جلسه دهم
88/7/15
36- آیا ماه رمضان میتواند یک اثر تربیتی ماندگار در ترک گناه داشته باشد ؟
یکی از آثار مهم ماه مبارک رمضان همانطور که در قرآن آمده : لعلکم تتقون یعنی تقوی است که آن هم به تعبیری ترک گناه یا پرهیز از گناه است . توانایی برای گناه نکردن است . وقتی ماه رمضان به ما تعلیم میدهد که حلال دنیا را ترک کنیم ، طبیعتا ترک حرام دنیا هم برای ما ساده خواهد شد . بعد از ماه رمضان انتظار نداشته باشند که معجزه رخ بدهد و در دل ما دخل و تصرفی بکنند و ما ببینیم چقدر احساس گناه نکردن داریم . نه آن هم ممارست و تمرین می خواهد . خدا چند قدمی دست انسان را می گیرد و بعد رها میکند که روی پای خودمان بایستیم . البته رها کردن مطلق نیست . ای کاش ماه رمضان بیشتر طول می کشید تا ما خودمان را بیشتر در بغل خدا می انداختیم و کارهایمان را به او واگذار می کردیم . اگر در این ماه ، شروع به ترک گناه بکنیم ، خیلی مفید و خوب خواهد بود . منتهی برای بهره برداری برای ترک گناه در این ماه اقدام بکنیم . روز عید فطر احساس خوش معنوی به انسان دست می دهد . این احساس خوش را در نظر بگیرید . بعد پیش خودمان این جوری بگوییم : هر موقع مدتی گناه را ترک کنیم و مدتی از گناه فاصله بگیریم ، چنین احساس قشنگی در دل ما ایجاد خواهد شد . برای ترک گناه ، مختصری انرژی از آینده ای که گناه را ترک خواهیم کرد بگیریم .
37- چکار کنیم که از گناه بدمان بیاید و از آن نفرت پیدا کنیم ؟
اگر ما از گناه تنفر پیدا کنیم ، سمت آن نمی رویم . اگر ما عشق به خدا پیدا کنیم ، به سمت خدا خواهیم رفت . خوب اگر بدواً می توانستیم ترک گناه بکنیم یا عشق به خدا پیدا بکنیم ، مسئله حل بود . کدام انسان نادانی گناه می کرد ؟ معلوم است که ما به سادگی نفرت از گناه پیدا نمی کنیم . معلوم است که ما به سادگی عشق به خوبی ها پیدا نمیکنیم . کسی دنبال این نباشد . ما نباید دنبال میانبُرهایی باشیم که کار ما را مخدوش بکند . چرا من مقابل این انتظار می ایستم ؟ وقتی این انتظار برای انسان ایجاد می شود ، انسان بدتر تنبل میشود . خوب شدن را به زمانی واگذار می کند که تنفر پیدا کند . دنبال راههای آسان تنفر پیدا کردن می گردد . واقع بینانه دنبال راه ترک گناه نمی گردد . پس اگر ما تنفر پیدا بکنیم ، چیز خوبی است . برای اینکه تنفر از گناه پیدا بکنیم ، چند راه هست . یکی اینکه با خوب ها زیاد نشست و برخاست کنیم . انسان وقتی به فضای آدمهای خوب می رود ، از گناه فاصله می گیرد . راه دیگر این است که با کسانی که از گناه لذت می برند ، نشست و برخاست نکنیم . بعضی ها هستند وقتی فیلم سیاه و سفید می بینند ، رنگی تعریف می کنند و انسان فریب می خورد و دیگر نمی تواند از گناه فرار کند . این نشست و برخاست ها باید محدود بشود . بعضی ها اهل گناه هستند . اگر کسی از او گناه سر بزند ، البته ما نمی توانیم معصوم پیدا بکنیم ولی بعضی ها اهل تبلیغ گناه هم هستند . یک آدم معتاد بخاطر کمبود هایی که در زندگی اش حس می کند ، مجبور است دیگران را به اعتیاد دعوت کند . زیر پای دیگران را خالی کند تا او را به سمت خودش بکشد و بتواند خودش روحیه پیدا کند . این دو تا راه آسان است که به مرور در انسان تنفر ایجاد می کند . راه دیگری که طولانی است مستلزم این است که ما یک سری مقدمات نظری درباره ی گناه داشته باشیم تا بفهمیم و بعد روی فهم خودمان مدتی فکر بکنیم . اصلا چرا گناه بد است ؟ ما فکر می کنیم گناه ذاتا بد نیست . خدا بدش آمده و گفته این کار را نکن و ما هم توی آن مانده ایم . نه گناه خودش بد است . می فرماید : گناه درد است . کسی که بیماری های وحشتناک را دیده ، دوست ندارد آنها را بگیرد . ما باید گناه را این جوری تصور کنیم . اگر تصور نشود ، مقدمات نظری میخواهد که بفهمیم بیهوده آفریده نشده ایم و گناه ، از این مسیر خارج شدن و نابودی انسان است . من آن مقدمات طولانی را نمی توانم به اختصار بگویم . گناه کردن مثل این است که کسی در گروه کُر یا نوازندگی خارج بزند . کسی که گناه بکند ، همه ی کائنات و تمام هستی به او برمی گردند ، غضب میکنند و زندگی اش مختل میشود . روحش مختل میشود . برای شنیدن این حرفها به زندگی دیگران هم کاری نداشته باشید . این قدر خودشان را مرتب می کنند که فکر می کنیم خبری نیست . کسی که گناه میکند ، از مسیر خارج میشود و مثل این است که انگشت های خودش را قطع کرده باشد . بعد می گوید : خدایا انگشتهای مرا بهم وصل کن . خوب چرا این کار را کردی ؟ مقدمه ی نظری گناه کردن و گناه نکردن باید برای انسان جا بیفتد . مثلا وقتی ما غیبت می کنیم ، چرا غیبت می کنیم ؟ ما در دنیا خلق نشده ایم که به بهشت می رویم یا به جهنم ؟ پرسش اساس خداوند از ما نیست که بهشت می روی یا جهنم ؟ گناه می کنی یا ثواب ؟ به ما آزادی داده اند که مرتبه ی بهشت خودمان را خودمان انتخاب بکنیم نه مثل فرشته ها مجبور باشیم در مرتبه ای قرار بگیریم که خدا تعیین میکند . پس به ما آزادی داده اند که جای خودمان را در بهشت پیدا بکنیم . چون این آزادی واقعی است ، ما گاهی اوقات از آن سوء استفاده می کنیم و به جهنم میرویم . پرسش اساسی خدا از ما این نیست که گناه می کنی یا نه ؟ پرسش اساسی خدا از ما این است که تو از فرصت خودت ، برای رسیدن به کدامیک از قله های بهشت استفاده می کنی ؟ فضا این است . انسانها باید اول خودشان را در این فضا قرار بدهند . مردم فکر میکنند خدا ما را به این دنیا آورده که ما را آزمایش بکند که ببیند گناه میکنیم یا نه ؟ موضوع گناه از اول جلو می آید . اصلا برای این نیست . شما ماشین میخرید برای این است که توی دره بروید یا نه ؟ می خرید تا به مقصد برسید . همه اش بنشینیم صحبت کنیم که توی دره نیفتیم . شما درست رانندگی بکن فکر رسیدن به مقصد باشید . ما فضا را باید ابتداً در ذهن خودمان یک فضایی قرار بدهیم که گناه از ما فاصله بگیرد . هر کس تنفر از گناه پیدا نکرد این را بگوید : من فرصت پیدا نکردم که بیندیشم که گناه چه بیراهه ای است . این اندیشیدن باید صورت بگیرد . از این که بگذریم ، به تک تک گناهان می رسیم . هر گناهی قبح جزئی خودش هم قابل درک است . ما که پشت سر کسی غیبت میکنیم ، او را خراب می کنیم . اکثر غیبت ها حسادت است . حسادت ها انواع و اقسام مختلف هم دارد . بنده ی خدا به ما کاری ندارد . رشد می کند و به جلوی می رود و فامیل پشت سر او حرف می زنند و خوشحال میشوند . این را بشنوند چون همه حسود هستند . حسود میخواهد عجز خودش را پشت دیگران ارضا بکند . ما درباره ی ریشه ی گناه کمی باهم صریح تر صحبت بکنیم . مثلا بد لباس پوشیدن . مثلا اگر کسی گدایی بکند ، شخصیت خوبی دارد ؟ این میگوید پول بده و این می گوید : کمی به من نگاه کن . این رفتار ناجوری است . ممکن است دلیل دیگری برای غیبت پیدا کنیم . حالا چرا بعضی مواقع ما حسود می شویم ؟ فکر می کنیم خدا ناتوان است از اینکه روزی ما را بدهد و آنرا نگه دارد و دیگری حق ما را بخورد . اگر تمام عالم جمع بشوند ، نمی توانند حق ما را بخورند . ما به خدا اطمینان نداریم . مثل کسی که در حرم امام رضا (ع) دعا کرده بود که وام من را جور کن تا گرفتاری هایم برطرف بشود . دیدم توی فکر است . گفتم چرا تو فکر هستی ؟ گفت : دارم فکر میکنم که امام رضا (ع) از کجا می خواهد وام من را جور کند ؟ ما کوتاه نظر هستیم . امام صادق (ع) می فرماید : مومن با فکر شروع می کند و بعد به حب و بغض و تنفر از گناه می رسد . کلی فکر کنید . در مورد تک تک گناهان مان به نتیجه می رسیم . مثلا نمازمان را با تاخیر می خوانیم . ریشه ی آن را پیدا کنیم . چون همیشه یا با چوب یا با تشویق فوری کار کرده ایم . یک وقتی هم که خدا با شخصیت با ما رفتار می کند و می گوید : فوری برخورد نمی کنم . بلند شو و نماز بخوان . این را گوش نمی کنیم و با شخصیت برخورد نمی کنیم . اگر به ریشه ی تمام گناهان فکر کنیم ، واقعا خجالت می کشیم . اگر دیدیم در رفتار با گناه ناتوان هستیم ، گناه را به تاخیر بیندازیم . همانطور که شیطان ثواب را برای ما به تاخیر می اندازد . همین طور عقب بیندازیم ، شاید لذت از راه حلالش هم بدست مان رسید و دیگر گناه نکردیم . این یک مبارزه است .
38- درباره ی افکار گناه آلود توضیح بدهید .
برای ترک گناه ، ما باید خودمان را قدرتمند به ترک گناه ببینیم . ترک گناه را کار آسانی ببینیم . روایت از حضرت علی (ع) داریم : ترک کردن گناه راحت تر از توبه است . توبه خیلی دشوار است . درک توبه دشوار است و به این سادگی نیست . انسان به سادگی موفق به توبه نمی شود . روایت داریم : کسی که در دین بدعت می گذارد نمی تواند توبه کند ؟ پرسیدند : چرا ؟ از بدعت گذاری لذتی می برد که دیگر اجازه ی توبه به او نمی دهد . چون سرچشمه ی کاری بودن ، شیرینی دارد . حالا طرف آمده به دین یک چیزی اضافه کرده ، معمولا موفق به توبه نمی شوند . گناه او عشق او است و از او جدا نمی شود . چون از آن واقعا پشیمان نیست و از آن لذت برده است . ائمه ما را از گناه می ترسانند . روایت داریم : اصلا شما به گناه نیاز ندارید . مثل اینکه من به شما بگویم این کاغذ را میل نکنید . شما می گویید : عجب تذکر بی ربطی . مگر من می خواهم کاغذ بخورم . انسان نرمال میل به گناه پیدا نمی کند . این یک چیزی اضافی است . بخاطر فضاسازی ها و کمبودهایی که داریم ، فکر می کنیم میل به گناه داریم . اولا ما میل به گناه نداریم . ثانیا ترک گناه کردن خیلی آسان است . ثالثا توبه کردن خیلی سخت است . رابعا بخاطر سختی توبه کردن از گناه کردن فاصله بگیریم . این مطالب را مدام تذکر بدهیم و محاسبه بکنیم . یک منظومه ای را به شکل محکم ، در ذهن خودمان شکل بدهیم تا درست بشود . یکی از راه هایش این است که یک روحانی در مجالس ماه رمضان ، این فضایی که باید در ذهن درست بشود را فهرست وار به شما بگوید . یعنی کار بکنیم . بدون کار کردن به ابعاد مختلف ماجرا ، نمی توانیم از پس آن بربیاییم . گاهی ما از این مجالس فرار می کنیم و میگوییم این ها برای ما نیست . این بخاطر گناه است . یکی از کارهایی که گناه انجام میدهد این است که قلب انسان را زایل می کند . روایت داریم : هرکس گناهی انجام بدهد ، قطعه ای از عقل او برداشته میشود که دیگر به او بر نمی گردد . ظاهرا با توبه هم ، این قطعه از عقل به شما برنمی گردد . ممکن است عذابتان