نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: آقا را تا منزل همراهی کنید!

  1. #1
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض آقا را تا منزل همراهی کنید!

    آقا را تا منزل همراهی کنید!


    مرحوم آیت الله سیّد عبدالکریم کشمیری خاطرات بسیاری از حاج مستور شیرازی در طول اقامت خود در نجف اشرف به خاطر داشتند و از او به عنوان مردی ((فوق العاده )) یاد می کردند و برای او کراماتی قایل بودند . روزی برای من تعریف کردند:
    مرحوم حاج مستور تا هنگامی که در کوفه اقامت داشتٰ٬ هر سال به مناسبت عید غدیر جشن بسیار مفصّلی ترتیب می داد و از محبّان حضرت امیر به نحو شایسته ای از لحاظ معنوی پذیرایی می کرد.
    یکی از سال ها ٬ چند روز به عید غدیرمانده ٬ به منزل مسکونی من در نجف٬ آمد و مصرّأ از من خواست تا در جشن آن سال شرکت کنم ٬ و گفت پس از نماز مغرب و عشاء کسی را برای بردن من به کوفه خواهد فرستاد.
    در آن روزگار وضعیت حوزه نجف به گونه ای بود که مرواده عالمان دینی با عارفان٬ پیامدهای نا خوشایندی برای آنان به همراه داشت٬ لذا مرحوم حاج مستور علی رغم علاقه وافر خود نسبت به من٬ از شرکت در نماز جماعت که به امامت من در صحن مطّهر برگزار می شد٬ پرهیز می کرد و می فرمود:
    دلم نمی خواهد که ارادت من ٬ اسباب زحمت شما را فراهم کند! و لذا غالبا شب ها در منزل از من دیدن می کرد تا کسی متوجه مراوده او با من نگردد!
    در روز موعود و بر طبق قرار ٬ با شخصی که حاج مستور فرستاده بود به کوفه رفتیم و در جلسه اختصاصی که حاجی ترتیب داده بود٬ حضور یافتیم.
    اغلب کسانی که درآن جلسه روحانی حضور داشتند٬ افراد سالخورده و سرد و گرم روزگار چشیده بودند و از حالات آنان پیدا بود که در سلوک الی الله ٬ مراحلی را پشت سر نهاده اند و از محبّت و ولایت علوی نصیب وافری دارند.
    آن محفل روحانی تا نزدیک سحرگاه ادامه داشت و از رایحه معنویت به اندازه ای سرشار بود که آدمی خود را در بهشت می انگاشت و سینه اش را از شمیم دل انگیز محبّت و معرفت علوی می انباشت.
    با اینکه ده ها سال از این ماجرا می گذرد٬ من هنوز مزه آن شب روحانی را در زیر زبانم مزمزه می کنم و بر روح آن عارف وارسته درود می فرستم٬ و برای او فتوح و رضوان الهی را آرزو می کنم.
    در ساعت پایانی آن شب ٬ هرچه به اذان سحر نزدیک می شدیم٬ اضطراب درونی من افزونی می یافت٬ زیرا از سویی توفیق خواندن نماز صبح در حرم مطّهر علوی را از دست رفته می دیدم٬ و از سوی دیگر خوش نداشتم که در روشنی روز از آن محفل بیرون آمده و نگاه کنجکاو مردم را به طرف خود دوخته ببینم! من در این افکار غوطه ور بودم که حاج مستور در حالی که نگاه نافذ خود را به من دوخته بود٬ با طمأنینه خاصّی آهسته در گوشم گفت:
    نگران نباشید ! نماز را به موقع در نجف خواهید خواند!
    گفتم مشکل فاصله کوفه تا نجف را چگونه حل می کنید؟ نیم ساعت بیشتر به اذان صبح باقی نمانده است!
    گفت : هیچ کاری برای اهلش نشد ندارد!
    سپس جوانی را که جلوی در ورودی ایستاده بود٬ صدا کرد و آهسته در گوش او چیزی گفت و بعد از او خواست تا مرا همراهی کند!
    و ما پس از خداحافظی به اتّفاق آن جوان - که بعدا معلوم شد از شاگردان زبده و کار کرده حاج مستور است- از خانه بیرون آمدیم . در اثنای راه دریافتم که جوان به ذکر قلبی سرگرم است و با این که مدام با من صحبت می کند ولی قلب او به ذکر خاصّی مترنّم است! و مشاهده این حالت در آن جوان به من فهماند که سر و کارم با آدم راه رفته ای افتاده و حاج مستور بی جهت او را همراه من نفرستاده است!
    هنوز چند دقیقه ای از همراهی او با من نمی گذشت ٬ که صدای پیش خوانی اذان صبح را از مناره صحن مطهّر علوی به گوش خود شنیدم! با خود فکر کردم که اشتباه می کنم و از تلقینات نفس است! ولی سخن آن جوان مرا به خود آورد که گفت:
    چه لحن دلنشینی دارد! روح انسان را تا ملکوت پرواز می دهد! این طور نیست آقا؟!
    و بعد در حالی که خانه ما را نشان می داد٬ گفت:
    خدا را شکر که به موقع رسیدیم! قربان مولا علی بروم که دوستان خود را شرمنده نمی کند! التماس دعا دارم! و مرا - که در عالمی از بهت و حیرت فرو رفته بودم - تنها گذاشت و رفت. لذتّی که آن روز من از خواندن نماز صبح در حرم مطهّر علوی بردم ٬ هنوز فراموشم نشده است! نمازی سرشار از روح و ریحان.


    بزرگواران همراه حضور در این گونه محافل روحانی که سرشار از "اشارت" و "بشارت " معنوی است برای ارباب معرفت و اهل بصیرت غنیمت است .زبان و لباس و رنگ ٬ ملاک آدمیت انسان نیست و آنچه در پیشگاه ربوبی ارزش و منزلت دارد ٬ تقوا و خدا باوری و خلوص نیت است.وارستگان گمنامی که از آفت شهرت بدورند٬ در ظلمتکده این سرای خاکی ٬ کانون نورند.
    التماس دعا
    یاعلی


    missagh313.blogfa.com

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ۴۵ کلید میانبر مخفی در فتوشاپ
    توسط محبّ الزهراء در انجمن متفرقه از دنیای کامپیوتر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 16-02-2012, 15:24
  2. روضة الشهداء
    توسط يادشهيد در انجمن داستان های مرتبط با امام حسین(ع)
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 22-12-2011, 00:37
  3. آموزش نرم افزار After Effects
    توسط Seyedmahdi در انجمن خدمات وآموزش برنامه های گرافیکی
    پاسخ: 30
    آخرين نوشته: 17-11-2011, 23:09
  4. جشنواره تابستان ایرانسل
    توسط HeWillCome در انجمن متفرقه موبایل و تبلت
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 13-07-2011, 13:27
  5. طرز برخورد صحیح با خانمها
    توسط Zz0r0xX در انجمن ادبیات و شعر ( علوم انسانی )
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 13-05-2009, 22:12

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه