سجاده نماز خود مشغول ذكر و دعا شوند و از طرف ديگر روزه هايي را كه در اين ايام ترك كرده را هم بعد از ماه مبارك رمضان به جا آورد.
پس اين كاهش فشار تكليف و رهايي زن، به خاطر شرايط خاص زن است و زن مي تواند با ذكر دعا و ارتباط با خدا از عوارض سوء آن در ايمان خود بكاهد و اصلا به اين معني نيست كه زنان به طور كلي از نظر ايماني دچار نقصان هستند و اشاره حضرت به دليل نقصان ايمان(كه همان بركنار بودن از نماز و روزه در ايام عادت) مؤيد اين مسئله مي باشد، چطور ممكن است كه بنابر تعبير قرآن زنان برخوردار از حيات طيبه باشندو داراي تمامي كمالات معنوي كه مردان از آن برخوردار باشند ولي از نظرساختار اعتقادي و شخصيت ايماني دچار نقص باشند؟
نظرات «ابن ميثم بحراني » و «علامه خوئي» پيرامون «نقص ايمان» در زنان و نقد راجع به آن
ابن ميثم بحراني و علامه خوئي در توضيح اين عبارت مي نويسند: نقص ايمان زنان، مربوط به ايامي است كه آنان از نماز و روزه محروم هستند، (ايام حيض) و چون نماز و روزه نشانه ايمان است، پس دوربودن از مشقت به پاداشتن نماز و روزه در اين ايام براي زنان، عاملي در نقصان ايمان آنهاست و شرع مقدس خود تكليف نماز و روزه در اين ايام از آنان سلب نموده است و عبارت ديگر ترك نماز و روزه آنها در ايام حيض، به امر خداوند است.
لذا صحيح است كه ترك نماز و روزه باعث ضعف ايمان مي شود نه براي كسي كه امر به ترك نماز شده، كه اين خود عبادت است. بلكه براي كساني باعث ضعف مي گردد، كه از روي عقل و قصد تمرد و بي اعتنايي نماز را ترك كنند. موردديگر در رابطه با اين مسئله زود فرارسيدن سن تكليف در زنان، نقص ايمان به معناي كمي را جبران مي كند.
«با توجه به اينكه خانمها شش سال زودتر از مردان نماز را شروع مي نمايند و در حال حاملگي و بچه شيردادن عادت ماهيانه ندارند و در اين دوران عذري براي ترك نماز ندارند و نيز از سن سي يا چهل يا پنجاه سالي يائسه مي شوند ،از جهت نماز دست كمي از مردان نخواهند داشت ، زيرا در مدت شش سال 2190 روز نماز از مردان جلوترند و در صورتي كه در تمام ماههاي سال حيض شوند در سال حداقل 36 روز و حداكثر 120 روز بيشتر نمي شود.
نقص بهره
بررسي سومين فراز خطبه درباره نقصان حظ و بهره زن
«وأما نقصان حظو ظهن فموا ريثهن علي الانصاف من مواريث الرجال.
دليل نقصان برخورداري آنان از سهم الارث ،اين است كه نصف سهم ارث مردان است.
سومين مورد اختلاف زن با مرد، در نظام هاي اجتماعي كه در نهج البلاغه مطرح شده، مسئله ارث است، كه درخطبه مذكور تفاوت ميان زن و مرد در سهم الارث است . و قرآن هم در اين باره مي فرمايد: خداوند درباره فرزندانتان به شما توصيه مي كند كه سهم مرد برابر سهم دو زن باشد. در اين باره بايد گفت كه برتري سهم الارث مرد بر زن، بر اساس كرامت مرد نيست.
نظام ارزشي اسلام بر تقوي استوار است نه مرد بودن يا زن بودن ، در مواردي كه مرد دو برابر زن ارث مي برد بدان جهت است كه معمولا زنها كه اداره شئون خانواده را بعهده مي گيرند از شركت دائمي درمسائل اقتصادي جامعه ورود در انواع گوناگون آن مسائل معذور مي باشند، لذا تهيه وسائل معيشت آنان براي مردان واجب است و اين مردان هستند، كه بار سنگين مخارج و اداره امورخانه رابه دوش مي كشند و زنان تحت تكفل مردان مي باشند و از طرف ديگر مردان در معرض نوسانات اقتصادي، از نظر سود و زيان، بيشتر قرار مي گيرند؛ در صورتيكه صنف زن مانند مرد در معرض زيان و آسيب اقتصادي نيست .
در جایی از ابن ابی العوجاء نقل شد كه گفت : چرا زن بيچاره ضعيف يك سهم ارث مي برد ، و مرد دو سهم ؟ اين را به حضرت صادق (ع) عرض كردند حضرت فرمود: زيرا بر زن جهاد و پرداخت نفقه واجب نيست ، در حالي كه اين امور براي مردان واجب است.
نتيجه كلي اين مباحث تا اينجا چنين است كه اولا هر 3 نقص كه درخطبه به زنها نسبت داده شده است كاملا قابل تفسير و توجيه است و هدف كلي امير المومنين اشاره به مختصات روبناي زندگي مرد و زن است نه تفاوت ميان شخصيت انساني زن و مرد زيرا شواهد و دلايل كافي وجود دارد كه مقصود اميرالمومنين نقص ايمان و عقل به طور عام و سهم الارث بطور كلي نيست زيرا اسناد چنين نقص ها بر زن ها مخالف قرآن است. اسلام با صراحت كامل و قاطعانه هويت انساني زن و مرد را متحد مي داند . بخصوص قاطعانه قرآن در بيان وحدت هويت انساني مرد و زن ،قابل خدشه و ترديد نيست . از جمله نصوصي كه روشنگر اين وحدت است آيه سوره حجرات است كه مي فرمايد:
يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقكلم.
اي مردم جز اين نيست كه ما شما را از يك نر و يك ماده آفريديم و تيره تير، و قبيله قبيله تان گردانيم تا يكديگر را بشناسيد ، همانا گرامي ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست.
قرآن همه را مخلوق و تركيب شده از همه شمرده و بنابراين همه مانند هم خواهند بود مگر كسي كه تقوايش بيشتر باشد و در اين ميان، بياني كاملتر و بليغ تر از اين نيست .
تفاوت زن و مرد از منظر امام علي (ع) با نگرش روان شناختي
تفاوت زن و مرد در عرصه هيجانات تصميم گيري و مشورت
يكي ديگر از تفاوتهاي رواني كه بين زن و مرد وجود دارد، در زمينه هيجانات است و روان شناسان معتقدند زنان سرعت هيجان آنان بيشتر از مردان است. لذا عكس العمل آنان در مقابل حوادث و اتفاقها متفاوت است.
سرعت هيجان پذيري زن نسبت به مرد يك تفاوت رواني است بين آن دو كه در عكس العمل ها و تصميم گيري هاي زن تاثير دارد . لذا حضرت علي (ع) به اين تفاوت رواني توجه داشته اند و سفارش مي كنند كه «و لا تهيجوا النساء بأذي …؛ «…عواطف و احساسات زنان را تهيج نكنيد ولو آنكه به نواميس و بزرگان شما اهانت كنند » تحريك عواطف و احساسات زن ممكن است باعث انجام كارهاي خلاف عقل و شرع شود و
عكس العمل نامناسب از خود نشان دهد. چون سرعت هيجانات او باعث مي شود كه قواي عقلاني و نفساني او تضعيف شود و ضعف اين قوا در اعمال زنان و تصميم گيريهاي آنان تاثير بسيار زيادي در زنان دارد. لذا توصيه حضرت اين است كه زنان را دستخوش حوادث و هيجانات زياد قرار ندهيد تا موجب رفتار ناشايست آنان فراهم نشود.
يكي ديگر از تفاوتهاي رواني زن و مرد، تفاوت در تصميم گيري است. متمركز بودن مردان و ديد باز زنان در تصميم گيري آنان نقش موثري دارد. زنان براي حل مشكل، چندين راه حل را پيدا مي كنند لذا قادر نيستند متمركز شوند و تصميم گيري كنند. همچنين زنان چون خواهان برقراري رابطه هستند بيشتر تمايل دارند كه در تصميم گيري هاي خود ديگران را نيز شركت دهند.
