عیلامیها یا ایلامیان یکی از اقوام سرزمین ایران بودند که از ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد تا ۶۴۰ پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران فرمانروایی میکردند.(تاریخ مکتوب موجود از ۳۲۰۰ پیش از میلاد است.[نیازمند منبع]) تمدن عیلام یکی از قدیمیترین و نخستین تمدنهای جهان است. بر اساس بخشبندی جغرافیایی امروز، عیلام باستان سرزمینهای خوزستان، فارس، ایلام و بخشهایی از استانهای بوشهر، استان کرمان، لرستان و کردستان را شامل میشد.
نام این قوم هالتامتی (Haltamti) و بعد آتامتی (Atamti) بود که اکدیان آن را عیلام تلفظ میکرده و در کتابِ مقدس یهودیان نیز به همین شکل آورده شده است. این کلمه به معنای «کوهستانی» است، که به محل سکونتِ این مردمان در دامنههای زاگرس اشاره دارد.
نام دو استان در ایران امروز برگرفته از نام آنان است. علاوه بر استان ایلام، نام خوزستان نیز از کلمه Ūvja آمده که مطابق کتیبه نقش رستم و کتیبههای داریوش در تخت جمشید و شوش به معنای عیلام بوده و بنا به گفته ایرج افشار در «نگاهی به خوزستان: مجموعهای از اوضاع تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی منطقه» در یونانی Uxi تلفظ میشده. و اگر قول ژول آپِر را بپذیریم در عیلامی Xus یا Khuz بوده است. سِر هنری راولینسون نیز تلفظ پهلوی Ūvja را Hobui دانسته که ریشه نام اهواز و خوزستان است. این لفظ از حاجوستان و هبوجستان استخراج شده که در «مجمع التواریخ و القصص» (ابتدای قرن ششم هجری) در اشاره به خوزستان آمده است.
نقشه ایلام و همسایگان آن
زبان عیلامی
زبان عیلامی با هیچیک از زبانهای سامی و هندواروپایی ارتباط نداشته و زبانی منفرد بهحساب میآید. برخی از پژوهشگران این زبان را با زبان دراویدی در هند همخانواده میدانند.زبانِ عیلامی، جایگاه خود را پس از ورود اقوام آریائی نیز حفظ کرد و زبان دوم نوشتاری حکومتِ ایران در دورانِ هخامنشی بود.در بیشتر سنگ نوشتههای عصرِ هخامنشی ترجمه عیلامی و بابلی (زبان بین المللی آن روزگار) نوشتهها نیز آمده است.ابن ندیم صاحب «الفهرست» در نقل قولی از المقنع (عبدالله ابن المقفع) زبانهای ایرانی را "پهلوی، دری، خوزی، پارسی و سریانی" میشمارد که گواهیست بر حضور زبان عیلامی (خوزی) تا اوایل دوران اسلامی.
نژاد
عیلامیان نه آریایی بودند و نه سامی. برخی از پژوهشگران ایلامیان را با دراویدیان هند همخانواده میدانند.
عیلامیان و سومریها
عیلامیها در برخی ادوار تاریخی تحت نفوذ دولت سومری بینالنهرین بودند. ولی در سال ۲۲۸۰ پیش از میلاد عیلامیان که در اوج قدرت خود بودند، اور پایتخت سومریان را اشغال و غارت و رب النوع آن را به اسارت بردند. سومر مستعمره و خراج گذار عیلام شد و نهایتا در ۲۱۱۵ ق.م در عصر فرمانروایی ریم سین دولت مشترک سومری – اکدی را به طوری نابود کردند که ملت سومر هیچگاه نتوانست از خرابههای تاریخ سر برآورد. مشیرالدوله پیرنیا در این مورد مینویسد:
«دِمورگان و سایر نویسندگان فرانسوی بهاین عقیدهاند که غلبه عیلامیها بر سومریها و مردمان بنی سام نتایج تاریخی زیادی دربر داشته، توضیح اینکه عیلامیها بقدری با خشونت و بقسمی وحشیانه با ملل مغلوبه رفتار کردهاند، که آنها از ترس جان از مساکن و اوطان خود فرار کرده، هرکدام بطرفی رفتهاند. بنابراین عقیده دارند مردمی که در رأس خلیج پارس و بحرین سکنی داشتند، بطرف شامات رفته و شهرهای فینیقی را تأسیس کرده در تجارت و دریانوردی معروف شدند، گروهی که ربّ النوع آسور را پرستش میکردند، بطرف قسمت وسطای رود دجله و کوهستانهای مجاور آن رفته شالوده دولت آسور را نهادند. مهاجرت ابراهیم با طایفه خود به فلسطین و بالاخره هجوم هیکسوس هایِ سامی نژاد بمصر و تأسیس سلسلهای از فراعنه در آن مملکت نیز از نتائج غلبه عیلامیها بر ملل سامی نژاد بود. اما کینگ باین عقیدهاست، که غلبه عیلامیها در ممالک غربی دوام نیافته، زیرا عیلامیها، چون استعداد اداره کردن مملکتی را نداشتند و غلبه آنها بیشتر به تاخت و تاز شبیه بود، نتوانستند ممالک مسخره را حفظ کنند.»