نکنند . بالاخره گناه این است . باید یک اتفاقی در عالم بیفتد . ما به عالم چه جوری نگاه می کنیم . مثلا می خواهیم نفت در بیاوریم . باید چاه بکنیم با بیل و کلنگ نمی شود . چند هزار متر می کنند . حالا می گویند : در روح تو زیبایی هست عمیقا فکر کن . می گوید : نه من عمیقا فکر نمیکنم . ما باید نسبت به یک فضای معنوی باورهای ابتدایی پیدا بکنیم . در عالم عمل و عکس العمل وجود دارد . من اگر جلوی ماشینی که با سرعت صد و بیست حرکت میکند بروم ، چیزی از من باقی نخواهد ماند . در عالم معنویات فکر می کنیم تعارف است و واقعیت ندارد . در حالیکه واقعیتهای آنجا خیلی محکم تر است . پس ما این ها را درنظر بگیریم تا کار ترک گناه آسانتر بشود . بدون تردید فکر گناه ، مقدمه ی انجام گناه است . اگر کسی جلوی فکر گناه را جلوگیری نکرد ، من به او می گویم : گناه را هم نمی تواند جلوگیری بکند . چون فکر گناه ، درون ساختمان روح انسان را سیاه می کند و همه جور ظلماتی پدید خواهد آورد . فکر گناه از خود گناه شیرین تر است . بیشتر انسان را فریب می دهد . انسان در فکر گناه ، فیلم سیاه و سفید را در ذهن خودش رنگی تعریف می کند . تخیل گناه ، گناه را برای انسان شیرین تر می کند . جرم این کار سنگین تر است . رسانه های امروز ، مردم را وادار به تخیل گناه می کنند و گناه افزایش پیدا میکند و گرنه واقعیت گناه این قدر لذت ندارد . فیلم ها و سریال ها ، انسان را به هوس گناه می اندازد . مواظب باشید . بدانیم داریم به خودمان دروغ میگوییم و زحمت خودمان را زیاد می کنیم . واقعیت گناه و دنیا این قدر لذت ندارد . انسان متعادل ذوق زده نمیشود . ازدواج هیچ اتفاق مهمی نیست . امور معنوی هم به انسان لذت می دهند . شما باید از گناه فاصله بگیرید و اگر می خواهید در آن نیفتید ، راهش این است که فکر گناه را هم نکنید . فکر گناه به ما دروغ می گوید . خودمان اسیر دروغ مان می شویم . اگر کسی خودش را به خواب زده باشد ، نمی توانیم او را بیدار کنیم ولی کسی که خوابش برده باشد ، می توان او را بیدار کرد . کسی که توی تخیل ، گناه می کند ، خودش را به خواب زده است . از پیامبر روایت داریم : از مستی گناه بترس . مثل مستی شراب است و از مستی شراب هم بالاتر است . مواظب باشید که مست نشوید . فکر گناه انسان را مست می کند . عقل را زایل خواهد کرد . حالا با یک چنین انسانی می خواهیم صحبت بکنیم ؟ بهترین آداب ماه رمضان ترک گناه است .
39- در عید فطر از خدا چه بخواهیم ؟
عید فطر روز ، درخواست بزرگترین های عالم خلقت است . گناه این قدر بد است که به انسان اجازه نمی دهد که از خدا بخواهد . کسی بخواهد ، خدا به او میدهد . ولی گناهکار نمی تواند که بخواهد . در قنوت عید فطرت بگوییم : خدایا هر چی در روز عید فطر به علی بن ابیطالب ، امام زمان و پیامبر دادی ، همان را هم به من بده . گناهکار دستش را جمع میکند و می گوید : به من که نمی دهند . این بدبختی گناهکار است . گناه موجب میشود که نتواند از خدا درخواست بکند . گناه انسان را مایوس می کند . چون میگوید : خدا به من عنایت نخواهد کرد ، خدا هم به او عنایت نمی کند . امیدوارم ما به آثار زیانبار گناه فکر بکنیم . گناه هیچ منفعتی به انسان نمی رساند بلکه ضرر هم می رساند . هر کس با لذتی به گناه برسد ، اگر با گناه به این لذت نمی رسید ، از راه درستش به لذت می رسید .
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]