بر عكس مردان به خاطر تمركز كامل روي مشكل و مسأله ، خيلي سريع قادر به تصميم گيري هستند و ابتدا تصميم مي گيرند بعد آماده هستند در مبناي اطلاعات ديگران تصميم خود را عوض كنند. و همين مساله در مشورت زنان و مردان ، تفاوت ايجاد مي كند.
لذا احساسات و عواطف شديد همان طور كه مي تواند در تصميم گيري مرد تاثير گذارد در زنها هم تاثير مي گذارد منتها به جهت غلبه عواطف و احساسات شديد زنان، بيشتر براساس عواطف و احساسات تصميم مي گيرند قبل از آنكه جنبه هاي عقلاني آن را در نظر بگيرند . به همين جهت حضرت علي (ع) در وصيت خود به امام حسين (ع) فرمودند
«اياكم و مشاوره النساء فان رأيهن الي وهن» بپرهيزيد از مشورت با زنان، زيرا رأي و اراده شان ضعيف و سست است».
البته مقصود از سخن فوق نفي هر گونه مشورت با هر زني نيست چرا كه زنان مومنه و كساني كه از نظر عقلاني رشد يافته هستند بايد مورد مشورت قرار گيرند.
لذا در كلام ديگر حضرت علي (ع) مي فرمايند: «اياك و مشاوره النساء الا من جربت بكمال عقل؛ از مشورت با زنان بپرهيزيد مگر زناني كه كمال عقل آنها آزمايش شده است». و در جايي ديگر آن حضرت مي فرمايند: و اياك و مشاوره النساء فان رايهن إلي أفن و عزمهن ألي و هن. «از مشورت با زنان بپرهيزيد كه راي آنان زود سست مي شود و تصميم آنان ناپايدار است».
حضرت امير (ع) مشورت با زنان را تا هنگامي كه عقل آنها آزموده و اثبات نشده نهي مي فرمايد و ما از اين عبارت مي توانيم مفهوم گيري كرده و بگوييم زنان كمال عقل دارند ولي بايد مورد آزمون و امتحان قرار گيرند تا اين كمال را به معرض ظهور گذارند. بنابراين نقصيان عقل بعنوان يك نقص ذاتي مطرح نيست زيرا از سوي خدا ناقص آفريده نمي شود و از سوي ديگر اگر ذاتا زنان ناقص العقلند آزمون و اثبات كمال عقل پس از تجربه «سالبه به انتفاء موضوع» خواهد بود و صدور چنين كلامي از حضرت علي (ع) كه در اوج قلة منطق و استدلال جاي مي گيرد ممكن نيست چون برخي از زنان در شرايط خاص كه احساسات و عواطف بر عقلشان غلبه مي كند و آنها را از تصميم گيري عقلايي باز مي دارد دچار نقصان عقل مي شوند.
حضرت امير (ع) در مورد كيفيت آزمون عقل چه در مردان و چه در زنان مي فرمايد:
عقل هاي مردم را مي توان از سخناني كه فوري و بالبداهه مي گويند آزمايش نمود. و نيز مي فرمايد «ظن الانسان ميزان عقله»: ظن (نظر هاي قطعي يا حدس و گمان و يا شك)
مردم در موضوعات گوناگون وسيله سنجش عقل آنهاست. در واقع حضرت علي (ع) براي سنجش افراد به سخنان آنها اشاره فرموده و درسيره عملي ايشان نيز اين نوع رفتار مشاهده مي شود.
با توجه به دلايل ياد شده بحث را مي توان در موارد زير به اختصار بيان كرد.
1.وجود احساسات و عواطف قوي در زنان
2.تأثير عواطف زنان بر قضاوت ها و شهادت دادن آنها.
3.زنان از ديد باز و گسترده تري برخوردارند و نمي توانند در يك امر متمركز شوند.
4.فراموشي كه ناشي از تأثير احساسات و عواطف و شرم و حياي زياد در زنان است موجب مي شود كه شهادت دو زن با يك مرد برابر باشد.
و حالا در اين جا به تحلبل عدم تساوي شهادت مرد و زن كه اميرموالمونين بيان
فرموده اند مي پردازيم .
اصولا شهادت در مسئله قضاوت داراي شرايط و قوانيني است كه مرد و زن در برابر آن يكسانند و بايد دادگاه و مراكز مربوطه به آن توجه كنند، از قبیل عدالت و غيره ؛ زيرا اسلام نسبت به مسئله شهادت اهميت خاصي قائل است و آن را ركن در قضاوت مي داند و چون نقش مهم آن در سرنوشت مردم دخالت زيادي دارد و گاهي جان مردم در اين رابطه مطرح است و مرگ و زندگي منوط به شهادت است مي بايست «سد ثغور» كرده ، يعني تاجاييكه ممكن است راههاي ارتكاب خطا و اشتباه را بسته و زمينه از بين رفتن حقوق مظلومان و بي گناهان را مسدود نمايد.
و اما در تحليل اينكه گفته شد در اسلام، گواهي دو زن به جای گواهي يك مرد است بايد گفت كه زن و مرد با يكديگر تفاوتهايي دارند. زن نگهبان طبيعي و اولي حيات است. خداوند متعال عواطف و احساسات او را خيلي قوي تر و متنوع تر از مرد قرارداده زيرا بقاياي حيات انسانها از نظر نيازي كه به احساس لذت و الم دارند، بيشتر به عواطف و احساسات نيازمند است تا مفهوم بازي و دليل پردازيهاي تجريدي، وجود اين نعمت عظمي در صنف زنها، آنان را از پرداختن به نمودهاي خشك زندگي ، باز مي دارد و آن نمودها براي زن در درجه دوم و فرعي محسوب مي شوند.
زن به علت غلبه عواطف و احساسات، ممكن است در مضمون شهادت تهور بخرج دهد و آن را از مفهوم حقيقي خود خارج سازد . اما صنف مردان با توجه به تقسيم كار اوليه تاريخي، در مسير شناخت و برخوردهاي اجتماعي بيشتري بوده و داراي آگاهي بيشتري اند و از نظر توانايي و دقت و بررسي عوامل و مختصات و نتايج آنها از زنان قوي ترند. كنجكاوي مرد و نفوذ فكري او در ريشه حوادث يك امر طبيعي است ، كه در نتيجه قرارگرفتن مرد در امواج گوناگون و تلاطم هاي متنوع زندگي بوجود مي آيد؛ لذا اگر مردي را فرض كنيم كه از قرارگرفتن در امواج و خطوط پر پيچ و خم حوادث زندگي بر كنار بوده باشد و اين بركنار بودن ارتباطات عادي وي را با جهان عيني و زندگي محدود نمايد، بدون ترديد شهادت او هم درباره اموري كه معمولا از آنها بركنار است دچار اشكال مي گردد . البته اين را نمي توان نفي كرد كه بعضي زنان با دارابودن عقل سرشار خود از عقل مردان نيز پيشي مي گيرند. البته در اينجا يك نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت و آن اينكه خداي تبارك و تعالي، از اين راستا، يعني عدم قبول شهادت يك زن، كمال لطف خود را نسبت به زنان ابراز فرموده، تا مردان نتوانند آنان را آلت دست قرارداده و در هر كاري كه با خشونت فطري خود انجام مي دهند از زنان بي خبر ناآگاه سوء استفاده نموده و آنها را گواه ناحق گوييهاي خود بياورند، زيرا شهادت در مورد جرم و جنايتهايي كه دائما از نفوس خشونت بار اشرار، سر مي زند، از محيط زبان خارج است و با رقت قلب و روح لطيف آنان سازگار نيست. زنان مربي اطفال معصومند و نبايد به هر بي تقوايي آلوده شوند، چرا كه اين آلودگي ها در روحيه فرزندان تأثير منفي مي گذارند، فرزنداني كه به جامعه تعلق دارند و آينده سازان اجتماعند.
در خطبه اي ديگر حضرت فرمودند:
فاتقوا شرار النساء و كونوا من خيارهن علي حذر و لا تطعوهن في المعروف حتي لايطمعن في المنكر
بترسيد از زنهاي شرور و از خوبانشان برحذر باشيد و آنان را در نيكيها اطاعت نكنيد تا طمع نكنند كه در بدي ها اطلاعتشان كنيد.
با توجه به تفسير علامه جعفري در اين جملات 3 مسئله وجود دارد.