قلمرو فرمانروایی عیلامیان
پادشاهی عیلام در اوج قدرت خود توانستهبود حتی بر بخشهای مهمی از میانرودان (بین النهرین) هم تسلط یابد، اما محدوده قدرت مرکزی عیلام شامل سراسر سرزمین ایران نمیشده است. این پادشاهی اتحادی بوده که ایلات و طوایف منطقه را دربر میگرفته، اما چنین اتحادی لزوماً به معنی امپراتوری نیست. هرگاه عیلامیان قدرت داشتند، نقشی مهمی در درگیریهای سیاسی میانرودان ایفا کرده و حتی بر بخشهایی از آن سرزمین ولو در زمان کوتاهی فرمان راندهاند. آنها در حدود سال ۱۹۰۰ پیش ازمیلاد بینالنهرین را به تصرف خود درآوردند و حکومت سومری را برای همیشه از صحنه تاریخ حذف کردند. اما بهطور کلی بیشتر تحت نفوذ و خراجگذار اقوام سامی و سومری بینالنهرین بودند.
پروفسور گیرشمن و بسیاری از تاریخدانان دیگر محل کنونی شهر مسجد سلیمان را پایتخت هخامنشیان میدانند.
آثار تمدنی عیلامیان که در انشان و در شوش یافته شده حاکی از تمدن شهری قابل توجه در آن دوران بوده است. تمدن ایلامیان از راه دریایی و بلوچستان با تمدن پیرامون رود سند در هند و از راه شوش با تمدن سومر مربوط میشده است.
به قدرت رسیدن عیلامیان و تشکیل حکومت عیلامی و پادشاهی اوان در شمال دشت خوزستان، مهم ترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پیش از میلاد بود.از آن هنگام تا پیش از ورود مادها و پارسها حدود یک هزار سال آنچه از تاریخ سرزمین ایران میدانیم منحصر به تاریخ سیاسی ایلام میشود.
یک زن ایلامی
انقراض تمدن عیلام
در سال ۶۴۰ ق.م. آشور بانیپال پادشاه نیرومند آشور، عیلام را تصرف کرد. مردم عیلام قتلعام شدند و دولت آن نابود شد. تمدن دیرینه عیلام، پس از هزاران سال مقاومت در برابر اقوام نیرومندی چون سومریها، اَکَدیها، بابلیها و آشوریها از دشمن خود آشور شکست خورد و از صفحه روزگار محو گردید. کتیبه آشور بانیپال در باره فتح و انقراض عیلام چنین میگوید:
"تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور عیلام را به تمامی پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از حَشَم و گوسپند، و نیز از نغمههای موسیقی بینصیب ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند."
آثار بجا مانده
زیگورات چغازنبیل
شاهان ایلام
شاهان ایلام از سال ۲۲۲۵ تا ۶۴۰ قبل از میلاد؛ بر سرزمین ایلام(حدود این سرزمین از طرف غرب دجله،از طرف شرق پارس و کرمان، از طرف شمال همدان، و از سمت جنوب بوشهر بود)فرمان میراندهاند. اگرچه نخستین آثار بدست آمده از تمدن ایلامی مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد است اما به دلیل نبود مدارک نوشتاری نمیتوان دربارهٔ حکومت ها و شاهان ایلامی پیش از ۲۲۲۵ اظهار نظر کرد. بیشتر این پادشاهان با فرمانروایان بابل، سومر و اکد در جنگ بودند. در سال ۶۴۰ ق.م. آشور بانیپال پادشاه نیرومند آشور ایلام را تصرف کرد. مردم ایلام قتلعام شدند و دولت عیلام نابود شد٬ اگرچه دامنهٔ حکومت عیلام تا کرمان و سیستان ادامه داشت و برخی حکومتهای محلی ایلامی همچنان تا زمان اتحاد با آریاییها و هخامنشیان باقی ماندند (و در نهایت حکومت آشور بدست مادها و بابلیان نابود گشت٬ و بابل نیز بعدها به دست هخامنشیان تصرف شد).
