توکل بر خدا و سپردن امور به سوى او (جهاد النفس، باب 11)
امام سجاد علیه السلام فرمود: بیرون آمدم تا اینکه به این دیوار رسیدم پس بر آن تکیه زدم ناگاه مردى که دو جامه سفید در بر داشت در برابر روى من به من مى نگریست. سپس گفت: اى على بن حسین! چه شده است مرا که تو را افسرده و غمگین مى بینم؟ تا آنجا که گفت: اى على بن حسین! آیا کسى را دیده اى که خداى را بخواند و خدا او را اجابت نکند؟ گفتم: نه، گفت: آیا کسى را دیده اى که بر خدا توکل کند و خدا او را کفایت نکند؟ گفتم: نه، گفت: آیا کسى را دیده اى که از خدا درخواست کند و خداوند به او عطا نکند؟ گفتم: نه. سپس از جلو چشمان من غائب شد.
امام صادق علیه السلام فرمود: ثروتمندى و عزت سیر و گردش مى کنند پس هر گاه به موضع توکل دست یافتند در همانجا اقامت مى گزینند.
راوى گوید: از حضرت موسى بن جعفر علیه السلام در مورد گفتار خداى عزوجل پرسیدم که مى فرماید:
و کسى که بر خدا توکل کند پس خدا او را بس است؛ حضرت فرمود: توکل نمودن بر خدا داراى درجاتى است یکى از آنها این است که در تمامى کارهایت بر خدا توکل کنى پس هر چه خداوند با تو کند از او خوشنودى زیرا مى دانى که او در رساندن خیر و فضل بر تو کوتاهى نمى کند و مى دانى که حکم در تمامى امور از آن اوست پس با سپردن تمامى کارهایت به خداوند بر او توکل کن و در همه امور به او اعتماد کن.