مسئله يكم: بيم و هراس از زنهايي كه شر و پليدند البته در اين مسئله مرد و زن تفاوتي ندارند. زيرا مردان شر و پليد هم كه از مهارت دروني و اصول انساني بدورند پروايي از تعدي و تجاوز به حقوق انسانها ندارند، لذا همواره بايد فرد و اجتماع از اين نابكاران مطمئن نباشند و دائما با آن نظر كه به عقرب واقعي مي نگرند در آنان بنگرند اگر در اين مسئله صنف زن خصوصيتي داشته باشد اين است كه اسرار نهايي مرد و نقاط ضعف او را مي داند بطوريكه اگر بخواهد صدمه اي بر مرد وارد آورد تلخ تر و جانگدازتر از صدمه ديگر مردم خواهد بود . مسئله دوم لزوم احتياط از خوبان آنها البته مسلم است كه مقصود از خوبان زنها، زناني هستند كه شر و پليدي ندارند اين معنا براي يك زن خوب در عرف عام متداول است يعني در عرف عام همين مقدار كه يك زن ضرر و شري به مرد و فرزندان خود نرساند به خوبي و نيكي موصوف مي گردد. اگر زني درصدد اضرار به مرد و ساير اجزاي دودمان بر نيايد كشف مي شود كه زن به وظايف قانوني خود عمل مي كند و در نتيجه مي توان او را زن نيك وخوب معرفي كرد . زيرا احساس دروغين ناتواني مطلق كه زن در مقابل مرد دارد غالبا او را براي جبران ضعف با مرد روياروي قرار مي دهد. اگرچه از نظر عمل به وظيفه كوتاهي هم نداشته باشد و چون براي جبران احساس دروغين ضعف ممكن است به گفتار و كردار غير منطقي متوسل شود لذا يك مرد هوشيار و آگاه و عادل همواره بايد در منتفي ساختن احساس فوق از زن بكوشد و در صورت ناتواني گفتار و كردار زن را خوب تشخيص بدهد كه آيا ناشي از احساس دروغين است يا علتي ديگر دارد. و اما اگر زن مافوق عمل به وظايف مقرره در بدست آوردن رشد و كمال شخصيت كوشيده و به مقامات عالي انساني رسيده باشد نه تنها موردي براي احتياط از وي وجود ندارد بلكه در صورتيكه مرد او از اشخاص معمولي باشد مرد را راهنمايي نموده و عامل سعادت وي باشد چنانكه در خانواده هاي فراواني از جوامع مشاهده مي شود. آيا زن خود امير المومنين و دختر او عليهم السلام و مريم مادر عيسي مسيح و رابعه عدويه و رابعه دختر اسماعيل زن احمد بن ابي الحواري و هزاران زنهاي فاضله كه از مقامات عالي انساني برخوردارند خود مرد آفرينان جوامع نبوده اند؟ بنابر آنچه كه از كتب اختصاصي دربارة زنها و ديگر كتب تاريخي بر مي آيد، شمارة زنهاي با شخصيت از نظر علمي و اخلاقي و اصول عالي انساني ، با در نظر گرفتن محدوديتهاي طبيعي و عملي نسبت به مردان كمتر نبوده اند و اين يكي از دلايل اعجاز قرآن است كه مرد و زن را در اوصاف عالي انساني مشترك معرفي نموده است.
روايتي كه قبلا هم به آن اشاره شد؛ «أياك و مشاوره النساء ألا من جربت بكمال عقل».
(بپرهيز از مشورت با زنها مگر زني كه كمال عقل او به تجربه رسيده است ) مي تواند جمله مورد تفسير را بخوبي توضيح دهد. اين روايت اثبات مي كند كه مقصود از (برحذر بودن از زنان خوب) دقت در گفتار و انديشه هاي زنان معمولي است چنانچه توضيح داده شد و اما زناني كه زر و زيور دنيا اعراض كرده و به تعلق پرداخته اند مانند مردان شايسته مشورتند و اين روايت نظريه ها را كه مي گوييم نظام خانوادگي در اسلام «درون شورایي و برون سرپرستي مرد» است را تأييد مي نمايد.
ساير عناوين ديگري كه براي زن در نهج البلاغه ياد شده است:
حكمت 230- قال علي (ع) : المرأه شر كلهما و شر ما منها انه لا بد منها .
همه چيز زن بد است و بدتر چيزي كه در اوست اين است كه مرد را چاره اي نيست از بودن با او.
حكمت (230) از ديدگاه ابن ميثم بحراني :
مقصود از اينكه احوال زن تماما بر مرد شر است، يا از جهت نفقه اي است كه بر مرد دارد، كه اين ظاهر است و يا از جهت لذت بردن از اوست كه اين خود عاملي بازدارنده از اطاعت الهي است ،كه مرد را از خدا دور مي كند و اينكه مرد را چاره اي نيست از همراه بودن با زن ضرورت و احتياطي است كه در طبيعت وجود دنيوي نسبت به او هست و به خاطر اين مسئله است كه مرد ، زن را تحمل مي كند. البته وجود شر در درون زن، علتي است كه قوي تر از معلول مي باشد . (شري كه در درون زن قرار دارد يا بعبارت ديگر انگيزه هاي دروني زن قوي تر از شروري است كه از او بازتاب مي كند).
از طرفي علامه خوئي در رابطه با اين حكمت حضرت امير (ع) معتقد است كه مردان ناگزير از رويارويي و برخورد با شئون مادي و دنيوي مي باشند كه زندگي آنان از جهات مختلف با آن شئون ارتباط دارد. مانند مواجهه شدن با مال،اعمال، زن، كارگران، همسايگان ، نزديكان،فرزندان و غيره كه در اين برخوردها آنان با سختيها و آساني ها ، خوبيها و بديها و … روبه رو مي شوند كه اين امور، به خوبي يا بدي مرد در زندگي بر مي گردد. مشكل ترين اين برخوردها ،برخورد با زن در شئون مختلف زندگي است و علي(ع) با سخنانش اين آگاهي را داد كه اين رويارويي از تمام جهات براي مرد، شر است. زيرا زن اگر آشوبگر باشد عقل مرد را سلب مي كند و اگر بدكار باشد ، دل مرد را ترسو مي كند،اگر همسر مرد باشد، مرد مكلف به پرداخت نفقه اش مي باشد و اگر زن بيگانه باشد مرد را به فساد و گمراهي سوق مي دهد و اگر دشمن مرد باشد ، با بهتان و دروغ بر او پيروز مي شود. با تمام اين اوصاف مرد ناچار از بودن با زن و رهايي وي ازدست زن امكان پذير نيست.
حكمت 58-المراه عقرب حلوه اللسبه
زن چون كژدم است كه شيرين است گزيدن او
بررسي حكمت 58 از ديدگاه هاي ابن ميثم بحراني:
ابن ميثم بحراني در رابطه با اين حكمت كه زن مانند عقرب است معتقد است گزيدن براي عقرب است و چون شأن زن ، نيز اذيت مي باشد ، لفظ عقرب براي او استعاره شده است منتها در زن ، گزيدنش همراه با لذت مي باشد؛ مانند زخمي كه خاراندن آن اگرچه ناراحتي بدنبال دارد، اما درلحظه خارش، اين خاراندن همراه با لذت مي باشد.
حكمت 119-غيره المرأه كفر و غيره الرجل ايمان
غيرت زن (بر مرد ) كفر است و غيرت مرد (بر زن ) ايمان است.
ابن ميثم بحراني در شرح اين حكمت مي نويسد كه : غيرت مرد، مستلزم خشم بر آن چيزي است كه ، خداوند نيز بر آن خشم دارد . چون خداوند دو مرد را بر يك زن دشمن دارد و خشم بر آنچه كه خداوند بر آن خشم مي گيرد، موافق رضاي خدا و مؤيد نهي خداوند است و اين ايمان مي باشد. اما غيرت زن در تحريم آنچه خداوند حلال كرده است. يعني اشتراك دو زن يا بيشتر است براي يك مرد و مقابله كردن با اين مسئله رد و انكار و تحريم آنچه كه خداوند حلال كرده است مي باشدو اين مستلزم كفر است.
حكمت 131-… و جهاد المرأه حسن التبعل
جهاد زن خوشرفتاري با شوهر و اطاعت از اوست.