اونتاش گال
اونتاش ناپیریشا یا اونتاش گال (۱۲۷۵-۱۲۴۰ پیش از میلاد) پادشاه بزرگ عیلامی و بنیانگذار زیگورات چغازنبیل است. او در کتیبهای نام خود را به عنوان بر پا دارنده این زیگورات جاودانه کردهاست. او در سال ۱۲۶۵ قبل از میلاد، به حکومت ایلام رسید و شهری جدید به نام اونتاش بنا کرد و در آن زیگورات برپا ساخت.اونتاش گال در این کتیبه به جز پرستش خدای اینشوشیناک اهداف دیگری را نیز برای ساخت زیگورات ذکر میکند، اما هنوز باستان شناسان نتوانستهاند به معنای دقیق جملات او پیببرند. بسیاری معتقدند راز اهداف دیگر او از بنا کردن زیگورات در چهار بنای کوتاه استوانهای شکل که در اطراف زیگورات قرار دارند نهفتهاست.
ستون یادبود اونتاش ناپیریشا از جنس ماسه سنگ که
در آن نقش زنی با دم ماهی دیده میشود که مارهایی در دست دارد. این ستون در سدهٔ دوازده پیش از میلاد از از چغازنبیل به شوش آوردهشده و هماینک در موزه لوور قرار دارد.
شوتروک ناخونته اول
شوتروک ناخونته اول به سال ۱۲۰۷ قبل از میلاد، به پادشاهی رسید و در آغاز با شاه بابل وارد جنگ شد و موفق شد که بابل را تصرف کند. شوتروک ناخونته فرمان به غارت بابل داد و تمام گنجینههای آن شهر را به شوش منتقل کرد.شوتروک ناخونته به سرزمین کاسیها هم تاخت و آنجا را نیز تصرف کرد. شوتروک ناخونته معابد بسیاری در همه شهرهای قلمرو خویش بنا کرد و چند شهر و روستا را آباد ساخت. شوتروک ناخونته در سال ۱۱۷۱ قبل از میلاد درگذشت.
شیلهک این شوشیناک
شیلهک این شوشیناک در سال ۱۱۶۵ قبل از میلاد؛ به سلطنت ایلام رسید و پس از آن به تجهیز سپاه پرداخت و تا ناحیه دیاله نفوذ پیدا کرد و به کرکوک رسید و بابل را محاصره نمود و به غنایم زیادی رسید. در میان این غنایم، لوح سنگی نارامسین و قانون حمورابی به معبد شوش تقدیم شد و سپس همه دره دجله و ساحل خلیج فارس و رشتهکوه زاگرس زیر سلطه او درآمد و همه ایران غربی متحد شده و نخستین شاهنشاهی در تسلط ایلام تشکیل گردید.شیلهک این شوشیناک در سال ۱۱۵۱ قبل از میلاد،درگذشت.
شوتروک ناخونته دوم
شوتروک ناخونته دوم به سال ۷۱۷ قبل از میلاد، به سلطنت ایلام رسید و کتیبهای در کوه نزدیک مالمیر بنا کرد و یک معبد کوچک هم ساخت. شوتروک ناخونته دوم در سال ۶۹۹ پیش از میلاد، درگذشت.
هالوشو
هالوشو در سال ۶۹۹ قبل از میلاد به پادشاهی ایلام رسید و به سرزمین اکد حمله کرد و شاه بابل را اسیر کرد و با خود به ایلام آورد و شخص دیگری را به پادشاهی بابل برگزید. در زمان هالوشو، بابل تابع ایلام شد. هالوشو،پسر سناخریب را به دام انداخت و او را به قتل رسانید و سناخریب هم پسر او را کشت و پس از آن مردم ایلام شوریدند و او را در سال ۹۶۳ قبل از میلاد، عزل کردند.
کودور ناخونته
کودور ناخونته در سال ۶۹۳ قبل از میلاد و پس از برکناری هالوشو، به سلطنت رسید و در این زمان آشور به ایلام حمله کرد. کودور ناخونته نتوانست در برابر حملات آشوریها مقاومت کند. آشوریها شرط صلح را برگشت بابل به قلمروشان قرار دادند اما کودور ناخونته نپذیرفت. ایلامیان به شهر ماداکتو در کرخه مهاجرت کردند. کودور ناخونته خود را به شهر هیدالو رسانید. کودور ناخونته پس از یک سال سلطنت به دست درباریانش در سال ۶۹۲ قبل از میلاد، کشته شد.
