ای مرثیه خوان ، ز چشمِ خونبار مگو
با من ز سَر و دستِ علمدار مگو
*******
عباس ، فدای قَد و بالای حسین
با امِّ بنین از غمِ دلدار مگو
ای مرثیه خوان ، ز چشمِ خونبار مگو
با من ز سَر و دستِ علمدار مگو
*******
عباس ، فدای قَد و بالای حسین
با امِّ بنین از غمِ دلدار مگو
بنال اي دل شب ام البنين است
شب تاب و تب ام البنين است
صداي قطرههاي آب لرزان
غم روز و شب ام البنين است
به طفلان حال عباس بگويد
وفا چون مذهب ام البنين است
ميان نالهها امشب بنالد
ابالفضلم گلِ ام البنين است
اگر شد كار عباسش دليري
شجاعت مكتب ام البنين است
اگر عباس او باب كرم شد
سخاوت منسب ام البنين است
كتاب غيرت و عشق و شهادت
نمي از مشربِ ام البنين است
بخشی از زیارت نامه بي بي جان ام البنین سلام الله عليها
سلام بر تو ای همسر جانشین رسول اللّه علیه السلام ؛
سلام بر تو که محبوب زهرایی؛
سلام بر تو ای مادر ماه های درخشان؛
خدا و رسولش را گواه می گیرم که تو با اهدای فرزندانت و قربانی کردن آن ها در راه آرمان های حسین علیه السلام جهاد نمودی؛
گواهی می دهم که تو یار و یاور امام علی بن ابی طالب علیه السلام در سختی ها، مشکلات و مصیبت ها بوده ای ؛
گواهی می دهم که به خوبی از عهده سرپرستی و نگه داری فرزندان زهرای اطهر علیه االسلام و ادای امانت ایشان برآمدی؛
تو در نزد خداوند از مقام و منزلت بالایی برخورداری؛ سلام بر تو و بر فرزندان شهیدت!
ای بانی اشک و روضه های سقا
ای فاطمه ی دوّم بیت مولا
*******
از دامن تو روح ادب را آموخت
آن تشنه ی بی دست کنار دریا
چهار مرتبه بانو! برای تو خبر آمد
چهار بار دلت کوه شد به لرزه درآمد
تو منتظر، تو گدازنده بر معابر خونین
مسافر تو نیامد مسافری اگر آمد
چهار مرتبه شن زارهای ظهر، تنت را
گریستند و تو را داغ های مستمر آمد
چنان گریسته ای روزهای خستگی ات را
که تکّه تکّه خاک بقیع نوحه گر آمد
از آن گلایه تلخت به گوش علقمه بانو!
هر آنچه رود از آن لحظه سر به زیرتر آمد
چهار بار پسر رفت و اسب رفت و تو بودی
چهار بار تو بودیّ و اسب بی پسر آمد
تو کوه بودی و از پشتِ شانه های بلندت
چهار مرتبه خورشید سر بریده برآمد
یا ام البنین ادرکنی ...
یا ام البنین ؛ به فدای قبر مظلومت شوم ./.
شیراوکاری چنان حساس کرد
کربلاراکربلاعباس کرد
قصه ام البنین شرح غم است
درغم اودیده گردون نم است
ازعاشوراتاکنون برای پیری م عصایی نمی یابم
جزقامت خمیده ی زینب(سلام الله عليها)
دیگرمراام البنین نخوانید ...
درنظیرفاطمه هیچ دراین قافله نیست
ونظیرعلم اوهیچ کسی عالمه نیست
مرهم خانه حیدربعدزهراکه شود؟
این لیاقت به جزازام بنین درهمه نیست
روضه های عجیب میخواند
ازشب وروز کربلای حسـ ــــین
باخجالت به زینبش می گفت
پسرانم همه فدای حســــــــیـن
در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)