نظر ابن ميثم پيرامون حكمت 131
جهاد زن نيكوشوهرداري كردن است و اين از اسرار شوهرداري مي باشد. طاعت شوهر در طاعت خداست و در اين مسئله نفس اماره زن شكسته مي شود و نفس زن در صراط الهي منقاد مي شود.
نظر علامه طباطبايي در مورد روايت:
اسلام محروميتهاي زنان را مانند محروميت از جهاد در راه خدا بدون عوض وجبران به مثل نگذاشته بلكه كمبود آن را به معادل آن در فضيلت و مزيت (كه واقعا مفاخري هستند) تدارك نموده، مثلا نيكوداشتن شوهر را معادل جهاد قرار داده اين كارها و اينگونه مزايا چه بسا براي ما كه بازار فساد زندگاني ما را احاطه كرده،ارزشي نداشته باشد، ولي در نظر اسلام(بازار حقايق) كه هر چيز را به بهاي حقيقي آن مي سنجد و فضائلي را كه مرد رضای خداست مي جويد، خداوند تعالي نيز هر چيز را به ارزش آن مقدر فرمود و راه مخصوص هر كس را جلوي پاي وي نهاده و او را متلزم به آن راه ساخته و قيمت هر كس را معادل خدمات انساني وي و به وزن اعمال او قرار داده ، پس در اسلام شهادت در ميدان نبرد و گذشت از خون رنگين (با تمام فضيلتي كه دارد) بر نيكوشوهرداري كردن زن رجحاني ندارد و حاكم كه چرخ زندگي اجتماع را مي چرخاند يا قاضي كه بر مسند قضاوت تكيه مي كند، بر زني خانه دار است مايه افتخاري ندارد، با اينكه اينها مناصبتي هستند، كه اگر عمل به حق كرده و بر حق رفته باشند، جز تحمل بارگران مسئوليت حكومت و قضاوت و در معرض علاج و مخاطراتي براي دفاع از حقوق ضعفا واقع شدن ، فايده اي ندارد. پس اينان چه افتخاراتي دارند بر كساني كه دين آنان را از ورود به اين كارها مانع شده و برايشان راه ديگري پيش پا نهاده. اين افتخارات را احتياجات مختلف اجتماعات و برگزيدگي افرادي از خود براي هر كاري، زنده و استوار مي دارد، چرا كه در اختلاف شئون اجتماعي وانساني به حسب اختلاف محيط هاي اجتماع، جاي انكار نيست.
صفات نيك زن در احاديث
1.«المرأه ريحانه» (نهج البلاغه وصيت 31
2.«خيركم، خيركم لنساء وبناته» . بهترين شما كسي است كه بهترين رفتار را نسبت به زنان و دختران خويش داشته باشد. (نهج الفصاحه به نقل از قاموس نهج البلاغه (النساء و روايات)
3.«ما أكرم النساء الا كريم و لا أهانهن الالئيم».
احترام بانوان را پاس ندارد مگر شخص بزرگوار و محترم و به ايشان اهانت ننمايد ،مگر شخص پست و فرومايه .(نهج الفصاحه)
4.«حبب ألي من ديناكم النساء و الطيب و جعلت قره عيني في الفصاحه»
از دنياي شما سه چيز مرا خويشايند است ، زن، بوي خوش و روشني چشم من در نماز است. (نهج البلاغه)
5. «لاتكر هوا البنات فأنهن المونسات» . از دختر داشتن ناراحت نشويد براستي آنها مايه انس اند. (نهج الفصاحه)
نقش زن در خانواده از نگاه (امام علي (ع) )
نقش زن در خانواده از محوري ترين نقشها است چرا كه دو وظيفه بسيار اساسي و حياتي در خانواده به عهده زن گذاشته شده است؛ وظيفه همسري، و وظيفه مادري.كه اين دونقش از حياتي ترين و اصيل ترين نقشها در ايجادسلامت درجامعه مي باشد.
زن مظهر سكونت و مودت كه دو عامل مهم براي ايجاد سلامت رواني در افراد و نهايتا در جامعه است مي باشد خانواده بهترين زمينه ساز كمال زن و مرد است. و آثار عمده اي در ارتقاء و رشد و پويايي جامعه ايفا مي كند، و زن محور خانواده است.
به همين جهت ايفاي وظيفه زن در كانون خانواده از طرف مولاي متقيان علي(ع) به عنوان يك جهاد في سبيل الله شمرده شده است.
«جهادالمره حسن التبعل» ، جهاد زن حسن شوهرداري است.
علاوه بر وظيفه همسري كه زن به عهده دارد وظيفه بسيار مهمي را مادر در زمينه تربيت كودكان دارد. در اين رابطه به ذكر چند كلام نوراني از امام (ع) اكتفا مي كنيم.
حضرت در مورد تغذيه كودك با شير مادر و نقش آن در پرورش شخصيت كودك مي فرمايند : (ما من لبن رضع به الصبي اعظم بركه عليه من لبن امه)
هيچ شيري كه به كودك داده مي شود از شير مادرش عظمت و بركتش بيشتر نيست.
امام علي (ع) به تاثير شيردهي در بناي ساختار شخصيتي و اعتقادي به ميزاني اهميت مي دادند كه افراد را سفارش به توجه و داشتن حساسيت نسبت به اين مسأله مي كردند. فرمودند: آنچنان كه براي ازدواج (حساسيت به خرج مي دهيد) و انتخاب مي كنيد، براي شير دادن نيز انتخاب كنيد؛ زيرا شير دادن طبيعت را تغيير مي دهد.
حضرت علي (ع) نقش مادر را در ايجاد سجاياي اخلاقي در فرزندان بسيار مهم مي دانند و مي فرمايند : «حسن الاخلاق برهانكرم الاعراق» ؛ سجاياي اخلاقي دليل پاكي وراثت و فضيلت ريشه خانوادگي است.
همچنين حضرت فرمودند:
كسي كه ريشه خانوادگي اش شريف است در حضور و غياب و درهر حال داراي فضيلت و صفات پسنديده است و نيز فرمودند (ملكات پسنديده و اخلاق خوب دليل وراثتهاي پسنديده انسان است.
مجموعه صحبتهاي حكيمانه امام علي(ع) حكايت از نقش كليدي و محوري مادر در ايجاد و تربيت فرزندان سالم با سجاياي اخلاقي و پسنديده كه يكي از موثرترين خدمتها به جامعه است دارد.
نقش زن در جامعه از ديدگاه «امام علي (ع)»
از آنجا كه نظام اجتماعي در طرح نظام حكومتي اسلام با حيات انساني پيوندي قوي دارد و در اين طرح حكومتي زنان جايگاه ويژه اي دارند، چرا كه عرصه حيات اجتماعي يكي از ساحتهاي مهم تكاپو و رشد و تعالي انسان به سوي كمال است و اسلام بعد از اينكه زن را به مقام و مرتبت انساني رساند در جهت نيل او به كمال هيچ گونه ممانتعتي به عمل نياورد.
گرچه مسئوليتهاي طبيعي و كنش فطري آنها احراز برخي از مشاغل (جهاد، حكومت، قضاوت) را برايشان محدود مي سازد، اما فضاي سياسي براي فعاليتها و مشاركتهاي اجتماعي ديگر باز است . همان طور كه پيامبر اكرم (ص) او را در فعاليتهاي اجتماعي همچون بيعت، مسئووليت امر به معروف و نهي از منكر ، هجرت، پناهندگي سياسي و حركات اجتماعي ديگر سهيم ساخت از آنجا كه در اين تحقیق فرصت پرداختن به آنها نمي باشد، به همين مقدار بسنده مي كنيم.
چراكه همان طور كه اشاره شد زنان به جهت ساختار رواني خاص خود بيش از مردان در معرض آسيب و هدف توطئه توطئه گران وفتنه جويان قرار مي گيرند. چون يكي از ويژگيهاي زن،ظرافت روحي و قدرت عاطفه اوست اگرچه اين روحيه حساس براي تربيت انسان و ايفاي نقش مادري زن ضرورت دارد ولي اگر درمسير صحيح قرار نگيرد و دائما تحت مراقبت و تربيت شديد نباشد در معرض خطر سوء استفاده و بهره كشي غيرمعقول و غير منطقي و ظالمانه قرار خواهد گرفت.