هوبان ایمنا
هوبان ایمنا در سال ۶۹۲ قبل از میلاد، به سلطنت رسید. در زمان او بار دیگر نزاع درگرفت و ایلام به طرفداری از امیر بابل که دستنشانده خود او بود، بر ضد آشور وارد مبارزه شد و جنگی درگرفت و کمی بعد سناخریب توانست بار دیگر بابل را تسخیر کند و ایلام را به سرزمینهای نخستینش بازگرداند.
خومبان ایگاش
خومبان ایگاش در سال ۶۸۸ قبل از میلاد، به شاهی رسید و به بابل حمله کرد و تا شهر سیپپار پیش رفت و آنگاه به شوش بازگشت و در سال ۶۷۴ جان سپرد.
اورتاکو
اورتاکو در سال ۶۷۴ قبل از میلاد، به شاهی نشست. اورتاکو با آشور روابط بازرگانی برقرار کرد. در این هنگام آشوربانیپال به مصر یورش برد و اورتاکو به بابل تاخت و آن شهر را تسخیر نمود.
هوبان هالتاش
هوبان هالتاش در سال ۶۴۰ قبل از میلاد، به شاهی رسید.در دوران حکومت او، آشوریان دوباره به ایلام حمله کردند و مدکتو را تصرف نمودند و با فتح این شهر آشوریان به کرخه راه یافتند. شوش پایتخت ایلام تسخیر گردید.آشوربانیپال دستور قتل هوبان هالتاش را صادر کرد و پادشاهی ایلام در سال ۶۳۱ قبل از میلاد،پایان یافت.
در سال ۶۴۰ ق.م. آشور بانیپال پادشاه نیرومند آشور ایلام را تصرف کرد. مردم ایلام قتلعام شدند و دولت ایلام نابود شد. تمدن دیرینه ایلام، پس از هزاران سال مقاومت در برابر اقوام نیرومندی چون سومریها، اَکَدیها، بابلیها و آشوریها از دشمن خود آشور شکست خورد و از صفحه روزگار محو گردید. کتیبه آشور بانیپال در باره فتح و انقراض ایلام چنین میگوید:
"تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور عیلام را به تمامی پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از حَشَم و گوسپند، و نیز از نغمههای موسیقی بینصیب ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند."
اگرچه اندکی پس از آن مادها که با بازماندگان ایلامیان ایران همراه بودند به کار آشوریان برای همیشه پایان دادند و نام آشور را در قعر تاریخ زنده به گور کردند. هرودوت مینویسد:
"آشوریها در آسیا پانصد سال حکومت کردند، اول مردمی که سر از اطاعت آنها پیچیدند مادها بودند اینان برای آزادگی جنگیدند، رشادتها کردند و از قید بندگی رستند."
پادشاهی اوان
پادشاهی اَوان یکی از دودمانهای ایلامی باستان در جنوب غربی ایران بود.
کوتیک ـ این شوشینک (پوزور ـ این ـ شوشینک)
کوتیک ـ این ـ شوشینک که نام وی تنها از منابع اکدی به صورت پوزور ـ این ـ شوشینک شناخته شده، از مهمترین شخصیتهای تاریخی ایلام کهن است. از این پادشاه تعداد زیادی لوح برجای مانده که نه تنها به خط و زبان اکدی، بلکه به خط پروتوـایلامی است. لوح پروتوـایلامی که در ۱۹۶۱ میلادی خوانده شد. نام آخرین استفاده کننده از خود را «کوتیکـاین شوشینک» یعنی (کمر بسته اینـ شوشینک) ذکر میکند. این که خط ایلامی در کنار خط اکدی به کار گرفته شده، نشان از غرور ملی صاحب مهر دارد.