تجربه تاريخي نشان داده است، زنان بيش از مردان در معرض سوء استفاده سياسي قرار مي گيرند. نكته مهمي كه امام در جريان فعاليتهاي اجتماعي زنان موردتوجه قرار دادند ميزان آسيب پذيري زنان و توجه به اينكه مراقب باشند كه مورد بهره كشي قرار نگيرند ، چرا كه شيادان و فرصت طلبان در كمين هستند.
خطبه 80 امام علي(ع) پس از يك حادثه (جنگ جمل) نكته مهمي را كه در واقع به نفع زنان است تذكر مي دهد و از حقيقتي پرده بر مي دارد كه مراعات آن در حوادث و
فتنه ها راهگشا و جهت نما است. در واقع اين خطبه يك حكم ارشادي را بيان مي كند، زمينه انحراف و سوءاستفاده را نشان مي دهد.
و هشداري است براي آنها كه در بحرانها و درگيريهاي سياسي و اجتماعي قرار مي گيرند و دانسته و نادانسته كمك به ظلم و فساد مي كنند.
عواملي كه از ديدگاه امام علي (ع) آسيب پذيري اجتماعي زنان را افزايش مي دهد .
1.تاثير عواطف و احساسات آنها بر قضاوتهاي عقلي
2.هيجانات و انفعالات شديد زنان
3. نقصان در ايمان كه به جهت ترك نماز در ايام حيض براي زن ايجاد مي شود (همين مضمون در سخني از پيامبر اكرم (ص) نيز آمده است).
4.زيبادوستي و خود آرايي در زنان
5.عاطفه دگر خواهي و ارتباطات گسترده
همان طور كه گفته شد به خاطر وجود اين پنج ويژگي در زنان، زمينه آسيب پذيري اجتماعي و ديني آنان، افزايش مي يابد و مجموعه صحبتهاي امام علي (ع) ، ايجاد حساسيت و جلب توجه زنان به اين مقوله ها و همچنين دست اندركاران اداره جامعه است.
امروزه از نظر روان شناسي ثابت شده ، زناني كه براي جلب نظر مردان خويش، خود را به آب و آتش زده و آسايش جسم و روح خويش را فداي يك لحظه (عنايت آنان مي سازند اصولا افرادبيمار، افسرده و اندروني ناامن و پر اضطراب دارند ).
به همين جهت امام علي (ع)به فرزندشان امام حسن، لزوم كنترل اين حس دگر خواهي وارتباطات گسترده را يادآور مي شوند . ما حصل كلام اينكه از منظر امام علي (ع) هيچ گونه ممانعتي براي فعاليتهاي اجتماعي خانمها وجود ندارد كما اينكه حضرت فاطمه زهرا(ع) و دخترشان زينب(ع) چنين فعاليتهايي را داشتند.
در حكومت علي(ع) نيز بانواني بودند مصصم و ثابت قدم،كه در راه احياي ارزشهاي اسلامي و دفاع از حريم ولايت و امامت و پاسداري از اسلام تلاش كردند و ثابت قدم و استوار، و با قدرت تمام در مقابل توطئه گران ايستادند. از جمله آنها زرقاء بنت عدوي است كه در صفين ميان لشكر امير مومنان بود و مردم را به نصرت آن حضرت تشويق مي نمود. وي شعرها و مقاله هاي فصيح بسيار در اين موضوع سروده است.
از جمله صحابه امام علي (ع) سوده دختر اشتر همداني است كه اموال خود و قبيله اش را سربازان معاويه گرفته بودند. او به دربار معاويه رفت و اموال را بازخواست، معاويه شعرهاي سوده را كه در جنگ صفين عليه او سروده شده بود يادآور گشت و سوده پاسخ داد، البته اين اشعار از من است و شخصيتي چون من به خاطر ترس، هرگز از حق رويگردان نمي شود. و از دوستي علي (ع) دفاع نمود. در جنگ جمل نيز زنان صحابه حدود 20 نفر همراه حضرت بودند.
سيره قولي و عملي علي بن ابي طالب (ع) درباره زنان ؛
در سيره و روش علمي و عملي حضرت امير (ع) هرج و مرج وجود نداشته و از نظر رفتاري نيز منش آن حضرت كاملا قانونمند و اصولي است. برخورد امام برگرفته از نگرش علمي و فلسفي حضرت به مسائل گوناگون است نمايانگر اين است كه زنان در تفكر و انديشه حضرت جايگاه و الايي دارند.
و همچنين رفتار حضرت علي (ع) با همسر بزرگوارش و سخناني كه در مورد مادر خويش مي گويد و عبارت (المراه ريحانه) روشنگر اين حقيقت است كه زنان رشد يافته در مهد شريعت و آنان كه عقلشان امير است و هوي و هوس هايشان اسير مورد احترام حضرت امير (ع) بوده و هستند.
حضرت علي (ع) با درنظر گرفتن توانش رواني و تحمل و ظرفيت افراد مي فرمايد :
«فكل ميسر لما خلق له» :يعني به اندازه توان و استعداد هر كسي از او انتظار داشته باشيد.
از نظر حضرت بيشترين ميزان آسيب رواني، زماني بر زنان وارد مي شود كه بيش از تحمل و طاقت جسمي و رواني آنان توقع و انتظار از آنها داشته باشد. بدين جهت حضرت كه در مورد زنان تأكيد داشته كه كاري كه برتر از توانايي زن است به او وامگذاريد كه زن گل بهاري است نه پهلواني سخت کوش.
در رابطه با محبت كردن به زنان
حضرت علي (ع) مي فرمايد: «من اخلاق الانبياء حب النساء» (محبت نسبت به زن از اخلاق پيامبران است ) در واقع حضرت علي (ع) با ذكر اين عبارت توجه به زن و ابراز محبت و عشق نسبت به او را براي ديگران ارزشمند جلوه مي دهد تا افراد ديگر با الگوگيري از پيامبران در برخوردهاي خود محبت به زن را سرلوحه زندگي قرار داده و بدين وسيله نياز طبيعي زنان برآورده شود.
گفتني است كه توجه به نیازهای زنان در سیره عملی حضرت علی (ع) نیز کاملاً مشهود است. زنان نياز به همدردي و همدلي از سوي همسر خويش دارند و با اين همدردي مي يابند كه زحتمهاي فراوان آنها در حفظ زندگي و گرداندن چرخة بزرگ خانواده ناديده گرفته شده است. در سيرة عملي حضرت علي (ع) مي خوانيم كه حضرت امير (ع) نسبت به فاطمه الزهرا دلسوزي كرده و با ابراز ناراحتي از سختيهايي كه همسرش در زندگي مشترك آنها مي کشد به او پيشنهاد مي كند تا با پدر بزرگوار خود صحبت كرده و تقاضاي خدمتكار كند و حضرت زهرا نيز چنين مي كند و پيامبر در پاسخ دخت گرامي خود تسبيحات حضرت زهرا (س) را به او تعليم مي نمايد.
همانطور كه در صفحات قبل گفته شد حضرت علي (ع) در مورد اهميت دادن به كار زنان در منزل مي فرمايد : «جهاد المرأه حسن التبعل»
در اين سخن آسمانزاد، ارزش گذاي كار زن در منزل و همسرداري او درحد جهاد در راه خدا بيان شده است اما حضرت امير (ع) در مورد اعتدال در پرداختن به امور خانه نيز سفارش نموده تا نيازهاي شخصي زن قرباني خانواده نگردد در عين حال نيازهاي خانواده نيز در نظر گرفته شود. حضرت مي فرمايد : بيشترين همت و دلمشغولي خود را صرف خانواده و اولاد نكنيد . يعني وقتي را براي خويشتن بگذاريد. چون يكي از نيازهاي اساسي هر انساني از جمله زن رشد و تعالي و پويايي است پس اگر زن از اين نيازها غافل شده و تنها به نيازهاي خانواده بپردازد دچار افسردگي و آسيب پذيري رواني مي گردد.
چگونگی رفتار حضرت با خانواده خود
يكي ديگر از اصولي كه براي درك بهتر شخصيت زن از منظر امام علي (ع) بايد به آن توجه نمود، مساله سيره عملي حضرت است در ارتباطات خانواگي و شخصي با همسران و دختران خود. زيرا همان طور كه قبلا اشاره كرديم شان امام و معصوم اين است كه عملكرد وي برخوردار از معيار و اصول صحيح باشد. به اين معني كه رفتار امام از هر گونه هرج و مرج و بي قاعدگي به دور است . و رفتار وي بر اساس يك سلسله معيارهاي مشخص مي باشد .
طبيعتا برخورد عملي حضرت در رابطه با زنان برگرفته از همان معيارها و اصول فكري حاكم بر امام است . اگر اصول حاكم بر تفكر امام نسبت به شخصيت زن، حكايت از نقصان و شر بودن داشته باشد، حتما بر سيره عملي حضرت اين اصول بايد حاكم باشد و امام با توجه به اين اصول فكري با خانواده خود و يا خانمهاي ديگر جامعه برخورد مي گردد.
ولي آنچه كه از چگونگي برخورد حضرت بالاخص در برخورد با خانواده به ما رسيده است نشان دهنده اين مسأله مهم است كه شخصيت زن در منظر امام، از يك جايگاه بالاي انساني و برخوردار از تمامي كمالات است و در واقع اصول حاكم بر رفتار امام با زنان، همان اصول برگرفته از قرآن است كه اين اصول منجر به برخوردي بسيار پسنديده و قابل تحسين با زنان گرديده است.
در اينجا به صورت گذرا و مختصر به برخي از اين رفتارها اشاره مي شود، باشد كه درسي باشد براي تمامي شيعيان حضرت در برخورد با زنان .
1-حضرت در برخورد با زنان :
استناد حضرت علي (ع) به سخنان فاطمه الزهرا
حضرت علي (ع) ، انساني كه خود برخوردار از مقام عصمت و با آن عظمت علمي و معنوي با عنوان امام و انسان كامل، در صحبتهاي خود در سفارش به مردم كه در مراسم تجهيز مرده ها گفتار خوب داشته باشد چنان گفته است ؛ «فان فاطمه بنت محمد (ص) لما قبض ابوها ساعدتها جميع بنات بني هاشم فقالت: دعوا التعداد و عليكم بالدعا».
حضرت زهرا بعد از ارتحال رسول اكرم (ص) به زنان بني هاشم كه او را در ماتم ياري مي كردند و زينتها را رها كرده و لباس سوگ در بر نموده اند، فرمود: اين حالت را رها كنيد و بر شماست كه دعا و نيايش كنيد .
حضرت علي (ع) معصوم بوده و تمام گفته هاي او حجت است ولي براي تثبيت مطلب به سخن همسر خود فاطمه زهرا (س) تمسك مي كند. و معني اين مسأله اين است كه حضرت علي(ع) همان طور كه حرف خود را حجت خود مي داند، رفتار و گفتار و نوشتار حضرت زهرا (س) را هم حجت خدا مي داند و از اين نظر هيچ گونه تمايزي بين زن و مرد قايل نيست .
2.زهرا (س) مايه فخر حضرت علي (ع)
يكي ديگر از جلوه هاي عملي و قولي برخورد حضرت علي (ع) با حضرت زهرا (س) اين است كه حضرت علي (ع) در مجموع افتخاراتي كه براي خود قايل است و به آن فخر مي فروشد به وجود مبارك حضرت فاطمه (س) به عنوان همسر خود مباهات مي كند و در نامه 28نهج البلاغه مي فرمايند، «منا خير نسا العالمين» : از ماست بهترين زنان جهانيان.
3.ابزار همدلي و دلسوزي نسبت به حضرت زهرا (س):
در كتب روايي ما آمده است كه حضرت علي (ع) وقتي مشاهده مي كردند كه انجام امور منزل براي همسرشان سخت است و او را آزرده خاطر مي كند، احساس دلسوزي و نگراني داشتند و خودشان سعي مي كردند در انجام امور منزل مشاركت داشته باشند تا اين بار را كم كنند و با زهرا (س) همدلي نمايند . (عن ابي عبدالله (ع) قال :كان امير المومنين (ع) يحتطب و يستقي و يكنس و كانت فاطمه تطحن و تعجن و تخبز)
امام صادق (ع) فرمود: امير مومنان (ع) هيزم تهيه مي كرد، آب مي آورد وجاروب مي كرد فاطمه ، آرد مي كرد ، آرد را خمير مي كرد و نان مي پخت.
حضرت علي (ع) مي فرمايد :
زهرا (س) به قدري در منزل آب مي كشيد كه اثر طناب در سينه او مشاهده مي گرديد و به قدري دستاس مي كشيد كه دستهايش پينه بسته بود و به قدري خانه را رفت و روب مي كرد كه غبار بر لباس او مي نشست و به قدري آتش در زير ديگ مي سوازنيد كه لباس او رنگش تغيير كرده بود و دايما آن از خدمت خانه به زحمت بود.
به همين جهت حضرت به ديگران هم سفارش مي كردند : «ولا تحملوا الذسا اثقالكم … بارهاي سنگين را به دوش زنانتان مگذاريد»
به همين جهت حضرت خودشان بار منزل را حمل مي كردند و مي فرمودند:
(لا ينقص الكامل من كماله هاجر من نفع الي عياله )
چيزهايي كه براي عيال انسان سودمند است بردن آن براي افراد با كمال موجب نقص نخواهد بود و بعد از ضربت خوردن فرزندان خود را حاضر ساخت و به آنان و همه انسانها در طول تاريخ سفارشهاي ارزشمند نمود و در ضمن آن توصيه ها ، سفارش زنان را كرد و فرمود : (الله الله في النسا… فان آخر ماتكلم به نبييكم ان قال اوصيكم بالنسا … خدا را، خدا را، درباره زنان، … آخرين سخني كه پيامبر شما بر زبان راند اين بودكه فرمود: (سفارش زنان را به شما مي كنم ).
4-عدم ممانعت از فعاليتهاي اجتماعي حضرت زهرا (س)
يكي ديگر از جلوه هاي برخوردي در زندگي مشترك حضرت علي (ع) و فاطمه الزهرا (س) مسأله عدم ممانعت براي انجام فعاليتهاي سياسي-اجتماعي و علمي حضرت زهرا (س) بوده است .
خلاصه سخن در اين بخش اين است كه آنچه كه از زندگي شخصي حضرت علي (ع) و شيوه برخوردي حضرت با همسر خود آمده است همه حكايت از وجود يك شخصيت متعالي از زن در منظر امام علي (ع) است چرا كه از ويژگيهاي امام و معصوم اين است كه كليه اعمال و رفتار او برگرفته از اصول و معيارهاي ثابت است و نحوه سلوك امام با خانواده حكايت پايگاه ارزشي و انساني زن در منظر امام علي (ع) است . آيا عواملي چون احترام گذاشتن ، افتخاركردن، درك كردن، همدلي و هم احساسي و عدم ممانعت در فعاليتها و حركتهاي كمال آور همكاري، عدم تحميل بار زندگي، ابراز عشق و محبت … نشانه ارزش و جايگاه والاي يك زن در منظر يك مرد نمي باشد؟
روانشناسي زن از ديدگاه نهج البلاغه
نهج البلاغه عصاره انديشه و احساس والاي حضرت امير است كه براي تمامي دردهاي بشر نسخه ي كامل و درمان گر پيچيده است.
در نهج البلاغه براي بيماريهاي اجتماعي، سياسي، و رواني و … درمانهاي اساسي نهفته است كه جهت استخراج اين مباني تلاش بسياري شده است.
روي سخن نهج البلاغه با انسان است و تربيت و هدايت اوهمواره مورد توجه حضرت علي (ع) بوده است.
تعالي و تكامل بشري دغدغه اصلي و اساسي حضرت امير (ع) در خطبه ها، نامه ها و حكمت هاست چرا كه نهج البلاغه سهيفه ي هدايت است و ساحل نجات.
جامعه شناسي علي(ع) جامع ترين قوانين اجتماعي را به جامعه تحويل مي دهد و بينش سياسي حضرت راهگشاي سياستمداران در هر زمان و مكان است وآنگاه كه به مباني روان شناختي انسان غربي و شرقي در مقابل او زانو مي زنند.
نكته قابل ذكر اين كه بسياري از مباني و مفاهيم روانشناسي صادره از حضرت علي كه در كتابهاي رواني وجود دارد هنوز توسط بشر امروز كشف نشده است و در آينده اين گنجهاي پنهاني يكي پس از ديگري به دست انديشه بشر خواهد رسيد.
تاثير مشكلات رواني برجسم را علي (ع) با تعبير ساده و زيباي چنين بيان مي فرمايد:
كسي چيزي را در دل پنهان نكرد جز آنكه در لغزش هاي زبان و رنگ رخساره اش آشكار خواهد شد.
روان شناسان آرامش رواني و داشتن خلوتي براي كنار آمدن با خود و ابراز احساسات را از جمله درمانهاي بيماري هاي رواني مي دانند،حضرت علي همه ي درمان هاي موجود را در جمله ي آسماني آورده است و مي فرمايند : جز پيوند به خداوند متعال چزي تو را آرام نمي كند.
آسيب هاي رواني زنان
حضرت علي با در نظر گرفتن توانش رواني و تحمل و ظرفيت افراد مي فرمايد:
به اندازه ي توان و استعداد هر كسي از او انتظار داشته باشيد.
روان شناسان معتقد اند بيشترين آسيب رواني، زماني بر زنان وارد مي شود كه بيش از تحمل و طاقت جسمي و رواني آنان توقع و انتظار از آنها داشته باشد.
در پژوهشي كه راجع خوشبختي با همكاري بيش از 140 دانشگاه در 100 كشور جهان مدت 25 سال انجام گرفته است نتايجي به دست آمده است كه قسمتي را بيان مي كنم.
بي حوصله گي و بدبختي زماني صورت مي گيرد كه انسان كاري انجام دهد كه بسيار بالاتر يا پايين تر از توانش باشد. چنان چه فرد كاري را شروع كند كه نيرو و توان انجام آن را نداشته باشد يا هدفي را برگزيند كه مطابق با نيرو و توان خودش نباشد، دچار اضطراب مي شود و اگر كاري را انجام دهد كه بسيار كوچك و كمتر از نيرو و توانش باشد باعث خواهد شد كه فرد، بي حوصله شود و به افسردگي دچار گردد.
پس هدف و كار بايد با نيرو هماهنگي داشته باشد.
افسردگي و اضطراب در اين سخنان اگرچه عمومي است و زن و مرد را شامل مي شود ولي در زنان موقعيتي حساس تر دارد. آنچه در پژوهش فوق به چشم مي خورد توجه به توان افراد و هماهنگي آن با هدف هاست.
اين نتيجه در طول 25 سال با فعاليت مستمر تعداد زيادي پژوهشگر به دست آمده است و ما مي بينيم كه در 14 قرن پيش بدون كارگاه هاي روانكاوي و موسسات روان شناسي دانشگاهي، حضرت علي (ع) با نگرش امامي خود اين نكته را بيان فرموده اند. و در مورد زنان سفارش بيشتري مي كند كه :
كاري كه برتر از توان زن است به او وامگذار، كه زن گل بهاري است ،نه پهلواني سخت كوش.
و نيز مي فرمايند:
بارهاي سنگين را بر زنان تحميل نكنيد و خود را از آنان (استفاده ي بيش از توانشان) بي نياز كنيد. اين عدم تحمل بارهاي سنگين و امور مشكل بر زنان زمينه ي آرامش رواني را براي آنان فراهم مي كند.
زيرا طبق نظام هماهنگ آفرينش وظيفه ي اصلي آنان ايجاد تربيت نسل ها در محيط خانواده و جامعه است و وظيفه ي ديگر آنان ايجاد ارتباط انساني و متعالي براي خود و ديگران و در واقع با چشم مادرانه به هستي نگريستن است.
يكي از آسيب هاي رواني كه امروز دامن گير بشر شده است و اختلاف رواني فراواني را به همراه دارد سردرگمي در رفتار هاي جنسيتي است.
به عبارت ديگر وقتي به فردي تكليفي خارج از فطرت و طبيعت او داده شود و با القاهاي گوناگون از شكل حقيقي خود خارج شود و نتواند در شمار افراد جنس مخالف هم قرار گيرد دچار تحير در رفتارهاي جنسيتي قرار مي گيرد و اين ابتداي آسيب رواني است.
آمار نشان ميدهد كه درصد افسردگي زنان دو برابر مردان است و اين بيماري رواني در قرن حاضر به اين ميزان بالا رسيده است. در قرني كه ادعاي تساوي زن و مرد مطرح است . آيا دلايل افسردگي زنان اين نيست كه با ناديده گرفتن تفاوت هاي زن و مرد خود را با مردان مقايسه مي كنند. وقتي مي بينند كه آنها در عقل نظري و عقل اجتماعي و سياست توانايي هاي فضايي و رياضيات و چرخش ذهني از زنان قوي تر هستند از اين رو احساس حقارت كرده و بدون توجه به بينش دروني خود و حس تناسب و دم سازی و خصلت پيوند جويي و عقل عملي و عواطف … كه قوي تر از مردان است دچار خود كم بيني و افسردگي ناشي از احساس تبيعض مي شوند؟
به يقين افسردگي زنان در عصر حاضر عارضه اي ناشي از تبليغات سوء است. تحقيقات نشان مي دهد كه شيوع افسردگي در زنان بيشتر از مردان است. به عبارت ديگر زنان دو يا سه برابر مردان به افسردگي مبتلا مي شوند . آماري كه از درصد بيماران مبتلا به افسردگي كه در بيمارستان هاي روان درماني بستري شده اند و يا به صورت سرپايي درمان شده اند، ارائه گرديده گوياي اين حقيقت است و تفاوت عمده ي بين زنان و مردان در اين پژوهش آماري قابل تامل است.
حجاب و آسيب هاي رواني
حجاب به عنوان عامل بازدارنده انسان از خود آرايي هاي غيرمنطقي و بي حد و مرز يكي از دستورات ين مبين اسلام است كه حكم آن پس از اتمام كليه ي احكام اعتقادي و بنيادي دين در مدينه بر پيامبر گرامي اسلام نازل شد . نزول حكم حجاب پس از ريشه دار شدن اعتقادات نمود تكاملي بود اين فرمان است . اگر پايه ها و بنيادهاي اعتقادي بر سنگ بناي محكمي نهاد شده باشد، درك و به كار بردن حجاب بسيار راحت و سريع صورت خواهد گرفت.
ججاب موجب بهداشت رواني جامعه مي باشد. اساسا سلامت جامعه بر روي اعتماد متقابل بين دو پيكري اجتماعي استوار است. پوشش زنان باعث مي شود كه جوانان اجتماع نسبت به زن و احساسات دروني او اعتماد كرده و او را شايسته تشكيل كانون به ظاهر كوچك اما گسترده ي خانواده بدانند. از سوي ديگر دختران و زنان جامعه با پوشش صحيح ، خويشتن را از آماج نگاه هاي هرزه حفظ كرده و آرامش و آسايش رواني براي
آن ها به وجود خواهد آمد.
گزارش هايي كه از بي بندو باري هاي موجود درغرب و آثار سوء رواني حاصل از آن به گوش مي رسد تاييدگر همين نكته است كه پوشش توصيه شده از سوي اسلام ضامن آرامش رواني، فردي و اجتماعي است.
دين و حجاب به عنوان يك حكم ديني در آرامش رواني افراد پي برد، زيرا بي بند وباري و عدم تقييدات ارزشي از سوي زنان يكي از عوامل مهم سوء رفتار نسبت به آنان است.
و چه زيبا حضرت علي (ع) با آشنايي كامل با اين آثار شوم ناشي از عدم پوشش براي حفظ رواني افراد و جامعه، خطاب به امام حسن (ع) مي فرمايند:
در پرده ي حجاب نگاهشان دار، تا نامحرمان را ننگرند، زيرا كه سخت گيري در پوشش، عامل سلامت و استواري آنان است.
در واقع حضرت براي ايجاد سلامت رواني زنان و حفظ آن ها از افسردگي اضطراب و كابوس ها كه ناشي از سوء رفتارهاي پاره اي از مردان نسبت به آنان است توسعه به پيشگيري فرموده و حجاب را به عنوان عامل مهم كنترل رواني جامعه مطرح مي فرمايد.
اين جامعه نگري و توجه به تمامي زاوياي يك مسئله از يك انسان برجسته آسماني چون علي بن ابيطالب (ع) امري اعجاب انگيز نيست كه او فراتر از زمان و مرزها مي انديشد و نسخه هايي كه او براي بشر مي پيچيد هرگز بدون جواب نبوده و در آينده چشم دنيا دستان بلند انديشه او را خواهد بوسيد.