تمامی مدارک حاکی از آن است که کوتیک ـ این شوشینک در زمان حیات هیت، پادشاه آوان، فرماندار شوش بودهاست. ۳۰ پدرش شین ـ پی ـ هیش ـ هوک به احتمال زیاد برادر کوچکتر هیت شاه بودهاست. ظاهراً بعدها در زمان پادشاهی شر ـ کلی ـ شری (شاه شاهان، حدود ۲۱۹۳ ـ ۲۲۱۷ پ.م) جانشین نرام ـ سین، کوتیک ـ این ـ شوشینک ارتقای درجه یافت. در چهار لوح نسبتاً طولانی که یکی از آنها دو زبانهاست، وی به دنبال نام خود عنوان (فرماندار شوش، نایب السلطنه سرزمین ایلام) را نیز یدک میکشد.۳۱ کوتیک ـ این شوشینک گرچه پادشاه نبود، اما با لشکرکشی به سرزمینهای اطراف به گستره نفوذ و قدرت خود افزود و این خود حکایت از زوال تدریجی شر ـ کلی ـ شری، پادشاه اکد دارد.
نخستین لشکرکشی کوتیک
نخستین لشکرکشی کوتیک ـ این شوشینک برای فرو نشاندن شورش در کیماش و کورتی انجام گرفت. این دو مکان در خاک بینالنهرین و در منطقه دیاله علیا قرار دارند. احتمال دارد که لشکرکشی به درخواست پادشاه اکد صورت گرفته باشد. کتیبهای بر بدنه پیکرهای از سنگ آهک متعلق به کوتیک ـ این شوشینک جنگهای وی را شرح داده، فهرستی شامل هفتاد و دو محل را نام میبرد که ساکنانش همه به یک اشاره به پای او افتادند که بیتردید متن یاد شده غلوآمیز است. شمار اندکی از مقالههای نام برده شده، شناخته شدهاند، نظیر گوتو که همان سرزمین گوتیهاست. اشاره دیگر به سرزمین هوهنور در منطقه کوههای بختیاری است (به اعتقاد دکتر عبدالمجید ارفعی از برجستهترین و انگشت شمارترین ایلام شناسان جهان، از آن رو که هوهنور کلید انشان خوانده شد، و امروز محل شهر انشان مشخص شدهاست تل ملیان در فارس، لذا هوهنور نمیتواند در کوههای بختیاری باشد. گمان وی این است که هوهنور به احتمال همان شهر یاست که در گِل نبشتههای باروی تخت جمشید به صورت هونر از آن یاد میشود. اگر این گمان صحت داشته باشد، آن گاه هیچ مکانی مناسبتر از تل اسپید در چند کیلومتری شهر فهلیان نمیتوان برای هوهنور در نظر گرفت. ذکر این در گسترش قدرت این پادشاه را در شمال و شمال شرق جلگه خوزستان نشان میدهد. در پایان، کتیبه با غرور متذکر میگردد که پادشاه سیماش مشخصاً به حضور کوتیک ـ این شوشینک رسیده و فرمانبرداری خود را اعلام داشت. به احتمال قریب به یقین سیماش به منطقه شمال جلگه خوزستان اطلاق میشد و مرکز آن شهر خرم آباد امروزی در لرستان بودهاست.
اوج قدرت کوتیک ـ این شوشینک هنگامی است که وی به عنوان وارث و جانشین هیت (به احتمال حوالی ۲۲۰۷ پ.م) بر تخت پادشاهی آوان تکیه میزند. در دو کتیبه به خط اکدی ۳۳، وی خود را شاه توانای آوان میخواند. در یک سنگ نبشته یادمانی نیز ادعا میکند که این ـ شوشینک نسبت به او نظر محبت آمیز داشته و چهار گوشه جهان را به او دادهاست.۳۴
کوتیک ـ این شوشینک در ارگ مقدس شوش، کارهای عظیم ساختمانی را به انجام رساند و هدایای بیشماری را به ایزد خود این ـ شوشینک پیشکش کرد.
پادشاهی آوان پس از شکوه و قدرت کوتیک ـ این شوشینک همچون امپراتوری اکد، ناگهان فرو پاشید؛ این فروپاشی و هرج و مرج در منطقه در پی تاخت و تاز گوتیهای زاگرس نشین رخ داد.
منبع:ویکی پدیا
این بنا که در ۱۹۷۹ در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار گرفت در استان خوزستان ایران ، جنوب شرقی شهر باستانی شوش قرار گرفته است. ساخت آن در حدود ۱۲۵۰ پیش از میلاد و توسط اونتاش گال برای ستایش ایزد اینشوشیناک نگهبان شوش انجام شده است.این بنا در حمله آشور بانیپال به همراه تمدن عیلامی نابود شد و پس از آن زیر خاک مدفون بود تا دوران معاصر توسط رومن گریشمن عیلامشناس فرانسوی خاکبرداری گردید