بنابراين حجاب و پوشش زنان نه تنها عامل افسردگي نیست بلكه پيام آور آرامش رواني هم براي خود زنان محجبه و هم در نگاه كلان براي جامعه اسلامي خواهد بود و درمان يا بهتر بگوييم پيشگيري از بيشتري از بسياري از بيماريهاي هولناك جنسي قرن بيستم و بيست و يكم در سايه چنين نظام ديني و راهكارهايي خواهد بود.
شايد رويكرد جديد دختران جوان امروز به حجاب نشانه خستگي روحي آنان از بي بندو باري موجود در جامعه و هتك حرمتها باشد.چنان چه در روزنامه ها مي خوانيم كه علت عمده خودكشي بسياري از دختران دركشورهاي غربي حكايت از آزردگي آنان از اين همه سوء رفتار ناشي از بي بندو باري ها و نبودن هيچ گونه حريمي بين زن و مرد و شكسته شدن تمامي مرزهاي امنيتي حتي از سوي پدرانشان دارد.
اينجاست كه سخن حضرت امير (ع) در مورد كنترل و تحديد ارتباطات و ضرورت پوشش براي زنان نمود و جلوه بيشتري مي يابد.
علي (ع) و راهكارها و راهبردهاي درمان افسردگي زنان
پيش از اين بيان شد كه زنان دوبرابر و به قولي سه برابر مردان دچار افسردگي مي شوند و نيز بيان كرديم كه دين اسلام و قرآن و نيز با بيان شيواي حضرت علي (ع) جهت پيشگيري از افسردگي راهكارهاي بلند ذكر كرده اند كه عبارت است از ياد خدا و متصل شدن به درياي رحمت الهي اما براي آن گروه از زناني كه دچار افسردگي شده اند نيز راهبردهايي از درمان گر هميشگي تاريخ علي (ع) بيان مي كنيم كه بسيار عميق و ژرف است.
الف) گرايش عملي بيش تر به مذهب و ارتباط با خدا و بهره گيري علمي بيشتر از تعاليم و دستورهاي ديني: در اين زمينه حضرت علي (ع) مي فرمايد:
چيزي جز خدا تو را آرامش نمي دهد.
و نيز مي فرمايد:
خداوند عهد و پيماني را كه با او منعقد مي شود با رحمت خود مايه ي آسايش و آرامش بندگان و حريم امني برايشان قرار داده تا به آن پناه برند.
ب)جلب رضايت الهي كه در سايه ي خداوند آرامش الهي براي فرد فراهم خواهد شد.
حضرت علي مي فرمايد:
رضايت خداوند مايه ي آرامش و رحمت است.
در واقع با انجام وظايف و تكاليف و استفاده از استعدادها و نيروهاي خداداي رضايت خدا حاصل مي شود و رضايت خدا از بنده، رضايت بنده را به همراه داشته و موجب آرامش او مي گردد.
ج)ايجاد زمينه و بستر مناسب براي برقراري ارتباط هاي صحيح و متعالي كه از نيازهاي اساسي زنان است.
حضرت علي مي فرمايد:
روابط خود را با افراد با شخصيت و اصيل و خاندان هاي صالح و خوش سابقه برقرار ساز و پس از آن با مردمان شجاع و سخاوتمند و افراد بزرگوار چرا كه آنها كانون گرم و مراكز نيكي هستند.
د)توجه كردن به سخنان آرامش بخش و موعظه هاي روان آسا.
حضرت علي مي فرمايند:
همانا اين دل ها همانند بدنها افسرده مي شوند، پس براي شادابي دل ها ، سخنان ساده حكمت آميز را بجوييد.
هـ)صبر و استقامت در برابرناملايمات به خاطر عشق به خدا موجب آرامش رواني مي گردد.
حضرت مي فرمايند:
آنگاه كه خداوند جديت و استقامت و صبر در برابر ناملايمات به خاطر محبتش و تحمل ناراحتي ها از خوف وخشيتش را در آنها يافت، از درون حلقه هاي تنگ بلارته نجاتي برايشان گشود و ذلت را به عزت و ترس را به امنيت و آرامش تبديل كرد. بنابراين يكي از راه هاي درمان افسردگي و ايجاد آرامش رواني، صبر و شكيبايي در برابر ناملايمات است.
و)عشق ورزيدن به ديگران و دوست داشتن انسانهاي وارسته آرامشگر روح انسان است. حضرت علي (ع) مي فرمايد: انسان با ايمان وابسته دوستي و الفت است كسي كه خود با مردم دوستي نمي كند و مردم نيز او را لايق دوستي نمي دانند در وجودش خير و خوبي يافت نمي شود.
ز)استفاده صحيح از فرصت هاي طلايي در زندگي موجب آرامش رواني و نشاط مي شود و از دست دادن فرصت ها نيز غصه آور است. حضرت علي (ع) در اين زمينه مي فرمايد:
از دست دادن فرصتها غصه آفرين است . و در مقابل استفاده از آنها آرام بخش روح و روان خواهد بود.
ح)واگذاري نتيجه امور به خداوند كه مهمترين عامل براي رفع اضطراب و افسردگي است. به عبارتي ما مامور به وظيفه هستيم نه اسير نتيجه و آن چه خداوند براي ما به عنوان نتيجه مقرر فرمايد با حكمت و عدالت او آميخته خواهند بود. حضرت علي (ع) در اين زمينه مي فرمايد: در تمام كارها خويشتن را به خدا بسپار كه خود را به پناهگاهي مطمئن و نيرومند سپرده اي .به واقع تكيه كردن به يك قدرت متعالي آرامش بخش بشر است و چه قدرتي بالاتر از خداوند متعال .
خلاصه و نتيجه گيري
1.مكتب هاي غير اسلامي ،زن را موجودي پست و فرومايه ، دام شيطان و حيوان بهره ده … مي دانند.
2.اسلام زن را همچون مرد، موجودي محترم و باعث بوجود آمدن خيرهامي داند.
3.اسلام ملاك برتري را جنسيت نمي داند؛ بلكه ملاك برتري دراسلام، ايمان و اعمال صالح مي باشد.
4.نقصان عقل زنان به معناي ضعيف بودن جنبه تدبيري عقل در زنان است و هيچ ربطي به ضعيف بودن قوه ادراك و فهم ندارد.
5. نقصان ايمان در زنان به معناي نقصان عمل آنان است و قابل جبران است و هيچ ربطي به ضعيف بودن عقيده و معرفت ندارد.
6.نقصان حظوظ به اين معناست كه زنان مالكيت كمتر و بهره بيشتري مي برند.
7.مشورت با زنان در مسائلي كه درايت و تدبير زيادي مي طلبد هم چون حكومت، مديريت كشور و جنگ و صلح … فايده اي ندارد.
8.رعايت حجاب باعث بقاء ، داوم و استواري و سلامتي زنان مي شود.
9.صفاتي همچون تكبر، بخل و ترس شايسته زنان، اما غيرت زن در برابر شوهر صفتي زشت به حساب مي آيد.
10.زن ها را نبايد تحريك كرد چون از لحاظ جسمي رواني و تدبيري ضعيفند و زود عكس العمل نشان مي دهند.
11.زنان زينت كردن را دوست دارند،اما اگر از حد بگذرد باعث فساد مي شود.
12.شر بودن زن به معناي مسئوليت آور بودن اوست.
13.اگر چه زنان از جهاد في سبيل الله محرومند اما نيكوشوهرداري كردن براي آنها جهاد بحساب مي آيد و پاداش جهاد را دارد.
اميد كه پندار، گفتار و رفتار علوي در زندگي ما تجلي بيشتري يابد و امروز و فردايي روشن و روشنگر نصيب خويش مي سازيم.
منابع :
1.زن از ديدگاه نهج البلاغه مؤلف: فاطمه علايي رحماني
2.ترجمه و تفسير نهج البلاغه علامه جعفري (خطبه هاي 64 تا 80)
3.روان شناسي زن در نهج البلاغه ، مريم معين السادات ، ناهيد خطيبي
4.علامه جعفري (زن از ديدگاه امام علي (ع) گردآوري و تنظيم : محمدرضا جوادي)
5.زن در آيينه جمال و جلال آيه الله عبدالله جوادي آملي